ايمان به فرشتگان و تأثير آن در زندگى امت اسلام ()

صالح بن فوزان الفوزان

 

شرح آموزه‌های قرآن و سنت درباره فرشتگان ارجمند خداوند و شناسایی مقام و منزلت آنهاست. اعتقاد به ملائک، یکی از ارکانِ ششگانه ایمان است که بدون آن، دینِ فرد، ناقص و ناپذیرفتنی خواهد بود. نویسنده در این اثر کوشیده است تا آیات و روایات نبوی را در کنار یکدیگر قرار داده و اطلاعات بسیار مهم و مفیدی در این باره در اختیار خواننده قرار دهد.

|

 ايمان به فرشتگان و تأثير آن در زندگى امت اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم

 مقدمه مترجم

جهان فرشتگان غير از جهان انس و جن مىباشد، جهان پاكى و خوشى و صفا است، و آنها مخلوقاتى با تقوى هستند، خدا را به حق عبادت مىكنند، و آنچه به آنها امر شود انجام مىدهند و به هيچ وجه مصعيت خدا را نمىكنند .

ايمان به فرشتگان يكى از اصول ايمان به خداست، و ايمان بنده كامل نمىشود مگر با ايمان آوردن به فرشتگان خدا، بارى تعالى مىفرمايد: )آمن الرسول بما أنزل إليه من ربه والمؤمنون كل آمن بالله وملائكته وكتبه ورسله( . [البقره 285] .

رسول به آنچه خدا بر او نازل كرد ايمان آورده و مؤمنان نيز همه بخدا و فرشتگان خدا و كتب و پيغمبران خدا ايمان آوردند] .

ايمان داشتن به فرشتگان مترتب بر چند چيز خواهد بود: تصديق كردن بوجود آنها، مقام و منـزلت آنها، اينكه آنها مانند انس و جن از بندگان و مخلوقات خدايند، اينكه هيچ عملى نمىتوانند انجام دهند مگر بفرمان خدا، به هيچ وجه بخدا شرك نمىآورند، عرش با عظمت خدا را حمل مىكنند، بزرگترين و عظيمترين سربازان خدايند، وغير از اينها .

و ما اين كتاب مهم كه از جهان فرشتگان سخن مىگويد ترجمه كرديم تا از زندگى پربار آنها با خبر شده برايمان سرمشقى در پيروى از اسلام پاك از هر شائبه شود .

 مقدمهء نويسنده

الحمد لله رب العالمين وصلى الله وسلم على نبينا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين    أما بعد:

در حقيقت ايمان مسئله اى بسيار بزرگ است، زيرا اسـاس و بنيانى است كه سعادت دنيا و آخرت بر آن بنياد نهاده شده است و از بزرگترين مراتب دين است .

هنگاميكه جبريل u در حضور صحابه نزد حضرت رسول اكرم e آمد و در مورد اسلام و ايمان و احسان پرسيد، گفت اى محمد! در مورد اسلام به من بگو، رسول اكرم e فرمود: ((الإسلام أن تشهد أن لا إله إلاَّ الله وأنَّ محمداً رسول الله، وتقيم الصلاة، وتؤتى الزكاة، وتصوم رمضان، وتحج البيت إن استطعت إليه سبيلاً)) . [ابن خزيمه ودارقطنى] . اسلام عبارتست از: گواهى دهى و يقين نمائى كه معبودى بحق جز خداى يكتا نيست، و محمد فرستاده خداست، و نماز را بر پا دارى ، و زكات بدهى، و ماه مبارك رمضان را روزه بگيرى، و به حج خانهء خدا بروى اگر توانائى راه آنرا از قبيل توشه و سوارى و غيره دارى .

پس آنحضرت e اسلام را به انجام اركان پنجگانه فوق تفسير نمود، جبريل در جـواب گفت: راست گفتى . پس: در مورد ايمان به من بگو . حضرت رسول e فرمود: ايمان عبارت است از اين كه: به يگانگى خداوند ـ در ذات و صفات و أفعالش ـ و به فرشتگان، و كتابهاى خدا ـ كه بر پيامبران نازل شده است ـ و پيغمبران خدا ـ كه براى راهنمائى بشر آنان را فرستاده است ـ و روز قيامت ـ و آنچه مشتمل است بر آن از جزاى اعمال و زندگى پس از مرگ و حساب و بهشت و دوزخ ـ و سرنوشت يعنى تقدير به خير و شر همگى اينها ايمان بياورى . پس آنحضرت e ايمان را به تصديق به اركان ششگانه بالا تفسير نمود، جبريل گفت: در مورد احسان به من بگو . آن حضرت فرمودند: نكوكارى عبارت است از اين كه: طورى خدا را عبادت و بندگى كنى كه گويا خدا را مىبينى، و اگر تو خـدا را نمىبينى اين يقين را داشته باش كه خدا تو را مىبيند .

آنحضرت e بيان كرد كه نكوكارى فقط يك ركن دارد و آن اينكه خدا را بگونه اى عبادت كنى كه او را مىبينى، و اگر تو او را نمىبينى او تو را مىبيند .

پس اينها مراتب سه گانه دين است: اسلام، ايمان، و نيكوكارى، هر مرتبه اى از مراتب آن ركنى دارد، و ركن هر چيز ستون آن چيز است كه بر آن ايستاده و پا برجاست، و ركن خانه ستونى است كه خانه بر آن بنا شده است .

پس ايمان بر شش ركن و ستون استوار است، كه اگر يكى از اركان آن سقوط كند انسان مؤمن نخواهد بود زيرا يكى از اركان و ستونهاى آنرا از دست داده است .

پس ايمان فقط بر اركانش استوار است، چنانكه ساختمان بجز بر اركان و ستونهاى خودش ثابت و استوار نخواهد شد .

و اين اركان ششگانه در قرآن ذكر شده است، گاهى اركان ششگانه يكجا در قرآن ذكر شده است، و گاهى بعضى از آنها فقط ذكر شده است، چنانكه باريتعالى مىفرمايد: )ولكنَّ البر من آمن بالله واليوم الآخر والملائكة والكتاب والنبيين( . [البقره 177] . [وليكن نيكوكار كسى است به خدا، روز جزا، فرشتگان خدا، كتابهاى خدا، پيغمبران خدا ايمان بياورد] .

در اين آيه خدا پنج ركن از اركان ايمان را ذكر نموده است .

و همچنين خداوند مىفرمايد: )آمن الرسـول بما أنزل إليه من ربه والمؤمنون كل آمن بالله وملائكته وكتبه ورسله لا نفرق بين أحد من رسله( . [البقره 285] .

[پيغمبر ايمان آورد به آنچه از نزد خدا بر او نازل شد، و مؤمنان همه به خداى يكتا، فرشتگان خدا، و كتابهاى خدا ايمان آوردند و گفتند: ميان هيچيك از پيغمبران خدا فرقى قائل نمىشويم ـ بلكه به همه ايمان داريم ـ] .

در آيه كريمه گذشته چهار ركن از اركان ايمان ذكر شده است .

و گاهى باريتعالى دو ركن آن را بيان ميفرمايد و آنهم: ايمان به خدا و روز رستاخيز، چنانكه مىفرمايد: )إنَّ الذين آمنوا والذين هادوا والنصارى والصابئين من آمن بالله واليوم الآخر( . [البقره 62] . [محققاً مردميكه ايمان آوردند و مردميكه بنام يهود و نصارى معروف بوده اند و صابئين (فرشته پرستان، يا ستاره پرستان) هر يك از آنان كه به خدا و روز قيامت ايمان بياورند] .

أما ايمان به سرنوشت و تقدير را خداوند در دو آيه ذكر نموده است: )إنَّا كل شيء خلقناه بقدر( . [القمر 49] . [ما هر چيز را كه آفريديم به قدر و اندازه و از روى تقدير بود]، و )خلق كل شيء فقدّره تقديراً( . [الفرقان 2] . [او سبحانه و تعالى همه چيز را آفريد و براى هر آفريده اى اندازه و سرنوشتى قرار داد] .

 ايمان به فرشتگان يعنى چه؟

مطلب مورد بحث ما در اينجا ايمان به فرشتگان است كه يكى از اركان ششگانه ايمان مىباشد و معنى آن: تصديق به وجود آنها و تصديق به اعمال و كردار آنهاست كه در دنيا و آخرت انجام مىدهند . و فرشتگان خلقى از مخلوقات خدايند، خداوند آنانرا براى عبادت خودش و انجام دستورهايش در دنياى هستى آفريده است، آنان را براى إجراى دستورات خود مىفرستد، و آنان مخلوقاتى از عالم غيب هستند كه ما آنها را با چشم مشاهده نمىكنيم، ليكن به آنها ايمان قطعى داريم كه هيچ شك و ترديدى در آن راه ندارد، زيرا خداوند و رسول الله e از آنها بطور قطعى خبر داده اند تا ما بطور يقين به آنها ايمان آوريم .

 فرشتگان از چه چيزى آفريده شده اند

فرشتگان از نور آفريده شده اند چنانكه در حديث آمده كه خـداوند سبحانه فرشتگان را از نور و ابليس را از آتش و بنى آدم را از گِل آفريده است .

 صفات فرشتگان

فرشتگان خلقى از مخلوقات خدا از عالم غيب هستند و هيچ كس غير از خدا تعداد و چگونگى آنانرا نمىداند .

بعضى از صفات فرشتگان عبارتند از:

أولاً: آنها بزرگترين و عظيمترين سربازان خدايند .

)ولله جنود السموات والأرض( . [الفتح 4] . [سپاههاى آسمانها و زمين از آن خداوند است] . و هنگاميكه خداوند صحبت از نگهبانان جهنم مىكند چنين مىفرمايد: )عليها تسعة عشر( . [المدثر 30] . [براى آن ـ يعنى جهنم ـ نوزده نگهبان است] . و مىفرمايد: )وما جعلنا أصحاب النار إلاَّ ملائكة وما جعلنا عدتهم إلاَّ فتنة للذين كفروا( . [المدثر 31] .

[و ما نگهبانان دوزخ را مگر فرشتگان قرار نداديم، و تعداد ايشان را مگر آزمايشى براى مردمى كه كافر شدند نگردانيديم] .

و أصحاب جهنم: نگهبانان آتش هستند، يعنى در جهنم نوزده فرشته بر آتش پاسبانى مىدهند، و آنرا روشن كرده امور آن را بدست دارند .

يكى از كفار وقتى تعداد نگهبانان آتش را شنيد ـ بخيال او كه تعدادشان كم است ـ گفت: من بر آنها چنين و چنان مىكنم، يعنى وقتى داخل جهنم شدم با آنها جنگ كرده بر آنان غلبه مىكنم و از آتش بيرون مىآيم، آنهم از باب مسخره و استهزاء اين سخنان را گفت . باريتعالى در جواب وى فرمود: )وما جعلنا أصحاب النار إلاَّ ملائكة( . [المدثر 31] .

[ما نگهبانان جهنم را قرار نداديم مگر از فرشتگان] .

يعنى آنها از بشر نيستند بلكه فرشته اند .

اگر اين شخص با خود مىگويد كه من قدرتمند و شجاع هستم و جلوى چندين نفر از بشر مقاومت مىكنم، نمىتواند مقابل يكى از فرشتگان بايستد .

باريتعالى مىفرمايد: )وما جعلنا أصحاب النار إلاَّ ملائكة( . [المدثر 31] . [ما پاسبانان جهنم را قرار نداديم مگر فرشتگان] .

يعنى آنان را از جن و إنس قرار نداده است . و مىفرمايد: )وما جعلنا عدتهم إلاَّ فتنة للذين كفروا ليستيقن الذين أوتوا الكتاب ويزداد الذين آمنوا إيماناً ولا يرتاب الذين أوتوا الكتاب( . [المدثر 31] . [و ما تعداد آنها را مگر آزمايشى براى كفار نگردانيديم تا اهل كتاب يقين نمايند و اهل ايمان بر ايمان خود بيفزايند و اهل كتاب و مؤمنان شك و شبهه نورزند] .

و مىفرمايد: )وليقول الذين فى قلوبهم مرض( يعنى كفار )ماذا أراد الله بهذا مثلاً( . [المدثر 31] . [و براى اينكه مردميكه در دلهايشان بيمارى نفاق است و مردميكه كافرند بگويند خدا از اين مثال ذكر و تعداد نگهبانان دوزخ چه إراده نموده است؟] . پس آنان تهمت زده و تعداد فرشتگان را كم مىدانند و مىگويند: چگونه اين آتش بزرگ كه در آن تمامى مخلوقات خداست فقط نوزده فرشته بر آن پاسبانى مىدهد؟

باريتعالى در جواب مىفرمايد: )وما جعلنا عدتهم إلاَّ فتنة للذين كفروا( . [المدثر 31] . [و ما تعداد آنها را مگر آزمايشى براى كفار نگردانيديم] . پس هيچ كس بزرگى فرشتـگان و آنچه در زمين و آسمان از نگهبانان و پاسبانان است غير از خدا كسى ديگر نمىداند نه كفار و نه غير از كفار .

دوم: خلقت فرشتگان خلقتى عظيم و بزرگ است چنانكه باريتعالى مىفرمايد: )الحمد لله فاطر السموات والأرض جاعل الملائكة رسلاً أولى أجنحة مثنى وثلاث ورباع( . [فاطر 1] . [حمد و ستايش خدا راست كه آفريدگار آسمانها و زمين است و فرشتگان را پيام رسان فرستادگان بسوى أنبياء گردانده است، فرشتگانى كه داراى بالهاى دوگانه و سه گانه و چهارگانه اند] .

يعنى بعضى از فرشتگان دو بال دارد، و بعضى ديـگر سه و يا چهار بال دارد، و بعضى از آنها بالهاى بيشترى دارند .

چنانكه رسـول الله e جبريل را ديد كه ششصد بال داشت و هر بال آن افق را پوشانيده بود .

اين يك فرشته از فرشتگان است كه خداوند آنرا قوى قدرتمند توصيف نموده، چنانكه مىفرمايد: )علّمه شديد القوى( . [النجم 5] . [وحى را به او فرشتهء بس نيرومند جبريل u آموخت] .

و مىفرمايد: )ذو مرة فاستوى( . [النجم 6] . [داراى عقل فراوان، و رأى صحيح و رسا، و منظرى خـوب كه بخلقت كامل (به همان صورتى كه خدا او را بر آن آفريده بود) بر رسول جلوه كرد]، يعنى قوى و خوش اندام مىباشد .

سوم: فرشتگان به إجازه خداوند قدرتمند هستند و دليل بر توانائى و قدرتمندى آنان اين است كه اگر خداوند به يكى از آنان فرمان دهد در جهان فرياد مىكشد و تمامى خلق هلاك ميشوند، چنانكه بر قوم ثمود چنين آمد و بوسيلهء فرياد فرشته همه هلاك شدند . جبريل فريادى بر آنان زد چنانكه باريتعالى مىفرمايد: )إنَّا أرسلنا عليهم صيحة واحدة فكانوا كهشيم المحتظر( . [القمر 31] . [ما بر آنان يك آوراز هولناك فرستاديم و آنها مانند خار و خاشاكى شدند كه از سايبان ساز مىماند] . پس قلبهايشان از درونشان كنده شد و مردند و خاشاكى بيش از آنها باقى نماند .

عادت باديهء نشينان عرب اين بود كه اگر به جائى كوچ مىكردند در آنجا هيزم جمع كرده و از آن آغل (حصارى) براى گوسفندان و حيوانات خود درست مىكردند تا از حيوانات ديگر محفوظ بمانند، و اين هيزم خشك شده و تبديل به خس و خاشاك ميشد .

پس قوم ثمود با وجود قدرت و توانائى و نيروى زيادى كه از آن برخوردار بودند بر أثر شنيدن آواز هولناك يكى از فرشتگان مانند اين هيزم هاى خشك به خس و خاشاك تبديل شدند .

و اين جبريل u بود كه خداوند به او فرمان داد تا قريه هاى قوم لوط كه هفت دهكده بـود و در آن بشر و ساختمانها و توشه و حيـوانات خيلى زيادى وجود داشت آنان را بر طرف بال خود حمل نمايد و بالا برد تا اينكه فرشتگانى كه در آسمان بودند صداى سگها و أذان خروس هاى آنان را شنيدند، سپس آنان را از آنجا وارونه كرده به زمين انداخت، و اين نمونه اى از قدرت و قوت فرشتگان عليهم السلام مىباشد .

إسرافيل u مأمور به دميدن در صور است و آنهم([1]) شاخ و شيپورى است كه أرواح بنى آدم از اول تا آخر آنها در آن جمع شده است سپس إسرافيل u يكبار در آن مىدمد و تمامى أرواح بنى آدم از آن شيپور پرواز كرده به أجساد و بدن آنها داخل مىشود و اين دميدن بعثت يعنى برخاستن مىباشد و قبل از اين دميدن، دميدن بىهوشى است، و با اين دميدن هر چه در دنيا بين زمين و آسمان است از بين ميرود و مىميرد بجز آنچه خدا بخواهد .

باريتعالى مىفرمايد: )ونفخ فى الصور فصعق من فى السموات ومن فى الأرض إلاَّ من شاء الله( . [الزمر 68] . [و در صور دميده شد و همه كسانيكه در آسمانها و زمين بودند مردند، مگر كسانيكه خدا آنان را جدا كرد و بقاى آنان را خواست] .

سپس بار ديگر در آن شيپور دميده شد و آنهم دميدن زنده شدن است: )فإذا هم قيام ينظرون( . [الزمر 68] .

[ناگهان همه زنده شده مىايستند و نگاه مىكنند] .

اين يكى از فرشتگان خداوند است، و اين يكى از كارهاى اوست كه خداوند به او فرمان مىدهد .

پس فرشتگان مخلوق بزرگى از مخلوقات خدايند، و آنان را براى عبادت خود و انجام دستورات خود آفريده است .

باريتعالى مىفرمايد: )بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول وهم بأمره يعملون يعلم ما بين أيديهم وما خلفهم ولا يشفعون إلاَّ لمن ارتضى وهم من خشيته مشفقون( . [الأنبياء 26 ـ 28] . [بلكه آنان همه بندگان گرامى خدا بودند، هميشه گفتار ايشان بعد از گفتار خداست، هميشه مطيع فرمان خداى خود هستند، علم خدا به همه كردارشان إحاطه دارد، گذشته و حال و آينده شان را مىداند، و شفاعت و ميانجيگرى شان به فرمان خداست تا شفاعت براى كسانى كنند كه خدا رضايت به شفاعت از آنان دارد و ايشان هميشه از ترس خدا بيمناكند] .

و اين توصيفى است براى فرشتگان .

 كارهائيكه فرشتگان به آن مكلّفند

فرشتگان كارهائى دارند و هر يك از آنها مكلّف به عمل معينى هستند و هيچ تأخيرى در انجام آن كار را نمىكنند، بلكه فوراً آنرا انجام داده و خداوند را نافرمانى نمىكنند .

چنانكه خداوند مىفرمايد: )عليها ملائكة غلاظ شداد لا يعصون الله ما أمرهم ويفعلون ما يؤمرون( . [التحريم 6] .

[فرشتگانى سخت و شديد بر آتش گماشته شده اند، آنان از دستورات خدا سرپيچى نميكنند و به دستورات او عمل ميكنند] .

 بعضى از اعمال و كردار فرشتگان

أولاً: فرشتگانى هستند كه مأمور جهنمند و نام آنان نگهبان است، و موكل به آتش و تعذيب جهنميان مىباشند .

دوم: فرشتگانى هستند كه مأمور به حمل عرش خداوند سبحانه و تعالى مىباشند، چنانكه باريتعالى مىفرمايد: )الذين يحملون العرش ومن حوله يسبحون بحمد ربهم ويؤمنون به ويستغفرون للذين آمنوا ربنا وسعت كل شيء رحمة وعلماً فاغفر للذين تابوا( . [غافر 7] . [فرشتگانى كه عرش با عظمت إلهى را حمل مىكنند، و آنانيكه پيرامون عرشند و به تسبيح و ستايش پروردگارشان مشغولند، هم خود به خدا ايمان دارند و هم براى أهل ايمان از خدا آمرزش و مغفرت مىطلبند كه اى پروردگارى كه علم و رحمت بى منتهايت همهء عالم را فرا گرفته است تو بلطف و كرم گناه آنانكه توبه كرده و رضاى تو را پيمودند بيامرز] . و همچنين مىفـرمايد: )ويحمل عرش ربك فوقهم يومئذ ثمانية( . [الحاقة 17] . [عرش پروردگارت را در آن روز (يعنى قيامت) هشت فرشته حمل مىكنند] .

 تعداد حمل كنندگان عرش

حمل كنندگان عرش چهار فرشته اند و روز قيامت تعداد آنان زياد شده به هشت فرشته مىرسند .

و عرش خداوند از بزرگترين مخلوقات خداست كه روز قيامت هشت فرشته آنرا حمل مىكنند .

و اين بر قدرت و توانائى فرشتگان دلالت دارد، زيرا آنان اين عرش بزرگ را كه از بزرگترين مخلوقات خدا است بر دوش خود حمل مىكنند .

سوم: و تعدادى از فرشتگان مأمو وحى هستند چنانكه باريتعالى مىفرمايد: )ينـزّل الملائكة بالروح من أمره على من يشاء من عباده أن أنذروا أنَّه لا إله إلاَّ أنا فاتقون(. [النحل 2] [خدا فرشتگان را به روح جان بخش و فرمانش بر هر كه از بندگانش كه بخواهد فرود مىفرستد تا بزرگترين نعمت را كه نعمت يافتن توحيد و مايهء زندگى سعادت بار است بمردم برسانند به اينكه آگاه كنيد مردم را به اينكه معبودى بحق غير ازخداى يكتا نيست و بنابر اين از من و از عقاب من بترسيد] .

و الروح، چند معنى دارد كه از جمله معانى آنها چنين است:

روح بمعنى: وحي، و آنرا روح ناميده اند زيرا قلبها را زنده مىكند چنانكه باران زمين را زنده مىكند، و چنانكه روح و جان آفريده شده بدن حيوانات را زنده مىكند .

روح بمعنى: قرآن، چنانكه خداوند سبحانه و تعالى مىفرمايد: )وكذلك أوحينا إليك روحاً من أمرنا( . [الشورى 52] . [وحى به تو فرستاديم چنانكه وحى بر پيغمبران پيش از تو نازل فرموديم]، در اين آيه روح بمعنى قرآن است، زيرا بوسيلهء قرآن دلهاى اهل ايمان زنده مىشود، همانطوريكه زمين با باران زنده مىشود دلهاى مؤمنان با قرآن زنده مىشود .

و روح بمعنى: جبريل است، و او بزرگترين و بهترين و شرافتمندترين فرشتگان است كه قرآن را از نزد خداوند عز وجل بر محمد e نازل فرموده است .

خـداوند جـل شأنـه مىفرمايد: )نزل به الروح الأمين على قلبك لتكون من المنذرين بلسان عربى مبين( . [الشعراء 193 ـ 195] . [قرآن را خداى يكتا بوسيلهء جبريل الروح الأمين بر دل تو فرود آورد و بزبان تو كه زبان عربى فصيح و آشكار است قرار داد تا قوم خود را بوسيلهء قرآن از عذاب خدا بترسانى و به راه ايمان و تقوى برسانى] .

پس جبريل u قرآن را بر قلب پيامبر e نازل كرد و پيامبر e آنرا بر أمت خود تبليغ فرمود .

خداوند تعالى در آيه ديگر مىفرمايد: )قل نزّله روح القدس من ربك( . [النحل 102] . [بگو اى رسول خدا كه: روح پاك يعنى جبريل قرآن را از نزد پروردگارت فرود آورد] . يعنى جبريل u روح القدس است .

 صفات جبريل u

خداوند جل جلاله جبريل را به صفتهاى عظيم و بزرگى توصيف فرموده: چنانكه مىفرمايد: )فلا أقسم بالخنس الجوار الكنس والليل إذا عسعس والصبح إذا تنفس إنَّه لقول رسول كريم ذى قوة عند ذى العرش مكين مطاع ثم أمين( . [التكوير 15 ـ 21] . [چنين نيست، قسم ياد مىكنم به ستارگان باز گردنده، كه بگردش آيند و در مكان خود رخ پنهان كنند، قسم به شب تار هنگامى كه روى جهان را تاريك گرداند، قسم به صبح روشن كه دم زند، كه همانا قرآن كلام رسول بزرگوار حق است كه فرشتهء با قوّت و قدرتست، و نزد خداى مقتدر عرش با جاه و منـزلت است، و فرمانده فرشتگان و أمين وحى خداست] .

صفت أول: قدرت .

چنانكه باريتعالى مىفرمايد: )ذى قوة عند ذى العرش( . [التكوير 20] . [او داراى نيرو و قدرتى است كه توانائى حمل قرآن و آنچه به او أمر شود را دارد، و او نزد پروردگار صاحب عرش داراى منـزلت و مكانت است]، )ذى العرش( [صاحب عرش و آنهم خداوند عز وجل مىباشد]، )ذى قوة( . [فرشتهء نيرومند و با قدرت است] . اين صفت جبريل u است .

صفت دوم: منـزلت )مكين( . [نزد پروردگار صاحب عرش داراى منـزلت و مكانت است] .

يعنى صاحب منـزلت و مكانت نزد خداوند كه كسى غير از او به چنين مقام و منـزلتى نمىرسد .

صفت سوم: طاعت )مطاع( . [در بين فرشتگان فرمانروا (فرمانده) است] . تمامى فرشتگان به أمر و فرمان خداوند از جبريل اطاعت مىكنند .

صفت چهارم: أمانت )أمين( . [در حمل قـرآن و تبليغ آن به رسول الله e و آنچه به او أمر شود امين است] .

يعنى بر وحى أمين است، هيچ چيزى از آنرا كم و زياد نمىكند بلكه آنرا همچنانكه خداوند نازل كرده مىرساند .

محمد e جبريل را مشاهده نمود: باريتعالى مىفرمايد: )وما صاحبكم بمجنون( . [التكوير 22] . [دوست و هم صحبت شما كه در ميان شما بزرگ شده و او را شناخته و ستوده ايد (رسول اكرم e) ديوانه نيست و هرگز امكان ديوانگى براى او نيست] .

چنانكه كفار مىگفتند: محمد e ديوانه است .

)ولقد رءاه بالأفق المبين( . [التكوير 23] . [به يقين محمد e جبريل را به صورتى آشكار در بالاترين أفق ديد] .

محمد e دو بار جبريل u را در أفق مشاهده كرد .

بار أول در بطحاء([2]) مكه، وقتى سر خود را بلند كرد او را در أبرهاى آسمان ديد كه ششصد بال دارد و هر بالى أفق را پوشانيده است .

بار دوم: خداوند مىفرمايد: )ولقد رءآه نزلة أخرى عند سدرة المنتهى( . [النجم 13 ـ 14] . [و يك بار ديگر هم او را (يعنى جبريل را) رسـول مشاهده كرد، و در نزد درخت سدره كه در محلى است كه منتهى و آخر عروج به آسمان است و فرشتگان و أرواح شهداء و پرهيزكاران از آن بالاتر نروند] .

رسول الله e در شب معراج در آسمان چنانكه خداوند جبريل را آفريده او را ديد .

آنچه گذشت بعضى از صفات جبريل u بود .

خداوند مىفرمايد: )إنَّه لقول رسول كريم( . [الحاقة 40] . [قرآن كلام خدا گفتار پيغمبرى بزرگوار است]([3]) .

يعنى قرآن كلام خداوند سبحانه و تعالى است ولى در اينجا به جبريل منسوب داده شده زيرا او به محمد e رسانيده است، پس او مبلغى از طرف خداوند است و آنرا به پيغمبر اكرم e رسانيده و آن كلام خداوند عز وجل مىباشد .

و سخن به كسى إضافه مىشود كه اولين بار آنرا گفته باشد، نه كسى كه آنرا به كسى ديگر إبلاغ كند، ولى اينجا به جبريل منسوب شده زيرا وى إبلاغ كننده است .

چهارم: فرشتگانى هستند كه مأمورند به اعمال و كردار ديگرند مانند:

1 ـ ميكائيل مأمور است به نزول باران از آسمان كه آنرا سوق ميدهد در حاليكه خداوند سبحانه به او فرمان داده است .

2 ـ إسرافيل كه مأمور به دميدن در شيپور است وقتى خداى تعالى بخواهد مردم را از قبرهايشان برانگيزد و جسدها از قبرها مىرويند و كامل مىشوند و چيزى بجز روح باقى نمىماند، در اين وقت إسرافيل به فرمان خداوند در شيپور مىدمد و أرواح به أجسادى داخل مىشود كه از قبرها روئيده بود و بلند شده بودند، سپس به جائى كه خداوند به آنان فرمان داده مىروند .

خداوند تعالى مىفرمايد: )يوم يخرجون من الأجداث سراعاً كأنَّهم إلى نصب يوفضون( . [المعارج 43] .

[آن روزى كه بسرعت و شتابان از قبرهايشان بيرون مىآيند، گويا آنان بسوى بتهائى كه مىپرستيدند مىشتابند] .

همچنان باريتعالى مىفرمايد: )يخرجون من الأجداث كأنَّهم جراد منتشر مهطعين إلى الداع يقول الكافرون هذا يوم عسر( . [القمر 7 ـ 8] . [گروههاى بشرى بحال ترس و خوارى او قبرها بيرون مىآيند و منتشر شده بسوى منادى محشر شتابان اجابت مىكنند، و كافران با هم گويند اين همان روز سختى است كه (ما آنرا انكار كرديم)] . اين سه فرشته مأمور زندگى و حيات هستند پس: جبريل مأمور وحى است كه با آن قلبها زنده ميشود، و ميكائيل مأمور باران است كه زمين را بعد از مردن زنده مىكند، و إسرافيل مأمور دميدن در صور (شيپور) است كه أجساد را از قبرها زنده مىكند . به همين خاطر رسول الله e در نماز شب وقتى در شب براى خواندن نماز بلند مىشد بعد از تكبير تحريمه چنين مىگفت: ((اللهم رب جبرائيل وميكائيل وإسرافيل فاطر السموات والأرض ..)) . [مسلم] . خدايا، اى پروردگار جبريل و ميكائيل، آفريننده آسمانها و زمين، تا آخر اين دعاء . پس اينها عظيمترين فرشتگان هستند بخاطر بزرگى مأموريت آنها .

پنجم: فرشتگانى هستند كه مأمورند به نطفه در شكم مادر چنانكه در حديث عبدالله بن مسعود آمده كه گفت: حدثنا رسول الله e وهو الصادق المصدوق: ((إنَّ أحدكم يجمع خلقه فى بطن أمه أربعين يوماً نطفة ثم يكون علقة مثل ذلك ثم يكون مضغة مثل ذلك ثم يرسل إليه الملك فينفخ فيه الروح ويؤمر بأربع كلمات بكتب رزقه وأجله وعمله وشقى أو سعيد)) . [متفق عليه] . فرستاده خدا e بما فرمود و اوست پيغمبر راستگو و تصديق شده: محققاً خلقت يكى از شما در شكم مادرش چنين انجام مىگيرد: چهل روز بحالت نطفه است، پس از آن لخته اى از خون مىشود در چهل روز، پس از آن تكه گوشتى مىشود در چنين مدتى، پس از سه چهل روز (كه جمعاً صد و بيست روز خواهد بود) خدايتعالى فرشته اى بسوى او مىفرستد تا در آن روح بدمد، و فرشته مأمور است به نوشتن چهار كلمه: نوشتن روزيش، مدت عمرش، كردارش، واينكه بدبخت يا نيكبخت است .

خداوند سبحانه و تعالى اين فرشته را به اين امر مهم و بزرگ به طرف او مىفرستد .

ششم: و فرشتگانى هستند كه به قبض و گرفتن روح و جانها مأمورند تا اينكه عمر او پايان يابد، و در اينجا (ملك الموت) فرشتهء مرگ است، چنانكه خدا مىفرمايد: )قل يتوفاكم ملك الموت( . [السجدة 11] . [اى رسول ما بگو: فرشتهء مرگ جان شما را ميگيرد] . و فرشتهء مرگ (ملك الموت) با خود همراهانى دارد، چنانكه خداوند مىفرمايد: )حتى إذا جاء أحدكم الموت توفته رسلنا وهم لا يفرطون ثم ردوا إلى الله مولاهم الحق( [الأنعام 61 ـ 62] . [تا آنگاه كه هنگام مرگ يكى از شما فرا رسد فرشتگان ما جان او را بستانند و ايشان در آنچه به آن مأمور مىشوند هيچ كوتاهى نمىكنند، سپس بسوى مالك حقيقى شان خداى يكتاى بر حق باز مىگردند] . و مرگ به فرشتگان و به فرشته مرگ (ملك الموت) و به خداوند نسبت داده شده است: )الله يتوفى الأنفس حين موتها( . [الزمر 42] .

[خدا است كه وقت مرگ ارواح خلق را مىگيرد] .

و اينجا مرگ به خـداوند نسبت داده شده، زيرا او سبحانه و تعالى به آن أمر فرموده و به فرشتگان نسبت داده شده، زيرا آنان هستند كه جان را از بدن جمع كرده تا اينكه به حلقوم برسد و به (ملك الموت) فرشته مرگ نسبت داده شده: )قل يتوفاكم ملك الموت( . [السجدة 11] . زيرا او روح را قبض مىكند در حاليكه در حلقوم جمع شده است .

هفتم: فرشتگانى هستند كه به حفظ و نگهدارى اعمال و كردار بنى آدم مأمورند، چنانكه در حديث آمده: ((يتعاقبون فيكم ملائكة بالليل وملائكة بالنهار)) . [متفق عليه] .

فرشتگانى پى در پى بر شما وارد مىشوند، گروهى شب مىآيند و گروهى روز مىآيند . و باريتعالى مىفرمايد: )وإنَّ عليكم لحافظين كراماً كاتبين يعلمون ما تفعلون( . [الإنفطار 10 ـ 12] . [البته و يقيناً نگهبانها براى مراقبت أحوال و اعمال شما مأمورند، فرشتگانى بزرگوارند كه اعمال بندگان را مىنويسند، شما هر چه كنيد همه را مىدانند] .

 هر انسان دو فرشته با اوست

بر هر يك از انسانها دو فرشته مأموريت دارد، يكى بر سمت راست حسنات و نيكىهاى او را مىنويسد، و ديگرى در سمت چپ او بديها را مىنويسد، چنانكه باريتعالى مىفرمايد: )إذ يتلقى المتلقيان عن اليمين وعن الشمال قعيد ما يلفظ من قول إلاَّ لديه رقيب عتيد( . [ق 17 ـ 18] . [دو فرشته گفتار و كردار شخص را دريافت مىدارند و آنرا ثبت مىكنند، يكى از دسـت راست و ديگرى از دست چپ نشسته و همنشين او هستند، هر كلمه اى كه بر زبان براند (از خير و شر) آنرا مينويسند و مراقب و حاضر حال اويند] . اين فرشتگان در سفر و در إقامت با انسان هستند، و در تمامى أحوال، در نماز در سجود با او هستند و او را ترك نمىكنند مگر در بعضى از حالات خاصى مانند قضاى حاجت، و آنان گفتار و كردار او را مىنويسند .

 فرشتگان نيت و قصد انسانها را مىنويسند

و در حديث وارد است كه نيت و قصد آنچه در قلب بنى آدم است، و آنـرا در قلب مىگويد، و آنچه نيت مىكند كه آنرا انجام دهد فرشته آنرا مىنويسد .

به همين خاطر انسان اگر نيت نيك نمايد ثوابش به او مىرسد، و بر نيت بد نيز مجازات مىشود، زيرا نيت عمل قلبى است .

فرشتـگان مأمورند بر انسان از وقتى كه به سن بلوغ برسد تا اينكه از دنيا برود و آنان آنچه در دنيا از نيت و كردار و گفتار انجام داده مىنويسند .

منـزلت و مكانت نماز صبح و نماز عصر در بين نمازهاى ديگر

رسول الله e فرمودند: ((يتعاقبون عليكم ملائكة بالليل وملائكة بالنهار يجتمعون فى صلاة العصر وفى صلاة الفجر ..)) . [متفق عليه] . فرشتگانى پى در پى بر شما وارد مىشوند، گروهى شب مىآيند و گروهى روز مىآيند، و اينها صبح و عصر با هم يك جا جمع مىشوند . باريتعالى مىفرمايد: )وقرآن الفجر( . يعنى نماز صبح . ومىفرمايد: )إنَّ قرآن الفجر كان مشهوداً( . [الإسراء 78] . [حقاً كه نماز صبح مورد مشاهدهء فرشتگان شب و فرشتگان روز است] . فرشتگان شب و فرشتگان روز در آن حاضر مىشوند، و به قرآنى كه در نماز تلاوت مىشود گوش مىدهند، و در نماز عصر حاضر با هم جمع مىشوند خداوند در حاليكه حال انسانها را از فرشتگان بهتر مىداند از آنها سؤال مىكند: چگونه و در چه حالى بندگانم را ترك كرديد؟ آنها مىگويند: آنها را ترك كرديم در حاليكه نماز مىخواندند، و به آنان وارد شديم در حالى كه نماز مىخواندند . يعنى فرشتگان نازل شدند و ما در نماز عصر بوديم و با ما در نماز حاضر بودند، و بالا رفتند در حاليكه ما در نماز صبح بوديم، و به اينخاطر نماز عصر، نماز وسطى يعنى ميانه ناميده شده است كه خداوند بر آن تشويق كرده مىفرمايد: )حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى( . [البقره 238] . [ محافظت كنيد بر نمازهاى فرض شبانه روزى، و بخصوص نماز ميانه كه نماز عصر است] . يعنى نماز عصر زيرا فرشتگان شب و فرشتگان روز در آن حاضر ميشوند .

دعوتى بسوى كسانيكه در كار و تكاليف شرعى كوتاهى و سستى مىكنند

كجا هستند كسانيكه از نماز صبح تخلف كرده بر فراش خود ميخوابند و اين منظر بزرگ را در هر شب با فرشتگان خدا مشاهده نميكنند، فرشتگان خدا در عالم بالا (عالم أرواح مجرده) از آنان خبر ميدهند كه: بر آنان وارد شديم در حالى كه در نماز بودند، و آنان را ترك كرديم در حـالى كه در نماز بودند، چه فايده اى مىكند كسيكه از نماز صبح تخلف كرده و خواب را بر نماز ترجيح مىدهد، و چه فايده اى مىكند كسيكه از نماز عصر سستى و كوتاهى كرده و خواب يا كارهاى ديگر را بر نماز عصر ترجيح مىدهد؟ در حديث آمده كه: ((من فاتته صلاة العصر فكأنَّما وتر أهله وماله)) . [متفق عليه] . كسيكه نماز عصر از او فوت شود مانند اينكه أهل و مال او از بين رفته است، و در حديث ديگر: ((فقد حبط عمله)) مانند اينكه تمامى اعمال و كردار او نابود شده است . يعنى نماز را از وقت خود خارج كرده، و اگر از وقت آن خارج شود مانند اينكه از او فوت شده است .

هشتم: فرشتگانى هستند كه به حفظ و نگهدارى انسان از هلاكت مأمورند، زيرا انسان راه ميرود در حاليكه در خطر است، وليكن خداوند فرشتگانى را مأمور كرده تا انسان را از خطر اين دنيا كه مقدر و سرنوشت او است نگهدارى كنند .

و اين زمين كه انسان بر آن زندگى ميكند در آن خطرهائى وجود دارد از قبيل حيوانات وحشى، و مارها، و عقربها، و در آن طاغوتهائى از بشر وجود دارد، و همچنين در آن ظلم و ستم وجود دارد، وليكن خداوند اين فرشتگان را قرار داده تا انسان را نگهدارى كنند چنانكه ميفرمايد: )له معقبات من بين يديه ومن خلفه( . [الرعد 11] . [براى هر انسان تعقيب كنندگان و پاسبانى است كه از جلوى رو و پشت سر او را نگهدارى مىكنند] . به دستور خداوند او را حفظ مىكنند، و ماداميكه خداوند براى او سلامتى نوشته اين فرشتگان از او دفاع مىكنند و هيچ بشرى به او نمىرسد، و اگر خداوند خواست كه مرگ و اجل او فرا رسد، فرشتگان او را ترك مىكنند . و هميشه يكى از فرشتگان از جلو و ديگرى از پشت سر، او را نگهدارى مىكنند: )إنَّ الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم وإذا أراد الله بقوم سوءً فلا مرد له( . [الرعد 11] . [خدا تغيير نمىدهد حال مردمى را تا اينكه خودشان آن را تغيير دهند، چه در نعمت باشند و چه در محنت و سختى، چه در عزت باشند و چه در ذلت و خوارى، چه در سرفرازى باشند و چه در خوارى، آنرا تغيير نمىدهد مگر وقتى كه مردم واقع زندگى خود را تغيير دهند، زيرا نتيجه هميشه ملازم عمل است، و هرگاه خدا إراده كند كه مردمى را به بدى اعمالشان عقاب كند هيچ راه دفاعى نيست و هيچ كس مانع او نخواهد بود] . اگر سرنوشت او آمد و خداوند هلاكت آن انسان را خواست فرشتگان كه مأمور نگهدارى او هستند او را ترك مىكنند، زيرا آنان خلاف فرمان خدا عمل نمىكنند .

نهم: فرشتگانى در اين جهان هستندكه مأمورند به اعمال و كردارى كه جز خداوند عز وجل كسى آنرا نمىداند .

فرشتگانى هستند كه به درياها مأمورند، و فرشتگانى هستند كه به رودها مأمورند، و ديگرانى هستند كه به اعمال و كردار بسيار زياد ديگر مأمورند، اين عالم و جهان كه اين همه رويدادها در آن پديد مىآيد همه در تقدير و سرنوشت خداوند تعالى هستند، و فرشتگان به فرمان خدا به إجراى اينها مىپردازند .

وجوب ايمان به فرشتگان و به آنچه انجام مىدهند

از جمله فرشتگان آنها هستند كه خداوند نام آنان را برايمان ذكر فرموده است، مانند جبريل و ميكائيل و إسرافيل و مالك نگهبان جهنم: )ونادوا يا مالك ليقض علينا ربك( . [الزخرف 77] . [آن دوزخيان مالكْ نگهبان جهنم را ندا كرده و مىگوبند: اى مالكْ از پروردگارت بخواه تا ما را مرگ دهد، بميريم و راحت شويم] . و فرشتگانى هستند كه خداوند سبحانه و تعالى نام آنان را برايمان ذكر نفرموده است، و ما به تمامى آنان ايمان مىآوريم چه آنانيكه نامشان ذكر شده و چه آنانيكه نامشان ذكر نشده است، و به اعمال و كردارى كه آنان به فرمان خدا آن اعمال را انجام مىدهند ايمان مىآوريم .

و فرشتگانى هستند در آسمان كه مشغول عبادت و ركوع و سجود خدايند، و هيچ جائى از آسمان نيست مگر اينكه فرشته اى از فرشتگان در حال ركوع و سجود خداست .

و فرشتگانى هستند كه جز خداوند كس ديگرى از آنها خبر ندارد، و ما بطور إجمالى ايمان مىآوريم به آن فرشتگان كه نام آنها ذكر نشده، و بطور تفصيلى ايمان مىآوريم به آن فرشتگانى كه نامشان ذكر شده، و آنان را دوست داريم . و آنها بيشترين كسانى هستند كه بنى آدم را به نيكى و خير نصيحت مىكنند، و به نيكى فرمان مىدهند، و براى آنان استغفار مىكنند، چنانكه خداوند عز وجل مىفرمايد: )الذين يحملون العرش ومن حوله يسبحون بحمد ربهم ويؤمنون به ويستغفرون للذين آمنوا( . [غافر 7] .

اختلافاتى كه بين عمل فرشتگان و عمل شياطين وجود دارد

1 ـ فرشتگان تسبيح و تنـزيه و سپاس خداوند را مىگويند، و براى كسانيكه در زمين هستند استغفار مىكنند، و آنها بهترين پند دهندگان و ناصحترين مخلوقات خدا به بنى آدم هستند، و شياطين از خائن ترين مخلوقات خدا به بنى آدم مىباشند، زيرا شياطين عهد و پيمان بسته اند كه تا آنجائيكه بتوانند بنى آدم را گمراه كرده فريب دهند و او را به هلاكت برسانند .

2 ـ فرشتگان به نيكى و خوبى أمر مىكنند .

و شياطين به فساد و بدى أمر مىكنند، چنانكه خداوند مىفرمايد: )ومن يَعْشُ عن ذكر الرحمن نقيض له شيطاناً فهو له قرين( . [الزخرف 36] . [و هر كسيكه خود را به كورى، و از قرآن كه ياد خداى مهربان و رحمت خدا براى جهانيان است روى بگرداند، براى او شيطانى برانگيزيم تا هميشه با او همراه و همنشين باشد] . پس كسانيكه از قرآن إعراض كرده و به آن پشت كنند خداوند سبحانه و تعالى آنان را عذاب مىدهد به اينكه شيطانى بر او مسلط و چيره كرده تا هميشه همراه او باشد . و همچنين مىفرمايد: )وإنَّهم ليصدونهم عن السبيل ويحسبون أنَّهم مهتدون حتى إذا جاءنا قال ياليت بينى وبينك بعـد المشرقين فبئس القرين( . [الزخرف 37 ـ 38] . [و بتحقيق آن شيطانها هميشه آن مردم را از خدا غافل كرده به گمراهى مىكشانند، و ايشان گمان مىكنند كه براه راسـت رسيده اند، تا وقتيكه از دنيا بسوى ما باز آيد آنگاه با نهايت حسرت گويد: اى كاش ميان من و تو فاصلهء ميان مشرق و مغرب بود كه او بسيار همنشين و يار بدى براى من بود] . و چيزى انسان را از شيطان دور نمىكند بجز ذكر و ياد خدايتعالى .

3 ـ اينكه ذكر خداوند شيطان را از او مىراند و فرشتگان نزد او حاضر مىشوند .

و به همين خاطر شيطان را: الوسواس الخناس ناميده اند .

و هرگاه انسان ذكر خداوند را ترك كرد شيطان بسوى او مىآيد و هرگاه ذكر خدا كند فرشتگان دور او جمع مىشوند، چنانكه در حديث آمده: ((ما اجتمع قوم فى بيت من بيوت الله يتلون كتاب الله ويتدارسونه بينهم إلاَّ نزلت عليهم السكينة وغشيتهم الرحمة وحفتهم الملائكة وذكرهم الله فيمن عنده)) . [مسلم] . هرگاه گروهى از مردم در خانه اى از خانه هاى خدا (يعنى در يكى از مساجد) كرد آيند تا كتاب خدا قرآن را بخوانند و درسهاى آنرا بهم بفهمانند آرامش بر دلهاى ايشان فرود آيد، و مهر و رحمت خدا ايشان را فرا گيرد، و فرشتگان ايشانرا در بر گيرند، و خداوند ايشان را ميان كسانيكه نزد اوست ياد كند .

 جاهائيكه فرشتگان به آنجا مىروند

فرشتگانى هستند كه جهانگردند و در جستجوى حقله هاى ذكـر و درس هستند، و اگر حلقه اى از علم و دانش را ديدند به همديگر مىگويند: بيائيد كه نياز خود را پيدا كرديم .

و حلقه هاى ذكر بسيار است و از آنجمله عبارتند از:

1 ـ تلاوت قرآن، پس هركس قرآن را تلاوت كند ذكر خدا را بجا آورده است .

2 ـ و كسيكه نماز مىخواند ذكر خدا را بجا آورده است .

3 ـ و كسيكه تسبيح و تهليل و تكبير و استغفار و سپاس خدا كند ذكر خدا را بجا آورده است .

در اينجا فرشتگان اطراف و پيرامون آنها جمع مىشوند و شياطين از آنها دور مىشوند .

4 ـ كسيكه كتابهاى علمى را مطالعه مىكند و براى علم و دانش حلقه مىزند تا علم و دانش بياموزد ذكر خدا بجا آورده و فرشتگان پيرامون و اطراف وى جمع مىشوند .

 جاهائيكه شياطين به آنجا مىروند

1 ـ كسانيكه وقت خود را بيهوده صرف مىكنند مانند: مجالس موسيقى و ترانه و تئاتر (صحنهء نمايش)، شياطين پيرامون آنها جمع مىشود و فرشتگان از آنها فاصله مىگيرند .

2 ـ كسيكه عكس جاندار در خانه آويزان كند فرشتگان به خانه اش داخل نمىشوند چنانكه در حديث آمده: ((إنَّ الملائكة لا تدخل بيتاً فيه كلب ولا صورة)) . [متفق عليه] . فرشتگان به خانه اى كه در آن سگ و عكس باشد داخل نمىشوند .

پس فرشتگان رحمت به خانه هائيكه در آن عكس وجود دارد داخل نمىشوند، حال اينكه اين عكسها بر ديوار آويزان باشد و يا در قالب و صندوق براى يادبودى و قشنگى ديوارها و خانه ها باشد . و اين عكسها كه جاندار هستند فرشتگان را فرارى مىدهند و فرشتگان به چنين خانه هايى داخل نمىشوند .

ولى اگر عكسها براى ضرورت باشد مانند عكس شناسنامه، و گذرنامـه، و كارت شناسائى، و گواهينامه، و مانند اينها، براى اينگونه عكسها استثناء وجود دارد، زيرا براى تعظيم گذاشته نشده است . و همچنين عكسهائيكه در قاليچه زير پا باشد مستثنى است . و قصد ما عكسهائى است كه براى ياد بود و فخر نگهدارى مىشود، و ضرورتى براى آنها وجود ندارد، اينهاست كه شياطين را بخود جلب مىكند، و فرشتگان را از خود مىراند و از ورود فرشتگان جلوگيرى مىكند .

 نشانه و تأثير ايمان به فرشتگان در زندگى انسان

ايمان به فرشتگان تأثير مهمى در زندگى روز مره انسان دارد، و اگر انسان دانست كه چنين است احتياط مىكند، و اگر دانست كه فرشتگانى مأمور بر او هستند و شب و روز از او نگهدارى مىكنند، در اينحال احتياط مىكند تا اينكه چيزى بر او نوشته شود . آيا اگر بداند كه جاسوسى دنبال او مىباشد و از او مراقبت مىكند آيا احتياط نمىكند كه ممكن است حـرفى بزند و يا كارى انجام دهد كه به ضرر او تمام شود؟ پس چطور از فرشتگان پرهيز نمىكند در حاليكه او آنها را نمىبيند و بشر جاسوسها را مىبينند، كسيكه تو را نگهبانى مىدهد و زير نظر قرار دارد مواظب خود خواهى شد، ولى فرشتگان تو را مىبينند و تو آنها را نمىبينى، ممكن است خود را از بشر پنهان كنى و داخل خانه اى شوى، يا درى بر خود ببندى تا از تو با خبر نشود ولى فرشتگان در هر جا كه باشى با تو همراهند . خداوند عز وجل به آنان اين قدرت را داده تا هر جائيكه خداوند به آنها فرمان دهد برسند، به همين خاطر خداوند مىفرمايد: )وإنَّ عليكم لحافظين كراماً كاتبين يعلمون ما تفعلون( . [الإنفطار 10 ـ 12] . خداوند اينرا فرموده تا ما مواظب خود باشيم .

و اين ثمره ايمـان بـه فرشتگان است كه انسان مواظب گفتار و كردار بد خود خواهد بود، تا اينكه بر او چيزى نوشته نشود، وگرنه روز قيامت مجازات خواهد شد .

 هيچ چيز از خدا پنهان نخواهد بود

خداوند عز وجل مىفرمايد: )إن كل نفس لما عليها حافظ( . [الطارق 4] . [براى هر شخص مراقب و نگهبانى است] .

و مىفرمايد: )ونحن أقرب إليه من حبل الوريد(، [ق 16]، [و ما از رگ گردنش به او نزديكتر هستيم] . آيا مىدانيد الوريد چيست؟ وريد انسان رگى است كه در دو طرف گردن قرار دارد و خون در آن جارى است، يكى در طرف راست و ديگرى در طرف چپ گردن مىباشد و در آن خونى است كه جسم انسان با آن تغذيه مىشود . خداوند ميفرمايد: )ونحن أقرب إليه من حبل الوريد( . و همجنان ميفرمايد: )هو الأول والآخر والظاهر والباطن( . [الحديد 3] . [اوست أول و نخست كه پيش از او هيچ كس نبوده، اوست آخر كه همه فنا شوند و او بماند كه بعد از او كسى نيست، اوست ظاهر و ما فوق همه، و اوست باطن و دور از ديد همه، اوست پيشين و پسين و اوست آشكار و پنهان] . رسول الله e در تفسير اين آيه مىفرمايد: ((أنت الأول فليس قبلك شيء وأنت الآخر فليس بعدك شيء وأنت الظاهر فليس فوقك شيء وأنت الباطن فليس دونك شيء)) . [مسلم] . تو نخستينى كه قبل تو چيزى نيست، و تو آخرينى كه بعد از تو چيزى نيست، تو آشكارى كه آشكارتر از تو چيزى نيست، تو پنهانى كه پنهانتر از تو چيزى نيست .

پس هيچ چيزى در خشـكى و دريا، و رودها، و صحراها، و بازارها، و مساجد، و نماشيگاهها، و يا ميدانهاى بازى، و در همه جا، از خداى عز وجل مخفى و پنهان نخواهد شد .

نيكىها و بديها از خداوند مخفى و پنهان نخواهد بود، و به همين خاطر وقتى جبريل u از رسول الله e در بارهء إحسان و نيكى سؤال كرد، و گفت: مرا از احسان و نيكى با خبر ساز، رسول الله e فرمود: ((الإحسان أن تعبد الله كأنَّك تراه فإن لم تكن تراه فإنَّه يراك)) . [مسلم] . احسان عبارتست از اينكه خـداوند را بگونه اى عبادت نمايى گويا تو را مىبينى، و اگر تو او را نمىبينى همانا او تو را مىبيند . و خداوند مىفرمايد: )ونحن أقرب إليه من حبل الوريد إذ يتلقى المتلقيان عن اليمين وعن الشمال قعيد ما يلفظ من قول إلاَّ لديه رقيب عتيد( . [ق 16 ـ 18] . [و ما از رگ گردنش به او نزديكتر هستيم، دو فرشته اى كه گفتار و كردار شخص را دريافت كرده و آنرا مىنويسند كه يكى از طرف راست و ديگرى از طرف چپ او نشسته است و همنشين او هست] . و مىفرمايد: )أم يحسبون أنَّا لا نسمع سرهم ونجواهم بلى ورسلنا لديهم يكتبون( . [الزخرف 8] .

[آيا گمان مىكنند كه سخنان سرّى و پنهانى كه بگوش هم مىگويند، و سخنان آشكار آنها را نمىشنويم؟ بلى مىشنويم و رسولان ما (فرشتگان) نزد ايشان گفتار و كردارشان را مىنويسند] . پس خداوند عز وجل حرف زدن آهسته بين دو نفر و راز و نياز كردن و آنچه سرّ مىباشد مىشنود و فرشتـگان آنرا مىنوسيند و اين از نشانهء ايمان به فرشتگان مىباشد .

به خاطر دوست داشتن فرشتگان آنان را ياد آورى مىكنيم

ذكر و ياد آورى فرشتگان فقط براى علم و دانش و درك چيزى نيست چنانكه تاريخ را مطالعه مىكنيم، بلكه ما آنان را ياد آورى مىكنيم تا اينكه آماده شويم و بر حذر باشيم كه چيزى از بديها بر ما نوشته شود و روز قيامت مورد بازخواست خداوند قرار گيريم و مجازات شويم .

همچنين بخاطر دوست داشتن آنان را ياد آورى ميكنيم، زيرا خداوند آنانرا دوست مىدارد و همچنين ما آنان را دوست مىداريم زيرا نيكوترين و فرمانبردارترين مخلوقات خدايند .

چنانكه باريتعالى مىفرمايد: )كرام بررة( . [عبس 16] . [فرشتگانى بزرگوار و نيكوكار و عالى رتبه] .

خلاصه اينكه بايستى قدر و منـزلت فرشتگان را بدانيم و آنانرا دوست بداريم، زيرا خداوند آنان را دوست مىدارد .

ولى كسيكه با فرشتگان دشمنى كند و آنان را دوست ندارد خداوند دشمن او خواهد بود . و كسيكه خـداوند با او دشمن شود قيامت او بلند شده و حالى نخواهد داشت .

خداوند سبحانه وتعالى مىفرمايد: )من كان عدواً لله وملائكته ورسله وجبريل وميكال فإنَّ الله عدوّ للكافرين( . [البقره 98] . [هر كس با خدا و فرشتگان خدا و پيغمبران او و جبريل و ميكائيل دشمنى كند و دشمن باشد (محققاً چنين كسى كافر خواهد بود) و خداوند هم دشمن كافران است] .

و كسيكه با آنان دشمنى كند خداوند دشمن او خواهد بود .

و در پايان از خداوند عز وجل خواستارم كه ما و شما را ايمان صادق و علم و دانش مفيد و عمل و كردار نيك و صالح عطا فرمايد . وصلى الله على نبينا محمد وعلى آله وصحبه وسلم .

&  &  &



([1]) معناى صور: بادى است كه إسـرافيل در روز رستاخيز در صور يعنى شيپور و بوق خود مىدمد و مردگان زنده مىشوند .

([2]) يكى از محله هاى مكهء مكرمه مىباشد .

([3]) در اين سوره قرآن را گفتار پيغمبر خواند از اين رو كه پيغمبر رسالت تبليغ آنرا دارد (مترجم) .