شیعه و حسینیهها
الشیعة والحسینیات
شيعه و حسينيهها
إن الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سيئّات أعمالنا من يهده الله فلا مضل له ومن يضلل فلا هادي له وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و أشهد أن محمداً عبده ورسوله ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢﴾ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١﴾ ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١﴾.
أما بعد فان أصدق الحديث كتاب الله وأحسن الهدي هدي محمد وشر الأمور محدثاتها وكل محدثة بدعة وكل بدعة ضلالة وكل ضلالة في النار.
براستي كه علماي شيعه، نشر و پخش شيعهگرايي را بر خود واجب كرده و در راه ترويج و توسعه اين مذهب از هيچ كوششي دريغ نكرده و از ظلم و ستم بر سايرين و سركوب مخالفين هرگز كوتاه نيامدهاند، هر وسيلهايي را به كار برده و هر راهي را رفتهاند، كتابهاي بسيار زيادي را به چاپ رسانيده و به صورت رايگان توزيع كرده و علمايشان را به دورترين نقاط جهان فرستادهاند، نياز نيازمندان را برطرف ساخته و از نويسندگان ضعيف الأيماني كه آخرت خود را به دنيا فروختهاند بهترين بهره را جهت نوشتن خواستههاي خود بردهاند، تمام اين تلاش و زحمات براي عوامفريبي و گول زدن افراد ساده لوح و ناآگاه است.
موضوع اين رساله ما بهره برداري آنان از جريان شهادت امام حسينt است كه با چرب زباني و نيرنگ و كتمان حقيقت و نقل داستانها و روايات دروغين، احساسات و عواطف مردم ساده را بر انگيخته تا بدين شيوه بتوانند به هدف اساسي خود كه وارونه جلوه دادن دين و طعنه زدن بر ياران پيامبر و فرستادن لعن و نفرين بر بهترين امت است دست يابند.
جالب اينجا است كه اهل بيت پيامبر شيعه را مذمت كرده و از آنها به بدي ياد كردهاند. جاي هيچ شك و ترديدي نيست كه تمام جريمهها و سمتها به شيعه برگشته و بر آنها ثابت ميگردد.
آنها امام حسين را به كوفه دعوت كرده و پس از آمدنش از وي حمايت نكرده و در نتيجه جنايت وحادثه كربلا رخ داد. امام حسين رو در روي آنان ميگويد: واي بر شما، هلاكت و نابودي و گرفتاري و بينوايي و عذاب سخت بر شما باد، ما را با عشق و شور و اشتياق دعوت كرديد و ما نيز در كمال سرعت و با اضطراب دروني،دعوت شما را اجابت كرديم، اما شما شمشيري را كه دردستان ما بود، عليه خود ما تيز كرده و آتشي را كه ما بر دشمن مشتركمان روشن كرده بوديم، عليه ما بر افروختيد، عليه دوستان خود دشمني واحد و براي دشمنانتان ياور و همدم شديد، گناهي از ما به نسبت شما سر نزده بود، پس واي به حال شما كه ما را نپسنديديد (شما باعث اين جنگ شديد) شمشير در غلاف بود و دلها آرام و ساكت و پرچم جنگ بر افروخته نبود، شما با سرعت زياد مانند حيوان تيز پا به سوي پيمان بستن با ما شتافته و براي آن بستر سازي كرديد، اما پس از آن با حماقت و گمراهي،آن پيمان را شكستيد، بله به خدا سوگند آن اخلاق پسنديده ايي كه ريشه شما بر آن سبز شده بود، در ميان شما سرافكنده و نابود شده پس كثيفترين ميوه درختيد و لقمه خوبي هستيد براي غاصب،آگاه باشيد كه لعنت و نفرين خدا بر ستمگران پيمان شكني كه پس از بستن عهد و بيعت آن را ميشكنند[1].
فاطمه صغري كه شيعه بر وي اشك تمساح ميريزند، ميگويد: اي اهل كوفه اهل فريب و نيرنگ و غرور و پيمان شكني، خداوند ما اهل بيت پيامبر را وسيله امتحان شما و شما را وسيله امتحان ما قرار داد، ما از امتحان سربلند بيرون آمديم[2].
امام علي ابن حسين مشهور به امام سجاد كه شيعه وي را چهارمين امام معصوم ميدانند نيز ميگويد: اي فريبكاران نيرنگ باز، دست شما رو شده و هواي نفستان آشكار گشته آيا ميخواهيد همچنان كه به نزد پدرانم رفته و با آنها بيعت كرديد، به نزد من بيائيد و با من بيعت كنيد؟[3].
امام حسن حضرت معاويه را بر شيعيان مكار و فريبكار برتري داده و ميگويد: به خدا سوگند كه معاويه در نظر من بهتر از اين كساني است كه خود را شيعيان من دانسته و در عين حال قصد قتل مرا دارند، ثروتم را انتخاب كرده و داراييام را گرفتهاند به خدا سوگند اگر معاويه از من پيمان و بيعتي بگيرد كه به سبب آن، خونم حفظ گشته و زن و بچهام در امان باشند، بهتر از آن است كه شيعيان مرا بكشند و زن و بچهام را نابود كنند و اگر به جنگ با معاويه در افتم، همين شيعيان گردنم را گرفته و مرا به معاويه تسليم ميكنند[4].
امام علي نيز ميفرمايد: به خدا سوگند كه دوست دارم معاويه افرادش را با افرادم معاوضه كند همانند معاوضه درهم با دينار،ده نفر از شما را گرفته و درمقابل، يك نفر از افرادش را به من بدهد (و در عين حال هر بار) دو سه نفر از شما را به عنوان بخشش و انعام به وي بدهم.
اي كساني كه گوش داريد و نميشنويد،زبان داريد و لال شدهايد، چشم داريد و در عين حال كوريد نه به هنگام ديدار صادقيد و نه در حال گرفتاري و مصيبت مورد اطمينان، دستان شما بريده باد ماند گله شتري هستيد كه چوپانش آن را ترك كرده از هر طرف كه جمع گردند از طرف ديگر پراكنده ميشوند[5].
اين رأي و نظر اهل بيت در مورد شيعه است ديديد كه آنها شيعه را فريبكار،خائن و پيمان شكن دانستهاند، ما اين جملات را از دو منبع معتبر شيعه يعني الاحتجاج طبرسي و نهج البلاغه نقل كرده ايم علاوه بر اين مهمترين استاد علم جرح و تعديل نزد شيعه، ابو عمروكشي به سند خود موارد ديگري از كلام اهل بيت را روايت كرده كه ما نيز آنها را نقل ميكنيم:
امام جعفرصادق ميفرمايد: هر آيه ايي را كه خداوند درباره منافقين نازل كرده باشد، اين آيه درمود كساني كه خود را شيعه ميدانند صدق ميكند[6].
و همچنين فرموده: اگر امام زمان ظهور كند،از كشتار شيعيان دروغگو شروع ميكند[7].
اين نيز از فرمايشات ايشان است كه ميفرمايد: براستي كساني كه خود را شيعه ميدانند از يهود و نصاري و آتش پرستان بدترند[8].
امام باقر ميفرمايد: اگر همه مردم شيعه ما شوند، آنان در حقانيت ما شك داشته و باقيمانده احمقاند[9].
امام رضا ميفرمايد: فتنه وشر كساني كه خود را شيعه ما ميدانند از شر و فتنه دجال بر ما خطرناكتر است[10].
آقاي كليني كسي كه شيعه وي را ثقة الإسلام ناميدهاند، به سند خويش از موسي پسر بكر واسطي نقل كرده كه ابي الحسن فرمود: اگر در ميان شيعيان خود تحقيق و بررسي كنم، ميبينم كه همگي سازنده دروغ و موضوعاتاند و اگر آنها را امتحان كنم همگي مرتد از آب در ميآيند و اگر بهترينها را جدا كنم از هزار نفر يك نفر نميماند[11].
با اين وجود نميدانم چه چيزي براي شيعه باقي مانده، چرا جنايت نياكانشان خود را به ناداني زدهاند؟ گويا هيچ فريب و نيرنگ و مكري از آنان روي نداده و چرا اين جملات ارزشمند اهل بيت در مذمت و بدگويي از خود را فراموش كردهاند؟
بدعت گريه و خود زني
عبدالحسين شرف الدين موسوي كتابي موسوم به «الـمجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة» تأليف كرده و طبق عادت هميشگي خود، به دفاع از بدعت و خرافات عبادتي شيعه پرداخته و همچنان كه از نام كتابش پيدا است با آب و تاب بسيار، مسئله بر پا داشتن مجلس عزا را ذكر كرده و تلاش كرده گريه كردن پيامبر، بر مرگ پسرش ابراهيم را وسيله ايي جهت مهر تأييد گذاشتن به مجلس عزا و ماتم شيعه قرار دهد[12].
بله چشمان پيامبرص پر اشك بود اما آيا آنچه را كه شيعه در عزاداريهاي خود انجام ميدهند، انجام داد؟ آيا براي شهادت عمويش حمزهt سالروزي گذاشت تا هر ساله مردم را جمع كرده و مانند آخوندهاي شيعه خود را به گريه بزند تا آنها نيز گريه كنند؟ و آيا مجالسي كه موسوي از آنها نام برده مجلس قليان و سيگار و چاي و قهوه بود؟
در بخشي ديگر از كتابش ميگويد: اخلاق و روش ائمه بر گريه و زاري و خود زني مداومت داشته وبه دوستان خود توصيه ميكردند كه مراسم عزا و غم و اندوه براي امام حسين هميشه بر پا شود و نسل پس از نسل ، اين ماتم و حزن را تازه كنند[13].
و همچنين در دفاع از خود در مقابل كساني كه شيعه را بخاطر گريه و زاري و عزا،سرزنش ميكنند،مي گويد: اگر ملامت كننده احمق ميدانست كه ماتم ما براي اهل بيت چه نصرت و ياري بزرگي براي آنان و چه جنگ ويرانگري عليه دشمنانشان است، در مقابل غم و اندوه ما سر تعظيم فرود ميآوردند[14].
و بزرگترين فلسفه و حكمت و راز مجالس ماتم و عزاي ما همين است و به همين خاطر است كه نسل پس از نسل آن را ادامه ميدهيم[15].
ما نيز در جواب ميگوئيم: شريعت مقدس اسلام اين گريه و زاريهاي شما را منع كرده و از آن نهي ميكند و اين نهي و منع در روايات ما و شما مشهود است و من در اينجا رواياتي از كتب شيعه را نقل ميكنم:
1- محمد بن علي بن حسين، عالمي كه نزد شيعه به شيخ صدوق مشهور است ميگويد: يكي از احاديث پيامبر كه تا حال ذكر نگشته اين است كه: «ألنياحة من عمل الجاهلية» «نوحه خواني و گريه و زاري از كارهاي دوران جاهليت است»[16].
2- امام صادق از پدرانش نقل ميكند كه: «نهي رسول اللهﷺ عن الرّنة عند الـمصيبة ونهي عن النياحة و الاستماع اليها»[17]. «پيامبر اكرمص از گريه كردن با آواز بلند و نوحه خواني و گوش دادن به آن نهي فرمود».
3- پيامبر اكرمص ميفرمايد: «صوتان ملعونان يبغضهما الله: اعوال عند مصيبة وصوت عند نعمة يعني النوح و الغناء»[18]. «دو صدا ملعوناند و خدا از آنها متنفر و بيزار است: صداي گريه و زاري و شيون و نوحه به هنگام مصيبت و صدايي به هنگام شادي يعني نوحه خواني در ماتم و عزا و آواز به هنگام شادي».
4- ابيعبدالله ميفرمايد: داد و فرياد و نوحه خواني براي ميت جايز نيست و لازم ندارد اما مردم نميدانند[19].
5- در نامه امام علي به رفاعه پسر شداد آمده كه: مواظب باش در شهري كه مردم از تو حرف شنوي دارند (در آن حكومت ميكني) هرگز اجازه ندهي كه نوحه خواني بر مرده انجام شود[20].
6- امام صادق ميفرمايد: كسي كه به هنگام مصيبت با دستش بر رانهايش بزند اجرش باطل گشته است[21].
7- ابي عبدالله ميفرمايد: داد و فرياد و گريه و نوحه بر مرده لازم نيست و نبايد صاحب عزا لباس پاره كند (سينه چاك كند)[22].
8- همچنين وقتي جعفر ابن ابي طالب به شهادت رسيد، ايشان به فاطمه فرمودند: به كلمات ذليلي و مرگ و واويلا و غم و اندوه صدايت را بلند نكن[23].
9- ابو سعيد خدري ميفرمايد: «إن رسول الله لعن النائحة والـمستمعة». «پيامبر اكرمص بر نوحه خوان و همچنين كسي كه به نوحه خواني گوش فرا دهد، لعن و نفرين فرستاده است»[24].
10- ابو جعفر ميفرمايد: شديدترين ناشكيبايي و بيصبري، گريه با صداي بلند و داد وفرياد و نوحه خواني و كوبيدن بر صورت و سينه و كندن موي سر است و هر كس كه نوحه خواني كند صبر و شكيبايي را ترك كرده و راهي جز راه راست را گرفته است[25].
در رد و نهي و منع خود زني و سينه زني شيعه در حسينيهها و عزاداريهايشان نيز احاديث بسيار زيادي در كتب اهل تشيع آمده كه بعضي را نقل ميكنيم:
1- ابوالمقدام ميفرمايد: از ابوالحسن و ابو جعفر شنيدم كه در تفسير آيه: ﴿وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ﴾ [الـممتحنة: 12]. ولا تنادي بالويل ولا تقيمن على نائحة ثم قال هذا هو الـمعروف الذي قال الله فيه: ﴿وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ﴾[26] «اگر من مُردم بخاطر مرگ من صورتت را پاره نكن، موي سرت را نكَن، و با صداي بلند و داد و فغان بر من گريه نكن و نوحه خوان را بر سر جنازه من نياور، سپس فرمود: كار نيكي كه خداوند دستور فرموده كه در آن از من سرپيچي نكنيد، همين است».
2- ابي عبدالله نيز در تفسير آيه مذكور ميفرمايد: كار نيكي كه خداوند امر به اطاعت از آن فرموده اين است كه (به هنگام مصيبت) لباس پاره نشود، صورتها را نزنند و نوحه خواني و واويلا راه نيانداخته و به نزد قبر اقامت نكنند[27].
3- همچنين روايتي كه در فصل گذشته از ابيجعفر روايت شده كه فرمود: شديدترين ناشكيبائي و بيصبري گريه با صداي بلند و داد و فغان و نوحه خواني و كوبيدن بر صورت و سينه و كندن موي سر است[28].
4- امام حسين به خواهرش زينب توصيه كرد كه: خواهرم تو را به خدا سوگند ميدهم و خواهش ميكنم به سوگند و توصيهام عمل كن. اگر من مردم لباست را پاره نكرده و بر مرگ من واويلا و داد و فرياد راه نيانداز[29].
5- و در جايي ديگر ميفرمايد: كسي كه به هنگام مصيبت بر صورت خود كوبيده و سينه را پاره كند از ما نيست[30].
شيعه در ماه محرم به عنوان عزاداري امام حسين، لباس سياه ميپوشند نميدانم كه فرموده امام علي را نميدانند يا خود را از دانستن آن به ناداني زدهاند كه ميفرمايد: لباس سياه نپوشيد زيرا كه لباس مخصوص فرعون است[31].
فردي از امام صادق در رابطه با پوشيدن كلاه سياه پرسيد، ايشان در جواب فرمودند: با كلاه سياه نماز نخوان زيرا كه لباس اهل جهنم است[32].
و همچنين ميفرمايد: نزد هيچ قبري اقامت نكنيد، لباس سياه نپوشيد و موي سر را پخش نكنيد[33].
امام صادق از پيامبر روايت ميكند كه فرمود: «لا تلطمن وجهاً ولا تنتفن شعراً ولا تشققن جيباً ولا تسودن ثوباً» «بر صورت خود نكوبيد، موي سرتان را نكنيد،سينهها را پاره نكرده و لباسها را سياه نكنيد»[34].
شنيدم كه يك سخنران شيعه پاكستاني از خود زني و سينه زني دفاع ميكرد و براي صحت گفتههايش به اين آيه قرآن استناد ميكرد كه ميفرمايد: ﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِي صَرَّةٖ فَصَكَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِيمٞ ٢٩﴾ [الذاریات: 29]. وقتي ملائك مأمور خدا به منزل ابراهيم آمده و خبر حاملگي همسرش را به وي دادند، همسرش با تعجب جيغ كشيد و بر صورت خود كوبيد و گفت (اي واي) من پيرزني نازا هستم (مگر ميشود كه حامله شوم؟) ما نيز در جواب ميگوئيم اولاً: بر فرض صحت تفسير وبرداشت آن سخنران شيعه از آيه مذكور، هرگز از آيه فهم نميشود كه خداوند عمل همسر ابراهيم را پسنديده و از آن مدح ميكند، همچنان كه از آيه پيدا است او گفت: من پيرزني نازا هستم و (اين تعجب از قدرت و بشارت الهي) را شرع نميپسندد. دوماً: سخنران مذكور خود را از تفسير امامانش در رابطه با آن آيه به ناداني زده چون درتفسير قمي آمده همسر ابراهيم در ميان جماعتي جيغ كشيد و هنگام شنيدن مژده حاملگي به صورت خود كوبيد[35].
ابوعلي ابن الحسن در تفسير مجمع البيان ميگويد: همسر ابراهيم از شدت تعجب انگشتان دستش را جمع كرد و بر پيشانيش زد[36].
ملا محسن فيض كاشاني ميگويد: در حالت تعجب با انگشتان دستش بر پيشاني خود زد[37].
سوماً: آقاي سخنران چون صفت امانتداري علمي را نداشت، رواياتي را كه ما از كتب معتبر شيعه آورده ايم، مخفي كرده و نقل نميكرد به اين آيه استناد ميكرد تا بلكه بتواند در صحت حديث صحيح (ليس منا من لطم الخدود و شق الجيوب و دعا بدعوي الجاهلية) شك وارد كند كه ميفرمايد: كسي كه بر صورت خود كوبيده،سينه را پاره كرده و مانند دوران جاهليت واويلا و آه و فغان كند از ما نيست[38].
آيا او روايت مهمترين مجتهدشان مجلسي از امام صادق را نديده كه ميگويد: پيامبر اكرمص از واويلا و داد و فغان به هنگام مصيبت و همچنين از نوحه خواني و گوش فرا دادن به آن و كوبيدن بر صورت نيز نهي فرمود[39].
پس وصيت امام جعفر صادق به هنگام مرگش چي شد كه فرمود: بخاطر مرگ من صورت خود را نزده و لباسهايتان را پاره نكنيد (سينه چاك نكنيد)[40].
از پيامبر پرسيدند چه چيزي باعث باطل شدن اجر و پاداش انسان ميشود؟ فرمود: «تصفيق الرجل بيمينه علد شماله والصبر عند الصدمة الأولد من رضي فله السخط» «به هنگام مصيبت دست راست را بر چپ زدن باعث آن ميشود براستي كه صبر و شكيبايي به هنگام مصيبت بهتر است و كسي كه به ناشكيبايي راضي باشد نارضايتي خدا براي او است»[41].
پس اگر دست راست را بر چپ زدن باعث باطل شدن اجر و پاداش انسان باشد، به طريق الأولي بر صورت كوبيدن و سينه دريدن در اين تحريم سهم بيشتري دارد.
و آيا روايت ديگر مجلسي از ابي عبدالله را نميدانست كه ميگويد: نميدانم در ميان اين سه نفر جرم كدامشان سنگينتر است كسي كه به هنگام مصيبت مردم، بدون پوشيدن جبه و عبا پشت سر جنازه راه بيافتد، كسي كه به هنگام مصيبت دستش را بر رانش ميكوبد يا كسي كه ميگويد: با وي مهربان باشيد[42].
شيعه زيارت قبر را بر حج ترجيح ميدهند.
زياده روي شيعه در گمراهي به حدي رسيده كه معتقداند زيارت قبر امام حسين در كربلا از حج خانه خدا برتر است، از ابي عبدالله روايت ميكنند كه ميگويد: كسي كه در روز عرفه قبر امام حسين را زيارت كند خداوند براي او يك ميليون حج با امام زمان، يك ميليون عمره با پيامبر،آزاد كردن هزار برده و آماده ساختن هزار مجاهد براي جهاد در راه خدا را مينويسد و خداوند اسم او را «بنده صديق من كه به وعدهام ايمان دارد» ميگذارد و ملائكه ميگويند: فلان كس صديق است چون خداوند از بالاي عرش خود وي را تأييد كرده است و همچنين در سر زمين، او را فرشته مقرب درگاه خدا مينامند[43].
در روايتي ديگر آمده كه ابي عبدالله فرمود: كسي كه به نزد قبر امام حسين برود در حالي كه مقام و منزلت ايشان را بشناسد مانند آن است كه صد بار حج كرده باشد[44].
شيعهايي كه نتواند قبر امام حسين را زيارت كند، بايد براي جبران خسارت بيست و يك بار حج خانه را انجام دهد تا به درجه زائر قبر حسين برسد. حذيفه پسر منصور ميگويد: ابي عبدالله از من پرسيد چند بار به حج رفتهاي؟ عرض كردم نوزده بار، فرمود اگر بيست و يك بار را كامل كني آنچه را كه براي زائر قبر امام حسين مينويسند براي تو نيز مينويسند[45].
اهل تشيع از اين نوع روايات دروغين و جعلي بسيار دارند حتي در بعضي از آنها آمده كه زيارت قبر امام حسين، انسان را از حج بينياز ميسازد و كسي كه نميتواند به حج برود، زيارت قبر وي براي او كافي است.
از ابيعبدالله روايت است كه فرمود: اگر خواستي به حج بروي و نتوانستي پس به زيارت قبر امام حسين برو كه برايت حج نوشته ميشود و اگر خواستي به عمره بروي و نتوانستي باز هم به زيارت قبر امام حسين برو كه برايت عمره نوشته ميشود[46].
علامه شيعه آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب ميگويد: براستي كه خداوند با بندگان خود بسيار مهربان است كه زيارت قبر امام حسين را به جاي حج خانه خود جايگزين كرده تا كسي كه نميتواند به حج برود، آن زيارت را انجام دهد و حتي براي بعضي از مسلمانان كه ميتوانند شرايط زيارت را به دقت رعايت كنند، ثوابش از حج بيشتر است همچنان كه در روايات صريح آمده است[47].
حتي ميگويند: خداوند قبل از اينكه به حجاج بيت الله الحرام در صحراي عرفات بنگرد، به زائرين قبر امام حسين مينگرد.
راوي روايت ميگويد: از ابي عبدالله پرسيدم آيا واقعاً خداوند قبل از اينكه به اهل عرفات بنگرد، به زائرين قبر امام حسين مينگرد؟ گفت: بله گفتم چرا؟ گفت: چون در ميان حاجيان عرفات اولاد زنا وجود دارد اما درميان زائرين قبر امام حسين چنين شخصي وجود ندارد[48].
و همچنين در روايتي ديگر آمده كه: خداوند در روز عرفه قبل از نظر به سوي اهل عرفات به سوي زائرين قبر امام حسين نظر رحمت دارد[49].
اين روايات دروغيني كه شك در بطلان و ساختگي بودن آنان نيست، براستي بيحيايي و بيآبرويي سازنده آن و حماقت كساني را ميرساند كه آن را باور كردهاند چون مخالف حديث صحيح پيامبر است كه ميفرمايد: «لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلاَّ إِلَى ثَلاَثَةِ مَسَاجِدَ مَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَسْجِدِى هَذَا وَمَسْجِدِ الأَقْصَى»[50]. «به سوي هيچ مكاني بار سفر نبنديد جز به سوي سه مسجد، مسجد الحرام (در مكه) همين مسجد من (در مدينه منوره) و مسجد الاقصي (در بيت المقدس)».
و همچنين در روايتي ديگر از ابوسعيد خدري آمده است كه پيامبر فرمود: «لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلاَّ إِلَى ثَلاَثَةِ مَسَاجِدَ مَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَسْجِدِى هَذَا وَمَسْجِدِ الأَقْصَى» «بار سفر جز به سوي يكي از سه مسجد نبنديد، همين مسجد من، مسجد الحرام و مسجد الأقصي».
اگر ميگوئي شايد شيعه اين دو حديث را باور ندارند، در جواب ميگوئيم: همين حديث در كتب اهل تشيع آمده هر چند كه بخشي از آن را تحريف كردهاند، سه نفر از بزرگترين علماي مشهور شيعه شيخ صدوق، حرّ عاملي و مجلسي از امام علي روايت ميكنند كه فرمود: «لا تشدّوا الرّحال إلا الى ثلاثة مساجد الـمسجد الحرام ومسجد رسول الله ومسجد الكوفة»[51].
«بار سفر را جز به سوي سه مسجد نبنديد مسجد الحرام، مسجد پيامبر و مسجد كوفه».
حال بر فرض صحت روايت آنها از امام علي باز كار شيعه غلط و حرام است چون آنها به سوي مشهد، نجف، مقام زينب و غير آنها از قبر و گنبد و بارگاه سفر ميكنند خصوصاً قبر امام حسين، كه يك بار زيارتش نزد آنان از هشتاد بار حج كردن بهتر است.
سؤال اينجاست كه اگر زيارت قبر امام حسين چنين ارزشي دارد، و برابر با بيست يا هشتاد بار حج خانه خدا است، چرا در قرآن از آن نامي نيامده است؟
هستند كساني (از اهل سنت) كه با حسن نيت وجود چنين عقيدهاي در دل شيعيان را انكار كرده و باور ندارند كه شيعه زيارت قبر و امامت نزد آن و طوافش را بر حج برتري ميدهند.
احاديثي كه از كتب شيعه نقل كرديم، عليه آنان شهادت ميدهند، ديديد كه در عقيده آنان كسي كه نميتواند قبر امام حسين را زيارت كند، بايد بيست و يك بار حج كند تا فضيلت زيارت قبر وي را بدست آورد.
ما به عنوان هشدار و زنگ خطر، اين حديث پيامبر را يادآور ميشويم كه ميفرمايد: «لا تتخذوا قبري قبلة ولا مسجدا فان الله عزوجل لعن اليهود حيث اتخذوا قبور انبيائهم مساجد»[52].
«قبر مرا قبله و يا مسجد قرار ندهيد براستي كه خداوند يهوديان را لعن و نفرين كرده چون قبر پيامبران خودرا محل سجده و نماز قرار دادند».
دروغ پردازيهاي شيعه درباره خاك كربلا
شيعه براي سجده بردن بر خاك قبر امام حسين ارزش و خاصيتي منحصر به فرد ساختهاند.
از ابيعبدالله روايت ميكنند كه: سجده بردن بر خاك قبر امام حسين حجابهاي هفتگانه را پاره ميكند[53].
از امام صادق روايت كردهاند كه: سجده بردن بر خاك قبر امام حسين هفت طبقه زمين را نوراني ميكند[54]. اين دو روايت دروغ شيعه را بر ملا ميكند كه در مقام دفاع از خود ميگويند: هدف ما سجده بردن بر خاك قبر حسين نيست، بلكه بخاطر كسب اطمينان از نظافت محل سجده، آن را ميگذاريم و اين ادعا كاملاً باطل است چون سجده بردن فقط با پيشاني نيست بلكه با هفت عضو انسان (دو كف دست، دو سينه پا، دو زانو و پيشاني) به سجده بيفتد، شيعه روي يك عضو (پيشاني) سجده ميبرد، پس شش عضو ديگر چي؟ اين در حالي است كه حتي در روايات خودشان، بيني جزو پيشاني محسوب شده و تأكيد شده كه بايد روي محل سجده قرار گيرد.
از امام صادق نقل است كه فرمود: كسي كه بيني وي آنچه را كه پيشانيش انجام ميدهد، انجام نداده باشد نمازش صحيح نيست[55].
همچنان كه شيخ طوسي در دو كتاب خود از امام علي روايت ميكند كه: چنين نمازي صحيح نيست كه آنچه پيشاني انجام ميدهد بيني انجام نداده باشد[56].
ساختن تسبيح از خاك قبر
اضافه بر مسأله سجده آنها معتقداند كه اگر كسي تسبيحي با خود حمل كند كه از خاك قبر امام حسين ساخته شده باشد او تسبيح كننده است هر چند كه تسبيح هم نكرده باشد.
از امام صادق روايت ميكنند كه فرمود: كسي كه تسبيحي همراه داشته باشد كه از گل قبر امام حسين ساخته باشند، نزد خدا تسبيح كننده محسوب ميشود هر چند كه تسبيح نكند[57].
علتش اين است كه طبق اعتقاد شيعه سرزمين كربلاء پاكترين، مقدسترين و با عظمتترين نقطه كره زمين بوده و از آن روز كه خدا آن را آفريده همين طور بوده است در اين رابطه جمله ايي را نيز به پيامبر اكرمص نسبت دادهاند كه گويا فرموده است: «هي أطهر بقاع الارض وأعظمها حرمة وإنها لـمن بطحاءالجنة»[58]. «آنجا پاكترين نقطه روي زمين، با عظمتترين آن و قسمتي از خاك بهشت است».
خاك قبر حسين شفاي درد است.
از ابيعبدالله روايت است كه فرمود: براستي كه خداوند متعال آن خاك را وسيله شفا براي شيعيان و دوستان ما قرار دادهاست[59].
سعد ميگويد: از امام رضا درباره خاكي كه مردم آن را ميخورند پرسيدم، فرمودند خوردن هر خاكي همانند خوردن گوشت مردار، خون و گوشت حيواني كه براي غير خدا قرباني شده باشد، حرام است جز خوردن خاك قبر حسين كه شفاي هر دردي است[60].
و همچنين ابي عبدالله ميفرمايد: در خاك قبر امام حسين شفاي هر دردي وجود دارد و آن خاك، بزرگترين دواءاست[61].
سنت روز عاشوار روزه است نه خود زني
مادامي كه به موضوع عاشورا و مسائل آن پرداخته ايم لازم است بگوئيم كه: اهل سنت بزرگداشت روز عاشورا را در روزه ميبينند نه در خود زني و سينه دريدن.
ابن عباسب ميفرمايد: نديدم كه پيامبرص روزه گرفتن در هيچ روزي را بر روزي ديگر ترجيح دهد جز روز عاشورا بر ساير ايام و نديدم كه ماهي را بر ماه رمضان برتري دهد[62].
و همچنين ميگويد: وقتي پيامبر به مدينه تشريف فرما شد، ديد كه يهوديان در آنجا روز عاشورا را روزه ميگيرند فرمود: «ما هَذَا الْيَوْمُ الَّذِى تَصُومُونَهُ. فَقَالُوا هَذَا يَوْمٌ عَظِيمٌ أَنْجَى اللَّهُ فِيهِ مُوسَى وَقَوْمَهُ وَغَرَّقَ فِرْعَوْنَ وَقَوْمَهُ فَصَامَهُ مُوسَى شُكْرًا فَنَحْنُ نَصُومُهُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِﷺ: فَنَحْنُ أَحَقُّ وَأَوْلَى بِمُوسَى مِنْكُمْ فَصَامَهُ رَسُولُ اللَّهِﷺ وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ»[63]. «(فرمود) اين چه روزي است كه شما روزه ميگيريد؟ گفتند: روز بزرگي است كه خداوند موسي و امتش را نجات داده و فرعون و قومش را غرق كرد، موسي نيز به عنوان شكرگزاري آن روز را روزه گرفت و ما نيز روزه ميگيريم پيامبر فرمود: ما لايقتر و نزديكتر به موسي هستيم تا شما،پس پيامبر روزه گرفت و به روزه گرفتن در آن روز امر فرمود».
درجايي ديگر ميفرمايد: وقتي پيامبر روز عاشورا را روزه گرفته و به آن امر فرمود، عرض كردند «يا رسول الله إنه يوم يعظمه اليهود والنصاري فقال لئن بقيت إلى قابل لأصومن التاسع». «اي پيامبر خدا عاشورا روزي است كه يهود و نصاري آن را بزرگ ميدارند پيامبر فرمود: اگر زنده ماندم سال آينده روز نهم (تاسوعا) را نيز روز ميگيرم (تا شباهت به آنان در عبادت ما از بين برود)»[64].
روزه روز عاشورا در روايات شيعه نيز آمده است ابي عبدالله از پدرش روايت ميكند كه: امام علي فرمود: روز عاشورا را روزه بگيريد به اين طريق كه روز نهم و دهم محرم را با هم روزه باشيد چون گناه يكسال را پاك ميكند[65].
ابي الحسن ميفرمايد: پيامبر و خاندان وي روز عاشورا را روزه ميگرفتند[66].
امام جعفر از پدرش روايت ميكند كه: روزه روز عاشورا كفاره گناه يكسال است[67]. پس بر شيعه واجب است روضه خواني و نوحه سرايي و بر پا داشتن مجالس عزا و ماتم حسينيهها را ترك كرده (و بجاي آن روزه بگيرند) چون پيامبر اكرم در آن روز روزه گرفته و امام علي به آن امر كرده و امام باقر نيز ميفرمايد: روزه گرفتن در روز عاشورا باعث پاك شدن گناهان يكسال خواهد شد، پس چرا نفرمود: بر پا داشتن مجلس عزا و ماتم كفاره گناهان يكسال است.
آيا شيعه چيزي را كشف كرده كه پيامبر اكرم از آن بيخبر بوده و آن را از دست داده است؟ چرا هرگز نفرمود: در روز عاشورا پسرم حسين كشته ميشود و بر شما لازم است كه در آن روز عزا و ماتم بگيريد.
از پروردگار بلند مرتبه توانا خواستارم اين رساله را كه عجالتاً نوشتهام وسيله نفع بخشيدن به مردم و ذخيره روز قيامتم قرار دهد.
وإلى الله على محمّد و على آله وصحبه وسلّم
عبدالله بن عبدالعزيز
[1]- الإحتجاج طبرسي ج ص24.
[2]- الإحتجاج طبرسي ج2 ص32.
[3]- الإحتجاج طبرسي ج2 ص27.
[4]- الإحتجاج طبرسي ج2 ص10.
[5]- نهج البلاغة ج1 ص188-190.
[6]- رجال الكشي ص254.
[7]- رجال الكشي ص253.
[8]- رجال الكشي ص252.
[9]- رجال الكشي ص179.
[10]- وسائل الشيعة ج11 ص441.
[11]- اصول كافي ج8 ص228.
[12]- الـمجالس الفاخرة ص11.
[13]- الـمجالس الفاخرة ص17.
[14]- پيامبر اكرم ص ميفرمايد: «عينان لا تمسهما النار ابداًعين بكت من خشية الله وعين باتت تحرس في سبيل الله». «دو چشم، آتش جهنم را احساس نمي كنند: چشمي كه از ترس خدا گريه كرده باشد و چشمي كه در راه خدا نگهباني داده باشد». چرا نفرمود: چشمي كه در حسينيهها و مراسم عزا و ماتم گريه كند؟ (مؤلف)
[15]- الـمجالس الفاخرة 36-37.
[16]- وسائل الشيعة ج12 ص915؛ بحار الأنوار ج82 ص103.
[17]- وسائل الشيعة ج2 ص915.
[18]- مستدرك الوسائل نوري ج1 ص144؛ بحار الأنوار ج82 ص101.
[19]- وسائل الشيعة ج2 ص916؛ اصول كافي ج3 ص226؛ الوافي ج12 ص88.
[20]- مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[21]- وسائل الشيعة ج2 ص914.
[22]- اصول كافي ج3 ص225؛ وسائل الشيعة ج2 ص916.
[23]- من لا يحضره الفقيه ج1 ص112؛ الوافي ج13 ص88؛ وسائل الشيعة ج2 ص915.
[24]- مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[25]- اصول كافي ج3 ص223؛ وسائل الشيعه ج2 ص915؛ بحار الأنوار ج82 ص76.
[26]- وسائل الشيعه ج2 ص915-916؛ مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[27]- تفسير نور الثقلين ج5 ص308؛ مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[28]- سند اين روايت در صفحه 6 گذشت.
[29]- مستدرك الوسائل ج1 ص144.
[30]- مرجع سابق.
[31]- من لا يحضره الفقيه ج11 ص163؛ وسائل الشيعة ج2 ص287.
[32]- من لا يحضره الفقيه ج1 ص162؛ وسائل الشيعة ج2 ص281.
[33]- تفسير نور الثقلين ج5 ص308؛ مستدرك الوسائل ج1 ص124.
[34]- تفسير صافي ج5 ص166؛ تفسير نور الثقلين ج5 ص307.
[35]- تفسير قمي ج2 ص303.
[36]- مجمع البيان ج27 ص16.
[37]- تفسير صافي ج5 ص71.
[38]- صحيح الجامع الصغير ج5 ص102.
[39]- بحار الأنوار ج82 ص104.
[40]- بحار الأنوار ج82 ص101.
[41]- بحار الأنوار ج82 ص93.
[42]- بحار الأنوار ج82 ص79.
[43]- وسائل الشيعة ج10 ص360.
[44]- وسائل الشيعة ج10 ص350.
[45]- همان منبع سابق.
[46]- وسائل الشيعة ج10 ص332.
[47]- الثورة الحسينية ص15.
[48]- وسائل الشيعة ج10 ص361.
[49]- الثورة الحسينية ص15.
[50]- صحيح الجامع الصغير ج6 ص155.
[51]- بحار الأنوار ج99 ص240؛ الخصال ص143؛ وسائل الشيعة ج3 ص525.
[52]- اين حديث، از روايات اهل تشيع است كه گواه عليه آنها است، بنده در كتابي جداگانه يك باب مستقل را به جدال با آنان در اين مورد اختصاص دادهام (مؤلف).
[53]- وسائل الشيعة ج2 ص608؛ تحرير الوسيلة ج1 ص149.
[54]- وسائل الشيعة ج2 ص607.
[55]- اصول كافي ج3 ص333؛ وسائل الشيعة ج4 ص955.
[56]- الاستبصار ج1 ص327؛ تهذيب الأحكام ج2 ص298؛ وسائل الشيعة ج4 ص954.
[57]- وسائل الشيعة ج3 ص608؛ السجود علی التربة الحسينية ص34.
[58]- السجود علی التربة الحسينية ص25.
[59]- بحار الأنوار ج101 ص118.
[60]- بحار الأنوار ج101 ص120.
[61]- بحار الأنوار ج101 ص122.
[62]- مشكاة الـمصابيح ج1 ص634.
[63]- مشكاة الـمصابيح ج1 ص638.
[64]- مشكاة الـمصابيح ج1 ص634.
[65]- الإستبصار ج2 ص134.
[66]- همان مرجع سابق.
[67]- همان مرجع سابق.