تعلیم الاسلام بر اساس فقه مذهب حنفی ()

کفایت‌ الله دهلوی‌

كتابي‌ كه‌ در پيش‌ روي‌ داريد، مجموعه‌ گرانبها، سودمند و مختصري‌ است‌ از احكام‌ و عقايد اسلام‌ كه‌ براي‌ فرزندان‌ مسلمانان‌ با زباني‌ ساده‌ و گويا توسط‌ يكي‌ از شخصيتهاي‌ برجسته‌ علمي‌ و عملي‌ هند، يعني‌ «حضرت‌ مولانا مفتي‌ كفايت‌ الله دهلوي‌» نوشته‌ شده‌ است

|

 تعلیم الاسلام بر اساس فقه مذهب حنفی

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا﴾ [التحریم: 6].

‌‌«اي‌ آناني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد، خود و خانواده‌تان‌ را از آتش‌ جهنم‌ برهانيد!».

‌پيشگفتار مترجم‌

با درود و سلام‌ بر روان‌ پاك‌ خاتم‌ پيامبران، حضرت‌ محمد بن‌ عبدالله و درود و سلام‌ بر ياران‌ فداكار، از مهاجرين‌ و انصار و بر اهل‌ بيت‌ و خانواده‌ اطهار، تا روز جدا شدن‌ ابرار از اشرار.

‌‌دين‌ اسلام‌ ديني‌ است‌ كامل‌ و جهاني‌ كه‌ خواست‌ها و نيازهاي‌ جامعه‌ بشري‌ را زمان‌هاي‌ مختلف‌ پاسخگو بوده‌ و در آينده‌ نيز پاسخگو خواهد بود.

استفاده‌ كامل‌ از اين‌ دين، زماني‌ ممكن‌ است‌ كه‌ قوانين‌ و مقررات‌ آن‌، در ابعاد مختلف‌ زندگي، در جامعه‌ و خانواده، اجرا و پياده‌ شوند. اجراي‌ اين‌ قوانين‌ زماني‌ ممكن‌ است‌ كه‌ نخست، آشنايي‌ كامل‌ با اين‌ قوانين‌ حاصل‌ شود. كتابي‌ كه‌ در پيش‌ روي‌ داريد، مجموعه‌ گرانبها، سودمند و مختصري‌ است‌ از احكام‌ و عقايد اسلام‌ كه‌ براي‌ فرزندان‌ مسلمانان‌ با زباني‌ ساده‌ و گويا توسط‌ يكي‌ از شخصيت‌هاي‌ برجسته‌ علمي‌ و عملي‌ هند، يعني‌ «حضرت‌ مولانا مفتي‌ كفايت‌ الله دهلوي‌» نوشته‌ شده‌ است. اهميت‌ اين‌ كتاب‌ بعداً‌ بيان‌ خواهد شد در اينجا مختصري‌ از زندگي‌ مؤ‌لف‌ بيان‌ مي‌شود.

 آشنايي‌ بامؤ‌لف‌ محترم‌ علامه‌ مفتي‌ كفايت الله‌ دهلوي‌

مولانا در تاريخ (‌1292ﻫ). مطابق (‌1875) ميلادي‌ در شهر شاه‌ جهان‌ پور هند ديده‌ به‌ جهان‌ گشود.

والد بزرگوار ايشان، شيخ‌ عنايت‌ الله بن‌ فيض‌ الله بن‌ خيرالله بن‌ عبادالله است.

 تحصيلات‌ ابتدايي:‌

مولانا در سن‌ پنج‌ سالگي‌ وارد مكتب‌ گشت‌ و پس‌ از طي‌ دوران‌ مكتب، وارد مدرسه‌ ابتدايي‌ شد و كتاب‌هاي‌ ابتداي‌ عربي‌ و فارسي‌ را در آنجا خواند. مولانا شاگرد بسيار ذكي‌ و هوشمندي‌ بود. هنگامي‌ كه‌ استاد وي، مولانا عبيدالحق‌ خان، ذكاوت‌ و فراست‌ شاگرد خويش‌ را احساس‌ كرد، به‌ شيخ‌ عنايت‌ الله پيشنهاد نمود تا با اعزام‌ مولانا به‌ مدرسه‌ مسجد شاهي‌ در مراد آباد، موافقت‌ كند.

‌‌در سال (‌1310ﻫ). مولانا به‌ آنجا اعزام‌ گشت‌ و تا مدت‌ دو سال‌ از اساتيد ممتاز

آنجا، علم‌ آموخت. در سال (‌1312ﻫ). به‌ مدرسه‌ دارالعلوم‌ ديوبند رفته‌ و از اساتيد آنجا مانند: مولانا حكيم‌ محمد حسن، مولانا غلام‌ رسول،‌ و محدث‌ كبير مولانا خليل‌ احمد سهارنپوري‌ نويسنده‌ كتاب‌ «بذل‌ الـمجهود في‌ حل‌ أبي‌ داوود» كسب‌ علم‌ نمود.

دروس‌ حديث‌ را از مولانا عبدالعلي‌ ميرتي‌ و مولانا محمود الحسن‌، فرا گرفت‌ و در تاريخ (‌1315ﻫ). در سن‌ بيست‌ و دو سالگي‌ از مدرسه‌ دارالعلوم‌ ديوبند، فارغ‌ التحصيل‌ شد.

 تدريس:‌

مولانا پس‌ از فارغ‌التحصيل‌ شدن‌ و مراجعت‌ به‌ منطقه، به‌ مدت‌ پنج‌ سال‌ در مدرسه‌ «عين‌ العلوم» شاه‌ جهان‌ پور مشغول‌ تدريس‌ شد و دانشمنداني‌ امثال‌ مولانا اعزاز علي‌، استاد ادب‌ و فقه‌ «دارالعلوم‌ ديوبند» مولانا مفتي‌ سيد مهدي‌ حسن‌ مفتي‌ «دارالعلوم‌ ديوبند» و غيره‌ افتخار شاگردي‌ مولانا را در همان‌ مدرسه‌ كسب‌ نمودند.

در سال (‌1321ﻫ). وقتي‌ غائله‌ قاديانيت‌ در شاه‌ جهان‌پور برپا شد، مولانا در رد‌ آن، ماهنامه‌ «البرهان» را نوشت‌ و منتشر ساخت. و در همان‌ سال‌ به‌ «مدرسه‌ أمينيه‌ دهلي» رفت‌ و بنا بر پيشنهاد مولوي‌ امين‌الدين‌ ايلولوي‌، باني‌ آن‌ مدرسه، به‌ عنوان‌ استاد مدرسه‌ برگزيده‌ شد. در سال (‌1340ﻫ). پس‌ از وفات‌ مولوي‌ امين‌الدين، به‌ عنوان‌ مدير مدرسه‌ انتخاب‌ شد و تا آخر عمر در همان‌ مدرسه‌ مشغول‌ خدمت‌ به‌ فرهنگ‌ اسلام‌ و مسلمين‌ بود.

 شركت‌ در مسايل‌ و مبارزات‌ سياسي:‌

با توجه‌ به‌ اينكه‌ مولانا، مفتي‌ برجسته‌ و مرجع‌ مسلمانان‌ هند بود و مشغوليت‌هاي‌ تدريس، قضاء، افتأ و غيره‌ را عهده‌ دار بود. اما در ميدان‌ سياست‌ نيز نقشي‌ مهم‌ و قابل‌ توجهي‌ داشت،‌ و يكي‌ از عاملان‌ و پيشتازان‌ در تأسيس‌ و تشكيل‌ «جمعيت‌ علماي‌ اسلام» در هند، به‌ شمار مي‌آيند و به‌ مدت‌ بيست‌ سال‌ عهده‌دار رياست‌ اين‌ جمعيت‌ بودند.

‌‌مولانا در تأييد قضيه‌ خلافت‌ عثماني‌ يكي‌ از معاونان‌ و ياران‌ شيخ‌ محمود الحسن‌ ديوبندي‌، بود. و همانند ساير علمأ و دانشمندان‌ آن‌ ديار در مبارزات‌ عليه‌ استعمار و ديكتاتوري‌ انگليس، نقش‌ فعالي‌ داشت‌ و در اين‌ راستا دوبار روانه‌ زندان‌ شدند.

بار اول‌ مدت‌ شش‌ ماه‌ و بار دوم‌ مدت‌ هيجده‌ ماه‌ را در زندان‌ سپري‌ كردند([1]).

بعضي‌ از شاگردان‌ ممتاز و بزرگ‌ مرداني‌ كه‌ از محضر ايشان‌ كسب‌ فيض‌ و دانش‌ نمودند به‌ قرار ذيل‌ مي‌باشند:

1-    شيخ‌ الأدب‌ والفقه‌ مولانا اعزاز علي‌، استاد دارالعلوم‌ ديوبند.

2-    مولانا مفتي‌ سيد مهدي‌ حسن‌، مفتي‌ دارالعلوم‌ ديوبند.

3-    سحبان‌ الهند مولانا حافظ‌ احمد سعيد دهلوي‌، ناظم‌ پيشين‌ جمعيت‌ علمأ هند.

4-    شيخ‌ الحديث‌ مولانا مفتي‌ محمد عبدالغني‌ پتيالوي‌،استاد مدرسه‌ امينيه‌ دهلي.

5-    مولانا مفتي‌ عبدالصمد مكراني‌ بلوچ‌ قاضي‌ القضاة‌ اسبق‌ رياست‌ قلات‌ بلوچستان.

6-    مولانا محمد اسماعيل‌ بسم‌ الله مفتي‌ منطقه‌ گجرات‌ و مدير اسبق‌ جامعه‌ اسلاميه‌ دابيل‌ هند.

7-    حضرت‌ مولانا عبدالعزيز ملازهي‌، پيشواي‌ اسبق‌ مذهبي‌ اهل‌ سنت‌ ايران‌ و بنيانگذار «حوزه‌ علميه‌ دارالعلوم» زاهدان.

 تصانيف‌ و تأليفات:‌

1-    تعليم‌ الاسلام‌ كه‌ در اصل‌ به‌ زبان‌ اردو نگاشته‌ شده‌ و به‌ چندين‌ زبان‌ معتبر و زنده‌ دنيا ترجمه‌ گرديده.

2-    «روض‌ الرياحين» به‌ صورت‌ قصايد و اشعار عربي.

3-    جزوه‌اي‌ بر زندگي‌ شيخ‌ الهند مولانا محمود حسن‌ ديوبندي‌،

4-    «حمايت‌ از منافع‌ مذهبي‌ و ملي‌ مسلمانان».

5-    تفسير سياسي‌ بر كارنامه‌ جمعيت‌ علماي‌ اسلام‌ هند.

6-    «كفايت‌ المفتي» در هفت‌ جلد ضخيم‌ چاپ‌ و منتشر شده‌ است‌، و يك‌ مرجع‌ بزرگ‌ و بي‌مانند در فقه‌ اسلامي‌ و مسايل‌ روز است.

 وفات:‌

در تاريخ‌ سي‌ و يك‌ دسامبر (1952) ميلادي‌ رأس‌ ساعت‌ ده‌ و بيست‌ و پنج‌ دقيقه‌ در خانه‌ خويش، رخت‌ سفر از اين‌ جهان‌ بربست‌ و به‌ جايگاه‌ ابدي‌ آخرت‌ مشرف‌ شد.

‌‌در روز دوم‌ از وفات، حدود يك‌ صد هزار نفر از مسلمانان‌ دهلي‌ در تشييع‌ جنازه آن‌ ستاره‌ درخشان‌ علم‌ و معرفت، شركت‌ جسته‌ و پس‌ از اقامه‌ نماز بر پيكر پاك‌ شان، در محوطه‌ خواجه‌ قطب‌ الدين‌ بختيار كاكي‌، به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. و جهان‌ اسلام‌ در ماتم‌ آن‌ زلاله‌ دانش‌ و عرفان‌ به‌ سوگ‌ نشست. ‌‌رحمه‌ الله وأدخله‌ في‌ جنات‌ النعيم‌.

صبا از ما درود و هم‌ سلامي‌ بر آن‌ خاك‌ و بر آن‌ تربت‌ رساند.

 اهميت‌ كتاب‌ تعليم‌ الإسلام:‌

همانگونه‌ كه‌ از اسم‌ كتاب‌ بر مي‌آيد، اين‌ كتاب‌ در واقع‌ قالب‌ و مخزني‌ است‌ كه‌ تمام‌ مسايل‌ مربوط‌ به‌ احكام‌ و عقيده‌ اسلامي‌ در آن، گنجانده‌ شده‌ و در آن‌ يافته‌ مي‌شوند.

اين‌ كتاب‌ مشتمل‌ بر چهار بخش‌ است،‌ و هر بخش‌ شامل‌ دو قسمت‌ عقايد و احكام‌ است. هر بخش‌ و هر قسمت‌ تكميل‌ كننده‌ بخش‌ و قسمت‌ قبلي‌ است‌، در بخش‌ اول، عقايد و احكام‌ به‌ طور ساده‌ بيان‌ شده‌اند. در بخش‌ دوم‌ با تفصيل‌ بيشتري‌، و در بخش‌ سوم‌ و چهارم‌ با توضيح‌ و تفصيل‌ كاملي‌ بيان‌ شده‌ است.

‌‌آنچه‌ امتياز كتاب‌ را بالا برده‌ است‌ قلم‌ شيواي‌ مصنف‌ در روان‌نويسي‌ ساده‌نويسي‌ آن‌ است. كه‌ بسيار عام‌ فهم‌ بوده‌ و هر كس‌ مي‌تواند با مراجعه‌ به‌ آن، مسئله‌ مورد نظر خويش‌ را به‌ راحتي‌ بيابد.

جهت‌ تسهيل‌ بيشتر، بنده‌ تمام‌ پرسشهاي‌ آن‌ را شماره‌ گذاري‌ كردم.

كتاب‌ تعليم‌الإسلام‌ يكي‌ از پر تيراژترين‌ كتاب‌ها در هند، پاكستان، افغانستان، بنگلادش‌ و جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ است،‌ و جزو برنامه‌ درسي‌ مدارس‌ و مكاتب‌ ديني‌ در جاهاي‌ ياد شده‌ مي‌باشد، اين‌ كتاب‌ تا به‌ حال‌ به‌ زبان‌هاي‌ «اردو»، «عربي»، «انگليسي»، «بنگالي»، «سندهي»، «بلوچي» چاپ‌ و منتشر شده‌ است. و قبلاً‌ توسط‌ يكي‌ از برادران‌ افغاني‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ دري‌ نيز ترجمه‌ و چاپ‌ گرديده‌ ولي‌ چون‌ بسياري‌ از كلمات‌ و اصطلاحات‌ فارسي‌ دري‌ افغانستان‌ براي‌ فارسي‌ دانان‌ ايران‌ مأنوس‌ و زود فهم‌ نبود، بنابر پيشنهاد و تشويق‌ دوست‌ ارجمند جناب‌ مولوي‌ محمد قاسم‌ حفظه‌ الله، اقدام‌ به‌ ترجمه‌ آن‌ نمودم.

‌‌خداوند به‌ ايشان‌ نيز جزاي‌ خير عنايت‌ كند كه‌ باعث‌ اين‌ امر مهم‌ و خطیر گرديدند. لذا از آنجايي‌ كه‌ طبيعت‌ انسان‌ مركب‌ از خطا و نسيان‌ است‌ اگر خوانندگان‌ گرامي‌ متوجه‌ اشتباه‌ و يا تسامحي‌ در ترجمه‌ شدند، اميد است‌ كه‌ با ديده‌ اغماض‌ نگريسته‌ و به‌ بنده‌ يادآور شوند تا در چاپ‌هاي‌ آينده‌ ان‌شاء الله اصلاح‌ گردد.

‌‌در خاتمه، خواندن‌ و مطالعه‌ اين‌ كتاب‌ به‌ تمام‌ دوستان‌ بالخصوص‌ جوانان‌ نوجوانان‌ و خردسالان، توصيه‌ مي‌شود. و بر هر فرد مسلمان‌ لازم‌ است‌ نسخه‌اي‌ از آن‌ را در منزل‌ خويش‌ داشته‌ و براي‌ خانواده‌ با برنامه‌ صحيح‌ و آموزنده، قرائت‌ كند.

﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾

‌عبدالمجيد مردازهي‌ خاشي‌

‌حوزه‌ علميه‌ دارالعلوم‌ زاهدان‌


﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا﴾ [التحریم: 6].

‌‌«اي‌ آناني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد، خود و خانواده‌تان‌ را از آتش‌ جهنم‌ برهانيد!».

بخش اول- قسمت اول: احكام

پرسش‌1: تو كيستي؟

پاسخ: من‌ مسلمانم.

پرسش‌2: نام‌ مذهب‌ مسلمانها چيست؟

پاسخ: اسلام.

پرسش‌3: اسلام‌ به‌ ما چه‌ مي‌آموزد؟

پاسخ: اسلام‌ اين‌ را مي‌آموزد كه: «الله» يگانه‌ است‌ و فقط‌ او شايسته‌ و سزاوار بندگي‌ است‌، حضرت‌ محمدr بنده‌ خدا و فرستاده‌ اوست‌، قرآن‌ مجيد كتاب‌ و قانون‌ الهي‌ است‌، اسلام‌ دين‌ بر حق‌ و راست‌ است. اسلام‌ تمام‌ خوبيهاي‌ دين‌ و دنيا را به‌ ما مي‌آموزد.

پرسش‌4: كلمه‌ اسلام‌ چيست؟

پاسخ: لاَ‌ اِلهَ‌ اِ‌لاَّ‌ اُلله‌ مُحَمَّدٌ‌ رَسُولُ‌ اللهِ.

ترجمه: هيچ‌ معبودي‌ به‌ جز خداوند سزاوار عبادت‌ نيست. محمد فرستاده‌ «الله» است. و اين‌ را كلمه‌ توحيد نيز گويند.

پرسش‌5: كلمه‌ شهادت‌ كدام‌ است؟

پاسخ: اَشهَدُ‌ اَن‌ لَّا اِلهَ‌ اِلاَّ ا‌للهُ وَ‌اَشهَدُ‌ اَنَّ‌ مُحَمَّدً‌ا عَبدُهُ‌ وَ‌رَسُولُهُ.

ترجمه: گواهي‌ مي‌دهم‌ كه‌ بجز «الله» كسي‌ ديگر شايسته‌ عبادت‌ نيست،‌ و گواهي‌ مي‌دهم‌ كه‌ حضرت‌ محمد بنده‌ خدا و رسول‌ اوست.

پرسش‌6: ايمان‌ مجمل‌ كدام‌ است؟

پاسخ: أَمَنتُ‌ بِاللهِ‌ كَمَا هُوَ‌ بِاَسمَائِه‌ وَ‌صِفَاتِه‌ وَ‌قَبِلتُ‌ جَمِيعَ‌ اَحكَامِهِ.

ترجمه: به‌ ذات‌ يگانه‌ خداوند، ايمان‌ آوردم‌ چنان‌ كه‌ با نامها و صفات‌ خويش‌ موسوم‌ است‌ و تمام‌ احكام‌ و دستورهاي‌ او را پذيرفتم.

پرسش‌7: ايمان‌ مُفصَّل‌ كدام‌ است؟

پاسخ: أَ‌مَنتُ‌ بِاِ‌لله وَمَلآئِكَتِهِ ‌وَ‌كُتُبِهِ‌ وَ‌رُسُلِه‌ وَ‌اليَومِ‌ الآخِرِ وَ‌القدرِ‌ خَيرِهِ‌ وَ‌شَرِّهِ‌ مِنَ‌ اِ‌لله تَعَالي‌ وَ‌البَعثِ‌ بَعدَ‌المَوتِ.

ترجمه: به‌ خدا و فرشتگان‌ و كتاب‌هاي‌ آسماني‌ و پيامبران‌ و روز قيامت‌ ايمان‌ آوردم. نيز بر آنچه‌ در تقدير از خوبيها و بديها نوشته‌ شده‌ است‌ و بر زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ ايمان‌ آوردم.

پرسش‌8: شما را چه‌ كسي‌ آفريده‌ و به‌ وجود آورده‌ است؟

پاسخ: ما را و پدران‌ و اجداد ما را، زمين‌ و آسمان‌ و تمام‌ مخلوقات‌ را خداوند متعال‌ آفريده‌ است.

پرسش‌9: خداوند، دنيا را از چه‌ چيزي‌ خلق‌ كرده‌ است؟

پاسخ: با قدرت‌ و دستور خويش‌ آفريده‌ است.

پرسش‌10: كساني‌ كه‌ خدا را قبول‌ ندارند، به‌ آنها چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: به‌ آنها كافر مي‌گويند.

پرسش‌11: كساني‌ كه‌ بجز خداوند ديگر چيزهايي‌ را مي‌پرستند، به‌ آنها چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: به‌ آنها «كَافِر» و «مُشرِك» گفته‌ مي‌شود.

پرسش‌12: كساني‌ كه‌ معتقد به‌ دو يا سه‌ خدا هستند مانند مسيحيان‌ به‌ آنها چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: آنان‌ را نيز «مشرك» و «كافر» مي‌گويند.

پرسش‌13: انسان‌ «مشرك» بخشوده‌ مي‌شود يا خير؟

پاسخ: خير، انسان‌ «مشرك» هرگز بخشوده‌ نمي‌شود بلكه‌ براي‌ هميشه‌ در دوزخ‌ و عذاب‌ الهي‌ قرار خواهد داشت.

پرسش‌14: حضرت‌ محمدr چه‌ كسي‌ بوده‌ است؟

پاسخ: ايشان‌ بنده‌ برگزيده‌ خدا و پيامبر او بوده‌ و ما امت‌ او هستيم.

پرسش‌15: پيامبر ما در كجا متولد شده؟

پاسخ: در سرزمين‌ عربستان، در شهر مكه‌ معظمه‌

پرسش‌16: نام‌ پدر و نام‌ جد‌ آن‌ حضرت‌ چه‌ بوده‌ است؟

پاسخ: نام‌ پدر آن‌ حضرت، عبدالله و نام‌ جدش‌ عبدالمطلب‌ است.

پرسش‌17: آيا مقام‌ پيامبر ما از ساير پيامبران‌ بالاتر است؟

پاسخ: آري، مقام‌ پيامبر ما از تمام‌ پيامبران‌ بالاتر است‌، و پيامبر ما از تمام‌ مخلوقات‌ افضل‌ است.

پرسش‌18: حضرت‌ محمدr در كجا زندگي‌ مي‌كرده‌ است؟

پاسخ: پنجاه‌ و سه‌ سال‌ در مكه‌ بودند، پس‌ از آن، به‌ دستور خداوند به‌ مدينه‌ رفته‌ و ده‌ سال‌ تمام، در آنجا زندگي‌ كردند، و در سنِّ شصت‌ و سه‌ سالگي‌ وفات‌ نمودند.

پرسش19: كسي‌ كه‌ پيامبر را قبول‌ نداشته‌ باشد چه‌ حكمي‌ دارد؟

پاسخ: كافر است؟

پرسش‌20: منظور از قبول‌ داشتن‌ پيامبر چيست؟

پاسخ: منظور اين‌ است‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ را بنده‌ و رسول‌ خدا و بعد از خدا از تمام‌ مخلوقات‌ بالاتر و افضل‌ دانست‌ و از دستورها و احكام‌ او پيروي‌ و اتباع‌ نموده، با ايشان‌ محبت‌ كامل‌ داشت.

پرسش‌21: دليل‌ اينكه‌ حضرت‌ محمدr پيامبر و فرستادۀ خداست، چيست؟

پاسخ: توسط‌ آن‌ حضرت‌ چنان‌ كارها و امور شايسته‌اي‌ انجام‌ گرفته‌ است‌ كه‌ بجز پيامبر از ديگر كسي‌ امكان‌ انجام‌ و وقوع‌ آنها وجود ندارد.

پرسش‌22: چه‌ دليلي‌ وجود دارد كه‌ قرآن، كتاب‌ الهي‌ است؟

پاسخ: اين‌ گفتار پيامبر كه‌ فرموده‌ است: قرآن‌ كتاب‌ خدا است‌ و آنرا بر من‌ نازل‌ كرده‌ است.

پرسش‌23: قرآن‌ مجيد در يك‌ بار بر آن‌ حضرت‌ نازل‌ گرديده‌ يا در چندين‌ بار؟

پاسخ: قرآن‌ در زمانهاي‌ مختلف‌ بتدريج‌ و بر حسب‌ خواست‌ و نياز زمان، بر آن‌ حضرت‌ نازل‌ شده‌ است.

پرسش‌24: قرآن‌ در مدت‌ چند سال‌ نازل‌ شده‌ است؟

پاسخ‌ : در مدت‌ «بيست‌ و سه‌ سال».

پرسش‌25: قرآن‌ مجيد چگونه‌ نازل‌ شده‌ است؟

پاسخ: حضرت‌ جبرئيل‌u كه‌ مأمور رساندن‌ وحي‌ به‌ پيامبران‌ است، گاهي‌ يك‌ آيه‌ و گاهي‌ يك‌ سوره‌ را از سوي‌ خداوند مي‌آورد و براي‌ آن‌ حضرت ﷺ‬ تلاوت‌ مي‌كرد. پيامبر اكرم‌ پس‌ از شنيدن‌ آن، كاتبان‌ و نويسندگان‌ وحي‌ را احضار مي‌كرد و دستور مي‌داد تا قرآن‌ را ياد داشت‌ كنند و بنويسند.

پرسش‌26: چرا خود پيامبر وحي‌ را نمي‌نوشت؟

پاسخ: چونكه‌ آن‌ حضرت‌ «اُمِّي» بودند.

پرسش‌27: «اُمِّي» به‌ چه‌ كسي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: كسي‌ كه‌ سواد خواندن‌ و نوشتن‌ را از كسي‌ نياموخته‌ باشد، آنرا امي‌ مي‌نامند. گرچه‌ آن‌ حضرت‌ علم‌ و دانش‌ را از كسي‌ فرا نگرفته‌ بود ولي‌ بر حسب‌ آموزش‌ و لطف‌ خداوند، از تمام‌ مخلوقات‌ عالي‌تر بودند و خداوند علوم‌ بسياري‌ را به‌ ايشان‌ عنايت‌ فرموده‌ بود.

پرسش‌28: جبرئيل‌u‌ چكاره‌ است؟

پاسخ: فرشته‌ ايست‌ كه‌ وحي‌ و دستور خداوند را به‌ پيامبران‌ مي‌رساند.

پرسش‌29: مسلمان‌ خداوند را چگونه‌ عبادت‌ و بندگي‌ مي‌كند؟

پاسخ: نماز مي‌خواند، روزه‌ مي‌گيرد، زكات‌ مي‌دهد و حج‌ مي‌كند.

پرسش‌30: نماز چيست؟

پاسخ: نماز، عبادت‌ و روش‌ مخصوصي‌ است‌ كه‌ با آن، خداوند را بندگي‌ مي‌كنيم‌ و چگونگي‌ آن، در قرآن‌ و احاديث‌ پيامبر اكرم‌ به‌ مسلمان‌ها آموزش‌ داده‌ شده‌ است.

پرسش‌31: روش‌ مخصوص‌ بندگي‌ كه‌ آن‌ را «نماز» مي‌نامند چگونه‌ است؟

پاسخ: در خانه‌ يا در مسجد، دست‌ بسته‌ مي‌ايستند و از قرآن‌ مي‌خوانند. حمد و ثنا و بزرگي‌ خدا را بجا مي‌آورند، گاهي‌ در بارگاه‌ او خم‌ مي‌شوند و گاهي‌ پيشاني‌ خويش‌ را به‌ قصد تضر‌ع‌ و اظهار عجز و ناتواني‌ خويش، بر زمين‌ مي‌نهند.

پرسش‌32: شخص‌ نماز گزار در مسجد به‌ خدا نزديك‌ مي‌شود يا در خانه؟

پاسخ: خداوند در هر جاي‌ وجود دارد و انسان‌ هميشه‌ در محضر او قرار دارد، چه‌ در مسجد و چه‌ در خانه، ولي‌ خواندن‌ نماز در مسجد ثواب‌ بيشتري‌ دارد.

پرسش‌33: به‌ شستن‌ دست‌ و صورت‌ و پاها كه‌ پيش‌ از نماز انجام‌ مي‌گيرد چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: آن‌ را «وضو» مي‌گويند، كه‌ بدون‌ آن‌ نماز صحيح‌ نخواهد شد.

پرسش‌34: هنگام‌ نماز، روي‌ آدمي‌ به‌ كدام‌ طرف‌ بايد باشد؟

پاسخ: به‌ طرف‌ قبله، كه‌ در ايران‌ در قسمت‌ جنوب‌ غربي‌ آن‌ قرار دارد.

پرسش‌35: چرا بايد رخ‌ خويش‌ را به‌ طرف‌ قبله‌ كنيم؟

پاسخ: در مكه‌ مكرمه‌ خانه‌اي‌ است‌ كه‌ آن‌ را «كعبه» (خانه‌ خدا) مي‌نامند، و هنگام‌ نماز، ضروري‌ است‌ كه‌ رخ‌ ما به‌ سوي‌ آن‌ باشد، و چون‌ آن‌ شهر از سرزمين‌ ما «ايران» تقريباً‌ در جانب‌ غروب‌ آفتاب‌ قرار دارد، ما روي‌ خود را به‌ سوي‌ مغرب‌ مي‌كنيم.

پرسش‌36: آن‌ طرفي‌ كه‌ رخ‌ به‌ سوي‌ آن‌ مي‌كنند و نماز مي‌خوانند چه‌ نام‌ دارد؟

پاسخ: «قبله» نام‌ دارد.

پرسش‌37: در يك‌ شبانه‌ روز، چند بار نماز خوانده‌ مي‌شود؟

پاسخ: پنج‌ بار.

پرسش‌38: نام‌ پنج‌ وقت‌ نماز چيست؟

پاسخ:

اول‌- «نماز فجر» كه‌ پيش‌ از طلوع‌ آفتاب‌ خوانده‌ مي‌شود.

دوم‌- «نماز ظهر» كه‌ بعد از زوال‌ آفتاب‌ خوانده‌ مي‌شود.

سوم‌ «نماز عصر» كه‌ در حدود دو يا يك‌ و نيم‌ ساعت‌ پيش‌ از غروب‌ آفتاب‌ خوانده‌ مي‌شود.

چهارم‌- «نماز مغرب» كه‌ بعد از غروب‌ آفتاب‌ خوانده‌ مي‌شود.

پنجم‌- «نماز عشا» كه‌ در حدود دو يا يك‌ و نيم‌ ساعت‌ پس‌ از غروب‌ آفتاب‌ خوانده‌ مي‌شود.

 ‌‌اذان:‌

پرسش‌39: «اَذان» چيست؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ وقت‌ نماز فرا مي‌رسد، لحظاتي‌ پيش‌ از خواندن‌ نماز، رو به‌ قبله‌ ايستاده‌ و با صداي‌ بلند كلمات‌ ذيل‌ گفته‌ مي‌شوند كه‌ اصطلاحاً‌ آن‌ را «اَذان» مي‌نامند.

 چگونگي‌ اذان:

- اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ.

- أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ

- اَشهَدُ‌ اَنَّ‌ مُحَمَّداً‌ رَّسُولُ‌ اُ‌لله، اَشهَدُ‌ اَنَّ‌ مُحَمَّداً‌ رَّسُولُ‌ اُ‌‌لله

- حَيَّ‌ عَلَي‌ الصَّلوةِ، حَيَّ‌ عَلَي‌ الصَّلوةِ.‌

- حَيَّ‌ عَلَي‌ الفَلاَحِ، حَيَّ‌ عَلَي‌ الفَلاَحِ.

- اَلله اَكبَر اَلله اَكبَر.

- لاَ‌ اِلهَ‌ اِ‌لاَّ‌ ا‌للهُ.

ترجمه:

«خدا بزرگ‌ است، خدا بزرگ‌ است، خدا بزرگ‌ است، خدا بزرگ‌ است.

گواهي‌ مي‌دهم‌ به‌ اينكه‌ بجز خدا، ديگر معبودي‌ نيست.

گواهي‌ مي‌دهم‌ به‌ اينكه‌ بجز خدا، ديگر معبودي‌ نيست.

گواهي‌ مي‌دهم‌ به‌ اينكه‌ حضرت‌ محمدr فرستاده‌ خداوند است. گواهي‌ مي‌دهم‌ به‌ اينكه‌ حضرت‌ محمدr فرستاده‌ خداوند است.

بشتابيد به‌ سوي‌ نماز، بشتابيد به‌ سوي‌ نماز.

بشتابيد به‌ سوي‌ رستگاري، بشتابيد به‌ سوي‌ رستگاري.

خدا بزرگ‌ است، خدا بزرگ‌ است، بجز وي‌ ديگر معبودي‌ نيست».

در نماز فجر، بعد از گفتن‌ «حي‌ علی‌ الفلاح» دوبار «اَلصَّلوة‌ُ خَيرٌ‌ مِّنَ‌ النَّومِ» گفته‌ مي‌شود كه‌ معنايش‌ چنين‌ است: نماز از خواب‌ بهتر است.

پرسش‌40: تكبير به‌ چه‌ چيزي‌ مي‌گويند؟

پاسخ: پيش‌ از اينكه‌ مردم‌ آماده‌ نماز مي‌شوند، شخصي‌ پشت‌ سر امام‌ ايستاده‌ و همان‌ كلمات‌ اذان‌ را اعلام‌ مي‌دارد و بعد از «حي‌ علي‌ الفلاح» دوبار «قَد‌ قَامَتِ‌ الصَّلوةُ» اضافه‌ مي‌كند.

پرسش‌41: اذان‌ و تكبير گوينده‌ را چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: اذان‌ گوينده‌ را «مُؤَذِّن» و تكبير گوينده‌ را «مُكَبِّر» مي‌گويند.

پرسش‌42: نمازي‌ كه‌ به‌ صورت‌ دسته‌ جمعي‌ خوانده‌ مي‌شود، به‌ اين‌ نماز و به‌ كسي‌ كه‌ از همه، جلوتر مي‌ايستد و به‌ بقيه‌ مردم، چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: به‌ اين‌ نماز، «نماز جماعت» و به‌ كسي‌ كه‌ جلوتر از ديگران‌ مي‌ايستد «اِمام» و به‌ بقيه‌ كه‌ پشت‌ سر «اِمام» نماز مي‌خوانند «مُقتَدِ‌ي»مي‌گويند.

پرسش‌43: كسي‌ كه‌ تنها نماز مي‌خواند، چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: به‌ او «مُنفَرِد» مي‌گويند.

پرسش‌44: به‌ محلي‌ كه‌ براي‌ خواندن‌ نماز آماده‌ مي‌شود و فقط‌ در آنجا نماز مي‌خوانند، چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: آن‌ را «مَسجِد» مي‌گويند.

پرسش‌45 : در مسجد چه‌ اعمالي‌ به‌ جاي‌ آورده‌ مي‌شود؟

پاسخ: در مسجد بايد خاموش‌ بود، نماز خواند يا قرآن‌ مجيد تلاوت‌ كرد يا مشغول‌ ذكر و عبادت‌ الهي‌ شد. حرف‌ زدن‌ بي‌ مورد، غوغا و آشوب‌ برپا كردن‌ در مسجد، صحيح‌ نيست.

پرسش‌46: نماز چه‌ فوايدي‌ دارد؟

پاسخ: نماز فوايد بي‌شماري‌ دارد كه‌ برخي‌ از آن‌ بشرح‌ زير مي‌باشد:

1-     بدن‌ و لباس‌ آدم‌ نماز گزار هميشه‌ پاك‌ و تميز است.

2-     خداوند از آدم‌ نماز گزار خشنود و راضي‌ است.

3-     حضرت‌ رسول‌ اكرمr‌ از آدم‌ نماز گزار راضي‌ و خشنود خواهد شد.

4-     آدم‌ نماز گزار نزد خداوند محبوب‌ است.

5-     شخص‌ نماز گزار در اين‌ دنيا هم، مورد احترام‌ و ستايش‌ آدم‌هاي‌ خوب‌ واقع‌ مي‌شود.

6-     نماز گزار از بسياري‌ از گناهان‌ محفوظ‌ مي‌ماند.

7-     نماز گزار را خداوند پس‌ از مرگ، در آسايش‌ و اطمينان‌ قرار مي‌دهد.

پرسش‌47: در نماز چه‌ چيزي‌ خوانده‌ مي‌شود؟ و عبارت‌ آن‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: از آغاز نماز تا اختتام‌ آن، آنچه‌ خوانده‌ مي‌شود بشرح‌ زير است:

تكبير: الله أكبر (خداوند از هر چيز بزرگتر است)

ثناء:

«سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، وَتَبَارَكَ اسْمُكَ، وَتَعَالَى جَدُّكَ، وَلاَ إِلَهَ غَيْرُكَ». «بارالها به‌ عظمت‌ و تقدست‌ اعتراف‌ مي‌كنيم‌، و حمد و ثناي‌ تو را مي‌گوييم. نام‌ گرامي‌ تو بسيار با بركت‌ است. و عظمت‌ و جلال‌ تو بسيار والا و بجز ذات‌ پاكت، هيچ‌ معبودي‌ شايسته‌ پرستش‌ نيست».

تعوُّذ:

«أَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيْمِ». «به‌ ا‌لله پناه‌ مي‌برم‌ از شرِّ شيطان‌ مردود و لعين».

تسميه:

بسم الله الرحمن الرحيم. «به‌ نام‌ ا‌لله آغاز مي‌كنم‌ كه‌ بسيار بخشاينده‌ و مهربان‌ است».

سوره‌ فاتحه‌ يا الحمد شريف:

﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣ مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤ إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥ ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ ٧﴾

ترجمه: «تمام‌ خوبي‌ها براي‌ الله است‌ كه‌ پروردگار جهانيان‌ است. بسيار بخشنده، و مهربان‌ است. مالك‌ روز جزا است. (خدايا) فقط‌ تو را مي‌پرستيم‌ و فقط‌ از تو كمك‌ مي‌خواهيم. ما را بر راه‌ راست‌ هدايت‌ فرما. راه‌ كساني‌ كه‌ بر آنها انعام‌ فرموده‌اي. نه‌ راه‌ كساني‌ كه‌ بر آنها خشم‌ و غضب‌ تو نازل‌ گرديده‌ و نه‌ بر راه‌ گمراه‌ شوندگان».

سوره‌ كوثر:

﴿إِنَّآ أَعۡطَيۡنَٰكَ ٱلۡكَوۡثَرَ ١ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ ٣﴾ [التکاثر: 1-3].

ترجمه: «(اي‌ پيامبر) همانا ما به‌ تو كوثر داده‌ايم. پس‌ براي‌ پروردگارت‌ نماز بخوان‌ و قرباني‌ كن. به‌ تحقيق‌ دشمن‌ تو بي‌ آينده‌ است».

سوره‌ اخلاص:

﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢ لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ ٣ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤﴾ [الإخلاص: 1-4].

ترجمه: «(اي‌ پيامبر) بگو او ا يگانه‌ است. ا بي‌نياز است‌ نه‌ كسي‌ را زاييده‌ و نه‌ از او كسي‌ زاده‌ شده. و كسي‌ همتاي‌ او نيست».

سوره‌ فلق:

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ٣ وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِي ٱلۡعُقَدِ ٤ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ٥﴾ [الفلق: 1-5].

ترجمه: «(اي‌ پيامبر در دعاهايت‌ چنين) بگو به‌ پروردگار صبح‌ پناه‌ مي‌برم، از شر تمام‌ مخلوقات‌ و از شر تاريكي‌ هنگامي‌ كه‌ همه‌ جا را فرا گيرد. و از زناني‌ كه‌ بر گره‌ها مي‌دمند. و از شر كينه‌ جو هنگامي‌ كه‌ براي‌ كينه‌ آماده‌ شود».

سوره‌ الناس:

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ مَلِكِ ٱلنَّاسِ ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ ٣ مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ ٤ ٱلَّذِي يُوَسۡوِسُ فِي صُدُورِ ٱلنَّاسِ ٥ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ ٦﴾ [الناس: 1-6].

ترجمه: «(اي‌ پيامبر در دعاهايت‌ چنين) بگو به‌ پروردگار آدميان‌ پناه‌ مي‌برم، پادشاه‌ آدميان، معبود آدميان، از شر وسوسه‌ كننده‌ كه‌ در دلهاي‌ آدميان‌ وسوسه‌ مي‌كند. از جنها باشد يا از آدميان».

ركوع:

يعني‌ تسبيح‌ در حال‌ خم‌ شدن، «سُبحَانَ‌ رَبِّيَ‌ العَظِيمُ» تسبيح‌ و پاكي‌ پروردگار بزرگ‌ خويش‌ را بيان‌ مي‌كنم.

قومه:

يعني‌ گفتن‌ تسبيح‌ به‌ هنگام‌ بالا رفتن‌ از ركوع. «سَمِعَ‌ اُ‌لله لِمَن‌ حَمِدَهُ» خداوند حمد كسي‌ را شنيد كه‌ او را ستايش‌ مي‌كند.

حمد قومه:

«رَبَّنَا لَكَ الحَمدُ». تمام‌ خوبي‌ها مخصوص‌ تو و براي‌ تو است.

سجده:

يعني‌ تسبيح‌ در حال‌ گذاشتن‌ سر بر زمين. «سُبحَانَ‌ رَبِّيَ‌ الا‌َ‌علي» تسبيح‌ پروردگار والا و برتر خويش‌ را بيان‌ مي‌كنم.

تشهد يا التحيات:

«التَّحِيَّاتُ ِللهِ، وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّيِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاَتُهُ، السَّلاَمُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِيْنَ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ».

ترجمه: «تمام‌ عبادات‌ قولي‌ و تمام‌ عبادت‌ بدني‌ مخصوص‌ ا‌لله اند. سلام‌ بر تو اي‌ پيامبر و رحمت‌ و بركت‌ ا‌لله بر تو باد، سلام‌ بر ما و بر بندگان‌ نيك‌ الله. گواهي‌ مي‌دهم‌ كه‌ بجز ا‌لله ديگر معبودي‌ نيست. و گواهي‌ مي‌دهم‌ بر اينكه‌ محمد بنده‌ و رسول‌ الله است».

درود شريف:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلى آلِ إِبْرَاهِيْمَ، إِنَّكَ حَمِيْدٌ مَجِيْدٌ، اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيْمَ، إِنَّكَ حَمِيْدٌ مَجِيْدٌ».

ترجمه: «خداوندا! بر محمد و آل‌ محمد رحمت‌ نازل‌ كن‌ همانگونه‌ كه‌ بر ابراهيم‌ و آل‌ ابراهيم‌ رحمت‌ نازل‌ فرمودي. همانا تو ستوده‌ شده‌ و با عظمت‌ هستي. خداوندا! بر محمد و آل‌ محمد بركت‌ نازل‌ كن‌ همانگونه‌ كه‌ بر ابراهيم‌ و آل‌ ابراهيم‌ بركت‌ نازل‌ فرمودي‌ همانا تو ستوده‌ شده‌ و با عظمت‌ هستي».

دعاي‌ بعد از درود:

«اللَّهُمَّ إِنِّيْ ظَلَمْتُ نَفْسِيْ ظُلْماً كَثِيْراً، وَلاَ يَغْفِرُ الذُّنُوْبَ إِلاَّ أَنْتَ، فَاغْفِرْ لِيْ مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِكَ وَارْحَمْنِيْ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُوْرُ الرَّحِيْمُ».

ترجمه: «خداوندا! همانا بر نفس‌ خويش‌ ظلم‌ بسيار كرده‌ام‌ شكي‌ نيست‌ كه‌ بجز تو ديگر كسي‌ گناهان‌ را نمي‌آمرزد. پس‌ مرا با آموزش‌ خاص‌ خود بيامرز و بر من‌ رحم‌ فرما. همانا تو بخشاينده‌ و مهربان‌ هستي».

سلام:

«اَلسَّلاَ‌مُ‌ عَلَيكُم‌ وَرَحْمَةُ اللهِِ».

ترجمه: ‌‌«سلام‌ و رحمت‌ الهي‌ بر شما باد».

دعاي‌ بعد از نماز:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلاَمُ وَمِنْكَ السَّلاَمُ، تَبَارَكْتَ يَا ذَا الْجَلاَلِ وَالإِكْرَامِ».

ترجمه: «بار الها! تو سلامتي‌ دهنده‌ هستي‌ و سلامتي‌ از طرف‌ تو خواهد رسيد. با بركت‌ هستي‌ اي‌ ذات‌ بزرگوار و با عظمت!».

دعاي‌ قنوت:

«اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْتَعِيْنُكَ، وَنَسْتَغْفِرُكَ، ونُؤْمِنُ بِكَ وَنَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ وَنُثْنِيْ عَلَيْكَ الْخَيْرَ، وَنَشْكُرُكَ وَلاَ نَكْفُرُكَ، وَنَخْلَعُ وَتَترُکُ مَنْ يَفُجرُكَ، اللَّهُمَّ إِيَّاكَ نَعْبُدُ، وَلَكَ نُصَلِّيْ وَنَسْجُدُ، وَإِلَيْكَ نَسْعَى وَنَحْفِدُ، وَنَرْجُوْ رَحْمَتَكَ، وَنَخْشَى عَذَابَكَ، إِنَّ عَذَابَكَ بِالْكُفَّارِ مُلْحِقٌ».

ترجمه: «خداوندا! همانا از تو كمك‌ و آمرزش‌ مي‌طلبيم‌ و به‌ تو ايمان‌ مي‌آوريم. و بر تو توكل‌ و اعتماد مي‌كنيم. و تو را با خوبي‌ ستايش‌ مي‌كنيم‌ از تو سپاس‌گزاري‌ نموده، نا سپاسي‌ات‌ نمي‌كنيم‌ و تو را مي‌پرستيم‌ و براي‌ تو نماز مي‌خوانيم‌ و سجده‌ مي‌كنيم. و به‌ سوي‌ تو مي‌آييم. و از رحمتت‌ اميدوار و از عذابت‌ بيمناكيم. همانا عذاب‌ تو دامنگير كفار است».

 ‌‌روش‌ وضو:

پرسش‌48 : چگونه‌ بايد وضو گرفت؟

پاسخ: در ظرف‌ پاكي‌ آب‌ برداشته، در جاي‌ پاك‌ رو به‌ قبله‌ نشست. آستين‌ها را تا بالاي‌ آرنجها بالا زد. بسم‌ الله گفت،‌ و سه‌ بار هر دو دست‌ را تا مفصل‌ شست. سه‌ بار آب‌ در دهان‌ كرد، از مسواك‌ استفاده‌ نمود. آنگاه‌ سه‌ بار آب‌ در بيني‌ كرد با انگشت‌ كوچك‌ دست‌ چپ، بيني‌ را صاف‌ و تميز كرد. سپس‌ سه‌ بار صورت‌ خويش‌ را شست. آب‌ را بر صورت‌ ريخت. و صورت‌ خويش‌ را خوب‌ ماليد. از پيشاني‌ جايي‌ كه‌ موها روييده‌اند تا زير چانه‌ و از اين‌ گوش‌ تا آن‌ گوش‌ صورت‌ شسته‌ شود. سپس‌ دستها را با آرنجها به‌ گونه‌اي‌ كه‌ نخست‌ دست‌ راست‌ و سپس‌ دست‌ چپ‌ شسته‌ شود. بعداً‌ دستها را با آب‌ خيس‌ كرده، سر را مسح‌ كرد. سپس‌ گوش‌ها و سپس‌ گردن‌ را نيز مسح‌ نمود. مسح‌ فقط‌ يك‌ بار كافي‌ است. سپس‌ سه‌ بار هر دو پا را نخست‌ پاي‌ راست‌ و سپس‌ پاي‌ چپ‌ را با قوزك‌ پا شست.

 ‌‌روش‌ ادای نماز:

پرسش‌49: روش‌ خواندن‌ نماز چگونه‌ است؟

پاسخ: روش‌ نماز خواندن‌ بشرح‌ ذيل‌ است:

نخست‌ وضو كن، لباس‌ تميز بپوش، در جاي‌ پاكي‌ رو به‌ قبله‌ بايست‌ و نيت‌ نماز را بكن. هر دو دستها را تا گوشها بالا برده، الله أكبر بگو. دست‌ها را در زير ناف‌ ببند. دست‌ راست‌ را بالاي‌ دست‌ چپ‌ قرار بده. با ادب‌ و احترام‌ كامل‌ بايست‌ به‌ اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ نگاه‌ نكن‌ كاملاً‌ به‌ سوي‌ خداوند متوجه‌ باش‌ و نخست‌ ثنأ «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، وَتَبَارَكَ اسْمُكَ، وَتَعَالَى جَدُّكَ، وَلاَ إِلَهَ غَيْرُكَ» أَ‌عُوذُ‌ بِاِ‌‌لله مِنَ‌ الشَّيطَانِ‌ الرَّجِيم‌ و سپس‌ بسم‌ ا‌لله الرحمن‌ الرحيم‌ را بخوان. آنگاه‌ الحمد، را تا آخر خوانده‌ آهسته‌ آمين‌ بگو. سپس‌ سوره‌ اخلاص‌ يا ديگر سوره‌اي‌ خوانده، تكبير بگو و به‌ ركوع‌ برو. در ركوع‌ هر دو زانوي‌ خويش‌ را با هر دو دست‌ محكم‌ بگير و تسبيح‌ ركوع‌ «سُبحَانَ‌ رَبِّيَ‌ العَظِيم» را سه‌ يا پنج‌ بار بخوان. سپس‌ «تسميع» يعني‌ «سَمِعَ‌ اُ‌لله لِمَن‌ حَمِدَهُ» گفته‌ راست‌ بايست. و تحميد «رَبَّنَا لكََ‌الحَمدُ» بگو، سپس‌ تكبير گفته‌ به‌ گونه‌اي‌ به‌ سجده‌ برو كه‌ نخست‌ هر دو زانو و سپس‌ هر دو دست‌ را بر زمين‌ بگذار. سپس‌ ميان‌ هر دو دست، اول‌ بيني‌ و سپس‌ پيشاني‌ را بر زمين‌ بگذار. تسبيح‌ سجده‌ «سُبحَانَ‌ رَبٍّيَ‌ الأَ‌علی» را سه‌ يا پنج‌ بار بخوان. سپس‌ تكبير گفته‌ سر را از سجده‌ بردار و راست‌ بنشين‌ باز تكبير گفته‌ سجده‌ دوم‌ را مانند سجده‌ اول‌ بجا آور. آنگاه‌ تكبير گفته‌ و به‌ گونه‌اي‌ بلند شو كه‌ در حين‌ بلند شدن، دست‌ بر زمين‌ بگذار. تا سجده‌ها يك‌ ركعت‌ كامل‌ شده‌ است. بعد از سجده‌ها ركعت‌ دوم‌ شروع‌ مي‌شود. تسميه‌ خوانده‌ الحمد، را با سوره‌اي‌ بخوان‌ و به‌ ركوع‌ برو. قومه‌ و هر دو سجده‌ را بجاي‌ آورده‌ براي‌ تشهد بنشين‌، اول‌ تشهد و سپس‌ درود و دعا بخوان،‌ آنگاه‌ نخست‌ به‌ سمت‌ راست‌ و سپس‌ به‌ سمت‌ چپ‌ سلام‌ بگو. تا اينجا دو ركعت‌ نماز به‌ پايان‌ رسيد. پس‌ از سلام‌ گفتن‌ اين‌ دعا را بخوان.

«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلاَمُ وَمِنْكَ السَّلاَمُ، تَبَارَكْتَ يَا ذَا الْجَلاَلِ وَالإِكْرَامِ». دست‌ها را بلند كرده‌ دعا بكن. البته‌ دست‌ها را از شانه‌ها بالاتر نبر، وقتي‌ از دعا فارغ‌ شدي‌ هر دو دست‌ را بر چهره‌ خويش‌ بمال.

پرسش‌50: درميان‌ هر دو سجده‌ به‌ هنگام‌ خواندن‌ تشهد چگونه‌ بايد نشست؟

پاسخ: پاي‌ راست‌ را قايم‌ كند و پاي‌ چپ‌ را گسترانده، روي‌ آن‌ بنشيند. بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ انگشتان‌ پاي‌ راست‌ به‌ طرف‌ قبله‌ باشند. در حال‌ نشستن‌ هر دو دست‌ را بر زانوها بگذارد.

پرسش‌51: در نمازهاي‌ امام، منفرد، و مقتدي‌ فرقي‌ وجود دارد يا خير؟

پاسخ: آري‌ اين‌ تفاوت‌ وجود دارد كه‌ امام‌ و منفرد در ركعت‌ اول‌ پس‌ از خواندن‌ ثنأ، تعوذ و تسميه، الحمد، و سوره‌اي‌ مي‌خوانند و در ركعت‌ دوم‌ نيز تسميه‌ و الحمد و سوره‌ مي‌خوانند، مقتدي‌ فقط‌ در ركعت‌ اول‌ ثنأ، مي‌خواند و بعداً‌ خاموش‌ مي‌شود. فرق‌ دوم‌ اين‌ است‌ كه‌: به‌ هنگام‌ بر خاستن‌ از ركوع، امام‌ و منفرد، سمع‌ الله لمن‌ حمده‌ مي‌گويند، و منفرد به‌ همراه‌ تسميع، تحميد نيز مي‌گويد. البته‌ مقتدي‌ فقط‌ ربنا لك‌ الحمد مي‌گويد.

پرسش‌52: اگر نماز سه‌ ركعتي‌ يا چهار ركعتي‌ باشد چگونه‌ خوانده‌ مي‌شود؟

پاسخ: دو ركعت، همانگونه‌ خوانده‌ مي‌شود كه‌ قبلاً‌ بيان‌ شد. البته‌ در قعده، پس‌ از تشهد، درود نخواند. بلكه‌ تكبير گفته‌ برخيزد. اگر نماز واجب‌ يا نفل‌ يا سنت‌ است، دو ركعت‌ آخر را همانند دو ركعت‌ اول‌ بخواند و اگر نماز فرض‌ است، در ركعت‌ سوم‌ و چهارم‌ به‌ همراه‌ الحمد سوره‌اي‌ نخواند، بقيه‌ افعال‌ را همانند دو ركعت‌ اول‌ انجام‌ دهد.

پرسش‌53: نماز سنت‌ يا نفل‌ سه‌ ركعت‌ هم‌ خوانده‌ مي‌شود يا خير؟

پاسخ: خير، نماز نفل‌ يا سنت‌ چهار ركعت‌ يا دو ركعت‌ بايد خوانده‌ شود به‌ صورت‌ سه‌ ركعتي‌ درست‌ نيست.

پرسش‌54: روش‌ صحيح‌ ركوع‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: ركوع‌ بدين‌ صورت‌ است‌ كه‌: كمر و سر بايد در ركوع‌ با هم‌ برابر باشند يعني‌ سر از كمر نه‌ بالاتر و نه‌ پايين‌تر باشد. زانوها با دست‌ها محكم‌ نگه‌ داشته‌ شوند.

پرسش‌55: روش‌ صحيح‌ سجده‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: سجده‌ بدين‌ طريق‌ صورت‌ گيرد كه:‌ پنجه‌ دست‌ها بر زمين‌ قرار داشته‌ باشد. و بقيه‌ قسمت‌ دست، از زمين‌ بالا باشد. شكم‌ از رانها و هر دو دست‌ از پهلوها دور باشند.

پرسش‌56: پس‌ از اختتام‌ نماز، با انگشتها چه‌ چيزي‌ شمارش‌ و خوانده‌؟

مي‌شود؟

پاسخ: سي‌ و سه‌ بار «سُبحَانَ‌ الله» سي‌ و سه‌ بار «اَلحَمدُ‌‌للهِ» سي‌ و چهار بار «أَُ‌‌لله أَكبَر» گفتن‌ اين‌ تسبيحات‌ ثواب‌ بسيار دارد.


﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا﴾ [التحریم: 6].

‌‌«اي‌ آنانيكه‌ ايمان‌ آورده‌ايد، خود و خانواده‌تان‌ را از آتش‌ جهنم‌ برهانيد!».

بخش‌ اول‌- قسمت‌ دوم: عقايد

 عقايد:

پرسش‌57: اساس‌ و پايه‌ اسلام‌ بر چند چيز استوار است؟

پاسخ: پايه‌ اسلام‌ بر پنج‌ چيز استوار است.

اول: كلمه‌ طيبه‌ يا كلمه‌ شهادت. يعني‌ مفهوم‌ و مطلب‌ آن‌ را با دل‌ پذيرفتن‌ و با زبان‌ اقرار كردن.

دوم: خواندن‌ نماز.

سوم: دادن‌ زكات.

چهارم: گرفتن‌ روزه‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان.

پنجم: حج‌ خانه‌ كعبه.

پرسش‌58: كلمه‌ طيبه‌ چيست‌ و چه‌ مفهومي‌ دارد؟

پاسخ: كلمه‌ طيبه‌ اين‌ است: «لاَ‌ اِلهَ‌ اِ‌لاَّ‌ الله مُحَمَّدٌ‌ رَّسُولُ‌ الله» يعني‌: «بجز خداوند كسي‌ شايسته‌ عبادت‌ نيست. حضرت‌ محمدr فرستاده‌ و رسول‌ خداست».

پرسش‌59: كلمه‌ شهادت‌ چيست‌ و چه‌ مفهومي‌ دارد؟

پاسخ: كلمه‌ شهادت‌ اين‌ است: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ».

«گواهي‌ مي‌دهم‌ كه‌ بجز الله ديگر معبودي‌ نيست. و گواهي‌ مي‌دهم‌ كه‌ حضرت‌ محمدr بنده‌ و رسول‌ الله است».

پرسش‌60: آيا بدون‌ از فهميدن‌ معني‌ و مفهوم‌ كلمه‌ فوق، فقط‌ از خواندن‌ آن‌ با زبان، آدمي‌ مسلمان‌ مي‌شود؟

پاسخ: خير؟ بلكه‌ مفهومش‌ را فهميدن‌ و با دل‌ يقين‌ و با زبان‌ اقرار كردن‌ لازم‌ است.

پرسش‌61: با دل‌ يقين‌ و با زبان‌ اقرار كردن‌ را چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: ايمان‌ آوردن‌ مي‌گويند.

پرسش‌62: كسي‌ كه‌ گنگ‌ است‌ و با زبان‌ نمي‌تواند اقرار كند، چگونه‌ ايمان‌ آوردنش‌ معلوم‌ مي‌شود؟

پاسخ: در مورد گنگ‌ اينقدر كافي‌ است‌ كه‌ با اشاره‌ يگانگي‌ خداوند و پيامبري‌ حضرت‌ محمدr را اعلام‌ دارد.

پرسش‌63: براي‌ مسلمان‌ ايمان‌ بر چند چيز لازم‌ است؟

پاسخ: بر هفت‌ چيز كه‌ بيان‌ آنها در ايمان‌ مفصل‌ بشرح‌ زير است:

«أَمَنتُ‌ بِاِلله‌ وَ‌مَلائِكَتِهِ‌ وَ‌كُتُبِهِ‌ وَ‌رُسُلِهِ‌ وَ‌اليَومِ‌ الآخِرِ‌ وَ‌القَدرِ‌ خَيرِهِ‌ وَ‌شَرِّهِ‌ مِنَ‌ اِ‌لله تَعَالَي‌ وَ‌البَعثِ‌ بَعدَ‌ المَوتِ».

پرسش‌64: مسلمان‌ها نسبت‌ به‌ خداوند چه‌ عقيده‌اي‌ بايد داشته‌ باشند؟

پاسخ: بايد چنين‌ عقيده‌ داشته‌ باشند كه:

1- خداوند يگانه‌ است.

2- فقط‌ او شايسته‌ بندگي‌ و عبادت‌ است.. و بجز وي‌ كسي‌ ديگر لايق‌ بندگي‌ نيست.

3- براي‌ او هيچ‌ شريك‌ و همتايي‌ نيست.

4- او هر سخن‌ را مي‌داند. هيچ‌ چيزي‌ بر وي‌ پوشيده‌ نيست.

5 - او توانا و با قدرت‌ است.

6- او زمين، آسمان، خورشيد، ماه، فرشتگان، ستارگان، جن‌ و انسان‌ و تمام‌ جهان‌ را آفريده‌ است. و فقط‌ او مالك‌ جهان‌ است.

7- او مي‌ميراند و زنده‌ مي‌كند يعني‌ ميراندن‌ و زنده‌ كردن‌ مخلوقات‌ طبق‌ دستور او انجام‌ مي‌گيرد.

8- او تمام‌ مخلوقات‌ را رزق‌ و روزي‌ مي‌دهد.

9- او نه‌ چيزي‌ مي‌خورد و نه‌ مي‌نوشد و نه‌ مي‌خوابد.

10- او بخودي‌ خود از هميشه‌ بوده‌ و تا هميشه‌ خواهد بود.

11- كسي‌ او را نيافريده‌ است.

12- براي‌ او نه‌ پدري‌ هست‌ و نه‌ زن‌ و فرزندي‌، از تمام‌ اين‌ امور پاك‌ و مبر‌ا است.

13- همه‌ نيازمند و محتاج‌ او هستند و او به‌ كسي‌ و يا به‌ چيزي‌ محتاج‌ نيست.

14- او بي‌ مانند است. هيچ‌ چيزي‌ مانند و مشابه‌ او نيست.

15- او از تمام‌ عيبها و نقصها پاك‌ است.

16- او از دست‌ و پا و گوش‌ و بيني‌ و شكل‌ و صورت‌ و ساير چيزهايي‌ كه‌ براي‌ مخلوقات‌ ثابت‌اند، پاك‌ و مبر‌ا است.

17- او فرشتگان‌ را آفريده‌ و بر نظم‌ و تدبير امور عالم‌ گمارده‌ است.

18- او براي‌ هدايت‌ و راهنمايي‌ مخلوق‌ خويش، پيامبران‌ را فرستاده‌ است، تا دين‌ و مذهب‌ حق‌ را به‌ آنها نشان‌ دهند و آنان‌ را از سخنان‌ زشت‌ و نادرست‌ دور كنند و سخنان‌ خوب‌ به‌ آنها بياموزند.

 ‌‌فرشتگان:‌

پرسش‌65: فرشتگان‌ چه‌ كاره‌اند؟

پاسخ: فرشتگان‌ مخلوق‌ خداوند اند كه‌ از نور آفريده‌ شده‌اند. از ديدگان‌ ما پنهان‌اند. نه‌ مرد هستند و نه‌ زن. نافرماني‌ خدا و گناه‌ نمي‌كنند. به‌ كارهايي‌ كه‌ خداوند آنها را مقرر كرده‌ مأمور و مشغول‌اند.

پرسش‌66: تعداد فرشتگان‌ چقدر است؟

پاسخ: تعداد فرشتگان‌ را بجز خداوند كسي‌ ديگر نمي‌داند. البته‌ اينقدر معلوم‌ است‌ كه‌ بسيار هستند و از ميان‌ آنان‌ چهار فرشته‌ مقرب‌ و معروف‌اند.

پرسش‌67: چهار فرشته‌ مشهور كدامها هستند؟

پاسخ:

اول: حضرت‌ جبرئيل‌ كه‌ پيامها و دستورات‌ و كتاب‌هاي‌ الهي‌ را نزد پيامبران‌ † مي‌آورد.

دوم: حضرت‌ اسرافيل‌ كه‌ هنگام‌ قيامت‌ در صور مي‌دَمَد.

سوم: حضرت‌ ميكائيل كه‌ بر امر باران‌ و روزي‌ رساندن‌ به‌ مخلوقات، مقرر است.

چهارم: حضرت‌ عزرائيل‌ كه‌ بر گرفتن‌ جان‌ مخلوقات‌ مقرر است.

 ‌‌كتاب‌هاي‌ آسماني‌:

پرسش‌68: كتاب‌هاي‌ الهي‌ چند تا هستند؟

پاسخ: تعداد بسياري‌ از كتابهاي‌ بزرگ‌ و كوچك‌ از سوي‌ خداوند بر پيامبران‌ نازل‌ شده‌ است. به‌ كتاب‌هاي‌ بزرگ‌ «كتاب» و به‌ كتاب‌هاي‌ كوچك‌ «صَحيفه» گفته‌ مي‌شود. از ميان‌ آنها چهار كتاب‌ مشهور است.

پرسش‌69: چهار كتابي‌ كه‌ معروف‌اند چه‌ نام‌ دارند و بر كدام‌ پيامبران‌ نازل‌ شده‌اند؟

پاسخ:

1- «تَورات» بر حضرت‌ موسي‌u

2- «زَبور» بر حضرت‌ داوودu

3- «اِنجيل» بر حضرت‌ عيسيu‌

4- «قرآن‌ مجيد» بر پيامبر ما حضرت‌ محمدr نازل‌ شده‌ است.

پرسش‌70: صحيفه‌ چند تا هستند و بر كدام‌ پيامبران‌ نازل‌ شده‌اند؟

پاسخ: تعداد صحيفه‌ها معلوم‌ نيست. البته‌ بعضي‌ از صحيفه‌ها بر حضرت‌ آدمu و بعضي‌ بر حضرت‌ شيثu‌ و بعضي‌ بر ابراهيمu‌ نازل‌ شده‌ است. علاوه‌ بر اينها صحيفه‌هاي‌ ديگري‌ هم‌ بوده‌ كه‌ بر بعضي‌ از پيامبران‌ نازل‌ شده‌ است.

 ‌‌پيامبران:‌

پرسش‌71: پيامبران‌ چه‌ كساني‌ هستند؟

پاسخ: پيامبران‌ بنده‌ خدا و از جنس‌ بشر هستند كه‌ خداوند آنان‌ را براي‌ رساندن‌ پيامهاي‌ خويش‌ به‌ بندگان، تعيين‌ نموده‌ است. آنان‌ راستگو هستند. هيچگاه‌ دروغ‌ نمي‌گويند. گناه‌ نمي‌كنند. احكامها و فرامين‌ الهي‌ را كاملاً‌ مي‌رسانند و در آنها كمي‌ و بيشي‌ نمي‌كنند. پيام‌ الله را كاملاً‌ مي‌رسانند و آن‌ را مخفي‌ نمي‌كنند.

پرسش‌72: نبي‌ به‌ چه‌ كسي‌ مي‌گويند؟

پاسخ: نبي‌ نيز بنده‌ خدا و از جنس‌ بشر است‌ كه‌ احكام‌ و دستورات‌ الهي‌ را به‌ بندگان‌ ابلاغ‌ مي‌كند. راستگو و درستكار است، دروغ‌ نمي‌گويد، گناه‌ نمي‌كند و در دستورات‌ الهي‌ كم‌ و كاستي‌ نمي‌كند. و هيچ‌ دستوري‌ را پنهان‌ نمي‌كند.

پرسش‌73: نبي‌ و رسول‌ با هم‌ فرقي‌ دارند يا خير؟

پاسخ: اندكي‌ با هم‌ فرق‌ دارند و آن‌ اينكه:‌ رسول‌ به‌ آن‌ پيامبري‌ مي‌گويند كه:‌ خداوند به‌ او دين‌ و شريعت‌ و كتاب‌ جديدي‌ داده‌ و به‌ سوي‌ اُمت‌ روانه‌ كرده‌ است. و نبي‌ به‌ هر پيامبري‌ مي‌گويند، خواه‌ دين‌ و كتاب‌ جديدي‌ به‌ وي‌ داده‌ شده‌ و يا اينكه‌ پيرو دين‌ و كتاب‌ پيش‌ از خود باشد.

پرسش‌74: آيا هيچ‌ انساني‌ بر اثر تلاش‌ و عبادت‌ خويش‌ مي‌تواند به‌ مقام‌ پيامبري‌ برسد؟

پاسخ: خير، نبوت‌ مقامي‌ نيست‌ كه‌ با كسب‌ و تلاش‌ حاصل‌ شود، بلكه‌ نعمتي‌ است‌ كه‌ خداوند نصيب‌ كساني‌ مي‌كند كه‌ شايستگي‌ و استعداد آن‌ را داشته‌ باشند.

پرسش‌75: تعداد انبيا و رسولان‌ چقدر است؟

پاسخ: در دنيا انبيا و رسولان† زيادي‌ مبعوث‌ شده‌اند، تعداد دقيق‌ آنها معلوم‌ نيست‌ خداوند تعدادشان‌ را بهتر مي‌داند. و ما اينگونه‌ بايد ايمان‌ داشته‌ باشيم‌ كه‌ خداوند هر تعداد از پيامبران‌ را كه‌ مبعوث‌ نموده، تمام‌ آنان‌ بر حق‌ و رسول‌ او بوده‌اند.

پرسش‌76: اولين‌ پيامبر چه‌ كسي‌ بوده‌ است؟

پاسخ: حضرت‌ آدمu‌

پرسش‌77: آخرين‌ پيامبر چه‌ كسي‌ است؟

پاسخ: آخرين‌ پيامبر حضرت‌ محمدr

پرسش‌78: پس‌ از حضرت‌ محمدr پيامبري‌ هم‌ مبعوث‌ مي‌شود يا خير؟ پاسخ: خير، چون‌ مقام‌ نبوت‌ بر حضرت‌ محمدr ختم‌ گرديده‌ است‌ و تا قيامت، پيامبري‌ مبعوث‌ نخواهد شد. او پيامبر آخرالزمان‌ است‌ هر كس‌ پس‌ از وي‌ اد‌عاي‌ پيامبري‌ كند، اد‌عايش‌ دروغ‌ است‌ و پذيرفته‌ نخواهد شد.

پرسش‌ 79: از تمام‌ پيامبران‌ چه‌ كسي‌ افضل‌ است؟

پاسخ: از تمام‌ پيامبران، پيامبر ما حضرت‌ محمدr افضل‌ است. بنده‌ خدا و فرمانبردار اوست. و پس‌ از خداوند مقام‌ و مرتبه‌اش‌ از تمام‌ مخلوقات‌ بالاتر و گرامي‌تر است.

 ‌‌قيامت‌:

پرسش‌80: به‌ چه‌ روزي، روز قيامت‌ مي‌گويند؟

پاسخ: قيامت‌ به‌ آن‌ روزي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ تمام‌ انسانها و جانداران‌ در آن‌ روز مي‌ميرند. و تمام‌ دنيا در كام‌ نيستي‌ فرو مي‌رود. كوهها مانند پشم‌ زده‌ شده، اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ مي‌روند. ستاره‌ها منفجر گشته‌ و ساقط‌ مي‌شوند. خلاصه، هر چيزي‌ نابود مي‌شود و از بين‌ مي‌رود.

پرسش‌81: تمام‌ انسان‌ها و جانداران‌ چگونه‌ مي‌ميرند؟

پاسخ: حضرت‌ اسرافيل‌u‌ در صور مي‌دمد. صداي‌ دميده‌ شده، در صور، آنقدر سخت‌ و وحشتناك‌ خواهد بود كه‌ از شدت‌ و سختي‌ آن، تمام‌ جانداران‌ مي‌ميرند و ديگر چيزها در هم‌ كوبيده‌ شده‌ و نابود مي‌شوند.

پرسش‌82: قيامت‌ كي‌ مي‌آيد؟

پاسخ: قيامت‌ خواهد آمد ولي‌ تاريخ‌ دقيق‌ آن‌ را بجز خداوند كسي‌ ديگر نمي‌داند. اينقدر معلوم‌ است‌ كه‌ در روز جمعه‌ و در دهم‌ محرم‌ يعني‌ روز عاشورا قيامت‌ بر پا مي‌شود. البته‌ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ﷺ‬ علايم‌ و نشانه‌هايي‌ براي‌ قيامت‌ بيان‌ داشته‌اند كه‌ از مشاهده‌ و وقوع‌ آنها، قيامت‌ نزديك‌ به‌ نظر مي‌رسد!.

پرسش‌83 :قيامت‌ چه‌ نشانه‌هايي‌ دارد؟

پاسخ: آن‌ حضرت‌ فرمودند: هنگامي‌ كه‌ در دنيا گناه‌ بسيار انجام‌ گيرد، و فرزندان، نافرمان‌ پدر و مادر خويش‌ بشوند و آنان‌ را مورد آزار قرار دهندظ، و در امانتها خيانت‌ شود. و رقص‌ و سرود و موسيقي‌ روز به‌ روز افزون‌ شود. و آيندگان، از انسان‌هاي‌ صالح‌ و خوب‌ گذشته‌ بدگويي‌ كنند. آدمهاي‌ بي‌دانش‌ و كم‌ دانش، رهبران‌ جامعه‌ شوند، چوپان‌ها و انسانهاي‌ پست‌ و پايين‌ جامعه، كاخ‌ها و آپارتمان‌ها بنا كنند و افراد نالايق‌ بر پستها و مقامهاي‌ والايي‌ قرار گيرند، پس‌ بدانيد كه‌ قيامت‌ نزديك‌ است.

 ‌‌تقدير:

پرسش‌84: تقدير به‌ چه‌ چيزي‌ مي‌گويند؟

پاسخ: براي‌ هر سخن‌ و هر كار خوب‌ و بد، در علم‌ خداوند، اندازه‌ و مقياسي‌ مقرر است‌ و خداوند به‌ هر چيزي‌ قبل‌ از آفرينش‌ آن‌ آگاه‌ است. همين‌ علم‌ و اندازه‌ الهي‌ را «تقدير» مي‌گويند. هيچ‌ سخن‌ خوب‌ و يا بدي‌ از علم‌ و اندازه‌ خداوند خارج‌ نيست.

 ‌‌زندگي‌ پس‌ از مرگ‌:

پرسش‌85: هدف‌ از زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ چيست؟

پاسخ: در روز قيامت‌ تمام‌ چيزها فنا و نابود مي‌شوند. آنگاه‌ حضرت‌ اسرافيل دوباره‌ در صور مي‌دَمَند، و تمام‌ جانداران‌ زنده‌ مي‌شوند. انسان‌ها نيز زنده‌ گشته‌ و به‌ بارگاه‌ الهي‌ در ميدان‌ محشر، حاضر مي‌شوند. و مورد حساب‌ و كتاب‌ قرار مي‌گيرند. پاداش‌ و كيفر اعمال‌ خوب‌ و بد، به‌ آنها داده‌ مي‌شود. روزي‌ كه‌ اين‌ تحو‌لات‌ به‌ وقوع‌ مي‌پيوندد آن‌ را «يَومُ‌ الحَشر» يعني‌ روز گرد آمدن‌ و «يَومُ‌ الجَزَ‌أ» و «يَومُ‌ الدٍّين» يعني‌ روز پاداش‌ و جزا. و «يَومُ‌ الحِسَاب» يعني‌ روز حساب‌ مي‌گويند.

پرسش‌86: هفت‌ موردي‌ كه‌ در ايمان‌ مفصل‌ مذكور است‌ اگر كسي‌ يكي‌ دو مورد از آن‌ را قبول‌ نداشته‌ باشد آيا به‌ او مسلمان‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: خير، تا زماني‌ كه‌ به‌ وحدانيت‌ خداوند، رسالت‌ پيامبران، كتابهاي‌ آسماني، فرشتگان، تقدير، روز قيامت‌ و زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ ايمان‌ نداشته‌ باشد، مسلمان‌ نخواهد بود.

پرسش‌87: حضرت‌ رسول‌ اكرمr اساس‌ و پايه‌ اسلام‌ را بر پنج‌ چيز بيان‌ داشتند و در آنها ذكري‌ از فرشتگان، كتابهاي‌ آسماني‌ تقدير و روز قيامت‌ نيست؟

پاسخ: يكي‌ از آن‌ موارد، ايمان‌ آوردن‌ بر حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ مي‌باشد. و چون‌ كسي‌ بر آن‌ حضرت‌ ايمان‌ آورد، لزوماً‌ بر تمام‌ گفته‌هاي‌ آن‌ حضرت‌ هم‌ بايد ايمان‌ داشته‌ باشد. كتابي‌ را كه‌ آن‌ حضرت‌ از سوي‌ خدا آورده‌اند، بر آن‌ هم‌ بايد ايمان‌ آورد. تمام‌ اين‌ مواردي‌ كه‌ ذكرشان‌ در بحث‌ ايمان‌ مفصل‌ به‌ ميان‌ آمد از قرآن‌ مجيد و از دستورات‌ حضرت‌ رسول‌ اكرمr‌ ثابت‌اند. پس‌ بايد به‌ همه‌ آنها ايمان‌ داشت.

پرسش‌88: اگر كسي‌ به‌ تمام‌ اين‌ موارد ايمان‌ داشته‌ باشد ولي‌ نماز نمي‌خواند، زكات‌ نمي‌دهد، روزه‌ نمي‌گيرد، حج‌ نمي‌كند آيا مسلمان‌ خواهد بود؟

پاسخ: آري، مسلمان‌ است. ولي‌ شديداً‌ گنهكار مي‌شود زيرا كه‌ نافرماني‌ خدا و رسول‌ را كرده‌ است‌، چنين‌ شخصي‌ را در اصطلاح‌ شريعت‌ «فاسق» مي‌گويند. اينگونه‌ انسانها، كيفر و عذاب‌ گناهان‌ خويش‌ را خواهند چشيد و در نهايت، بر اثر وجود ايمان، به‌ بهشت‌ برده‌ مي‌شوند.


﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا﴾ [التحریم: 6].

‌‌«اي‌ آناني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد، خود و خانواده‌تان‌ را از آتش‌ جهنم‌ برهانيد!».

 ‌بخش‌ دوم- ‌قسمت‌ اول: احكام‌

 آموزش‌ احكام‌ اسلامي‌:

الحمدلله رب‌ العالـمين‌ والصلوة‌ والسلام‌ علی رسوله‌ محمد وآله‌ و‌‌صحبه‌ أجمعين.

پرسش‌89: هدف‌ از احكام‌ اسلامي‌ چيست؟

پاسخ: آن‌ پنج‌ مواردي‌ كه‌ پايه‌ و اساس‌ اسلام‌ بر آنها مبتني‌ است. مورد اول‌ آن‌ را ايمان‌ گويند، كه‌ شرح‌ آن‌ در بخش‌ اول‌ بيان‌ شد. چهار مورد باقي‌ مانده‌ يعني‌ نماز، زكات، روزه‌ رمضان‌ و حج‌ بيت‌ الله را احكام‌ اسلامي‌ مي‌گويند. در اين‌ بخش‌ از نماز بحث‌ خواهد شد.

پرسش‌90: نماز چيست؟

پاسخ: نماز روش‌ خاصي‌ از عبادت‌ و بندگي‌ است‌ كه‌ خداوند و رسول‌ او به‌ بندگان‌ آموزش‌ داده‌اند.

پرسش‌91: پيش‌ از شروع‌ نماز رعايت‌ چه‌ چيزهايي‌ لازمي‌ است؟

پاسخ: پيش‌ از آغاز نماز، رعايت‌ هفت‌ چيز لازم‌ است. كه‌ به‌ آنها شرايط‌ و فرايض‌ نماز گفته‌ مي‌شود.

پرسش‌92: آن‌ هفت‌ چيز را توضيح‌ دهيد؟

پاسخ:

اول: پاك‌ بودن‌ بدن.

دوم: پاك‌ بودن‌ لباس.

سوم: پاك‌ بودن‌ جاي‌ نماز.

چهارم: پوشيدن‌ عورت.

پنجم: وقت‌ نماز.

ششم: رو به‌ سوي‌ قبله‌ كردن.

هفتم: نيت‌ كردن.

 ‌شرط‌ اول‌ نماز:

پرسش‌93: هدف‌ از پاك‌ بودن‌ بدن‌ چيست؟

پاسخ: هدف‌ اين‌ است‌ كه‌ بر بدن‌ نمازگزار هيچ‌گونه‌ پليدي‌ موجود نباشد.

پرسش‌94: نجاست‌ و پليدي‌ چند قسم‌ دارد؟

پاسخ: پليدي‌ بر دو قسم‌ است-1 : حقيقي‌-2 حكمي‌

پرسش‌95: نجاست‌ حقيقي‌ را تعريف‌ كنيد؟

پاسخ: پليدي‌ و نجاستي‌ كه‌ ظاهر و نمايان‌ باشد، آنرا نجاست‌ حقيقيه‌ گويند.

پرسش‌:96 نجاست‌ حكميه‌ را تعريف‌ كنيد؟

پاسخ: پليدي‌ و نجاستي‌ كه‌ با حكم‌ و دستور شريعت‌ ثابت‌ شده‌ و ظاهر و نمايان‌ نيست، آنرا نجاست‌ حكميه‌ گويند. مانند بي‌ وضو شدن‌ يا نياز پيدا كردن‌ به‌ غسل.

پرسش‌97: براي‌ نماز، پاك‌ بودن‌ بدن‌ از چه‌ نجاستي‌ لازم‌ است؟

پاسخ: پاك‌ بودن‌ بدن‌ از هر دو نجاست‌ لازمي‌ است.

پرسش‌98: نجاست‌ حكميه‌ بر چند قسم‌ است؟

پاسخ: بر دو قسم‌ است‌-1 نجاست‌ حكميه‌ كوچك‌-2 نجاست‌ حكميه‌ بزرگ. اولي‌ را «حَدَثِ‌ اَصغَر» و دومي‌ را «حَدَثِ‌ اَكبَر» و جنابت‌ مي‌گويند.

پرسش‌99: روش‌ پاك‌ كردن‌ بدن‌ از نجاست‌ كوچك‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: بدن‌ از نجاست‌ حكميه‌ كوچك‌ با وضو گرفتن‌ پاك‌ مي‌شود.

 ‌بيان‌ وضو:

پرسش‌100: وضو به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: وضو اين‌ را گويند كه‌ هنگامي‌ كه‌ انسان‌ قصد خواندن‌ نماز را بكند، نخست، هر دو دست‌ خويش‌ را تا مچ‌ دست‌ با آب‌ پاك‌ و تميز بشويد، سپس‌ سه‌ بار مضمضه‌ و استنشاق‌ نموده، از مسواك‌ شرعي‌ نيز استفاده‌ كند. آنگاه‌ سه‌ بار صورت‌ خويش‌ را شسته‌ و سپس‌ سه‌ بار هر دو دست‌ را با آرنجها بشويد. بعداً‌ سر و گوشهاي‌ خويش‌ را مسح‌ كند آنگاه‌ هر دو پا را تا قوزك‌ پا سه‌ بار بشويد.

پرسش‌101: آيا در وضو تمام‌ موارد ياد شده‌ ضروري‌اند؟

پاسخ: بعضي‌ چيزها ضروري‌ اند كه‌ از ترك‌ آنها وضو صحيح‌ نمي‌شود و آنها را «فرضهاي‌ وضو» گويند. و بعضي‌ چيزها هستند كه‌ از ترك‌ آنها وضو صحيح‌ مي‌شود، ولي‌ بطور ناقص. و آنها را «سُنت‌هاي‌ وضو» مي‌نامند و بعضي‌ چيزها هستند كه‌ از انجام‌ آن‌ پاداش‌ و ثواب‌ مي‌رسد و از ترك‌ آنها نقص‌ و خللي‌ در وضو ايجاد نمي‌شود و آنها را «مُستحب‌هاي‌ وضو» مي‌گويند.

پرسش‌102: در وضو چند چيز فرض‌ است؟

پاسخ: در وضو چهار چيز فرض‌ است.

1-     شستن‌ صورت‌ از محل‌ روييدن‌ موي‌ پيشاني‌ تا زير چانه‌ و از يك‌ گوش‌ تا گوش‌ ديگر.

2-     شستن‌ هر دو دست‌ تا آرنجها.

3-     مسح‌ يك‌ چهارم‌ سر.

4-     شستن‌ هر دو پا تا قوزك‌ پا.

پرسش‌103: در وضو چند چيز سنت‌ است؟

پاسخ: در وضو سيزده‌ چيز سنت‌ است:

1-     نيت‌ طهارت‌ و پاكي‌ كردن.

2-     بسم‌ الله الرحمن‌ الرحيم‌ گفتن.

3-     شستن‌ هر دو دست‌ تا مچ‌ دست.

4-     استفاده‌ از مسواك‌ شرعي.

5-     سه‌ بار مضمضه‌ كردن.

6-     سه‌ بار استنشاق‌ (آب‌ در بيني) كردن.

7-     خلال‌ كردن‌ ريش.

8-     خلال‌ كردن‌ انگشتان‌ دست‌ و پا.

9-     هر عضو را سه‌ بار شستن.

10- يك‌ بار تمام‌ سر را مسح‌ كردن.

11- هر دو گوش‌ را مسح‌ كردن.

12- با ترتيب‌ وضو گرفتن.

13- پياپي‌ وضو گرفتن‌ به‌ گونه‌اي‌ كه‌ پيش‌ از خشكيدن‌ يك‌ عضو، عضو ديگر شسته‌ شود.

پرسش‌104: در وضو چند چيز مستحب‌ است؟

پاسخ: در وضو پنج‌ چيز مستحب‌ است.

1- تيامن‌ (از جانب‌ راست‌ آغاز كردن) البته‌ بعضي‌ از علما اين‌ مورد را جزو سنت‌هاي‌ وضو شمرده‌اند و قول‌ راجح‌ هم‌ همين‌ است.

2- مسح‌ گردن.

3- بدون‌ ضرورت‌ در امر وضو از ديگران‌ كمك‌ نگرفتن.

4- رو به‌ قبله‌ نشستن‌ و وضو گرفتن.

5- بر مكان‌ بلند و پاك‌ نشستن.

پرسش‌105: در وضو چند چيز مكروه‌ و ناكردني‌ است؟

پاسخ: در وضو چهار چيز مكروه‌ است:

1-     در محل‌ ناپاك‌ نشستن‌ و وضو گرفتن.

2-     تميز كردن‌ بيني‌ با دست‌ راست.

3-     به‌ هنگام‌ وضو از امور دنيوي‌ صحبت‌ كردن.

4-     خلاف‌ روش‌ پيامبر اكرم‌ وضو گرفتن.

پرسش‌106: وضو از چه‌ چيزهايي‌ باطل‌ مي‌شود؟

پاسخ: وضو از هشت‌ چيز باطل‌ مي‌شود كه‌ به‌ آنها «نَواقِض‌ وضو»(يعني‌ باطل‌ كننده‌ وضو) مي‌گويند.

1-     خروج‌ باد از مقعد.

2-     بيرون‌ آمدن‌ و جاري‌ شدن‌ خون‌ و چرك‌ از بدن.

3-     استفراغ‌ به‌ اندازه‌ پر شدن‌ دهان.

4-     خواب‌ به‌ صورت‌ دراز كشيده‌ و يا تكيه‌ زده‌ به‌ چيزي.

5-     بيهوشي‌ به‌ هر طريقي‌ كه‌ باشد.

6-     ديوانگي.

7-     با صداي‌ بلند در نماز خنديدن.

8-     مباشرت‌ فاحشه.

 ‌بيان‌ غسل:‌

پرسش‌107: روش‌ پاك‌ كردن‌ بدن‌ از حيض، نفاس‌ و احتلام‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: بدن‌ آدمي‌ از موارد ياد شده، فقط‌ با غسل‌ پاك‌ مي‌شود.

پرسش‌108: غسل‌ يعني‌ چه؟

پاسخ: يعني‌ تمام‌ بدن‌ را از سر تا پا شستن.

پرسش‌109: روش‌ غسل‌ كردن‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: روش‌ غسل‌ بدين‌ شرح‌ است‌ كه: نخست‌ هر دو دست‌ را تا مچ‌ دست‌ بشوييد و سپس‌ استنجاء كرده‌ و بدن‌ را از نجاسات‌ پاك‌ كنيد. آنگاه‌ وضوي‌ كامل‌ گرفته‌ بر تمام‌ بدن‌ آب‌ بريزيد و آن‌ را بماليد. در غسل‌ مضمضه‌ و استنشاق‌ هم‌ فرض‌ است.

پرسش‌110: در غسل‌ چند چيز فرض‌ است؟

پاسخ: در غسل‌ سه‌ چيز فرض‌ است-1 : مضمضه‌-2 استنشاق‌-3 يك‌ بار تمام‌ بدن‌ را شستن.

پرسش‌111: در غسل‌ چند چيز سنت‌ است؟

پاسخ: در غسل‌ پنج‌ چيز سنت‌ است:

1-     شستن‌ هر دو دست‌ تا مچ‌ دست.

2-     استنجاء و شستن‌ آن‌ قسمت‌ از بدن‌ كه‌ نجاست‌ به‌ آنجا رسيده‌ است.

3-     نيت‌ پاكي‌ و رفع‌ نجاست‌ كردن.

4-     نخست‌ وضو گرفتن‌ همانگونه‌ كه‌ براي‌ نماز وضو گرفته‌ مي‌شود.

5-     سه‌ بار بر تمام‌ بدن‌ آب‌ ريختن.

 ‌بيان‌ مسح‌ بر موزه‌ها:

پرسش‌112: بر كدام‌ نوع‌ از موزه‌ها مسح‌ كردن‌ جايز است؟

پاسخ: مسح‌ بر سه‌ نوع‌ موزه‌ جايز است:

1-     موزه‌اي‌ كه‌ از چرم‌ باشد و تا شتالنگ‌ (قوزك) پاها در آن‌ پنهان‌ شوند.

2-     جورابي‌ كه‌ قسمت‌ زيرين‌ آن‌ از چرم‌ باشد.

3-     جورابي‌ كه‌ بسيار ضخيم‌ و سفت‌ باشد كه‌ بتوان‌ با آن‌ پاي‌ پياده‌ در حدود دو سه‌ كيلومتري‌ راه‌ رفت.

پرسش‌113: در چه‌ صورتي‌ مسح‌ بر موزه‌ها جايز است؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ موزه‌ها پس‌ از وضوي‌ كامل‌ پوشيده‌ شوند، آنگاه‌ اگر بي‌وضو شد، از همان‌ لحظه‌ كه‌ وضو مي‌گيرد، بر موزه‌ها مسح‌ كند.

پرسش‌114: تا چند روز پياپي‌ مي‌توان‌ بر موزه‌ها مسح‌ كرد؟

پاسخ: براي‌ شخص‌ مقيم‌ تا يك‌ شبانه‌ روز، و براي‌ مسافر تا سه‌ شبانه‌ روز، مسح‌ جايز است.

پرسش‌115: روش‌ مسح‌ بر موزه‌ها چگونه‌ است؟

پاسخ: قسمت‌ پشت‌ پا بدين‌ صورت‌ مسح‌ شود كه‌ با انگشتان‌ دست‌ از سر انگشتان‌ پا به‌ سوي‌ قسمت‌ بالاي‌ پا، مسح‌ كند.

پرسش‌116: آيا در وضو و غسل‌ در هر دو حال‌ مسح‌ بر موزه‌ها جايز است؟

پاسخ: خير! فقط‌ در حال‌ وضو مسح‌ جايز است‌ و در صورت‌ غسل، مسح‌ جايز نيست.

پرسش‌117: مسح‌ بر موزه‌هايي‌ كه‌ پاره‌ هستند جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر موزه‌ آنقدر پاره‌ شده‌ باشد كه‌ در وقت‌ راه‌ رفتن، سه‌ انگشت‌ پا ظاهر مي‌شود، مسح‌ جايز نيست‌ و اگر كمتر از آن‌ باشد جايز است.

 ‌حكم‌ مسح‌ بر جبيره‌ (باند زخم):

پرسش‌118: «جَبِيرَه» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: جبيره‌ در واقع‌ آن‌ چوبي‌ است‌ كه‌ بعد از شكسته‌ شدن‌ استخوان‌ براي‌ بهبودي‌ روي‌ زخم‌ بسته‌ مي‌شود. ولي‌ هدف‌ از جبيره‌ عام‌ است، به‌ چوب‌ يا باند يا چسب‌ يا گچ‌ و غيره‌ كه‌ روي‌ زخم‌ بسته‌ مي‌شود، «جبيره» هم‌ گفته‌ مي‌شود.

پرسش‌119: مسح‌ بر باند يا گچ‌ و غيره‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: آري! جايز است‌ در صورتي‌ كه‌ باز كردن‌ آن‌ براي‌ زخم‌ ضرر داشته‌ باشد و اگر به‌ راحتي‌ باز شود و شستن‌ زخم‌ ضرري‌ نداشته‌ باشد، شستن‌ آن‌ لازم‌ است.

پرسش‌120: آيا فقط‌ بالاي‌ زخم‌ و برابر آن‌ مسح‌ شود يا مسح‌ كل‌ جبيره‌ الزامي‌ است؟

پاسخ: بايد تمام‌ جبيره‌ مسح‌ شود، زخم‌ خواه‌ در زير قسمتي‌ از جبيره‌ باشد يا تمام‌ آن.

 ‌بيان‌ حكم‌ نجاسات‌ حقيقي‌:

پرسش‌121: نجاست‌ حقيقي‌ بر چند قسم‌ است؟

پاسخ: بر دو قسم‌ است:

1-   ‌‌نجاست‌ غليظه‌ (سنگين)

2-   ‌‌نجاست‌ خفيفه‌ (سبك)

پرسش‌122: تعريف‌ نجاست‌ غليظه‌ و خفيفه‌ چيست؟

پاسخ: آن‌ پليدي‌ و نجاستي‌ كه‌ سخت‌ و سفت‌ باشد و پليدي‌اش‌ غليظ‌ باشد، آن‌ را «غَليظَة» مي‌گويند. و آن‌ را كه‌ چنين‌ نباشد، «خَفيفَه» مي‌گويند.

پرسش‌123: نجاست‌ غليظه‌ بر چند نوع‌ است؟

پاسخ: نجاست‌ غليظه‌ عبارت‌ است‌ از: بول‌ و غايط‌ انسانها، ادرار و مدفوع‌ جانوران‌ حرام‌ گوشت، خون‌ جاري‌ آدميان‌ و جانوران، مشروب، مدفوع‌ مرغ‌ آبي‌ و مرغ‌ خانگي.

پرسش‌124: نجاست‌ خفيفه‌ بر چند نوع‌ است؟

پاسخ: بول‌ جانوران‌ حلال‌ گوشت‌ و مدفوع‌ پرندگان‌ حرام‌ گوشت.

پرسش‌125: چه‌ مقدار از نجاست‌ غليظه، اگر روي‌ پارچه‌ و يا بدن‌ باشد، معاف‌ است‌ و چه‌ مقدار آن، مانع‌ از نماز است؟

پاسخ: غليظه‌ به‌ اندازه‌ كف‌ دست‌ معاف‌ است،‌ و اگر جرم‌دار نباشد، مانند: ادرار، مشروب‌ و غيره‌ به‌ اندازه‌ سكه‌ يك‌ درهمي معاف‌ است،‌ و اگر بيش‌ از آن‌ باشد مانع‌ از نماز خواهد بود.

پرسش‌126: چه‌ مقدار از نجاست‌ خفيفه‌ معاف‌ است؟

پاسخ: اگر كم‌تر از مقدار يك‌ چهارم‌ از هر قسمت‌ پيراهن‌ باشد، معاف‌ است.

پرسش‌127: پارچه‌ يا بدن‌ را چگونه‌ از نجاست‌ غليظه‌ بايد پاك‌ و تميز كرد؟

پاسخ: بايد سه‌ بار با آب‌ شسته‌ شود و پارچه‌ در ضمن‌ شستن، هر بار بايد فشرده‌ شود آنگاه‌ پاك‌ و تميز مي‌شود.

پرسش‌128: علاوه‌ بر آب، با چيز ديگري‌ هم‌ شيئي‌ نجس‌ و پليد، پاك‌ مي‌شود يا خير؟

پاسخ: آري، علاوه‌ بر آب‌ با مايعاتي‌ كه‌ روان‌ و رقيق‌ باشند دور كردن‌ نجاست، صحيح‌ است. مانند: چاي، نوشابه، آب‌ گلاب، انواع‌ آب‌ ميوه‌ و غيره.

 ‌بيان‌ استنجاء:

پرسش‌129: استنجاء چيست؟

پاسخ: پس‌ از اينكه‌ آدمي‌ براي‌ قضای حاجت‌ (توالت) برود، آن‌ مقدار از پليدي‌ را كه‌ بر بدن‌ باقي‌ مي‌ماند، با آب‌ و يا سنگ، كلوخ‌ و غيره‌ پاك‌ و تميز كند، چنين‌ پاكيزگي‌ را در اصطلاح‌ شرع‌ «استنجاء» مي‌گويند.

پرسش‌:130 روش‌ استنجاء، پس‌ از ادرار كردن‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: پس‌ از ادرار كردن‌ با كلوخ‌ يا خاك‌ (اگر موجود باشد) استنجاء گرفته‌ و سپس‌ با آب‌ بشويد.

پرسش‌131: روش‌ استنجاء پس‌ از غايط‌ و رفتن‌ به‌ توالت‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: پس‌ از رفتن‌ به‌ توالت‌ و قضای حاجت، مقعد را بايد با سه‌ سنگ‌ يا كلوخ‌ (در صورتي‌ كه‌ موجود باشد و يا با دستمال‌ كاغذي) تميز كرد، آنگاه‌ با آب‌ آن‌ را شست.

پرسش‌132: حكم‌ شرعي‌ استنجاء چيست؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ بول‌ و غايط‌ از محل‌ بيرون‌ آمدن‌ خويش‌ به‌ اطراف‌ تجاوز نكرده‌ باشد، استنجاء مستحب‌ است. و اگر نجاست‌ به‌ اطراف‌ تجاوز كرده‌ باشد و به‌ اندازه‌ مساحت‌ (يك‌ درهم) يا كمتر از آن‌ باشد، استنجاء سنت‌ است. و اگر از مساحت‌ (يك‌ درهم) اضافه‌ شود، آنگاه‌ استنجاء فرض‌ است([2]).

پرسش‌133: استنجاء با چه‌ چيزهايي‌ جايز است؟

پاسخ: با سنگ، كلوخ، (دستمال‌ كاغذي) و غيره.

پرسش‌134: استنجاء با چه‌ چيزهايي‌ مكروه‌ است؟

پاسخ: با استخوان، مدفوع‌ حيوانات، چيزهاي‌ خوردني، زغال، شيشه، كاغذ معمولي، انواع‌ سبزيجات.

پرسش‌135: استنجاء با كدام‌ دست‌ بايد انجام‌ گيرد؟

پاسخ: استنجاء با دست‌ چپ‌ بايد انجام‌ گيرد با دست‌ راست‌ مكروه‌ و نادرست‌ است.

 ‌بيان‌ حكم‌ آبها:

پرسش‌136: با چه‌ آبي‌ وضو گرفتن‌ جايز است؟

پاسخ: با آب‌هاي‌ زير وضو و طهارت‌ جايز است:

1-     آب‌ باران.

2-     آب‌ چشمه‌ها و رودخانه‌ها.

3-     آب‌ چاه‌ها.

4-     آب‌ دريا.

5-     آب‌ برف، ژاله‌ و يخ.

6-     آب‌ حوض‌ها و بركه‌هاي‌ بزرگ.

پرسش‌137: با چه‌ آبي‌ وضو گرفتن‌ جايز نيست؟

پاسخ:

1-    با انواع‌ آب‌ ميوه‌ها.

2-    آب‌ گوشت.

3-    آبي‌ كه‌ از درخت‌ و يا برگ‌ آن‌ گرفته‌ شده‌ باشد.

4-    آبي‌ كه‌ در آن‌ چيز پاكي‌ مخلوط‌ شده‌ و مزه‌ و بوي‌ آن‌ تغيير كرده‌ است.

5-    آبي‌ كه‌ چيز نجس‌ و ناپاكي‌ در آن‌ افتاده‌ است.

6-    آبي‌ كه‌ حيوان‌ و يا انساني‌ در آن‌ افتاده‌ و مرده‌ است.

7-    آبي‌ كه‌ يك‌ بار با آن‌ وضو و يا غسل‌ شده‌ است.

8-    آبي‌ كه‌ اثر نجاست‌ در آن‌ ظاهر و نمايان‌ است.

9-    آبي‌ كه‌ پس‌ خورده‌ حيوان‌ نجس‌ باشد.

10- آب‌ گلاب‌ يا عرق‌ ساير گلها و گياهان.

پرسش‌138: آبي‌ كه‌ با آن‌ وضو و يا غسل‌ شده‌ است، حكم‌ آن‌ چيست‌ و آن‌ را چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: چنين‌ آبي‌ را «آبِ‌ مُستَعمَل» گويند و حكمش‌ اين‌ است‌ كه‌ پاك‌ هست‌ ولي‌ پاك‌ كننده‌ نيست، يعني‌ قدرت‌ و توانايي‌ پاك‌ كردن‌ را ندارد و وضو و غسل‌ با آن، جايز نيست‌ ولي‌ خودش‌ پاك‌ است.

پرسش‌139: آب‌ پس‌ خورده‌ چه‌ جانوراني‌ پاك‌ نيست؟

پاسخ: آبي‌ كه‌ پس‌ خورده‌ سگ، خوك، گرگ، روباه‌ و ساير درندگان‌ باشد، نجس‌ است. نيز گربه‌اي‌ كه‌ موش‌ را خورد و بلافاصله‌ از آب‌ نوشيد، آن‌ آب‌ نيز نجس‌ است.

پرسش‌140: پس‌ خورده‌ چه‌ جانوراني‌ مكروه‌ است؟

پاسخ: پس‌ خورده‌ گربه، موش، مرغهاي‌ خانگي‌ ولگرد و نجاست‌ خور، گاو يا حيوان‌ حلال‌ گوشتي‌ كه‌ به‌ خوردن‌ نجاست‌ عادت‌ كرده‌ است‌ و پس‌ خورده‌ تمام‌ جانوران‌ حرام‌ گوشت‌ مكروه‌ است.

پرسش‌141: پس‌ خورده‌ كدام‌ جانوران‌ پاك‌ است؟

پاسخ: پس‌ خورده‌ آدميان‌ و جانوران‌ حلال‌ گوشت‌ مانند: گاو، گوسفند و غيره.

پرسش‌142: چه‌ آبي‌ با افتادن‌ نجاست‌ در آن، پليد نمي‌شود؟

پاسخ: آب‌ نهرها و جويها و آبي‌ كه‌ روان‌ باشد، يا آب‌ راكد و ايستاده‌اي‌ كه‌ بسيار باشد، با افتادن‌ نجاست‌ در آن، نجس‌ نمي‌شود، ساير آبها نجس‌ مي‌شوند.

پرسش‌143: چگونه‌ مي‌توان‌ معلوم‌ كرد كه‌ چه‌ آبي‌ بسيار و چه‌ آبي‌ اندك‌ است؟

پاسخ: آبي‌ كه‌ محل‌ جمع‌ شدن‌ آن‌ به‌ مساحت‌21 (متر مربع) باشد، بسيار و كمتر از آن، اندك‌ است. و حوضي‌ كه‌ به‌ اين‌ اندازه‌ باشد آن‌ را، حوض‌ بزرگ‌ و كمتر از آن‌ را، حوض‌ كوچك‌ مي‌گويند.

پرسش‌144: اگر در آب‌ اندك، حيوان‌ كوچكي‌ مانند موش، گربه، مرغ‌ و غيره‌ افتاد و مرد آيا آن‌ آب‌ نجس‌ است؟

پاسخ: آري! چنين‌ آبي‌ نجس‌ است.

پرسش‌145: آب‌ حوضها و بركه‌هاي‌ بزرگ‌ در چه‌ وقتي‌ نجس‌ مي‌شود؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ پس‌ از افتادن‌ پليدي‌ در آن، مزه‌ و يا رنگ‌ و بوي‌ آن‌ تغيير كند.

پرسش‌146: از مردن‌ چه‌ جانوراني‌ در آب، آب‌ نجس‌ نمي‌شود؟

پاسخ: از جانوران‌ آبي. يعني‌ آنهايي‌ كه‌ در آب‌ زندگي‌ مي‌كنند مانند ماهي، قورباغه‌ آبي‌ و يا جانوراني‌ كه‌ خون‌ روان‌ ندارند مانند مگس، پشه‌ و غيره.

 ‌حكم‌ آب‌ چاه‌ها:

پرسش‌147: آب‌ چاهها با چه‌ نجاستي‌ پليد مي‌شود؟

پاسخ: اگر نجاست‌ غليظه‌ يا خفيفه‌اي‌ در چاه‌ افتاد و يا جانوري‌ كه‌ خون‌ روان‌ دارد، افتاد و مرد. آب‌ چاه‌ نجس‌ مي‌شود.

پرسش‌148: اگر در چاه‌ حيواني‌ افتاد و زنده‌ زنده‌ از چاه‌ بيرون‌ كشيده‌ شد، آيا آب‌ چاه‌ نجس‌ شده‌ يا پاك‌ است؟

پاسخ: اگر حيواني‌ باشد كه‌ پس‌ خورده‌ آن‌ نجس‌ است‌ يا بر بدنش‌ پليدي‌ وجود داشته‌ باشد، آب‌ آن‌ چاه، ناپاك‌ است‌ و اگر جانوري‌ بود كه‌ پس‌ خورده‌ آن‌ نجس‌ نبود و يا بر بدنش‌ نجاستي‌ چسبيده‌ نبود در آن‌ صورت‌ آب‌ چاه، پاك‌ است. مشروط‌ بر اينكه‌ در چاه‌ ادرار و مدفوع‌ نكرده‌ باشد، و اگر ادرار و مدفوع‌ كرده‌ است‌ آب‌ نجس‌ است.

پرسش‌149: روش‌ پاك‌ كردن‌ چاهي‌ كه‌ پليد شده‌ است‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: براي‌ پاك‌ كردن‌ چاه‌ پنج‌ روش‌ وجود دارد:

1-    هنگامي‌ كه‌ در چاه‌ نجاستي‌ افتاد با كشيدن‌ تمام‌ آب‌ آن، پاك‌ مي‌شود.

2-    اگر در چاه، انسان‌ يا گاو يا سگ‌ و يا ديگر جانور بزرگي‌ افتاد و مرد، كشيدن‌ تمام‌ آب‌ چاه‌ الزامي‌ است.

3-    اگر جانوري‌ كوچك‌ و يا بزرگي‌ در چاه‌ افتاد و مرد و پوسيد و يا تكه‌ تكه‌ شد باز هم، كشيدن‌ تمام‌ آب‌ چاه، الزامي‌ است.

4-    اگر حيوان‌ كوچكي‌ مانند گربه، كبوتر، مرغ، يا به‌ اندازه‌ آن‌ در چاه‌ افتاد و مرد، ولي‌ ورم‌ نكرد و متلاشي‌ نشد، چهل‌ دلو آب‌ از چاه‌ كشيده‌ شود. آنگاه‌ پاك‌ مي‌شود.

5-    اگر موش‌ و يا گنجشك‌ و يا جانوري‌ به‌ اندازه‌ آن‌ در چاه‌ افتاد و مرد، بيست‌ دلو آب‌ كشيده‌ شود. البته‌ بجاي‌ بيست‌ دلو. سي‌ دلو و بجاي‌ چهل‌ دلو، شصت‌ دلو كشيدن‌ مستحب‌ است.

پرسش‌150: اگر جاندار مرده‌اي‌ در چاه‌ افتاد، حكم‌ آن‌ چيست؟

پاسخ: حكمش‌ مانند حكم‌ جاندار زنده‌ ايست‌ كه‌ بيفتد و بميرد. يعني‌ اگر گوسفند مرده‌ افتاد، تمام‌ آب‌ چاه‌ بايد كشيده‌ شود. و اگر گربه‌ مرده‌اي‌ سقوط‌ كرد، چهل‌ يا شصت‌ دلو و اگر موش‌ مرده‌اي‌ افتاد بيست‌ تا سي‌ دلو كشيده‌ شود.

پرسش‌151: اگر جانور مرده‌اي‌ در حالي‌ كه‌ ورم‌ كرده‌ يا قطعه‌ قطعه‌ شده‌ بود، در چاه‌ افتاد، حكم‌ آن‌ چيست؟

پاسخ: كشيدن‌ تمام‌ آب‌ چاه‌ الزامي‌ است.

پرسش‌152: اگر حيواني‌ در چاه‌ افتاد و مرد و معلوم‌ نيست‌ كي‌ افتاده‌ است، حكم‌ آن‌ چيست؟

پاسخ: از وقتي‌ كه‌ در چاه‌ ديده‌ شده‌ است‌ از آن‌ لحظه‌ به‌ بعد، آب‌ چاه‌ ناپاك‌ شمرده‌ مي‌شود و اگر با آن‌ آب‌ طهارت‌ شده‌ يا چيزي‌ شسته‌ شده‌ بايد برگردانده‌ شود.

پرسش‌153: آب‌ چاه‌ با چه‌ نوع‌ دلوي‌ بايد كشيده‌ شود؟

پاسخ: هر دلوي‌ كه‌ در هر چاهي‌ قرار دارد، همان‌ دلو معتبر است.

پرسش‌154: آيا كشيدن‌ آب‌ در يك‌ وقت‌ الزامي‌ است؟

پاسخ: خير! اگر بيست‌ دلو صبح‌ كشيده‌ شود، بيست‌ دلو ظهر و يا وقت‌ غروب‌ هم‌ كشيده‌ شود جايز است.

پرسش‌155: دلو و ريسماني‌ كه‌ با آن‌ آب‌ چاه‌ كشيده‌ شده‌ است‌ پاك‌ است‌ يا نجس؟

پاسخ: اگر مقدار آبي‌ كه‌ كشيدن‌ آن‌ لازم‌ بوده، كشيده‌ شده‌ است، آنگاه‌ چاه، دلو و ريسمان‌ همگي‌ پاك‌ شده‌اند.


﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا﴾ [التحریم: 6].

‌‌«اي‌ آنانيكه‌ ايمان‌ آورده‌ايد، خود و خانواده‌تان‌ را از آتش‌ جهنم‌ برهانيد!».

 بخش‌ سوم‌- ‌قسمت‌ اول: عقايد اسلامي‌

 ‌عقايد اسلامي‌:

 ‌1 - توحيد

پرسش‌156: «تَوحِيد» يعني‌ چه؟

پاسخ: اعتراف‌ كردن‌ به‌ زبان‌ به‌ يگانگي‌ خداوند و باور داشتن‌ با قلب‌ به‌ يكتايي‌ او.

پرسش‌157: ما چگونه‌ بدانيم‌ كه‌ «الله» يگانه‌ و موجود است؟

پاسخ:

1- كساني‌ كه‌ عقل‌ كامل‌ و فطرت‌ سالمي‌ داشته‌ باشند، باور و يقين‌ مي‌كنند كه‌ «الله» يكتا و موجود است. چنانكه‌ همه‌ دانشمندان‌ واقعي‌ جهان‌ به‌ يگانگي‌ و توحيد او باور داشته‌اند.

2- تمام‌ پيامبراني‌ كه‌ خداوند براي‌ هدايت‌ و راهنمايي‌ بشر فرستاده‌ است، به‌ يگانگي‌ او دعوت‌ داده‌ و اعلام‌ داشته‌اند كه: «الله» يكي‌ است‌ و شريك‌ و همتايي‌ ندارد.

پرسش‌158: آيا قرآن‌ مجيد به‌ توحيد و يگانگي «الله» دعوت‌ داده‌‌است؟

پاسخ: آري! در قرآن‌ بطور كامل‌ و واضح‌ از توحيد بحث‌ شده‌ است. و با دلايلي‌ قاطع‌ و روشن، يگانگي‌ خداوند اثبات‌ گرديده‌ است. قرآن‌ در جهان، يگانه‌ كتابي‌ است‌ كه‌ توحيد خالص‌ را به‌ ما آموخته‌ و مي‌آموزد. گرچه‌ در كتاب‌هاي‌ آسماني‌ پيشين‌ از توحيد هم‌ صحبت‌ شده‌ است‌ ولي‌ پيروان‌ مذاهب‌ پيشين‌ در آنها تحريف‌ و دستبرد كرده‌اند و سخنان‌ حق‌ را تغيير داده‌اند، توحيد را با مسائل‌ خرافي‌ و عقيده‌هاي‌ باطل‌ در هم‌ آميخته‌اند. خداوند براي‌ راهنمايي‌ بشريت، بنده‌ خاص‌ خود، حضرت‌ محمدr را برگزيد و به‌ عنوان‌ پيامبر مبعوث‌ فرمود و كتاب‌ خاص‌ خود، «قرآن» را بر وي‌ نازل‌ كرد و به‌ او دستور داد تا توحيد واقعي‌ و خالص‌ را به‌ گوش‌ همه‌ جهانيان‌ برساند و آنان‌ را به‌ سوي‌ «رَبٍّ‌ واحِد» فرا خواند.

پرسش‌159: توحيد از كدام‌ آيه‌هاي‌ قرآن‌ ثابت‌ مي‌شود؟

پاسخ: قرآن‌ مجيد از آغاز تا پايان‌ مملو و پر از تعاليم‌ توحيد است. آياتي‌ چند بطور نمونه‌ در اين‌ موضوع‌ به‌ قرار ذيل‌ ملاحظه‌ شود:

﴿وَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِيمُ ١٦٣﴾ [البقرة: 163].

ترجمه: «و معبود شما خداي‌ يكتا و يگانه‌ است. به‌ جز او ديگر معبودي‌ نيست. او بسيار بخشاينده‌ و مهربان‌ است». ‌

﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٨﴾ [آل‌عمران: 18].

ترجمه: «خداوند به‌ اين‌ گواهي‌ داده‌است‌ كه‌ بجز وي‌ ديگر معبودي‌ نيست‌ و فرشتگان‌ و دانشمندان‌ هم‌ بر اين‌ گواهي‌ دهنده‌اند. بر پاي‌ دارنده‌ عدالت‌ تنها اوست‌ و بجز وي‌ ديگر معبودي‌ وجود ندارد و او غالب‌ و با حكمت‌ است».

﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢ لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ ٣ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ٤﴾ [الإخلاص: 1-4].

ترجمه: «بگو (اي‌ پيامبر) كه‌ «الله» يگانه‌ است‌ «الله» بي‌ نياز است،‌ كسي‌ را نزاييده‌ است‌ و از كسي‌ زاييده‌ نشده‌ است‌ و نه‌ كسي‌ همتاي‌ اوست».

پرسش‌160: نام‌ ذاتي‌ خداوند چيست؟

پاسخ: نام‌ ذاتي‌ وي‌ «الله» است، كه‌ آن‌ را اسم‌ ذات‌ و اسم‌ ذاتي‌ هم، مي‌گويند.

پرسش‌161: علاوه‌ بر لفظ‌ «الله» نام‌هاي‌ ديگر خداوند را مانند رزاق، خالق، مالك‌ و غيره‌ چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: نام‌هاي‌ ياد شده‌ را اسماي‌ صفاتي‌ مي‌گويند.

پرسش‌162: نامهاي‌ صفاتي‌ چه‌ معني‌ و مفهومي‌ دارند؟

پاسخ: خداوند نام‌هاي‌ بسيار دارد، از قبيل: قديم‌ (هميشه‌ بودن)، عالم‌ (آگاه‌ به‌ هر چيز)، قادر (توانا به‌ هر چيز)، حي‌ (هميشه‌ زنده) و... كه‌ هر نامي‌ از اين‌ صفتها، نوعي‌ وصف‌ و حال‌ را ظاهر مي‌كند و بيان‌ مي‌دارد، بدين‌ جهت‌ به‌ آنها «نام‌ صفاتي» مي‌گويند. به‌ طور مثال‌ اگر نام‌ كسي‌ «خالد» گذاشته‌ شود، اين‌ نامي‌ است‌ كه‌ فقط‌ براي‌ شناخت‌ آن‌ شخص‌ بر وي‌ گذاشته‌ شده‌ و هيچ‌ حالتي‌ از او را بيان‌ نمي‌كند. البته‌ اگر آن‌ شخص، علم‌ بياموزد و قرآن‌ را حفظ‌ كند با كفار، با جرأت‌ و شهامت، بجنگد، از اين‌ لحاظ‌ وي‌ را «عالم»، «حافظ»، «شجاع» هم‌ مي‌نامند كه‌ اين‌ نوع‌ نامها را، نام‌هاي‌ صفاتي‌ وي‌ مي‌گويند، و نام‌ نخستين‌ او، يعني‌ «خالد» را نام‌ ذاتي‌ مي‌گويند. بدين‌ گونه‌ است، لفظ‌ «الله» كه‌ نام‌ ذاتي‌ خداوند است‌ و «خَالِق»، «قَادِر»، «عَالِم»، «سَمِيع»، «بَصِير» و غيره، نام‌هاي‌ صفاتي‌ او هستند.

پرسش‌163: حال‌ كه‌ نام‌ ذاتي‌ خداوند، فقط‌ يك‌ لفظ‌ «الله» است، نام‌هاي‌ صفاتي‌ او چند تا هستند؟

پاسخ: خداوند در قرآن‌ مجيد فرموده‌ است: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا﴾ [الأعراف: 180].

ترجمه: «نام‌هاي‌ خوب‌ و زيبا مخصوص‌ خداوند هستند پس‌ با همان‌ نامها او را بخوانيد». و در حديثي، پيامبر اكرم‌ «فرموده‌ است:

«لِلَّهِ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ اسْمًا مِائَةٌ إِلاَّ وَاحِدًا»[3].

يعني:‌ «خداوند داراي‌ نود و نه‌ نام‌ مي‌باشد».

 2- فرشتگان‌

پرسش‌164: آيا همه‌ فرشتگان‌ داراي‌ يك‌ مقام‌ هستند يا مقامشان‌ متفاوت‌ است؟

پاسخ: چهار فرشته‌ مقرب‌ كه‌ نامشان‌ در «تعليم‌ الإسلام» قسمت‌ دوم‌ ذكر شد، از ساير فرشته‌ها مقام‌شان‌ والاتر است. ساير فرشته‌ها مقام‌ و درجات‌شان‌ متفاوت‌ است، بعضي‌ بسيار مقرب‌ بارگاه‌ خداوند هستند و بعضي‌ كمتر!.

پرسش‌165 :فرشتگان‌ چه‌ كاري‌ انجام‌ مي‌دهند؟

پاسخ: فرشتگان‌ بي‌شماري‌ در آسمان‌ها و زمين‌ مشغول‌ انجام‌ كارها و وظايف‌ خاصي‌ هستند.

خداوند نظم‌ و انظباط‌ همه‌ جهان‌ را به‌ فرشتگان‌ سپرده‌ است. و آنان‌ موافق‌ دستور و امر خداوند، به‌ كارها و برنامه‌هايي‌ كه‌ به‌ آنان‌ سپرده‌ شده‌ است، كاملاً‌ مشغول‌ و فرمانبردار هستند.

پرسش‌166: بخشي‌ از كارها و وظايف‌ فرشتگان‌ را شرح‌ دهيد؟

پاسخ: حضرت‌ جبرئيل‌u، دستورات‌ خداوند و كتاب‌هاي‌ آسماني‌ را نزد پيامبران‌ مي‌آورد.

گاهي‌ براي‌ كمك‌ و مددِ‌ پيامبران‌ در جنگيدن‌ با دشمنان‌ خدا، فرستاده‌ میشود. گاهي‌ خداوند توسط‌ وي‌ انسانهاي‌ متمرِّد و مغرور را تنبيه‌ مي‌كند و عذاب‌ مي‌دهد.

‌‌حضرت‌ ميكائيل‌u، مسؤ‌ول‌ روزي‌ رساندن‌ به‌ مخلوق‌ خدا، و مأمور نظم‌ و انتظام‌ باران‌ و غيره‌ مي‌باشد. فرشتگان‌ بسياري‌ تحت‌ امر وي‌ قرار دارند. كه‌ بعضي‌ را مأمور درياها، رودخانه‌ها و ديگر آبهاي‌ موجود در طبيعت، مقرر كرده‌ است. و همگي‌ اين‌ برنامه‌ها را موافق‌ دستور خداوند متعال‌ با نظم‌ خاصي‌ انجام‌ مي‌دهند و به‌ پيش‌ مي‌برند.

حضرت‌ عزرائيل‌u‌ مأمور گرفتن‌ جان‌ و روان‌ مخلوقات‌ است‌ و در زير فرمان‌ وي، فرشتگان‌ بسياري‌ قرار دارند، كه‌ بر وظايف‌ خويش‌ عمل‌ كرده‌ و آماده‌ دستور هستند.

‌‌فرشتگاني‌ كه‌ جان‌ بندگان‌ صالح‌ و نيك‌ عمل‌ را مي‌گيرند، با فرشتگان كه‌ مأمور گرفتن‌ جان‌ بندگان‌ نا صالح‌ و بد عمل‌ هستند، فرق‌ و تفاوت‌ دارند. علاوه‌ بر اينها، پاره‌اي‌ از وظايف‌ ديگر فرشتگان‌ به‌ شرح‌ زير مي‌باشد:

1- با هر انساني‌ دو فرشته‌ به‌ عنوان‌ مأمور مقرر اند: كه‌ يكي‌ اعمال‌ نيك‌ و خوب‌ آدمي‌ را ثبت‌ كرده‌ و مي‌نويسد. و ديگري‌ اعمال‌ بد او را ياد داشت‌ مي‌كند. و آن‌ دو فرشته‌ را «كِرَ‌ام الكَاتِبين» «نويسندگان‌ گرامي‌ و نيكو» مي‌نامند.

2- بعضي‌ از فرشتگان‌ مأمور حفاظت‌ و پاسباني‌ انسان‌ از آفات‌ و بلاها هستند. از كودكان، سالخوردگان، ناتوانان‌ و كساني‌ كه‌ خداوند دستور حفاظت‌ آنان‌ را داده‌است، نگهباني‌ و حفاظت‌ مي‌كنند.

3- بعضي‌ از فرشتگان‌ مأمور باز پرسي‌ آدمي‌ پس‌ از مرگ‌ وي‌ در قبر هستند و در قبر هر آدمي، دو فرشته‌ براي‌ بازپرسي‌ حاضر مي‌شوند، كه‌ آنان‌ را «مُنكَر و نَكِير» مي‌نامند.

4- بعضي‌ از فرشتگان‌ مسؤ‌ول‌ سير و سياحت‌ در زمين‌ هستند. تا ببينند چه‌ كساني‌ مشغول‌ ياد خدا، و وعظ‌ و نصيحت، تلاوت‌ قرآن، خواندن‌ و فرستادن‌ صلوة‌ و سلام‌ بر پيامبر هستند، و در كجا تعليم‌ و تعلم‌ مسايل‌ ديني، برقرار است‌ تا در آن‌ جلسات‌ شركت‌ كنند و براي‌ شركت‌ كنندگان، به‌ پيشگاه‌ خداوند، گواهي‌ دهند.

فرشتگاني‌ كه‌ در دنيا مشغول‌ انجام‌ وظيفه‌ هستند، شيفت‌ كاري‌شان‌ در صبح‌ و شام‌ عوض‌ مي‌شود.

فرشتگان‌ شبانه‌ كه‌ در شب‌ انجام‌ وظيفه‌ كرده‌اند، در وقت‌ نماز صبح‌ به‌ سوي‌ آسمان‌ها مي‌روند و به‌ جاي‌ آنها فرشتگان‌ ديگري‌ براي‌ انجام‌ كارهاي‌ روزانه‌ به‌ زمين‌ مي‌آيند.

فرشتگان‌ روزانه‌ بعد از نماز عصر مرخص‌ مي‌شوند و به‌ جاي‌ آنها فرشتگان‌ شبانه‌ فرستاده‌ مي‌شوند!.

5 - بعضي‌ از فرشتگان‌ دربان‌ بهشت‌ و مأمور انجام‌ كارهاي‌ آنجا هستند.

6 - بعضي‌ از فرشتگان‌ نگهبان‌ دوزخ‌ و مأمور انجام‌ كارهاي‌ مربوط‌ به‌ آن‌ مي‌باشند.

7- بعضي‌ از فرشتگان‌ همواره‌ مشغول‌ تسبيح‌ و عبادت‌ خداوند متعال‌اند.

پرسش‌167: اين‌ تقسيم‌ و برنامه‌ كاري‌ فرشتگان‌ از كجا معلوم‌ شده‌ است؟

پاسخ: همه‌ اينها از قرآن‌ مجيد ثابت‌ شده‌اند.

 3- كتاب‌هاي‌ آسماني‌

پرسش‌168: از كجا معلوم‌ شده‌ است‌ كه‌ تورات، انجيل‌ و زبور، كتاب‌هاي‌ آسماني‌ هستند و از جانب‌ خداوند فرستاده‌ شده‌اند؟

پاسخ: آسماني‌ بودن‌ اين‌ كتاب‌ها از قرآن‌ كريم‌ ثابت‌ است:

در مورد تورات‌ فرموده‌ است: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِيهَا هُدٗى وَنُورٞ﴾ [المائدة: 44]. «همانا ما تورات‌ را فرود آورديم‌ كه‌ در آن‌ هدايت‌ و نور قرار دارد». ‌(ركوع‌.7).

در مورد زبور فرموده‌ است: ﴿وَءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا﴾ [النساء: 163]. «و ما زبور را به‌ داود داده‌ بوديم». (ركوع‌.23).

در مورد انجيل‌ مي‌فرمايد: ﴿وَقَفَّيۡنَا بِعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَ وَءَاتَيۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِيلَ﴾ [الحدید: 27]. «ما عيسي‌ فرزند مريم‌ را فرستاديم‌ و به‌ وي‌ انجيل‌ را داديم».

پس‌ از طريق‌ قرآن‌ عظيم‌ الشأن‌ به‌ مسلمانان‌ اطلاع‌ داده‌ شده‌ كه‌ اين‌ سه‌ كتاب، كتاب‌هاي‌ آسماني‌ بوده‌اند و هر كدام‌ بر پيامبري‌ نازل‌ شده‌ است.

پرسش‌169: اگر كسي‌ نپذيرد كه‌ تورات، انجيل‌ و زبور كتابهاي‌ آسماني‌ هستند و از سوي‌ خداوند فرستاده‌ شده‌اند حكمش‌ چيست؟

پاسخ: چنين‌ فردي‌ كافر است. زيرا آسماني‌ بودن‌ اين‌ كتابها از قرآن‌ مجيد ثابت‌ شده‌ است‌ و هر كس‌ اينها را قبول‌ نكند، در واقع، قرآن‌ را قبول‌ ندارد و كسي‌ كه‌ گفتارهاي‌ قرآن‌ را نپذيرد، كافر است.

پرسش‌170: آيا تورات، انجيل‌ و زبوري‌ كه‌ در حال‌ حاضر در دست‌ يهودي‌ها و مسيحيان‌ هستند، همان‌ تورات، انجيل‌ و زبور اصلي‌ و واقعي‌اند؟

پاسخ: خير، زيرا از قرآن‌ مجيد ثابت‌ مي‌شود كه‌ پيروان‌ اين‌ كتاب‌ها، در طول‌ تاريخ، در آنها دستبرد داشته‌اند و بسياري‌ از احكام‌ و مسائل‌ را بر حسب‌ ميل‌ و هواي‌ نفساني‌ خويش‌ اضافه‌ و يا كم‌ كرده‌اند. لذا تورات، انجيل‌ و زبوري‌ كه‌ در حال‌ حاضر در دست‌ يهود و نصارا هستند، تحريف‌ شده‌اند و نسبت‌ به‌ آنان‌ بايد چنين‌ معتقد بود: كه‌ آنها به‌ صورتهاي‌ اصلي‌ خويش‌ باقي‌ نمانده‌اند.

پرسش‌171: چگونه‌ معلوم‌ شده‌ است‌ كه‌ بر بعضي‌ از پيامبران‌ صحيفه‌هايي‌ (جزوه‌هاي‌ مختصر) نازل‌ شده‌ است؟

پاسخ: از قرآن‌ مجيد چنين‌ ثابت‌ شده‌ است‌ كه‌ بر بعضي‌ از پيامبران، صحيفه‌هايي‌ نازل‌ شده‌ است‌. بيان‌ صحيفه‌هاي‌ حضرت‌ ابراهيمu در سوره‌ ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى ١﴾ موجود است.

پرسش‌172: قرآن‌ مجيد كتاب‌ الهي‌ است‌ يا كلام‌ و سخن‌ وي؟

پاسخ: قرآن‌ مجيد هم‌ كتاب‌ خداوند است‌ و هم‌ كلام‌ وي. چنانكه‌ در قرآن‌ هم‌ به‌ عنوان‌ كتاب‌ و هم‌ به‌ عنوان‌ كلام‌ از آن‌ ياد شده‌ است.

پرسش‌173: از ميان‌ تورات، انجيل، زبور، قرآن‌ و ساير كتاب‌هاي‌ آسماني‌ كدام‌ يك‌ از مقام‌ والاتري‌ برخوردار است؟

پاسخ: مقام‌ و عظمت‌ قرآن‌ مجيد از همه‌ كتاب‌هاي‌ آسماني‌ بالاتر است.

پرسش‌174: دليل‌ افضليت‌ و برتري‌ قرآن‌ مجيد بر ساير كتابهاي‌ آسماني‌ چيست؟

پاسخ: فضيلتها و برتريهاي‌ متعددي‌ وجود دارد كه‌ باعث‌ برتري‌ مقام‌ قرآن‌ بر ساير كتب‌ آسماني‌ است‌ از آن‌ جمله:

1- هر لفظ‌ و هر حرف‌ قرآن‌ مجيد تضمين‌ شده‌ است‌ و هيچ‌ كس‌ نمي‌تواند در آن‌ هيچ‌ گونه‌ كم‌ و كاستي‌ به‌ وجود آورد و تا روز قيامت‌ از طرف‌ خداوند اين‌ تضمين‌ و تعهد وجود دارد. برخلاف‌ كتب‌ پيشين‌ كه‌ از تحريف‌ محفوظ‌ نبوده‌ و مردم‌ در آنها دستبرد و تغيير به‌ وجود آورده‌اند.

2- عبارت‌ قرآن‌ در فصاحت‌ و بلاغت‌ و سلاست‌ در حدي‌ است‌ كه‌ احدي‌ نمي‌تواند مانند يك‌ سوره‌ كوچك‌ قرآن، از طرف‌ خويش‌ كلامي‌ بياورد.

3- قرآن‌ مجيد حامل‌ احكام‌ و دستورهاي‌ آخرين‌ دين‌ و شريعت‌ الهي‌ است‌ و بدين‌ لحاظ‌ است‌ كه‌ بسياري‌ از دستورهاي‌ قرآن، احكام‌ كتب‌ پيشين‌ را منسوخ‌ كرده‌ است.

4- كتاب‌هاي‌ پيشين‌ در يك‌ مرحله‌ بر پيامبران‌ نازل‌ مي‌شد، برخلاف‌ قرآن‌ كه‌ در ظرف‌ بيست‌ و سه‌ سال‌ بر حسب‌ نياز و ضرورتهاي‌ مردم، به‌ تدريج‌ نازل‌ شده‌ است‌ و به‌ لحاظ‌ نزول‌ تدريجي‌ و رفع‌ نيازهاي‌ زماني، به‌ طور فوق‌ العاده‌ در قلوب‌ مردم‌ جاي‌ گرفت. و هزاران‌ افراد دستورهاي‌ آن‌ را پذيرفته‌ و مسلمان‌ شدند.

5- قرآن‌ مجيد در سينه‌ مسلمان‌ ثبت‌ و محفوظ‌ شده‌ است‌ و از زمان‌ پيامبر اكرمr‌ تا عصر حاضر، از قلوب‌ و سينه‌هايي‌ بدون‌ كم‌ و كاست‌ به‌ قلوب‌ و سينه‌هايي‌ ديگر انتقال‌ يافته‌ و از همين‌ لحاظ‌ هيچگاه‌ براي‌ دشمنان‌ اسلام‌ و قرآن، فرصتي‌ دست‌ پيدا نشد تا در آن، كمي‌ و بيشي‌ كنند يا اينكه‌ آن‌ را از صفحه‌ روزگار دور سازند. و تا قيامت‌ هم‌ به‌ چنين‌ امري‌ توفيق‌ پيدا نخواهند كرد.

6- دستورها و دستاوردهاي‌ قرآن‌ از چنان‌ كمال‌ و اعتدالي‌ برخوردار است‌ كه‌ براي‌ مردم‌ هر زمان‌ قابل‌ عمل‌ و اجرأ است. و در هر زمان‌ مي‌تواند، نيازمندي‌هاي‌ مختلف‌ بشر را جبران‌ نموده، به‌ عنوان‌ پيشرفته‌ترين‌ و كامل‌ترين‌ قانون‌ اساسي‌ جهان، فرا راه‌ انسان‌ها قرار گيرد.

كمال‌ احكام‌ قرآني‌ در حدي‌ است‌ كه‌ در جهان، هيچ‌ ملتي‌ يافت‌ نمي‌شود كه‌ از عمل‌ بر دستورهاي‌ آن، احساس‌ خستگي‌ و يا اظهار ضعف‌ و ناتواني‌ كند. زيرا قوانين‌ قرآن‌ به‌ مقتضاي‌ حكمت‌ لايزال‌ الهي‌ مناسب‌ با حال‌ هر دوره‌ و وضعيت‌ مردم‌ هر زمان، تدوين‌ و نازل‌ شده‌ است‌ و بدين‌ جهت‌ پس‌ از نزول‌ قرآن‌ كريم، ديگر نيازي‌ به‌ كتاب‌ آسماني‌ يا آيين‌ جديدي‌ باقي‌ نمانده‌ و بعثت‌ رسول‌ اكرم‌ﷺ‬ به‌ وسيله‌ قرآن‌ براي‌ همه‌ جهانيان‌ عموميت‌ يافت.

 4- رسالت‌

پرسش‌175: اسامي‌ مشهورترين‌ پيامبران‌ چيست؟

پاسخ: اسامي‌ تمام‌ پيامبران، معلوم‌ و مشخص‌ نيست‌ ولي‌ نامهاي‌ مشهورترين‌ آنان‌ به‌ شرح‌ زير است:

1-     حضرت‌ آدمu

2-     حضرت‌ شيث‌u

3-     حضرت‌ ادريسu

4-     حضرت‌ نوحu

5-     حضرت‌ ابراهيمu

6-     حضرت‌ اسماعيلu

7-     حضرت‌ اسحقu

8-     حضرت‌ يعقوبu

9-     حضرت‌ يوسفu

10- حضرت‌ داوودu

11- حضرت‌ سليمانu

12- حضرت‌ موسيu

13- حضرت‌ هارونu

14- حضرت‌ يحييu

15- حضرت‌ زكرياu

16- حضرت‌ إلياسu

17- حضرت‌ يونسu

18- حضرت‌ لوطu

19- حضرت‌ صالحu

20- حضرت‌ هودu

21- حضرت‌ شعيبu

22- حضرت‌ عيسيu

23- حضرت‌ خاتم‌ النبيين‌ محمد بن‌ عبداللهr

پرسش‌176: پيامبر اكرم‌ﷺ‬ از كدام‌ خاندان‌ عرب‌ بودند؟

پاسخ: پيامبر ما از خاندان‌ «قُريش» بودند. قريش‌ در ميان‌ قبايل‌ عرب، مشهورترين‌ و ارجمندترين‌ قبيله‌ بود. مردم‌ قريش‌ سردار و بزرگ‌ ساير قبيله‌هاي‌ عرب‌ شناخته‌ مي‌شدند. يكي‌ از تيره‌هاي‌ قريش‌ «بَنِي‌ هاشم» است‌ كه‌ از ميان‌ ساير تيره‌هاي‌ قريش‌ از امتياز و ويژگي‌ خاصي‌ برخوردار است. پيامبر اكرم‌ﷺ‬ از همين‌ تيره‌ بوده‌اند و به‌ همين‌ سبب‌ وي‌ را «هاشمي» مي‌نامند.

پرسش‌177: «هاشم» كه‌ بوده‌ كه‌ فرزندانش‌ را «هاشمي» مي‌گويند؟

پاسخ: نام‌ جد‌ پدر پيامبر اكرم، «هاشم» بوده‌ و سلسله‌ نسب‌ آن‌ حضرت‌ بدين‌ شرح‌ است:

محمد بن‌ عبدالله بن‌ عبدالمطلب‌ بن‌ هاشم‌ بن‌ عبدمناف.

پرسش‌178: در پدران‌ و نياكان‌ پدري‌ آن‌ حضرت، علاوه‌ بر حضرت‌ آدمu‌ ديگر پيامبري‌ هم‌ هست‌ يا خير؟

پاسخ: آري! آن‌ حضرت‌ از نسل‌ حضرت‌ اسماعيل‌ هستند و حضرت‌ اسماعيل‌ فرزند حضرت‌ ابراهيم‌ خليل‌ اللهإ است.

پرسش‌179: پيامبر اكرم‌ﷺ‬ در چند سالگي‌ به‌ پيامبري‌ مبعوث‌ شدند.

پاسخ: در سن‌ چهل‌ سالگي‌ آن‌ حضرت‌ به‌ نبوت‌ رسيدند و بر وي‌ «وَحي» نازل‌ شد.

پرسش‌180: «وَحي» چيست؟

پاسخ: «وحي» اين‌ است‌ كه‌ خداوند احكام‌ و دستورها و كلام‌ خويش‌ را بر آن‌ حضرت‌ نازل‌ فرمود.

پرسش‌181: پيامبر اكرم‌ بعد از نزول‌ وحي‌ تا چند سال‌ در قيد حيات‌ بودند؟

پاسخ: بيست‌ و سه‌ سال، سيزده‌ سال‌ در مكه‌ معظمه‌ و ده‌ سال‌ در مدينه‌ منوره.

پرسش‌182: چرا آن‌ حضرت‌ به‌ مدينه‌ منوره‌ تشريف‌ بردند؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ مردم‌ مكه‌ را به‌ سوي‌ توحيد و يگانگي‌ خداوند فرا خواند و به‌ آنها اعلام‌ كرد كه‌ شرك‌ و بت‌ پرستي‌ را ترك‌ كنند، و بر خداي‌ يكتا و يگانه‌ ايمان‌ بياورند، آنگاه‌ مردم‌ با پيامبر به‌ دشمني‌ و كينه‌ توزي‌ پرداختند. چون‌ آنها بتها را پرستيده‌ و معبود خويش‌ مي‌دانستند. لذا به‌ روشهاي‌ مختلف‌ شروع‌ به‌ اذيت‌ و آزار پيامبر كردند.

‌‌پيامبر اكرم‌ﷺ‬ اذيت‌ و آزار آنان‌ را متحمل‌ مي‌شد، و توحيد را به‌ آنان تعليم‌ مي‌داد و دستورهاي‌ خداوند را ابلاغ‌ مي‌كرد تا اينكه‌ سران‌ مشركين‌ مكه‌ دور هم‌ گِرد آمده‌ و تصميم‌ به‌ قتل‌ آن‌ حضرت‌ گرفتند. آن‌ حضرت‌ به‌ دستور خداوند مكه‌ را رها كرده‌ و همراه‌ يار با صفا و صميمي‌ خويش، حضرت‌ ابوبكر صديق‌t، روانه‌ مدينه‌ شدند.

مردم‌ مدينه‌ كه‌ از پيش‌ مسلمان‌ شده‌ بودند، شديداً‌ مشتاق‌ و علاقه‌مند به‌ تشريف‌ فرمايي‌ آن‌ حضرت‌ بودند. هنگامي‌ كه‌ پيامبر به‌ مدينه‌ وارد شدند، مسلمانان‌ مدينه‌ از ايشان‌ و ياران‌ شان‌ با جان‌ و دل‌ استقبال‌ كردند و از هر نوع‌ كمك‌ و مددي‌ دريغ‌ نورزيدند.

‌‌مسلماناني‌ كه‌ تحت‌ شكنجه‌ و آزار كفار مكه‌ قرار داشتند، هنگامي‌ از تشريف‌ بردن‌ آن‌ حضرت‌ به‌ مدينه‌ آگاه‌ شدند، آنان‌ نيز آهسته، آهسته، مكه‌ را به‌ قصد مدينه‌ منوره‌ ترك‌ گفتند.

رفتن‌ آن‌ حضرت‌ را از مكه‌ به‌ مدينه‌ «هِجرَت» مي‌گويند و به‌ مسلماناني‌ كه‌ خانه‌ و كاشانه‌ خويش‌ را ترك‌ كرده‌ و به‌ مدينه‌ رفتند «مُهاجِرِين» مي‌گويند.

و به‌ مسلماناني‌ كه‌ در مدينه‌ با مال‌ و جان‌ خويش‌ از پيامبر و مهاجرين‌ حمايت‌ و ميزباني‌ كردند «اَنصار» گفته‌ مي‌شود.

پرسش‌183: پيش‌ از آنكه‌ آن‌ حضرت‌ ادعاي‌ پيامبري‌ كند، مردم‌ عرب‌ نسبت‌ به‌ ايشان‌ چه‌ عقيده‌اي‌ داشتند؟

پاسخ: مردم‌ مكه‌ پيش‌ از ادعاي‌ نبوت، آن‌ حضرت‌ را شخصيتي‌ راستگو، درستكار و امانتدار مي‌دانستند و ايشان‌ را «مُحَمَّدِ‌ أَمِين» مي‌خواندند. آن‌ حضرت‌ نزد آنان‌ از مقام‌ و موقعيت‌ اجتماعي‌ خاصي‌ برخوردار بود، و همه‌ مردم‌ از وي‌ ستايش‌ و تمجيد مي‌كردند و براي‌ او ارزش‌ و احترام‌ زيادي‌ قايل‌ بودند.

پرسش‌184: چه‌ دليلي‌ وجود دارد كه‌ آن‌ حضرت‌ آخرين‌ پيامبر است‌ و پس‌ از مرگ‌ ايشان‌ ديگر پيامبري‌ مبعوث‌ نخواهد شد؟

پاسخ: دلايل‌ متعددي‌ وجود دارد.

نخست‌ اينكه‌ خداوند در قرآن‌ مجيد ايشان‌ را «خَاتَمَ‌ النَّبِيين» فرموده‌ است،‌ و مطلبش‌ اين‌ است‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ آخرين‌ پيامبر است.

دوم‌ اينكه: آن‌ حضرت‌ فرمودند: «أَنَا خَاتَمُ‌ النَّبِيِّينَ‌ لاَ‌ نَبِيَّ‌ بَعدِ‌ي». «من‌ آخرين‌ پيامبر هستم‌ و بعد از من، پيامبر ديگري‌ نخواهد آمد».

سوم‌ اينكه: خداوند در قرآن‌ مي‌فرمايد: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾ [المائدة: 3].

ترجمه: «امروز براي‌ شما دين‌ شما را كامل‌ كردم‌ و نعمتهايم‌ را بر شما به‌ اتمام‌ رساندم‌ و دين‌ اسلام‌ را براي‌ شما برگزيدم».

از اين‌ آيه‌ ثابت‌ مي‌شود كه‌ بواسطه‌ آن‌ حضرت، خداوند دين‌ خويش‌ را به‌ پايه‌ تكميل‌ رساند و اسلام‌ از هر نظر مكمل‌ شد لذا بعد از پيامبر، ديگر نيازي‌ براي‌ پيامبر جديدي‌ باقي‌ نماند.

پرسش‌185: چه‌ دليلي‌ وجود دارد كه‌ مقام‌ آن‌ حضرت‌ از تمام‌ پيامبران‌ برتر و بالاتر است؟

پاسخ: برتري‌ آن‌ حضرت‌ از ساير پيامبران‌ از چندين‌ آيه‌ قرآني‌ ثابت‌ شده‌ است. خود آن‌ حضرت‌ هم‌ فرموده‌اند: «أنا سيد ولد آدم‌َ يَومَ‌ القِيامَة» «من‌ در روز قيامت‌ سردار فرزندان‌ آدم‌ خواهم‌ بود».

پس‌ آن‌ حضرت‌ﷺ‬ از تمام‌ پيامبران‌ برتر و سردار آنان‌ مي‌باشد.

 5- اصحاب‌ كرام‌- رضوان‌ الله عليهم‌ اجمعين:

پرسش‌186: «صَحابِي» به‌ چه‌ كسي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «صحابي» به‌ كسي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ در حالي‌ كه‌ با ايمان‌ بوده‌ پيامبر را ملاقات‌ و در محضر ايشان‌ حضور پيدا كرده‌ است. و با ايمان‌ هم‌ وفات‌ نموده‌ است.

پرسش‌187: تعداد صحابه‌ چقدر است؟

پاسخ: هزاران‌ نفر در محضر رسول‌ اللهr بودند و برايشان‌ ايمان‌ آورده‌اند و با اسلام‌ هم‌ از اين‌ جهان‌ رحلت‌ كردند.

پرسش‌188: تمام‌ صحابه‌ از نظر مقام‌ و مرتبه‌ با هم‌ برابر اند يا خير؟

پاسخ: مقام‌ و مرتبه‌ صحابه‌ ميان‌ يكديگر تفاوت‌ دارد ولي‌ تمام‌ اصحاب‌ از بقيه‌ امت‌ اولي‌ و برتر هستند.

پرسش‌189: چه‌ كسي‌ از ميان‌ اصحاب‌ از همه‌ افضل‌ و بهتر است.

پاسخ: از ميان‌ تمام‌ صحابه‌ چهار نفر مقام‌ و مرتبه‌ شان‌ از ديگران‌ بالاتر است.

1- حضرت‌ ابوبكر صديق‌t كه‌ از تمام‌ امت‌ افضل‌ است.

2- حضرت‌ عمر فاروق‌t كه‌ بعد از ابوبكر از تمام‌ امت‌ برتر است.

3- حضرت‌ عثمان‌ غني‌t كه‌ بعد از حضرت‌ ابوبكر و عمر از همه‌ امت‌ افضل‌ است.

4- حضرت‌ علي‌ مرتضي‌t كه‌ بعد از سه‌ بزرگوار قبلي‌ از تمام‌ امت‌ برتري‌ و افضليت‌ دارد.

همين‌ چهار يار پيامبر پس‌ از وفات‌ آن‌ حضرت‌ﷺ‬ به‌ ترتيب، جانشين‌ و خليفه‌ ايشان‌ مقرر شدند.

پرسش‌190: مفهوم‌ و مطلب‌ خليفه‌ شدن‌ چيست؟

پاسخ: پس‌ از وفات‌ آن‌ حضرت‌ كسي‌ كه‌ نظم‌ و ترتيب‌ كارهاي‌ دين‌ و اسلام‌ را بر عهده‌ داشت‌ و اهداف‌ و خط‌ مشي‌ آن‌ حضرت‌ را دنبال‌ مي‌كرد، به‌ وي‌ خليفه‌ مي‌گويند: «خَلِيفَه» يعني‌ قايم‌ مقام‌ و جانشين.

چنانكه‌ پس‌ از وفات‌ پيامبر معظم‌ﷺ‬ به‌ اتفاق‌ تمام‌ اصحاب‌ و مسلمانان، حضرت‌ ابوبكر صديق‌t به‌ عنوان‌ اولين‌ خليفه‌ و جانشين‌ آن‌ حضرت‌ انتخاب‌ شد. پس‌ از وي‌ حضرت‌ عمرt دومين‌ خليفه، پس‌ از وي‌ حضرت‌ عثمان‌t سومين‌ خليفه، و پس‌ از شهادت‌ وي‌ حضرت‌ علي‌t به‌ عنوان‌ چهارمين‌ خليفه، تعيين‌ و انتخاب‌ شدند. اين‌ چهار بزرگوار را «خلفاي‌ أربعه»، «خلفاي‌ راشدين» و «چهار يار» مي‌نامند.

 6- ولايت‌ و اولياي‌ خدا:

پرسش‌191: «ولي» به‌ چه‌ كسي‌ مي‌گويند؟

پاسخ: هر مسلماني‌ كه‌ از دستورهاي‌ خداوند متعال‌ و رسول‌ اكرم‌ﷺ‬ پيروي‌ و خدا را بسيار عبادت‌ و بندگي‌ كند و از گناهان‌ دوري‌ جويد و محبت‌ خدا و رسول‌ او را از محبت‌ همه‌ چيزهاي‌ دنيا مقدم‌ داشته‌ و ترجيح‌ دهد، چنين‌ فردي‌ مقرب‌ بارگاه‌ الهي‌ و محبوب‌ خداوند خواهد بود و او را در اصطلاح‌ شريعت‌ «وَلِي» مي‌گويند.

پرسش‌192: نشانه‌هاي‌ شناختن‌ «ولي» چه‌ هستند؟

پاسخ: نشانه‌هاي‌ «ولي» از اين‌ است‌ كه:‌ وي‌ مسلماني‌ با تقوا و پرهيزگار باشد. بسيار عبادت‌ كند. محبت‌ خدا و رسول‌ بر او غالب‌ باشد، حريص‌ و آزمند دنيا و چيزهاي‌ آن‌ نباشد. هميشه‌ فكر آخرت‌ را مد‌ نظر داشته، براي‌ آن‌ آمادگي‌ كند.

پرسش‌193: آيا به‌ صحابي‌ «ولي» هم‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: آري! تمام‌ اصحاب، اوليا و دوستان‌ خدا بوده‌اند. زيرا به‌ بركت‌ حضور در مجلس‌ و محضر آن‌ حضرت، محبت‌ خدا و رسول‌ در قلوب‌ آنها جاي‌ گرفته‌ بود. به‌ دنيا اصلاً‌ محبت‌ و توجه‌ نداشتند، خدا را بسيار بندگي‌ و عبادت‌ مي‌كردند، از گناهان‌ دوري‌ مي‌جستند، و از دستورهاي‌ خدا و رسول‌ اتباع‌ و پيروي‌ مي‌كردند.

پرسش‌194: آيا «صحابي» و «ولي» يا ولي‌ به‌ مقام‌ هيچ‌ پيامبري‌ مي‌رسند؟

پاسخ: خير! «صَحابي» و «وَلي» هر چند مقام‌ و مرتبه‌ والايي‌ داشته‌ باشند و هر چند مقرب‌ بارگاه‌ خداوند قرار گيرند، باز هم‌ به‌ مقام‌ هيچ‌ پيامبري‌ نخواهند رسيد.

پرسش‌195: آيا «ولي‌اي» كه‌ صحابي‌ نباشد، مي‌تواند بر اثر عبادات‌ و زحمات‌ خويش‌ به‌ مقام‌ «صحابي» برسد؟

پاسخ: خير! مقام‌ صحابي‌ بودن‌ بسيار ارجمند و گرامي‌ است! چرا كه‌ آنها به‌ مجالست‌ و مصاحبت‌ رسول‌ اللهr مشرف‌ شده. لذا احدي‌ نمي‌تواند بر اثر ولايت‌ خويش‌ آن‌ مقام‌ را كسب‌ كند يا از آن‌ بالاتر رود.

پرسش‌196: بعضي‌ از مردم‌ كارهاي‌ خلاف‌ شرع‌ انجام‌ مي‌دهند، مثلاً‌ نماز نمي‌خوانند، ريش‌ مي‌تراشند، گناه‌ مي‌كنند باز هم‌ مردم‌ آنان‌ را پير و ولي‌ مي‌پندارند آيا چنين‌ افرادي‌ را «ولي» دانستن‌ درست‌ است؟

پاسخ: قطعاً‌ غلط‌ است! بايد بدانيم‌ هر آن‌ شخصي‌ كه‌ كارهاي‌ خلاف‌ شرع‌ انجام‌ مي‌دهد و پيرو سنت‌ رسول‌ اكرم‌ﷺ‬ نيست‌ هرگز نمي‌تواند ولي‌ خدا باشد.

پرسش‌197: آيا چنان‌ اوليايي‌ هم‌ هستند كه‌ از احكام‌ شريعت‌ مانند نماز، روزه‌ و غيره‌ معاف‌ باشند؟

پاسخ: تا هنگامي‌ كه‌ آدمي‌ از هوش‌ و حواس‌ سالم‌ برخوردار باشد و قدرت‌ و توانايي‌ وي‌ هم‌ در حد انجام‌ احكام‌ الهي‌ باشد، هيچ‌ حكمي‌ از احكام‌ شريعت‌ از وي‌ معاف‌ نخواهد شد و ارتكاب‌ جرم‌ و گناه‌ برايش‌ مجاز نخواهد بود.

كساني‌ كه‌ از هوش‌ و حواس‌ سالم‌ برخوردارند و قدرت‌ و توانايي‌ هم‌ دارند، ولي‌ با چنين‌ حالي‌ هم‌ عبادت‌ خدا را به‌ جاي‌ نمي‌آورند، كارهاي‌ خلاف‌ شرع‌ انجام‌ مي‌دهند، و اد‌عا مي‌كنند كه‌ اين‌ كارها براي‌ ما جايز است. آنها بي‌ دين‌ و لا مذهب‌ بوده‌ و هرگز ولي‌ خدا نخواهند بود بلكه‌ ولي‌ شيطان‌ هستند(3).

 7- معجزه‌ و كرامت:

پرسش‌198: «مُعجِزه» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: گاهي‌ خداوند متعال‌ چنان‌ كارها و چيزهاي‌ فوق‌ العاده‌ و خارق‌ العاده‌اي‌ بر دست‌ پيامبران‌ خويش‌ ظاهر مي‌كند كه‌ ديگران‌ از انجام‌ آنها عاجز و ناتوان‌اند، و هدف‌ اين‌ است‌ كه‌ مردم، اين‌ نوع‌ كارها و چيزها را مشاهده‌ كرده، به‌ حقانيت‌ پيامبران‌ پي‌ برند و به‌ آن‌ اعتراف‌ كنند. چنين‌ چيزها و كارها را «معجزه» مي‌گويند.

پرسش‌199: پيامبران‌ چه‌ معجزه‌هايي‌ به‌ مردم‌ نشان‌ داده‌اند؟

پاسخ: پيامبران‌ معجزه‌هاي‌ متعددي‌ نشان‌ داده‌اند، چند معجزه‌ مشهور بشرح‌ زير مي‌باشد:

1- عصاي‌ حضرت‌ موسي‌u كه‌ به‌ شكل‌ مار بزرگي‌ ظاهر شد و مارهاي‌ ظاهري‌ جادوگران‌ را بلعيد.

2- «يد بيضاي‌ موسوي» خداوند در دست‌ حضرت‌ موسي‌u چنان‌ نور و درخشندگي‌ قرار داده‌ بود كه‌ روشنايي‌ آن‌ بر نور و روشنايي‌ آفتاب‌ غلبه‌ مي‌كرد.

3- خشكيدن‌ درياي‌ نيل‌ براي‌ موسي‌u و همراهان‌ وي‌- هنگامي‌ كه‌ فرعون‌ و لشكريان‌ او، موسي‌ و همراهانش‌ را تعقيب‌ كردند، موسي‌ و همراهانش‌ به‌ محض‌ اينكه‌ به‌ درياي‌ نيل‌ رسيدند، دريا خشكيد و چندين‌ راه‌ عبور در آن‌ پديد آمد. چون‌ فرعون‌ و لشكريانش‌ به‌ قصد عبور از دريا، به‌ وسط‌ دريا رسيدند، به‌ دستور خداوند دريا از هر طرف‌ موج‌ آورد. و با امواج‌ سهمگين‌ خود، فرعون‌ و فرعونيان‌ را در كام‌ نيستي‌ فرو برد و غرق‌ ساخت.

4 - حضرت‌ عيسيu به‌ دستور خداوند متعال‌ مرده‌ها را زنده‌ مي‌كرد. كورهاي‌ مادرزاد را بينايي‌ مي‌بخشيد. گنجشكهايي‌ از خاك‌ و گل‌ درست‌ مي‌كرد و در آنها مي‌دميد، آنها پرواز مي‌كردند.

5 - بزرگ‌ترين‌ معجزه پيامبر ما، قرآن‌ كريم‌ است‌ كه‌ در حدود چهارده‌ قرن‌ گذشته‌ است، ولي‌ تا به‌ امروز، اديبان‌ و لغت‌ دانان‌ بزرگ‌ زبان‌ عرب، نتوانستند مانند يك‌ سوره‌ كوچك‌ از قرآن، درست‌ كرده‌ و بياورند. و هر چند بكوشند، تا قيامت‌ هم‌ نخواهند توانست.

6- دومين‌ معجزه پيامبر اكرمr رفتن‌ به‌ معراج‌ است.

7- سومين‌ معجزه ايشان‌ شَقُّ‌ القَمَر‌ (دو نيم‌ شدن‌ ماه) است.

8 - چهارمين‌ معجزه‌ آن‌ حضرت‌ﷺ‬ اطلاع‌ از امور آينده‌ جهان‌ است‌ كه‌ بر اثر اطلاع‌ و آگاهي‌ خداوند، بسياري‌ از امور آينده‌ جهان‌ را، به‌ اُمت‌ اطلاع‌ داد. و همه‌ آنها موافق‌ پيش‌بيني‌ و اطلاع‌ آن‌ حضرت‌ به‌ وقوع‌ پيوستند.

9- معجزه پنجم‌ آن‌ حضرت‌ اين‌ است‌ كه‌ غذاي‌ دو نفر را هزاران‌ نفر خوردند و سير شدند.

علاوه‌ بر اين، چند معجزه ديگر هم‌ هست‌ كه‌ در قسمت‌هاي‌ بعدي‌ تعليم‌ الإسلام‌ بيان‌ خواهد شد. إن شاء الله

پرسش‌200: «مِعرَ‌اج» چه‌ چيزي‌ را گويند؟

پاسخ: به‌ دستور خداوند متعال‌ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ﷺ‬ در حالي‌ كه‌ پاسي‌ از شب‌ گذشته‌ بود پس‌ از بيداري، از مكه‌ سوار بر «بُراق» شده، به‌ بيت‌ المقدس‌ رفتند، و از آنجا به‌ آسمان‌ هفتم‌ تشريف‌ بردند، و از آنجا تا جايي‌ كه‌ خدا مي‌خواست‌ عروج‌ كردند و در همان‌ شب، به‌ ملاقات‌ رب‌ العالمين‌ مشرف‌ شدند، و نيز از مراحل‌ مختلف‌ بهشت‌ و دوزخ‌ بازديد فرموده‌ و سپس‌ به‌ مقام‌ اول‌ خويش‌ باز گشتند. اين‌ سفر را «معراج» گويند.

پرسش‌201: مراد از «شَقُّ‌ القَمَر» چيست؟

پاسخ: شبي‌ كفار مكه‌ از رسول‌ اكرم‌ﷺ‬ خواستند كه‌ به‌ آنها معجزه‌اي‌ نشان‌ دهد، آن‌ حضرت‌ﷺ‬ به‌ سوي‌ ماه‌ اشاره‌ كردند، ماه‌ دو نيم‌ شد و تمام‌ حاضران‌ مجلس‌ هر دو قطعه‌ ماه‌ را مشاهده‌ كردند. پس‌ از آن‌ هر دو نيم‌ ماه‌ بهم‌ پيوسته‌ شد و به‌ حالت‌ اول‌ خويش‌ بازگشت. اين‌ را «شق‌ القمر» مي‌نامند.

پرسش‌202: «كَرَ‌امت» چيست؟

پاسخ: خداوند براي‌ احترام‌ و اعزاز بندگان‌ خاص‌ و نيك‌ خود و بالا بردن‌ مقام‌ و مرتبه‌ آنان‌ گاهي‌ بواسطه‌ آنان‌ كارها و چيزهايي‌ ظاهر مي‌كند كه‌ خلاف‌ عادت‌ و بسيار مشكل‌ به‌ نظر مي‌رسند و ديگران‌ نمي‌توانند چنان‌ بكنند. اين‌ نوع‌ كارها را «كرامت» مي‌گويند.

ظاهر شدن‌ كرامات‌ به‌ دست‌ اوليأ الله و بندگان‌ صالح‌ و نيك‌ خداوند، ثابت‌ و حق‌ است.

پرسش‌203: «معجزه» و «كرامت» چه‌ فرقي‌ با هم‌ دارند؟

پاسخ: «معجزه» بر دست‌ پيامبران‌ ظاهر مي‌شود و «كرامت» بر دست‌ مؤ‌منان‌ با تقوايي‌ كه‌ سراسر زندگي‌ شان‌ مطابق‌ با شريعت‌ محمديه‌ علی‌ صاحبها الصلواة‌ والتسليم‌ است. و اگر از دست‌ افراد بي‌دين‌ و لااُبالي‌ و كساني‌ كه‌ هيچگونه‌ تعهد و پاي‌ بند به‌ شريعت‌ ندارند، چنين‌ كارهايي‌ ظاهر شود، آنرا «اِستِدرَ‌اج» مي‌گويند، و دليل‌ بر حقانيت‌ چنان‌ افرادي‌ نخواهد بود.

پرسش‌204: آيا ظاهر شدن‌ كرامت‌ از دست‌ اوليا و دوستان‌ خدا لازم‌ و ضروري‌ است؟

پاسخ: خير، لازم‌ نيست‌ كه‌ هر كس‌ ولي‌ باشد، صاحب‌ كرامت‌ هم‌ باشد. ممكن‌ است‌ شخصي‌ ولي‌ و دوست‌ خدا باشد ولي‌ در طول‌ عمر وي‌ يك‌ كرامتي‌ هم‌ از او ظاهر نشود.

پرسش‌205: از دست‌ بعضي‌ فقرا و دراويش‌ چنان‌ چيزهايي‌ ظاهر مي‌شود كه‌ ديگران‌ از آنگونه‌ كارها عاجز هستند نسبت‌ به‌ اينها بايد چه‌ بگوييم؟

پاسخ: كساني‌ كه‌ اعمال، رفتار ظاهر و باطن‌ شان‌ مغاير با كتاب‌ و سنت‌ بوده‌ و به‌ عبارتي‌ طريقت‌شان‌ بر خلاف‌ شريعت‌ باشد اگر از دستشان‌ چنان‌ اموري‌ سر بزند و ظاهر شود، آن‌ را بايد «جادو و استدراج» دانست‌ هرگز كرامت‌ نيست! چنين‌ افرادي‌ را ولي‌ پنداشتن‌ و كارهاي‌ خلاف‌ عادت‌ آنان‌ را، كرامت‌ دانستن، تلقين‌ و حيله‌ شيطاني‌ بيش‌ نيست. لذا بايد از آنان‌ دوري‌ جست‌ و براي‌ هيچ‌ كاري‌ نزد آنها نبايد رفت.


﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا﴾ [التحریم: 6].

‌‌«اي‌ آناني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد، خود و خانواده‌تان‌ را از آتش‌ جهنم‌ برهانيد!».

‌بخش‌ سوم-‌ ‌قسمت‌ دوم: اركان‌ و اعمال‌ اسلامي‌

 ‌باقيمانده‌ مسايل‌ وضو:

پرسش‌206: بدون‌ وضو، خواندن‌ نماز چگونه‌ است؟

پاسخ: گناه‌ بسيار بزرگي‌ است. تا حدي‌ كه‌ بعضي‌ از علمأ چنين‌ فردي‌ را كه‌ بدون‌ وضو ايستاده‌ و مي‌خواهد نماز بخواند، كافر دانسته‌اند.

پرسش‌207: دليل‌ شرط‌ بودن‌ وضو براي‌ نماز چيست؟

پاسخ: اين‌ آيه‌ قرآني‌ كه‌ مي‌فرمايد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَكُمۡ وَأَيۡدِيَكُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِكُمۡ وَأَرۡجُلَكُمۡ إِلَى ٱلۡكَعۡبَيۡنِ﴾ [المائدة: 6].

ترجمه: «اي‌ كساني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد: هنگامي‌ كه‌ قصد خواندن‌ نماز را بكنيد، نخست‌ چهره‌ هايتان‌ را بشوييد و دستهايتان‌ را تا آرنج‌ شسته‌ بر سر مسح‌ كنيد و پاها را تا «قوزك‌ پا» بشوييد».

پيامبر اكرمr‌ نيز فرموده‌اند: «مِفتَاحُ‌ الصَّلوة‌ الطُّهُورُ».

كليد نماز و شرط‌ آن‌ طهارت‌ و پاكي‌ است.

 ‌‌مسايل‌ باقيمانده‌ از فرايض‌ وضو:

پرسش‌208: تعريف‌ مشخص‌ «شستن» چيست؟

پاسخ: به‌ قدري‌ روي‌ عضو بدن‌ آب‌ ريختن‌ كه‌ حداقل‌ يكي‌ دو قطره‌ از آن‌ بچكد اين‌ كمترين‌ مقدار شستن‌ است‌ و كمتر از اين‌ عمل‌ را «شستن» نمي‌گويند. مثلاً‌ اگر كسي‌ دست‌ خويش‌ را خيس‌ كرد بر چهره‌ ماليد، يا آنقدر آب‌ كمي‌ برداشت‌ و روي‌ چهره‌ ريخت‌ كه‌ آب‌ بر چهره‌ باقي‌ ماند و قطره‌هايي‌ از آن‌ چكيد در چنين‌ صورتي‌ گفته‌ نمي‌شود كه:‌ وي‌ چهره‌اش‌ را شسته‌ است. پس‌ در اين‌ حال‌ وضو صحيح‌ نخواهد شد.

پرسش‌209: عضوهايي‌ كه‌ در وضو، شستن‌ آنها فرض‌ است‌ چند بار بايد شسته‌ شوند؟

پاسخ: يك‌ بار شستن‌ فرض‌ است،‌ و بيش‌ از اين‌ «سه‌ بار» سنت‌ است، و از سه‌ بار بيشتر مكروه‌ است‌ و جايز نيست.

پرسش‌210: شستن‌ صورت‌ از كجا تا كجا فرض‌ است؟

پاسخ: از بالاي‌ پيشاني‌ جايي‌ كه‌ موي‌ سر بر مي‌آيد تا زير چانه‌ و از اين‌ نرمه‌ گوش‌ تا نرمه‌ي‌ ديگر شستن، فرض‌ است.

پرسش‌211: عضوهايي‌ كه‌ شستن‌ آنها فرض‌ است، اگر مقدار كمي‌ از آنها خشك‌ بماند، وضو صحيح‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر به‌ اندازه‌ يك‌ موي‌ سر از عضوي‌ خشك‌ بماند وضو صحيح‌ نمي‌شود.

پرسش‌212: اگر كسي‌ شش‌ انگشت‌ داشت، شستن‌ انگشت‌ ششم‌ الزامي‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: آري، الزامي‌ است.

پرسش‌213: مسح‌ چه‌ معني‌ و چه‌ مفهومي‌ دارد؟

پاسخ: دست‌ را با آب‌ خيس‌ كرده‌ و بر عضوي‌ ماليدن، اين‌ عمل‌ را «مَسح» گويند.

پرسش‌214: آيا براي‌ مسح‌ سر، آب‌ تازه‌ برداشتن‌ ضروري‌ است‌ يا با همان‌ تري‌ كه‌ از شستن‌ دستها باقي‌ مانده‌ است، مسح‌ كردن، كافي‌ است؟

پاسخ: آب‌ تازه‌ برداشتن‌ بهتر است‌ ولي‌ اگر با همان‌ تري‌ قبلي، مسح‌ شد باز هم‌ جايز است. اما اگر با دست، يك‌ عضوي‌ مسح‌ گرديد بار دوم‌ متصل‌ با آن، مسح‌ ديگر عضوي‌ جايز نيست.

نيز اگر بر روي‌ دست، تري‌ و رطوبتي‌ وجود نداشت‌ مسح‌ جايز نيست. و اگر دست‌ با ديگر عضو شسته‌ شده‌ يا مسح‌ شده، تر و مرطوب‌ شد در اين‌ صورت‌ هم، مسح‌ صحيح‌ نخواهد شد.

پرسش‌215: اگر كسي‌ در مقابل‌ باران‌ قرار داشت‌ و آب‌ باران‌ روي‌ موهاي‌ سرش‌ مي‌ريخت، در چنين‌ حالي‌ اگر دست‌ خشك‌ خويش‌ را روي‌ سرش‌ ماليد و آبها را بر سرش‌ پخش‌ كرد آيا مسح‌ جايز شده‌ يا خير؟

پاسخ: آري، مسح‌ اداء شده‌ است.

پرسش‌216: در وضو شستن‌ قسمت‌ داخل‌ چشم‌ هم‌ فرض‌ است. يا خير؟

پاسخ: شستن‌ قسمت‌ داخلي‌ چشم‌ و بيني‌ و دهان‌ فرض‌ نيست.

پرسش‌217: اگر كسي‌ پس‌ از وضو سرش‌ را تراشيد، يا ناخنها را چيد، آيا دوباره‌ بايد سرش‌ را مسح‌ كند و ناخنها را بشويد؟

پاسخ: خير، لازم‌ نيست.

پرسش‌218: اگر كسي‌ دستش‌ مقداري‌ پايين‌تر از آرنج‌ قطع‌ شده‌ بود، شستن‌ قسمت‌ باقي‌ مانده‌ تا آرنج‌ الزامي‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: آري! تا زماني‌ كه‌ قسمتي‌ از آرنج‌ يا پايين‌تر از آن‌ باقي‌ باشد، شستن‌ آن‌ الزامي‌ است.

 ‌‌مسايل‌ باقي‌ مانده‌ از سنت‌هاي‌ وضو:

پرسش‌219: اگر شخصي‌ قصد و نيت‌ وضو نكرد وضويش‌ صحيح‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر نيت‌ و اراده‌ وضو را نكرد، مانند: اينكه‌ كسي‌ در دريا افتاد يا در زير باران‌ ايستاد و تمام‌ اعضاي‌ وضويش‌ خيس‌ شدند، وضويش‌ صحيح‌ است‌ و با آن‌ وضو، مي‌تواند نماز بخواند ولي‌ ثواب‌ و پاداش‌ وضو به‌ وي‌ نمي‌رسد.

پرسش‌220: براي‌ وضو چگونه‌ نيت‌ كند؟

پاسخ: معناي‌ «نِيت» اراده‌ كردن‌ است. هنگامي‌ كه‌ مي‌خواهد وضو كند، اين‌ چنين‌ قصد و اراده‌ داشته‌ باشد كه:‌ براي‌ دور كردن‌ ناپاكي‌ و پاك‌ شدن‌ و جايز بودن‌ نماز، وضو مي‌كنم. فقط‌ همين‌ اراده‌ و خيال‌ كافي‌ است‌ و نيت‌ وضو قرار مي‌گيرد.

پرسش‌221: گفتن‌ «نيت» با زبان‌ ضروري‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: خير، گفتن‌ نيت‌ با زبان‌ ضروري‌ نيست‌ ولي‌ اگر گفت‌ اشكالي‌ ندارد.

پرسش‌222: كسي‌ كه‌ با وضو است‌ و مي‌خواهد وضوي‌ تازه‌ بگيرد، چگونه‌ نيت‌ كند؟

پاسخ: فقط‌ نيت‌ كند كه‌ براي‌ كسب‌ ثواب‌ و فضيلت‌ وضو مي‌كنم.

پرسش‌223: در وضو، تمام‌ بسم‌ الله بايد خوانده‌ شود يا نه؟

پاسخ: «بِسمِ‌ اللهِ‌ الرَّحمنِ‌ الرَّحِيمَ» را كامل‌ خواندن، يا «بِسمِ‌ اِللهِ‌ العَلِيُّ‌ العَظِيمُ» و «اَلحَمدُ‌لله ِ‌ عَلى‌ دِينِ‌ الإِسلاَ‌مِ»، يا «بِسمِ‌ اِلله» و «اَلحَمدُ‌للهِ» هر كدام‌ خوانده‌ شود، جايز است.

پرسش‌224: مسواك‌ زدن‌ چه‌ حكمي‌ دارد و چگونه‌ مسواك‌ زده‌ شود؟

پاسخ: استفاده‌ از مسواك، سنت‌ مؤ‌كده‌ است. و اجر و ثواب‌ فراوان‌ و منافع‌ و خاصيتهاي‌ بي‌شماري‌ دارد. مسواك‌ بايد از ريشه‌ يا چوب‌ درخت‌ تلخ‌ و به‌ اندازه‌ يك‌ وجب‌ باشد. پيش‌ از مسواك‌ زدن‌ و بعد از مسواك‌ زدن‌ آن‌ را بايد خوب‌ شست.

نخست‌ دندان‌هاي‌ سمت‌ راست‌ و سپس‌ دندان‌هاي‌ سمت‌ چپ‌ را سه‌ بار مسواك‌ زند و هر بار از آب‌ جديد استفاده‌ شود.

پرسش‌225: مضمضه‌ چه‌ حكمي‌ دارد؟

پاسخ: مضمضه‌ در وضو، سنت‌ است‌ ولي‌ در حال‌ روزه‌ نبايد غرغره‌ كرد. در وقت‌ مضمضه‌ با دست‌ راست‌ آب‌ در دهان‌ شود.

پرسش‌226: روش‌ آب‌ در بيني‌ كردن‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: با دست‌ چپ، آب‌ برداشته، داخل‌ بيني‌ كند و با تنفس‌ عميق‌ آب‌ را به‌ سوي‌ بالاي‌ بيني‌ بكشد ولي‌ نبايد چنان‌ تنفس‌ شديد كند كه‌ آب‌ به‌ دماغ‌ وي‌ برسد و ضررهاي‌ جاني‌ ايجاد كند.

كسي‌ كه‌ در حال‌ روزه‌ است، فقط‌ آب‌ در بيني‌ كند و به‌ سمت‌ بالا نكشد. آب‌ در دهان‌ و بيني‌ كردن، سنت‌ مؤ‌كده‌ است.

پرسش‌227: خلال‌ كدام‌ قسمت‌ از ريش، سنت‌ است؟

پاسخ: خلال‌ قسمت‌ داخلي‌ ريش‌ سنت‌ است‌ و موهايي‌ كه‌ در اطراف‌ چهره‌ قرار دارند شستن‌ آنها فرض‌ است.

پرسش‌228: انگشتان‌ چگونه‌ خلال‌ شوند؟

پاسخ: انگشتان‌ يك‌ دست‌ را در ميان‌ انگشتان‌ دست‌ ديگر داخل‌ كند و حركت‌ دهد. و انگشتان‌ پاها را با انگشت‌ كوچك‌ دست‌ چپ‌ خلال‌ كند. از انگشتان‌ پاي‌ راست‌ شروع‌ كرده‌ به‌ انگشتان‌ پاي‌ چپ‌ ختم‌ كند.

پرسش‌229: تمام‌ سر، چگونه‌ مسح‌ شود؟

پاسخ: هر دو دست‌ را تر كرده، بر قسمت‌ جلو سر كه‌ انتهاي‌ پيشاني‌ باشد، بگذارد و كف‌ دست‌ را با انگشتان‌ به‌ طرف‌ قسمت‌ پشت‌ سر بكشاند و سپس‌ به‌ طرف‌ جلو سر باز گرداند و مواظب‌ باشد كه‌ تمام‌ سرش‌ مسح‌ شود.

پرسش‌230: براي‌ مسح‌ گوش‌ها از آب‌ تازه‌ استفاده‌ شود يا نه؟

پاسخ: خير، با همان‌ تري‌ كه‌ از مسح‌ سر باقي‌ مانده‌ است‌ گوش‌ها را مسح‌ كند و داخل‌ گوشها را با انگشت‌ شهادت‌ مسح‌ كند.

 ‌‌مسايل‌ باقي‌ مانده‌ از مستحبات‌ وضو:

پرسش‌231: شستن‌ اعضا در وضو از سمت‌ راست‌ «سنت» است‌ يا «مستحب»؟

پاسخ: بعضي‌ از فقها آن‌ را «سنت» و بعضي‌ «مستحب» دانسته‌اند.

پرسش‌232: گردن‌ چگونه‌ بايد مسح‌ شود؟

پاسخ: با پشت‌ انگشتان‌ هر دو دست، گردن‌ مسح‌ شود، مسح‌ گلو، بدعت‌ است.

پرسش‌233: وضو علاوه‌ بر مسايل‌ ياد شده‌ داراي‌ چه‌ آدابي‌ است؟

پاسخ: براي‌ وضو آداب‌ زيادي‌ وجود دارد، بطور مثال‌ نمونه‌هاي‌ زير ملاحظه‌ شود:

1-    سر انگشت‌ كوچك‌ دست‌ را خيس‌ كرده‌ داخل‌ سوراخ‌ گوش‌ قرار داده‌ آنرا حركت‌ دهيد.

2-    پيش‌ از فرا رسيدن‌ وقت‌ نماز وضو كرده‌ و آماده‌ شويد.

3-    زماني‌ كه‌ اعضاي‌ وضو را مي‌شوييد با دست‌ آنها را خوب‌ بماليد.

4-    ساعت‌ و انگشتر را بيرون‌ كرده‌ و يا حركت‌ دهيد تا آب‌ در زير آن‌ برسد.

5-    در حين‌ وضو حرفهاي‌ دنيوي‌ نگوييد.

6-    آب‌ را با تندي‌ به‌ صورت‌ نزنيد.

7-    از اسراف‌ در آب، خودداري‌ كنيد.

8-    در وقت‌ شستن‌ هر عضو «بسم‌ الله» بگوييد.

9-    پس‌ از وضو، درود شريف‌ بخوانيد.

10-  در پايان‌ وضو، اين‌ دعا را همراه‌ با كلمه‌ شهادت، بخوانيد:

«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ التَوَّابِينَ وَاجْعَلْنِي مِنَ المُتَطَهِّرِينَ»[4].

11-  مقداري‌ از آب‌ باقي‌ مانده‌ از وضو را در حالت‌ ايستادن‌ بنوشيد.

12-  بعد از وضو دو ركعت‌ نماز به‌ عنوان‌ «تَحِيَّة‌ الوُضُوءِ» بخوانيد.

 ‌‌مسايل‌ باقي‌ مانده‌ از شكننده‌هاي‌ وضو:

پرسش‌234: خون‌ يا چركي‌ كه‌ از بدن‌ خارج‌ شده‌ تا چه‌ حدي‌ جريان‌ پيدا كند، وضو را باطل‌ مي‌كند؟

پاسخ: به‌ جايي‌ برسد كه‌ در وضو يا غسل، شستن‌ آن‌ محل‌ فرض‌ باشد. يعني، از موضع‌ خروج‌ خويش‌ به‌ اطراف‌ روان‌ شود، خواه‌ اندك‌ باشد و خواه‌ بسيار، در هر صورت‌ وضو را باطل‌ مي‌كند.

پرسش‌235: اگر از داخل‌ چشم، خون‌ بيرون‌ آمد و در داخل‌ چشم‌ جريان‌ پيدا كرد و خارج‌ نشد آيا وضو باطل‌ مي‌شود؟

پاسخ: خير، وضو باطل‌ نمي‌شود زيرا كه‌ شستن‌ داخل‌ چشم‌ نه‌ در وضو فرض‌ است‌ و نه‌ در غسل.

پرسش‌236: اگر از زخمي‌ خون‌ نمودار گشت‌ و با انگشت‌ يا پارچه‌اي‌ جذب‌ شد، باز نمودار و باز جذب‌ شد و چند بار اين‌ عمل‌ تكرار گشت، آيا وضو باطل‌ شده‌ است؟

پاسخ: اين‌ نكته‌ را بايد در نظر گرفت‌ كه:‌ اگر خون‌ با انگشت‌ يا پارچه‌اي‌ جذب‌ نمي‌شد، جريان‌ پيدا مي‌كرد يا نه، بلكه‌ در همانجا متوقف‌ مي‌شد، اگر به‌ قدري‌ بود كه‌ روان‌ مي‌شد، وضو باطل‌ مي‌شود و اگر آنقدر نبود، باطل‌ نمي‌شود.

پرسش‌237: استفراغ‌ چه‌ چيزهايي‌ وضو را باطل‌ مي‌كند؟

پاسخ: اگر كسي‌ خون، چرك، آب، غذا، استفراغ‌ كند و به‌ اندازه‌ پري‌ دهان‌ برسد، آنگاه‌ وضو باطل‌ مي‌شود. از استفراغ‌ بلغم‌ خالص‌ وضو باطل‌ نمي‌شود.

پرسش‌238: اگر كسي‌ چندين‌ بار اندك‌ اندك‌ استفراغ‌ كرد وضويش‌ باطل‌ شده‌ يا خير؟

پاسخ: اگر تهو‌ع‌ يكي‌ بود و بر اثر آن‌ استفراغ‌ كرد باز از همان‌ تهو‌ع‌ مقداري‌ ديگر استفراغ‌ كرد به‌ طوري‌ كه‌ مجموع‌ آن‌ به‌ اندازه‌ پري‌ دهان‌ نرسيد، وضو باطل‌ نشده‌ است.

پرسش‌239: اگر بر بدن‌ كسي‌ دانه‌ يا زخمي‌ بود كه‌ از آنجا مقداري‌ خون‌ يا چرك‌ به‌ لباس‌هاي‌ وي‌ اصابت‌ كرده‌ بود، لباس‌هايش‌ نجس‌ مي‌شوند يا خير؟

پاسخ: اگر خون‌ و چرك‌ به‌ قدري‌ نيست‌ كه‌ جاري‌ و روان‌ شود و به‌ لباس‌ اصابت‌ كرد لكه‌هاي‌ آن‌ بر لباس‌ نمودار گشت، لباس‌ نجس‌ نمي‌شود ولي‌ باز هم‌ شستن‌ لباس‌ بهتر است.

پرسش‌240: اگر استفراغ‌ به‌ مقداري‌ پري‌ دهان‌ نباشد، پليد است‌ يا خير؟

پاسخ: شيئي‌ استفراغ‌ شده‌ اگر در حد پري‌ دهان‌ نباشد پليد نيست.

پرسش‌241: اگر زالويي‌ به‌ بدن‌ كسي‌ چسبيد و از بدنش‌ خون‌ مكيد، آيا وضويش‌ باطل‌ شده‌ است؟

پاسخ: آري، وضويش‌ باطل‌ شده‌ چون‌ زالو خوني‌ را مكيده‌ كه‌ اگر در شكم‌ زالو نمي‌رفت، جريان‌ پيدا مي‌كرد.

پرسش‌242: اگر پشه‌ و كیك‌ از بدن‌ كسي‌ خون‌ مكيدند وضو باطل‌ مي‌شود يا خير؟

پاسخ: خير، وضو باطل‌ نمي‌شود، چون‌ خون‌ مكيده‌ شده‌ غالباً‌ در حدي‌ نيست‌ كه‌ اگر مكيده‌ نمي‌شد روان‌ و جاري‌ مي‌گشت.

پرسش‌243: وضو از چه‌ نوع‌ خوابي‌ باطل‌ نمي‌شود؟

پاسخ: خواب‌ اگر در حالت‌ ايستاده‌ يا بدون‌ تكيه‌ يا در حالت‌ نشستن‌ يا در ركوع‌ و سجده‌ باشد وضو را باطل‌ نمي‌كند.

پرسش‌244: آيا كساني‌ هم‌ بوده‌اند كه‌ از خوابيدن، وضوي‌ آنان‌ باطل‌ نمي‌شده؟

پاسخ: آري! وضوي‌ پيامبران‌ از خواب‌ باطل‌ نمي‌شده‌ و اين‌ از خصوصيات‌ و ويژگي‌ آنان‌ بوده‌ است.

پرسش‌245: قهقهه‌ به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود، و در چه‌ شرايطي‌ وضو را باطل‌ مي‌كند؟

پاسخ: قهقهه، يعني‌ خنديدن‌ با صداي‌ بلند، كه‌ ديگران‌ هم‌ صداي‌ خنده‌ وي‌ را بشنوند و براي‌ اينكه‌ قهقهه‌ وضو را باطل‌ كند، شرايط‌ زير وجود دارد

1-     شخص‌ خندان‌ مرد بالغ‌ يا زن‌ بالغه‌اي‌ باشد- خنده‌ نابالغ‌ وضويش‌ را باطل‌ نمي‌كند.

2-     خنده‌ در حال‌ بيداري‌ باشد، اگر كسي‌ در نماز بخواب‌ رفت‌ و خنديد وضويش‌ باطل‌ نمي‌شود.

3-     نمازي‌ كه‌ در آن‌ خنديده‌ است، داراي‌ ركوع‌ و سجده‌ باشد. پس‌ اگر كسي‌ در نماز جنازه‌ قهقهه‌ كرد وضويش‌ باطل‌ نشده‌ است.

4-     پرسش‌246: اگر نگاه‌ آدمي‌ بر عورت‌ ديگران‌ يا بر عورت‌ خودش‌ افتاد، وضو باطل‌ مي‌شود يا خير؟

پاسخ: خير؟ وضو باطل‌ نمي‌شود.

 ‌‌مسايل‌ باقي‌ مانده‌ از غسل:‌

پرسش‌247: غسل‌ بر چند نوع‌ است؟

پاسخ: غسل‌ بر سه‌ نوع‌ است:

1-    غسل‌ فرض‌

2-    غسل‌ سنت‌

3-    غسل‌ مستحب‌

پرسش‌248: غسل‌ فرض، بر چند قسم‌ است؟

پاسخ: غسل‌ فرض‌ بر شش‌ قسم‌ است‌ كه‌ توضيح‌ آن‌ در قسمت‌هاي‌ بعدي‌ تعليم‌ الإسلام‌ خواهد آمد.

پرسش‌249: غسل‌ سنت‌ بر چند قسم‌ است، آنها را بيان‌ نمائيد؟

پاسخ: غسل‌ سنت‌ بر چهار قسم‌ است:

1-     غسل‌ براي‌ نماز جمعه.

2-     غسل‌ براي‌ نماز هر دو عيد.

3-     پيش‌ از احرام‌ حج‌ غسل‌ كردن.

4-     براي‌ وقوف‌ و رفتن‌ به‌ عرفات‌ غسل‌ كردن.

پرسش‌250: غسل‌ مستحب‌ بر چند نوع‌ است، توضيح‌ دهيد؟

پاسخ: غسل‌ مستحب‌ را اقسامي‌ هست‌ كه‌ برخي‌ به‌ شرح‌ زير است:

1-    غسل‌ نيمه‌ شعبان‌ يعني‌ شب‌ پانزدهم‌ كه‌ آن‌ را شب‌ «بَرَ‌ات» مي‌نامند.

2-    غسل‌ «شب‌ عَرَفَه» يعني‌ شب‌ پيش‌ از روز نهم‌ ذي‌ الحجه.

3-    غسل‌ در وقت‌ خسوف‌ و كسوف‌ (ماه‌ و خورشيد گرفتگي)

4-    غسل‌ براي‌ نماز استسقأ (طلب‌ باران).

5-    غسل‌ براي‌ دخول‌ در مكه‌ مكرمه‌ يا مدينه‌ منوره.

6-    پس‌ از غسل‌ ميت، غسل‌ كردن.

7-    غسل‌ كافر، پس‌ از اينكه‌ مشرف‌ به‌ اسلام‌ بشود.

پرسش‌251: اگر بر كسي‌ غسل‌ واجب‌ شد، و وي‌ در آب‌ دريا، رودخانه‌ يا حوض‌ بزرگ‌ غوطه‌ خورد يا در زير آب‌ باران‌ ايستاد، بطوري‌ كه‌ تمام‌ بدنش‌ تر و خيس‌ شد و بر بدنش‌ آب‌ روان‌ گشت‌ آيا غسل‌ صحيح‌ شده‌ يا خير؟

پاسخ: آري! غسلش‌ صحيح‌ شده، به‌ شرط‌ اينكه‌ مضمضه‌ و استنشاق‌ هم‌ بكند.

پرسش‌252: در حال‌ غسل‌ رو به‌ طرف‌ قبله‌ كردن‌ جايز است‌ يا نه؟

پاسخ: اگر برهنه‌ باشد جايز نيست‌ و اگر برهنه‌ نباشد، اشكالي‌ ندارد.

پرسش‌253: برهنه‌ غسل‌ كردن‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر داخل‌ حمام‌ يا در محلي‌ است‌ كه‌ كسي‌ او را نمي‌بيند اشكالي‌ ندارد.

پرسش‌254: چه‌ چيزهايي‌ در غسل‌ مكروه‌ هستند؟

پاسخ: آنچه‌ در غسل‌ مكروه‌ است‌ عبارت‌ است‌ از:

1-    اسراف‌ در مصرف‌ آب.

2-    در حال‌ برهنگي‌ حرف‌ زدن‌ و يا به‌ طرف‌ قبله‌ رو كردن.

3-    خلاف‌ سنت‌ غسل‌ كردن.

پرسش‌255: اگر پيش‌ از غسل‌ وضو نكرده‌ بود، پس‌ از غسل‌ براي‌ نماز، وضو گرفتن، الزامي‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: وضو در حين‌ غسل‌ انجام‌ گرفته، نيازي‌ به‌ وضوي‌ مجدد نيست.

 ‌‌مسايل‌ باقي‌ مانده‌ از مسح‌ بر موزه‌ها:

پرسش‌256: مدت‌ مسح‌ از چه‌ زماني‌ آغاز مي‌شود؟

پاسخ: از وقتي‌ كه‌ بي‌ وضو شده‌ است‌ براي‌ مقيم‌ يك‌ شبانه‌ روز، و براي‌ مسافر سه‌ شبانه‌ روز مسح‌ جايز است. مثلاً‌ اگر كسي‌ براي‌ نماز فجر جمعه‌ وضو گرفت‌ و موزه‌ پوشيد و تا وقت‌ عصر با وضو بود، آنگاه‌ بي‌ وضو شد از همان‌ وقت‌ به‌ مدت‌ يك‌ يا سه‌ شبانه‌ روز بر موزه‌ها مسح‌ كند.

پرسش‌257: مسح‌ از چه‌ چيزي‌ باطل‌ مي‌شود؟

پاسخ: هر آنچه‌ وضو را باطل‌ مي‌كند، مسح‌ را نيز، باطل‌ مي‌كند. علاوه‌ بر آن، مسح‌ از اين‌ موارد هم‌ باطل‌ مي‌شود:

1-    مدت‌ مسح‌ به‌ پايان‌ رسيد.

2-    موزه‌ها را از پا بيرون‌ كشيد.

3-    به‌ اندازه‌ سه‌ انگشت‌ پا، موزه‌ پاره‌ شده‌ باشد.

پرسش‌258: اگر در حال‌ وضو موزه‌ را از پا بيرون‌ كشيد يا مدت‌ مسح‌ به‌ پايان‌ رسيد چه‌ كار بكند؟

پاسخ: در هر دو صورت‌ فقط‌ پاهايش‌ را شسته‌ موزه‌ها را بپوشد. برگرداندن‌ تمام‌ وضو مستحب‌ است، لازم‌ نيست.

پرسش‌259: اگر مسافري‌ پس‌ از اينكه‌ مدت‌ يك‌ شبانه‌ روز بر موزه‌ها مسح‌ كرده‌ بود، به‌ خانه‌ بازگشت‌ و مقيم‌ شد حكمش‌ چيست؟

پاسخ: موزه‌ها را از پا بيرون‌ بكشد و مجدداً‌ بر آنها مسح‌ كند.

پرسش‌260: اگر مقيمي‌ مسح‌ را شروع‌ كرد و سپس‌ مسافر شد، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: اگر پيش‌ از تمام‌ شدن‌ يك‌ شبانه‌ روز مسافر شد، تا سه‌ شبانه‌ روز بر موزه‌ها مسح‌ كند و اگر بعد از تمام‌ شدن‌ يك‌ شبانه‌ روز سفر كرد، موزه‌ها را از پا بيرون‌ كشيده، مجدداً، مسح‌ كند.

پرسش‌261: اگر موزه‌ از جاهاي‌ مختلف‌ پاره‌ شده‌ بود، مسح‌ بر آن‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر يك‌ موزه‌ از جاهاي‌ مختلف‌ پاره‌ شده‌ بود و مجموع‌ پارگيهاي‌ آن، به‌ اندازه‌ سه‌ انگشت‌ پا مي‌شد، مسح‌ جايز نيست، ولي‌ اگر جاهاي‌ پاره‌ شده‌ هر دو موزه، برابر با سه‌ انگشت‌ پا باشد، در چنين‌ حالي‌ مسح‌ جايز است.

 ‌‌مسايل‌ باقي‌ مانده‌ از نجاست‌ حقيقيه:‌

پرسش‌262: چيزهايي‌ كه‌ از چرم‌ و لاستيك‌ ساخته‌ شده‌اند، مانند: كفش، موزه، كيف، دستكش، كيسه‌هاي‌ پلاستيكي‌ و غيره‌ اگر نجاست‌ جِرم‌ داري‌ به‌ آنها اصابت‌ كند، چگونه‌ پاك‌ مي‌شوند؟

پاسخ: از ماليدن‌ بر روي‌ خاك‌ و غيره‌ پاك‌ مي‌شوند، به‌ شرط‌ آنكه‌ عين‌ نجاست‌ و اثر آن، از بين‌ برود.

پرسش‌263: اگر به‌ وسايل‌ ياد شده‌ نجاستي، مانند: ادرار، مشروب‌ و مانند آن، اصابت‌ كند، چگونه‌ پاك‌ مي‌شوند؟

پاسخ: با آب‌ يا مايعات‌ (چيزهاي‌ آبكي‌) كه‌ اثر پليدي‌ را دور مي‌كنند، شسته‌ شوند، پاك‌ مي‌گردند.

يعني‌ اگر نجاست‌ غير مرئي‌ كه‌ پس‌ از خشكيدن، رويت‌ نمي‌شود به‌ چيزهاي‌ ياد شده‌ و امثال‌ آنها برسد، فقط‌ با آب‌ يا مايع‌ بايد شسته‌ شوند. از ماليدن‌ بر خاك، پاك‌ نمي‌شوند.

پرسش‌264: اگر نجاست‌ به‌ چاقو، كارد، وسايل‌ فلزي‌ و امثال‌ اينها اصابت‌ كرد چگونه‌ پاك‌ مي‌شوند؟

پاسخ: وسايل‌ فلزي، ظرفهاي‌ استيلي، آلومينيومي، شيشه‌اي‌ و غيره‌ در صورتي‌ كه‌ زنگ‌ زده‌ و ناهموار نباشند، اگر نجس‌ شوند و روي‌ چيزي‌ ماليده‌ شوند، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ اثر پليدي‌ از بين‌ برود، پاك‌ مي‌شوند.

پرسش‌265: اگر نجاست‌ به‌ زمين‌ اصابت‌ كرد، زمين‌ چگونه‌ پاك‌ مي‌شود؟

پاسخ: پس‌ از اينكه‌ زمين‌ خشك‌ شد و اثر پليدي‌ (رنگ، بو، مزه) روي‌ آن‌ باقي‌ نماند، پاك‌ مي‌شود.

پرسش‌266: ديوار، آجر و سنگ‌ فرش‌ شده‌ منزل‌ يا مسجد اگر نجس‌ شود، چگونه‌ بايد آن‌ را پاك‌ كرد؟

پاسخ: از خشك‌ شدن‌ آنها و دور شدن‌ اثر نجاست‌ پاك‌ مي‌شود.

پرسش‌267: روش‌ پاك‌ كردن‌ چيزهايي‌ كه‌ در حين‌ شستن‌ قابل‌ فشردن‌ نيستند مانند: ظرفها، فرش‌ ضخيم‌ و غيره‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: چيزهايي‌ كه‌ فشردن‌ آنها مشكل‌ يا غير ممكن‌ است، نخست، شسته‌ و گذاشته‌ شوند تا چكيدن‌ آب‌ متوقف‌ شود باز، شسته‌ و گذاشته‌ شوند. بار سوم‌ هم‌ شسته‌ و گذاشته‌ شوند پس‌ از سه‌ بار شستن‌ به‌ روشي‌ كه‌ بيان‌ شد، پاك‌ مي‌شوند. البته‌ در موقع‌ شستن‌ هر اندازه‌ كه‌ ماليدن‌ ممكن‌ باشد، ماليده‌ شوند تا پليدي‌ بطور كامل‌ برطرف‌ گردد.

پرسش‌268: ظرفهاي‌ سفالي‌ و خاكي‌ اگر پليد شوند، چگونه‌ پاك‌ مي‌شوند؟

پاسخ: ظرفهاي‌ سفالي‌ هم‌ با شستن‌ پاك‌ مي‌شوند. روش‌ پاك‌ كردن‌ آنها در پرسش‌ قبلي‌ بيان‌ گرديد.

پرسش‌269: شييء نجس‌ مانند مدفوع‌ اگر سوخته‌ و خاكستر شود، آن‌ خاكسترها پاك‌اند يا خير؟

پاسخ: آري، پاك‌ هستند.

پرسش‌270: اگر موشي‌ در روغن‌ افتاد و مُرد، حكم‌ آن‌ چيست؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ روغن‌ منجمد باشد موش‌ و روغنهاي‌ اطراف‌ آن‌ را بردارند، روغن‌ باقي‌ مانده‌ پاك‌ مي‌شود و اگر روغن‌ مايع‌ بود تمام‌ روغن‌ پليد است.

 ‌‌مسايل‌ باقي‌ مانده‌ از استنجاء:

پرسش‌271: چه‌ چيزهايي‌ در استنجاء مكروه‌ است؟

پاسخ:

1-    در حال‌ استنجاء پشت‌ يا رو به‌ طرف‌ قبله‌ كردن.

2-    در جايي‌ استنجاء كردن‌ كه‌ نگاه‌ ديگران‌ بر عورت‌ وي‌ بيفتد.

پرسش‌272: كسي‌ كه‌ براي‌ قضای حاجت‌ مي‌رود در آنجا از چه‌ چيزهايي‌ بايد اجتناب‌ كند؟

پاسخ:

1-    پشت‌ يا رو به‌ طرف‌ قبله‌ نكند.

2-    در حال‌ ايستادن‌ ادرار نكند.

3-    داخل‌ نهر يا جوي‌ آب‌ يا در كنار آن، بول‌ و غايط‌ نكند.

1-    4 - نزديك‌ ديوار مسجد بول‌ و غايط‌ نكند.

4-    در قبرستان‌ بول‌ و غايط‌ نكند.

5-    در سوراخ‌ موش‌ يا ديگر چيزي‌ بول‌ نكند.

6-    در حين‌ بول‌ و غايط‌ صحبت‌ نكند.

7-    در قسمت‌ پايين‌ ننشيند و به‌ سمت‌ بالا ادرار نكند.

8-    در نشستنگاه‌ و يا گذرگاه‌ مردم‌ بول‌ و غايط‌ نكند.

9-    در محلي‌ كه‌ وضو مي‌گيرد، بول‌ و غايط‌ نكند.

همه‌ اين‌ موارد كه‌ ذكر شدند مكروه‌ هستند.

 ‌‌مسايل‌ باقي‌ مانده‌ از آبها:

پرسش‌273: آبي‌ كه‌ با گرمي‌ آفتاب‌ گرم‌ شده‌ است، با آن‌ وضو جايز است‌ يا نه؟

پاسخ: جايز است، ولي‌ بهتر آن‌ است‌ كه‌ با چنين‌ آبي‌ وضو گرفته‌ نشود.

پرسش‌274: در وقت‌ وضو اگر قطره‌هايي‌ از بدن، در ظرف‌ آبي‌ بچكد، با اين‌ آبها وضو جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: در حين‌ وضو اگر بر بدن، نجاست‌ حقيقي‌ نباشد آبي‌ كه‌ از بدن‌ مي‌ريزد، آب‌ مستعمل‌ است‌ و آب‌ مستعمل‌ اگر با غير مستعمل‌ مخلوط‌ شود، حكمش‌ چنين‌ است‌ كه‌ اگر آب‌ مستعمل‌ بيشتر باشد يا در مقدار، با غير مستعمل‌ برابر باشد، وضو و غسل‌ با چنين‌ آبي‌ صحيح‌ نيست‌ و اگر كم‌تر باشد وضو و غسل‌ جايز است.

پرسش‌275: اگر با آب، چيز پاكي‌ مانند زعفران، صابون‌ و غيره‌ مخلوط‌ شود با آن، وضو جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر يكي‌ دو صفت‌ از اوصاف‌ آب‌ تغيير كرد وضو جايز است‌ ولي‌ اگر هر سه‌ صفت‌ آب‌ تغيير پيدا كرد و آب‌ غليظ‌ شد وضو جايز نيست.

پرسش‌276: اگر حوض‌ و بِركه‌اي‌ به‌ عرض‌ دو ذراع‌ شرعي‌ (يك‌ متر) و طول‌ پنجاه‌ ذراع‌ شرعي (‌25 متر) باشد يا به‌ عرض‌ پنج‌ و طول‌ بيست‌ ذراع، چنين‌ آبي‌ حكم‌ آب‌ جاري‌ را دارد يا خير؟

پاسخ: آري! اين‌ آب، حكم‌ آب‌ جاري‌ را دارد.

 ‌‌مسايل‌ باقي‌ مانده‌ از آب‌ چاهها:

پرسش‌277: اگر مدفوع‌ كبوتر يا گنجشك‌ در چاه‌ افتاد، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: از افتادن‌ مدفوع‌ كبوتر، گنجشك‌ يا از افتادن‌ سه‌ چهار مدفوع‌ شتر و گوسفند، در چاه، آب‌ آن‌ نجس‌ نمي‌شود.

پرسش‌278: اگر انسان‌ كافري‌ به‌ قصد بيرون‌ آوردن‌ دلو در چاه‌ رفت‌ و در آب‌ غوطه‌ ور شد، حكم‌ چنين‌ آبي‌ چيست؟

پاسخ: اگر بدن‌ و لباس‌ وي‌ قبل‌ از ورود به‌ چاه‌ از نجاست‌ حقيقي‌ و جنابت‌ پاك‌ باشد، آب‌ چاه‌ هم‌ پاك‌ است‌ و اگر نجس‌ باشد، آب‌ چاه‌ نجس‌ است‌ و تمام‌ آب‌ بايد كشيده‌ شود.

پرسش‌279: اگر دلو خاصي‌ روي‌ چاه‌ قرار نداشت‌ و مردم‌ گاهي‌ از دلو بزرگ‌ و گاهي‌ از دلوهاي‌ كوچك‌ براي‌ كشيدن‌ آب‌ استفاده‌ مي‌كردند، در صورتي‌ كه‌ نجاستي‌ در چاه‌ افتاد و نياز به‌ كشيدن‌ مقداري‌ معين‌ از آب‌ باشد، براي‌ كشيدن‌ آب‌ از چه‌ نوع‌ دلوي‌ استفاده‌ شود؟

پاسخ: اگر چنانچه‌ روي‌ چاه‌ دلو خاصي‌ قرار نداشت‌ يا دلو بسيار بزرگ‌ و يا كوچكي‌ وجود داشت، در اين‌ صورت‌ براي‌ پاك‌ كردن‌ آب‌ چاه، از دلو متوسط‌ استفاده‌ شود.

تا اينجا مسايل‌ اضافه‌ شده‌ بر مسايل‌ قسمت‌ دوم‌ تعليم‌ الإسلام‌ به‌ پايان‌ رسيد اينك‌ به‌ بيان‌ دنباله‌ مباحث‌ قبلي‌ مي‌پردازيم.

 ‌‌تيمم‌ و احكام‌ آن‌

پرسش‌280: تيمم‌ به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: تيمم‌ يعني‌ دور كردن‌ نجاست‌ حكميه‌ از بدن‌ به‌ وسيله‌ خاك‌ پاك‌ يا آنچه‌ در حكم‌ خاك‌ است.

پرسش‌281: تيمم‌ در چه‌ زماني‌ جايز است؟

پاسخ:

1- در وقت‌ ميسر نشدن‌ آب‌

2- در صورت‌ وجود خطر و انديشه‌ بروز بيماري‌ يا ازدياد آن، بر اثر استفاده‌ از آب.

پرسش‌282: حالتهاي‌ عدم‌ دسترسي‌ به‌ آب‌ را توضيح‌ دهيد؟

پاسخ:

1-     هنگامي‌ كه‌ آب‌ به‌ اندازه‌ يك‌ ميل‌ شرعي‌ از آدمي‌ دور باشد.

2-     عدم‌ دسترسي‌ بر آب‌ به‌ واسطه‌ وجود دشمن. مثلاً‌ خارج‌ از منزل‌ آب‌ وجود دارد، ولي‌ خطر حمله‌ دشمن‌ يا درنده‌ يا چيزي‌ ديگر، او را تهديد مي‌كند.

3-     آب‌ در حد كمي‌ وجود دارد، ولي‌ اين‌ خطر هست‌ كه‌ اگر از آن‌ مقدار آب‌ براي‌ وضو استفاده‌ شود، ممكن‌ است‌ از تشنگي‌ از بين‌ رفته‌ و تلف‌ شود.

4-     آب‌ داخل‌ چاه‌ موجود است، ولي‌ دلو و ريسمان‌ براي‌ كشيدن‌ آن، ميسر نيست.

5-     آب‌ وجود دارد، ولي‌ بنا بر دلايل‌ مختلفي‌ به‌ آن‌ دسترسي‌ ندارد و كسي‌ ديگر هم‌ نيست‌ كه‌ از وي‌ استمداد كند.

تمام‌ اين‌ موارد در حكم‌ عدم‌ وجود آب‌ است‌ و مي‌تواند تيمم‌ كند.

پرسش‌283: انديشه‌ بيمار شدن‌ در چه‌ زماني‌ معتبر است؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ با تجربه‌ خويش‌ از استفاده‌ آب، به‌ بيمار شدن‌ يقين‌ داشته‌ باشد يا پزشك‌ و طبيب‌ ماهر چنين‌ نظري‌ بدهد آنگاه‌ مي‌تواند تيمم‌ كند.

پرسش‌284: غرض‌ از اين‌ كه‌ به‌ اندازه‌ يك‌ ميل‌ شرعي‌ از آب‌ فاصله‌ داشته‌ باشد چيست؟

پاسخ: وقتي‌ آدمي‌ در محلي‌ هست‌ كه‌ آنجا آب‌ وجود ندارد، ولي‌ به‌ گمان‌ خويش‌ يا بر اثر اطلاع‌ كسي، متوجه‌ شد كه‌ در فاصله‌ كمتر از يك‌ ميل‌ (حدود1700 متر) آب‌ وجود است‌ در چنين‌ حالي‌ تيمم‌ جايز نيست‌ بلكه‌ بايد به‌ سراغ‌ آب‌ برود.

اما در صورتي‌ كه‌ اطلاع‌ دهنده‌اي‌ هم‌ نباشد و به‌ هيچ‌ وجه‌ نتواند خبري‌ از وجود آب‌ در آن‌ حوالي‌ بدست‌ آورد و يا اينكه‌ آب‌ به‌ فاصله‌ يك‌ مايل‌ (حدود1700 متر) يا بيش‌ از آن‌ موجود است، در چنين‌ صورتي‌ تيمم‌ برايش‌ جايز مي‌شود.

پرسش‌285: در تيمم‌ چند چيز فرض‌ است؟

پاسخ: در تيمم‌ سه‌ چيز فرض‌ است:

1-    نيت‌ كردن.

2-    هر دو دست‌ را بر خاك‌ زدن‌ و بر صورت‌ ماليدن.

3-    هر دو دست‌ را بر خاك‌ زدن‌ و دستها را تا آرنج‌ ماليدن.

پرسش‌286: روش‌ كامل‌ تيمم‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: نخست‌ نيت‌ كند كه‌ به‌ قصد و اراده‌ دور كردن‌ پليدي‌ و پاك‌ شدن، براي‌ خواندن‌ نماز و يا انجام‌ عبادتي‌ ديگر تيمم‌ مي‌كند. سپس‌ هر دو دست‌ را بر خاك‌ زده‌ آنها را بيفشاند و به‌ نحوي‌ بر چهره‌ بمالد كه‌ هيچ‌ جايي‌ از آن‌ باقي‌ نماند. (اگر به‌ اندازه‌ يك‌ سر مو جايي‌ باقي‌ بماند، كه‌ دست‌ روي‌ آن‌ ماليده‌ نشده‌ است، تيمم‌ صحيح‌ نخواهد شد).

بار دوم، دستها را بر خاك‌ زده‌ آنها را بيفشاند و چهار انگشت‌ دست‌ چپ‌ را در زير انگشتان‌ دست‌ راست‌ قرار داده‌ قسمت‌ زيرين‌ دست‌ را تا آرنج‌ مسح‌ كند و با كف‌ دست‌ چپ‌ قسمت‌ بالايي‌ دست‌ راست‌ را تا سر انگشتان‌ خلال‌ كند.

‌‌اگر ساعت‌ و انگشتر در دست‌ داشته‌ باشد، آنها را قبل‌ از شروع‌ تيمم بيرون‌ آورد. خلال‌ كردن‌ ريش‌ در تيمم‌ سنت‌ است.

پرسش‌287: روي‌ چه‌ چيزهايي‌ تيمم‌ جايز است؟

پاسخ: تيمم‌ روي‌ خاك، ريگ، سنگ، گچ، آهك، سيمان، آجر، خشت، ديوار (در صورتي‌ كه‌ رنگ‌ خورده‌ نباشد) جايز است‌ به‌ شرطي‌ كه‌ پاك‌ باشند.

پرسش‌288: تيمم‌ روي‌ چه‌ چيزهايي‌ جايز نيست؟

پاسخ: تيمم‌ روي‌ چوب، انواع‌ فلز، شيشه، گندم، جو، پارچه‌ و خلاصه‌ هر چيزي‌ كه‌ در آتش‌ عموماً‌ ذوب‌ و يا سوخته‌ و خاكستر مي‌شود و گرد و غبار بر آن‌ نباشد، جايز نيست.

پرسش‌289: اگر روي‌ سنگ، آهك‌ موزائيك‌ و ديوار، گرد و غبار نباشد، تيمم‌ بر آنها جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: چيزهايي‌ كه‌ بر آنها تيمم‌ جايز است‌ وجود گرد و غبار بر آنها الزامي‌ نيست. بدون‌ وجود غبار هم‌ تيمم‌ جايز است.

پرسش‌290: چيزهايي‌ كه‌ روي‌ آنها تيمم‌ جايز نيست‌ اگر غبار داشته‌ باشند تيمم‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: آري! در صورتي‌ كه‌ غبار به‌ حدي‌ داشته‌ باشند كه‌ از دست‌ زدن، غبارها منتشر شود و يا اثر دست، روي‌ آنها بماند جايز است.

پرسش‌291: اگر كسي‌ به‌ قصد تلاوت‌ قرآن‌ يا دست‌ زدن‌ به‌ آن‌ يا به‌ قصد دخول‌ در مسجد، تيمم‌ كرد، با همان‌ تيمم‌ مي‌تواند نماز بخواند؟

پاسخ: آري! با يك‌ تيمم‌ اداء و انجام‌ چندين‌ نوع‌ عبادت‌ جايز است.

پرسش‌292: اگر كسي‌ براي‌ نماز جنازه‌ يا سجده‌ تلاوت‌ تيمم‌ كرد، با آن‌ تيمم‌ مي‌تواند نماز بخواند؟

پاسخ: آري، جايز است.

پرسش‌293: اگر بخاطر ميسر نشدن‌ آب، تيمم‌ كرد و نماز خواند و پس‌ از نماز خواندن، آب‌ برايش‌ ميسر شد بر گرداندن‌ نماز ضروري‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: خير، برگرداندن‌ نماز ضروري‌ نيست.

پرسش‌294: تيمم‌ از چه‌ چيزهايي‌ باطل‌ مي‌شود؟

پاسخ: از همان‌ چيزهايي‌ كه‌ وضو باطل‌ مي‌شود تيمم‌ هم‌ باطل‌ مي‌شود. و اگر بر اثر عدم‌ دسترسي‌ به‌ آب‌ تيمم‌ كرده‌ بود، سپس‌ آب‌ برايش‌ ميسر شد و توانست‌ كه‌ از آن‌ استفاده‌ كند، تيممش‌ باطل‌ مي‌شود. و اگر بر اثر عذري‌ تيمم‌ كرده‌ بود، از دور شدن‌ آن‌ عذر هم‌ تيممش‌ باطل‌ مي‌شود.

پرسش‌295: اگر براي‌ نماز ظهر تيمم‌ كرده‌ بود، نماز عصر را هم‌ با آن‌ تيمم‌ مي‌تواند، بخواند يا خير؟

پاسخ: آري! با تيمم‌ واحد خواندن‌ نمازهاي‌ متعدد در اوقات‌ متعدد جايز است. و تا زماني‌ كه‌ تيممش‌ باطل‌ نشده‌ مي‌تواند هر نوع‌ نمازي‌ را بخواند و هر نوع‌ عبادتي‌ را انجام‌ دهد. مثلاً‌ اگر براي‌ نماز فرض‌ ظهر تيمم‌ كرده‌ بود با همان‌ تيمم‌ نوافل، فرايض، تلاوت‌ قرآن، نماز جنازه، سجده‌ تلاوت‌ و هر نوع‌ عبادتي‌ را مي‌تواند انجام‌ دهد.

پرسش‌296: تيمم‌ تا چه‌ مدتي‌ جايز است؟

پاسخ: تا زماني‌ كه‌ آب‌ برايش‌ ميسر نشود و يا عذر باقي‌ باشد. و اگر چند سال‌ به‌ همين‌ منوال‌ گذشت‌ و تيمم‌ كرد، اشكالي‌ ندارد.

 ‌‌شرط‌ دوم‌ نماز، پاك‌ بودن‌ لباس‌:

پرسش‌297: هدف‌ از پاك‌ بودن‌ لباس‌ چيست؟

پاسخ: پاك‌ بودن‌ لباسي‌ كه‌ شخص‌ نمازگزار مي‌پوشد، از قبيل: پيراهن، شلوار، عمامه، جوراب، كت‌ و غيره‌ الزامي‌ است. يعني‌ روي‌ آنها نبايد به‌ اندازه‌ بيش‌ از مساحت‌ يك‌ سكه‌ يك‌ درهمي‌ نجاست‌ غليظه‌ باشد و يا در حد يك‌ چهارم، لباس‌ با نجاست‌ خفيفه‌ آلوده‌ باشد. اين‌ يكي‌ از شرايط‌ صحت‌ نماز است. پس‌ اگر نجاست‌ غليظه‌ به‌ اندازه‌ يك‌ درهم‌ يا كمتر از آن‌ و نجاست‌ خفيفه‌ از يك‌ چهارم‌ لباس‌ كمتر باشد، مانع‌ نماز نمي‌شود، ولي‌ گزاردن‌ نماز با چنين‌ لباسي‌ مكروه‌ است.

پرسش‌298: اگر يك‌ طرف‌ عمامه‌ نجس‌ باشد و نماز گزار آن‌ را كنار بگذارد و آن‌ قسمتي‌ را كه‌ نجس‌ نيست‌ بپوشد و نماز بخواند، نمازش‌ صحيح‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: هر لباس‌ نجسي‌ كه‌ با نماز گزار چنان‌ مربوط‌ و متصل‌ باشد كه‌ از حركت‌ وي، لباس‌ هم‌ متحرك‌ شود، با چنين‌ لباسي‌ نماز صحيح‌ نيست،‌ و اگر بر اثر حركت‌ نماز گزار لباس‌ متحرك‌ نشود، نماز درست‌ و صحيح‌ است. در مسئله‌ ياد شده‌ همين‌ ظابطه‌ بايد لحاظ‌ شود.

 ‌‌شرط‌ سوم‌ نماز، پاك‌ بودن‌ جاي‌ نماز:

پرسش‌299: مكان‌ نماز چگونه‌ بايد پاك‌ باشد؟

پاسخ: پاك‌ بودن‌ جاي‌ هر دو قدم‌ نمازگزار و جايي‌ كه‌ هر دو زانو گذاشته‌ مي‌شوند و جاي‌ سجده‌ ضروري‌ و الزامي‌ است.

پرسش‌300: اگر قسمت‌ زيرين‌ چيزي‌ كه‌ روي‌ آن‌ نماز خوانده‌ مي‌شود، نجس‌ و قسمت‌ بالايي‌ آن‌ پاك‌ باشد، گزاردن‌ نماز روي‌ آن‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر شيئي‌ ياد شده‌ ضخيم، سخت‌ و محكم‌ باشد مانند: سنگ، موزائيك، چادر ضخيم‌ و غيره‌ نماز جايز است‌ و اگر نازك‌ و باريك‌ باشد نماز جايز نمي‌شود.

پرسش‌301: گزاردن‌ نماز روي‌ پارچه‌ دو لايه‌اي‌ كه‌ لايه‌ زيرين‌ آن‌ پليد و لايه‌ بالايي‌ آن‌ پاك‌ باشد، جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ هر دو لايه‌ پارچه‌ با هم‌ دوخته‌ و متصل‌ نباشد و لايه‌ بالايي‌ به‌ قدري‌ ضخيم‌ باشد كه‌ بو يا رنگ‌ نجاستي‌ كه‌ در لايه‌ زيرين‌ قرار دارد، در آن‌ نمودار نشود، نماز جايز است. و اگر چنين‌ نباشد. احتياط‌ در اين‌ است‌ كه‌ روي‌ چنين‌ پارچه‌اي‌ نماز خوانده‌ نشود.

پرسش‌302: اگر روي‌ زمين‌ و يا چيز نجسي‌ پارچه‌ پاكي‌ پهن‌ شود و نماز خوانده‌ شود، جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ رنگ‌ يا بوي‌ پليدي‌ به‌ پارچه‌ بالايي‌ نرسد جايز است‌ در غير اين‌ صورت‌ جايز نيست‌.

پرسش‌303: آيا در جايي‌ كه‌ پاك‌ است‌ ولي‌ در اطراف‌ آن، نجاستي‌ وجود دارد كه‌ بوي‌ آن‌ را، نماز گزار احساس‌ مي‌كند، خواندن‌ نماز در آنجا جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: جايز است‌ ولي‌ بهتر آن‌ است‌ كه‌ در چنين‌ جايي‌ نماز خوانده‌ نشود.

 ‌‌شرط‌ چهارم‌ نماز، پوشيدن‌ عورت:

پرسش‌304: عورت‌ چگونه‌ پوشيده‌ شود؟

پاسخ: براي‌ مرد از ناف‌ تا زانو پوشيدن‌ اين‌ مقدار از بدن‌ فرض‌ است‌ و بستگي‌ به‌ نماز ندارد، چه‌ در حال‌ نماز و چه‌ در ساير اوقات‌ بر تمام‌ مردها فرض‌ است‌ كه‌ اين‌ قسمت‌ از بدن‌ خويش‌ را بپوشانند. و براي‌ زن‌ علاوه‌ بر هر دو دست‌ تا مچ‌ دست‌ و هر دو پا و چهره، پوشاندن‌ ساير بدن‌ در هر حال‌ فرض‌ است. گرچه‌ براي‌ زن‌ در حال‌ نماز، پوشيدن‌ چهره‌ فرض‌ نيست، ولي‌ در مقابل‌ مردان‌ غير محرم‌ در چنين‌ حالي‌ قرار گرفتن‌ جايز نيست.

پرسش‌305: اگر مقداري‌ از عورت‌ بدون‌ قصد، ظاهر و نمايان‌ شود، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: اگر يك‌ چهارم‌ عضو ظاهر شود و تا مدتي‌ ظاهر باشد كه‌ سه‌ بار سبحان‌ ربي‌العظيم‌ گفتن‌ ممكن‌ باشد، در اين‌ صورت‌ نماز فاسد مي‌شود. اگر به‌ محض‌ اينكه‌ ظاهر شد، آن‌ را پوشيد نماز صحيح‌ مي‌شود.

پرسش‌306: اگر كسي‌ در تاريكي‌ برهنه‌ نماز بخواند نمازش‌ صحيح‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: با بودن‌ لباس‌ چه‌ در تاريكي‌ و چه‌ در روشنايي‌ برهنه‌ نماز خواندن‌ جايز نيست.

پرسش‌307: اگر كسي‌ در نماز عمداً‌ يك‌ چهارم‌ عورت‌ خويش‌ را برهنه‌ كرد، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: نمازش‌ باطل‌ مي‌شود.

پرسش‌308: اگر كسي‌ اصلاً‌ لباسي‌ نداشت، چگونه‌ نماز بخواند؟

پاسخ: با برگ‌ درخت‌ يا به‌ هر نحوي‌ كه‌ ممكن‌ باشد عورتش‌ را پوشانده، نماز بخواند و اگر هيچ‌ چيزي‌ برايش‌ ميسر نشود، بنشيند و برهنه‌ نماز بخواند و براي‌ ركوع‌ و سجده‌ اشاره‌ كند.

 ‌‌شرط‌ پنجم، وقت‌ نماز:

پرسش‌309: منظور از وقت‌ نماز چيست؟

پاسخ: براي‌ ادای نماز شرط‌ است‌ كه‌ هر وقتي‌ كه‌ براي‌ آن‌ مقرر گرديده، در همان‌ وقت‌ نماز خوانده‌ شود، پيش‌ از وقت، خواندن‌ آن‌ صحيح‌ نيست. و بعد از وقت‌ اگر خوانده‌ شود اداء نمي‌شود، بلكه‌ قضاء گفته‌ مي‌شود.

پرسش‌310: در چند وقت‌ نماز خواندن‌ فرض‌ است؟

پاسخ: اداي‌ پنج‌ نماز در پنج‌ وقت‌ از شبانه‌ روز فرض‌ است. علاوه‌ بر آن، نماز وتر نيز واجب‌ است.

پرسش‌311: فرض، واجب، سنت، و نفل‌ به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود و با هم‌ چه‌ فرقي‌ دارند؟

پاسخ: «فرض» آن‌ است‌ كه‌ با دليل‌ قطعي‌ ثابت‌ شده‌ است‌ و در ثبوت‌ آن‌ هيچ‌ گونه‌ شك‌ و ترديدي‌ وجود ندارد. منكر فرضيت‌ آن‌ كافر و تارك‌ بدون‌ عذر آن‌ فاسق‌ و مستحق‌ عذاب‌ الهي‌ محسوب‌ مي‌شود.

واجب‌ آن‌ است‌ كه‌ با دليل‌ ظني‌ ثابت‌ شده‌ باشد. منكر آن‌ كافر نمي‌شود. البته‌ تارك‌ بلا عذر آن‌ فاسق‌ و مستحق‌ عذاب‌ مي‌شود.

«سنت» به‌ عملي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌: پيامبر اكرمr يا اصحاب‌ كرام‌ رضوان‌ الله عليهم‌ آن‌ را انجام‌ داده‌ و يا به‌ انجام‌ آن‌ امر كرده‌اند.

«نفل» به‌ عملي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ ارزش‌ و فضيلت‌ آن‌ در شريعت‌ ثابت‌ شده‌ است. از انجام‌ آن‌ اجر و پاداش‌ مي‌رسد و از ترك‌ آن‌ عذاب‌ و عتابي‌ تعلق‌ نمي‌گيرد. «نفل» را مستحب، «مَندُوب‌ و تَطَوُّ‌ع» نيز مي‌گويند.

پرسش‌312: فرض‌ داراي‌ چند قسم‌ مي‌باشد؟

پاسخ: فرض‌ دو قسم‌ دارد:

1-    فرض‌ عين

2-    ‌فرض‌ كفايه.

«فرض‌ عين» آن‌ است‌ كه‌ انجام‌ آن‌ بر هر شخصي‌ لازم‌ و ضروري‌ است، و اگر كسي‌ بدون‌ عذر شرعي‌ آن‌ را ترك‌ كند، فاسق‌ و گناهكار مي‌شود. «فرض‌ كِفايه» آن‌ است‌ كه‌ اگر يكي‌ دو نفر آن‌ را انجام‌ دهند، از عهده‌ ديگران‌ ساقط‌ مي‌شود و اگر هيچ‌ كس‌ آن‌ را انجام‌ نداد، همه‌ مسئول‌ و گناهكار مي‌شوند.

پرسش‌313: سنت‌ داراي‌ چند قسم‌ است؟

پاسخ: سنت‌ بر دو قسم‌ است:

1-    سنت‌ مؤ‌كده.

2-    ‌سنت‌ غير مؤ‌كده.

«سنت‌ مُؤَكده» آن‌ است‌ كه‌ پيامبر گرامي‌ اسلام‌ﷺ‬ هميشه‌ آن‌ را انجام‌ داده‌ و يا به‌ آن‌ دستور داده‌ است. هيچ‌ گاه‌ بدون‌ عذر ترك‌ نفرموده‌اند. ترك‌ چنين‌ سنتهايي‌ و عادي‌ شدن‌ به‌ ترك‌ آنها شديداً‌ گناه‌ و موجب‌ ملامت‌ است. سنت‌ غير مؤ‌كده‌ عملي‌ را گويند كه:‌ آن‌ حضرت‌ﷺ‬ غالباً‌ آن‌ را انجام‌ مي‌داده‌اند و گاهي‌ هم‌ بدون‌ عذر ترك‌ مي‌كردند. بجاي‌ آوردن‌ هميشگي‌ اين‌ نوع‌ سنتها، از انجام‌ مستحبات‌ ثواب‌ بيشتري‌ دارد. و از ترك‌ آن‌ گناهي‌ لازم‌ نمي‌شود. چنين‌ سنتهايي‌ را «سنن‌ زوايد» مي‌گويند.

پرسش‌314: فرق‌ بين‌ «حرام»، «مكروه‌ تحريمي» و «تنزيهي» چيست؟

پاسخ: «حرام» به‌ عملي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ ممانعت‌ آن‌ با دليل‌ قطعي‌ ثابت‌ گرديده‌ است. مرتكب‌ چنين‌ عملي‌ فاسق‌ و مستحق‌ عذاب‌ و منكر آن‌ كافر است.

«مكروه‌ تحريمي» به‌ فعلي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌: ممانعت‌ آن‌ با دليل‌ ظنی ثابت‌ شده‌ است. منكر آن‌ كافر نمي‌شود ولي‌ مرتكب‌ آن‌ گناهكار مي‌شود.

«مكروه‌ تنزيهي» آن‌ است‌ كه‌ از ترك‌ آن‌ ثواب‌ مي‌رسد و از انجام‌ آن‌ گناهكار نمي‌شود، اما سزاوار و شايسته‌ نيست‌ كه‌ يك‌ فرد مسلمان‌ آن‌ را انجام‌ دهد.

پرسش‌315: «مُبَاح» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «مباح» به‌ فعلي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ كردن‌ و نكردن‌ آن‌ برابر است‌ يعني‌ از كردن‌ آن، ثوابي‌ و از نكردن‌ آن، گناهي‌ نمي‌رسد.

پرسش‌316: وقت‌ نماز فجر از چه‌ زماني‌ شروع‌ مي‌شود و تا چه‌ وقتي‌ ادامه‌ دارد؟

پاسخ: در حدود يك‌ ساعت‌ و نيم‌ پيش‌ از طلوع‌ آفتاب، در سمت‌ مشرق‌ در افق‌ آسمان، نوعي‌ سفيدي‌ و روشنايي‌ محسوس‌ مي‌شود كه‌ همانند ستوني‌ از زمين‌ بالا رفته‌ و به‌ طرف‌ آسمان‌ سر بر مي‌آورد اين‌ روشنايي‌ را «صبح‌ كاذب» مي‌گويند و تا اندك‌ مدتي‌ باقي‌ مانده‌ و سپس‌ غايب‌ مي‌شود.

روشنايي‌ ديگري‌ نمايان‌ مي‌شود كه‌ تمام‌ افق‌ مشرق‌ را فرا مي‌گيرد و به‌ صورت‌ شكل‌ مستطيلي‌ بر تمام‌ افق‌ نمودار گشته‌ و لحظه‌ به‌ لحظه‌ بر روشنايي‌ آن‌ افزوده‌ مي‌شود. اين‌ روشنايي‌ را «صُبحِ‌ صَادِق» گويند. ابتداي‌ وقت‌ نماز فجر از ظاهر شدن‌ صبح‌ صادق‌ آغاز مي‌شود و تا پيش‌ از طلوع‌ آفتاب‌ ادامه‌ دارد. و به‌ محض‌ اينكه‌ كناره‌ خورشيد از افق‌ مشرق‌ ظاهر شود، وقت‌ نماز فجر به‌ پايان‌ مي‌رسد.

پرسش‌317: وقت‌ مستحب‌ نماز فجر چه‌ زماني‌ است؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ هوا خوب‌ روشن‌ شود و در حدي‌ وقت‌ باقي‌ باشد كه‌ نماز موافق‌ با سنت‌ به‌ خوبي‌ اداء شود. از اختتام‌ نماز تا طلوع‌ آفتاب‌ هم‌ بايد در همان‌ حد وقت‌ باقي‌ باشد. تا اگر به‌ دليلي‌ نماز خوانده‌ شده، فاسد شود باز در همان‌ وقت‌ مطابق‌ سنت‌ خوانده‌ شود. خواندن‌ نماز فجر در چنين‌ وقتي‌ مستحب‌ و افضل‌ است.

پرسش‌318: وقت‌ نماز ظهر را بيان‌ كنيد؟

پاسخ: پس‌ از زوال‌ آفتاب‌ از خط‌ نصف‌ النهار هر منطقه‌ وقت‌ نماز ظهر شروع‌ مي‌شود و تا زماني‌ كه‌ سايه‌ هر شيء بدون‌ از سايه‌ اصلي‌ آن، دو برابر شود، ادامه‌ دارد آنگاه‌ وقت‌ نماز ظهر به‌ پايان‌ مي‌رسد.

پرسش‌319: وقت‌ مستحب‌ نماز ظهر چه‌ زماني‌ است؟

پاسخ: در فصل‌ تابستان‌ تا حدي‌ نماز ظهر با تأخير خوانده‌ شود كه‌ شدت‌ گرما از بين‌ برود. و در فصل‌ زمستان‌ در اول‌ وقت‌ خواندن‌ نماز مستحب‌ است. ولي‌ بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ نماز ظهر در هر حال‌ در زماني‌ خوانده‌ شود كه‌ سايه‌ هر چيز بدون‌ سايه‌ اصلي‌ آن‌ به‌ يك‌ برابر برسد.

پرسش‌320: وقت‌ نماز عصر را بيان‌ كنيد؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ سايه‌ هر چيز، علاوه‌ از سايه‌ اصلي‌ آن، به‌ اندازه‌ دو برابر آن‌ برسد، وقت‌ نماز عصر شروع‌ مي‌شود و تا غروب‌ آفتاب‌ ادامه‌ دارد. ولي‌ چون‌ آفتاب‌ به‌ افق‌ نزديك‌ شود و شعاع‌ آن‌ زرد و ضعيف‌ گردد، در چنين‌ وقتي‌ نماز مكروه‌ است. بلكه‌ بايد پيش‌ از آن، نماز عصر خوانده‌ شود.

پرسش‌321: وقت‌ نماز مغرب‌ چه‌ زماني‌ است؟

پاسخ: پس‌ از غروب‌ آفتاب، وقت‌ نماز مغرب، شروع‌ مي‌شود و تا غروب‌ شفق‌ ادامه‌ دارد.

پرسش‌322: «شَفَق» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: پس‌ از غروب‌ آفتاب‌ در جانب‌ مغرب‌ در افق‌ آسمان‌ يك‌ گونه‌ سرخي‌ نمايان‌ مي‌شود كه‌ آن‌ را «شَفَق‌ اَحمر» (شفق‌ سرخ‌ رنگ) مي‌گويند. سپس‌ آن‌ سرخي‌ زايل‌ گشته‌ و يك‌ گونه‌ سفيدي‌ در افق‌ ظاهر مي‌شود كه‌ آن‌ را «شَفَق‌ اَبيَض» (شفق‌ سفيد رنگ) گويند. سپس‌ آن‌ سفيدي‌ هم‌ زايل‌ مي‌شود و تمام‌ آسمان‌ يك‌ رنگ‌ و يك‌ نواخت‌ به‌ نظر مي‌رسد. وقت‌ نماز مغرب‌ تا پيش‌ از زايل‌ شدن‌ شفق‌ ابيض، باقي‌ است.

پرسش‌323: وقت‌ مستحب‌ نماز مغرب‌ چه‌ زماني‌ است؟

پاسخ: خواندن‌ نماز مغرب‌ در اول‌ وقت‌ مستحب‌ است‌ و تأخير بدون‌ عذر مكروه‌ است.

پرسش‌324: وقت‌ نماز عشاء را بيان‌ كنيد؟

پاسخ: پس‌ از زايل‌ شدن‌ شفق‌ سفيد رنگ، وقت‌ نماز عشاء شروع‌ مي‌شود و تا پيش‌ از طلوع‌ صبح‌ صادق، ادامه‌ دارد.

پرسش‌325: وقت‌ مستحب‌ نماز عشاء را بيان‌ كنيد؟

پاسخ: تأخير نماز عشاء تا قبل‌ از اينكه‌ يك‌ سوم‌ شب‌ بگذرد، مستحب‌ است‌ و تا نصف‌ شب‌ مباح‌ و تا پس‌ از آن‌ مكروه‌ است.

پرسش‌326: وقت‌ نماز وتر را بيان‌ كنيد؟

پاسخ: وقت‌ نماز وتر همان‌ وقت‌ نماز عشاء است، ليكن‌ خواندن‌ وتر پيش‌ از عشاء صحيح‌ نيست. گويا وقت‌ وتر پس‌ از نماز عشاء است.

پرسش‌327: تأخير نماز وتر تا چه‌ زماني‌ مستحب‌ است؟

پاسخ: اگر كسي‌ بر بيدار شدن‌ خويش‌ در آخر شب، اعتماد داشته‌ باشد، براي‌ وي‌ مستحب‌ است‌ كه‌ نماز وتر را در آخر شب‌ بخواند. ليكن‌ اگر بر بيدار شدن‌ خويش‌ اطمينان‌ ندارد، پيش‌ از خوابيدن، خواندن‌ نماز وتر بهتر است.

 ‌‌شرط‌ ششم‌ نماز، استقبال‌ قبله:

پرسش‌328: معناي‌ استقبال‌ قبله‌ چيست؟

پاسخ: در حين‌ نماز خواندن‌ شرط‌ و ضروري‌ است‌ كه‌ روي‌ نمازگزار به‌ سمت‌ قبله‌ باشد.

پرسش‌329: قبله‌ ما مسلمانان‌ كجاست؟

پاسخ: قبله‌ مسلمانان، خانه‌ كعبه‌ است. خانه‌ كعبه‌ به‌ شكل‌ اطاقي‌ در سرزمين‌ حجاز در شهر مكه‌ مكرمه‌ واقع‌ است. خانه‌ كعبه‌ را «كعبة الله»، «بيت‌ الله» و «بيت‌ الحرام» نيز مي‌گويند.

پرسش‌330: قبله‌ در كدام‌ طرف‌ واقع‌ است؟

پاسخ: در كشورهاي‌ هندوستان، پاكستان، بنگلادش، ايران‌ و افغانستان‌ و بسياري‌ از كشورهاي‌ ديگر از كشورهاي‌ شرقي، قبله‌ در جانب‌ غرب‌ آنها قرار دارد. چون‌ اين‌ كشورها در جانب‌ شرقي‌ مكه‌ مكرمه‌ واقع‌ شده‌اند.

پرسش‌331: اگر روي‌ شخص‌ بيمار به‌ طرف‌ قبله‌ نباشد و بيمار نتواند رويش‌ را به‌ سوي‌ قبله‌ كند، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: اگر كسي‌ ديگر آنجا نبود كه‌ روي‌ بيمار را به‌ سوي‌ قبله‌ بگرداند و يا خطر شدت‌ بيماري‌ و ناراحتي‌ براي‌ وي‌ وجود داشته‌ باشد، به‌ هر سو كه‌ برايش‌ ممكن‌ و مقدور باشد، نماز بخواند، جايز است.

 ‌‌شرط‌ هفتم‌ نماز «نيت»:

پرسش‌332: هدف‌ از نيت‌ چيست؟

پاسخ: به‌ قصد و اراده‌ قلبي‌ «نيت» گفته‌ مي‌شود.

پرسش‌333: به‌ هنگام‌ نيت‌ چه‌ چيزي‌ را قصد كند؟

پاسخ: به‌ هنگام‌ نيت‌ نماز، همان‌ نمازي‌ را كه‌ مي‌خواهد بخواند، قصد و اراده‌ كند، مثلاً‌ اگر نماز فجر را مي‌خواهد بخواند چنين‌ اراده‌ كند كه‌ نماز فجر امروز را مي‌خواهم‌ بخوانم.

و اگر نماز قضاء باشد اراده‌ كند كه‌ فلان‌ نماز قضاء شده‌ را قضاء مي‌كنم. و اگر پشت‌ سر امام‌ ايستاده‌ و نماز مي‌خواند نيت‌ اقتدأ به‌ امام‌ هم‌ الزامي‌ است.

پرسش‌334: گفتن‌ نيت‌ با زبان‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: مستحب‌ است، ليكن‌ اگر با زبان‌ هم‌ نگفت‌ اشكالي‌ ندارد.

پرسش‌335: براي‌ نفل‌ چگونه‌ نيت‌ كند؟

پاسخ: اينقدر كافي‌ است‌ كه‌ اراده‌ كند، نماز نفل‌ مي‌خواند و براي‌ سنت‌ و تراويح‌ هم‌ همين‌ مقدار نيت، كافي‌ است.

 ‌‌بيان‌ اذان‌:

پرسش‌336: «اَذَ‌ان» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «اذان» يعني‌ اعلام‌ كردن‌ و در اصطلاح‌ شرع‌ عبارت‌ است‌ از آن‌ اعلام‌ و آگاهي‌اي‌ كه‌ با الفاضي‌ مخصوص‌ براي‌ نمازهاي‌ خاصي‌ انجام‌ پذيرد.

چنان‌ كه‌ كلمات‌ و الفاظ‌ اذان‌ در تعليم‌ الإسلام‌ قسمت‌ اول‌ بيان‌ گرديد.

پرسش‌337: گفتن‌ «اذان» فرض‌ است‌ يا سنت؟

پاسخ: «اذان» سنت‌ است‌ ولي‌ چون‌ «اذان» يكي‌ از شعاير بزرگ‌ اسلام‌ است‌ لذا روي‌ آن‌ بسيار تأكيد شده‌ است.

پرسش‌338: «اذان» براي‌ چه‌ نمازهايي‌ سنت‌ است؟

پاسخ: «اذان» براي‌ نمازهاي‌ پنجگانه‌ و نماز جمعه‌ سنت‌ است. علاوه‌ بر آن، براي‌ هيچ‌ نمازي‌ سنت‌ نيست.

پرسش‌339: «اذان» در چه‌ وقتي‌ بايد گفته‌ شود؟

پاسخ: «اذان» هر نماز را در وقت‌ همان‌ نماز بايد گفت، اگر پيش‌ از وقت‌ اذان‌ گفته‌ شود، پس‌ از دخول‌ وقت‌ دوباره‌ اذان‌ گفته‌ شود.

پرسش‌340: روش‌ مستحب‌ «اذان» چگونه‌ است؟

پاسخ: در «اذان» هفت‌ چيز مستحب‌ است:

1- ايستادن‌ و رو به‌ قبله‌ كردن.

2- كلمات‌ اذان‌ را آهسته‌ و جدا از همديگر گفتن‌ يعني‌ شتاب‌ و عجله‌ نكردن.

3- در وقت‌ اذان‌ هر دو انگشت‌ شهادت‌ را داخل‌ گوش‌ گذاشتن.

4- در محل‌ مرتفع‌ و بلندي‌ اذان‌ گفتن.

5- با صداي‌ بلند اذان‌ گفتن.

6 - در حين‌ گفتن‌ «حَىَّ‌ عَلَى الصَّلَوةِ» به‌ طرف‌ راست‌ و در حين‌ گفتن‌ «حَيَّ‌ عَلَی‌ الفَلاَح» به‌ طرف‌ چپ‌ رو كردن.

7 - در اذان‌ فجر، بعد از «حَىَّ‌ عَلَى الفَلاَحِ» «اَلصَّلوةُ خَيرٌ مِنَ‌ النَّومِ» را دوبار گفتن.

پرسش‌341: «إقَامة» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: در حين‌ شروع‌ نمازهاي‌ فرض، كلمات‌ اذان‌ را با اين‌ تفاوت‌ گفتن‌ كه‌ پس‌ از حي‌ علي‌ الفلاح‌ دوبار «قَد‌ قَامَتِ‌ الصَّلوة» گفته‌ شود. اين‌ را «اِقَامَت» مي‌گويند.

پرسش‌342: «إقامة» چه‌ حكمي‌ دارد؟

پاسخ: «إقامة» فقط‌ براي‌ نمازهاي‌ «فرضي» سنت‌ است. علاوه‌ بر آن، براي‌ ساير نمازها، سنت‌ نيست.

پرسش‌343: آيا اذان‌ و اقامت‌ براي‌ مردان‌ و زنان‌ سنت‌ است؟

پاسخ: خير! فقط‌ براي‌ مردان‌ سنت‌ است.

پرسش‌344: بدون‌ وضو اذان‌ و اقامت‌ گفتن‌ چطور است؟

پاسخ: اذان‌ بدون‌ وضو جايز است، اما هميشه‌ چنين‌ عادت‌ كردن، زشت‌ و نادرست‌ است. اقامت بدون‌ وضو نيز مكروه‌ است.

پرسش‌345: اگر كسي‌ در خانه‌اش‌ نماز مي‌خواند، اذان‌ و اقامت‌ بگويد يا خير؟

پاسخ: اذان‌ و اقامت‌ مسجد محله‌ كافي‌ است‌ ولي‌ اگر بگويد خوب‌ است.

پرسش‌346: مسافر در حالت‌ سفر، اذان‌ و اقامت‌ بگويد يا خير؟

پاسخ: آري! اذان‌ و اقامت‌ در حالي‌ كه‌ از آبادي‌ و محيط‌ شهر دور باشد بگويد. لكن‌ اگر اذان‌ نگفت، فقط‌ اقامت‌ گفت. اشكالي‌ ندارد. ولي‌ ترك‌ هر دوي‌ آن، مكروه‌ است.

پرسش‌347: اگر يكي‌ اذان‌ و ديگري‌ اقامت‌ گويد، جايز است؟

پاسخ: چون‌ اقامت، حق‌ اذان‌ گوينده‌ است، لذا اگر اذان‌ گوينده‌ حاضر نباشد و يا حاضر باشد و از اقامت‌ ديگران‌ ناراحت‌ نشود، اشكالي‌ ندارد، ولي‌ اگر به‌ اقامت‌ ديگران‌ راضي‌ نباشد، مكروه‌ است.

پرسش‌348: بين‌ اذان‌ و قامت چقدر فاصله‌ بايد باشد؟

پاسخ: به‌ جز نماز مغرب، در بقيه‌ نمازها فاصله‌ بايد در حدي‌ باشد كه‌ مردم‌ بتوانند براي‌ نماز آماده‌ شوند و در جماعت‌ شركت‌ كنند. ولي‌ در نماز مغرب‌ پس‌ از اذان‌ با فاصله‌اي‌ به‌ مدت‌ خواندن‌ سه‌ آيه، اقامه‌ شود.

پرسش‌349: جواب‌ اذان‌ و اقامت‌ چگونه‌ است‌ و حكم‌ آن‌ چيست؟

پاسخ: جواب‌ اذان‌ و اقامه‌ مستحب‌ است‌ و طريقه‌اش‌ اينگونه‌ است‌ كه‌ شنونده، همان‌ كلماتي‌ را بگويد كه‌ مؤ‌ذن‌ و اقامت‌ كننده‌ مي‌گويند. البته‌ وقتي‌ كه‌ «حَيَّ‌ عَلَى‌ الصَّلَوةِ» و «حَيَّ‌ عَلَى الفَلاَ‌حِ» را بشنود. «لاَ‌حَولَ‌ وَ‌لاَ‌ قُوَّةَ‌ إِِ‌لاَّ‌ بِاللهِ» گويد و در اذان‌ فجر وقتي‌ «اَلصَّلوة‌ خَيرٌ‌ مِّنَ‌ النَّومِ» را شنيد «صَدَقتَ‌ وَ‌بَرَرتَ» گويد و در حين‌ «قَد‌ قَامَتِ‌ الصَّلَوة» «أَقَامَهَا ا‌للهُ وَ‌أَدامَهَا»گويد.

پرسش‌350: پس‌ از اذان‌ چه‌ دعايي‌ خوانده‌ شود؟

پاسخ: بعد از اذان‌ اين‌ دعا خوانده‌ شود: «اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ، وَالصَّلاَةِ القَائِمَةِ، آتِ مُحَمَّداً الْوَسِيْلَةَ وَالْفَضِيْلَةَ، وَابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوْداً الَّذِيْ وَعَدْتَهُ»[5].

پرسش‌351: «رُكن» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «أركان» جمع‌ «ركن» و ركن‌ به‌ معناي‌ فرض‌ و به‌ اعمالي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ در نماز فرض‌اند.

پرسش‌352: در نماز چند فرض‌ وجود دارد؟

پاسخ: در نماز شش‌ چيز فرض‌ است:

1-    تكبير تحريمه‌.

2-    قيام‌.

3-    قرائت‌.

4-    ركوع.‌

5-    هر دو سجده.‌

6-    قعده‌ اخيره‌ (يعني‌ در آخر نماز به‌ مقدار خواندن‌ التحيات‌ نشستن) البته‌ تكبير تحريمه‌ ركن‌ نيست‌ بلكه‌ براي‌ نماز شرط‌ است.

پرسش‌353: اگر تكبير تحريمه‌ شرط‌ است‌ پس‌ با شرايط‌ هفتگانه‌اي‌ كه‌ بيان‌ شد چرا ذكر نشد؟

پاسخ: چون‌ ميان‌ تكبير تحريمه‌ و ساير اركان‌ نماز فاصله‌اي‌ وجود ندارد. لذا مناسب‌ است‌ كه‌ با اركان‌ بيان‌ شود.

 ‌‌تكبير تحريمه‌:

پرسش‌354: منظور از تكبير تحريمه‌ چيست؟

پاسخ: در وقت‌ نيت‌ نماز «الله أكبر» گفته‌ مي‌شود كه‌ با گفتن‌ آن، نماز آغاز مي‌شود و حركات‌ و حرفها و اعمالي‌ كه‌ مخالف‌ نمازاند، حرام‌ مي‌شوند. بدين‌ جهت‌ آن‌ را «تكبير تحريمه» مي‌گويند.

پرسش‌355: تكبير تحريمه‌ نمازهاي‌ فرضي‌ را در حال‌ خم‌ شدن‌ گفتن‌ چطور است؟

پاسخ: صحيح‌ نيست. زيرا كه‌ در وقت‌ تحريمه‌ در نمازهاي‌ فرض‌ و واجب‌ اگر عذري‌ برايش‌ نباشد بايد بايستد و تكبير بگويد.

 ‌‌ركن‌ اول‌ نماز، قيام‌:

پرسش‌356: هدف‌ از قيام‌ چيست؟

پاسخ: قيام‌ يعني‌ ايستادن‌ و مراد از ايستادن، ايستادني‌ است‌ كه‌ دستهاي‌ آدمي‌ در آن‌ صورت‌ به‌ زانوها نرسند.

پرسش‌357: قيام‌ در چه‌ نمازهايي‌ و تا چه‌ حدي‌ فرض‌ است؟

پاسخ: در نمازهاي‌ فرضي‌ و واجب‌ به‌ حدي‌ ايستادن‌ فرض‌ است‌ كه‌ به‌ اندازه‌ فرض‌ قرائت، قرائت‌ خوانده‌ شود.

پرسش‌358: اگر كسي‌ توانايي‌ ايستادن‌ نداشت‌ چه‌ كار كند؟

پاسخ: اگر بر اثر بيماري‌ يا به‌ دليل‌ وجود زخم‌ و يا از خوف‌ دشمن، توانايي‌ ايستادن‌ را نداشت‌ يا بنا به‌ عذر موجهي‌ نمي‌توانست‌ بايستد، جايز است‌ كه‌ بنشيند و نمازهاي‌ فرض‌ و واجب‌ را بخواند.

پرسش‌359: حكم‌ ايستادن‌ در نمازهاي‌ نفلي‌ چيست؟

پاسخ: در نمازهاي‌ نفلي‌ ايستادن‌ فرض‌ نيست، بدون‌ عذر هم‌ مي‌تواند بنشيند و نفل‌ بخواند، ولي‌ ثواب‌ نفل‌ در حالت‌ نشسته‌ نصف‌ ثواب‌ نفل‌ در حالت‌ ايستاده‌ مي‌باشد.

 ‌‌ركن‌ دوم‌ نماز، قرائت:

پرسش‌360: منظور از قرائت‌ چيست؟

پاسخ: قرائت‌ يعني‌ خواندن‌ قرآن‌ مجيد در نماز.

پرسش‌361: خواندن‌ چه‌ مقداري‌ از قرآن‌ در نماز، فرض‌ است؟

پاسخ: حداقل‌ خواندن‌ يك‌ آيه‌ فرض‌ است‌ و خواندن‌ سوره‌ فاتحه‌ واجب‌ است. و در دو ركعت‌ اول‌ فرض‌ و در تمام‌ ركعات‌ نماز وتر و سنت‌ها و نوافل‌ بعد از سوره‌ فاتحه‌ خواندن‌ ديگر سوره‌اي‌ يا يك‌ آيه‌ بزرگ‌ يا سه‌ آيه‌ كوچك، واجب‌ است.

پرسش‌362: آيا خواندن‌ فاتحه، در تمام‌ ركعات‌ هر نماز واجب‌ است؟

پاسخ: بجز ركعت‌ سوم‌ و چهارم‌ نمازهاي‌ فرضي، خواندن‌ فاتحه‌ در تمام‌ ركعات‌ هر نماز واجب‌ است.

پرسش‌363: اگر شخصي‌ خواندن‌ يك‌ آيه‌ را هم‌ ياد نداشت، چه‌ كار بكند؟

پاسخ: بجاي‌ قرائت، سبحان‌ الله يا الحمد لله بخواند، و ياد گرفتن‌ و خواندن‌ قرآن‌ برايش‌ لازم‌ مي‌شود. زيرا ياد گرفتن‌ قرآن‌ در حد قرائت‌ فرضي‌ فرض، و در حد واجب، واجب‌ است. و كسي‌ كه‌ اصلاً‌ از قرآن‌ چيزي‌ ياد نداشت‌ و در صدد ياد گرفتن‌ آن‌ هم‌ نباشد شديداً‌ گناهكار مي‌شود.

پرسش‌364: در چه‌ نمازهايي‌ قرائت‌ با صداي‌ بلند خوانده‌ مي‌شود؟

پاسخ: بر امام‌ واجب‌ است‌ كه‌ در دو ركعت‌ اول‌ نماز مغرب‌ و نماز عشاء و در نماز جمعه، عيدين، نماز فجر، نماز وتر و تراويح‌ در ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ با صداي‌ بلند قرائت‌ بخواند.

پرسش‌365: در چه‌ نمازهايي‌ قرائت، آهسته‌ خوانده‌ مي‌شود؟

پاسخ: در نماز عصر و نماز ظهر، امام‌ و منفرد هر دو و در نماز وتر منفرد قرائت‌ آهسته‌ بخوانند.

پرسش‌366: خواندن‌ با صداي‌ بلند تا چه‌ حدي‌ لازم‌ است؟

پاسخ: حداقل‌ بايد چنين‌ بخواند كه‌ صدايش‌ را شخصي‌ كه‌ در كنارش‌ ايستاده‌ بشنود و مقدار آهسته‌ خواندن‌ نيز چنان‌ است‌ كه‌ بايد خود انسان‌ صدايش‌ را بشنود.

پرسش‌367: به‌ نمازهايي‌ كه‌ با صداي‌ بلند، در آنها قرائت‌ خوانده‌ مي‌شود چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: به‌ آنها نمازهاي‌ «جَهري» گفته‌ مي‌شود چون‌ «جهر» به‌ معناي‌ صداي‌ بلند است.

پرسش‌368: اگر كسي‌ الفاظ‌ قرآن‌ را با زبان‌ نخواند فقط‌ در خيال‌ و تصور خويش‌ به‌ ياد آورد آيا فرض‌ قرائتش‌ اداء گرديده؟

پاسخ: خير! فرض‌ قرائت‌ اداء نشده‌ و نمازش‌ هم‌ صحيح‌ نيست، زيرا قرائت‌ حتماً‌ بايد با زبان‌ خوانده‌ شود.

 ‌‌ركن‌ سوم‌ و چهارم‌ نماز، ركوع‌ و سجده‌:

پرسش‌369: كم‌ترين‌ مقدار ركوع‌ چقدر است؟

پاسخ: كم‌ترين‌ مقدار ركوع‌ آن‌ است‌ كه‌ تا حدي‌ خم‌ شود كه‌ دست‌هايش‌ به‌ زانوهايش‌ برسند.

پرسش‌370: روش‌ مسنون‌ ركوع‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: چنان‌ خم‌ شود كه‌ سرش‌ با كمرش‌ برابر و مساوي‌ باشد و دستها را از پهلوها دور نگه‌ داشته، هر دو زانو را با هر دو دست‌ محكم‌ نگه‌ دارد.

پرسش‌371: اگر بر اثر پيري‌ و ضعف‌ جسمي، كمر خميده‌اي‌ باشد كه‌ بدون‌ ركوع، هميشه‌ در حال‌ ركوع‌ است، چنين‌ كسي‌ چگونه‌ ركوع‌ كند؟

پاسخ: با سر خويش‌ اشاره‌ كند. يعني‌ فقط‌ سر خويش‌ را مقداري‌ پايين‌ آورد ركوعش‌ صحيح‌ خواهد شد.

پرسش‌372: «سجده» چيست؟

پاسخ: «سجده» به‌ معناي‌ گذاشتن‌ پيشاني‌ خويش‌ بر زمين‌ است. و در اصطلاح، عملي‌ را گويند كه:‌ آدمي‌ به‌ منظور فروتني‌ و تواضع، پيشاني‌اش‌ را به‌ پيشگاه‌ پروردگار عالميان‌ بر زمين‌ مي‌گذارد.

پرسش‌373: اگر فقط‌ با پيشاني‌ يا بيني‌ خويش‌ سجده‌ كرد، آيا سجده‌اش‌ اداء مي‌شود؟

پاسخ: اگر به‌ واسطه‌ عذري‌ چنين‌ كرد، جايز است‌ و بدون‌ عذر اگر بر پيشاني‌ خويش‌ بَسَنده‌ كرد سجده‌اش‌ اداء شده‌ ولي‌ مكروه‌ است. و بدون‌ عذر اگر بر بيني‌ در سجده‌ بسنده‌ كرد، سجده‌ اداء نخواهد شد.

پرسش‌374: در هر ركعت، يك‌ سجده‌ فرض‌ است‌ يا دو سجده؟

پاسخ: هر دو سجده‌ فرض‌ هستند.

پرسش‌375: اگر پيشاني‌ و بيني، هر دو زخمي‌ بودند چگونه‌ سجده‌ كند؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ توانايي‌ سجده‌ نداشته‌ باشد، فقط‌ با سرش‌ اشاره‌ كند كافي‌ است.

پرسش‌376: پس‌ از سجده‌ اول‌ چقدر درنگ‌ كند و آنگاه‌ به‌ سجده‌ دوم‌ برود؟

پاسخ: كاملاً! بنشيند و سپس‌ به‌ سجده‌ دوم‌ برود.

پرسش‌377: اگر در نماز عيدين‌ يا جمعه‌ يا به‌ علتي‌ ديگر، ازدحام‌ و تجمع‌ مردم‌ زياد بود، بطوري‌ كه‌ براي‌ سجده‌ جاي‌ كافي‌ وجود نداشت‌ و هر شخص‌ بر پشت‌ نفري‌ كه‌ در جلويش‌ قرار داشت، سجده‌ مي‌كرد، جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: آري! جايز است.

پرسش‌378: چه‌ مقدار نشستن‌ در قعده‌ اخيره‌ فرض‌ است؟

پاسخ: به‌ مقداري‌ كه‌ «اَلتَّحِيَّات» كاملاً‌ خوانده‌ شود، يعني‌ تا «عَبدُهُ‌ وَ‌رَسُولُهُ» نشستن‌ فرض‌ است.

پرسش‌379: «قعده‌ أخيره» در چه‌ نمازهايي‌ فرض‌ است؟

پاسخ: قعده‌ اخيره، در تمام‌ نمازهاي‌ فرض، سنت‌ و نفل، فرض‌ مي‌باشد.

پرسش‌380: «واجبات‌ نماز» به‌ چه‌ چيزهايي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «واجبات‌ نماز» به‌ اعمالي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ انجام‌ آنها در نماز لازم‌ و ضروري‌ است. اگر يكي‌ از آنها بر اثر فراموشي، در نماز ترك‌ شود، براي‌ جبران‌ نماز بايد سجده‌ سهو بجا آورده‌ شود و چنانچه‌ سجده‌ سهو بجا آورده‌ نشد، يا اين‌ كه‌ عمداً‌ واجبي‌ ترك‌ گرديد، برگرداندن‌ آن‌ نماز، واجب‌ است.

پرسش‌381: در نماز چند چيز واجب‌ است؟

پاسخ: در نماز چهارده‌ چيز واجب‌ است:

1-    خواندن‌ قرائت‌ در دو ركعت‌ اول‌ از نمازهاي‌ فرض.

2-    خواندن‌ سوره‌ فاتحه‌ در تمام‌ ركعات‌ نمازها به‌ استثناي‌ ركعت‌ سوم‌ و چهارم‌ نمازهاي‌ فرضي.

3-    خواندن‌ سوره‌ با يك‌ آيه‌ بزرگ‌ يا سه‌ آيه‌ كوچك‌ پس‌ از سوره‌ فاتحه‌ در دو ركعت‌ اول‌ نمازهاي‌ فرضي‌ و در تمام‌ ركعات‌ نمازهاي‌ واجب، سنت‌ و نفل.

4-    خواندن‌ سوره‌ فاتحه‌ پيش‌ از سوره.

5-    رعايت‌ ترتيب‌ ميان‌ قرائت، ركوع، سجده‌ها و ركعات‌ نماز.

6-    «قَومَه» يعني‌ برخاستن‌ از ركوع‌ و كاملاً‌ ايستادن.

7-    «جَلسَه» يعني‌ نشستن‌ كامل‌ در ميان‌ هر دو سجده.

8-    «تعديل‌ اركان» يعني‌ بجا آوردن‌ ركوع، سجده‌ و غيره‌ با آرامش‌ خاطر و اطمينان‌ كامل.

9-    «قعده‌ اُولى» يعني‌ به‌ مقدار تشهد پس‌ از ادای دو ركعت‌ از نمازهاي‌ سه‌ ركعتي‌ و چهار ركعتي‌ نشستن.

10- خواندن‌ تشهد در هر دو قعده.

11- خواندن‌ قرائت‌ با صداي‌ بلند براي‌ امام‌ در نمازهاي‌ فجر، مغرب، عشاء، جمعه، عيدين، تراويح‌ و وتر در رمضان. و خواندن‌ آهسته‌ در نمازهاي‌ ظهر، عصر و غيره.

12- به‌ پايان‌ رسانيدن‌ نماز با جمله‌ «السلام‌ عليكم».

13- گفتن‌ تكبير در نماز وتر براي‌ قنوت‌ و خواندن‌ قنوت.

14- گفتن‌ تكبير زوايد در نماز هر دو عيد.

 ‌‌سنتهاي‌ نماز:

پرسش‌382: «سنتهاي‌ نماز» به‌ چه‌ اعمالي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: آنچه‌ از رسول‌ گرامي‌ اسلامr، در نماز ثابت‌ شده‌ است‌ كه‌ اهميت‌ آنها در حد فرض‌ و واجب‌ نيست‌ به‌ آن، سنت‌ گويند.

اگر از سنت‌هاي‌ نماز يكي‌ فراموش‌ شد، سجده‌ سهو لازم‌ نمي‌شود و در نماز هم‌ خللي‌ وارد نمي‌شود. و اگر عمداً‌ ترك‌ شود، باز هم‌ خللي‌ در نماز ايجاد نمي‌شود، ولي‌ تارك‌ آن، مستحق‌ سرزنش‌ و ملامت‌ خواهد بود.

پرسش‌383: در نماز چند سنت‌ وجود دارد؟

پاسخ: در نماز بيست‌ و يك‌ سنت‌ وجود دارد:

1-    بالا بردن‌ هر دو دست‌ تا گوش‌ها پيش‌ از گفتن‌ تكبير تحريمه.

2-    انگشتان‌ هر دو دست‌ را به‌ حال‌ خود گذاشتن‌ و به‌ جانب‌ قبله‌ قرار دادن.

3-    به‌ هنگام‌ گفتن‌ تكبير تحريمه‌ سر را تكان‌ ندادن.

4-    گفتن‌ تكبير تحريمه‌ و ساير تكبيرهاي‌ انتقالي‌ براي‌ امام‌ با صداي‌ بلند بطوري‌ كه‌ همه‌ مقتديها متوجه‌ شوند.

5-    دست‌ راست‌ را بر دست‌ چپ، در زير ناف‌ قرار دادن.

6-    خواندن‌ سبحانك‌ اللهم‌ تا آخر.

7-    خواندن‌ أعوذ بالله من‌ الشيطن‌ الرجيم.

8-    خواندن‌ بسم‌ الله الرحمن‌ الرحيم.

9-    خواندن‌ سوره‌ فاتحه‌ در ركعت‌ سوم‌ و چهارم‌ نمازهاي‌ فرضي.

10- آمين‌ گفتن.

11- آهسته‌ خواندن‌ ثنا، تعوذ، تسميه‌ (سبحانك‌ اللهم، أعوذ بالله، بسم‌ الله).

12- خواندن‌ قرائت‌ مسنون‌ در نمازها به‌ گونه‌اي‌ كه‌ از سنت‌ ثابت‌ شده‌ است.

13- خواندن‌ تسبيح‌ سه‌ بار در ركوع‌ و سجده.

14- در حال‌ ركوع‌ سر را با پشت‌ مساوي‌ و يك‌ نواخت‌ قرار دادن‌ و گرفتن‌ هر دو زانو با انگشتان‌ هر دو دست.

15- گفتن‌ «سَمِعَ‌ اللهُ‌ لِمَن‌ حَمِدَهُ» براي‌ امام‌ در «قَومَه» و «رَبَّنَا لَك الحَمدُ» براي‌ مقتدي‌ و هر دو براي‌ كسي‌ كه‌ تنها نماز مي‌خواند.

16- در موقع‌ رفتن‌ به‌ سجده‌ نخست‌ هر دو زانو را، سپس‌ هر دو دست‌ و سپس‌ پيشاني‌ را بر زمين‌ گذاشتن‌

17- پاي‌ چپ‌ را در «قَعدَه» و «جَلسَه» گستردن‌ و بر آن‌ نشستن‌ و پاي‌ راست‌ را طوري‌ گذاشتن‌ كه‌ انگشتان‌ آن‌ به‌ سوي‌ قبله‌ متوجه‌ باشند و گذاشتن‌ هر دو دست‌ بر رانها.

18- بلند كردن‌ انگشت‌ شهادت‌ در تشهد در وقت‌ خواندن‌ «أَشهَدُ‌ أَنَّ‌ لاَ‌ اِلَهَ‌ اِلاَّ‌ اللهُ».

19- خواندن‌ درود در قعده‌ اخير پس‌ از تشهد.

20- خواندن‌ دعا پس‌ از درود.

21- نخست‌ به‌ سمت‌ راست‌ و سپس‌ به‌ سمت‌ چپ‌ سلام‌ گفتن.

 ‌‌مستحبات‌ نماز:

پرسش‌384: در نماز چند چيز مستحب‌ است؟

پاسخ: در نماز پنج‌ چيز مستحب‌ است:

1-    بيرون‌ كردن‌ هر دو دست‌ از آستين‌ها در وقت‌ گفتن‌ تكبير تحريمه.

2-    تكبير گفتن‌ بيش‌ از سه‌ بار براي‌ منفرد در ركوع‌ و سجده.

3-    قرار دادن‌ نگاه‌ خويش‌ در قيام‌ بر محل‌ سجده‌ و در ركوع‌ بر پشت‌ قدمها و در جلسات‌ و قعده‌ بر سينه‌ و در وقت‌ سلام‌ گفتن‌ بر شانه‌هاي‌ خويش.

4-    دفع‌ سرفه‌ حتي‌ الإمكان‌ در نماز.

5-    دهان‌ را بسته‌ نگه‌ داشتن‌ به‌ هنگام‌ خميازه‌ و اگر باعث‌ ناراحتي‌ و اضطراب‌ خاطر شد، در حال‌ قيام‌ دست‌ راست‌ را و در بقيه‌ اوقات‌ پشت‌ دست‌ چپ‌ را بر دهان‌ قرار دادن.

 ‌‌روش‌ كامل‌ خواندن‌ نماز:

كسي‌ كه‌ اراده‌ خواندن‌ نماز را مي‌كند، نخست‌ بدن‌ خويش‌ را از «حدث‌ أكبر» و «أصغر» و از نجاست‌هاي‌ ظاهري‌ پاك‌ كرده، لباس‌هاي‌ پاكيزه‌ بپوشد و در جاي‌ پاكي‌ رو به‌ قبله‌ به‌ گونه‌اي‌ بايستد كه‌ ميان‌ هر دو قدم‌ او به‌ اندازه‌ چهار انگشت‌ يا نزديك‌ به‌ آن‌ فاصله‌ باشد، آنگاه‌ نيت‌ نمازي‌ را كه‌ مي‌خواهد بخواند، در دل‌ خويش‌ بكند و اگر با زبان‌ هم‌ نيت‌ كرد، خوب‌ است. مثلاً‌ چنين‌ نيت‌ كند كه: اين‌ نماز ظهر را براي‌ خدا مي‌خوانم. آنگاه‌ هر دو دست‌ را تا برابر گوشها بلند كند بطوري‌ كه‌ كف‌ دستها و انگشتان‌ به‌ طرف‌ قبله‌ قرار گيرند و انگشتان‌ را گشاده‌ نگه‌ دارد و تكبير گويد و دست‌ راست‌ را بر دست‌ چپ‌ در زير ناف‌ قرار دهد.

‌‌كف‌ دست‌ راست‌ را بر پشت‌ دست‌ چپ‌ بگذارد و انگشت‌ كوچك‌ ابهام‌ را حلقه‌ كرده‌ مچ‌ دست‌ چپ‌ را نگه‌ دارد به‌ گونه‌اي‌ كه‌ سه‌ انگشت‌ ديگر دست‌ راست‌ بر پشت‌ دست‌ چپ‌ مقداري‌ بالاتر از مچ‌ دست‌ قرار گرفته‌ باشد، نگاهش‌ را بر محل‌ سجده‌ قرار داده، بطور آهسته‌ شروع‌ به‌ خواندن‌ ثنأ بكند. پس‌ از ثنأ، تعوذ و تسميه‌ خوانده‌ سوره‌ فاتحه‌ را بخواند. چون‌ سوره‌ فاتحه‌ به‌ پايان‌ رسيد، آهسته‌ آمين‌ گويد. آنگاه‌ يك‌ سوره‌ يا يك‌ آيه‌ بزرگ‌ يا سه‌ آيه‌ كوچك‌ بخواند. اين‌ در صورتي‌ است‌ كه‌ تنها نماز مي‌خواند. و اگر پشت‌ سر امام‌ نماز بخواند. فقط‌ سبحانك‌ اللهم‌ را خوانده‌ خاموش‌ بايستد. تعوذ، تسميه، سوره‌ فاتحه‌ و ديگر سوره‌اي‌ نخواند. سپس‌ الله أكبر گفته‌ به‌ ركوع‌ رود، و در ركوع‌ سعي‌ كند سر را با پشت‌ خويش‌ مساوي‌ و برابر نگه‌ دارد و هر دو زانو را با انگشتان‌ هر دو دست‌ محكم‌ بگيرد.

در ركوع‌ به‌ گونه‌اي‌ مساوي‌ قرار گيرد كه‌ اگر يك‌ ليوان‌ آب‌ بر پشتش‌ گذاشته‌ شود، نيفتد. دستها را از پهلوها دور نگه‌ داشته‌ سه‌ يا پنج‌ بار تسبيح‌ بخواند، آنگاه‌ سر از ركوع‌ بلند كرده، تسميع‌ و تمجيد گويد (امام‌ فقط‌ تسميع‌ گويد و مقتدي‌ فقط‌ تمجيد، منفرد هر دو را گويد). باز تكبير گفته‌ به‌ سجده‌ رود. نخست‌ هر دو زانو سپس‌ دستها، سپس‌ بيني‌ و سپس‌ پيشاني‌ را بر زمين‌ بگذارد. صورتش‌ را در ميان‌ هر دو دست‌ گذاشته، بطوري‌ كه‌ دو انگشت‌ ابهام‌ با گوشها مساوي‌ باشند. انگشتان‌ را به‌ هم‌ بچسباند تا سر آنها به‌ طرف‌ قبله‌ قرار گيرد. بازوها را از پهلو و شكم‌ را از رانها دور نگه‌ دارد و بازوها را بر زمين‌ نگستراند.

‌‌سه‌ يا پنج‌ بار در سجده‌ تسبيح‌ گويد. آنگاه‌ نخست‌ پيشاني‌ سپس‌ بينی و سپس‌ دستها را بلند كرده‌ تكبير گويد و كاملاً‌ بنشيند. باز تكبير گويد و به‌ سجده‌ دوم‌ برود. دوباره‌ تكبير گفته‌ نخست‌ پيشاني‌ و سپس‌ بيني‌ و پس‌ از آن، دستها و همچنين‌ زانوها را بلند كرده، روي‌ پنجه‌هاي‌ پاها مستقيماً‌ بلند شده‌ بايستد و دوباره‌ دستها را ببندد و بسم‌ الله گفته‌ سوره‌ فاتحه‌ را به‌ همراه‌ سوره‌اي‌ ديگر بخواند. اگر پشت‌ سر امام‌ باشد، خاموش‌ بايستد و قرائت‌ نخواند باز همانند ركعت‌ قبل‌ به‌ همان‌ صورت، ركوع، قومه، سجده، جلسه‌ و سجده‌ كند. هنگامي‌ كه‌ از سجده‌ دوم‌ بلند شود، پاي‌ چپ‌ را بگستراند و بر آن‌ بنشيند و پاي‌ راست‌ را نصب‌ كند به‌ گونه‌اي‌ كه‌ سر انگشتان‌ به‌ طرف‌ قبله‌ متوجه‌ باشند و هر دو دست‌ را روي‌ رانها بگذارد و التحيات‌ را بخواند، هنگامي‌ كه‌ به‌ «أَشهَدُ‌ أَن‌ لاَّ‌ اِلهَ» برسد، ابهام‌ دست‌ راست‌ را با انگشت‌ ديگر ببندد و چون‌ «لا إِلهَ» گويد، انگشت‌ شهادت‌ را بالا برد و به‌ هنگام‌ «إِِ‌لاَّ‌ الله» پايين‌ آورد و تا آخر نماز دو انگشت‌ مزبور را بصورت‌ گره‌ كرده، نگه‌ دارد.

پس‌ از اختتام‌ تشهد اگر نماز دو ركعتي‌ باشد، درود و دعا بخواند، آنگاه‌ نخست‌ به‌ طرف‌ راست‌ و سپس‌ به‌ طرف‌ چپ‌ سلام‌ گويد. در حين‌ سلام‌ گفتن‌ به‌ سمت‌ راست، افرادي‌ كه‌ در سمت‌ راست‌ وي‌ قرار دارند و فرشتگان‌ سمت‌ چپ‌ را نيت‌ كند و امام‌ در هر سمتي‌ كه‌ قرار دارد، امام‌ را هم‌ در همان‌ سمت‌ نيت‌ كند و امام‌ در هر دو سلام‌ خويش‌ مقتديها را نيت‌ كند.

‌‌اگر نماز سه‌ يا چهار ركعتي‌ باشد، پس‌ از تشهد درود نخواند، بلکه فوراً‌ تكبير گفته‌ به‌ طرف‌ قيام‌ بلند شود و ركعت‌ سوم‌ و چهارم‌ را اگر نماز فرض‌ يا واجب‌ يا سنت‌ و نفل‌ باشد، طبق‌ ضابطه‌ هر يك‌ به‌ پايان‌ رسانده، سلام‌ بدهد. پس‌ از سلام‌ دعاي‌ ذيل‌ را بخواند: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلاَمُ وَمِنْكَ السَّلاَمُ، تَبَارَكْتَ يَا ذَا الْجَلاَلِ وَالإِكْرَامِ»[6]، «اللَّهُمَّ أَعِنِّيْ عَلَى ذِكْرِكَ، وَشُكْرِكَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِكَ»[7]. خواندن‌ اين‌ دعا هم‌ مسنون‌ است: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيْكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيْرٌ، اللَّهُمَّ لاَ مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ، وَلاَ مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلاَ يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ»[8]. آمين.


﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا﴾ [التحریم: 6].

‌‌«اي‌ آناني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد، خود و خانواده‌تان‌ را از آتش‌ جهنم‌ برهانيد!».

‌بخش‌ چهارم- ‌‌قسمت‌ اول: عقايد اسلامي‌

 توحيد:

پرسش‌385: معناي‌ لفظ‌ «الله» چيست؟

پاسخ: «الله» نام‌ آن‌ ذات‌ يكتايي‌ است‌ كه‌ واجب‌ الوجود و داراي‌ تمام‌ صفات‌ كماليه‌ است.

پرسش‌386: «واجب‌ الوجود» چه‌ معنايي‌ دارد؟

پاسخ: «واجب‌ الوجود» به‌ موجودي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌: وجودش‌ واجب‌ و ضروري‌ و عدم‌ وجودش‌ محال‌ باشد.

موجودي‌ كه‌ واجب‌ الوجود باشد از قديم‌ موجود بوده‌ و براي‌ هميشه‌ موجود خواهد بود. براي‌ او نه‌ آغازي‌ و نه‌ انتهايي‌ مي‌توان‌ تصور كرد. در هيچ‌ زماني‌ نيست‌ و نابود نمي‌شود.

به‌ ذات‌ و خودي‌ خود موجود بوده‌ است‌ و در وجود خويش‌ به‌ ديگر موجودي، نيازمند و محتاج‌ نيست.

‌‌چون‌ كسي‌ كه‌ در وجود و بقاي‌ خويش‌ نيازمند به‌ ديگري‌ بوده‌ برايش‌ به‌ وجود آورنده‌اي‌ باشد، نمي‌تواند واجب‌ الوجود باشد. پس‌ بر اساس‌ تعاليم‌ عاليه‌ اسلام، «واجب‌ الوجود» فقط‌ ذات‌ يگانه‌ و بي‌همتاي‌ خداوند متعال‌ است‌ و موجودي‌ ديگر در عالم، واجب‌ الوجود نبوده‌ و نخواهد بود.

پرسش‌387: صفات‌ كماليه‌ به‌ چه‌ صفاتي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: خداوند متعال‌ واجب‌ الوجود است‌ و براي‌ واجب‌ الوجود كمال‌ ذاتي‌ ضروري‌ است. لذا تمام‌ صفاتي‌ را كه‌ براي‌ كمال‌ ذاتي‌ لازم‌ و ضروري‌ است، صفات‌ كماليه‌ مي‌نامند.

پرسش‌388: به‌ موجودي‌ كه‌ همواره‌ وجود داشته‌ و براي‌ هميشه‌ وجود خواهد داشت، چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: چنين‌ موجودي‌ را «قديم» مي‌نامند.

پرسش‌389: بجز خداوند چه‌ چيزهايي‌ قديم‌ هستند؟

پاسخ: بجز از ذات‌ خداوند و تمام‌ صفات‌ او ديگر هيچ‌ چيزي‌ قديم‌ نيست.

پرسش‌390: هنگامي‌ كه‌ بجز خداوند هيچ‌ موجودي‌ از ازل‌ وجود نداشته، پس‌ خداوند زمين‌ و آسمان‌ را چگونه‌ آفريده‌ است؟

پاسخ: خداوند تمام‌ جهان‌ را با حكم‌ و قدرت‌ خويش‌ آفريده‌ است، او براي‌ آفرينش‌ جهان‌ و زمين‌ و آسمان‌ نيازي‌ به‌ چيزي‌ نداشته‌ و نخواهد داشت. زيرا اگر خداوند براي‌ آفرينش‌ جهان‌ به‌ كسي‌ يا به‌ چيزي‌ نيازمند مي‌بود، ديگر واجب‌ الوجود نبود.

‌‌مسلم‌ است‌ كه‌ خداوند واجب‌ الوجود است. و واجب‌ الوجود در هر امري‌ از امور و كارهاي‌ خويش‌ نيازمند شخصي‌ يا چيزي‌ نيست.

پرسش‌391: صفات‌ كماليه‌ خداوند را نام‌ ببريد؟

پاسخ: صفات‌ كماليه‌ او عبارتند از: «وحدت»، «قديم»، «وجوب‌ وجود»، «حيات»، «قدرت»، «علم»، «اراده»، «سمع»، «بصر»، «كلام»، «خلق»، «تكوين» و....

پرسش‌392: «وحدت» چه‌ معني‌ و مفهومي‌ دارد؟

پاسخ: «وحدت» يعني‌- يكتا بودن، يكتايي، يكي‌ از صفات‌ خداوند است‌ و او در ذات‌ و صفات‌ خويش‌ يكتا است. توحيد هم‌ همين‌ معني‌ را دارد. يعني‌ خدا را به‌ يگانگي‌ شناختن‌ و به‌ آن‌ يقين‌ و اعتراف‌ كردن.

پرسش‌393: مفهوم‌ «قديم» و «وجوب‌ وجود» چيست؟

پاسخ: قديم‌ يعني‌ از ازل‌ تا به‌ ابد موجود بودن. و وجوب‌ وجود يعني‌ واجب‌ الوجود بودن‌ كه‌ معني‌ و مفهوم‌ آن‌ قبلاً‌ بيان‌ گرديد.

پرسش‌394: مفهوم‌ ازلي‌ و ابدي‌ چيست؟

پاسخ: «ازلي» يعني‌ اينكه‌ ابتدا و آغازي‌ نداشته‌، و ابدي‌ يعني‌ انتها و پاياني‌ ندارد. به‌ عبارت‌ ديگر: موجودي‌ است‌ كه‌ همواره‌ بوده‌ و براي‌ هميشه‌ نيز خواهد بود. پس‌ خداوند متعال، ازلي‌ و ابدي‌ است‌ و «قديم» بر همين‌ معني‌ اطلاق‌ مي‌شود.

پرسش‌395: «حيات» چه‌ مفهومي‌ دارد؟

پاسخ: «حيات» يعني‌ زندگي، خداوند هميشه‌ زنده‌ بوده‌ و زندگي‌ هميشه‌ براي‌ او ثابت‌ است.

پرسش‌396: «قدرت» چه‌ معنايي‌ دارد؟

پاسخ: قدرت‌ به‌ معناي‌ توان. خداوند بر آفرينش‌ عالم‌ و ايجاد نظم‌ آن‌ توانا بوده‌ و بر نابود كردن‌ و دوباره‌ به‌ وجود آوردن‌ آن‌ هم‌ قادر و تواناست.

پرسش‌397: صفت‌ «عِلم» چگونه‌ براي‌ خداوند ثابت‌ است؟

پاسخ: «عِلم» به‌ معناي‌ دانستن‌ است. و خداوند بر همه‌ چيز دانا است‌ و هيچ‌ چيزي‌ از احاطه‌ علمي‌ وي‌ خارج‌ نيست، خواه‌ بزرگ‌ و خواه‌ كوچك‌ باشد. به‌ هر شيئي‌ قبل‌ از وجود آن‌ و بعد از نابودي‌ آن‌ علم‌ كامل‌ دارد.

از حركت‌ كوچك‌ترين‌ مورچه، در قلب‌ شب‌ تاريك‌ به‌ خوبي‌ آگاه‌ است. هر نوع‌ تصور و خيالي‌ كه‌ در ذهن‌ آدمي‌ پديدار شود، به‌ آن‌ آگاه‌ و از آن‌ با خبر است، پس‌ علم‌ غيب‌ مختص‌ ذات‌ خداوند متعال‌ است‌ و بس!.

پرسش‌398: «اِرَ‌اده» چه‌ معنايي‌ دارد؟

پاسخ: «اراده» يعني‌ با اختيار خويش‌ عملي‌ را انجام‌ دادن. خداوند هر چيزي‌ را كه‌ بخواهد انجام‌ دهد، با اختيار و مشيت‌ خويش‌ انجام‌ مي‌دهد. و اگر بخواهد آن‌ را نابود كند، با اختيار و اراده‌ خويش‌ نابود مي‌كند.

تمام‌ تحو‌لات‌ و مسايل‌ جهان‌ مطابق‌ اختيار و اراده‌ او به‌ وقوع‌ مي‌پيوندد، هيچ‌ امري‌ از امور جهان‌ از حيطه‌ اختيار و اراده‌ او خارج‌ نيست‌ و نيز در انجام‌ هيچ‌ امري‌ هم‌ مجبور نمي‌باشد.

پرسش‌399: صفت‌ «سمع» و «بصر» چه‌ معنا و مفهومي‌ دارد؟

پاسخ: سمع‌ به‌ معناي‌ «شنيدن» و بصر به‌ معناي‌ «ديدن» يعني‌ خداوند هر حرفي‌ را مي‌شنود و هر چيزي‌ را مي‌بيند، ولي‌ همانند مخلوقات‌ نيست‌ كه، داراي‌ گوش‌ و چشم‌ باشد و نمي‌توان‌ براي‌ شنيدن‌ و ديدن‌ وي، چشم‌ و گوشي‌ تصور نمود. همچنين‌ شنوايي‌اش‌ در حد‌ي‌ است‌ كه‌ صداي‌ بسيار ضعيف‌ را مي‌شنود و بينائي‌اش‌ در حد‌ي‌ است‌ كه‌ اشيأ بسيار ريزه و كوچك‌ را هم‌ مي‌بيند. براي‌ شنيدن‌ و ديدن‌ وي‌ دوري‌ و نزديكي، تاريكي‌ و روشنائي‌ هيچ‌ فرق‌ ندارد.

پرسش‌400: صفت‌ «كلام» چه‌ معنايي‌ دارد؟

پاسخ: كلام‌ به‌ معناي‌ «سخن‌ و حرف‌ زدن» است. يعني‌ خداوند متعال‌ سخن‌ گوينده‌ است‌ و اين‌ صفت‌ برايش‌ ثابت‌ است. اما همانند مخلوقات‌ نيست‌ كه‌ داراي‌ زباني‌ باشد.

پرسش‌401: وقتي‌ خداوند متعال‌ داراي‌ زباني‌ نيست، پس‌ چگونه‌ سخن‌ مي‌گويد؟

پاسخ: مخلوقات‌ بدون‌ زبان‌ نمي‌توانند حرف‌ بزنند، چون‌ مخلوقات‌ در تمام‌ كارهاي‌ خويش‌ نيازمند اسباب‌ و وسايل‌ هستند. ولي‌ خداوند متعال‌ همانگونه‌ كه‌ در هيچ‌ كاري‌ نيازي‌ به‌ اسباب‌ و وسايل‌ ندارد، براي‌ تكلم‌ و حرف‌ زدن‌ هم‌ نيازي‌ به‌ زبان‌ ندارد، اگر او هم‌ براي‌ صحبت‌ كردن‌ به‌ زباني‌ نياز مي‌داشت، پس‌ واجب‌ الوجود نمي‌بود.

پرسش‌402: صفت‌ «خَلق» و «تَكوِين» چه‌ مفهومي‌ دارند؟

پاسخ: «خلق» يعني‌ «آفريدن» و «تكوين» يعني‌ «به‌ وجود آوردن» اين‌ دو صفت‌ نيز، براي‌ خداوند متعال‌ ثابت‌اند. زيرا فقط‌ او خالق‌ و مُكَوٍِّن‌ (به‌ وجود آورنده) تمام‌ جهان‌ است.

پرسش‌403: آيا علاوه‌ از صفت‌هاي‌ مزبور، صفت‌هاي‌ ديگري‌ هم‌ براي‌ خداوند ثابت‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: آري! براي‌ خداوند صفات‌ ديگري‌ هم‌ وجود دارد، از قبيل‌ ميراندن، زنده‌ كردن، رزق‌ دادن، عزت‌ دادن، خوار كردن‌ و غيره. تمام‌ صفات‌ خداوند همانند ذات‌ او ازلي، ابدي‌ و قديم‌اند و در آنها هيچگونه‌ تغيير و تبديل‌ و كمي‌ و بيشي‌ امكان‌ ندارد.

 ‌‌ كتاب‌هاي‌ آسماني‌:

پرسش‌404: در تعليمات‌ اسلامي‌ چنين‌ گفته‌ شده‌ است‌ كه:‌ قرآن‌ در مدت‌ بيست‌ و سه‌ سال‌ نازل‌ شده، در صورتي‌ كه‌ خداوند در قرآن‌ مي‌فرمايد: ﴿رَمَضَانَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ فِيهِ ٱلۡقُرۡءَانُ﴾ [البقرة: 23]. يعني‌: «ماه‌ رمضان‌ ماهي‌ است‌ كه‌ قرآن‌ در آن‌ نازل‌ گرديده‌ است». از اين‌ آيه‌ معلوم‌ مي‌شود كه‌ قرآن‌ در ماه‌ رمضان‌ نازل‌ شده‌ است. و در جاي‌ ديگر فرموده: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ ١﴾ [القدر: 1]. «ما قرآن‌ را در شب‌ قدر فرود آورديم». از اين‌ معلوم‌ مي‌شود كه‌ قرآن‌ در شب‌ قدر نازل‌ شده‌ است. حالا سؤ‌ال‌ اينجا است‌ كه‌ اين‌ سه‌ گفتار با هم‌ متضادند. كدام‌ يك‌ از آنها صحيح‌ است؟

پاسخ: اين‌ هر سه‌ گفتار صحيح‌اند و هيچگونه‌ تضادي‌ وجود ندارد. به‌ دليل‌ اين‌ كه:‌ قرآن‌ در دو مرحله‌ نازل‌ شده‌ است. نخست‌ از لوح‌ محفوظ‌ به‌ آسمان‌ دنيا دوم‌ از آسمان‌ دنيا بر حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ﷺ‬ بطور تدريجي‌ و آهسته‌ بر حسب‌ نيازها. در دو آيه‌ قرآن‌ مراد از نزول، نزول‌ اول‌ است‌ يعني‌ قرآن‌ در يك‌ دفعه‌ از لوح‌ محفوظ‌ بر آسمان‌ دنيا در ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ و در شب‌ قدر نازل‌ شده‌ است.

‌‌و مراد از نزول‌ آن‌ در مدت‌ بيست‌ و سه‌ سال، اين‌ است‌ كه:‌ از آسمان دنيا بر حسب‌ ضرورت‌ و نيازها بر پيامبر گراميr‌ نازل‌ شده، لذا هيچگونه‌ تضاد و تناقضي‌ در ميان‌ آيه‌هاي‌ فوق‌ وجود ندارد.

پرسش‌405: نزول‌ قرآن‌ در كجا آغاز شد؟

پاسخ: در مكه‌ مكرمه‌ كوهي‌ است‌ به‌ نام‌ «حِرَ‌اء» كه‌ در آن‌ غاري‌ وجود دارد. پيامبر اكرم‌ﷺ‬ براي‌ عبادت‌ و راز و نياز با پروردگار خويش‌ بدانجا مي‌رفت‌ و تا چند روز در همانجا مشغول‌ عبادت‌ الهي‌ مي‌شد. آذوقه‌ چند روز را با خود مي‌برد و هنگامي‌ كه‌ آذوقه‌اش‌ تمام‌ مي‌شد، به‌ خانه‌ باز گشته، مقداري‌ آذوقه‌ برداشته‌ و دوباره‌ به‌ آنجا مراجعت‌ مي‌كرد و مشغول‌ عبادت‌ مي‌شد. در تنهايي‌ خدا را عبادت‌ مي‌كرد. در همان‌ غار نزول‌ قرآن‌ مجيد بر پيامبرr آغاز گشت.

پرسش‌406: نزول‌ قرآن‌ مجيد چگونه‌ آغاز شد؟

پاسخ: پيامبر بزرگوار در همان‌ غار تشريف‌ داشتند تا اين‌ كه‌ حضرت‌ جبرئيل‌ نزد ايشان‌ آمد و در مقابل‌ آن‌ حضرت‌ نمودار شد و به‌ آن‌ حضرت‌ گفت: «اِقرَ‌أ» اين‌ اولين‌ كلمه‌ سوره‌ علق‌ است‌ كه‌ معنايش‌ هست‌ «بخوان».

آن‌ حضرت‌ فرمودند: من‌ خواننده‌ نيستم. بار دوم‌ و سوم‌ اين‌ عمل‌ تكرار شد. تا اينكه‌ در پايان، جبرئيل‌ شروع‌ به‌ خواندن‌ اين‌ آيه‌ها كرد:

﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ ٢ ٱقۡرَأۡ وَرَبُّكَ ٱلۡأَكۡرَمُ ٣ ٱلَّذِي عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ ٥﴾ [العلق: 1-5]. «پيامبر هنگامي‌ كه‌ اين‌ آيه‌ها را از جبرئيل‌ شنيد، شروع‌ به‌ خواندن‌ آنها نمود. و اين‌ اولين‌ آيه‌هايي‌ از قرآن‌ هستند كه‌ به‌ شرح‌ مذكور بر پيامبر نازل‌ شدند».

پرسش‌407: آيا قرآن‌ مجيد با همين‌ ترتيب‌ خاصي‌ كه‌ اكنون‌ دارد، نازل‌ شده‌ است؟

پاسخ: خير! ترتيب‌ فعلي‌ بر اساس‌ ترتيب‌ نازل‌ شدن‌ آن‌ نيست‌ زيرا كه‌ نزول‌ قرآن‌ بر حسب‌ نياز و ضرورتها انجام‌ يافته‌ است. البته‌ هنگامي‌ كه‌ سوره‌ يا آيه‌اي‌ نازل‌ مي‌شد، پيامبر اكرم‌ﷺ‬ به‌ نويسندگان‌ وحي‌ دستور مي‌داد كه‌ اين‌ سوره‌ را پس‌ از فلان‌ سوره‌ قرار دهيد، و اين‌ آيه‌ را فلان‌ جاي‌ پس‌ از فلان‌ آيه‌ بگذاريد. پس‌ اين‌ وضع‌ و ترتيب‌ فعلي‌ قرآن، گرچه‌ به‌ صورت‌ ترتيب‌ نزول‌ آن‌ نيست، اما طبق‌ دستور و راهنمايي‌ حضرت‌ رسول‌ اكرمr اين‌ چنين‌ ترتيب‌ داده‌ شده‌ است.

پرسش‌408: دستورها و راهنماييهايي‌ را كه‌ آن‌ حضرت‌ در مورد ترتيب‌ و نوشتن‌ قرآن‌ مجيد صادر مي‌كرد، از طرف‌ خودش‌ بود يا به‌ دستور و حكم‌ خداوند متعال؟

پاسخ: تعداد سوره‌ها، آغاز و پايان‌ آنها و تعداد آيه‌هاي‌ هر سوره‌ و آغاز و پايان‌ آيه، خلاصه، ترتيب‌ كلي‌ قرآن‌ مجيد را خداوند متعال‌ به‌ واسطه‌ حضرت‌ جبرئيل‌u، به‌ آگاهي‌ و اطلاع‌ پيامبر اكرم‌ﷺ‬ رسانده‌ است‌ و به‌ واسطه‌ آن‌ حضرت، اين‌ ترتيب‌ خاص‌ به‌ ما رسيده‌ و ما از آن‌ آگاه‌ گشته‌ايم.

پرسش‌409: بيش‌ از سيزده‌ قرن‌ است‌ (اين‌ مدت‌ به‌ اعتبار زمان‌ مؤ‌لف‌ است‌ - مترجم) كه‌ قرآن‌ مجيد نازل‌ شده‌ است، لذا چه‌ دليلي‌ وجود دارد كه‌ قرآني‌ كه‌ در حال‌ حاضر در دست‌ ما مسلمانان‌ است، عيناً‌ همان‌ قرآني‌ است‌ كه‌ بر پيامبر اكرم‌ نازل‌ شده‌ است؟

پاسخ: براي‌ اين‌ موضوع‌ دلايل‌ زيادي‌ وجود دارد كه‌ ما ذيلاً‌ به‌ چند دليل‌ ساده‌ و آسان‌ اشاره‌ مي‌كنيم:

دليل‌ اول:

تواتر قرآن‌ كه‌ از زمان‌ پيامبر اكرم‌ تا زمان‌ حاضر عصر به‌ عصر نقل‌ گرديده، بزرگترين‌ دليل‌ بر قطعيت‌ و دست‌ نخوردگي‌ قرآن‌ است. و آنچه‌ از طريق‌ تواتر ثابت‌ شود چنان‌ قطعي‌ و يقيني‌ است‌ كه‌ جاي‌ هيچگونه‌ شك‌ و ترديدي‌ در آن‌ وجود ندارد.

پرسش‌410: «مُتَواتِر» و «تَواتُر» چه‌ معنا و مفهومي‌ دارند؟

پاسخ: به‌ هر شيئي‌ كه‌ نقل‌ كنندگان‌ آن‌ چنان‌ زياد باشند كه‌ توهم‌ نشود آنچه‌ بيان‌ مي‌كنند دروغ‌ و خلاف‌ واقع‌ باشد، «متواتر» و نقل‌ به‌ روش‌ مذكور را «تواتر» مي‌گويند.

پس‌ گروهها و انسانهاي‌ بي‌ شماري‌ قرآن‌ مجيد را از زمان‌ پيامبر نقل‌ كرده‌ و به‌ آيندگان‌ رسانده‌اند و به‌ همان‌ طريق، دوره‌ به‌ دوره‌ منتقل‌ شده‌ و اكنون‌ به‌ دست‌ ما رسيده‌ است‌ و هيچ‌ فرد عاقلي‌ تصور و باور نمي‌كند كه‌ در طول‌ تاريخ، انسانهاي‌ بي‌شماري‌ مسئله‌اي‌ را نقل‌ كنند كه‌ واقعيت‌ نداشته‌ باشد.

دليل‌ دوم:

از زمان‌ حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ﷺ‬ تا امروز ميليون‌ها انسان‌ در قرن‌هاي‌ مختلف‌ حافظ‌ قرآن‌ بوده‌اند.

جامعه‌ اسلامي‌ امروز هم‌ مفتخر به‌ اين‌ است‌ كه‌ قرآن‌ مجيد در سينه‌ ميليونها اطفال‌ معصوم‌ و سربازان‌ بزرگسال‌ اسلام‌ جايگزين‌ گشته‌ و محفوظ‌ مانده‌ است. كتابي‌ كه‌ از زمان‌ نزولش‌ تا به‌ حال، اينقدر انسان‌ حافظ‌ آن‌ باشند، اين‌ بزرگترين‌ دليل‌ بر حقانيت‌ و اصالت‌ آن‌ خواهد بود.

دليل‌ سوم:

خداوند در قرآن‌ مجيد فرموده‌ است:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: 9]. ترجمه: «همانا قرآن‌ را فرود آورده‌ايم‌ و از آن‌ پاسباني‌ خواهيم‌ كرد».

پس‌ هنگامي‌ كه‌ خداوند متعال‌ حفاظت‌ قرآن‌ را متعهد شده‌ است‌ و وعده‌ فرموده، بطور قطع‌ و يقين‌ ثابت‌ مي‌شود كه‌ قرآني‌ كه‌ در حال‌ حاضر در ميان‌ مسلمين‌ وجود دارد، همان‌ قرآني‌ است‌ كه‌ بر پيامبر اكرم‌ از لوح‌ محفوظ‌ توسط‌ جبرئيل‌ نازل‌ گرديده‌ است‌ و هيچگونه‌ كم‌ و كاستي‌ در آن‌ وجود ندارد و تا قيامت‌ محفوظ‌ خواهد ماند.

دليل‌ چهارم:

قرآن‌ مجيد در حين‌ نزولش‌ همه‌ دانشمندان‌ و روشنفكران‌ جهان‌ را به‌ مبارزه‌ طلبيد و به‌ آنها تحد‌ي‌ كرد بطوري‌ كه‌ نه‌ در عصرهاي‌ بعدي‌ كسي‌ توانست‌ كه‌ همانند قرآن‌ كتابي‌ بياورد و تا قيامت‌ هم‌ احدي‌ نخواهد توانست. اين‌ خود بزرگترين‌ دليل‌ بر حقانيت‌ و اصالت‌ و عدم‌ تغيير در آن‌ كتاب‌ جاودانه‌ انسان‌ ساز است.

 رسالت‌:

پرسش‌411: در قرآن‌ مجيد مذكور است:

﴿وَإِن مِّنۡ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٞ﴾ [فاطر: 24].

«ترجمه: «هيچ‌ اُمتي‌ نيست‌ مگر در آن‌ بيم‌ دهنده‌اي‌ (پيامبري) مبعوث‌ شده‌ است». و در جاي‌ ديگر مي‌فرمايد: ﴿وَلِكُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ﴾ [الرعد: 7].

ترجمه: «براي‌ هر قومي‌ راهنمايي‌ فرستاده‌ شده‌ است».

از اين‌ آيه‌ها به‌ خوبي‌ واضح‌ و روشن‌ مي‌شود كه‌ در هر منطقه‌ و كشوري‌ از طرف‌ خداوند پيامبري‌ فرستاده‌ شده‌ است.

پرسش‌412: آيا مثلاً‌ به‌ هندوستان‌ هم‌ پيامبري‌ مبعوث‌ شده‌ است؟

پاسخ: بدون‌ ترديد از آيه‌هاي‌ فوق‌ چنين‌ معلوم‌ مي‌شود كه‌ خداوند براي‌ هر اُمَّت‌ و گروه، پيامبري‌ فرستاده‌ و بعيد نيست‌ كه‌ در روزگاران‌ گذشته‌ به‌ خطه‌ هندوستان‌ هم‌ پيامبري‌ فرستاده‌ شده‌ باشد. والله أعلم.‌

پرسش‌413: آيا ممكن‌ است‌ كه‌ پيشوا و رهبر هندوها «كرشن‌ جي» (رام‌ چندر جي) در واقع‌ پيامبراني‌ باشند كه‌ به‌ سوي‌ هنديها فرستاده‌ شده‌اند؟

پاسخ: خير، چنين‌ پنداري‌ صحيح‌ نيست‌ زيرا نبوت‌ يك‌ وظيفه‌ و تكليفي‌ است‌ كه‌ خداوند به‌ بندگان‌ خاص‌ خود عنايت‌ مي‌كند. و تا زماني‌ كه‌ از طريق‌ شرع‌ مقدس‌ اسلام‌ براي‌ ما معلوم‌ نشود كه‌ چه‌ كساني‌ پيامبر بوده‌اند، براي‌ ما جايز و صحيح‌ نيست‌ كه‌ بر حسب‌ پندار و تخمين‌ افرادي‌ را به‌ پيامبري‌ منسوب‌ كنيم‌ در حالي‌ كه‌ آنها پيامبر نبوده‌اند. اگر ما بدون‌ دليل‌ شرع‌ از طرف‌ خويش‌ در اين‌ مورد اظهار نظر كنيم‌ و افرادي‌ را پيامبر بدانيم‌ كه‌ در واقع‌ پيامبر نبوده‌اند، مرتكب‌ اشتباه‌ بزرگي‌ در عقيده‌ خويش‌ گشته‌ايم‌ كه‌ در روز قيامت‌ بر اثر ارتكاب‌ آن، محاسبه‌ و مؤ‌اخذه‌ خواهيم‌ شد. پس‌ از گذشتگان‌ كساني‌ را مي‌توانيم‌ پيامبر بناميم‌ كه‌ نبوت‌ آنها فقط‌ از طريق‌ شريعت‌ مقدس‌ اسلام‌ براي‌ ما ثابت‌ شده‌ باشد. و در قرآن‌ يا احاديث‌ صحيحه‌ به‌ آنان‌ پيامبر گفته‌ شده‌ است. در مورد پيشوايان‌ هندوها و يا پيشوايان‌ ساير اديان‌ و مذاهب، اين‌ قدر مي‌توان‌ اظهار نظر كرد كه‌ اگر عقايد و اعمال‌ آنان‌ صحيح‌ بوده‌ است‌ و تعليمات‌ آنان‌ بر خلاف‌ تعليمات‌ آسماني‌ نبوده‌ و انسانها را رهبري‌ و راهنمايي‌ كرده‌اند، ممكن‌ است‌ كه‌ پيامبر بوده‌ باشند. ولي‌ اين‌ سخن‌ فقط‌ در حد امكان‌ و تخمين‌ قابل‌ قبول‌ است‌ و گرنه‌ هيچ‌ مدرك‌ و دليلي‌ ندارد.

پرسش‌414: در مورد آن‌ حضرت‌ﷺ‬ چه‌ عقيده‌اي‌ بايد داشت؟

پاسخ: در مورد ايشان‌ به‌ امور زير بايد معتقد بود:

1-    ايشان‌ بنده‌ خدا و بشر بوده‌اند.

2-    پس‌ از خداوند متعال، از تمام‌ مخلوقات‌ افضل‌ و برتر هستند.

3-    از تمام‌ گناهان‌ معصوم‌ و پاك‌ اند.

4-    خداوند قرآن‌ مجيد را بر ايشان‌ نازل‌ فرموده‌ است.‌

5-    خداوند ايشان‌ را در شب‌ معراج‌ به‌ حضور و بارگاه‌ خويش‌ پذيرفت‌ و در همان‌ شب‌ از بهشت‌ و دوزخ‌ بازديد فرمودند.

6-    آن‌ حضرت‌ به‌ دستور و امر خداوند معجزه‌هاي‌ متعددي‌ به‌ مردم‌ نشان‌ دادند.

7-    بيش‌ از حد، خداوند را عبادت‌ و پرستش‌ مي‌كردند.

8-    داراي‌ اخلاق‌ و عاداتي‌ بس‌ والا و پسنديده‌ بودند.

9-    خداوند به‌ وي‌ علم‌ و آگاهي‌ بسياري‌ از احوال‌ گذشتگان‌ و آيندگان‌ داده‌ بود كه‌ ايشان‌ اُمت‌ خويش‌ را از آنها آگاه‌ ساختند.

10- خداوند به‌ ايشان‌ بيش‌ از تمام‌ مخلوقات، علم‌ و دانش‌ عطا كرده‌ بود، اما با همه‌ اينها، عالم‌ الغيب‌ نبود، زيرا «عالم‌ غيب» بودن‌ مختص‌ خداوند متعال‌ و صفت‌ حضرت‌ اوست.

11- وي‌ خاتم‌ الأنبياء است‌ كه‌ پس‌ از ايشان‌ پيامبري‌ ديگر مبعوث‌ نخواهد شد. البته‌ حضرت‌ عيسي u كه‌ از پيامبران‌ گذشته‌ است، نزديك‌ به‌ قيامت‌ از آسمان‌ فرود آيد و از شريعت‌ اسلام‌ اتباع‌ و پيروي‌ كند.

12- آن‌ حضرت‌ پيامبر انسان‌ها و جن‌ها است.

13- ايشان‌ در روز قيامت‌ با اجازه‌ خداوند براي‌ محرومان‌ و خطاكاران‌ شفاعت‌ و سفارش‌ مي‌كنند. بدين‌ لحاظ‌ وي‌ را «شَفِيعُ‌ الـمُذنِبِين»، (سفارش‌ كننده‌ گناهكاران) مي‌گويند و خداوند هم‌ شفاعت‌ آن‌ حضرت‌ را خواهند پذيرفت.

14- انجام‌ چيزهايي‌ كه‌ امر كرده‌ و دستور داده‌ است‌ و باز آمدن‌ از چيزهايي‌ كه‌ منع‌ فرموده‌ و باور و يقين‌ داشتن‌ به‌ چيزهايي‌ كه‌ خبر داده‌ است، لازم‌ و ضروري‌ است.

15-  محبت‌ با او و تعظيم‌ و گراميداشت‌ وي‌ بر عهده‌ تك‌ تك‌ اُمَّت‌ واجب‌ است، ولي‌ محبت‌ و گراميداشت‌ او بايد در چهارچوب‌ و اصول‌ شرع‌ و موافق‌ با قواعد و ضوابط‌ آن‌ باشد.

مسايل‌ خلاف‌ شرع‌ را لباس‌ محبت‌ و تعظيم‌ پوشيدن. جهالت‌ و ناداني‌ است‌ (بلكه‌ در واقع، عداوت‌ و دشمني‌ با آن‌ حضرت‌ خواهد بود).

پرسش‌415: معنا و مفهوم‌ «مَعصُوم» بودن‌ چيست؟

پاسخ: «معصوم» بودن‌ يعني‌ هيچگونه‌ گناهي‌ چه‌ صغيره‌ و چه‌ كبيره‌اي، قصداً‌ و يا بطور فراموشي‌ از آن‌ حضرت‌ سر نزده‌ است. و تمام‌ پيامبران‌ از هر نوع‌ گناه‌ معصوم‌ و مبر‌ا هستند.

پرسش‌416: معراج‌ پيامبر جسماني‌ بوده‌ يا در عالم‌ خواب‌ و رؤ‌يا بوده‌ است؟

پاسخ: پيامبر اكرمr در حال‌ بيداري‌ با جسم‌ و جان‌ مبارك‌ خويش‌ به‌ معراج‌ رفتند.

البته‌ چند مرتبه‌ در عالم‌ خواب‌ و رؤ‌يا هم‌ به‌ معراج‌ برده‌ شدند كه‌ آن‌ را معراج‌ «مَنَامِي» مي‌گويند، چون‌ «مَنَام» به‌ معناي‌ خواب‌ است. خواب‌ آن‌ حضرت‌ و تمام‌ پيامبران‡ راست‌ و صحيح‌ است. و شبهه‌ اشتباه‌ و خطا در آن‌ وجود ندارد.

پس‌ در يك‌ بار «معراج‌ جسماني» و در حال‌ بيداري‌ بوده‌ و چهار يا پنج‌ بار معراج‌ «منامي‌- در خواب» بوده‌ است.

پرسش‌417: «شفاعت» چه‌ مفهومي‌ دارد؟

پاسخ: «شفاعت» يعني‌ سفارش. در روز قيامت‌ آن‌ حضرت‌ به‌ بارگاه‌ خداوند متعال‌ براي‌ بندگان‌ مجرم‌ و خطاكار سفارش‌ مي‌كنند. هر چند كه‌ اين‌ شرف‌ و فضل، نصيب‌ آن‌ حضرت‌ شده‌ است‌ اما ايشان، ادب‌ جلال‌ و كبريايي‌ خداوند را به‌ جا آورده، بدون‌ اجازه، اقدام‌ به‌ شفاعت‌ نمي‌كنند بلكه‌ نخست‌ از محضر خداوند متعال‌ كسب‌ اجازه‌ نموده، پس‌ از اينكه‌ اجازه‌ عنايت‌ شود، شفاعت‌ مي‌كنند.

پرسش‌418: علاوه‌ بر آن‌ حضرت، كسان‌ ديگري‌ هم‌ در روز قيامت‌ شفاعت‌ مي‌كنند يا خير؟

پاسخ: آري، علاوه‌ بر ايشان، ساير پيامبران، شهيدان، اولياء و دوستان‌ خدا هم‌ با اجازه‌ خداوند، شفاعت‌ مي‌كنند. ولي‌ بدون‌ اجازه‌ خداوند، احدي‌ توان‌ و قدرت‌ شفاعت‌ را نداشته‌ و شفاعت‌ نمي‌كند.

پرسش‌419: شفاعت‌ براي‌ عفو و بخشيدن‌ چه‌ گناهاني‌ صورت‌ مي‌گيرد؟

پاسخ: به‌ جز كفر و شرك‌ براي‌ هر گناه‌ ديگري‌ شفاعت‌ مي‌شود. كساني‌ كه‌ مرتكب‌ گناهان‌ كبيره‌ شده‌اند، بيشتر محتاج‌ و نيازمند شفاعت‌اند، زيرا گناهان‌ صغيره‌ در دنيا بر اثر انجام‌ عبادات‌ هم‌ بخشوده‌ مي‌شوند.

 ‌‌ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌:

پرسش‌420: «ايمان» يعني‌ چه؟

پاسخ: «ايمان» عبارت‌ است‌ از تصديق‌ و باور قلبي‌ به‌ ذات‌ يگانه‌ خداوند متعال‌ و تمام‌ صفات‌ وي‌ و به‌ فرشتگان‌ و كتاب‌هاي‌ آسماني‌ و تمام‌ پيامبران‌ و پذيرفتن‌ تمام‌ دستورهايي‌ كه‌ پيامبر اسلام، حضرت‌ محمدr از طرف‌ خداوند براي‌ انسان‌ها آورده‌ است. و با زبان‌ هم‌ اقرار و اعتراف‌ كردن‌ به‌ تمام‌ موارد ياد شده.

همين‌ تصديق‌ قلبي‌ و اعتراف‌ زباني، بيانگر ماهيت‌ و حقيقت‌ ايمان‌ است. ولي‌ گاهي‌ اعتراف‌ با زبان‌ به‌ خاطر ضرورت‌ و اجبار ساقط‌ مي‌شود. مانند ايمان‌ شخصي‌ كه‌ گنگ‌ است‌ و با زبان‌ نمي‌تواند اعتراف‌ كند و يا كسي‌ كه‌ جانش‌ در خطر است.

پرسش‌421: «اعمال‌ صالحه» به‌ چه‌ چيزهايي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «اعمال‌ صالحه» يعني‌ كارهاي‌ نيك‌ و خوب. عبادتها و كارهايي‌ را كه‌ خداوند و پيامبرانش‌ به‌ انسانها آموخته‌اند، به‌ آنها «اعمال‌ صالحه» گفته‌ مي‌شود.

پرسش‌422: آيا كارهاي‌ نيك‌ و اعمال‌ صالحه‌ در حقيقت‌ ايمان‌ داخل‌اند؟

پاسخ: آري! در «ايمان‌ كامل»، اعمال‌ صالحه‌ داخل‌ هستند. از اعمال‌ صالحه، در ايمان‌ آدمي‌ نور و تَبَلوُر‌ و كمال‌ پيدا مي‌شود و اگر اعمال‌ صالحه‌ نباشند، در ايمان، نقص‌ و خلل‌ وجود دارد.

پرسش‌423: «عبادت» چه‌ مفهومي‌ دارد؟

پاسخ: عبادت‌ يعني‌ بندگي‌ كردن. معبود واقعي‌ همه‌ ما، ذات‌ يگانه‌ خداوند متعال‌ است‌ كه‌ ما و همه‌ جهانيان‌ را آفريده‌ است. پس‌ همه‌ ما بنده‌ و فرمانبردار او هستيم. او به‌ ما دستور عبادت‌ و بندگي‌ داده‌ است. لذا عبادت‌ و بندگيِ‌ او بر عهده‌ ما فرض‌ مي‌باشد.

پرسش‌424: خداوند به‌ كدام‌ يك‌ از مخلوقات‌ خويش‌ دستور عبادت‌ داده‌ است؟

پاسخ: خداوند به‌ انسان‌ها و جن‌ها دستور عبادت‌ داده‌ است. و به‌ اين‌ دو نوع‌ مخلوق، «مُكَلَّف» گفته‌ مي‌شود. فرشتگان‌ و ساير جانداران‌ جهان‌ «مُكَلَّف» و مُوظَّف‌ به‌ عبادت‌ نيستند.

پرسش‌425: جن‌ها چه‌ كساني‌ هستند؟

پاسخ: جن‌ از موجودات‌ و مخلوقات‌ خداوند است‌ كه‌ از آتش‌ خلق‌ شده‌ است،‌ اجسام‌ جن‌ها چنان‌ لطيف‌ و نازك‌ است‌ كه‌ براي‌ ما قابل‌ رؤ‌يت‌ نيست، ولي‌ هنگامي‌ كه‌ به‌ شكل‌ انسان‌ و يا حيواني‌ در آيند، قابل‌ رؤ‌يت‌ خواهند شد. خداوند به‌ آنها اين‌ قدرت‌ و توان‌ را داده‌ است‌ كه‌ به‌ شكلهاي‌ گوناگون‌ در آيند. در جن‌ها هم‌ مرد و هم‌ زن‌ وجود دارد و همانند انسانها توالد و تناسل‌ دارند.

پرسش‌426: اصولاً‌ روش‌ عبادت‌ كردن‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: عبادت‌ داراي‌ روش‌هاي‌ گوناگون‌ است‌ كه‌ قسمتي‌ از آن‌ به‌ شرح‌ ذيل‌ است:

1-    خواندن‌ نماز.

2-    روزه‌ گرفتن.

3-    به‌ حج‌ رفتن.

4-    قرباني‌ كردن.

5-    اعتكاف‌ نشستن.

6-    زكات‌ دادن.

7-    امر به‌ معروف.

8-    نهي‌ از منكر.

9-    آداب‌ و احترام‌ پدر و مادر و اساتيد و از خود بزرگترها را به‌ جا آوردن.

10-  بنأ و ساختن‌ مساجد.

11-  ساختن‌ مدارس.

12-  آموختن‌ علم‌ و دانش‌ دين.

13-  به‌ ديگران‌ علم‌ دين‌ آموختن.

14-  همكاري‌ و كمك‌ با طلاب‌ علوم‌ ديني.

15-  با دشمنان‌ خدا در راه‌ خدا جنگيدن.

16-  بر آوردن‌ نياز و حاجت‌ مستمندان.

17-  به‌ گرسنگان‌ طعام‌ دادن.

18-  به‌ تشنگان‌ آب‌ نوشانيدن.

19-  علاوه‌ بر موارد ياد شده، انجام‌ هر كاري‌ كه‌ براي‌ خدا و موافق‌ دستورهاي‌ او باشد، همه‌ اينها در عبادت‌ داخل‌اند و به‌ اين‌ نوع‌ كارها «اعمال‌ صالحه» گفته‌ مي‌شود.

 ‌بيان‌ معصيت‌ و گناهان‌:

پرسش‌427: «معصيت» يعني‌ چه؟

پاسخ: «معصيت» يعني‌ نا فرماني‌ كردن‌ و دستور نپذيرفتن. در هر كاري‌ كه‌ از دستورهاي‌ خداوند سر پيچي‌ و نا فرماني‌ شود، به‌ آن‌ معصيت‌ مي‌گويند. ارتكاب‌ گناه، كار زشت‌ و ناپسندي‌ است. گناه‌ باعث‌ خشم‌ و نارضايتي‌ خداوند متعال‌ مي‌شود و عذاب‌ وي‌ را به‌ دنبال‌ دارد. بزرگترين‌ گناه‌ از ميان‌ انواع‌ گناهان، كفر و شرك‌ است. كافر و مشرك‌ براي‌ هميشه‌ در دوزخ‌ باقي‌ خواهد ماند. براي‌ كافر و مشرك‌ احدي‌ شفاعت‌ نمي‌كند.

خداوند در قرآن‌ مجيد فرموده‌ است: «من‌ هرگز كافر و مشرك‌ را نخواهم‌ بخشيد!».

 ‌‌بيان‌ كفر و شرك‌:

پرسش‌428: «كفر» و «شرك» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: به‌ هر چيزي‌ كه‌ ايمان‌ آوردن‌ به‌ آن‌ فرض‌ و ضروري‌ باشد، انكار آن‌ «كفر» است. مثلاً‌ اگر كسي‌ خداوند را قبول‌ نداشته‌ باشد، يا صفات‌ او را منكر شود، و يا معتقد به‌ تعدد خدايان‌ باشد، فرشتگان‌ را انكار كند، يا يكي‌ از كتاب‌هاي‌ آسماني‌ را قبول‌ نكند يا پيامبري‌ را قبول‌ نكند يا منكر تقدير و قيامت‌ باشد، يا يكي‌ از احكامهاي‌ قطعي‌ و يقيني‌ را منكر شود، يا سخن‌ و خبر حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ﷺ‬ را انكار نموده‌ و دروغ‌ پندارد در تمام‌ موارد ياد شده، كافر مي‌شود.

«شرك» يعني‌ با ذات‌ و يا صفات‌ خداوند كسي‌ يا چيزي‌ را شريك‌ كردن.

پرسش‌429: شريك‌ گرفتن‌ با ذات‌ خداوند متعال‌ يعني‌ چه؟

پاسخ: با ذات‌ خداوند شريك‌ قايل‌ شدن‌ يعني‌ اين‌ كه‌ به‌ وجود بيش‌ از يك‌ خدا و يك‌ معبود، معتقد بودن‌ مانند مسيحيان‌ كه‌ به‌ واسطه‌ قايل‌ بودن‌ به‌ سه‌ خدا، مشرك‌ هستند.

زردشتي‌ها به‌ واسطه‌ معتقد بودن‌ به‌ دو خدا مشرك،‌ و هندوها به‌ واسطه‌ معتقد بودن‌ به‌ خدايان‌ متعدد، «مشرك» هستند.

پرسش‌430: شريك‌ و همتا قرار دادن‌ در صفات‌ خداوند چگونه‌ است

پاسخ: صفتي‌ كه‌ براي‌ خداوند ثابت‌ است، ثابت‌ كردن‌ آن‌ براي‌ ديگران‌ نيز شرك‌ است. چون‌ در هيچ‌ مخلوقي‌ چه‌ «پيامبر» باشد و يا «فرشته»، «ولي»، «شهيد»، «امام» و غيره‌ صفتي‌ همانند صفات‌ خداوند، وجود ندارد.

پرسش‌431: «شرک في‌الصفات» داراي‌ چند قسم‌ است؟

پاسخ: اقسام‌ بسياري‌ دارد كه‌ در اينجا به‌ بيان‌ چند قسم‌ آن‌ بسنده‌ مي‌كنيم:

1- شرك‌ «در قُدرَت» يعني‌ صفت‌ قدرت‌ را كه‌ براي‌ خداوند ثابت‌ است، براي‌ ديگران‌ ثابت‌ كردن. مانند اين‌ كه‌: معتقد بود كه‌ در قدرت‌ و توان‌ فلان‌ پيامبر، ولي، شهيد، امام‌ و غيره‌ فرود آوردن‌ باران‌ يا شفا دادن‌ يا فرزند دادن، يا ميراندن‌ هست‌، يا مي‌توانند نوعي‌ نفع‌ و ضرر به‌ مخلوقات‌ برسانند، همه‌ اينها شرك‌ است.

2- شرك‌ «در عِلم» يعني‌ صفت‌ علم‌ را كه‌ براي‌ خداوند ثابت‌ است، براي‌ ديگران‌ ثابت‌ كردن‌ و چنين‌ پنداشتن‌ كه‌ فلان‌ پيامبر يا امام‌ يا شخص‌ ديگر همانند خداوند، «عالم‌ غيب» است. يا علم‌ به‌ تمام‌ مسايل‌ جزيي‌ دارد، يا از تمام‌ احوال‌ ما آگاه‌ است‌ يا به‌ مسايل‌ حاضر و آينده‌ علم‌ و آگاهي‌ دارد تمام‌ اين‌ عقيده‌ها «شرك» است.

3- شرك‌ «در شنيدن‌ و ديدن» يعني‌ دو صفت، «سَمع‌ و بَصَر» كه‌ مختص‌ خداوند اند، براي‌ كسي‌ ثابت‌ كردن‌ و چنين‌ معتقد بودن‌ كه‌ فلان‌ انسان‌ (در هر مقامي‌ كه‌ باشد) تمام‌ حرفها و صحبتهاي‌ ما را چه‌ از دور و چه‌ از نزديك‌ مي‌شنود يا كارهاي‌ ما را از هر جا كه‌ باشد، مشاهده‌ مي‌كند و زير نظر دارد، همه‌ اينها شرك‌اند.

4- شرك‌ «در حكم» يعني‌ همانند خداوند كسي‌ ديگر را حاكم‌ دانستن‌ و دستورهاي‌ او را مانند احكام‌ خداوند دانستن‌ و پذيرفتن.

مثلاً‌ كسي‌ دستور داد كه‌ اين‌ كار را پيش‌ از نماز عصر بايد انجام‌ دهي. اين‌ دستور وي‌ را چنان‌ مهم‌ و قابل‌ توجه‌ دانستن‌ كه‌ به‌ خاطر اجراي‌ آن، نماز عصر كه‌ يكي‌ از احكام‌ و فرايض‌ خداوندي‌ است، قضاء شود. و يا در وقت‌ مكروه‌ خوانده‌ شود و هيچ‌ باك‌ و هراسي‌ از اين‌ مسئله‌ هم‌ نداشته‌ باشد، اين‌ عمل‌ يك‌ نوع‌ شرك‌ است.

5- شرك‌ «در عبادت» يعني‌ كسي‌ ديگر را همانند خداوند شايسته‌ عبادت‌ دانستن. مثلاً‌ سجده‌ يا ركوع‌ كردن‌ براي‌ يك‌ انسان، يا طواف‌ و سجده‌ قبر يك‌ انسان‌ (ولو اينكه‌ پيامبر و امام‌ هم‌ باشد). يا روزه‌ گرفتن‌ به‌ نام‌ پيامبر، امام، ولي‌ و غيره، يا ذبح‌ گوسفند به‌ نام‌ و به‌ خاطر آنها.

تمام‌ اين‌ موارد در «شرک في‌ العبادت» داخل‌اند.

پرسش‌432: علاوه‌ بر امور بيان‌ شده، اعمال‌ شرك‌آميز ديگري‌ هم‌ وجود دارد يا خير؟

پاسخ: آري، اعمال‌ بسياري‌ هستند كه‌ در آنها احتمال‌ شرك‌ موجود است، و اجتناب‌ از آن‌ لازم‌ است. قسمتي‌ از آنها به‌ شرح‌ زير مي‌باشد.

1-    تحقيق‌ و پرسيدن‌ مسايل‌ غيبي‌ از «كاهنان» و «منجم‌ها».

2-    مراجعه‌ به‌ فال‌ گيران‌ و فال‌ گرفتن‌ از آنها.

3-    بردن‌ نذرها بر سر قبرها.

4-    به‌ نام‌ غير خدا قسم‌ خوردن.

5-    بدون‌ ضرورت‌ شرعي‌ عكس‌ گرفتن‌ و يا تعظيم‌ و اكرام‌ عكسها و مجسمه‌ها.

6-    مشكل‌ گشا دانستن‌ كسي‌ غير از خدا، و ندأ كردن‌ او.

7-    برپايي‌ مجالس‌ و جشن‌ بر سر قبرها و تقسيم‌ شيريني‌ و غيره‌ در آنجا.

 ‌بيان‌ بدعتها:

پرسش‌433: پس‌ از كفر و شرك‌ بزرگترين‌ گناه‌ چيست؟

پاسخ: پس‌ از كفر و شرك، بزرگترين‌ گناه‌ «بِدعَت» است. «بدعت» به‌ آن‌ اعمالي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ اصل‌ و ريشه‌ آنها در شريعت‌ ثبوتي‌ ندارد. يعني‌ از قرآن‌ و احاديث‌ پيامبرr ثابت‌ نمي‌شود و در زمان‌ صحابه، تابعين، تبع‌ تابعين‌ و ائمه‌ هم‌ وجودي‌ نداشته‌ است. چنين‌ كاري‌ را جزو دين‌ قرار دادن‌ و آن‌ را انجام‌ دادن‌ «بدعت» است.

«بدعت» بسيار زشت‌ و نارواست. پيامبر عظيم‌ الشأن‌ بدعت‌ را مردود دانسته‌ و اهل‌ بدعت‌ را «منهدم‌ كننده‌ و ويران‌ كننده‌ دين» ناميده‌ و فرموده‌ است:

«هر بدعت، نوعي‌ گمراهي‌ است‌ و هر گمراهي‌ آدمي‌ را به‌ سوي‌ جهنم‌ پيش‌ خواهد برد».

پرسش‌434: پاره‌اي‌ از كارهايي‌ كه‌ بدعت‌اند، شرح‌ دهيد؟

پاسخ: در طول‌ تاريخ، انسانها بدعت‌ و نوآوري‌هاي‌ زيادي‌ ايجاد كرده‌اند ذيلاً‌ به‌ بيان‌ چند نوع‌ از آن‌ اشاره‌ مي‌شود:

1-    ساختن‌ قبرها با آجر، سيمان، سنگ‌ و غيره.

2-    ساختن‌ گنبد بر سر قبرها.

3-    برپايي‌ مجالس‌ جشن‌ و سرور در سالگرد تولد پيامبر، ائمه‌ و غيره.

4-    روشن‌ كردن‌ لامپها بر قبرها و چراغاني‌ كردن‌ آنها.

5-    پوشاندن‌ قبرها با چادر.

6-    تهيه‌ و تدارك‌ طعام‌ و غذا در خانه‌ اهل‌ ميت‌ پس‌ از مرگ‌ و اجتماع‌ مردم‌ در آنجا و خوردن‌ از آن‌ غذاها.

7-    تعيين‌ شرايط‌ در هر امر جايز و مستحب‌ هم‌ بدعت‌ است.

8-    برپايي‌ مجالس‌ جشن‌ و سرور و انجام‌ خرافات‌ در مجالس‌ عروسي.

 ‌بيان‌ ساير گناهان:‌

پرسش‌435: علاوه‌ بر «كفر»، «شرك» و «بدعت» ديگر چه‌ كارهايي‌ گناه‌ هستند؟

پاسخ: گناهان‌ بسياري‌ وجود دارد مانند:

دروغ‌ گفتن، نماز نخواندن، روزه‌ نگرفتن، زكات‌ ندادن، با وجود مال‌ و توانايي‌ بر حج، حج‌ نكردن. شراب‌ خوردن، دزدي، زنا، غيبت، شهادت دروغين، زدن‌ و اذيت‌ كردن‌ كسي‌ به‌ ناحق، نمامي‌ و سخن‌ چيني، مكاري‌ و حيله‌ گري، تخلف‌ و سرپيچي‌ از دستور والدين‌ و استاد، قرار دادن‌ عكس‌ و تصوير جاندار و مجسمه‌ در خانه‌ها و مغازه‌ها، خيانت‌ در امانت، حقير شمردن‌ و حقير دانستن‌ مردم، قمار بازي، فحش‌ و دشنام‌ دادن، ربا و سود خوردن‌ و دادن، تراشيدن‌ ريش، پايين‌ بودن‌ شلوار از قوزك‌ پاها، اسراف‌ و تبذير. علاوه‌ بر امور مذكور، گناهان‌ ديگري‌ هم‌ وجود دارد كه‌ در كتاب‌هاي‌ بزرگتر به‌ تفصيل‌ ذكر شده‌اند.

پرسش‌436: آدم‌ گناهكار مسلمان‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر گناه‌ در حد كفر و شرك‌ باشد، مسلمان‌ نيست، و كسي‌ كه‌ مرتكب‌ بدعتي‌ بشود، مسلمان‌ است‌ ولي‌ اسلام‌ و ايمان‌ وي‌ بسيار ناقص‌ و ضعيف‌ است. چنين‌ شخصي‌ را «مُبتَدِ‌ع‌ و بدعتي» مي‌نامند.

و كسي‌ كه‌ علاوه‌ بر كفر و شرك‌ و بدعت، مرتكب‌ گناه‌ كبيره‌اي‌ شود، مسلمان‌ ناقص‌ است، كه‌ آن‌ را «فاسق» مي‌گويند.

پرسش‌437: اگر از كسي‌ گناهي‌ صادر شود راه‌ دوري‌ از عذاب‌ و عواقب‌ آن‌ چيست؟

پاسخ: خداوند گناهان‌ را با «توبه» مي‌آمرزد.

توبه، عبارت‌ از اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ بر گناه‌ خويش‌ شرمنده‌ و پشيمان‌ شود و در محضر خداوند، زاري‌ و گريه‌ كند و عفو و آمرزش‌ خويش‌ را طلب‌ كند و در دل‌ خويش‌ عهد كرده‌ و متعهد شود كه‌ ديگر هيچوقت‌ گناهي‌ انجام‌ ندهد. بايد متوجه‌ و مواظب‌ بود كه‌ توبه‌ فقط‌ با زبان‌ بدون‌ باز آمدن‌ و خودداري‌ از گناه‌ اعتبار و ارزشي‌ ندارد و توبه‌ واقعي‌ به‌ شمار نمي‌آيد.

پرسش‌438: آيا از توبه‌ تمام‌ گناهان‌ معاف‌ مي‌شوند؟

پاسخ: گناهاني‌ كه‌ حقوق‌ بندگان‌ به‌ آنها وابسته‌ نيست‌ و فقط‌ تخلف‌ از دستورهاي‌ خداوند شده‌ است، بر اثر توبه‌ معاف‌ مي‌شوند زيرا توبه‌ واقعي‌ از كافر و مشرك‌ هم‌ قبول‌ مي‌شود و كفر و شرك‌ را از بين‌ مي‌برد. البته‌ گناهاني‌ كه‌ نتيجه‌ تخلف‌ از حقوق‌ بندگان‌ باشد، مانند: خوردن‌ مال‌ يتيم، به‌ كسي‌ تهمت‌ زدن، يا بر كسي‌ ظلم‌ كردن‌ و غيره، چنين‌ گناهاني‌ را «حُقُوقُ‌ العِباد» (حقوق‌ بندگان) مي‌گويند، كه‌ فقط‌ با توبه‌ محض‌ معاف‌ نمي‌شوند، بلكه‌ لازام‌ و ضروري‌ است‌ كه‌ نخست، حقوق‌ بندگان‌ را پرداخت‌ و تسويه‌ حساب‌ كامل‌ نمود، آنگاه‌ در محضر خداوند توبه‌ كرد.

پرسش‌439: توبه‌ تا چه‌ وقتي‌ قابل‌ قبول‌ است؟

پاسخ: توبه‌ فقط‌ در حين‌ مرگ‌ كه‌ فرشته‌ مرگ‌ فرا مي‌رسد و نَفَس‌ تا به‌ حلقوم‌ مي‌رسد، قبول‌ نمي‌شود، بيش‌ از آن‌ در هر موقعي‌ توبه‌ قبول‌ مي‌شود.

پرسش‌440: آدم‌ گناهكار اگر بدون‌ توبه‌ بميرد به‌ بهشت‌ مي‌رود يا خير؟

پاسخ: آري! بجز كافر و مشرك‌ تمام‌ گناهكاران‌ پس‌ از اينكه‌ به‌ كيفر گناهانشان‌ برسند، به‌ بهشت‌ برده‌ مي‌شوند و اين‌ هم‌ ممكن‌ است‌ كه‌ خداوند به‌ استثناي‌ كفر و شرك، بقيه‌ گناهكاران‌ را بدون‌ كيفر و عذاب‌ بر اثر شفاعت‌ يا بدون‌ شفاعت‌ هم‌ به‌ بهشت‌ ببرد و گناهانشان‌ را مورد عفو و بخشش‌ قرار دهد.

پرسش‌441: به‌ شخص‌ مرده، دوستان، خويشاوندان‌ و عزيزان‌ وي‌ در دنيا مي‌توانند نفعي‌ برسانند يا خير؟

پاسخ: آري، نتيجه‌ عبادت‌ بدني‌ و مالي‌ به‌ مرده‌ مي‌رسد، يعني‌ افرادي‌ كه‌ در دنيا هستند اگر كار نيكي‌ انجام‌ دهند، مثلاً: قرآن‌ تلاوت‌ كنند، يا بر پيامبر درود بفرستند، در راه‌ خدا صدقه‌ كنند، گرسنه‌اي‌ را طعام‌ بدهند و بر ميت‌ ايصال‌ ثواب‌ كنند، ثواب‌ آنها به‌ ميت‌ خواهد رسيد. البته‌ براي‌ چنين‌ ايصال‌ ثوابي‌ شيئي‌ معين، وقت‌ معين، فرد معين‌ تعيين‌ نشده‌ است‌ و خود انسان‌ هم‌ نبايد تعيين‌ كند، بلكه‌ هرچه‌ صدقه‌ كند در هر وقت‌ كه‌ عبادتي‌ انجام‌ دهد و در هر مقداري‌ هم‌ كه‌ باشد صحيح‌ است‌ و ثوابش‌ به‌ مرده‌ مي‌رسد، پيروي‌ و اتباع‌ از رسوم‌ و بدعات‌ يا به‌ خاطر نام‌آوري‌ و تظاهر، چيزي‌ دادن‌ يا مراسم‌ دعوت‌ و طعام‌ برپا كردن، گذشته‌ از اينكه‌ اصلاً‌ ثوابي‌ ندارد، به‌ عكس، موجب‌ و سبب‌ ناخشنودي‌ خداوند متعال‌ خواهد شد.


 بخش‌ چهارم-‌ ‌قسمت‌ دوم: اعمال‌ اسلامي‌

 احكامي‌ چند از قرائت‌:

پرسش‌442: اگر كسي‌ نماز فجر، مغرب‌ و عشاء را مي‌خواند، با صداي‌ بلند قرائت‌ واجب‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: واجب‌ نيست‌ ولي‌ جهراً‌ خواندن‌ بهتر است.

پرسش‌443: اگر قضای همين‌ نمازها را به‌ جا مي‌آورد، چگونه‌ قرائت‌ بخواند؟

پاسخ: «امام» در قضاء جهراً‌ قرائت‌ بخواند و «منفرد» مختار است‌ كه‌ بطور جهر بخواند يا آهسته.

پرسش‌444: خواندن‌ چه‌ مقدار قرائت‌ در نمازهاي‌ فرضي‌ سنت‌ است؟

پاسخ: در حال‌ سفر مختار است‌ كه‌ پس‌ از سوره‌ فاتحه‌ هر سوره‌اي‌ را كه‌ مي‌خواهد بخواند. البته‌ در حال‌ مقيم‌ بودن، مقدار قرائت‌ تعيين‌ شده‌ است.

پرسش‌445: در حال‌ مقيم‌ بودن‌ چقدر قرائت‌ مسنون‌ است؟

پاسخ: در حال‌ مقيم‌ بودن‌ سنت‌ است‌ كه‌ در نماز فجر و نماز ظهر «طِوَ‌الِ‌ مُفَصَّل» بخواند و در نماز عصر و عشاء «اَوسَاطِ‌ مُفَصَّل» و در نماز مغرب‌ «قِصَارِ‌ مُفَصَّل» بخواند.

پرسش‌446: «طوال‌ مفصل»، «أوساط‌ مفصل» و «قصار مفصل» به‌ كدام‌ سوره‌ها گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: از سوره‌ «حُجُرَ‌ات» كه‌ در پاره‌ بيست‌ و ششم‌ است‌ تا سوره‌ «بُرُوج» طوال‌ مفصل‌ گفته‌ مي‌شود، و از سوره‌ «طَارِق» تا «لَم‌ يَكُن» اوساط‌ مفصل،‌ و از سوره‌ «اِذَ‌ا زُلزِلَت» تا «اَلنَّاس» يعني‌ آخر قرآن‌ مجيد، قصار مفصل‌ گفته‌ مي‌شود.

پرسش‌447: اين‌ قرائت‌ براي‌ امام‌ است‌ يا براي‌ منفرد؟

پاسخ: براي‌ امام‌ و منفرد هر دو مسنون‌ است.

پرسش‌448: در حال‌ مقيم‌ بودن‌ بر اثر عذري، ترك‌ قرائت‌ مسنون‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: جايز است.

پرسش‌449: آيا در هيچ‌ نمازي‌ چنين‌ سوره‌اي‌ تعيين‌ شده‌ است‌ كه‌ غير از آن‌ سوره، ديگر سوره‌اي‌ در آن‌ صحيح‌ نباشد؟

پاسخ: براي‌ هيچ‌ نمازي‌ چنين‌ سوره‌اي‌ مقرر نگرديده‌ است. شريعت‌ اسلام‌ به‌ خاطر آساني‌ و سهولت، اجازه‌ قرائت‌ از هر كجاي‌ قرآن‌ را داده‌ است. پس‌ از طرف‌ خويش‌ خلاف‌ آن‌ عمل‌ كردن‌ جايز نيست.

پرسش‌450: در سنتهاي‌ فجر چه‌ قرائتي‌ مسنون‌ است؟

پاسخ: پيامبر اكرم‌ﷺ‬ اغلب‌ در سنتهاي‌ فجر در ركعت‌ اول‌ سوره‌ «الكافرون» و در ركعت‌ دوم‌ سوره‌ «اخلاص» را مي‌خواندند.

پرسش‌451: قرائت‌ مسنون‌ در نماز «وتر» چيست؟

پاسخ: مسنون‌ است‌ كه‌ در ركعت‌ اول‌ ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى ١﴾ و در ركعت‌ دوم ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ ١﴾‌  و در ركعت‌ سوم ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾‌ بخواند.

 ‌بيان‌ جماعت‌ و اِمامَت:‌

پرسش‌452: مقصد از «امامت» چيست؟

پاسخ: «امام» يعني‌ پيشوا و رهبر، كسي‌ كه‌ در نماز، امام‌ جماعت‌ است‌ يعني‌ پيشوا و رهبر آن‌ جماعت‌ است‌ كه‌ مقتديها از وي‌ پيروي‌ و اتباع‌ مي‌كنند.

پرسش‌453: مفهوم‌ «جماعت» چيست؟

پاسخ: «جماعت» يعني‌ در يك‌ مكان‌ گِرد آمدن‌ و نماز خواندن، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ يكي‌ از آنها امام‌ و بقيه‌ به‌ وي‌ اقتدأ كننده‌ باشند.

پرسش‌454: جماعت‌ فرض‌ است‌ يا واجب‌ و يا سنت؟

پاسخ: جماعت‌ سنت‌ مؤ‌كده‌ است‌ و در روايات‌ اسلامي‌ در مورد آن‌ تأكيد بسيار شده‌ است.

بعضي‌ از علما آن‌ را فرض‌ و بعضي‌ واجب‌ دانسته‌اند. جماعت‌ داراي‌ فوايد بيشماري‌ است.

پرسش‌455: نماز با جماعت‌ داراي‌ چه‌ فوايدي‌ است؟

پاسخ: نماز جماعت‌ داراي‌ فوايد بي‌شماري‌ است‌ از آن‌ جمله‌ موارد زير مي‌باشند:

1-    نماز با جماعت‌ داراي‌ بيست‌ و هفت‌ ثواب‌ است.

2-    در شبانه‌ روز پنج‌ بار مسلمانان‌ با هم‌ ملاقات‌ و تجديد ديدار مي‌كنند.

3-    بر اثر آن‌ در ميان‌ مسلمانان‌ محبت‌ و وحدت‌ به‌ وجود مي‌آيد.

4-    از ملاحظه‌ عبادت‌ ديگران‌ اشتياق‌ و علاقه‌ به‌ عبادت‌ حاصل‌ مي‌شود.

5-    قلب‌ آدمي‌ مشغول‌ و متوجه‌ به‌ سوي‌ نماز مي‌شود.

6-    به‌ خاطر شركت‌ افراد صالح‌ و نيك‌ در جماعت، نماز ساير گناهكاران‌ نيز قبول‌ مي‌شود.

7-    كساني‌ كه‌ از مسايل‌ نماز آگاهي‌ و اطلاع‌ ندارند، از ديگران‌ كسب‌ اطلاع‌ مي‌كنند.

8-    از وضع‌ و حال‌ مستمندان‌ و مستضعفان‌ آگاه‌ مي‌شوند.

9-    عظمت‌ و شكوه‌ نماز كه‌ از عبادات‌ مهم‌ است‌ ظاهر و نمايان‌ مي‌شود. علاوه‌ بر اين‌ موارد، فوايد فراوان‌ ديگري‌ نيز در جماعت‌ وجود دارد.

پرسش‌456: چه‌ افرادي‌ مجازند كه‌ در جماعت‌ شركت‌ نكنند؟

پاسخ: زنان، بيماران، كساني‌ كه‌ از بيماران‌ پرستاري‌ و سرپرستي‌ مي‌كنند، كودكان، نابينايان‌ و افراد ديگري‌ كه‌ عذر موجه‌ دارند، شركت‌ آنان‌ در نماز جماعت‌ الزامي‌ نيست، و جماعت‌ از عهده‌ آنان‌ ساقط‌ مي‌شود.

پرسش‌457: غير از عذرهاي‌ بيان‌ شده، چه‌ عذرهايي‌ مُجَوٍّز عدم‌ شركت‌ در جماعت‌ مي‌شوند؟

پاسخ: باران‌ شديد، وجود گِل‌ و لَجَن‌ در مسير راه، تاريكي‌ شديد در شب، فرا رسيدن‌ وقت‌ حركت‌ ماشين، هواپيما و يا ديگر وسيله‌ سفر، نياز شديد به‌ بول‌ و غايط، گرسنگي‌ شديد در صورتي‌ كه‌ غذا هم‌ آماده‌ باشد كه‌ اگر به‌ جماعت‌ رود، فكر و خيالش‌ كلاً‌ مشغول‌ غذا خواهد بود. در موارد ياد شده‌ حضور در جماعت‌ از آدمي‌ ساقط‌ مي‌شود.

پرسش‌458: در چه‌ نمازهايي‌ جماعت، سنت‌ مؤ‌كده‌ يا واجب‌ است؟

پاسخ: جماعت‌ در تمام‌ نمازها «سُنَّتِ‌ مُؤَكَّدَه» و در نماز تراويح‌ «سُنَّتِ‌ كِفايَه» و در نماز وتر ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ «مستحب» است.

پرسش‌459: حداقل‌ براي‌ برگزاري‌ نماز با جماعت‌ وجود چند نفر الزامي‌ است؟

پاسخ: دو نفر كافي‌ است. يكي‌ مقتدي‌ باشد و ديگري‌ امام. البته‌ در اين‌ صورت‌ مقتدي‌ در سمت‌ راست‌ امام‌ بايستد و هنگامي‌ كه‌ مقتدي‌ دو نفر باشند، امام‌ جلوتر از آنها بايستد.

پرسش‌460: در جماعت‌ چگونه‌ بايد ايستاد؟

پاسخ: در يك‌ خط. راست‌ بايستند بطوري‌ كه‌ در وسط‌ جاي‌ خالي‌ باقي‌ نباشد، كودكان‌ پشت‌ سر تمام‌ صفها بايستند. قرار دادن‌ كودكان‌ در صف‌ بزرگسالان‌ مكروه‌ است.

پرسش‌461: اگر نماز امام‌ فاسد شد، نماز مقتدي‌ها هم‌ فاسد مي‌شود يا خير؟

پاسخ: آري، در صورتي‌ كه‌ نماز امام‌ فاسد شود، نماز مقتديها هم‌ فاسد مي‌شود و بر آنها لازم‌ است‌ كه‌ نماز خويش‌ را اداء كنند.

پرسش‌462: چه‌ كسي‌ شايسته‌ و مستحق‌ امامت‌ است؟

پاسخ: نخست‌ كسي‌ كه‌ عالم‌ باشد. يعني‌ از مسايل‌ نماز اطلاع‌ و آگاهي‌ كامل‌ داشته‌ باشد و اعمالش‌ هم‌ درست‌ باشد.

پرسش‌463: اگر امام‌ مسجد مُعَيَّن‌ بود و به‌ هنگام‌ نماز كسي‌ كه‌ افضل‌ از او باشد حاضر شود، كدام‌ يك‌ مستحق‌ امامت‌ است؟

پاسخ: امامي‌ كه‌ معين‌ است‌ مستحق‌تر است‌ گرچه، آن‌ شخص‌ ديگر در واقع‌ امام‌ افضل‌ باشد.

پرسش‌464: پشت‌ سر چه‌ افرادي‌ نماز مكروه‌ است؟

پاسخ: نماز پشت‌ سر مرتكب‌ بدعت، فاسق، برده‌اي‌ كه‌ چيزي‌ ياد ندارد، فرد عامي‌ كه‌ چيزي‌ ياد ندارد، نابينا كه‌ در طهارت‌ خويش‌ احتياط‌ نمي‌كند و شخص‌ حرام‌ زاده، مكروه‌ است.

ولي‌ اگر غلام، عالِم‌ باشد يا نابينا در طهارت‌ خويش‌ محتاط‌ باشد، و حرام‌ زاده‌ فرد نيك‌ و صالح‌ باشد و بهتر از آنها كسي‌ ديگر موجود نباشد، امامت‌ آنها بدون‌ كراهت‌ جايز است.

پرسش‌465: پشت‌ سر چه‌ كساني‌ نماز اصلاً‌ جايز نيست؟

پاسخ: پشت‌ سر ديوانه، بيهوش، كافر و مشرك، اصلاً‌ نماز جايز نيست. نماز بزرگسالان‌ پشت‌ سر كودك‌ نابالغ‌ و نماز مردان‌ پشت‌ سر زنان‌ هم‌ جايز نيست. هم‌ چنين‌ نماز غير معذور پشت‌ سر معذور و كسي‌ كه‌ لباس‌ دارد، پشت‌ سر عريان‌ صحيح‌ نيست، نماز ركوع‌ و سجده‌ كننده، پشت‌ سر اشاره‌ كننده‌ هم‌ صحيح‌ نيست. اقتداي‌ كسي‌ كه‌ نماز فرض‌ مي‌خواند به‌ كسي‌ كه‌ نفل‌ مي‌خواند. و كسي‌ كه‌ يك‌ فرض‌ مي‌خواند به‌ كسي‌ كه‌ فرض‌ ديگري‌ مي‌خواند جايز نيست.

پرسش‌466: نماز تراويح‌ پشت‌ سر نابالغ‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: خير، صحيح‌ نيست. البته‌ كسي‌ كه‌ سنش‌ به‌ پانزده‌ سال‌ رسيده‌ باشد و هيچ‌ نشانه‌اي‌ از نشانه‌هاي‌ بلوغ‌ در او مشاهده‌ نشود اقتدا، به‌ وي‌ در فرايض‌ و نوافل‌ جايز است‌ چون‌ وي‌ حكم‌ بالغ‌ را دارد.

 ‌‌آنچه‌ نماز را فاسد مي‌كند:

پرسش‌467: «مُفسِداتِ‌ نماز» به‌ چه‌ چيزهايي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «مُفسِداتِ‌ نماز» به‌ چيزهايي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ از آنها نماز فاسد مي‌شود و برگرداندن‌ آن‌ لازم‌ است.

پرسش‌468: چه‌ چيزهايي‌ نماز را فاسد مي‌كنند؟

پاسخ:

1-     سخن‌ در نماز چه‌ عمداً‌ و چه‌ سهواً، در هر صورت‌ كه‌ باشد نماز را فاسد مي‌كند.

2-     به‌ قصد سلام، داخل‌ نماز به‌ كسي‌ سلام‌ دادن‌ يا لفظي‌ مشابه‌ آن‌ بر زبان‌ آوردن.

3-     جواب‌ سلام‌ دهنده‌ را گفتن‌ و يا جواب‌ عطسه‌ زننده‌ را با يرحمك‌ الله گفتن. يا در جواب‌ كسي‌ كه‌ خارج‌ از نماز دعا مي‌كند «آمين» گويد.

4-     در مقابل‌ خبر ناگوار و نا خوشي‌ «اِنَّا لله وَ‌ اِنِّا اِلَيهِ‌ رَ‌اجِعُونَ» گفتن‌ و يا در مقابل‌ خبر خوب‌ و خوش‌ «الحمدلله» و در مقابل‌ خبر عجيب‌ «سبحان‌ الله» گفتن.

5-     بر اثر بيماري‌ يا رنج‌ و اندوه‌ «آه. أوه، أف» كردن.

6-     بغير از امام‌ خود، كسي‌ ديگر را فتح‌ دادن.

7-     نگاه‌ كردن‌ به‌ قرآن‌ و از آن‌ قرائت‌ خواندن.

8-     اشتباه‌ بي‌ جا و بي‌ مورد در قرائت.

9-     انجام‌ عمل‌ كثير يعني‌ داخل‌ نماز انجام‌ كارهايي‌ بطوري‌ كه‌ بينندگان‌ تصور كنند كه‌ اين‌ شخص‌ در حال‌ نماز گزاردن‌ نيست.

10- خوردن‌ و نوشيدن‌ در هر حال.

11- به‌ اندازه‌ دو صف‌ راه‌ رفتن.

12- بدون‌ عذر سينه‌ را از قبله‌ منحرف‌ كردن.

13- سجده‌ بر مكان‌ نجس.

14- در حين‌ برهنه‌ شدن‌ عورت‌ به‌ اندازه‌ يك‌ ركن‌ درنگ‌ كردن.

15- داخل‌ نماز در دعا چيزي‌ خواستن‌ كه‌ عموماً‌ از آدميان‌ خواسته‌ مي‌شود. مثل‌ اينكه‌ بگويد: بار خدايا به‌ من‌ اينقدر پول‌ بده‌ و غيره.

16- بر اثر درد و معصيت‌ چنان‌ گريستن‌ كه‌ حروف‌ بر زبان‌ آدمي‌ جاري‌ و نمايان‌ شود.

17- خنديدن‌ بالغ‌ در نماز با صداي‌ بلند.

18- مقدم‌ بودن‌ بر امام‌ و غيره.

 ‌مكروهات‌ نماز:

پرسش‌469: چه‌ كارهايي‌ در نماز مكروه‌ است؟

پاسخ:

1-     «سَدل» يعني‌ دستمال‌ بر سر گذاشتن‌ به‌ گونه‌اي‌ كه‌ دو طرف‌ آن‌ آويزان‌ باشد يا پالتو و عبا بر دوش‌ انداختن، بدون‌ اينكه‌ دستها داخل‌ آستين‌ باشد.

2-     لباس‌ها را جمع‌ كردن، به‌ خاطر خاك‌ آلود نشدن.

3-     با بدن‌ يا لباس‌ خويش‌ مشغول‌ بودن‌ و بازي‌ كردن.

4-     نماز خواندن‌ با لباس‌ كار و يا لباس‌ خواب.

5-     داخل‌ دهان‌ چيزي‌ گذاشتن‌ كه‌ مانع‌ از قرائت‌ نشود، اگر مانع‌ قرائت‌ شود، نماز فاسد مي‌شود.

6-     با سر برهنه‌ نماز خواندن، به‌ خاطر تنبلي‌ و بي‌توجهي.

7-     نماز خواندن‌ در حالي‌ كه‌ نياز شديد به‌ بول‌ و غايط‌ باشد.

8-     موها را روي‌ سر جمع‌ كردن‌ و بستن.

9-     سنگريزه‌ها را دور كردن، البته‌ اگر سجده‌ مشكل‌ باشد يك‌ بار صاف‌ كردن‌ محل‌ سجده‌ اشكالي‌ ندارد.

10- به‌ صدا درآوردن‌ انگشتان‌ يا قرار دادن‌ بعضي‌ انگشتان‌ در بعضي‌ ديگر.

11- دست‌ها را بر تهي‌ گاه‌ گذاشتن.

12- رخ‌ خويش‌ را از قبله‌ اين‌ سو و آن‌ سو گرداندن‌ يا فقط‌ نگاه‌ خويش‌ را به‌ اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ بردن.

13- نشستن‌ به‌ صورت‌ سگ‌ يعني‌ رانها را قايم‌ كردن‌ و نشستن‌ و شكم‌ و زانوها را با سينه‌ چسباندن‌ و دستها را بر زمين‌ گذاشتن.

14- هر دو بازو را براي‌ مرد به‌ هنگام‌ سجده‌ بر زمين‌ گستردن.

15- نماز خواندن‌ به‌ سوي‌ كسي‌ كه‌ روبروي‌ نماز گزار نشسته‌ و رخش‌ به‌ طرف‌ نمازگزار باشد.

16- جواب‌ سلام‌ با اشاره‌ سر يا دست.

17- بدون‌ عذر چهار زانو نشستن.

18- عمداً‌ خميازه‌ كردن‌ يا با وجود توان‌ جلوگيري‌ از آن، جلوگيري‌ نكردن.

19- بستن‌ چشمها در نماز البته‌ اگر باز كردن‌ چشمها باعث‌ اختلال‌ در حواس‌ و عدم‌ آرامش‌ قلبي‌ در نماز بشود، بستن‌ چشمها اشكالي‌ ندارد.

20- تنها ايستادن‌ امام‌ در محراب، ولي‌ اگر پاهاي‌ وي‌ بيرون‌ از محراب‌ باشند كراهت‌ ندارد.

21- تنها ايستادن‌ امام‌ در مكان‌ بلندتر از جاي‌ مقتديها البته‌ اگر چند نفري‌ با امام‌ همراه‌ بايستند مكروه‌ نيست.

22- تنها ايستادن‌ در صورتي‌ كه‌ داخل‌ صف‌ جاي‌ خالي‌ باشد.

23- نماز خواندن‌ با لباسي‌ كه‌ داراي‌ تصوير حيوان‌ جاندار باشد.

24- نمازگزاردن‌ در محلي‌ كه‌ روبرو يا راست‌ و چپ‌ يا بالاي‌ سر نماز گزار تصوير حيوان‌ باشد.

25- شمردن‌ آيه‌ها، سوره‌ها، تسبيح‌ها با انگشتان.

26- خود را در چادر يا پارچه‌اي‌ چنان‌ پيچيدن‌ كه‌ دستها به‌ راحتي‌ از آن‌ خارج‌ نشوند.

27- رفع‌ خستگي‌ و تكان‌ دادن‌ دست‌ و پاها بطور ورزش‌ در نماز.

28- بر گوشه‌ و يا قسمتي‌ از عمامه، سجده‌ كردن.

29- كارهاي‌ خلاف‌ سنت‌ انجام‌ دادن.

 ‌نماز وتر:

پرسش‌470: نماز وتر واجب‌ است‌ يا سنت؟

پاسخ: نماز وتر واجب‌ است‌ و اهميت‌ وي‌ با نمازهاي‌ فرض‌ برابر است. اگر قضاء شد بايد قضاء آورده‌ شود و بدون‌ عذر ترك‌ آن‌ گناه‌ بزرگي‌ به‌ شمار مي‌آيد.

پرسش‌471: نماز وتر چند ركعت‌ است؟

پاسخ: نماز وتر سه‌ ركعت‌ است. پس‌ از دو ركعت‌ براي‌ تشهد بنشيند. سپس‌ بلند شده‌ يك‌ ركعت‌ ديگر خوانده‌ تشهد، درود و دعا بخواند و سلام‌ بدهد.

پرسش‌472: نماز وتر با ساير نمازها چه‌ فرقي‌ دارد؟

پاسخ: در ركعت‌ سوم‌ آن، «دعاي‌ قُنُوت» به‌ شرح‌ زير خوانده‌ شود:

پس‌ از خواندن‌ فاتحه‌ و سوره، تكبير گويد، و دستها را بلند كرده‌ باز ببندد و دعاي‌ قنوت‌ بخواند و به‌ ركوع‌ رود.

پرسش‌473: «دُ‌عايِ‌ قُنُوت» را با صداي‌ بلند بخواند يا بطور آهسته؟

پاسخ: دعاي‌ قنوت‌ را بايد آهسته‌ خواند چه‌ امام‌ باشد و چه‌ مقتدي.

پرسش‌474: اگر «دعاي‌ قنوت» را بلد نبود چه‌ كار بكند؟

پاسخ: به‌ جاي‌ آن‌ دعايي‌ ديگر بخواند، مانند: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ﴾ [البقرة: 201].

پرسش‌475: اگر مقتدي‌ دعاي‌ قنوت‌ را به‌ پايان‌ نرساند و امام‌ به‌ ركوع‌ رفت‌ مقتدي‌ چكار بكند؟

پاسخ: دعاي‌ قنوت‌ را ترك‌ كرده‌ به‌ ركوع‌ برود.

 ‌نمازهاي‌ سنت‌ و نفل:‌

پرسش‌476: به‌ چه‌ نمازهايي‌ «سنت‌ مؤ‌كده» گويند؟

پاسخ: پيش‌ از فرض‌ نماز فجر دو ركعت‌، و پيش‌ از نماز ظهر چهار ركعت‌ و دو ركعت‌ پس‌ از آن، دو ركعت‌ پس‌ از نماز مغرب‌ و عشأ. و بيست‌ ركعت‌ نماز تراويح‌ در ماه‌ رمضان‌ «سنت‌ مؤ‌كده» هستند.

پرسش‌477: چه‌ نمازهايي‌ «سنت‌ غير مؤ‌كده‌اند؟»

پاسخ: چهار ركعت‌ پيش‌ از نماز عصر، دو ركعت‌ پس‌ از سنت‌هاي‌ مؤ‌كده‌ نماز عشاء، شش‌ ركعت‌ پس‌ از دو ركعت‌ سنت‌ مؤ‌كده‌ مغرب‌، و دو ركعت‌ پس‌ از سنت‌ مؤ‌كده‌ جمعه، دو ركعت‌ تحية الوضوء. دو ركعت‌ تحية‌ المسجد. هشت‌ يا چهار ركعت‌ نماز چاشت، دو ركعت‌ پس‌ از نماز وتر، چهار يا هشت‌ ركعت‌ نماز تهجد، صلوة‌ التسبيح، نماز استخاره، نماز توبه، نماز حاجت، و غيره، تمام‌ اينها «سنت‌ غير مؤ‌كده» هستند.

پرسش‌478: سنت‌ها در خانه‌ خوانده‌ شوند بهتر است‌ يا در مسجد؟

پاسخ: خواندن‌ تمام‌ سنت‌ها و نوافل‌ در خانه‌ بهتر است، به‌ جز چند نوع‌ سنت‌ مانند: تراويح، تحية‌ المسجد، نماز كسوف‌ و غيره‌ كه‌ بايد در مسجد خوانده‌ شوند.

پرسش‌479: خواندن‌ نوافل‌ در چه‌ اوقاتي‌ مكروه‌ است؟

پاسخ: پس‌ از طلوع‌ فجر صبح‌ صادق‌ علاوه‌ بر دو ركعت‌ سنت‌ نماز فجر و پس‌ از نماز صبح‌ تا طلوع‌ آفتاب، پس‌ از نماز عصر تا غروب‌ آفتاب‌ خواندن‌ نفل‌ مكروه‌ است. البته‌ در اين‌ سه‌ وقت‌ قضاء نمازهاي‌ فرضي، نماز جنازه‌ و سجده‌ تلاوت، بدون‌ كراهت‌ جايز است.

‌‌در عين‌ وقت‌ طلوع‌ آفتاب‌ و در عين‌ وقت‌ قرار گرفتن‌ آفتاب‌ بر استوا يعني‌ درست‌ در وقت‌ ظهر و در عين‌ وقت‌ غروب‌ آفتاب‌ خواندن‌ هر نوع‌ نماز مكروه‌ است. البته‌ اگر نماز عصر همان‌ روز را نخوانده‌ بود در وقت‌ غروب‌ آفتاب‌ مي‌تواند بخواند. نيز در وقت‌ خواندن‌ خطبه، نماز نفل‌ و سنت‌ هم‌ مكروه‌ است. البته‌ در اين‌ سه‌ وقت‌ قضاء نمازهاي‌ فرضي، نماز جنازه، سجده‌ تلاوت، بدون‌ كراهت‌ جايز است.

 ‌نماز تراويح‌:

پرسش‌480: نماز تراويح‌ سنت‌ است‌ يا نفل؟

پاسخ: نماز تراويح‌ براي‌ مرد و زن‌ «سنت‌ مؤ‌كده» و ادای آن‌ با جماعت‌ «سنت‌ كفايه» است. يعني‌ اگر در يك‌ محله‌ تراويح‌ با جماعت‌ خوانده‌ شود و كسي‌ تنها در منزل‌ خويش‌ تراويح‌ بخواند گناهكار نمي‌شود. اگر اصلاً‌ جماعت‌ برگزار نشود، همه‌ گناهكار مي‌شوند.

پرسش‌481: وقت‌ نماز تراويح‌ چه‌ زماني‌ است؟

پاسخ: وقت‌ تراويح‌ پس‌ از نماز عشاء شروع‌ مي‌شود و تا فجر ادامه‌ دارد. پيش‌ از وتر و بعد از آن‌ وقت‌ تراويح‌ است. يعني‌ اگر از كسي‌ چند ركعت‌ تراويح‌ باقي‌ مانده‌ بود و امام‌ شروع‌ به‌ خواندن‌ وتر كرد، با امام‌ شريك‌ شده‌ نماز وتر را خواند و سپس‌ باقي‌ مانده‌ تراويح‌ را بخواند جايز است.

پرسش‌482: «نماز تراويح» چند ركعت‌ است‌ و روش‌ خواندن‌ آن‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: تراويح‌ بيست‌ ركعت‌ با ده‌ سلام‌ سنت‌ است‌ يعني‌ هر دو ركعت‌ با يك‌ سلام‌ خوانده‌ شود و پس‌ از هر ترويحه‌ «چهار ركعت» مقداري‌ مكث‌ كند و بنشيند.

پرسش‌483: بعد از هر چهار ركعت‌ خاموش‌ بنشيند يا چيزي‌ بخواند؟

پاسخ: مختار است‌ كه‌ خاموش‌ بنشيند يا بطور آهسته، قرآن‌ تلاوت‌ كند يا تسبيح‌ بخواند يا به‌ صورت‌ جداگانه‌ نفل‌ بخواند.

پرسش‌484: ختم‌ قرآن‌ مجيد در نماز تراويح‌ چه‌ حكمي‌ دارد؟

پاسخ: يك‌ بار ختم‌ قرآن‌ در تمام‌ ماه‌ رمضان‌ در نماز تراويح‌ سنت‌ است‌ و دوبار بهتر است‌ و سه‌ بار ثواب‌ دارد. البته‌ دو يا سه‌ بار زماني‌ باعث‌ اجر است‌ كه‌ مقتديها در تنفر و انزجار قرار نگيرند و علاقمند به‌ آن‌ باشند، اگر در يك‌ بار ختم‌ قرآن‌ هم‌ سستي‌ و تنبلي‌ از خويش‌ نشان‌ دهند به‌ آن‌ توجه‌ نشود.

پرسش‌485: نماز تراويح‌ را به‌ صورت‌ نشسته‌ خواندن‌ چطور است؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ توان‌ ايستادن‌ را داشته‌ باشد و بنشيند مكروه‌ است.

پرسش‌486: بعضي‌ها از اول‌ ركعت‌ با امام‌ شريك‌ نمي‌شوند، هنگامي‌ كه‌ امام‌ به‌ ركوع‌ مي‌رود، شريك‌ مي‌شوند اين‌ عمل‌ چطور است؟

پاسخ: مكروه‌ است‌ از اول‌ بايد با امام‌ شريك‌ شد.

پرسش‌487: اگر كسي‌ نماز عشاء را تنها بخواند و در تراويح‌ با جماعت‌ شريك‌ شود، جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: جايز است.

 ‌قضاي‌ نمازها:

پرسش‌488: «اداء و قضاء» را تعريف‌ كنيد؟

پاسخ: «اداء» يعني‌ انجام‌ عبادت‌ در وقت‌ مقرره‌ آن. و «قضاء» يعني‌ انجام‌ فرض‌ يا واجب‌ پس‌ از گذشتن‌ وقت‌ مقرره‌ آن.

مثلاً‌ نماز ظهر را در وقت‌ تعيين‌ شده‌ آن‌ خواندن، «اداء» است. و اگر خارج‌ از وقت‌ خوانده‌ شود. «قضاء» مي‌شود.

پرسش‌489: قضاء چه‌ نمازهايي‌ واجب‌ است؟

پاسخ: قضاء تمام‌ نمازهاي‌ فرضي، فرض‌ و از نمازهاي‌ واجب، واجب‌ و بعضي‌ از سنتها سنت‌ است.

پرسش‌490: فرض‌ يا واجبي‌ را در وقت‌ آن‌ اداء نكردن‌ و به‌ تأخير انداختن‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: عمداً‌ و بدون‌ عذر، فرض‌ يا واجب‌ يا سنت‌ مؤ‌كده‌اي‌ را ترك‌ كردن‌ و در وقت‌ آن‌ اداء نكردن، گناه‌ است. به‌ خصوص‌ ترك‌ فرض‌ و واجب‌ خيلي‌ گناه‌ دارد. البته‌ اگر بدون‌ عمد، قضاء شد. مثلاً‌ خواندن‌ نماز را فراموش‌ كرد يا به‌ خواب‌ رفت، در اين‌ صورت‌ گناهي‌ نيست.

پرسش‌491: اگر نماز فرض‌ و واجب‌ قضاء شدند، در چه‌ وقتي‌ به‌ جا آورده‌ شوند؟

پاسخ: هر گاه‌ به‌ ياد آمد فوراً‌ بخواند. تأخير كردن‌ گناه‌ است، مگر در صورتي‌ كه‌ در وقت‌ مكروه‌ به‌ يادش‌ آمد، آنگاه‌ صبر كند تا وقت‌ مكروه‌ تمام‌ شود، سپس‌ بخواند.

پرسش‌492: براي‌ خواندن‌ نماز قضاء چگونه‌ نيت‌ كرده‌ شود؟

پاسخ: براي‌ قضای نماز چنين‌ نيت‌ كند كه‌: نماز صبح‌ يا ظهر فلان‌ روز را قضاء مي‌كنم. فقط‌ نيت‌ نماز فجر و ظهر كافي‌ نيست، بلكه‌ تعيين‌ شود.

پرسش‌493: اگر از كسي‌ نمازهاي‌ بسياري‌ قضاء شده‌ بود تاريخ‌ دقيق‌ آن‌ روزها بيادش‌ نبود، مثلاً‌ يكي‌ دو ماه‌ اصلاً‌ نماز نخوانده‌ بود، البته‌ تعداد روزها مشخص‌ بود در چنين‌ صورتي‌ براي‌ قضای آنها چگونه‌ نيت‌ كند؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ مي‌خواهد مثلاً‌ قضاء نماز فجر را به‌ جا آورد چنين‌ نيت‌ كند كه‌: از تعداد سي‌ نماز قضاء شده، اولين‌ نماز را مي‌خوانم‌ يا آخرين‌ نماز را و بقيه‌ را هم‌ به‌ همين‌ روش‌ بخواند.

پرسش‌494: قضاي‌ نماز در مسجد بهتر است‌ يا در خانه؟

پاسخ: اگر به‌ صورت‌ تنهايي‌ از كسي‌ نماز قضاء شده‌ در خانه‌ بخواند بهتر است. ولي‌ اگر در مسجد خواند اشكالي‌ ندارد. البته‌ با ديگران‌ يادآوري‌ نكند، كه‌ نماز قضاء شده‌ را مي‌خواند، چون‌ يادآوري‌ نمازهاي‌ قضاء شده، با ديگران‌ نوعي‌ تبليغ‌ منفي‌ به‌ شمار آمده‌ و مكروه‌ است.

پرسش‌495: قضاي‌ چه‌ سنت‌هايي‌ سنت‌ است؟

پاسخ: اگر سنتهاي‌ نماز فجر با فرض‌ قضاء شده‌ بود پيش‌ از زوال‌ آنها را با فرض‌ها بخواند و اگر بعد از زوال‌ بخواند فقط‌ فرض‌ها را بخواند، و اگر فقط‌ سنت‌ها ترك‌ شده‌ بودند قضاء نكند، نه‌ پيش‌ از طلوع‌ آفتاب‌ و نه‌ بعد از آن‌ و اگر آنها را بخواند، نفل‌ شمرده‌ مي‌شوند.

پرسش‌496: اگر پيش‌ از نماز ظهر، چهار ركعت‌ سنت‌ را نخوانده‌ بود، بعداً‌ بخواند يا خير؟

پاسخ: پس‌ از نماز فرض‌ بخواند، خواه‌ پيش‌ از دو ركعت‌ سنت‌ و خواه‌ بعد از آن، البته‌ اگر بعد از آن‌ خوانده‌ شود بهتر است.

 ‌مُدرِك، مَسبُوق، لاَحِق:

پرسش‌497: «مُدرِك» به‌ چه‌ كسي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: كسي‌ كه‌ از اول‌ تا آخر با امام‌ در نماز شريك‌ بوده‌ است‌ آن‌ را «مدرك» مي‌گويند.

پرسش‌498: «مَسبُوق» به‌ چه‌ كسي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «مَسبُوق» به‌ كسي‌ مي‌گويند كه:‌ از اول‌ نماز يك‌ يا چند ركعت‌ را نيافته‌ است.

پرسش‌499: «لاَحِق» به‌ چه‌ كسي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «لاحق» به‌ كسي‌ گفته‌ مي‌شود كه:‌ در اول‌ نماز با امام‌ شريك‌ بوده‌ و در وسط‌ در يك‌ يا چند ركعت‌ شركت‌ نداشته‌ مثل‌ اينكه‌: يكي‌ از اول‌ با امام‌ همراه‌ باشد و در قعده‌ خواب‌ رود و خوابش‌ تا حدي‌ طولاني‌ شود كه‌ امام‌ يكي‌ دو ركعت‌ را خوانده‌ باشد.

پرسش‌500: ركعاتي‌ كه‌ از مسبوق‌ مانده‌ است، چگونه‌ و در چه‌ وقتي‌ بخواند؟

پاسخ: تا آخر نماز با امام‌ همراه‌ باشد و چون‌ امام‌ سلام‌ دهد، مسبوق‌ بلند شده‌ ركعات‌ گذشته‌ خويش‌ را طوري‌ بخواند كه‌ گويا از اول‌ نماز شروع‌ كرده‌ است. مثلاً‌ اگر يك‌ ركعت‌ مانده‌ بود، وقتي‌ بلند مي‌شود نخست، ثنأ، أعوذ با و بسم‌ الله خوانده، سوره‌ فاتحه‌ را به‌ همراه‌ سوره‌اي‌ بخواند و بر حسب‌ معمول، آن‌ ركعت‌ را به‌ پايان‌ برساند. و اگر دو ركعت‌ از ظهر يا عصر يا عشاء يا فجر مانده‌ بود، نخست، ثنا و تعوذ و تسميه‌ خوانده، آنگاه‌ فاتحه‌ را با سوره‌اي‌ بخواند و در ركعت‌ دوم‌ هم‌ فاتحه‌ و سوره‌ را بخواند. و دو ركعت‌ را طبق‌ معمول‌ به‌ پايان‌ برساند.

‌‌اگر سه‌ ركعت‌ مانده‌ بود، چنين‌ بخواند كه‌ در ركعت‌ اول، فاتحه‌ سوره‌اي‌ خوانده، براي‌ تشهد بنشيند و در ركعت‌ دوم‌ هم، فاتحه‌ و سوره‌اي‌ بخواند. در ركعت‌ سوم‌ فقط‌ فاتحه‌ خوانده‌ نماز را به‌ پايان‌ برساند.

اگر دو ركعت‌ از مغرب‌ مانده‌ بود يك‌ ركعت‌ را با فاتحه‌ و سوره‌ بخواند و براي‌ تشهد بنشيند و در ركعت‌ دوم‌ هم‌ فاتحه‌ و سوره‌ بخواند.

پرسش‌501: اگر مسبوق‌ به‌ محض‌ سلام‌ امام‌ بلند شد و امام‌ به‌ سجده‌ سهو رفت‌ مسبوق‌ چه‌ كار كند؟

پاسخ: بر گردد و با امام‌ شريك‌ شود و سجده‌ سهو كند.

پرسش‌502: اگر مسبوق‌ به‌ فراموشي‌ با امام‌ سلام‌ داد، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: اگر پيش‌ از امام‌ و يا درست‌ همزمان‌ با امام‌ سلام‌ دهد بر ذمه‌ مسبوق‌ چيزي‌ لازم‌ نمي‌شود، ولي‌ اگر پس‌ از سلام‌ امام، سلام‌ دهد بر مسبوق‌ سجده‌ سهو لازم‌ مي‌شود و در پايان‌ نماز خويش‌ سجده‌ كند.

پرسش‌ 503: لاحق‌ باقي‌ مانده‌ نمازهاي‌ خويش‌ را چگونه‌ و در چه‌ وقتي‌ بخواند؟

پاسخ: نمازي‌ كه‌ از لاحق‌ بنا به‌ عذري‌ باقي‌ مانده‌ است، مثلاً‌ از خوابيدن، هنگامي‌ كه‌ بيدار شود نخست‌ آن‌ را بخواند، سپس‌ با امام‌ همراه‌ شده‌ بقيه‌ نماز را همراه‌ با امام‌ به‌ جا آورد و در اين‌ وقت‌ اگر سهوي‌ رفت، سجده‌ سهو بر وي‌ لازم‌ نمي‌آيد، چون‌ پشت‌ سر امام‌ قرار دارد.

 ‌سجده‌ سهو:

پرسش‌504: «سَجدَه‌ سَهو» چيست؟

پاسخ: «سَهو» به‌ معناي‌ فراموشي‌ است. بر اثر فراموشي‌ گاهي‌ در نماز كمي‌ يا زيادتي‌ مي‌شود كه‌ در نتيجه، نماز ناقص‌ مي‌شود. براي‌ جبران‌ آن‌ نقص، در قعده‌ اخير نماز دو سجده‌ مي‌شود كه‌ آن‌ را سجده‌ سهو مي‌نامند.

پرسش‌505: «سجده‌ سهو» چگونه‌ اداء مي‌شود؟

پاسخ: پس‌ از خواندن‌ تشهد در قعده‌ اخير به‌ يك‌ طرف‌ سلام‌ داده، تكبير گويد و به‌ سجده‌ رود باز تكبير گفته‌ سر را از سجده‌ برداشته‌ بنشيند. دوباره‌ تشهد و درود و دعا خوانده‌ به‌ هر دو طرف‌ سلام‌ دهد.

پرسش‌505: اگر پيش‌ از سجده‌ سهو بعد از دنبال‌ اَلتحيات‌ درود و دعا بخواند چطور است؟

پاسخ: بعضي‌ از علما همين‌ را پسنديده‌اند ولي‌ اگر نخواند اشكالي‌ ندارد.

پرسش‌506: سجده‌ سهو در نمازهاي‌ فرضي‌ لازم‌ مي‌شود يا در تمام‌ نمازها؟

پاسخ: حكم‌ سجده‌ سهو در تمام‌ نمازها يكي‌ است.

پرسش‌507: اگر به‌ يك‌ طرف‌ سلام‌ نداد و سجده‌ سهو كرد چگونه‌ است؟

پاسخ: مكروه‌ تنزيهي‌ است.

پرسش‌508: اگر به‌ هر دو طرف‌ سلام‌ داد آنگاه‌ سجده‌ كرد چطور است؟

پاسخ: بر حسب‌ يك‌ روايت‌ جايز است. ولي‌ قول‌ صحيح‌ همين‌ است‌ كه‌ به‌ يك‌ طرف‌ سلام‌ داده‌ سجده‌ كند. اگر به‌ هر دو طرف‌ سلام‌ داد سجده‌ سهو نكند، بلكه‌ نماز را اعاده‌ كند.

پرسش‌509: سجده‌ سهو از چه‌ چيزهايي‌ واجب‌ مي‌شود؟

پاسخ:

1-    از ترك‌ واجب.

2-    از تأخير واجب‌

3-    از تأخير فرض‌

4-    از تقديم‌ فرض‌ بر فرض‌ ديگر.

5-    از تكرار فرض. مثلاً‌ در يك‌ ركعت‌ دوبار ركوع‌ كرد.

6-    از تبديل‌ كيفيت‌ واجب‌ هم‌ سجده‌ واجب‌ مي‌شود.

پرسش‌510: اگر كسي‌ موارد ياد شده‌ را عمداً‌ انجام‌ داد حكمش‌ چيست؟

پاسخ: سجده‌ سهو لازم‌ نمي‌شود بلكه‌ اعاده‌ نماز واجب‌ است.

پرسش‌511: اگر در يك‌ نماز چند مورد پيش‌ آمد كه‌ از هر يك‌ سجده‌ سهو لازم‌ مي‌شد چند سجده‌ كند؟

پاسخ: براي‌ تمام‌ موارد يك‌ بار دو سجده‌ كافي‌ است.

پرسش‌512: از چه‌ نوع‌ تغييراتي‌ در قرائت‌ سجده‌ سهو لازم‌ مي‌شود؟

پاسخ:

1-    فراموش‌ شدن‌ سوره‌ فاتحه‌ در دو ركعت‌ اول‌ از نمازهاي‌ فرض‌ و در يك‌ يا تمام‌ ركعات‌ نفل، سنت‌ و واجب.

2-    خواندن‌ دوبار با بيشتر فاتحه‌ در ركعات‌ ياد شده.

3-    پيش‌ از سوره‌ فاتحه‌ ديگر سوره‌اي‌ خواندن.

4-    فراموش‌ شدن‌ سوره‌ در ركعات‌ نمازها علاوه‌ بر ركعت‌ سوم‌ و چهارم‌ فرض‌ هم‌ سجده‌ سهو را واجب‌ مي‌كند.

پرسش‌513: در صورتي‌ كه‌ به‌ فراموشي‌ تعديل‌ اركان‌ ترك‌ شد، سجده‌ سهو لازم‌ مي‌شود يا خير؟

پاسخ: آري، لازم‌ مي‌شود.

پرسش‌514: اگر قعده‌ اول‌ فراموش‌ شد حكمش‌ چيست؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ به‌ فراموشي‌ بعد از دو ركعت‌ بلند شد، تا زماني‌ كه‌ به‌ نشستن‌ نزديكتر باشد بنشيند و سجده‌ سهو نكند، و اگر بلند شد يا به‌ بلند شدن‌ نزديكتر بود، قعده‌ را ترك‌ كند و در آخر سجده‌ سهو كند.

پرسش‌515: علاوه‌ بر موارد ياد شده، سجده‌ سهو از چه‌ چيزهايي‌ لازم‌ مي‌شود؟

پاسخ:

1-    از تكرار ركوع‌.

2-    سه‌ بار سجده‌ كردن‌.

3-    از ترك‌ اَلتَّحيات‌ در قعده‌ اول‌ يا آخر.

4-    پس‌ از تشهد در قعده‌ اولي‌ در اين‌ حد درود خواندن: «اَللهُمَّ‌ صَلِّ عَلي‌ مُحَمَّدٍ»، يا به‌ قدر خواندن‌ همين‌ مقدار، خاموش‌ نشستن‌.

5-    در نمازهاي‌ جهري‌ آهسته‌ خواندن‌ امام.‌

6-    در نمازهاي‌ سر‌ي‌ جهر خواندن‌ امام‌.

7-    به‌ شرط‌ اينكه‌ همه‌ اينها به‌ فراموشي‌ انجام‌ گيرد.

پرسش‌516: اگر مقتدي‌ پشت‌ سر امام‌ به‌ سهو رفت‌ چه‌ كار كند؟

پاسخ: بر مقتدي‌ از سهو خودش‌ چيزي‌ لازم‌ نمي‌شود؟

پرسش‌517: اگر مسبوق‌ در باقي‌ مانده‌ نماز خويش‌ به‌ سهو رفت‌ چه‌ كار كند؟

پاسخ: در پايان‌ نماز خويش‌ سجده‌ سهو كند.

 ‌سجده‌ تلاوت‌:

پرسش‌518: «سجده‌ تلاوت» چيست؟

پاسخ: تلاوت‌ يعني‌ خواندن، در قرآن‌ مجيد آيه‌هايي‌ هستند كه‌ از خواندن‌ آنها يا شنيدن‌ از ديگران، بر آدمي‌ سجده‌ واجب‌ مي‌شود. اين‌ سجده‌ را «سجده‌ تلاوت» مي‌گويند.

پرسش‌519: چند جا هستند كه‌ از خواندن‌ يا شنيدن‌ آنها سجده‌ لازم‌ مي‌شود؟

پاسخ: در تمام‌ قرآن‌ مجيد چهارده‌ مقام‌ هستند كه‌ آنها را «چهارده‌ سجده» نيز مي‌گويند.

پرسش‌520: اگر خارج‌ از نماز آيه‌ سجده‌ را تلاوت‌ كرد كجا و چگونه‌ سجده‌ كند؟

پاسخ: افضل‌ همين‌ است‌ كه‌ هرگاه‌ آيه‌ را تلاوت‌ كرد، فوراً‌ سجده‌ كند و اگر در آن‌ موقع‌ سجده‌ نكرد، اشكالي‌ ندارد. ولي‌ تأخير زياد مكروه‌ است. و روش‌ سجده‌ در بيرون‌ از نماز چنين‌ است‌ كه‌ ايستاده‌ تكبير گويد و سجده‌ كند، و باز تكبير گفته‌ سر را از سجده‌ بلند كند و بايستد. ولي‌ اگر نشسته‌ بود و در همان‌ حال‌ به‌ سجده‌ رفت‌ و باز سر را از سجده‌ بلند كرد و نشست‌ اشكالي‌ ندارد.

پرسش‌521: براي‌ سجده‌ تلاوت‌ چه‌ شرايطي‌ وجود دارد؟

پاسخ: همان‌ شرايطي‌ كه‌ براي‌ نماز وجود دارد، براي‌ سجده‌ تلاوت‌ هم‌ وجود دارد. يعني‌ پاك‌ بودن‌ لباس، مكان، رخ‌ به‌ سوي‌ قبله‌ كردن، نيت‌ سجده‌ تلاوت‌ كردن.

پرسش‌522: سجده‌ تلاوت‌ از چه‌ چيزهايي‌ فاسد مي‌شود؟

پاسخ: آنچه‌ كه‌ نماز را فاسد مي‌كند سجده‌ تلاوت‌ را هم‌ فاسد مي‌كند.

پرسش‌523: اگر يك‌ آيه‌ سجده‌ را دو بار يا بيش‌ از آن‌ تلاوت‌ كرد چند سجده‌ لازم‌ مي‌شود؟

پاسخ: اگر يك‌ آيه‌ را در يك‌ جلسه‌ و دوبار يا بيشتر از آن‌ خواند يا شنيد، يك‌ سجده‌ لازم‌ مي‌شود.

پرسش‌524: اگر در يك‌ جلسه‌ دو آيه‌ سجده‌ يا يك‌ آيه‌ را در دو جلسه‌ قرائت‌ كرد حكمش‌ چيست؟

پاسخ: در يك‌ جلسه‌ هر چند آيه‌ خواند يا يك‌ آيه‌ را در چند جلسه‌ قرائت‌ كرد به‌ همان‌ تعداد، سجده‌ تلاوت‌ واجب‌ مي‌شود.

پرسش‌525: اگر شخصي‌ در حين‌ تلاوت‌ قرآن‌ مجيد آيه‌هاي‌ سجده‌ تلاوت‌ را ترك‌ كند چگونه‌ است؟

پاسخ: مكروه‌ است‌ و نبايد چنين‌ كند.

پرسش‌526: اگر شخصي‌ در جايي‌ مشغول‌ تلاوت‌ است‌ كه‌ افراد ديگري‌ هم‌ در آنجا حضور دارند و صدايش‌ را مي‌شنوند، حالا اگر به‌ خاطر نشنيدن‌ حاضران‌ آيه‌ سجده‌ را آهسته‌ تلاوت‌ كند حكمش‌ چيست؟

پاسخ: جايز است‌ بلكه‌ بهتر همين‌ است‌ كه‌ آهسته‌ بخواند.

 ‌نماز بيمار:

پرسش‌527: براي‌ بيمار در چه‌ حالي‌ به‌ طور نشسته‌ نماز خواندن‌ جايز است؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ بيمار قدرت‌ و توان‌ ايستادن‌ را ندارد يا ممكن‌ است‌ بايستد ولي‌ شديداً‌ ناراحت‌ مي‌شود. يا خطر ازدياد بيماري‌ وجود داشته‌ باشد يا خطر چرخش‌ سر و افتادن‌ وجود داشت، يا توان‌ ايستادن‌ هست، ولي‌ توان‌ ركوع‌ و سجده‌ را ندارد، در تمام‌ اين‌ صورتها جايز است‌ كه‌ بنشيند و نماز بخواند. حال‌ اگر مي‌تواند ركوع‌ و سجده‌ كند فبها! و گرنه‌ براي‌ ركوع‌ و سجده‌ اشاره‌ كند، اشاره‌ به‌ صورت‌ پايين‌ آوردن‌ و خم‌ كردن‌ سر باشد. البته‌ براي‌ سجده، سرش‌ را بيشتر از ركوع‌ خم‌ كند.

پرسش‌528: اگر شخصي‌ نمي‌تواند كاملاً‌ بايستد بلكه‌ يك‌ لحظه‌ مي‌ايستد و يك‌ لحظه‌ مي‌نشيند، چگونه‌ نماز بخواند؟

پاسخ: تا حدي‌ كه‌ مي‌تواند بايستد ايستادن‌ برايش‌ لازم‌ است.

پرسش‌529: اگر بيمار نتواند به‌ صورت‌ نشسته‌ هم‌ نماز بخواند، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: به‌ طور دراز كشيده‌ نماز بخواند. طريقه‌اش‌ بدين‌ صورت‌ است‌ كه‌: كاملاً‌ دراز بكشد و پاها را به‌ طرف‌ قبله‌ قرار دهد. البته‌ پاها را دراز نكند بلكه‌ زانوها را بلند نگه‌ دارد و در زير سرش‌ تكيه‌اي‌ قرار دهد تا مقداري‌ سرش‌ بلند قرار گيرد و براي‌ ركوع‌ و سجده‌ سر را خم‌ كرده‌ اشاره‌ كند اين‌ بهترين‌ روش‌ است‌ براي‌ كسي‌ كه‌ نمي‌تواند بنشيند. البته‌ اين‌ صورت‌ هم‌ جايز است‌ كه‌ سرش‌ را به‌ طرف‌ شمال‌ قرار دهد و بر پهلوي‌ راست‌ بخوابد يا سرش‌ را به‌ طرف‌ جنوب‌ قرار داده‌ بر پهلوي‌ چپ‌ بخوابد و با اشاره‌ نماز بخواند. از اين‌ دو روش، روش‌ نخست‌ بهتر است.

پرسش‌530: اگر بيماري‌ در حدي‌ شديد بود كه‌ اشاره‌ با سر هم‌ ممكن‌ نبود چه‌ كار بكند؟

پاسخ: اگر با سر هم‌ اشاره‌ ممكن‌ نبود نماز را به‌ تأخير اندازد آنگاه‌ اگر بيش‌ از يك‌ شبانه‌ روز همين‌ حالت‌ ادامه‌ داشت‌ قضاي‌ نمازهاي‌ گذشته‌ از ذمه‌ وي‌ ساقط‌ مي‌شود. و اگر تا يك‌ شبانه‌ روز يا كمتر از آن‌ اين‌ حالت‌ ادامه‌ داشت‌ و توان‌ اشاره‌ با سر برايش‌ ميسر شد قضاي‌ آن‌ نمازها كه‌ پنج‌ نماز يا كمتر از آن‌ هستند بر ذمه‌ وي‌ لازم‌ مي‌شود.

 ‌نماز مسافر:

پرسش‌531: «مسافر» به‌ چه‌ كسي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: از نظر شرعي‌ كسي‌ «مسافر» است‌ كه‌ قصد سفر به‌ اندازه‌ مسافت‌ سه‌ شبانه‌ روز را بكند. هدف‌ از مسافت‌ سه‌ شبانه‌ روز اين‌ نيست‌ كه‌ تمام‌ سه‌ شبانه‌ روز را يكسره‌ راه‌ برود، بلكه‌ راه‌ رفتن‌ كه‌ همراه‌ با استراحت‌ و به‌ طور ميانه‌ باشد، معتبر است.

پرسش‌532: هدف‌ از راه‌ رفتن‌ به‌ طور ميانه‌ چيست‌ و مقدار مسافت‌ سه‌ شبانه‌ روز چند كيلومتر است؟

پاسخ: غرض‌ از راه‌ رفتن‌ ميانه، راه‌ روي‌ پياده‌ است،‌ يعني‌ مقدار چهل‌ و هشت‌ ميل‌ شرعي‌ كه‌ برابر با (78 كيلومتر) مي‌باشد.

پرسش‌533: اگر كسي‌ به‌ اندازه‌ مسافت‌ ياد شده‌ با شتر يا ماشين‌ يا قطار و غيره‌ سفر كند، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: مسافر است‌ ولو اينكه‌ در مدت‌ كوتاهي‌ به‌ مقصد برسد.

پرسش‌534: مسافر با مقيم‌ چه‌ فرقي‌ در نمازها دارد؟

پاسخ: مسافر نماز ظهر، عصر و عشاء را به‌ جاي‌ چهار ركعت، دو ركعت‌ مي‌خواند و نماز فجر، مغرب‌ و وتر را طبق‌ معمول‌ مي‌خواند.

پرسش‌535: به‌ اين‌ عمل‌ كه‌ چهار ركعت‌ را دو ركعت‌ بخواند، چه‌ مي‌گويند؟

پاسخ: در اصطلاح‌ فقه‌ آن‌ را «قَصر» مي‌گويند.

پرسش‌536: مسافر از چه‌ زماني‌ «قصر» نمازها را آغاز مي‌كند؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ از محدوده‌ محله‌ و آبادي‌ خويش، خارج‌ شود.

پرسش‌537: مسافر تا چه‌ مدتي‌ نمازها را «قصر» مي‌كند؟

پاسخ: تا وقتي‌ كه‌ در سفر باشد و در شهر يا محله‌اي‌ قصد مقيم‌ شدن‌ به‌ مدت‌ پانزده‌ روز را نكرده‌ باشد. و اگر چنين‌ اراده‌اي‌ كرد نمازها را كامل‌ بخواند.

پرسش‌538: اگر شخصي‌ قصد سه‌ چهار روز ماندن‌ در جايي‌ را كرد و در اين‌ مدت‌ كارهايش‌ تمام‌ نشدند، باز سه‌ چهار روز ديگر و به‌ همين‌ طريق‌ تا پانزده‌ روز باقي‌ ماند چگونه‌ نماز بخواند؟

پاسخ: تا مدتي‌ كه‌ قصد پانزده‌ روز را در يك‌ بار نكند، مسافر است‌ و نمازها را قصر كند.

پرسش‌539: اگر مسافر نماز چهار ركعتي‌ را كامل‌ خواند، چه‌ حكمي‌ دارد؟

پاسخ: اگر بعد از دو ركعت‌ اول‌ براي‌ تشهد نشست‌ در پايان‌ نماز، سجده‌ سهو بر وي‌ لازم‌ مي‌شود و نمازش‌ صحيح‌ است‌ و در صورتي‌ كه‌ قصداً‌ چنين‌ كند، گناهكار مي‌شود، اگر قصداً‌ نباشد، گناهي‌ نيست. ولي‌ اگر بعد از دو ركعت‌ ننشست، نماز فرض‌ وي‌ اداء نشده‌ هر چهار ركعت‌ برايش‌ نفل‌ حساب‌ مي‌شوند، نماز فرض‌ را دوباره‌ بخواند.

پرسش‌540: اگر مسافر پشت‌ سر مقيم‌ نماز بخواند چگونه‌ است؟

پاسخ: اقتداء مسافر پشت‌ سر مقيم‌ صحيح‌ است‌ و بر مسافر چهار ركعت‌ خواندن‌ لازم‌ مي‌شود.

پرسش‌541: اگر امام‌ مسافر باشد و مقتدي‌ مقيم، مقتدي‌ چگونه‌ نماز بخواند؟

پاسخ: امام‌ دو ركعت‌ خويش‌ را خوانده‌ سلام‌ دهد و اعلام‌ كند، «من‌ مسافر هستم، شما نمازتان‌ را تكميل‌ كنيد!» مقتديها بلند شده‌ دو ركعت‌ ديگر را بدون‌ فاتحه‌ و سوره‌ بخوانند و اگر سهوي‌ از آنها به‌ عمل‌ آمد، سجده‌ سهو لازم‌ نمي‌شود.

پرسش‌542: نماز در ماشين‌ يا قطاري‌ كه‌ در حال‌ حركت‌ است. جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: آري! جايز است. اگر ايستادن‌ برايش‌ ممكن‌ باشد بايستد و نماز بخواند و اگر ايستادن‌ ممكن‌ نبود بنشيند و نماز بخواند ولي‌ در هر حال‌ رو بايد به‌ طرف‌ قبله‌ باشد، اگر رو به‌ طرف‌ قبله‌ نباشد يا در ميان‌ نماز از قبله‌ منحرف‌ شود و نتواند به‌ سوي‌ قبله‌ متوجه‌ شود نمازش‌ صحيح‌ نمي‌شود.

 ‌نماز جمعه‌:

پرسش‌543: نماز جمعه‌ فرض‌ است‌ يا واجب‌ و يا سنت؟

پاسخ: نماز جمعه‌ فرض‌ است. فرضيت‌ و اهميتش‌ از نماز ظهر بيشتر است. در روز جمعه‌ نماز ظهر خوانده‌ نمي‌شود به‌ جاي‌ آن، نماز جمعه‌ برگزار مي‌شود.

پرسش‌544: آيا نماز جمعه‌ بر هر مسلمان‌ فرض‌ است؟

پاسخ: نماز جمعه‌ بر مرداني‌ كه‌ آزاد، بالغ، باهوش، مقيم‌ و سالم‌ باشند فرض‌ است. پس‌ بر كودكان، غلامان، ديوانه‌ها، بيماران، نابينايان، معلولان، ساير معذورين، مسافران‌ و زنان، نماز جمعه‌ فرض‌ نيست.

پرسش‌545: اگر مسافر يا بيماران‌ و زنان‌ در نماز جمعه‌ شركت‌ كنند، نماز آنها صحيح‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: آري، صحيح‌ مي‌شود و نماز ظهر از عهده‌ آنان‌ ساقط‌ مي‌گردد.

پرسش‌546: براي‌ صحت‌ نماز جمعه‌ چه‌ شرايطي‌ وجود دارد؟

پاسخ: براي‌ صحت‌ نماز جمعه‌ شرايط‌ متعددي‌ به‌ قرار ذيل‌ وجود دارد:

1- جايي‌ كه‌ نماز جمعه‌ خوانده‌ مي‌شود بايد شهر يا روستاي‌ بزرگ‌ باشد. نيز در اطراف‌ شهر كه‌ با شهر مرتبط‌ باشد مانند فرودگاه، ايستگاه‌ ماشين، قبرستان‌ و غيره‌ نماز جمعه‌ جايز است.

در روستاها و آبادي‌هاي‌ كوچك‌ جايز نيست.

2- وقت‌ نماز ظهر باشد.

3- پيش‌ از نماز خطبه‌ خوانده‌ شود.

4- وجود جماعت.

5- براي‌ شركت‌ در نماز جمعه‌ إذنِ‌ عَام‌ باشد. يعني‌ هر كس‌ بتواند به‌ راحتي‌ شركت‌ كند. در صورتي‌ كه‌ اين‌ پنج‌ شرايط‌ وجود داشته‌ باشد، نماز جمعه‌ جايز خواهد بود.

پرسش‌547: روش‌ مسنون‌ خطبه‌ خواندن‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: پيش‌ از نماز، امام‌ بر منبر بنشيند و روبروي‌ وي‌ مؤ‌ذن‌ اذان‌ گويد. چون‌ اذان‌ به‌ پايان‌ رسد، امام‌ به‌ سوي‌ مردم‌ متوجه‌ شده، خطبه‌ بخواند پس‌ از اينكه‌ خطبه‌ اول‌ خوانده‌ شود، اندكي‌ درنگ‌ كرده‌ بنشيند. باز برخيزد و خطبه‌ دوم‌ را بخواند وقتي‌ خطبه‌ دوم‌ تمام‌ شد از منبر فرود آيد و مؤ‌ذن‌ تكبير گويد و امام‌ نماز را شروع‌ كند.

پرسش‌548: اذان‌ خطبه‌ در چه‌ جايي‌ گفته‌ شود؟

پاسخ: روبروي‌ امام‌ گفته‌ شود خواه‌ در كنار منبر باشد يا به‌ فاصله‌ يكي‌ دو صف‌ و يا بيرون‌ از محدوده‌ صف‌ها.

پرسش‌549: خطبه‌ خواندن‌ به‌ غير عربي‌ مثلاً‌ به‌ فارسي‌ يا به‌ زبان‌ اردو يا خواندن‌ اشعار اردو در خطبه‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: به‌ جز زبان‌ عربي‌ خطبه‌ به‌ هر زبان‌ ديگر مكروه‌ است، البته‌ فرض‌ خطبه‌ اداء مي‌شود ولي‌ از ثواب‌ آن‌ كاسته‌ مي‌شود.

پرسش‌550: در حين‌ خواندن‌ خطبه‌ چه‌ كارهايي‌ جايز نيستند؟

پاسخ:

1-    سخن‌ گفتن.

2-    نماز نفل‌ يا سنت‌ خواندن.

3-    غذا خوردن.

4-    آب‌ نوشيدن.

5-    پاسخ‌ كسي‌ را گفتن.

6-    تلاوت‌ قرآن‌ و غيره.

خلاصه‌ هر امري‌ كه‌ در گوش‌ دادن‌ به‌ خطبه، خلل‌ ايجاد كند و مانع‌ شود، مكروه‌ است، و از وقتي‌ كه‌ امام‌ براي‌ خطبه‌ خواندن‌ حركت‌ مي‌كند تا پايان‌ خطبه‌ تمام‌ موارد ذكر شده، نادرست‌ است.

پرسش‌551: منظور از اينكه‌ گفته‌ شد، جماعت‌ براي‌ نماز جمعه‌ شرط‌ است‌ چيست؟

پاسخ: براي‌ برپا كردن‌ نماز جمعه، علاوه‌ بر امام، وجود سه‌ نفر ديگر ضروري‌ است. كه‌ اگر آن‌ سه‌ نفر نباشند، نماز صحيح‌ نخواهد شد.

پرسش‌552: هدف‌ از «إِذن‌ عام» چيست؟

پاسخ: مراد از «إذن‌ عام» اين‌ است‌ كه‌: هر كس‌ بخواهد در نماز جمعه‌ شركت‌ كند برايش‌ مانعي‌ وجود نداشته‌ باشد. در چنين‌ محلي‌ كه‌ افراد خاص‌ بتوانند شركت‌ كنند و اجازه‌ شركت‌ براي‌ عامه‌ مردم‌ نباشد نماز جمعه‌ صحيح‌ نيست.

پرسش‌553: نماز جمعه‌ چند ركعت‌ خوانده‌ مي‌شود؟

پاسخ: دو ركعت‌ است‌ چه‌ از اول‌ با امام‌ شريك‌ باشد و چه‌ در قعده‌ اخيره‌ وي‌ را دريابد، دو ركعت‌ بخواند.

 ‌نماز عيدين‌:

پرسش‌554: در روز عيد چه‌ كارهايي‌ سنت‌ يا مستحب‌ هستند؟

پاسخ:

1-    غسل‌ كردن‌ و مسواك‌ زدن.

2-    بهترين‌ لباس‌ پوشيدن.

3-    خوشبويي‌ زدن.

4-    پيش‌ از رفتن‌ به‌ نماز در عيد فطر خرما يا ديگر چيز شيريني‌ خوردن.

5-    صدقه‌ فطر را اداء كردن‌ و رفتن‌ به‌ سوي‌ مصلي.

6-    بعد از عيد اضحي‌ به‌ خانه‌ آمدن‌ و از گوشت‌ قرباني‌ خويش‌ خوردن.

7-    خواندن‌ نماز عيد در مصلي.

8-    رفتن‌ به‌ مصلي‌ از يك‌ مسير و برگشتن‌ از مسيري‌ ديگر.

9-    پياده‌ رفتن.

10-  پيش‌ از نماز عيد نخواندن‌ نفل‌ چه‌ در خانه‌ و چه‌ در مصلي‌ و در عيدگاه‌ بعد از نماز عيد، نمازي‌ ديگر نخواندن.

پرسش‌555: تكبير گفتن‌ به‌ هنگام‌ رفتن‌ به‌ عيد، در مسير راه‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: اگر آهسته‌ تكبير گويد، اشكالي‌ ندارد ولي‌ در عيد اضحي‌ با صداي‌ بلند تكبير گفتن، مستحب‌ است.

پرسش‌556: نماز عيد واجب‌ است‌ يا سنت؟

پاسخ: نماز هر دو عيد واجب‌ است‌ و بر هر كس‌ كه‌ نماز جمعه‌ فرض‌ است، نماز عيد هم‌ فرض‌ مي‌باشد. و همان‌ شرايطي‌ كه‌ براي‌ نماز جمعه‌ لازم‌ بودند براي‌ نماز عيد هم‌ لازم‌ هستند. البته‌ خطبه‌ در عيدين‌ فرض‌ نيست‌ و پيش‌ از نماز خوانده‌ نمي‌شود، بلكه‌ خواندن‌ آن‌ بعد از نماز سنت‌ است.

پرسش‌557: نماز عيدين‌ چند ركعت‌ است‌ و چگونه‌ خوانده‌ مي‌شود؟

پاسخ: نماز هر دو عيد دو ركعت‌ است‌ و به‌ شرح‌ زير خوانده‌ مي‌شود:

1- براي‌ نماز عيدين‌ اذان‌ و تكبير لازم‌ نيست.

پيش‌ از خواندن‌ نماز چنين‌ نيت‌ كند كه‌ نماز واجب‌ عيد فطر يا عيد اضحي‌ را با شش‌ تكبير زايد پشت‌ سر اين‌ امام، اداء مي‌كنم. آنگاه‌ تكبير گفته، دست‌ها را ببندد و «سُبحَانَكَ َ‌اللهُمَّ‌» را بخواند. سپس‌ دست‌ها را بلند كرده‌ تكبير گويد و دستها را رها كند.

بار دوم، دستها را بلند كرده، تكبير بگويد و دست‌ها را رها كند.

بار سوم، نيز دستها را تا گوشها بلند كرده، تكبير گويد و سپس‌ دستها را ببندد.

آنگاه‌ امام، تعوذ، تسميه، سوره‌ فاتحه‌ را به‌ همراه‌ سوره‌اي‌ ديگر خوانده، ركوع‌ كند.

هنگامي‌ كه‌ براي‌ ركعت‌ دوم‌ بلند شود، نخست‌ قرائت‌ بخواند و چون‌ از قرائت‌ فارغ‌ شود، دستها را تا گوشها بلند كرده‌ تكبير گويد و دستها را رها سازد، بار دوم‌ و سوم‌ نيز چنين‌ كند، بار چهارم‌ تكبير گفته‌ به‌ ركوع‌ رود و بر حسب‌ معمول، نماز را به‌ پايان‌ برساند.

در خاتمه، امام‌ بلند شود و خطبه‌ بخواند و همه‌ مردم‌ خاموش‌ بنشينند و به‌ خطبه‌ گوش‌ دهند.

در عيدين‌ نيز، دو خطبه‌ وجود دارد و در ميان‌ هر دو نشستن‌ سنت‌ است.

پرسش‌558: چه‌ احكامي‌ مخصوص‌ عيد اضحي‌ هستند؟

پاسخ:

1-     در حين‌ رفتن‌ به‌ عيدگاه‌ با صداي‌ بلند، تكبير گفتن.

2-     پيش‌ از نماز، چيزي‌ نخوردن.

3-     تكبيرات‌ تشريق‌ را گفتن.

پرسش‌559: «تكبيرات‌ تَشرِيق» را توضيح‌ دهيد؟

پاسخ: در ايام‌ تشريق، پس‌ از نمازهاي‌ فرضي، تكبير گفته‌ مي‌شود كه‌ به‌ آن‌ اصطلاحاً‌ «تكبيرات‌ تشريق» گويند.

پرسش‌560: به‌ چه‌ روزهايي، روزهاي‌ تشريق‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: ايام‌ تشريق‌ سه‌ روز هستند.

يازدهم، دوازدهم، سيزدهم‌ ذي‌ الحجة.‌

پرسش‌561: «تكبير تشريق» از چه‌ مدتي‌ آغاز مي‌شود و تا كي‌ ادامه‌ دارد؟

پاسخ: بعد از نماز فجر روز عرفه، نهم‌ ذي‌ الحجة‌ شروع‌ مي‌شود و تا نماز عصر روز سيزدهم‌ ذي‌ الحجه‌ تكبير تشريق‌ گفتن‌ واجب‌ است. تكبير تشريق‌ با صداي‌ بلند گفته‌ مي‌شود. البته‌ زنان‌ آهسته‌ گويند. اگر امام‌ فراموش‌ كرد، مقتديها حتماً‌ بگويند.

پرسش‌562: «تكبير تشريق» چگونه‌ خوانده‌ مي‌شود؟

پاسخ: «تكبير تشريق» اينگونه‌ خوانده‌ مي‌شود: «اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَاللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ وَالْحَمْدُ ِللهِ». بعد از نمازهاي‌ فرضي‌ يك‌ بار خواندن‌ آن‌ واجب‌ است.

 ‌نماز جنازه‌:

پرسش‌563: نماز ميت‌ فرض‌ است‌ يا واجب؟

پاسخ: نماز ميت‌ فرض‌ كفايه‌ است. اگر يكي‌ دو نفر آن‌ را بخوانند، از عهده‌ ديگران‌ ساقط‌ مي‌شود و اگر كسي‌ آن‌ را نخواند، همه‌ گناهكار مي‌شوند.

پرسش‌564: نماز جنازه‌ داراي‌ چه‌ شرايطي‌ است؟

پاسخ: نماز جنازه‌ داراي‌ شرايط‌ ذيل‌ است:

1-    مسلمان‌ بودن‌ ميت.

2-    پاك‌ بودن‌ ميت.

3-    پاك‌ بودن‌ كفن‌ وي.

4-    پوشيده‌ بودن‌ عورت‌ وي.

5-    قرار داشتن‌ ميت‌ در مقابل‌ نمازگزار.

پرسش‌565: روش‌ كامل‌ ادای نماز جنازه‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: نخست‌ صف‌ بسته‌ برابر بايستند، اگر جمعيت‌ مردم‌ زياد بود در پنج‌ صف‌ يا در دو يا هفت‌ صف‌ بايستد، هنگامي‌ كه‌ مردم‌ آماده‌ نماز شدند، نيت‌ نماز جنازه‌ را بكنند. هر يك‌ چنين‌ نيت‌ كند كه‌ براي‌ خدا نماز جنازه‌ اين‌ ميت‌ را پشت‌ سر اين‌ امام‌ مي‌خوانم‌ آنگاه‌ امام‌ با صداي‌ بلند و مقتدي‌ها آهسته‌ تكبير گويند. و هر دو دست‌ را تا گوشها بالا برده‌ زير ناف‌ قرار دهند و آهسته‌ ثنأ بخوانند و بعد از «تَعَالي‌ جَدُّكَ، جَلَّ‌ ثَنَاؤُكَ» بخوانند. سپس‌ تكبير دوم‌ را بدون‌ بالا بردن‌ دستها بگويند و درود بخوانند. همان‌ درودي‌ كه‌ در قعده‌ آخر نماز خوانده‌ مي‌شود.

‌‌باز تكبير سوم‌ را آهسته‌ بگويند، و اگر ميت‌ مرد بالغ‌ يا زن‌ بالغه‌اي‌ با امام‌ و مقتديها اين‌ دعا را آهسته‌ بخوانند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَمَيِّتِنَا، وَشَاهِدِنَا، وَغَائِبِنَا وَصَغِيْرِنَا وَكَبِيْرِنَا، وَذَكَرِنَا وَأُنْثَانَا. اللَّهُمَّ مَنْ أَحْيَيْتَهُ مِنَّا فَأَحْيِهِ عَلَى اْلإِسْلاَمِ، وَمَنْ تَوَفَّيْتَهُ مِنَّا فَتَوَفَّهُ عَلَى اْلإِيْمَانِ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرحَم‌َ الرَاحِمِينَ»[9]. و اگر ميت‌ كودك‌ غير بالغي‌ باشد اين‌ دعا را بخوانند. «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لَنَا فَرَطًا ، وَاجْعَلْهُ لَنَا أَجْرًا وَذُخْرًا، وَاجْعَلْهُ لَنَا شَافِعًا مُشَفَّعًا»[10].

و اگر دختر غير بالغه‌اي‌ باشد بر وي‌ هم‌ همين‌ دعا خوانده‌ شود. البته‌ با اين‌ تفاوت‌ كه‌ در هر سه‌ جا به‌ جاي‌ ضمير مذكور «اجعله» ضمير مؤ‌نث‌ «اجعلها» و به‌ جاي‌ «شافعاً‌ و مشفعاً»، «شافعة ومشفعة» گفته‌ مي‌شود. سپس‌ امام‌ با صداي‌ بلند و مقتدي‌ها به‌ طور آهسته‌ تكبير چهارم‌ را گفته‌ امام‌ با صداي‌ بلند نخست‌ به‌ سمت‌ راست‌ و سپس‌ به‌ سمت‌ چپ‌ سلام‌ دهد و مقتديها هم‌ آهسته‌ سلام‌ دهند.

پرسش‌566: پس‌ از اينكه‌ از نماز جنازه‌ فارغ‌ شوند چه‌ كار كنند؟

پاسخ: به‌ محض‌ اينكه‌ از نماز فارغ‌ شوند ميت‌ را حمل‌ كرده‌ به‌ طرف‌ قبرستان‌ ببرند و در حين‌ بردن‌ ميت‌ به‌ قبرستان‌ ساكت‌ باشند و در فكر اعمال‌ خويش‌ و منزلگاه‌ اخروي‌ خويش‌ باشند و در قلب‌ خويش‌ براي‌ ميت‌ و خودشان‌ دعاي‌ مغفرت‌ كنند. هنگامي‌ كه‌ به‌ قبرستان‌ رسيدند بلافاصله‌ ميت‌ را به‌ خاك‌ بسپارند.

 ‌روزه‌ يكي‌ از فرايض‌ مهم‌ اسلام:‌

پرسش‌567: روزه‌ به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: ترك‌ خوردن‌ غذا و نوشيدن‌ و ترك‌ همخوابي‌ از طلوع‌ فجر صادق‌ با نيت‌ و اراده‌ تا غروب‌ آفتاب‌ را در اصطلاح‌ شرع‌ «روزه» مي‌گويند. به‌ روزه‌ «صوم‌ و صيام» و به‌ خوردن‌ پس‌ از روزه‌ «اِفطار» مي‌گويند.

پرسش‌568: روزه‌ بر چند قسم‌ است؟

پاسخ: روزه‌ بر هشت‌ قسم‌ است:

1-    فرض‌ معين.

2-    فرض‌ غير معين.

3-    واجب‌ معين.

4-    واجب‌ غير معين.

5-    سنت.

6-    نفل.

7-    مكروه.

8-    حرام.

پرسش‌569: «فرض‌ معين» به‌ چه‌ روزه‌اي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: در تمام‌ سال‌ روزه‌ يك‌ ماه‌ يعني‌ ماه‌ رمضان‌ «فرض‌ معين» است.

پرسش‌570: «فرض‌ غير معين» چه‌ روزه‌اي‌ است؟

پاسخ: اگر به‌ خاطر عذري‌ يا بدون‌ عذر، روزه‌ رمضان‌ قضاء شد، قضای آن‌ «فرض‌ غير معين» است.

پرسش‌571: «واجب‌ معين» چه‌ روزه‌اي‌ است؟

پاسخ: اگر كسي‌ نذر كرد كه‌ فلان‌ روز يا در فلان‌ تاريخ‌ بايد روزه‌ بگيرد روزه‌ آن‌ روزها «واجب‌ مُعَيَّن» مي‌شود.

پرسش‌572: «واجب‌ غير معين» چه‌ روزه‌اي‌ است؟

پاسخ: روزه‌ كفاره‌ و نذرهاي‌ غير معين‌ «واجب‌ غير معين» است‌ مثلاً‌ يكي‌ نذر كرد كه‌ اگر من‌ در امتحان‌ موفق‌ شدم‌ سه‌ روز براي‌ خدا روزه‌ مي‌گيرم.

پرسش‌573: چه‌ روزه‌هايي‌ «سُنَّت» هستند؟

پاسخ: در روزه‌ها هيچ‌ روزه‌اي‌ سنت‌ مؤ‌كده‌ نيست‌ ولي‌ ايامي‌ كه‌ پيامبر اكرم‌ﷺ‬ در آنها روزه‌ گرفته‌اند يا به‌ روزه‌ گرفتن‌ تشويق‌ نموده‌اند، در چنين‌ روزهايي‌ روزه‌ گرفتن‌ سنت‌ است‌ مانند روز عاشورا و تاسوعا، روز عرفه‌ يعني‌ نهم‌ ذي‌ الحجة، ايام‌ بِيض‌، يعني‌ سيزدهم، چهاردهم‌ و پانزدهم‌ هر ماه.

پرسش‌574: چه‌ روزه‌هايي‌ «مُستَحَب» هستند؟

پاسخ: علاوه‌ بر روزه‌هاي‌ فرض، واجب‌ و سنت‌ بقيه‌ روزه‌ها مستحب‌اند ولي‌ بعضي‌ روزها هستند كه‌ روزه‌ گرفتن‌ در آنها ثواب‌ بيشتري‌ دارد مانند: شش‌ روز اول‌ شو‌ال، پانزدهم‌ شعبان، روز جمعه، دوشنبه، پنجشنبه،

پرسش‌575: روزه‌ گرفتن‌ در چه‌ روزهايي‌ مكروه‌ است؟

پاسخ: فقط‌ يكشنبه‌ را روزه‌ گرفتن‌ يا روز عاشورا بدون‌ تاسوعا، روز نوروز، روزه‌ نفلي‌ زن‌ بدون‌ اجازه‌ شوهر همه‌ اينها مكروه‌ هستند.

پرسش‌576: چه‌ روزه‌هايي‌ «حَرَ‌ام» هستند؟

پاسخ: در تمام‌ سال‌ در پنج‌ روز روزه‌ گرفتن‌ «حرام» است. عيد فطر و عيد اضحي، سه‌ روز ايام‌ تشريق، (يازدهم‌ و دوازدهم‌ و سيزدهم‌ ذي‌ الحجه).

 ‌روزه‌ رمضان:‌

پرسش‌577: روزه‌ رمضان‌ چه‌ ارزش‌ و فضيلتي‌ دارد؟

پاسخ: روزه‌ رمضان‌ فضيلت‌ و ثواب‌ بسياري‌ دارد. از آن‌ جمله‌ پيامبر اكرم‌ﷺ‬ فرموده‌اند: كسي‌ كه‌ براي‌ رضاي‌ خدا رمضان‌ را روزه‌ گيرد، تمام‌ گناهان‌ گذشته‌ او معاف‌ مي‌شوند. در حديث‌ ديگري‌ چنين‌ ذكر شده‌ است: «بوي‌ بد دهان‌ روزه‌دار، به‌ نزد پروردگار از بوي‌ مشك‌ و گلاب‌ محبوب‌تر است!».

در حديث‌ ديگري‌ مذكور است: «خداوند فرموده: روزه‌ مخصوص‌ من‌ است‌ و من‌ خود پاداش‌ آن‌ را مي‌دهم». فضيلت‌هاي‌ ديگري‌ هم‌ در اين‌ خصوص‌ وارد شده‌ است.

پرسش‌578: روزه‌ رمضان‌ بر چه‌ كساني‌ فرض‌ است؟

پاسخ: روزه‌ رمضان‌ بر هر فرد مسلمان، عاقل، بالغ، چه‌ مرد و چه‌ زن‌ فرض‌ است. منكر فرضيت‌ آن‌ كافر مي‌شود و كسي‌ كه‌ بدون‌ عذر آن‌ را ترك‌ كند فاسق‌ و شديداً‌ گنهكار مي‌شود. روزه‌ رمضان‌ گر چه‌ بر كساني‌ كه‌ بالغ‌ نشده‌اند فرض‌ نيست. ولي‌ براي‌ اينكه‌ كودكان‌ هم‌ به‌ گرفتن‌ روزه‌ عادت‌ كنند پيش‌ از بالغ‌ شدن‌ به‌ آنها گفته‌ شود تا روزه‌ بگيرند و نماز بخوانند. چنانكه‌ در حديث‌ مذكور است‌ كه‌ پيامبر فرمودند: «هنگامي‌ كه‌ كودك‌ به‌ هفت‌ سالگي‌ برسد به‌ وي‌ دستور بدهيد تا نماز بخواند و چون‌ به‌ ده‌ سالگي‌ رسيد به‌ خاطر نماز او را بزنيد». نيز چون‌ بتواند روزه‌ بگيرد، هر چند روز كه‌ توانست، روزه‌ گيرد.

پرسش‌579: از چه‌ عذرهايي‌ نگرفتن‌ روزه‌ جايز است؟

پاسخ:

1-    براي‌ مسافري‌ كه‌ در حال‌ سفر است، روزه‌ نگرفتن‌ جايز است. ولي‌ اگر در سفر مشقت‌ و زحمتي‌ برايش‌ پيش‌ نمي‌آيد، روزه‌ گرفتن، افضل‌ است.

2-    بيماري، يعني‌ چنان‌ بيماري‌ كه‌ شخص‌ بيمار نتواند روزه‌ بگيرد، يا خطر ازدياد و شدت‌ بيماري‌ وجود داشته‌ باشد.

3-    پيري‌ و كهولت‌ كه‌ شخص‌ نتواند در آن‌ سن‌ و سال‌ بر اثر ضعف‌ و سالخوردگي‌ روزه‌ گيرد.

4-    حاملگي‌ و بارداري‌ در صورتي‌ كه‌ از روزه‌ به‌ زن‌ يا به‌ حمل‌ وي‌ ضرري‌ برسد.

5-    زني‌ كه‌ به‌ بچه‌اش‌ شير مي‌دهد و اگر روزه‌ بگيرد به‌ بچه‌ ضرر مي‌رسد.

6-    بر اثر روزه‌ چنان‌ گرسنه‌ يا تشنه‌ شود كه‌ احتمال‌ هلاك‌ شدن‌ و انديشه‌ مرگ‌ وجود داشته‌ باشد.

7-    در حال‌ حيض‌ و نفاس‌ هم‌ روزه‌ گرفتن‌ جايز نيست.

 ‌رؤ‌يت‌ ماه‌ و گواهي‌ در مورد آن‌:

پرسش‌580: رويت‌ ماه‌ رمضان‌ با چه‌ شرايطي‌ ثابت‌ مي‌شود؟

پاسخ: پس‌ از اينكه‌ بيست‌ و نه‌ روز تمام‌ از شعبان‌ گذشت، واجب‌ است‌ كه‌ مردم‌ براي‌ رؤ‌يت‌ ماه‌ رمضان‌ تلاش‌ كنند و پس‌ از اينكه‌ بيست‌ و نه‌ روز از ماه‌ رجب‌ گذشت، مستحب‌ است‌ كه‌ براي‌ ماه‌ شعبان‌ تلاش‌ كنند تا حساب‌ ماه‌ شعبان‌ خوب‌ مشخص‌ شود اگر در تاريخ‌ بيست‌ و نهم‌ شعبان‌ ماه‌ رمضان‌ رؤ‌يت‌ شد، صبح‌ آن‌ روز روزه‌ بگيرند و اگر ماه‌ رويت‌ نشد در صورتي‌ كه‌ مَطلَع‌ صاف‌ بود روزه‌ نگيرند و اگر مَطلَع‌ ابر آلود و غبار آلود بود، صبح‌ تا حدود ساعت‌ نه‌ و ده‌ چيزي‌ نخورند، زيرا ممكن‌ است‌ در جاهاي‌ ديگر، ماه‌ رويت‌ شده‌ باشد و آنها بعداً‌ آگاه‌ شوند، و اگر پس‌ از گذشت‌ بيست‌ و نه‌ روز ماه‌ رويت‌ نشد اينگونه‌ نيت‌ كردن‌ كه‌ اگر فردا رمضان‌ باشد روزه‌ رمضان‌ مي‌گيرم‌ و اگر از شعبان‌ باشد روزه‌ نفلي‌ خواهم‌ گرفت، مكروه‌ است.

پرسش‌581: براي‌ رويت‌ ماه‌ رمضان‌ چه‌ نوع‌ شهادتي‌ معتبر است؟

پاسخ: اگر «اُفُق» صاف‌ نباشد مثلاً‌ ابر آلود باشد، براي‌ رويت‌ ماه‌ رمضان‌ گواهي‌ يك‌ نفر با تقوا و راستگو معتبر و قابل‌ قبول‌ است، چه‌ مرد باشد و چه‌ زن، آزاد باشد يا غلام. همچنين‌ كسي‌ كه‌ فسقش‌ ظاهر و نمايان‌ نيست، گواهي‌ وي‌ نيز معتبر است.

پرسش‌582: براي‌ رؤ‌يت‌ ماه‌ عيد چه‌ نوع‌ شهادتي‌ معتبر است؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ «اُفُق» صاف‌ نباشد براي‌ عيد فطر و عيد اضحي‌ گواهي‌ دو مرد با تقوا و راستگو معتبر است، نيز يك‌ مرد و دو زن‌ هم‌ گواهي‌شان‌ مورد قبول‌ است.

اگر «مَطلَع» صاف‌ باشد براي‌ ثبوت‌ رؤ‌يت‌ ماه‌ رمضان‌ و هر دو عيد حد‌اقل‌ آنقدر افراد بايد شهادت‌ بدهند كه‌ به‌ ظاهر ممكن‌ و محتمل‌ نباشد كه‌ اين‌ مقدار افراد به‌ دروغ‌ شهادت‌ مي‌دهند، بلكه‌ به‌ محض‌ گواهي‌ آنان، به‌ ثبوت‌ رؤ‌يت‌ ماه‌ اطمينان‌ حاصل‌ شود.

پرسش‌583: اگر خبر رؤ‌يت‌ ماه‌ از شهرهاي‌ ديگر واصل‌ شد قابل‌ قبول‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: آري، ولو اينكه‌ آن‌ شهر و محل‌ بسيار دور هم‌ باشد، مثلاً‌ اگر اهل‌ برمه‌ ماه‌ را رؤ‌يت‌ نكردند و اهل‌ بمبئي‌ به‌ رؤ‌يت‌ ماه‌ گواهي‌ دادند. روزه‌ بر آنها لازم‌ مي‌شود و اين‌ خبر معتبر خواهد بود. به‌ شرطي‌ كه‌ گواهي‌ بر حسب‌ شهادت‌ شرعي‌ باشد، تلگراف‌ اعتباري‌ ندارد.

پرسش‌584: اگر كسي‌ كه‌ ماه‌ را رؤ‌يت‌ كرده‌ بود شهادتش‌ پذيرفته‌ نشد و ديگر كساني‌ هم‌ رؤ‌يت‌ نكرده‌ بودند و روزه‌ هم‌ گرفته‌ نشد آيا بر خود بيننده‌ روزه‌ گرفتن‌ لازم‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: آري! بر كسي‌ كه‌ ماه‌ را رؤ‌يت‌ كرده‌ واجب‌ است‌ كه‌ آن‌ روز را روزه‌ گيرد ولو اينكه‌ شهادتش‌ رد شده‌ باشد. و اگر طبق‌ حساب‌ و شمارش‌ او، سي‌ روز از رمضان‌ تمام‌ شد ولي‌ بقيه‌ مردم‌ روز سي‌ و يكم‌ را هم‌ روزه‌ گرفته‌اند بر او لازم‌ است‌ كه‌ آن‌ روز را هم‌ روزه‌ گيرد.

 ‌‌نيت‌ روزه:‌

پرسش‌585: آيا براي‌ گرفتن‌ روزه‌ نيت‌ كردن‌ لازم‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: آري! براي‌ روزه‌ نيت‌ شرط‌ است، اگر به‌ طور اتفاقي‌ از صبح‌ صادق‌ تا غروب‌ آفتاب‌ از خوردن‌ و نوشيدن‌ و جماع‌ اجتناب‌ ورزيد ولي‌ نيت‌ روزه‌ را نكرده‌ بود، چنين‌ روزه‌اي‌ صحيح‌ نيست.

پرسش‌586: در چه‌ زماني‌ بايد نيت‌ شود؟

پاسخ: نيت‌ رمضان، نذر معين‌ و روزه‌هاي‌ نفل‌ و سنت‌ را در شب‌ بكند يا در صبح‌ تا پيش‌ از ظهر نيت‌ بكند هم‌ جايز است.

البته‌ مراد از روز، روز شرعي‌ است‌ يعني‌ از صبح‌ صادق‌ تا هنگام‌ غروب‌ آفتاب. مثلاً‌ اگر صبح‌ صادق‌ در ساعت‌ چهار دميده‌ بود و غروب‌ آفتاب‌ ساعت‌ شش، در اين‌ صورت‌ اين‌ روز چهارده‌ ساعت‌ بوده‌ است‌ كه‌ نصف‌ آن‌ در رأس‌ ساعت‌ يازده‌ قرار مي‌گيرد و تا پيش‌ از ساعت‌ يازده‌ نيت‌ صحيح‌ مي‌شود. و نيت‌ روزه‌ قضاء، كفاره‌ و نذر معين‌ را بايد پيش‌ از صبح‌ صادق‌ بكند.

پرسش‌587: چگونه‌ بايد نيت‌ كرد؟

پاسخ: در روزه‌ رمضان، نذر معين، سنت‌ و نفل‌ چه‌ نيت‌ همان‌ روزه‌ها را بكند يا فقط‌ اراده‌ روزه‌ مطلق‌ بكند يا نيت‌ نفل‌ بكند در هر صورت، در رمضان‌ به‌ جاي‌ روزه‌ رمضان‌ و در روزه‌ نذر معين‌ به‌ جاي‌ نذر معين‌ و در باقي‌ روزها به‌ جاي‌ سنت‌ يا نفل‌ واقع‌ مي‌شود. در نيت‌ روزه‌ نذر غير معين، كفاره‌ و قضای رمضان‌ به‌ طور خاص‌ بايد روزه‌ همانها را نيت‌ كند.

پرسش‌588: نيت‌ با قلب‌ بشود يا با زبان؟

پاسخ: نيت‌ به‌ معناي‌ قصد و اراده‌ است‌ قصد و اراده‌ با قلب‌ كافي‌ است‌ اگر با زبان‌ هم‌ نيت‌ كند بهتر است‌

 ‌مستحبات‌ روزه:‌

پرسش‌589: در روزه‌ چه‌ چيزهايي‌ مستحب‌ هستند؟

پاسخ:

1-    سحري‌ خوردن.

2-    در شب‌ نيت‌ روزه‌ كردن.

3-    در آخر شب‌ سحري‌ خوردن‌ به‌ شرطي‌ كه‌ پيش‌ از صبح‌ صادق‌ از خوردن‌ سحري‌ فارغ‌ شود.

4-    تعجيل‌ در افطار با توجه‌ به‌ اينكه‌ به‌ غروب‌ آفتاب‌ يقين‌ حاصل‌ شود.

5-    دوري‌ جستن‌ از غيبت، دروغ، فحش‌ گويي‌ و غيره.

6-    افطار با خرما و در صورت‌ نبودن‌ با آب‌ خالص.

پرسش‌590: سحري‌ يعني‌ چه‌ و وقت‌ آن‌ چه‌ زماني‌ است؟

پاسخ: سحري‌ به‌ خوردن‌ غذا در آخر شب‌ پيش‌ از طلوع‌ فجر، گفته‌ مي‌شود و خوردن‌ سحري‌ سنت‌ و ثواب‌ بسياري‌ دارد. اگر اشتهاي‌ غذا هم‌ نداشت‌ يكي‌ دو لقمه‌ بخورد.

 ‌مكروهات‌ روزه:‌

پرسش‌591: در روزه‌ چه‌ چيزهايي‌ مكروه‌ است؟

پاسخ:

1-    چيزهايي‌ را در دهان‌ گذاشتن‌ و جويدن‌ به‌ شرطي‌ كه‌ فرو نبرد.

2-    چشيدن‌ چيزي. البته‌ براي‌ زن‌ جايز است‌ كه‌ از غذايي‌ كه‌ تهيه‌ مي‌كند، بچشد تا مورد خشم‌ و غضب‌ شوهر واقع‌ نشود، ولي‌ مواظب‌ باشد فرو نَبَرد.

3-    غرغره‌ كردن‌ در وقت‌ مضمضه‌ و يا بالا بردن‌ آب‌ با بيني‌ در وقت‌ استنشاق.

4-    جمع‌ كردن‌ آب‌ دهان‌ بسيار، در دهان.

5-    غيبت، دروغ، فحش‌ گويي، مجادله.

6-    اظهار بي‌اطميناني، گرسنگي‌ و تشنگي.

7-    تأخير غسل‌ جنابت‌ به‌ طور عمد تا بعد از صبح‌ صادق.

8-    استفاده‌ از خمير دندان.

پرسش‌592: چه‌ چيزهايي‌ در روزه‌ مكروه‌ نيستند؟

پاسخ:

1-    استفاده‌ از سرمه.

2-    بر سر و صورت‌ و بدن‌ خويش‌ روغن‌ ماليدن.

3-    استحمام‌ به‌ خاطر نشاط‌ و سرد شدن‌ بدن.

4-    استفاده‌ از مسواك‌ شرعي.

5-    زدن‌ عطر و ادكلن.

6-    خوردن‌ و نوشيدن، به‌ فراموشي.

7-    استفراغ‌ بدون‌ قصد و اختيار.

8-    فرو بردن‌ آب‌ دهان‌ خويش.

9-    بدون‌ اختيار فرو رفتن‌ مگس‌ و يا دود و غبار در حلق.

از تمام‌ موارد ياد شده‌ نه‌ روزه‌ باطل‌ مي‌شود و نه‌ كراهتي‌ در آن‌ به‌ وجود مي‌آيد.

 ‌‌آنچه‌ روزه‌ را فاسد مي‌كند:

پرسش‌593: «مُفسِدات» روزه‌ يعني‌ چه؟

پاسخ: «مفسدات» به‌ چيزهايي‌ گفته‌ مي‌شود كه‌: از آنها روزه‌ فاسد مي‌شود. و آنها بر دو نوع‌اند كه‌ از ارتكاب‌ بعضي‌ فقط‌ قضاء واجب‌ و از بعضي‌ ديگر قضاء و كفاره‌ لازم‌ مي‌شود.

پرسش‌594: چه‌ چيزهايي‌ روزه‌ را فاسد و قضای آن‌ را واجب‌ مي‌كنند؟

پاسخ:

1-    اگر با زور و اكراه‌ به‌ روزه‌دار چيزي‌ داده‌ شد.

2-    به‌ ياد روزه‌ بود ولي‌ در حين‌ مضمضه‌ آب‌ از حلقش‌ فرو رفت.

3-    استفراغ‌ كرد و سپس‌ عمداً‌ آن‌ را فرو برد.

4-    به‌ اندازه‌ پري‌ دهان‌ عمداً‌ استفراغ‌ كرد.

5-    عمداً‌ سنگ‌ يا كلوخ‌ يا چيز ديگري‌ فرو برد.

6-    غذايي‌ كه‌ در ميان‌ دندانها باقي‌ مانده‌ بود آن‌ را با زبان‌ بيرون‌ آورد و خورد. در صورتي‌ كه‌ به‌ اندازه‌ نخود يا بزرگتر از آن‌ باشد و اگر از دهان‌ بيرون‌ كرد باز آن‌ را فرو برد در هر صورت‌ روزه‌ فاسد مي‌شود. خواه‌ بزرگ‌ باشد يا كوچك.

7-    روغن‌ و يا قطره‌ در گوش‌ چكانيد.

8-    از تنباكو و نسوار استفاده‌ كرد.

9-    خوني‌ كه‌ از دندان‌ها يا دهان‌ بيرون‌ آمده‌ بود آن‌ را فرو برد. در صورتي‌ كه‌ بر آب‌ دهان‌ غالب‌ باشد.

10-  نخست‌ به‌ فراموشي‌ غذا خورد و سپس‌ به‌ گمان‌ اينكه‌ شايد روزه‌اش‌ باطل‌ شده‌ عمداً‌ غذا بخورد يا آب‌ بنوشد.

11-  به‌ گمان‌ اينكه‌ آفتاب‌ غروب‌ كرده‌ افطار كرد، سپس‌ معلوم‌ شد كه‌ هنوز آفتاب‌ غروب‌ نكرده‌ است. در تمام‌ موارد ياد شده‌ روزه‌ فاسد شده‌ و قضای آن‌ روز لازم‌ مي‌شود.

پرسش‌595: در چه‌ صورتهايي‌ قضاء و كفاره‌ هر دو لازم‌ مي‌شوند؟

پاسخ:

1-    در حال‌ روزه‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ عمداً‌ چيزي‌ خورد و يا نوشيد كه‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ غذا، و يا حصول‌ لذت‌ و نشاط‌ استفاده‌ مي‌شود.

2-    عمداً‌ همخوابي‌ كرد.

3-    حجامت‌ كرد و يا از سرمه‌ استفاده‌ كرد. سپس‌ به‌ گمان‌ اينكه‌ روزه‌اش‌ باطل‌ شده‌ روزه‌ خويش‌ را فاسد كرد.

پرسش‌596: اگر در ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ روزه‌ كسي‌ باطل‌ شد، خوردن‌ و نوشيدن‌ برايش‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: جايز نيست، بلكه‌ لازم‌ است‌ تا غروب‌ آفتاب‌ از خوردن‌ و نوشيدن‌ خودداري‌ كند، همچنين‌ اگر در طول‌ روز مسافري‌ به‌ خانه‌اش‌ وارد شد يا غير بالغي‌ بالغ‌ گشت‌ يا زني‌ كه‌ در حيض‌ و نفاس‌ بود، پاك‌ شد يا ديوانه‌اي‌ سالم‌ شد، بر آنها لازم‌ است‌ كه‌ باقي‌ مانده‌ روز را از خوردن‌ و نوشيدن‌ خودداري‌ كنند.

پرسش‌597: علاوه‌ از باطل‌ كردن‌ روزه‌ رمضان، از باطل‌ كردن‌ ساير روزه‌ها كفاره‌ لازم‌ مي‌شود يا خير؟

پاسخ: كفاره‌ فقط‌ از باطل‌ كردن‌ روزه‌ رمضان‌ واجب‌ مي‌شود.

 ‌قضاي‌ روزه‌:

پرسش‌598: در چه‌ صورتهايي‌ قضای روزه‌ لازم‌ مي‌شود؟

پاسخ:

1-    بدون‌ عذر روزه‌ فرض‌ يا واجب‌ معين‌ را نگرفت.

2-    بر اثر عذري‌ موفق‌ به‌ گرفتن‌ روزه‌ نشد.

3-    بر اثر عذري‌ روزه‌ را فاسد كرد يا فاسد شد.

در اين‌ صورتها، قضای روزه‌ فرض‌ مي‌شود.

پرسش‌599: قضای روزه‌ كي‌ بايد گرفته‌ شود؟

پاسخ: هر چه‌ زودتر قضاء به‌ جا آورده‌ شود بهتر است‌ تأخير بدون‌ عذر صحيح‌ نيست.

پرسش‌600: اگر قضای رمضان‌ قبلي‌ بر ذمه‌اش‌ باقي‌ بود و رمضان‌ جديد فرا رسيد چه‌ كار كند؟

پاسخ: روزه‌ رمضان‌ را گرفته‌ سپس‌ قضای رمضان‌ قبلي‌ را به‌ جا آورد.

پرسش‌601: قضای روزه‌ پياپي‌ گرفته‌ شود يا با فاصله؟

پاسخ: هر دو صورت‌ جايز است.

پرسش‌602: اگر روزه‌ نفلي‌ را فاسد كرد حكمش‌ چيست؟

پاسخ: قضای آن‌ لازم‌ است. چون‌ روزه‌ نفلي‌ و نماز نفلي‌ به‌ محض‌ شروع‌ بر عهده‌ آدمي‌ واجب‌ مي‌شوند.

پرسش‌603: اگر توانايي‌ قضای روزه‌ را نداشت‌ چه‌ كار كند؟

پاسخ: در صورتي‌ كه‌ به‌ قدري‌ پير و ناتوان‌ شده‌ بود كه‌ نمي‌توانست‌ قضای روزه‌ را بياورد و در آينده‌ هم‌ احتمال‌ استطاعت‌ نبود يا چنان‌ بيمار بود كه‌ از قضاء عاجز بود و احتمال‌ اين‌ هم‌ نبود كه‌ در آينده‌ بهبودي‌ حاصل‌ شود، در اين‌ صورتها «فديه» دادن‌ جايز مي‌شود.

پرسش‌604: «فديه» روزه‌ها چقدر است؟

پاسخ: در قبال‌ هر روز نصف‌ صاع‌ گندم‌ (2/250) كيلو گرم) يا يك‌ صاع‌ جو يا خرما (4/5 كيلو گرم) يا قيمت‌ معادل‌ آنها را به‌ نرخ‌ روز بپردازد. «فِديه» هر نماز فرض‌ و واجب‌ هم‌ همين‌ مقدار است. البته‌ تا زماني‌ كه‌ بتواند نماز را با اشاره‌ بخواند، بايد با اشاره‌ بخواند. و وقتي‌ نتواند با اشاره‌ بخواند. و در همان‌ حال‌ بميرد يا در همان‌ حال‌ وقت‌ شش‌ نماز بر وي‌ بگذرد، در چنين‌ حالتي‌ نماز از عهده‌اش‌ ساقط‌ مي‌شود.

پرسش‌605: اگر بر عهده‌ كسي‌ روزه‌ چند روز باقي‌ بود و مرد اگر از طرف‌ وي‌ كسي‌ روزه‌ گيرد، جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: خير! از عهده‌ ميت‌ ساقط‌ نمي‌شود. البته‌ اگر وارثان‌ فديه‌ بدهند جايز است.

 ‌‌كفاره‌ روزه:‌

پرسش‌606: كفاره‌ باطل‌ كردن‌ روزه‌ چيست؟

پاسخ: كفاره‌ اين‌ است‌ كه‌ يك‌ غلامي‌ آزاد كند. البته‌ در حال‌ حاضر كه‌ غلام‌ نيست‌ به‌ دو صورت‌ كفاره‌ بدهد. اول‌ اينكه‌ دو ماه‌ پياپي‌ روزه‌ گيرد. دوم‌ اينكه‌ اگر توان‌ دو ماه‌ روزه‌ پياپي‌ را ندارد، به‌ شصت‌ نفر مسكين‌ در دو وقت‌ طعام‌ بخوراند يا به‌ هر نفري‌ نصف‌ صاع‌ گندم (‌2/250) كيلو گرم) يا قيمت‌ معادل‌ آن‌ را بدهد. و اگر تمام‌ كفاره‌ را به‌ يك‌ نفر در يك‌ وقت‌ داد، جايز نيست. اگر به‌ يك‌ نفر تا شصت‌ روز هر روز مقدار نصف‌ صاع‌ يا قيمت‌ آن‌ را بدهد جايز است.

پرسش‌607: اگر به‌ يك‌ مسكين‌ كمتر از نصف‌ صاع‌ گندم‌ بدهد جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: خير! در كفاره‌ به‌ يك‌ نفر كمتر از نصف‌ صاع‌ يا در يك‌ روز بيشتر از آن‌ دادن‌ جايز نيست. بلكه‌ در قبال‌ هر روز نصف‌ صاع‌ گندم‌ يا قيمت‌ آن‌ را بايد داد.

پرسش‌608: اگر در يك‌ رمضان‌ چند كفاره‌ بر كسي‌ لازم‌ شده‌ بود، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: در قبال‌ همه‌ يك‌ كفاره‌ بدهد جايز است.

 ‌اعتكاف‌:

پرسش‌609: «اِ‌عتِكَاف» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «اعتكاف» به‌ اين‌ گويند كه:‌ انسان‌ در مسجدي‌ كه‌ جماعت‌ در آن‌ اقامه‌ مي‌شود، به‌ قصد عبادت‌ قيام‌ كند.

پرسش‌610: چگونه‌ قيام‌ در مسجد عبادت‌ است؟

پاسخ: چون‌ آدمي‌ سير و تفريح، كارها و مشغوليتها را ترك‌ كرده‌ و به‌ خاطر كسب‌ رضاي‌ خدا در مسجد قيام‌ مي‌كند، اين‌ قيام‌ برايش‌ عبادت‌ حساب‌ مي‌شود.

پرسش‌611: زن‌ در كجا اعتكاف‌ بنشيند؟

پاسخ: در خانه‌ خود جايي‌ كه‌ نماز مي‌خواند، نيت‌ اعتكاف‌ كرده، در همانجا بماند و بدون‌ عذر مانند وضو، غسل‌ و غيره‌ از آن‌ محل‌ بيرون‌ نشود و اگر در خانه‌ جاي‌ خاصي‌ براي‌ نماز خواندن‌ معين‌ نبود قبل‌ از اينكه‌ اعتكاف‌ بنشيند جاي‌ مخصوصي‌ را براي‌ اعتكاف‌ تعيين‌ كند، سپس‌ اعتكاف‌ بنشيند.

پرسش‌612: اعتكاف‌ چه‌ فوايدي‌ دارد؟

پاسخ: در اعتكاف‌ فوايد بسياري‌ وجود دارد از آن‌ جمله:

1-    كسي‌ كه‌ اعتكاف‌ مي‌نشيند تمام‌ وقت‌ و جسم‌ خويش‌ را براي‌ عبادت‌ خداوند وقف‌ مي‌كند.

2-    از جنگ‌ و جدال‌ و شرارتهاي‌ دنيوي‌ محفوظ‌ مي‌ماند.

3-    براي‌ معتكف‌ هميشه‌ ثواب‌ نماز جريان‌ دارد چون‌ معتكف‌ هميشه‌ در اشتياق‌ نماز و جماعت‌ به‌ سر مي‌برد.

4-    معتكف‌ در حال‌ اعتكاف‌ با فرشتگان‌ مشابهت‌ پيدا مي‌كند چون‌ همه‌ وقت‌ در تسبيح‌ و عبادت‌ خداوند مشغول‌ است. معتكف‌ در حال‌ اعتكاف‌ ميهمان‌ خدا است‌ چون‌ مسجد خانه‌ خدا است.

پرسش‌613: اعتكاف‌ بر چند نوع‌ است؟

پاسخ: اعتكاف‌ بر سه‌ قسم‌ است: 1- واجب‌ 2- سنت‌ مؤ‌كده‌ 3- مستحب.

پرسش‌614: اعتكاف‌ واجب‌ به‌ چه‌ اعتكافي‌ مي‌گويند؟

پاسخ: اعتكاف‌ نذري‌ واجب‌ است. يعني‌ اگر كسي‌ نذر كرد كه‌ به‌ خاطر خدا سه‌ روز اعتكاف‌ بنشيند، يا چنين‌ گفت: اگر فلان‌ كارم‌ بيانجامد به‌ خاطر خدا دو روز اعتكاف‌ مي‌نشينم.

پرسش‌615: اعتكاف‌ سنت‌ مؤ‌كده‌ به‌ چه‌ اعتكافي‌ مي‌گويند؟

پاسخ: اعتكاف‌ دهه‌ آخر ماه‌ رمضان‌ سنت‌ مؤ‌كده‌ است. از غروب‌ آفتاب‌ بيستم‌ رمضان‌ آغاز مي‌شود و با رؤ‌يت‌ ماه‌ عيد پايان‌ مي‌يابد. اين‌ اعتكاف‌ سنت‌ كفايه‌ است. يعني‌ اگر يك‌ نفر معتكف‌ شود از ذمه‌ همه‌ ساقط‌ مي‌شود و اگر يك‌ نفر هم‌ معتكف‌ نشد تمام‌ مردم‌ آن‌ محله‌ مسؤ‌ول‌ هستند.

پرسش‌616: اعتكاف‌ مستحب‌ كدام‌ اعتكاف‌ است؟

پاسخ: علاوه‌ از اعتكاف‌ واجب‌ و سنت‌ مؤ‌كده‌ هر نوع‌ اعتكافي‌ مستحب‌ است‌ و در تمام‌ ايام‌ سال‌ هم‌ اعتكاف‌ جايز است.

پرسش‌617: براي‌ صحت‌ اعتكاف‌ چه‌ شرايطي‌ وجود دارد؟

پاسخ:

1-    حرف‌هاي‌ خوب‌ و ديني‌ گفتن.

2-    پاك‌ بودن‌ از جنابت، حيض‌ و نفاس.

3-    عاقل‌ بودن.

4-    نيت‌ كردن.

5-    در مسجد اعتكاف‌ نشستن.

اين‌ موارد براي‌ هر نوع‌ اعتكافي‌ لازم‌اند و براي‌ اعتكاف‌ واجب، روزه‌ هم‌ شرط‌ است.

 ‌مستحبات‌ اعتكاف:‌

پرسش‌618: در اعتكاف‌ چه‌ چيزهايي‌ مستحب‌ است؟

پاسخ:

1-    سخن‌هاي‌ خوب‌ و ديني‌ گفتن.

2-    تلاوت‌ قرآن.

3-    درود خواندن.

4-    تعليم‌ و تعلم‌ مسايل‌ ديني.

5-    بيان‌ موعظه‌ و پند و اندرز.

6-    در مسجد جامع‌ اعتكاف‌ نشستن.

 ‌اوقات‌ اعتكاف:‌

پرسش‌619: حداقل‌ مدت‌ اعتكاف‌ چند روز است؟

پاسخ: چون‌ براي‌ اعتكاف‌ واجب‌ روزه‌ هم‌ شرط‌ است‌ لذا حداقل‌ مدت‌ آن‌ يك‌ روز است. لذا نذر اعتكاف‌ كمتر از يك‌ روز يا فقط‌ اعتكاف‌ شب‌ صحيح‌ نخواهد بود.

وقت‌ اعتكاف‌ سنت‌ مؤ‌كده، دهه‌ اخير ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ است. براي‌ اعتكاف‌ نفل‌ وقتي‌ تعيين‌ نيست. يعني‌ نمي‌ تواند به‌ طور نفل‌ يكي‌ دو ساعت‌ يا بيشتر و يا كمتر نيت‌ اعتكاف‌ كند. در وقت‌ داخل‌ شدن‌ به‌ مسجد اگر نيت‌ اعتكاف‌ كند، در شبانه‌ روز ثواب‌ بسياري‌ به‌ وي‌ خواهد رسيد.

 ‌كارهايي‌ كه‌ در اعتكاف‌ جايز است:‌

پرسش‌620: بيرون‌ آمدن‌ معتكف‌ براي‌ چه‌ كارهايي‌ جايز است؟

پاسخ:

1-    براي‌ بول‌ و غايط.‌

2-    غسل‌ فرضي.‌

3-    براي‌ نماز جمعه‌ به‌ محض‌ زوال‌ آفتاب‌ يا در وقتي‌ كه‌ به‌ مسجد مي‌رسد و پيش‌ از خطبه‌ بتواند چهار ركعت‌ سنت‌ بخواند.

4-    براي‌ اذان‌ از مسجد بيرون‌ رفتن‌ و اذان‌ گفتن.

پرسش‌621: براي‌ بول‌ و غايط‌ تا چه‌ مقدار دور مي‌تواند برود؟

پاسخ: تا خانه‌ خويش‌ ولو اينكه‌ دور هم‌ باشد. البته‌ اگر دو خانه‌ دارد كه‌ يكي‌ به‌ وي‌ نزديك‌ است‌ و ديگري‌ دور لازم‌ است‌ كه‌ به‌ همان‌ خانه‌ نزديك‌ برود.

پرسش‌622: بيرون‌ رفتن‌ معتكف‌ براي‌ شركت‌ در نماز جنازه‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر هنگام‌ اعتكاف‌ نيت‌ كرده‌ بود كه‌ براي‌ نماز جنازه‌ بيرون‌ خواهم‌ رفت‌ جايز است‌ و گرنه‌ جايز نيست.

پرسش‌623: علاوه‌ از امور مذكور چه‌ كارهايي‌ در مسجد جايزاند؟

پاسخ: خوردن، نوشيدن، خوابيدن، خريداري‌ چيزي‌ كه‌ مورد لزوم‌ باشد، مشروط‌ بر اينكه‌ كالا را در مسجد حاضر نكنند، انعقاد عقد نكاح.

 ‌آنچه‌ اعتكاف‌ را فاسد و يا مكروه‌ مي‌كند:

پرسش‌624: چه‌ چيزهايي‌ در اعتكاف‌ مكروه‌اند؟

پاسخ:

1-    خاموشي‌ مطلق‌ و اين‌ خاموشي‌ را عبادت‌ پنداشتن.

2-    كالا و وسايل‌ در مسجد آوردن‌ و خريد و فروش‌ آنها، جنگ‌ و مجادله‌ و حرفهاي‌ بيهوده‌ گفتن.

پرسش‌625: اعتكاف‌ از چه‌ چيزهايي‌ فاسد مي‌شود؟

پاسخ:

1-    بدون‌ عذر عمداً‌ يا سهواً‌ از مسجد بيرون‌ رفتن.

2-    جماع‌ در حال‌ اعتكاف.

3-    به‌ خاطر عذري‌ بيرون‌ رفتن‌ و بيش‌ از حد ضرورت‌ درنگ‌ كردن.

4-    به‌ خاطر بيماري‌ يا ترس‌ از مسجد بيرون‌ رفتن. در تمام‌ اين‌ موارد اعتكاف‌ فاسد مي‌شود.

پرسش‌626: اگر اعتكاف‌ فاسد شود قضای آن‌ لازم‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: قضای اعتكاف‌ واجب، واجب‌ است‌ و قضای اعتكاف‌ سنت‌ و نفل‌ واجب‌ نيست.

 ‌‌نذر:

پرسش‌627: «نَذر» كردن‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: جايز است‌ و انجام‌ آن‌ واجب‌ مي‌شود.

پرسش‌628: آيا انجام‌ هر نذري‌ واجب‌ است؟

پاسخ: نذري‌ كه‌ خلاف‌ شرع‌ نباشد و شرايط‌ آن‌ فراهم‌ شود، به‌ جا آوردن‌ آن‌ واجب‌ است‌ و نذري‌ كه‌ با شرع‌ مخالف‌ باشد به‌ جا آوردن‌ آن، جايز نيست.

پرسش‌629: براي‌ صحت‌ «نَذر» چه‌ شرايطي‌ وجود دارد؟

پاسخ:

‌‌1- «نَذر» به‌ انجام‌ عبادتي‌ باشد، مانند اينكه‌ بگويد: اگر فلان‌ مشكل‌ حل‌ شود به‌ خاطر خدا دو ركعت‌ نماز مي‌خوانم‌ يا روزه‌ مي‌گيرم‌ يا به‌ اين‌ قدر مسكين‌ طعام‌ مي‌خورانم‌ يا اين‌ قدر پول‌ صدقه‌ مي‌كنم‌.

‌‌2- چيزي‌ را كه‌ نذر كرده‌ است، از قدرت‌ و توان‌ وي‌ خارج‌ نباشد و گرنه‌ نذر صحيح‌ نمي‌شود، مثل‌ اينكه‌ بگويد: اگر فلان‌ كارم‌ بيانجامد اجناس‌ مغازه‌ فلاني‌ را صدقه‌ مي‌كنم. اين‌ نذر صحيح‌ نيست‌ چون‌ مال‌ ديگران‌ در ملك‌ او داخل‌ نيست‌ و صدقه‌ كردن‌ آن‌ از توانش‌ خارج‌ است. شرايط‌ ديگري‌ هم‌ براي‌ نذر وجود دارد كه‌ در كتابهاي‌ بزرگتر نوشته‌ شده‌ است.

پرسش‌630: نذر براي‌ پيامبر يا امام‌ يا ديگر شخص‌ عالم‌ و صالحي‌ چه‌ حكمي‌ دارد؟

پاسخ: نذر فقط‌ براي‌ خداوند جايز است‌ براي‌ ديگران‌ حرام‌ است. چون‌ نذر يك‌ نوع‌ عبادت‌ است‌ و هيچ‌ كس‌ به‌ جز خداوند استحقاق‌ و شايستگي‌ عبادت‌ را ندارد.

 ‌‌زكات‌ يكي‌ از فرايض‌ مهم‌ اسلام:‌

پرسش‌631: «زكات» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: «زكات» به‌ آن‌ سهم‌ مخصوص‌ از مال‌ گفته‌ مي‌شود، كه‌ بر حسب‌ دستور خداوند، آن‌ را از مال‌ خويش‌ بيرون‌ نموده، در ملك‌ فقرا، و مستمندان‌ در آوريم. نماز و روزه‌ عبادت‌ بدني‌ هستند و زكات‌ عبادت‌ مالي‌ است.

پرسش‌632: زكات‌ فرض‌ است‌ يا واجب؟

پاسخ: زكات‌ فرض‌ است. فرضيت‌ آن‌ از دستورهاي‌ قرآن‌ و از فرمايشات‌ آن‌ حضرتr ثابت‌ شده‌ است. كسي‌ كه‌ منكر فرضيت‌ آن‌ باشد كافر است‌ و كسي‌ كه‌ از ادای آن‌ خودداري‌ كند، فاسق‌ است.

پرسش‌633: براي‌ فرض‌ شدن‌ زكات‌ چه‌ شرايطي‌ وجود دارد؟

پاسخ: مسلمان‌ بودن، آزاد بودن، عاقل‌ بودن، بالغ‌ بودن، مالك‌ نصاب‌ بودن، اضافه‌ بودن‌ نصاب‌ از مايحتاج‌ و قرضها. پس‌ اگر مالك‌ نصاب‌ هست‌ ولي‌ مقروض‌ و بدهكار است‌ يا تا آخر سال‌ برايش‌ مالي‌ باقي‌ نماند، در اين‌ صورتها نيز فرض‌ نمي‌ شود.

 ‌نِصاب‌ و مال‌ زكات:‌

پرسش‌634: در چه‌ مالهايي‌ زكات‌ فرض‌ است؟

پاسخ: در نقره، طلا و هر نوع‌ مال‌ تجارت‌ زكات‌ فرض‌ است.

پرسش‌635: هدف‌ از طلا و نقره‌ سكه‌ آن‌ دو است‌ يا چيز ديگر؟

پاسخ: هر چيزي‌ كه‌ از طلا و نقره‌ باشد زكات‌ در آن‌ فرض‌ است. مانند: سكه، زيور آلات، ظروف‌ و غيره.

پرسش‌636: در جواهرات، زكات‌ فرض‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر برای کسب و تجارت باشند زکات فرض است، و اگر براي‌ كسب‌ و تجارت‌ نباشند، زكات‌ فرض‌ نيست. ولو اينكه‌ ارزش‌ و بهاي‌ زيادي‌ داشته‌ باشند.

نيز اگر به‌ نزد كسي‌ ظروف‌ آلومينيوم، مس‌ و غيره‌ بيش‌ از حد نصاب‌ باشد يا مغازه‌ و منزلي‌ داشته‌ باشد كه‌ از نصاب‌ بيشتر باشد و به‌ كرايه‌ داده‌ شده‌ يا علاوه‌ بر طلا و نقره، اسباب‌ و وسايل‌ ديگري‌ دارد كه‌ براي‌ تجارت‌ نيستند، در هيچ‌ يك‌ از اينها زكات‌ لازم‌ نمي‌شود.

پرسش‌637: در اسكناسي‌ كه‌ به‌ صورت‌ كاغذ چاپ‌ مي‌شود و از نظر دولت‌ها رسميت‌ و اعتبار دارد، زكات‌ فرض‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: آري‌، اگر به‌ قدر نصاب‌ باشد زكات‌ فرض‌ است.

پرسش‌638: اگر به‌ نزد كسي‌ مقداري‌ طلا و مقداري‌ نقره‌ موجود است‌ كه‌ هيچيك‌ از آن‌ دو به‌ اندازه‌ نصاب‌ نيست‌ در آنها زكات‌ فرض‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: در صورت‌ مذكور قيمت‌ طلا با قيمت‌ نقره‌ و يا قيمت‌ نقره‌ با قيمت‌ طلا معادله‌ و سنجيده‌ مي‌شود، اگر قيمت‌ يكي‌ از آن‌ دو به‌ اندازه‌ نصاب‌ برسد، زكات‌ لازم‌ است‌ و اگر نرسد لازم‌ نيست.

پرسش‌639: اگر در نزد كسي‌ پنج‌ يا شش‌ مثقال‌ طلا موجود است‌ كه‌ اگر با نقره‌ قيمت‌ شوند نصاب‌ نقره‌ كامل‌ مي‌شود ولي‌ غير از طلا ديگر چيزي‌ كه‌ از نقره‌ باشد در نزد او موجود نيست‌ آيا در اين‌ صورت‌ زكات‌ فرض‌ است؟

پاسخ: در صورت‌ ذكر شده‌ زكات‌ فرض‌ نيست.

پرسش‌640: هدف‌ از مال‌ تجارت‌ چيست؟

پاسخ: هر مالي‌ كه‌ براي‌ خريد و فروش‌ و بدست‌ آوردن‌ منفعت‌ باشد آن‌ را «مال‌ تجارت» مي‌نامند چه‌ گندم‌ باشد يا جو يا خرما يا كفش‌ و غيره.

پرسش‌641: «نِصاب» به‌ چه‌ چيزي‌ گفته‌ مي‌شود؟

پاسخ: در هر مالي‌ كه‌ زكات‌ در آن‌ فرض‌ است، از نظر شرعي‌ مقدار خاص‌ و معيني‌ براي‌ آن‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌ كه‌ چون‌ به‌ آن‌ مقدار برسد، آنگاه‌ زكات‌ فرض‌ مي‌شود. به‌ آن‌ مقدار معين‌ «نصاب» گفته‌ مي‌شود.

پرسش‌642: نصاب‌ نقره‌ چقدر است؟

پاسخ: نصاب‌ نقره‌200 درهم‌ (معادل‌612/35 گرام‌ نقره مي‌باشد).

پرسش‌643: زكات‌ دويست‌ درهم‌ نقره‌ چقدر مي‌شود؟

پاسخ: يك‌ چهلم‌ آن‌ يعني‌ پنج‌ درهم‌ يا قيمت‌ معادل‌ آن.

پرسش‌644: نصاب‌ طلا چقدر است؟

پاسخ: نصاب‌ طلا بيست‌ مثقال‌ است‌ و از بيست‌ مثقال‌ طلا، نصف‌ مثقال‌ يا قيمت‌ معادل‌ آن‌ را زكات‌ بدهد.

پرسش‌645: نصاب‌ اموال‌ تجارت‌ چقدر است؟

پاسخ: اموال‌ تجارت‌ بايد با نقره‌ يا طلا قيمت‌ شوند آنگاه‌ با نصاب‌ طلا يا نقره‌ سنجيده‌ مي‌شوند و زكات‌ طبق‌ همان‌ نصاب‌ در آنها لازم‌ مي‌شود.

 ‌‌چگونگي‌ اداي‌ زكات:‌

پرسش‌:646 روش‌ صحيح‌ ادای زكات‌ چگونه‌ است؟

پاسخ: مال‌ زكات‌ را بايد به‌ خاطر خدا به‌ فقرا و مساكين‌ يا مستحقين‌ تحويل‌ داد و در ملك‌ آنان‌ در آورد.

از مال‌ زكات‌ پرداخت‌ حقوق‌ و مزد كسي‌ جايز نيست. البته‌ اگر براي‌ فقرا لوازمي‌ خريداري‌ و درميان‌ آنان‌ تقسيم‌ شود جايز است. نيز براي‌ عامل‌ (كسي‌ كه‌ از طرف‌ حكومت‌ اسلامي‌ مأمور گردآوري‌ اموال‌ زكات‌ مقرر گرديده‌ است). به‌ قدر مايحتاج‌ وي‌ از مال‌ زكات‌ دادن‌ جايز است.

پرسش‌647: زكات‌ را در چه‌ موقعي‌ بايد اداء كرد؟

پاسخ: هنگامي‌ كه‌ يك‌ سال‌ تمام‌ بر نصاب‌ مال‌ زكات‌ بگذرد، بلافاصله‌ بايد زكات‌ اداء شود و تأخير در ادای زكات‌ صحيح‌ نيست.

پرسش‌648: پيش‌ از تمام‌ شدن‌ سال، ادای زكات‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: اگر مالك‌ مقدار نصاب‌ بود جايز است.

پرسش‌649: آيا نيت‌ در وقت‌ ادای زكات‌ الزامي‌ است؟

پاسخ: آري، در وقت‌ ادای زكات‌ يا در وقتي‌ كه‌ مال‌ زكات‌ را از ساير اموال‌ خويش‌ جدا مي‌كند، لازم‌ است‌ چنين‌ نيت‌ كند كه:‌ اينها مال‌ زكات‌ هستند. اگر بدون‌ قصد و اراده‌ زكات‌ به‌ كسي‌ مال‌ و يا پولي‌ بدهد و سپس‌ آن‌ را به‌ جاي‌ زكات‌ حساب‌ كند، زكاتش‌ اداء نخواهد شد.

پرسش‌650: آيا به‌ كسي‌ كه‌ زكات‌ داده‌ مي‌شود، لازم‌ است‌ كه‌ اعلام‌ شود، اين‌ مال‌ زكات‌ است؟

پاسخ: خير، لزومي‌ ندارد، بلكه‌ اگر به‌ طور جايزه‌ يا به‌ اطفال‌ فقرا و مساكين‌ به‌ طور هديه‌ در روز عيد داده‌ شود نيز زكات‌ اداء مي‌شود.

پرسش‌651: در صورتي‌ كه‌ پس‌ از گذشتن‌ سال‌ زكات‌ نداده‌ بود و مال‌هايش‌ ضايع‌ شدند، حكمش‌ چيست؟

پاسخ: زكات‌ از ذمه‌اش‌ ساقط‌ مي‌شود.

پرسش‌652: اگر پس‌ از گذشت‌ سال‌ تمام‌ اموالش‌ را صدقه‌ كرد، زكات‌ از عهده‌اش‌ ساقط‌ مي‌شود يا خير؟

پاسخ: آري، در صورت‌ مذكور زكات‌ از ذمه‌اش‌ ساقط‌ مي‌گردد.

پرسش‌653: اگر پس‌ از گذشتن‌ سال، مقداري‌ از مالش‌ ضايع‌ گشت‌ يا آن‌ را صدقه‌ كرد حكمش‌ چيست‌؟

پاسخ: هر مقداري‌ از مال‌ كه‌ ضايع‌ شده‌ يا صدقه‌ كرده‌ است‌ زكات‌ آن‌ ساقط‌ مي‌شود و زكات‌ باقي‌ مانده‌ را بايد بدهد.

پرسش‌654: اگر زكات‌ نقره‌ را با نقره‌ ادا كرد وزن‌ نقره‌ اعتبار دارد يا قيمت‌ آن؟

پاسخ: وزن‌ آن‌ اعتبار دارد. مثلاً‌ اگر كسي‌ يك‌ كيلو نقره‌ داشته‌ باشد پس‌ از گذشت‌ يك‌ سال‌25 گرام‌ نقره‌ زكات‌ بدهد. حالا مختار است‌ كه‌ قيمت ‌25 گرم‌ نقره‌ را بدهد يا قطعه‌ نقره‌اي‌ كه‌ به‌ وزن‌25 گرم‌ باشد.

ولي‌ اگر قطعه‌ نقره‌ از نظر قيمت‌ و ارزش‌ از قيمت‌ معمول ‌25 گرام‌ نقره‌ كمتر باشد، از دادن‌ آن‌ قيمت‌ زكات‌ اداء نمي‌ شود([11]).

پرسش‌655: اگر زكات‌ نقره‌ بر وي‌ لازم‌ بود، به‌ جاي‌ آن، چيزي‌ ديگر مي‌تواند زكات‌ بدهد؟

پاسخ: آري، قيمت‌ معادل‌ آن‌ را چيز ديگري‌ مي‌تواند بدهد.

 ‌مصارف‌ زكات:‌

پرسش‌656: هدف‌ از «مَصارِفِ‌ زَكات» چيست؟

پاسخ: به‌ كسي‌ كه‌ شرعاً‌ استحقاق‌ زكات‌ گرفتن‌ را داشته‌ باشد، «مَصرَفِ‌ زكات» مي‌گويند.

پرسش‌657: «مصارف‌ زكات» چه‌ كساني‌ هستند؟

پاسخ: در عصر حاضر مصارف‌ زكات‌ به‌ شرح‌ زير مي‌باشند:

1-    فقرا يعني‌ كساني‌ كه‌ داراي‌ مال‌ و وسايل‌ اندكي‌ هستند، ولي‌ مالك‌ نصاب‌ نيستند.

2-    مساكين، كساني‌ كه‌ هيچ‌ چيزي‌ ندارند.

3-    بدهكاران، كساني‌ كه‌ مقروض‌اند چنانكه‌ پس‌ از ادای بدهي‌هاي‌ خويش، مالي‌ در حد نصاب‌ برايشان‌ باقي‌ نمي‌ ماند.

4-    مسافران، كه‌ در حال‌ سفر تهي‌ دست‌اند. در حد رفع‌ نياز مي‌توانند زكات‌ بگيرند.

پرسش‌658: دادن‌ زكات‌ به‌ مدارس‌ ديني‌ و حوزه‌هاي‌ علميه‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: آري، دادن‌ زكات‌ به‌ طلاب‌ علوم‌ ديني‌ و به‌ مسئولين‌ مدارس‌ با اين‌ هدف‌ كه‌ به‌ مصرف‌ طلاب‌ برسانند، جايز است.

پرسش‌659: به‌ چه‌ كساني‌ زكات‌ دادن‌ جايز نيست؟

پاسخ: به‌ افراد ذيل‌ زكات‌ دادن‌ جايز نيست:

1-    به‌ غني‌ و ثروتمند كه‌ زكات‌ بر خودش‌ فرض‌ است‌ و يا برابر با يك‌ نصاب، مالي‌ در نزد او موجود است‌ كه‌ از مايحتاج‌ اساسي‌ وي‌ زايد است، مثلاً‌ در نزد كسي‌ ظروف‌ اضافي‌ معادل‌ قيمت‌ يك‌ نصاب‌ موجود است، براي‌ وي‌ گرفتن‌ زكات‌ جايز نيست. گرچه‌ در خود آن‌ ظرفها زكات‌ لازم‌ نمي‌شود.

2-    به‌ سيد و بني‌هاشم‌ و مراد از بني‌هاشم‌ فرزندان‌ حضرت‌ حارث‌ بن‌ عبدالمطلب، حضرت‌ جعفر، حضرت‌ عقيل، حضرت‌ عباس، حضرت‌ عليy‌ مي‌باشند.

3-    پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، هر چند بالا روند.

4-    فرزند، نوه، هر چند پايين‌تر قرار داشته‌ باشند.

5-    زن‌ و شوهر هم‌ به‌ يكديگر نمي‌ توانند زكات‌ بدهند.

6-    كفار و مشركان.

7-    فرزندان‌ غير بالغ‌ اغنياء و ثروتمندان.

پرسش‌660: مصرف‌ زكات‌ در چه‌ مواردي‌ جايز است؟

پاسخ: در مواردي‌ كه‌ استحقاق‌ ملكي‌ و تصرفي‌ وجود نداشته‌ باشد مانند:

كفن‌ و دفن‌ ميت، ادای قرض‌ ميت، ساختن‌ مساجد، مدارس، خريد لوازم‌ براي‌ مسجد، ساختن‌ پل، حفر چاه‌ و غيره.

پرسش‌661: اگر كسي‌ يك‌ باب‌ منزل‌ دارد كه‌ در آن‌ سكونت‌ دارد، يا آن‌ را به‌ اجاره‌ داده‌ است‌ و به‌ جز آن‌ ديگر منبع‌ درآمدي‌ ندارد، به‌ چنين‌ شخصي‌ دادن‌ زكات‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: جايز است. چون‌ منزل‌ جزو نيازهاي‌ اساسي‌ وي‌ مي‌باشد البته‌ هنگامي‌ كه‌ اضافه‌ بر نيازهاي‌ اساسي، كالايي‌ داشته‌ باشد كه‌ قيمت‌ آن‌ در حد نصاب‌ برسد، گرفتن‌ زكات‌ براي‌ وي‌ جايز نمي‌شود.

پرسش‌662: اگر شخصي‌ مستحق‌ زكات‌ تشخيص‌ داده‌ شد و به‌ وي‌ زكات‌ داده‌ شد، سپس‌ معلوم‌ گشت‌ كه‌ سيد يا ثروتمند بوده‌ يا مستحق‌ زكات‌ نبوده‌ است. در چنين‌ صورتي‌ زكات‌ ادا شده‌ يا خير؟

پاسخ: آري! اداء شده‌ است‌ و ادای آن، دوباره‌ واجب‌ نيست.

پرسش‌663: به‌ چه‌ كساني‌ دادن‌ زكات‌ بهتر است؟

پاسخ: نخست‌ به‌ خويشاوندان‌ و نزديكان‌ خويش‌ مانند: برادر، خواهر، برادرزاده، خواهرزاده، عمو، عمه، خاله، دايي، پدر زن، برادر زن، داماد و غيره‌ به‌ شرطي‌ كه‌ نيازمند و مستحق‌ زكات‌ باشند. دادن‌ زكات‌ به‌ چنين‌ كساني‌ اجر و مزد بسيار دارد. پس‌ از آنها به‌ همسايه‌ يا هم‌ شهريهاي‌ خويش‌ كه‌ مستحق‌ باشند. سپس‌ به‌ جايي‌ كه‌ نفع‌ ديني‌ بيشتري‌ در آنجا وجود دارد مانند: مدارس، طلاب‌ علوم‌ ديني‌ و غيره‌.

 ‌صدقه‌ فطر:

پرسش‌664: «صدقه‌ فطر» به‌ چه‌ چيزي‌ مي‌گويند؟

پاسخ: فطر به‌ معناي‌ روزه‌ خوردن‌ و يا روزه‌ نگرفتن‌ است. خداوند بر بندگان‌ خويش‌ صدقه‌اي‌ مقرر فرموده‌ است‌ كه‌ پس‌ از پايان‌ يافتن‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ در مقابل‌ افطار از روزه‌ رمضان‌ به‌ عنوان‌ سپاسگزاري‌ از خداوند متعال‌ بايد آن‌ را پرداخت‌ كرد. و به‌ آن‌ «صدقه‌ فطر» مي‌گويند. اولين‌ روز بعد از رمضان‌ را به‌ خاطر همان‌ ذوق‌ و خوشي‌ افطار از روزه، عيد فطر مي‌نامند.

پرسش‌665: «صدقه‌ فطر» بر چه‌ كساني‌ واجب‌ مي‌شود؟

پاسخ: بر هر مسلمان‌ آزاد كه‌ مالك‌ مقدار نصاب‌ باشد، صدقه‌ فطر واجب‌ است.

پرسش‌666: نصاب‌ صدقه‌ فطر همان‌ نصاب‌ زكات‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: يكي‌ است. البته‌ در نصاب‌ زكات‌ و نصاب‌ صدقه‌ فطر اين‌ فرق‌ موجود است‌ كه:‌ براي‌ فرضيت‌ زكات‌ وجود نقره، طلا يا مال‌ تجارت‌ الزامي‌ است‌، و براي‌ وجوب‌ صدقه‌ فطر اين‌ سه‌ چيز خصوصيتي‌ ندارند. و هر نوع‌ مالي‌ در نصاب‌ صدقه‌ فطر قيمت‌ گزاري‌ و به‌ آن‌ اضافه‌ مي‌شود تا يك‌ نصاب‌ كامل‌ به‌ دست‌ آيد. ولي‌ اضافه‌ بودن‌ بر نيازهاي‌ اساسي‌ و وام‌ در هر دو نصاب‌ شرط‌ است.

پس‌ اگر نزد كسي‌ لباس‌هايي‌ يا ظروف‌ و لوازم‌ خانگي‌ اضافه‌ بر نياز و استفاده‌ روز مره‌ وجود داشت، يا داراي‌ منزلي‌ خالي‌ يا ديگر اسباب‌ و وسايلي‌ بود كه‌ از نيازهاي‌ اساسي‌ وي‌ اضافه‌ بودند و قيمت‌ آنها در حد نصاب‌ يا بيش‌ از آن‌ مي‌رسيد، در چنين‌ مالي‌ زكات‌ فرض‌ نيست‌ ولي‌ صدقه‌ فطر واجب‌ است. در نصاب‌ صدقه‌ فطر گذشت‌ يك‌ سال‌ لازم‌ نيست‌ بلكه‌ اگر در همان‌ يك‌ روز مالك‌ نصاب‌ شود، صدقه‌ فطر واجب‌ است.

پرسش‌667: صدقه‌ فطر از طرف‌ چه‌ كساني‌ بايد داده‌ شود؟

پاسخ: بر هر كسي‌ كه‌ مالك‌ نصاب‌ باشد لازم‌ است‌ كه‌ از طرف‌ خويش‌ و فرزندان‌ نابالغ‌ خويش‌ صدقه‌ فطر بدهد. ولي‌ اگر فرزندان‌ غير بالغ، خودشان‌ مال‌ و سرمايه‌ داشتند، از اموال‌ خودشان‌ صدقه‌ فطر داده‌ شود.

پرسش‌668: كسي‌ كه‌ روزه‌ نگرفته‌ است‌ صدقه‌ فطر بر وي‌ لازم‌ است‌ يا خير؟

پاسخ: آري، در صورتي‌ كه‌ مالك‌ نصاب‌ باشد لازم‌ است.

پرسش‌669: وقت‌ وجوب‌ صدقه‌ فطر چه‌ زماني‌ آغاز مي‌شود؟

پاسخ: پس‌ از طلوع‌ صبح‌ صادق‌ روز عيد فطر وقت‌ وجوب‌ آن‌ شروع‌ مي‌شود. لذا هر كسي‌ كه‌ پيش‌ از صبح‌ صادق‌ روز عيد بميرد، صدقه‌ فطر بر او لازم‌ نشده‌ است. و فرزندي‌ كه‌ پيش‌ از صبح‌ صادق‌ متولد شود، از طرف‌ او بايد صدقه‌ فطر داده‌ شود.

پرسش‌670: ادای صدقه‌ فطر پيش‌ از روز عيد در ماه‌ رمضان‌ جايز است‌ يا خير؟

پاسخ: جايز است.

پرسش‌671: بهترين‌ روش‌ ادای صدقه‌ فطر چگونه‌ است؟

پاسخ: در روز عيد پيش‌ از اينكه‌ به‌ طرف‌ مصلي‌ رفت‌ مستحب‌ است‌ كه‌ صدقه‌ فطر اداء شود و اگر بعد از نماز اداء كرد جايز است. و تا وقتي‌ كه‌ آن‌ را اداء نكرده‌ است‌ از ذمه‌اش‌ ساقط‌ نمي‌شود.

پرسش‌672: مقدار صدقه‌ فطر چقدر و نوع‌ آن‌ چيست؟

پاسخ: مقدار صدقه‌ فطر نصف‌ صاع‌ گندم (‌2/250) كيلوگرم) و يا يك‌ صاع‌ جو، خرما يا قيمت‌ معادل‌ آن‌ است.

پرسش‌673: صدقه‌ فطر يك‌ نفر را به‌ يك‌ فقير مي‌توان‌ داد و يا اينكه‌ ميان‌ چند نفر تقسيم‌ شود؟

پاسخ: به‌ يك‌ يا چند فقير جايز است. و اگر صدقه‌ فطر چند نفر به‌ يك‌ نفر داده‌ شود نيز جايز است.

پرسش‌674: صدقه‌ فطر بايد به‌ چه‌ كساني‌ داده‌ شود؟

پاسخ: مستحق‌ صدقه‌ فطر كساني‌ هستند كه‌ مستحق‌ زكات‌ مي‌باشند و به‌ كساني‌ كه‌ مستحق‌ زكات‌ نيستند، دادن‌ صدقه‌ فطر جايز نيست.

پرسش‌675: كساني‌ كه‌ بر آنها صدقه‌ فطر واجب‌ است‌ مي‌توانند زكات‌ يا صدقه‌ فطر بگيرند يا خير؟

پاسخ: خير، گرفتن‌ هيچگونه‌ صدقه‌ واجب‌ براي‌ آنها جايز نيست.

ترجمه‌ تعليم‌ الإسلام‌ در ساعت ‌4 روز سه‌ شنبه‌70 / 6 / 19

برابر با30 صفر 1412 ﻫ به‌ پايان‌ رسيد

‌فالحمد لله.


هوامش:

1-    براي‌ آگاهي‌ بيشتر از سيماي‌ درخشان‌ مولانا به‌ كتاب‌ «نزهة‌ الخواطر» نوشته‌ علامه‌ عبدالحي‌ اللكنوي‌ پدر نويسنده‌ و دانشمند معاصر هند، استاد سيد أبوالحسن‌ ندوي‌ رحمه‌ الله مراجعه‌ شود.

2-    مساحت‌ يك‌ درهم‌ مساوي‌ با شش‌ سانتيمتر مربع‌- مترجم‌

3-    چنانكه‌ شاعر مي‌گويد:

كار شيطان‌ مي‌كند نامش‌ ولي‌

گر ولي‌ اينست‌ لعنت‌ بر ولي‌

4-    يعني‌ قيمت‌612/35 گرم‌ نقره‌ به‌ نرخ‌ روز برايش‌ نصاب‌ اوليه‌ قرار مي‌گيرد.



[1]- براي‌ آگاهي‌ بيشتر از سيماي‌ درخشان‌ مولانا به‌ كتاب‌ «نزهة‌ الخواطر» نوشته‌ علامه‌ عبدالحي‌ اللكنوي‌ پدر نويسنده‌ و دانشمند معاصر هند، استاد سيد أبوالحسن‌ ندوي‌ /ه مراجعه‌ شود.

[2]- مساحت‌ يك‌ درهم‌ مساوي‌ با شش‌ سانتيمتر مربع‌- مترجم.

[3]- بخاری.

[4] - ترجمه: «پروردگارا! مرا از توبه كنندگان بگردان و جزو كسانى قرار ده كه كاملاً طهارت می‌كنند و پاكيزه‏اند».

[5]- «بار الها! اى پروردگارِ اين نداى كامل و نماز بر پا شونده، به محمدﷺ‬ وسيله «مقامى والا در بهشت» و فضيلت عنايت بفرما، و او را به «مقام شايسته‏اى» كه وعده فرموده‏اى نايل بگردان».

[6]- ترجمه: «الهى تو سلامى، و سلامتى از جانب تو است، تو بسيار بابركتى، اى صاحب عظمت و بزرگى».

[7]- ترجمه: « بار الها! به من توفيق بده تا تو را ياد كنم، و سپاس گويم، و به بهترين روش، بندگى نمايم».

[8]- ترجمه: «معبودى «بحق» بجز الله، وجود ندارد. شريكى ندارد، پادشاهى از آنِ اوست، ستايش شايسته‏ى اوست، و او بر هر چيزى توانا است، الهى! آن چه تـو بـدهى، هيچ كس مانع آن نمی‌گردد، و آنچه تو منع كنى، هيچ كس نمى‌تواند آنرا بدهد. توانگر، او را ثروتش از عذاب تو نجات نمی‌دهد، و «تمامی‌شكوه و» ثروت از آنِ تو است».

[9]- ترجمه: «الهى! زنده و مرده، حاضر و غايب، كوچك و بزرگ، مرد و زن ما را مورد آمرزش قرار دهد، يا الله! هركسى را از ميان ما زنده نگه می‌دارى بر اسلام زنده‏اش نگاه دار، و هركسى را ميرانى بر ايمان بميران. بار الها».

[10]- «ای بار الها! او را برای ما توشهء آخرت بگردان توشه ای از پیش فرستاده شده، و او را برای ما اجر و ذخیره گردان، و او را برای ما شفیع و مقبول الشفاعه گردان».

[11]- يعني‌ قيمت‌612/35 گرم‌ نقره‌ به‌ نرخ‌ روز برايش‌ نصاب‌ اوليه‌ قرار مي‌گيرد.