مقدمة مترجم
إن الْحَمْدَ لِلَّهِ نَحمَدُه ونَسْتَعِينُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا ومن سَيّئات أعمالنا مَنْ يَهْدِهِ اللَّهُ فَلا مُضِلَّ لَهُ وَمَنْ يُضْلِلهِ فَلا هَادِيَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وحده لا شريك له وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ.
خوانندة عزيز! همة ما بزودي از دنيا خواهيم رفت و در پيشگاه خداوند متعال، حاضر خواهيم شد. در آنجا نيز بخاطر همة اعمال كوچك و بزرگي كه انجام دادهايم، محاسبه خواهيم شد. بعد از آن نميدانيم كه چه سرنوشتي در انتظار ماست آيا با انبياء، صديقين، شهدا و صالحين حشر شده و به بهشت مي رويم كه نعمت هاي جاوداني آن را هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و به قلب هيچ كسي هم خطور نكرده است يا خداي نكرده به دوزخ مي رويم كه سراسر عذاب و شكنجه و آه و ناله و پشيماني و گريه است.
پس بياييم و قبل از اينكه فرصت از دست برود، از خواب غفلت بيدار شويم و فريب اين دنياي فاني را نخوريم و زندگي خود را در راه اطاعت از خدا و رسولش سپري نماييم چرا كه سعادت دنيا و آخرت، در اين راه، نهفته است.
خوانندة گرامي! بايد بدانيم كه نماز، ستون دين است و بوسيلة نماز است كه مسلمان از كافر و منافق ازمؤمن، شناخته مي شود.
همچنين نماز، اولين چيزي است كه روز قيامت، بنده بخاطر آن محاسبه مي شود و اگر نمازش، پذيرفته شود رستگار ميگردد و اگر نمازش، پذيرفته نشود، ناكام ميگردد و زيان مي بيند.
لذا هميشه بايد به ياد آن لحظاتي باشيم كه در پيشگاه پروردگارمان، حاضر ميشويم. لحظاتي كه افراد آگاه، سختي آنرا درك ميكنند و پرهيزگاران، شدت و حشت آنرا ميشناسند. پس بكوشيم تا خود را براي آن لحظات جانگداز، آماده سازيم.
و از آنجا كه نماز، مهمترين عملي است كه در آن لحظات حساس و سرنوشت ساز، به فرياد انسان ميرسد و متأسفانه در اين زمينه، كتابي مختصر و مفيد كه مورد استفادة عموم مردم قرار گيرد، وجود نداشت يا حداقل بندة سراغ نداشتم، اقدام به ترجمة اين رسالة مختصر، تأليف دكتر علي بن سعيد بن وهف قحطاني نمودم تا مورد استفادة عموم مسلمانان فارسي زبان قرار گيرد.
مؤلف محترم در اين رساله، مفهوم، حكم، منزلت، ويژگيها، فضايل نماز و حكم تارك آن را در پرتو كتاب و سنت، با زباني بسيار ساده، بيان نموده است.
در اينجا فقط ذكر يك نكته را لازم و ضروري ميدانم و آن اينكه مؤلف محترم معتقد است كه تارك نماز، كافر ميشود. بايد دانست كه اين، فقط رأي يك گروه از علماي سلف است كه از آن جمله مي توان از علي بن ابي طالبt ، عبد الله بن مبارك و اسحاق بن راهويه و طبق يك روايت، احمد بن حنبل نام برد. همچنين عبد الله بن شقيق مي گويد: اصحاب محمدﷺ بجز ترك نماز، ترك هيچ عمل ديگري را كفر نمي دانستند. (روايت ترمذي).
اما گروهي ديگر از سلف، مانند امام ابوحنيفه، امام مالك، امام شافعي، و جمع زيادي از متأخرين، تارك نماز را كافر نميدانند.
بهر حال، اگر كسي مي خواهد در اين زمينه تحقيق كند ميتواند به ساير كتاب هاي بزرگ، مراجعه نمايد.
در پايان، از استاد بزرگوارم حاج محمدعلي ناتوزائي كه زحمت ويرايش اين رساله را متحمل شد، كمال تشكر را دارم. و از خداوند منان مسألت مينمايم كه اين عمل ناچيز را از بنده بپذيرد و روز قيامت، آن را در ترازوي اعمال نيكام قرار دهد.
التماس دعاي خير
عبد القادر ترشابي
18رجب 1425 هـ .ق
مقدمه مؤلف
سپاس از آن خداست. او را سپاس ميگوييم، از او كمك مي خواهيم و طلب مغفرت مي نماييم. و از بديهاي نفس و اعمال زشتمان به خدا، پناه ميبريم.كسي را كه خدا هدايت نمايد، هيچ كس نمي تواند گمراه نمايد و كسي را كه خدا گمراه كند، هيچ كس نميتواند او را هدايت نمايد. و گواهي ميدهم كه هيچ معبودي بجز الله، وجود ندارد. او، يگانه است و هيچگونه شريكي ندارد. و گواهي ميدهم كه محمد ﷺ، بنده و فرستادة خداست. درود و سلام فراوان خداوند بر او و اهل بيتش، صحابه و پيروانش تا روز قيامت، باد. اما بعد:
اين رسالة مختصر در بارة منزلت نماز در اسلام است كه در آن بطور خلاصه، مفهوم نماز، حكم، منزلت، ويژگيها، فضيلت و حكم تارك آن را توأم با دليل از كتاب و سنت، بيان نموده ام. قابل يادآوري است كه در اين رساله، از سخنان شيخ عبدالعزيز بن عبدالله به كثرت استفاده نمودهام. از خداوند مسئلت مينمايم كه در بهشت برين به ايشان، رفع درجات عنايت فرمايد. و همچنين از الله I ميخواهيم كه اين عمل را مبارك و خالص بگرداند و آنرا در زندگي و بعد از مرگ براي من و همة كساني كه اين رساله بدست آنها ميرسد، مفيد گرداند. زيرا او بهترين ذاتي است كه از او درخواست ميشود و گراميترين ذاتي است كه انسان به او اميدوار ميگردد. او ما را كفايت مي كند و او، بهترين كارساز است. و بايد دانست كه انسان از خودش، هيچگونه توان و قدرتي ندارد مگر اينكه عنايت خداوند، شامل حالش گردد. و صلي الله و سلم علي نبينا محمد و علي آله و اصحابه و من تبعهم باحسان الي يوم الدين.
مؤلف
جمعه 18/8/1420 هـ . ق
مفهوم نماز
نماز در لغت بمعني دعا است. خداوند ميفرمايد: ]خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[ [توبه:103]
(اي پيامبراز اموال آنان، زكات بگير كه باعث پاكي و تزكيه آنها ميشود و براي آنان، دعا كن چرا كه دعايت، آرامش براي آنان بحساب ميآيد و خداوند، شنوا و داناست).
چنانچه مشاهده ميكنيم كلمة «صل» بمعني «دعا كن» است.
نبي اكرم ﷺ ميفرمايد: «إِذَا دُعِيَ أَحَدُكُمْ فَلْيُجِبْ فَإِنْ كَانَ صَائِمًا فَلْيُصَلِّ وَإِنْ كَانَ مُفْطِرًا فَلْيَطْعَمْ».(1)
«اگر كسي از شما (براي صرف غدا) دعوت شد، اجابت نمايد. اگر روزه داشت، (براي صاحب غذا) دعاي (خير و بركت و استغفار) نمايد. و اگر روزه نداشت، غذا بخورد». بايد دانست كه صلاة يعني درودي كه از طرف خداوند باشد، بمعني ثناء و ستايش است و درودي كه از طرف فرشتگان باشد، بمعني دعا است. خداوند مي فرمايد: ]إِنَّ اللَّهَ وَمَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[ [احزاب:56]
(همانا خداوند و فرشتگان بر پيامبر، درود ميفرستند. اي كساني كه ايمان آوردهايد، (شما هم) بر او، درود و سلام بفرستيد).
ابوالعاليه ميگويد: صلاة (درود) خداوند بمعني تعريف و تمجيد او، نزد فرشتگان است و درود فرشتگان بمعني دعا است. و ابن عباس رضي الله عنهما ميگويد: يصلّون يعني تبريك ميگويند.(2)
و برخي گفته اند: درود خدا يعني همان رحمت الهي است و درود فرشتگان بمعني استغفار كردن آنان است. و صحيح و درست، همان قول اول است.(1)
خداوند مي فرمايد: ]أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُهْتَدُون(157)[.[ بقره:157]
(آنان (همان بردباران با ايماني هستند كه) الطاف و رحمت و احسان و مغفرت خدايشان شامل حال آنان ميگردد و مسلماً ايشان راه يافتگان (به جادة حق و حقيقت و طريق خير و سعادت) هستند).
چنانچه مشاهده مي كنيم رحمت، بر صلوات، عطف شده است و اقتضاي عطف، مغايرت مي باشد.(2)
پس صلاتي كه از طرف خداوند باشد بمعني ستايش است و صلاتي كه از طرف مخلوقات يعني فرشتگان، جن وانس باشد، بمعني نماز، ركوع، سجده، دعا و
تسبيح گفتن است. و صلاتي (درودي) كه از طرف پرندگان و خزندگان باشد، بمعني تسبيح گفتن است.(3)
و «صلاة» در اصطلاح شريعت، عبارت از: عبادتي است كه بخاطر خداوند، انجام مي گيرد و شامل اقوال و افعال معين و ويژه اي مي باشد كه با تكبير، آغاز و با سلام، به پايان ميرسد و اين، اقوال و افعال مخصوص، «صلاة» ناميده شده اند زيرا دعا را نيز در برميگيرند.(4)
در نتيجه كلمة «صلاة» كه در آغاز به هر دعايي، اطلاق ميشد، از آن مفهوم، انتقال پيدا كرد و هم اكنون بخاطر مناسبتي كه ميان دعا و نماز وجود دارد، همان افعال و اقوال مخصوص، كلمة صلاة يعني نماز، اطلاق مي شود. پس هرگاه، كلمة «صلاة» يعني نماز در شريعت اطلاق شود، مفهوم آن، فقط نماز با همان افعال و اقوال مخصوص است.(5)
و سرتاسر نماز، دعا يعني طلب و درخواست است: زيرا طلب و درخواست يا با سؤال كردن، مطرح مي شود چنانچه دعا كننده، خواهان جلب منفعتي و يا دفع ضرري مي شود و طلب اينگونه نيازها از خداوند، فقط با زبان و سؤال كردن، انجام مي گيرد.
يا اينكه طلب و درخواست با عبادت انجام مي گيرد. چنانكه انسان با اعمال نيك از قبيل نماز، ركوع، سجده و غيره، طلب اجر و ثواب مي نمايد. پس كسي كه اين، عبادات را انجام ميدهد، در واقع با زبان حال از خداوند، طلب مغفرت مي نمايد. و از سخنان فوق، روشن ميشود كه سرتا سر نماز، دعا و درخواست با زبان و يا طلب و در خواست بوسيلة عبادت است چرا كه نماز هر دو نوع را در بر مي گيرد.(1)
حكم نماز
قرآن، سنت و اجماع امت، نماز را بر هر مسلمان عاقل و بالغ، فرض گردانيده است. فقط بر زني كه در دوران حيض يا نفاس بسر مي برد، فرض نيست.
خداوند ميفرمايد: ]وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَوَ يُقِيمُوا الصَّلاَةَوَيُؤْتُواالزَّكَاةَ وَذَلِكَدِينُ الْقَيِّمَةِ(5[ [بينه:5]
(و به آنان دستور داده نشده است مگر اينكه خداوند را مخلصانه و حق گرايانه پرستش نمايند و فقط بر دين او باشند و نماز را بر پاي دارند و زكات بدهند. و اين است آيين راست و درست).و در جايي ديگر مي فرمايد:]إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا[.[نساء: 103]
(همانا نماز بر مؤمنان فرض است و اوقات معيني دارد).
هنگامي كه نبي اكرمﷺ معاذ t را به يمن فرستاد، فرمود: «و به آنها اعلام كن كه خداوند در شبانه روز، پنج نماز بر آنها فرض گردانيده است».(2)
ابن عمرt مي گويد: نبي اكرم ﷺ فرمود: «بُنِيَ الإِسْلامُ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ و َإِقَامِ الصَّلاةِ و َإِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَصَوْمِ رَمَضَان و الحج لِمَنِ استَطَعتُم».(1)
«اسلام بر پنج چيز بنيان گذاري شده است: 1ـ گواهي دادن بر اينكه هيچ معبودي بجز الله، وجود ندارد2ـ برگزاري نماز3ـ پرداخت زكات4ـ روزه گرفتن رمضان5ـ حج بيت الله براي كسي كه استطاعت آنرا دارد».
عباده بن صامتt مي گويد: شنيدم كه رسول الله ﷺ فرمود: «خَمْسُ صَلَوَاتٍ كَتَبَهُنَّ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ فَمَنْ جَاءَ بِهِنَّ لَمْ يُضَيِّعْ مِنْهُنَّ شَيْئًا اسْتِخْفَافًا بِحَقِّهِنَّ كَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدٌ أَنْ يُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ».(2)
«خداوند، پنج نماز بر بندگانش، فرض نموده است. هر كس، آنها را بدون استخفاف، ادا نمايد و ضايع نگرداند، خداوند، عهد نموده است كه او را وارد بهشت نمايد».
آيات و احاديث دربارة فرضيت نماز بسيار زيادند كه ما به ذكر همين اندازه اكتفا ميكنيم.
همچنين امت اسلام بر فرض بودن پنج نماز در شبانه روز، اجماع نموده اند.(3)
اما نمازهاي پنج گانه بر زناني كه در دوران عادت ماهيانه و يا نفاس بسر مي برند، فرض نيست زيرا رسول اكرم ﷺ فرمود: «ألَيسَت إِذَا حاضَت لَم تُصَلِّ وَ لَم تَصٌم».(4)
يعني مگر نه اين است كه زن، در دوران عادت ماهانه، نماز نمي خواند و روزه نمي گيرد؟
منزلت نماز در اسلام
نماز در اسلام از جايگاه بسيار والايي برخور دار است. و دلايل آن عبارتند از:
1ـ نماز، ستون دين است. و بايد دانست كه دين بدون اين ستون، برپا نمي شود. معاذt ميگويد: نبياكرم ﷺ فرمود: «رَأْسُ الأَمْرِ الإِسْلامُ وَعَمُودُهُ الصَّلاةُ وَذِرْوَةُ سَنَامِهِ الْجِهَاد».(1)
يعني «رأس امور اسلام و ستون آن، نماز است. و قلة آن، جهاد مي باشد». و بايد دانست كه اگر ستون بيفتد، ساختمان، نابود خواهد شد.
2ـ اولين عملي كه بنده بخاطر آن محاسبه مي شود، نماز است. و خوبي و بدي اعمال انسان، به نمازش، بستگي دارد. انس بن مالكt روايت مي كند كه نبي اكرمﷺ فرمود:
«اََوَلٌ ما يٌحاسَبٌ بِهِ العَبدٌ يَومَ القيِامَة: الصَلاة، فَإِن صَلَحتَ، صَلحَ سائِر عَمَله و إِن فَسَدَت، فَسَدَت سائِرِ عَمَله» وَ فِي رِوايَة: «اَوَلَ مَا يٌسألٌ عَنهٌ العَبدٌ يَوم القيِامَة يٌنظَر في صَلاته فَإِن صَلَحتَ فَقَد اَفلحَ وَ إِن فَسَدتَ فَقَد خاب وَ خَسَر».(2)
«اولين چيزي كه در روز قيامت، بنده بخاطر آن، محاسبه ميشود، نماز است. اگر نمازش، درست باشد، ساير اعماش، نيز درست خواهد بود. و اگرنمازش، فاسد باشد، ساير اعمالش، فاسد خواهد بود».
و در روايتي، آنحضرت ﷺ فرمود: «اولين چيزي كه در روز قيامت، از بنده ميپرسند و آنرا بررسي ميكنند، نماز است. اگر نمازش، درست باشد، رستگار ميشود. و اگر نمازش، فاسد باشد، ناكام ميشود و زيان مييابد».
تميم داريt ميگويد: رسول اللهﷺ فرمود: «أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ صَلاتُهُ فَإِنْ أَكْمَلَهَا كُتِبَتْ لَهُ نَافِلَةً فَإِنْ لَمْ يَكُنْ أَكْمَلَهَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِمَلَائِكَتِهِ
انْظُرُوا هَلْ تَجِدُونَ لِعَبْدِي مِنْ تَطَوُّعٍ فَأَكْمِلُوا بِهَا مَا ضَيَّعَ مِنْ فَرِيضَتِهِ ثُمَّ تُؤْخَذُ الْأَعْمَالُ عَلَى حَسَبِ ذَلِكُ».(1)
«اولين چيزي كه در روز قيامت، بنده بخاطر آن، محاسبه ميشود، نماز است. اگر نمازش را كامل ادا نموده است، بطور كامل، برايش بحساب مي آيد. و اگر نمازش را بطور كامل ادا نكرده است، خداوند به فرشتگانش ميگويد: ببينيد آيا بندهام، نماز نفلي دارد كه فرايضش را بوسيلة آن، كامل كنيد؟ بعد از آن، محاسبة زكات و ساير اعمال به همين ترتيب، انجام ميگيرد».
3ـ آخرين چيزي كه از دين، ضايع مي شود، نماز است. پس اگر نماز كه آخرين امر دين است، ضايع گردد، چيزي از آن، باقي نميماند.
ابوامامهt مي گويد: رسول الله ﷺ فرمود: «لَيُنْقَضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ عُرْوَةً عُرْوَةً فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِي تَلِيهَا وَأَوَّلُهُنَّ نَقْضًا الْحُكْمُ وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاة».(2)
«ريسمانهاي اسلام، يكي پس از ديگري، كنده ميشوند. هر گاه، يكي كنده شود، مردم به ريسمانهاي بعدي، چنگ ميزنند. اولين ريسماني كه كنده ميشود، حكومت (حاكميت اسلام) است و آخرين آنها، نماز ميباشد».
و در روايتي ديگر، رسول خدا ﷺ فرمود: «اولين چيزي كه از ميان مردم، برداشته مي شود، امانت است وآخرين چيزي كه باقي مي ماند، نماز است و چه بسا نمازگزاري يافت ميشود كه هيچگونه خيري نداشته باشد».(3)
آخرين وصيت رسول اكرم ﷺ به امتش، نماز بود
نماز، آخرين وصيتي است كه نبي اكرم ﷺ امتش را به آن، وصيت كرد. ام سلمه رضي الله عنها مي گويد: يكي از آخرين وصيت هاي رسول الله ﷺ اين بود كه «الصَّلاةَ الصَّلاةَ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ حَتَّى جَعَلَ نَبِيُّ اللَّهِ صَلَّى اللَّهم عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُلَجْلِجُهَا فِي صَدْرِهِ وَمَا يَفِيصُ بِهَا لِسَانُهُ».(1)
5ـ خداوند، اقامة كنندگان نماز و كسي را كه خانوادهاش را بدان امر ميكند ستوده است آنجايي كه ميفرمايد: ]وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَبِيًّا(54)وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا[ [مريم:54 و55]
(و در قران از اسماعيل ياد كن. او در وعده هايش راست، و پيامبر والا مقامي بود. وخانواده اش را همواره به خواندن نماز و دادن زكات، دستور مي داد و نزد پروردگارش، مورد رضايت بود).
6ـ خداوند، كساني را كه تنبلي ميكنند و نماز را ضايع مينمايند، مذمت نموده است. چنانچه ميفرمايد: ]إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلاَةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلاَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِيلاً[.[نساء:142]
(همانا منافقان، خدا را فريب مي دهند در حالي كه خداوند، آنان را فريب مي دهد. و هنگامي كه براي نماز بر ميخيزند با سستي و تنبلي، و براي نشان دادن مردم، نماز ميخوانند. و خدا را فقط اندكي ياد ميكنند).
7ـ بزرگترين ركن و ستون اسلام بعد از شهادتين، نماز است.
عبد الله بن عمر (رضياللهعنهما) ميگويد: نبي اكرمﷺ فرمود: «بُنِيَ الإِسْلامَ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لاإِلَهَإِلااللَّهُ وأنَّ مُحمَداً رَّسول الله وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَصِيَامِ رَمَضَانَ وَحَجِّ الْبَيْتِ».(1)
«اساس اسلام بر پنج چيز بنا نهاده شده است. 1ـ گواهي دادن بر اينكه هيچ معبودي بجز الله، وجود ندارد و محمدﷺ فرستادة خداست. 2ـ برپا داشتن نماز. 3ـ پرداخت زكات. 4ـ روزة ماه مبارك رمضان. 5ـ حج بيت الله الحرام».
8 ـ يكي از اموري كه بر عظمت نماز دلالت ميكند، اينست كه خداوند، آنرا بواسطة جبرئيل و در زمين، فرض نگرداند بلكه بدون واسطه در شب معراج و بالاي هفت آسمان، آنرا فرض نمود.
9ـ در ابتدا، پنجاه نماز، فرض شد. و اين، خود، دليلي است بر اينكه خداوند، نماز را بسيار
دوست دارد. آنگاه، خداوند آنقدر تخفيف داد تا اينكه در نهايت، پنج نماز در شبانه روز بر بندگانش، فرض نمود. و اين نمازها اگرچه عملاً پنج تا هستند ولي در ترازوي اعمال انسان، پنجاه نماز بحساب ميآيند. و اين، جايگاه بلند نماز را ميرساند.
10ـ و از آنجا كه نماز از اهميت بسيار والايي برخوردار است، خداوند اعمال رستگاران را با نماز آغاز نموده و با نماز به پايان رسانيده است چنانكه ميفرمايد: ]قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1)الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ(2)وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ(3)وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ(4)وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ(5)إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ(6)فَمَنْ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْعَادُونَ(7)وَالَّذِينَ هُمْ لأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ(8) وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْيُحَافِظُونَ[.[مؤمنون: ا ـ 9]
(همانا مؤمنان، رستگار شدند. آن كساني كه در نمازشان، خشوع دارند، و از كارهاي بيهوده، روي ميگردانند، زكات اموالشان را ميپردازند و شرمگاهايشان را حفاظت ميكنند بجز همسران و كنيزان خود. كه در اين صورت، قابل سرزنش نيستند. و كساني كه غير از اين را دنبال كنند، آنان تجاوزكارند.ـ همچنين مؤمنان رستگارـ كساني هستند كه امانت دارند و به عهد و پيمان خود، وفا ميكنند و از نمازهايشان محافظت ميكنند).
11ـ خداوند به نبي اكرم ﷺ و پيروانش دستور داده است كه خانواده هاي خود را به خواندن نماز، امر كنند: ]وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لاَ نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى[.[طه:132]
(خانواده ات را به خواندن نماز، امر كن و خود نيز بر خواندن آن، استقامت كن. ما از تو روزي نميخواهيم بلكه ما به تو روزي ميدهيم و سرانجام از آن پرهيزگاري است).
عبد الله بن عمرt مي گوبد: نبي اكرم ﷺ فرمود: «مُرُوا أَوْلادَكُمْ بِالصَّلَاةِ وَهُمْ أَبْنَاءُ سَبْعِ سِنِينَ وَاضْرِبُوهُمْ عَلَيْهَا وَهُمْ أَبْنَاءُ عَشْرٍ وَفَرِّقُوا بَيْنَهُمْ فِي الْمَضَاجِع».(1)
«فرزندانتان را در سن هفت سالگي، به خواندن نماز وادار كنيد و در ده سالگي، آنها را بخاطر نماز، تنبيه كنيد و محل خواب آنها را جدا كنيد».
12ـ به كسي كه خواب بيفتد و يا نمازي را فراموش كند، دستور داده شده است تا قضاي آن را بجاي آورد. و اين، اهميت نماز را ميرساند. انس بن مالك t مي گويد: نبي اكرمﷺ فرمود: «مَنْ نَسِيَ صَلاةً فَلْيُصَلهاِ إِذَا ذَكَرَهَا لا كَفَّارَةَ لَهَا إِلا ذَلِكَ».
«هر كس نمازي را فراموش كرد، هنگامي كه بيادش آمد، آنرا بخواند. زيرا نماز، كفارهاي جز اين (قضا آوردن) ندارد».
و در روايتي از صحيح مسلم، چنين آمده است كه رسول اكرم فرمود: «مَنْ نَسِيَ صَلَاةً أَوْ نَامَ عَنْهَا فَكَفَّارَتُهَا أَنْ يُصَلِّيَهَا إِذَا ذَكَرَهَا».(2)
(هر كس نمازي را فراموش كرد يا خواب رفت، كفارهاش اينست كه هنگام ياد آمدن (يا بيدار شدن) آنرا بخواند».
همچنين، كسي كه سه روز يا كمتر، بيهوش شود، حكم كسي را دارد كه خواب رفته باشد (بعد از اينكه به هوش آمد، نمازهاي فوت شده را بخواند) و اين مطلب از عمار، عمران بن حصين و سمره بن جندب (رضي الله عنهم) روايت شده است.(1)
ولي اگر دوران بيهوشي، بيشتر از سه روز باشد، قضا آوردن نمازهاي فوت شده، لازم نيست زيرا شخصي كه بيشتر از سه روز بيهوش شود، در زوال عقل به انساني كه ديوانه است شباهت دارد. و الله اعلم.(2)
ويژگيهاي نماز در اسلام(3)
نماز، ويژگيهاي منحصر به فردي دارد كه ساير اعمال نيك از اين ويژگيها، برخوردار نيستند. ما در اين باره به بيان برخي از آنها ميپردازيم:
1ـ خداوند، در قرآن كريم، نماز را ايمان ناميده است: ]وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ[.[بقره:143]
(خداوند، ايمان ـ يعني نماز شما را كه بسوي بيتالمقدس خوانده ايدـ ، ضايع نميكند همانا خداوند رؤف و مهربان است).
2ـ خداوند، نماز را از ساير عبادات، بطور ويژه ذكر نموده است: ]اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ الْكِتَابِ وَأَقِمْ الصَّلاَة[.[عنكبوت:45]َ
(آنچه را كه از قرآن به تو وحي شده است، بخوان ـ و به آن عمل كن ـ و نماز را برپاي دار).
و در جايي ديگر مي فرمايد: ]وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَةِ الصَّلاَة[.[انبياء: 73]
(و به آنها انجام كارهاي نيك و اقامة نماز را وحي كرديم).
3ـ نماز در قرآن كريم، در كنار بسياري از عبادات، ذكر شده است. از جمله، در كنار زكات. چنانكه خداوند ميفرمايد:
]وَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَآتُواالزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ[.[بقره:43]
ج]فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ[.[كوثر:2]
(پس براي پروردگارت، نماز بخوان و قرباني كن).
]قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَاي وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[ [انعام:162]
(بگو: نماز، عبادت، زندگي و مرگ من از آن خداست كه پروردگار جهانيان است).
4ـ با وجودي كه خداوند به پيامبرش دستور داده است كه در ساير عبادات، ثابت قدم باشد و فرموده است: (و اصطبر لعبادته) در مورد نماز تأكيد ويژه نموده است: ]وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لاَ نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُك[.[طه:132]
(خانوادهات را به نماز، امر كن و خود نيز بر خواندن آن، ثابت قدم باش. ما از تو روزي نميخواهيم بلكه ما به تو روزي ميدهيم).
5ـ خداوند در تمام حالت ها، نماز را واجب قرار داده است حتي در اين باره، مريض، مسافر و كسي را كه در حال ترس و وحشت بسر ميبرد، معذور ندانسته است. بلكه گاهي، در شرايط آن، تخفيف قايل شده است و گاهي هم تعداد ركعات آن را كمتر نموده است و در شرايط خاص هم، روشن نماز خواندن را تغيير داده است. و تا زماني كه انسان ازعقل برخوردار است، نماز از وي، ساقط نميشود.
6ـ خداوند، در نماز، بهترين حالت ها را شرط قرار داده است. فرد بايد با وضو باشد، خودش را با زينت لباس، بيارايد و رو به قبله نمايد. در حالي كه در ساير عبادات، اين امور، شرط نيستند.
7ـ در نماز، قلب، زبان و ساير اعضاي انسان، بكار گرفته ميشود حال آن كه در ساير عبادات، چنين نيست.
8ـ در نماز، نبايد ذهن و فكر انسان به جايي ديگر برود.
9ـ نماز، دين خداست كه اهل آسمانها و زمين توسط آن، خدا را بندگي مي كنند. و كليد همة اديان آسماني است و هيچ پيامبري مبعوث نشده است مگر اينكه نماز در شريعتش وجود داشته است.
10ـ نماز در كنار ايمان و تصديق انبياء ذكر شده است. خداوند ميفرمايد:]فَلاَ صَدَّقَ وَلاَ صَلَّى(31)وَلَكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى[ [قيامت:31،32]
(انسان كافرـ خدا را تصديق نكرد و نماز نخواند بلكه تكذيب كرد و روي گرداني نمود).
در پايان بايد دانست كه نماز، ويژگيهاي زيادي دارد كه با ساير عبادات، قابل مقايسه نيست.(1)
حكم تارك نماز
ترك نمازهاي فرض، كفر محسوب ميشود. پس هر كس كه نماز را ترك كند و منكر وجوب آن شود به اجماع علما، وارد كفر اكبر(2)ميشود اگر چه گاهي هم نماز بخواند.(3)
اما اگر كسي، معتقد به وجوب نماز باشد و آن را انكار نكند ولي بطور كلي، نماز نخواند، چنين شخصي نيز كافر ميشود. (و دربارة اينكه اين كفر، كفر اكبر است و او را از دايرة اسلام خارج مي كند يا خير، نزد علما اختلاف نظر وجود دارد) اما قول صحيح، اين است كه كفر چنين شخصي، كفر اكبر است و او را از دايرة اسلام، خارج مي كند. در اين باره، دلايل زيادي وجود دارد كه ما بطور مختصر به بيان برخي از آنها ميپردازيم:
1ـ خداوند مي فرمايد: ]يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلاَ يَسْتَطِيعُونَ (42)خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ و َقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ و َهُمْ سَالِمُون[.[قلم:42 ،43]
(روزي كه از ساق، پرده بردارند و خلق را دعوت به سجده كنند، آنان نمي توانند سجده كنند. چشمانشان، پايين افتاده است و خواري و ذلت، وجودشان را فرا گرفته است. آنها در ـ دنياكه سالم بودند، دعوت به سجده مي شدندـ ولي سجده نميكردند).
آية فوق، دلالت بر اين دارد كه فرد بي نماز، در روز قيامت، كنار كفار و منافقيني قرار ميگيرد كه كمرشان براي سجده خم نميشود.
اگرفرد بي نماز، مسلمان بشمار ميرفت همانطور كه در روز قيامت به مسلمانان، اجازه داده ميشود كه سجده كنند به او نيز اجازه داده ميشد كه سجده كند.
2ـ خداوند ميفرمايد: ]كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ(38)إِلاَّ أَصْحَابَالْيَمِينِ(39)فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ(40)عَنْالْمُجْرِمِينَ(41) مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ(42) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ(43) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ(44) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ(45) وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ[.[مدثر:38 ـ 48]
(روز قيامت، هر نفسي در گرو اعمال خويش است. مگر دست راستيها كه در بهشت بسر مي برند و از گناهكاران ميپرسند: چه چيزي شما را به دوزخ انداخت؟ ميگويند: ما نماز نميخوانديم و به مسكين، طعام نميداديم و با اهل باطل، همنشين بوديم و حق را به تمسخر ميگرفتيم و روز قيامت را قبول نداشتيم).
در اين آيات، فرد بينماز، جزو گناهكاراني است كه به دوزخ ميروند. خداوند در جايي ديگر ميفرمايد: ]إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلاَلٍ وَسُعُرٍ(47) يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ[.[قمر:47، 48]
(همانا گناهكاران در گمراهي و آتش، بسر ميبرند. روزي كه بر چهرهايشان در آتش، ـ كشيده ميشودـ و به آنان گفته ميشود: ـ لمس كردن آتش را بچشيد).
3ـ خداوند مي فرمايد: ]فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوْا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[.[توبه:11]
(اگر توبه كنند و نماز را بر پا دارند و زكات بدهند، پس برادران ديني شما هستند. ما آيات خود را براي كساني كه اهل دانش هستند، بيان مي كنيم).
خداوند در آية فوق، نماز را شرط اخوت و برادري دانسته است.
4ـ عن جابرt قال: سمعت قال:رسول الله ﷺ : «بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلاةِ».(1)
5ـ عن بريده قال: قال رسول الله ﷺ : «اَلعَهدَ الَّذي بَينَنا وَ بَينَهٌم تَركَ الصَلاة فَمَن تَرَكَها فَقَد كَفَر».(2)
بريده t مي گويد: رسول الله ﷺ فرمود: «پيماني كه ميان ما و آنان وجود دارد، ترك نمازست، پس هر كس، نماز را ترك كند، همانا كفر ورزيده است».
6ـ عبدالله بن شفيق t مي گويد: اصحاب محمد ﷺ بجز ترك نماز، ترك هيچ عمل ديگري را كفر نميدانستند.(3)
7ـ تعداد زيادي از علما نقل كردهاند كه صحابه بر كفر تارك نماز، اجماع نمودهاند.(4)
8 ـ ابنتيميه ميگويد: تارك نماز به ده دليل، كافر ميشود و كفرش هم، كفر اكبر است (يعني فرد را از دايرة اسلام، خارج مي كند).(5)
9ـ ابن قيم رحمه الله بيست و دو دليل ذكر نموده است كه تارك نماز، كافر ميشود و كفرش، كفر اكبر است.(6)
بايد گفت حقي كه در آن هيچ ترديدي وجود ندارد، اينست كه هر كس، نماز را مطلقاً ترك كند، با دليل صريح فوق، كافر ميشود.
ابن قيم رحمةالله ميگويد: قرآن و سنت و اجماع صحابه بر كفر تارك نماز دلالت دارند.(7)
فضيلت نماز
1ـ نماز، انسان را اطز كارهاي زشت و ناپسند، باز ميدارد. خداوند مي فرمايد: ]اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ الْكِتَابِ وَأَقِمْ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ[.[عنكبوت:45]
(اي پيامبر! بخوان آنچه را كه از قرآن به تو وحي شده است و نماز را بر پاي دار. همانا نماز، انسان را از كارهاي زشت و ناپسند، باز ميدارد. و ياد خداـ از همه چيزـ والاتر است و خداوند ميداند كه شما چه كارهايي را انجام ميدهيد).
2ـ نماز، بعد از شهادتين، بهترين عمل، شمرده ميشود. عبدالله بن مسعودt ميگويد: از رسول خدا ﷺ پرسيدم: كدام عمل، بهتر است؟ فرمود: «نمازي كه در وقتش خوانده شود». پرسيدم: بعد از آن، كدام عمل، بهتر است؟ فرمود: «نيكي به پدر و مادر» پرسيدم: پس از آن كدام عمل، بهتر است؟ فرمود: «جهاد در راه خدا».(1)
3ـ گناهان را شستشو ميدهد. جابر بن عبدالله t ميگويد: رسول الله ﷺ فرمود: «مَثَلُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ كَمَثَلِ نَهْرٍ جَارٍ غَمْرٍ عَلَى بَابِ أَحَدِكُمْ يَغْتَسِلُ مِنْهُ كُلَّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرَّات».(2)
«مثال نمازهاي پنج گانه مانند اينست كه نهر پر آبي، مقابل درب خانة يكي از شما جريان داشته باشد و شما روزانه، پنج مرتبه در آن، غسل نمايد». پس همانطور كه هر كس، روزانه پنج بار غسل كند، چركي بر بدنش باقي نميماند، آن كس كه روزانه پنج بار نماز بخواند، گناهي برايش باقي نميماند.(مترجم)
4ـ نماز،باعث كفارة گناهان ميشود.ابوهريرهt ميگويد: رسول الله ﷺ فرمود:
«الصَّلَوَاتِ الْخَمْسُ وَالْجُمْعَةُ إِلَى الْجُمْعَةِ وَرَمَضَانُ إِلَى رَمَضَانَ مُكَفِّرَاتٌ لِمَا بَيْنَهُنَّ مَا اجْتُنِبَتِ الْكَبَائِرُ».(3)
(نمازهاي پنج گانه و جمعه تا جمعة ديگر و رمضان تا رمضان ديگر باعث كفارة گناهاني ميشود كه حد فاصل آنها انجام گرفته است. البته گناهان كبيره از اين قاعده مستثني هستند (و نياز به توبه دارند).
5ـ نماز، در دنيا و آخرت، براي نمازگزار، نور است. عبدالله بن عمر (رضي الله عنهما) ميگويد: روزي رسول اكرم ﷺ سخن از نماز بميان آورد و فرمود: «مَنْ حَافَظَ عَلَيْهَا كَانَتْ لَهُ نُورًا وَبُرْهَانًا وَنَجَاةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمَنْ لَمْ يُحَافِظْ عَلَيْهَا لَمْ يَكُنْ لَهُ نُورٌ وَلَا بُرْهَانٌ وَلا نَجَاةٌ وَكَانَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ قَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَأُبَيِّ بْنِ خَلَفٍ».(1)
«هر كس كه از نمازش محافظت كند (پايبند آن باشد) روز قيامت، برايش نور و حجت و نجات خواهد بود. و هر كس از آن محافظت نكند، روز قيامت، برايش نور و حجت و نجاتي نخواهد بود و با قارون، فرعون، هامان و ابي بن خلف، حشر خواهد شد».
و در حديث ابومالك اشعري t آمده است كه رسول خدا ﷺ فرمود: «نماز، نور است».(2) و در حديث بريده ﷺ آمده است كه نبي اكرم ﷺ فرمود: «بَشِّرِ الْمَشَّائِينَ فِي الظُّلَمِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ التَّامِّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».(3)
«يعني كساني را كه در تاريكي ها به مساجد ميروند، به نوري كامل در روز قيامت، مژده ده.
6ـ خداوند به وسيلة نماز، به انسان رفع درجه، عنايت ميكند و گناهانش را مي بخشد. ثوبان t ميگويد: نبي اكرم ﷺ خطاب به من فرمود: «عَلَيْكَ بِكَثْرَةِ السُّجُودِ لِلَّهِ فَإِنَّكَ لا تَسْجُدُ لِلَّهِ سَجْدَةً إِلا رَفَعَكَ اللَّهُ بِهَا دَرَجَةً وَحَطَّ عَنْكَ بِهَا خَطِيئَةً».(4)
(يعني بسيار، سجده كن زيرا خداوند با هر سجده، يك درجه به تو عنايت مي كند و يك گناه، از تو محو مي گرداند)
7ـ نماز، يكي از بزرگترين عوامل مرافقت نبياكرم ﷺ در بهشت است. ربيعه بن كعب اسلمي t ميگويد: با رسول اكرم ﷺ بيتوته مي كردم، شبي، آب وضو و آنچه را كه مورد نياز رسول اكرم ﷺ بود، برايش آوردم. آنحضرت ﷺ به من گفت: «بخواه». گفتم: همراهي تو را در بهشت ميخواهم. فرمود: «آيا خواستة ديگري هم داري»؟ گفتم: خواستهام همين است. آنحضرت ﷺ فرمود: «پس با كثرت سجده، مرا ياري كن».(1)(تا برايت شفاعت كنم)
8 ـ رفتن براي نماز، باعث نوشته شدن حسنات، رفع درجات و ريختن گناهان ميگردد. ابوهريره ﷺ ميگويد: رسول الله ﷺ فرمود: «مَنْ تَطَهَّرَ فِي بَيْتِهِ ثُمَّ مَشَى إِلَى بَيْتٍ مِنْ بُيُوتِ اللَّهِ لِيَقْضِيَ فَرِيضَةً مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ كَانَتْ خَطْوَتَاهُ إِحْدَاهُمَا تَحُطُّ خَطِيئَةً وَالْأُخْرَى تَرْفَعُ دَرَجَةً».(2)
«يعني هر كس، در خانه اش طهارت نمايد. سپس، بسوي يكي از خانه هاي خدا (مساجد) برود تا فرضي از فرايض خدا را ادا كند، با يك گام، گناهي از او مي ريزد و با گام ديگر، درجهاي به درجاتش افزوده ميشود»
و در حديثي ديگر آمده است كه آنحضرت ﷺ فرمود: «إِذَا تَوَضَّأَ أَحَدُكُمْ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ خَرَجَ إِلَى الصَّلاةِ لَمْ يَرْفَعْ قَدَمَهُ الْيُمْنَى إِلا كَتَبَ وَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَلَمْ يَضَعْ قَدَمَهُ الْيُسْرَى إِلا حَطَّ عَنْهُ سَيِّئَةً».(3)
«يعني هر يك از شما خوب وضو بگيرد. سپس بسوي مسجد، بيرون برود. هنگامي كه قدم راستش را بر ميدارد، يك نيكي برايش نوشته ميشود و هنگامي كه قدم چپش را به زمين ميگذارد، يك گناه از گناهانش، نابود مي شود».
9ـ رفت و آمد به مسجد باعث تدارك ضيافت، در بهشت ميگردد. ابوهريره t ميگويد: نبي اكرم ﷺ فرمود: «مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ أَوْ رَاحَ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ فِي الْجَنَّةِ نُزُلا كُلَّمَا غَدَا أَوْ رَاحَ».(4)
«هر كس به مسجد، رفت و آمد كند، خداوند، براي هر رفت و آمد و برگشتن، ضيافتي در بهشت، تدارك مي بيند».
10ـ گناهاني كه از يك نماز تا نماز ديگر، انجام مي گيرد، بوسيلة نماز، بخشيده ميشود. عثمانt ميگويد: شنيدم كه رسول الله ﷺ فرمود:«لايَتَوَضَّأُ رَجُلٌمُسْلِمٌ فَيُحْسِنُ الْوُضُوءَ فَيُصَلِّي صَلاةً إِلاغَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا بَيْنَهُوَبَيْنَ الصَّلاةِ الَّتِي تَلِيهَا».(1)
«هر فرد مسلماني كه خوب وضو بگيرد و نمازي بخواند، خداوند، گناهاني را كه از اين نماز تا نماز بعدي، انجام ميگيرد، ميبخشد.
11ـ نماز، باعث كفارة گناهان گذشته ميشود. عثمان بن عفانt ميگويد: شنيدم كه رسول الله ﷺ فرمود: «مَا مِنِ امْرِئٍ مُسْلِمٍ تَحْضُرُهُ صَلاةٌ مَكْتُوبَةٌ فَيُحْسِنُ وُضُوءَهَا وَخُشُوعَهَا وَرُكُوعَهَا إِلا كَانَتْ كَفَّارَةً لِمَا قَبْلَهَا مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ يُؤْتِ كَبِيرَةً وَذَلِكَ الدَّهْرَ كُلَّه».(2)
«يعني هر فرد مسلماني كه نماز فرضي را در يابد و براي آن، خوب وضو بگيرد و خشوع آنرا بخوبي رعايت كند و ركوعش را هم درست انجام دهد، اين نماز، باعث كفارة گناهان گذشتهاش ميشود. البته بجز گناهان كبيره. (نياز به توبه دارند) و تمام عمر اينگونه است.
12ـ تا زماني كه نمازگزار بر مصلايش نشسته باشد، فرشتگان برايش دعا مي كنند و تا وقتي كه بخاطر نماز نشسته باشد، گويا مشغول نماز خواندن است.
ابوهريره t مي گويد: رسول الله ﷺ فرمود: «صَلاةُ الرَّجُلِ فِي جَمَاعَةٍ تَزِيدُ عَلَى صَلاتِهِ فِي بَيْتِهِ وَصَلاتِهِ فِي سُوقِهِ بِضْعًا وَعِشْرِينَ دَرَجَةً وَذَلِكَ أَنَّ أَحَدَهُمْ إِذَا تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ أَتَى الْمَسْجِدَ لا يَنْهَزُهُ إِلا الصَّلاةُ لا يُرِيدُ إِلا الصَّلاةَ فَلَمْ يَخْطُ خَطْوَةً إِلا رُفِعَ لَهُ بِهَا دَرَجَةٌ وَحُطَّ عَنْهُ بِهَا خَطِيئَةٌ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَإِذَا دَخَلَ الْمَسْجِدَ كَانَ فِي الصَّلاةِ مَا كَانَتِ الصَّلاةُ هِيَ تَحْبِسُهُ وَالْمَلائِكَةُ يُصَلُّونَ عَلَى أَحَدِكُمْ مَا دَامَ فِي مَجْلِسِهِ الَّذِي صَلَّى فِيهِ يَقُولُونَ اللَّهُمَّ ارْحَمْهُ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَهُ اللَّهُمَّ تُبْ عَلَيْهِ مَا لَمْ يُؤْذِ فِيهِ مَا لَمْ يُحْدِثْ فِيهِ».(1)
«نمازي را كه شخص، با جماعت، ادا مي كند بر نمازي كه در خانه و يا بازار ميخواند، بيست و اندي درجه، برتري دارد. بخاطر اينكه اگر شخص، خوب وضو بگيرد. سپس، به مسجد برود و هيچگونه انگيزه و هدفي بجز نماز نداشته باشد، با هر گامي كه بر ميدارد، يك درجه به درجاتش، افزوده ميشود و يك گناه از گناهانش، كم ميگردد تا اينكه وارد مسجد شود. پس از ورود به مسجد تا زماني كه بخاطر نماز، آنجا نشسته باشد، فرشتگان برايش دعا ميكنند و ميگويند: خدايا! به او رحم كن، خدايا! او را بيامرز، خدايا! توبه اش را بپذير.
13ـ انتظار كشيدن براي نماز، جهاد در راه خدا، شمرده ميشود. ابوهريرهt ميگويد: رسول الله ﷺ فرمود:
«أَلا أَدُلُّكُمْ عَلَى مَا يَمْحُو اللَّهُ بِهِ الْخَطَايَا وَيَرْفَعُ بِهِ الدَّرَجَاتِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ عَلَى الْمَكَارِهِ وَكَثْرَةُ الْخُطَا إِلَى الْمَسَاجِدِ وَانْتِظَارُ الصَّلاةِ بَعْدَ الصَّلاةِ فَذَلِكُمُ الرِّبَاطُ فَذَلِكُمُ الرِّبَاط».(2)
«آيا شما را به چيزي، راهنمايي نكنم كه خداوند بوسيلة آن، گناهان شما را نابود ميكند و به درجات شما مي افزايد؟ صحابه گفتند: بلي اي رسول خدا. فرمود: كامل نمودن وضو هنگام مشكلات، زياد، قدم برداشتن بسوي مساجد و انتظار نماز بعدي پس از هر نماز. پس اينست جهاد، اينست جهاد».
14ـ پاداش كسي كه براي نماز، بيرون ميرود، مانند پاداش كسي است كه براي حج، احرام بسته است. ابوامامه t ميگويد: رسول خدا ﷺ فرمود: «كسي كه ظهارت كند و براي اداي نماز فرض از خانهاش، بيرون برود، مانند پاداش كسي است كه براي حج، احرام بسته است. و پاداش كسي كه براي نوافل چاشت، بيرون برود و فقط، بخاطر آن، خسته شود، مانند پاداش كسي است كه عمره اي انجام داده است. و نمازي كه پس از نماز ديگر، خوانده شود و در ميان آنها، كار بيهودهاي، انجام نگيرد، در عليين (نزد خداوند) ثبت ميگردد».
15ـ پاداش هر اهل نمازي كه نماز از دستش برود، مانند پاداش كسي است كه در نماز (جماعت)، حضور پيدا كرده است. ابوهريره t ميگويد: نبياكرم ﷺ فرمود: «مَنْ تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ وُضُوءَهُ ثُمَّ رَاحَ فَوَجَدَ النَّاسَ قَدْ صَلَّوْا أَعْطاهُ اللَّهُ مِثْلَ أَجْرِ مَنْ صَلاهَا وَحَضَرَهَا لا يَنْقُصُ ذَلِكَ مِنْ أَجْرِهِمْ شَيْئًا».(1)
«هر كس، خوب وضو بگيرد. سپس، برود و ببيند كه مردم نماز (جماعت) خوانده اند، خداوند به او مانند كسي پاداش ميدهد كه در نماز حضور يافته و آنرا ادا كرده است بدون اينكه چيزي از اجر آنها كاسته شود.
16ـ هرگاه شخص، وضو بگيرد و براي اداي نماز، بيرون رودتا زمانيكه بر ميگردد، در حالخواندن نماز، بحساب ميآيدو رفت و برگشت او، برايش نوشتهميشود. ابوهريرهt ميگويد: رسولخدا ﷺ فرمود: «إِذا تَوضَأ أحَدَكُم في بيته ثٌم أتي المَسجِد كان فِي صَلاة حَتي يَرجِع فَلا يَقٌل: هَكَذا وَ شَبكَ بَينَ أصَابه».(2)
«هرگاه يكي از شما در خانهاش، وضو بگيرد، سپس، به مسجد برود تا زماني كه برگردد، در نماز بسر ميبرد. پس اينگونه نكند. و انگشتان دستهايش را تو در تو نمود».
و در روايتي ديگر، ابوهريره t ميگويد: رسول الله ﷺ فرمود: «مَن حيِنَ يَخرٌج مِن مَنزِله إِلي مَسجِدي فَرِجل تَكتٌب حَسَنَة وَ رِجلٌ تحطُّ سَيّئه حَتي يَرجِع» .(3)
«از زماني كه يكي از شما از منزلش بسوي مسجد من، بيرون ميآيد، يك گامش، نيكي نوشته ميشود و گام ديگرش، باعث بخشيده شدن گناهي ميگردد تا زمانيكه مراجعت نمايد».
(1) مسلم (1431) . (2) معلقا ت بخاري قبل از حديث شمارة (4797).
(2) ثرقيع ابن عثيمين (3/228).
(1) نگا تفسير ابن كثير و شرح ممتع ابن عيثمين (3/228ـ 229).
(3) لسان العرب (14/465). (4) المغني (3/5) ابن قدامه والشرح الكبير (3/5) و الانصاف في معرفه الراجج من اغلاف (3/5) و التعريفات جرجاني (174). (5) شرح العمده ابن تيميه (2/30 ـ 31).
(1) نگا شروط الدعا و موانع الاجابه (10 ـ 11) توشتة مؤلف.
(2) بخاري (1395) و مسلم (50) .
(1) بخاري (8) و مسلم (16) . (2) سنن ابوداوود (1420) و صحيح سنن ابوداوود (1/266،1/86).
(3) المغني ابن قدامه (3/6) . (4) بخاري (1/114) و مسلم.
(1) ترمذي (2616) و ابن ماجه (2/1314) و احمد (5/231) . و ترمذي دربارة آن، گفته ا ست: اين حديث، حسن و صحيح است و آلباني نيز آنرا در ارواء القليل (2/138) تحسين نموده است.
(2) روايت طبراني در المعجم الأوسط (1/409) مجمع البحرين (532و533). و علامه آلباني در سلسله احاديث صحيحه (3/346) مي گويد: و بطور كلي اين حديث با مجموع طرقش، صحيح است.
(1) ابوداوود (864، 866) و ا بن ماجه (1425) و احمد (4/65، 903، 5/377) و صحيح الجامع آلباني (2/353).
(2) احمد (5/251) و آلباني آنرا در صحيح الترغيب و الترهيب (1/229)، صحيح دانسته است
(3) طبراني در المعجم الصغير [مجمع ا لبحرين] 7/263 شمارة 4425 و اين حديث، شاهدي دارد كه آنرا حكيم ترمذي روايت نموده است و آلباني آنرا در صحيح الجامع (2/353) آورده و آنرا حسن دانسته است.
(3) احمد (6/290، 311، 321) و آلباني در إرواء القليل (7/238) آنرا صحيح دانسته است.
(1) بخاري (8) و مسلم (16) .
(1) ابوداوود (495) و احمد (2/180، 187) و آلباني آنرا در ارواء القليل (2/7و 1/266) صحيح دانسته است.
(2) روايت بخاري (597) و مسلم (648) .
(1) الشرح الكبير ابن قدامه (3/8) و المغني (2/50 ـ 52). (2) نگا مجموع الفتاوا شيخ عبد ا لعزيز بن عبد الله (2/457).
(3) شرح العمده ابن تيميه (2/87 ـ 91).
2- نگاه مجموعه فتاواي شيخ عبدالعزيز بن عبدالله (2/457)
(1) نگا شرح العوده ابن تيميه (2/87- 91) و الشرح ابن عثيمين (2/87) .
(3) تحفه الاخوان (73) تأليف شيخ عبد ا لعزيز.
(1) مسلم (76) .
(2) روايت ترمذي (2621) و نسائي (1/231) و ابن ماجه (1079) و حاكم (1/6، 7) با تصحيح حاكم و موافقت دهبي.
(3) بروايت ترمدي (2622).
(4) نگا المحلي (2/242، 243) و كتاب الصلاه (26) ابن قيم و الشرح الممتع (2/28) تأليف ابن عثيمين.
(5) نگا شرح العمده (2/81ـ 94) تأليف ابن تيميه.
(6) كتاب الصلاه (ص17ـ 26)تأليف ابن قيم. ايشان، ده دليل از قرآن و دوازده دليل از سنت و اجماع صحابه ذر اينمورد ذكر نموده است.
(7) كتاب الصلاه ص(17).
(1) بخاري (7534) و مسلم (85). (2) مسلم (668). (3) مسلم (233) .
2- مسلم (668) .
3- مسلم (233)
(1) امام احمد در مسندش(2/169) و دارمي (2/301). و امام منذري در كتاب الترغيب و التهريب مي گويد: ا مام احمد آنرا با سند خوب روايت نموده است.
(2) مسلم (223) . (3)ابوداوود (561) و ترمدي (223) و آلباني در مشكاه (1/224) آنرا صحيح دانسته است چون شواهد زيادي دارد . (4) مسلم (488).
(1) مسلم (488). (2) مسلم (666). (3) ابوداوود (563). (4) بخاري (662) و مسلم (669) .
2- مسلم (666)
3- ابوداود (563)
4- بخاري (662) و مسلم (669)
(1) مسلم (227).
2- مسلم (228).
(1) بخاري (2129) و مسلم (649). (2) مسلم (251).
2- مسلم (251)
(1) ابوداوود (564) و نگا صحيح سنن ابوداوود (1/131).
(2) صحيح ابن خزيمه (1/229) و حاكم(1/206) با تصحيح حاكم و موافقت ذهبي و نگا صحيح ترغيب و ترهيب (1/118) تأليف آلباني.
(3) صحيح ابن حبان (1620) و نسائي (2/42) و حاكم (1/217) با تصحيح حاكم و موافقت ذهبي و تصحيح آلباني در صحيح ترغيب و ترهيب (1/121).