أَحْمَدُ اللهَ وَأَشْكُرُه وَأُثْنِي عَلَيْهِ وَأَسْتَغْفِرُه وَأَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَلاَ رَبَّ لَنَا سِوَاهُ وَلا نَعْبُدُ إِلاَّ إِيَّاهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَآلِهِ وَصَحْبِه وبعد:.
اين كتابچه دربارهي وردها و ذكرهاي شبانه روزي است كه جوان پرهيزكار خالد بن عبدالرحمن جريسي از ميان اخبار و احاديث صحيح نبوي برگزيده و گردآوري كرده است و در عين كوتاهي و اختصار، بسيارمفيد است. محتواي اين كتابچه، انباشته از اورادي است برگرفته از صحيح تريـن سنت هاي رسول اللهe كه بهره گرفتن ازآن ها، ما را از مراجعه به وردهاي طولاني بینياز میكند.
خداوند به گردآورنده ى آن پاداش خير دهد و اجر او را دوچندان كند و علم و عمل او را به بالاترين درجه ها برساند.
والله أعلم وصلي الله علي محمد وآله وصحبه وسلم .
نوشتهي: عبدالله بن عبدالرحمن الجبرين 1/9/1421هـ
الحمْدُ لِلَّهِ، فَالِقِ الإِصْبَاحِ وَجَاعِلِ اللَّيْلَ سَكَنَا، رَازِقِ العِبَادِ فَمَا لأَحَدٍ مِنْهُمْ عَنْهُ غِنَى، لَنَا الْفَقْرُ إِلَيْهِ وَعَنَّا لَهُ الْغِنَى وَلَهُ الدَّوَامُ وَلَنَا الْفَنَا وَلَهُ الْكَمَالُ وَالنَّقْصُ عِنْدَنَا أَحْمَدُهُ سُبْحَانَهُ سِرّاً وَعَلَنا وَأَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، تَوْحِيداً مُتْقَنَا، أَدَّخِرُهُ لِيَوْمٍ التَّوْحِيدُ فِيهِ خَيْرُ مُقْتَنَى وَأَشْهَدُ أَنَّ سَيِّدَنَا مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، سَيِّدُ الأَصْفِيَاءِ الأُمَنَا، القَائِلُ: ((بَادِرُوا بِالأَعْمَالِ الصَّالِحَةِ فِتَنَا...))([1])، خَيْرُ مَنْ بَادَرَ لِذِكْرِ رَبِّهِ إِذَا أَصْبَحَ الصُّبْحُ وَإِذَا الْمَسَاءُ دَنَا، مَنْ أَتَمَّ اللهُ بِهِ نُورَ الإسْلاَمِ وَطَمَسَ بِدَعْوَتِهِ ظَلاَمَ الشِّـرْكِ طَمْسا . صَلَّى اللهُ وَسَلَّمَ عَلَيْهِ وَعَلَى آلِهِ وَصَحْبِهِ أَنْوَارِ الضُّحَي وَمَصَابِيحِ الدُّجَي، مَا أَصْبَحَ صُبْحٌ أَوْ مَسَاءٌ أَمْسَى وبعد:
سپاس خدايي راست كه صبح را بشكافت و شب را براي آرامش آفريد. روزي دهندهي بندگان است و هيچ كس از او بینياز نيست.ما فقير اوييم و او بینياز از ماست. او هميشه زنده است و ما خواهيم مرد؛ او كامل است و ما ناقص. او را در نهان و آشكار سپاس گوييم. گواهي میدهم كه او يگانه است و هيچ شريكي ندارد. يگانگي محكم و استوار براي اوست كه ذخيرهي روز قيامت است. گواهي میدهم كه محمد بنده و فرستادهي اوست؛ سيد و سرور نيكان و برگزيدگان و راستگويان است كه فرمود: به سوي اعمال صالح و نيك بشتابيد، پيش از اين كه آشوب و فتنه برپا شود.
بهترين شتابنده به سوي خدا در حال آمدن صبح و شام، كسي است كه به ذكر خدا بپردازد، كسي كه خدا نور اسلام را بر او تابانده و با دعوت او به سوي خود، تاريكي شرك را از ياد و انديشه اش پنهان كرده است.
و اما چون شتافتن به سوي كار خير، فرجامي نيك در بر خواهد داشت و شريعت درخشان اسلام، براي ذكرهاي صبح و شام، پاداشي بزرگ در نظر گرفته است، نگارنده ى اين سطور صحيح ترين ذكرهاي شبانه روزي را به ترتيب زمانِ ذكرِ آن ها به صورتي سهل و آسان گردآوري و بيان كرده است تا حفظ و حمل آن ميسر باشد و خواننده بتواند ظرف چند لحظه همهي آن ها را بر زبان آورد.
اين اوراد و اذكار پس از مقدمه به دو فصل تقسيم شده است:
اول ـ ذكرهايي كه در هر شبانه روز، پيوسته همراه با مؤمن است.
دوم ـ ذكرهاي صبح و شام
قصد نگارنده از اين كار، برخوردار شدن از اجر عظيم و پاداش بزرگ آن و نيز بهره مندي و استفاده ى عموم امت اسلام و تأسي به امر خداوند تعالي است كه فرمودند:)ادع إلى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة( خلق را به حكمت و برهان و موعظهي نيكو به راه خدا دعوت كن.
همچنين حريص بودن بر اجر موعود خداوند است؛ چنان كه رسول الله فرمودند: ((مَنْ دَلَّ عَلَى خَيْرٍ فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِ فَاعِلِهِ))([2])، هركس به خيري راهنمايي كند، پاداش او مانند پاداش انجام دهندهي آن خير است.
اميد است كه خداوند آن را نيك از من بپذيرد و پسند خاطر مردم قرار دهد. از خـوانندگان و بهره مندان، التماس دعاي خير ـ در اوقات اجابت ـ دارم و انتظارم اين است كه تقصيرات و اشتباهات را به بزرگواري و صبر خود ناديده بگيرند و با استفاده از علم و دانش خود به اصلاح آن بپردازند.
خداوند يار و ياور ما در همهي كارهاست. او براي همگان كافي است. فقط به او تكيه میكنيم و فقط از او ياري و كمك میجوييم و خشنودي او آرزوي ماست.
وصلى الله وسلم على النبي الأمي الهادي، سيدنا محمد خير العباد وعلى آله وصحبه ومن سار علي هديه إلى يوم التنادي.
خالد الجريسي . رياض 1/9/1421هـ
((الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَحْيَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَيْهِ النُّشُورُ))([3]). ستايش از آن خدايى است كه ما را بعد از مردن زنده گردانيد و زنده شدن به سوي اوست .
((الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَافَانِي فِي جَسَدِي وَرَدَّ عَلَيَّ رُوحِي وَأَذِنَ لِي بِذِكْرِهِ))([4]).
ستايش از آن خدايى است كه به من تندرستى بخشيد و جانم را به من باز گردانيد و به من اجازهي ذكرش را داد .
دعاي هنگام ورود به مستراح وخارج شدن از آن:
پيش از وارد شدن میگويد:
((اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْخُبُثِ وَالْخَبَائِثِ))([5]) . خدايا! از شيطان هاي نر و ماده به تو پناه میبرم .
و پس از خارج شدن میگويد: ((غُفْرَانَكَ))([6]). خدايا مرا بيامرز .
((أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ))([7]) .
گواهى میدهم كه معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا و براي او هيچ شريكى نيست و گواهى میدهم كه محمد e بنده و فرستادهي خداست .
((سُبْحَانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ ثَلاثَ مَرَّاتٍ يُطِيلُ فِي آخِرِهِنَّ))([8]). أي بالثالثةِ ((ويرفعُ صوتَه بها))([9]) .
«خداوند پاك و منـزه است، در نهايت پاكى است». سه بار آن را تكرار میكند و مرتبهي سوم با صداى بلند آن را میكشـد .
آن چه در وقت اذان گفته میشود:
شنوندهي اذان بايد هر چه مؤذن میگويد، تكرار كند به جز جمله ي: (حيَّ على الصَّلاةِ، حيَّ على الفلاح) و به جاي آن بگويد: ((لا حولَ ولا قوَّةَ إلاَّ باللهِ))([10]) هيچ توانايى و هيچ قدرتى نيست مگر با ياري و كمك خدا. آن هم براي دوري از گناه و پايداري در فرمان او .
آن چه بعد از گفتنِ اذان لازم است بگويد.
میگويد: ((أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُه (اللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ عَلَى عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ مُحَمَّدٍ)، رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولاً وَبِالاسْلامِ دِينًا))([11]) .
گواهى میدهم كه معبودي به حق جز خداي يكتا نيست و او هيچ شريكى ندارد و محمدe بنده و فرستادهي خداست، درود وسلام بر بنده وفرستادهي خدا محمد e باد .
((اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ وَالصَّلاةِ الْقَائِمَةِ، آتِ الْوَسِيلَةَ وَالْفَضِيلَةَ، وَابْعَثْهُ مَقَامًا مَحْمُودًا الَّذِي وَعَدْتَهُ))([12]) .
بارخدايا! اي صاحب اين دعاها و نمازي كه بر پا میشود، به محمد e وسيله (درجه اي است در بهشت كه مخصوص حضرت محمد e میباشد) و فضيلت عطا فرما و او را مقام و منزلت نيكو كه وعده داده اي بده .
((الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي كَسَانِي هَذَا الثَّوْبَ وَرَزَقَنِيهِ مِنْ غَيْرِ حَوْلٍ مِنِّي وَلا قُوَّةٍ))([13]) .
ستايش از آن خدايى است كه مرا اين لباس پوشانيد و آن را بدون هيچ قدرت و توانايىِ من، روزي ام گردانيد .
((بِسْمِ اللَّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ))([14]) .
به نام خدا برخدا توكل كردم. توانايى و قدرتى در دوري از گناه و پايداري بر طاعت [وعبادت ها] نيست، مگر به ياري خدا .
((اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أُضَلَّ، أَوْ أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ، أَوْ أَظْلِمَ، أَوْ أُظْلَمَ أَوْ أَجْهَلَ أَوْ يُجْهَلَ عَلَيَّ))([15]).
خدايا! به تو پناه میبرم از اين كه گمراه كنم يا گمراه شوم، بلغزانم يا لغزيده شوم، ظلم كنم يا بر من ظلم شود، آزار دهم يا به من آزار رسد.
دعاي هنگام رفتن به سوي مسجد:
((اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِي قَلْبِي نُورًا وَفِي بَصَرِي نُورًا وَفِي سَمْعِي نُورًا وَعَنْ يَمِينِي نُورًا وَعَنْ يَسَارِي نُورًا وَفَوْقِي نُورًا وَتَحْتِي نُورًا وَأَمَامِي نُورًا وَخَلْفِي نُورًا وَعَظِّمْ لِي نُورًا))([16]) .
خدايا! در قلبم نوري قرار ده و در چشمم نوري و در گوشم نوري و از سمت راستم نوري و از سمت چپم نوري و از بالا و از پايينم نوري و از رو به رويم و از پشت سرم نوري و برايم نوري بلندقدر [وبزرگ] قرار ده.
دعاي وقت سوار شدن ماشين و هرچه به حركت درآيد:
((بِسْمِ اللَّهِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ، سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ))([17]) .
به نام خدا؛ ستايش از آن خداست، منزه و پاك است آن كه براي ما اين مركوب و سواري را مطيع و رام نمود درحالى كه ما توانايىِ رام كردن آن را نداشتيم. و هرآينه ما به سوي پروردگار خويش باز میگرديم .
((بِسمِ اللهِ، والصَّلاةُ والسَّلامُ على رسولِ اللهِ، اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ))([18]) .
به نام خدا؛ درود و سلام بر رسول خدا باد. خدايا دروازه هاي نيكى و احسانت را برمن بگشا.
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ (يقولها ثَلاثًا).
از خدا آمرزش میطلبم (سه بار).
((اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ وَمِنْكَ السَّلامُ تَبَارَكْتَ يَا ذَا الْجَلالِ وَالإكْرَامِ))([19]) .
خدايا تو سلامى و سلامتى از توست؛ بسيار با بركتى تو اى صاحب بزرگى و بخشايش .
((لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ، لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَلا نَعْبُدُ إِلاَّ إِيَّاهُ، لَهُ النِّعْمَةُ وَلَهُ الْفَضْلُ وَلَهُ الثَّنَاءُ الْحَسَنُ، لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الكَافِرُوْنَ))([20]) .
معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا؛ يگانه است، شريكى ندارد، پادشاهى از آن اوست و ستايش از آن او. و او بر هر چيز تواناست، توانايى و قدرتى در دوري از گناه و در پايداري بر طاعت نيست، مگر با ياري خدا. معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا؛ جز او كسى را نميپرستيم و نعمت و احسان و مدح و نيكويى، از آن اوست معبودي به حق نيست مگر خدا، عبادت ما خالص براي اوست، هر چند كفار را خوش نيايد.
((لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، اللَّهُمَّ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَلا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ وَلا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ))([21]) .
نيست معبودي به حق، مگر خداي يكتا. شريكى ندارد، پادشاهى از آن اوست و ستايش از آن او. و او بر هرچيز تواناست. الهى! بازدارنده اى نيست از آن چه خواهى عطا فرمايى و نه دهنده اي از آن چه خواهى منع نمايى. و توانگري سود ندهد نزد تو توانگرىاش را.
افرون بر آن چه گفته شد، دعاهاى زير را ده بار پس از نماز صبح و مغرب، تكرار میكند:
((لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)) بعد الفجر وكذلك بعد المغرب، عَشْرَ مَرَّاتٍ([22]) .
نيست معبودي به حق مگر خداي يكتا، شريكى براي او نيست، پادشاهى از آن اوست و ستايش از آن او. زنده میكند و میميراند و او بر هر چيز قادر است.
((يُسَبِّحُ اللَّهَ ثَلاثًا وَثَلاثِينَ وَيحَمَِدُ اللَّهَ ثَلاثًا وَثَلاثِينَ وَيُكَبِّرُ اللَّهَ ثَلاثًا وَثَلاثِينَ، فَتْلِكَ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ، ثمّ يقولُ تَمَامَ الْمِائَةِ: لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ))([23]) .
33بار سبحان الله، 33بار الحمد لله و33بار الله اكبر میگويد كه روي هم 99بار میشود. سپس با گفتنِ (لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) عددِ (100) را كامل میكند .
سپس آيَةَ الكرسِيِّ میخواند: )اللَّهُ لاَ إِلَهَ إلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَوودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ(255)( . [البقرة:الآية 255]([24]) .
خداي يكتاست كه جز او خدايى نيست، زنده و پاينده است، هرگز او را كسالت خواب فرا نگيرد، تا چه رسد كه به خواب رود، اوست مالك آن چه در آسمان ها و زمين است، كه را جرأت است كه در پيشگاه او به شفاعت برخيزد مگر به فرمان او، علم او محيط است به آن چه پيش نظر خلق آمده است و آن چه سپس خواهد آمد و خلق به هيچ مرتبهي علم او احاطه نتوانند كرد، مگر به آن چه او خواهد؛ قلمرو علمش ازآسمان ها و زمين فراتر و نگهبانىِ زمين و آسمان بر او آسان و بیزحمت است، چه او داناي بزرگوار و تواناي باعظمت است.
سپس با اين سوره ها به پايان میرساند: )قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(1)اللَّهُ الصَّمَدُ(2)لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(3)وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ(4)( . [سورة الإخلاص] .
اي پيامبر خدا! به كسى كه دربارهي صفت پروردگارت از تو پرسيد، بگو: الله آن خداي يكتا پاك و منزه از تركيب و تعداد است، او يكتاي يكتاست، خداي يكتاست كه همهي بندگان براي انجام و بر آورده شدن نيازهاي خود، به او روي میآورند و از او مدد میجويند؛ بینياز است و مقصود فقط ذات پاك اوست، نزايد و زاده نشود براي اينكه زادن و زاده شدن، نشانهي مخلوق بودن است كه محل تغيير و دگرگونى هستند و نباشد براي او همتايى؛ كسى نيست كه بتواند همتاي خدا باشد، خدا نه مانندي دارد، نه كسى كه بتواند در مقابل او قرار گيرد .
)قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ(1)مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ(2)وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ(3)وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ(4)وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(5) ( . [سورة الفلق] .
اي پيامبرما بگو: من از شر آفريده ها به خداي فروزندهي صبح روشن پناه میبرم و از شرّ شبِ تار هنگامیکه در آيد و از شرّ زنان افسونگر چون به جادو در گره ها بدمند و از شر حسود بدخواه چون آتش رشك و حسد برافروزد .
)قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(1)مَلِكِ النَّاسِ(2)إِلَهِ النَّاسِ(3)مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ(4)الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ(5)مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ(6) ( . [سورة الناس]([25]).
اي پيامبر ما بگو: من به پروردگـار آدميان پناه میبرم، پادشاه آدميان، خدا يكتا معبود آدميان از شر وسوسهي شيطان، آن شيطان كه در دل مردم وسوسه و انديشهي بد افكند، چه آن شيطان از جنس جن باشد يا از نوع انسان .
سپس مؤمن پس از فراغت از نمازهاي صبح و عصر، به ذكرها و دعاهاي صبح و شام مشغول میشود، كه آن را به طور مشروح إن شاء الله در فصل بعد ذكر خواهم كرد .
دعاي هنگام خارج شدن از مسجد:
((بسم اللهِ، والصَّلاةُ والسَّلامُ على رسولِ اللهِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ))([26]) .
به نام خدا و درود و سلام بر رسول الله.
خدايا! من از تو احسانت را میخواهم، خدايا! مرا از شيطانِ رانده شده حفظ نما .
((اللَّهُم إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ الْمَوْلِجِ وَخَيْرَ المخرج بِسْمِ اللَّهِ وَلَجْنَا وَبِسْمِ اللَّهِ خَرَجْنَا وَعَلَى اللَّهِ رَبِّنَا تَوَكَّلْنَا )) ثُمَّ لِيُسَلِّمْ عَلَى أَهْلِهِ([27]) .
به نام خدا وارد شديم و به نام خدا خارج شديم و برپروردگارخود توكل كرديم.
آن گاه به افراد خانواده اش سلام میكند.
دعاءُ البدءِ بالطعامِ والشرابِ والفراغِ منهُ:
هنگام شروع میگويد:
((بِسْمِ اللهِ))([28]) فإن نَسِيَ قالَ: بِسْمِ اللَّهِ أوَّلَهُ وآخِرَهُ([29]) . به نام خدا.
و اگر در آغاز فراموش كرد، میگويد: به نام خدا در اول و آخر .
وقتى از خوردن [و آشاميدن] فارغ شد، میگويد: ((الْحَمْدُ لِلَّهِ كَثِيرًا طَيِّبًا مُبَارَكًا فِيهِ، غَيْرَ مَكْفِيّ وَلا مُوَدَّعٍ وَلا مُسْتَغْنىً عَنْهُ رَبَّنَا))([30]).
ستايش از آن خداست، ستايشى بسيار، نيكو و پربركت؛ خدا بی نياز است و درخواست كردن و خواهش از او هميشه ادامه دارد و همه به او نيازمند هستند. پروردگارا ستايش ما را بپذير.
بعضى از ذكرهاى هنگام خواب:
ثم يقرأُ آيَةَ الكرسِيِّ: )اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَيَوودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ(255)( . [البقرة:الآية 255]([31]) .
خداى يكتاست كه جز او خدايى نيست، زنده و پاينده است، هرگز او را كسالت خواب فرا نگيرد تا چه رسد كه به خواب رود، اوست مالك آن چه در آسمان ها و زمين است، كه را جرأت است كه در پيشگاه او به شفاعت برخيزد مگر به فرمان او، علم او محيط است به آن چه پيش نظر خلق آمده است و آن چه سپس خواهد آمد و خلقْ به هيچ مرتبهي علم او احاطه نتوانند كرد مگر به آن چه او خواهد؛ قلمرو علمش از آسمان ها و زمين فراتر و نگهبانى زمين و آسمان بر او آسان و بیزحمت است، چه او داناي بزرگوار و تواناي باعظمت است.
خدا معبودي است كه جز او معبودي به حق نيست، زنده و تدبيركنندهي مخلوقات است، چُرت و خواب به او دست نمييابد، آن چه در آسمان ها و زمين است از آنِ اوست، كيست كه بتواند نزد او شفاعت نمايد مگر به اجازهي او؛ آن چـه را كه خلق شدگان در پيشِ رو دارند و آن چه را پشت سر میگذارند میداند، از علم خدا هيچ نميدانند مگر آن چه او بخواهد، كُرسى او آسمان ها و زمين را فراگرفته و نگهدارى آسمان ها و زمين بر خداوند سنگينى نميكند و او بلندمرتبهي بزرگ قدر است .
2- آخر سوره بقره را میخواند: )آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ(285) لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ لَبَتْ(286)(. [سورة البقرة:الآيتان 285-286]([32]).
پيامبر به آن چه از طرف پروردگارش بر او نازل شده ايمان آورده و مؤمنان نيز همه به خدا و فرشتگان و كتاب ها و پيامبرانِ او ايمان آوردند و گفتند: بين هيچ يك از پيامبرانِ خدا فرق نگذاريم و گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، پروردگارا آمرزش تو را میخواهيم و بازگشت به سوي توست . خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى او مكلف نميكند، نيكىهاي هر شخصى به نفع خود او و بديهايش نيز به زيان خود اوست، پروردگارا! اگر فراموش و يا خطا كرديم، ما را به آن مؤاخذه مكن، پروردگارا! تكليف طاقت فرسا چنان كه بر پيشينيان ما نهادي برما نگذار، پروردگارا تكليفى فوق طاقت ما بردوش ما منه و در گذر و بيامرز و ببخشاي ما را، تو خداوند مايى؛ پس ما را بر گروه كافران ياري فرما.
و اين سوره را میخواند: )قُلْ يَاأَيُّهَا الْكَافِرُونَ(1)لاَ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ(2)وَلاَ أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ(3)وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدتُّمْ(4)وَلاَ أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ(5)لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ(6)( . [سورة الكافرون]([33]) .
اي پيامبر بگو كه اي كافران مشرك! من آن بت ها را كه شما به خدايى میپرستيد، هرگز نميپرستم و شما هم آن خداي يكتايى كه من پرستش میكنم، پرستش نميكنيد، نه من خدايان باطل شما را عبادت میكنم و نه شما يكتا خداي معبود مرا عبادت خواهيد كرد؛ پس اينك دين شما براي شما و دين من براي من.
4 - دستهايش را با هم جمع كرده و نزد هم قرار میدهد، سپس در آن میدمد و سوره هاي زير را میخواند: )قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(1)اللَّهُ الصَّمَدُ(2)لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(3)وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ(4)(. [سورة الإخلاص] .
اي پيامبر خدا! به كسى كه دربارهي صفت پروردگارت از تو پرسيد، بگو: الله آن خداي يكتا پاك و منزه از تركيب و تعداد است، او يكتاي يكتاست خداي يكتاست كه همهي بندگان براي بر آورده شدن نيازهاي خود، به او روي میآورند و از او مدد میجويند، بینياز است و مقصود فقط ذات پاك اوست. نزايد و زاده نشود، براى اين كه زادن و زاده شدن نشانهي مخلوق بودن است كه محل تغيير و دگرگونى هستند و نباشد براي او همتايى؛ كسى نيست كه بتواند همتاي خدا باشد خدا نه مانندي دارد، نه كسى كه بتواند در مقابل او قرار گيرد .
)قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ(1)مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ(2)وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ(3)وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ(4)وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(5)( [سورة الفلق] .
اي پيامبرما بگو: من از شر مخلوقات، به خداى فروزندهي صبح روشن پناه میبرم و از شر شب تار هنگامیکه در آيد و از شر زنان افسونگر چون به جادو در گره ها بدمند و از شر حسود بدخواه چون آتش رشك و حسد برافروزد .
)قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(1)مَلِكِ النَّاسِ(2)إِلَهِ النَّاسِ(3)مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ(4)الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ(5)مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ(6)( . [سورة الناس] .
اي پيامبرما بگو: من به پروردگار آدميان پناه میبرم، پادشاه آدميان، يكتا معبود آدميان، از شر وسوسهي شيطان، آن شيطان كه در دل مردم وسوسه و انديشهي بد افكند، چه آن شيطان از جنس جن باشد يا از نوع انسان .
سپس دو كف دست را به سر و صورت و به تمامى بدنش تا آن جا كه بتواند میكشد و اين عمل را سه بار تكرار میكند([34]).
5- 33بار سبحان الله، 33بار الحمد لله و 34 بار الله أكبر میگويد([35]) .
6- سپس میگويد: ((اللَّهُمَّ بِاسْمِكَ أَحْيَا وَبِاسْمِكَ أَمُوتُ))([36]). خداوندا با نام تو زنده میشوم و میميرم.
7 - و اگر بخواهد، اين [عبارت] را میافزايد: ((بِاسْمِكَ رَبِّ وَضَعْتُ جَنْبِي وَبِكَ أَرْفَعُهُ، إِنْ أَمْسَكْتَ نَفْسِي فَارْحَمْهَا وَإِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَكَ الصَّالِحِينَ))([37]) .
با نام تو اي پروردگار، پهلويم را بر زمين گذاشتم و با نام تو آن را بلند میكنم، پس اگر جانم را گرفتى به آن رحم كن و اگر آن را نگه داشتى، به آن چه بندگان نيك و صالح را حفظ میكنى حفظ نما .
8 - و با اين دعا آن را به پايان میبرد: ((اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِي إِلَيْكَ وَفَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ وَوَجَّهْتُ وَجْهِي إِلَيْكَ وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِي إِلَيْكَ، رَغْبَةً وَرَهْبَةً إِلَيْكَ، لا مَلْجَأ وَلا مَنْجَا مِنْكَ إِلا إِلَيْكَ، آمَنْتُ بِكِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَ وَبِنَبِيِّكَ الَّذِي أَرْسَلْتَ))([38]).
الهى! جانم را به تو سپردم و كارم را به تو واگذاشتم و رويم را به سوي تو گردانيدم و به تو تكيه كردم. درحالِ اميد به ثوابت وترس از عذابت، پناهگاه و جاي نجاتى از عذاب تو جز به سوى تو نيست؛ به كتابی كه نازل نمودي و پيامبري كه فرستادي ايمان آوردم .
ذكرِ وقت بيدار شدن از خواب:
((لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَلا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي))([39]).
نيست معبودي به حق مگرخداي يكتا، براي او شريكى نيست، مُلك هستى از آن اوست، ستايش از آن اوست و او بر هر چيز تواناست، ستايش از آن خداست، خداوند پاك است و توانايى و قدرتى در دوري از گناه و پايداري بر طاعت نيست مگر با كمك و ياري خداوند، خدايا مرا بيامرز.
سپس وضو گرفته و نماز میخواند و اگر میخواهد بعد از آن میخوابد .
اين ذكرهاي شبانه روزي است كه خداوند فرصت داد تا آن را گرد آورم و بايد مؤمن هميشه آن را همراه و ملازم خود بداند .
اكنون فصل ديگري مخصوص ذكرهاي صبح و شام .
بسم الله الرحمن الرحيم: )اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ(255)( . [سورة البقرة:الآية 255]([41]). ومن فَضْلِ ذلك([42]): أن يَحْفَظَهُ اللهُ وَلاَ يَقْرَبَهُ شَيْطَانٌ وألاَّ يَمْنَعَهُ مِنْ دُخُولِ الْجَنَّةِ إِلاَّ أَنْ يَمُوْتَ .
خدا معبودي است كه جز او معبودي به حق نيست، زنده و تدبيركنندهي مخلوقات است، چُرت و خواب به او دست نمييابد، آن چه در آسمان ها و زمين است از آن اوست، كيست كه بتواند نزد او شفاعت نمايد مگر به اجازهي او. آن چه را كه آفريدگان در پيشِ رو دارند و آن چه را پشت سر میگذارند میداند، از علم خدا هيچ نميدانند مگر آن چه او بخواهد، كُرسى او آسمان ها و زمين را فراگرفته و نگهداري آسمان ها و زمين بر خداوند سنگينى نميكند و او بلندمرتبهي بزرگ قدر است .
از فضيلت هاي آيهي بالاست كه خدا او را حفظ نمايد و شيطان به او نزديك نشود و اين كه هيچ چيز مانع ورود او به بهشت نشود، مگر اين كه بميرد .
)قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(1)اللَّهُ الصَّمَدُ(2)لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(3)وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ(4)( . [سورة الإخلاص] .
اي پيامبر خدا! به كسى كه دربارهي صفت پروردگارت از تو پرسيد، بگو: الله آن خداي يكتا پاك و منـزه از تركيب و تعداد است او يكتاي يكتاست، خداي يكتاست كه همهي بندگان براي انجام و بر آورده شدن نيازهاي خود، به او روس میآورند و از او مدد میجويند، بینياز است و مقصود فقط ذات پاك اوست، نزايد و زاده نشود براي اين كه زادن و زاده شدن نشانهي مخلوق بودن است كه محل تغيير و دگرگونى هستند و نباشد براي او همتايى؛ كسى نيست كه بتواند همتاي خدا باشد خدا نه مانندي دارد، نه كسى كه بتواند در مقابل او قرار گيرد .
)قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ(1)مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ(2)وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ(3)وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ(4)وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(5)( . [سورة الفلق]
اي پيامبر ما بگو: من از شر مخلوقات به خداي فروزندهي صبحِ روشن پناه میبرم و از شرّ شب تار هنگامیکه در آيد و از شرّ زنان افسونگر چون به جادو در گره ها بدمند و از شرّ حسود بدخواه چون آتش رشك و حسد بر افروزد.
)قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(1)مَلِكِ النَّاسِ(2)إِلَهِ النَّاسِ(3)مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ(4)الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ(5)مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ(6)( . [سورة الناس](وَيقْرأُ ذلكَ ثلاثاً)([43]).
اي پيامبر ما بگو: من به پروردگار آدميان پناه میبرم، پادشاه آدميان، يكتا معبود آدميان، از شر وسوسهي شيطان، آن شيطان كه در دل مردم وسوسه و انديشهي بد افكند، چه آن شيطان از جنس جن باشد يا از نوع انسان.
و اين سوره ها را سه بار تكرار میكند .
و اين، براي او از هر چيزِ ديگر كفايت میكند و در قرائت آن اجر و پاداش است، و هركس سوره اخلاص را سه بار بخواند، گويى همهي قرآن را خوانده است .
دقّت شود كه تكرار سه سوره فقط در صبح و شام و وقت خواب میباشد اما پس از نمازهاي فرض، سه مرتبه تكرار نميشود .
((لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)) (عشرَ مراتٍ) أو (مائةَ مرةٍ)([44]) .
معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا، شريكى براي او نيست، پادشاهىِ هستى از آن اوست، ستايش از آن اوست و او بر هر چيز تواناست.
اين را ده بار يا صد بار تكرار میكند .
من قالها (عَشْراً) فكَأَنَّهُ أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وَلَدِ إِسْمَاعِيلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .
هركس ده بار تكرار كند، مانند آن كه يك بردهي مسلمان ـ از فرزندان اسماعيل u ـ آزاد كرده است.
ومن قالها (مِائةً) يُكْتَبُ لَهُ مِائةُ حَسَنَةٍ وَيُمْحَى عَنْهُ مِائةُ سَيِّئَةٍ . وَتَكُونُ لَهُ حِرْزاً مِنَ الشَّيْطَانِ فِي يَوْمِهِ ذَاكَ حَتَّى يُمْسِي .
و هركس صد بار آن را بگويد، صد نيكى براي او نوشته میشود و صد بدي از او پاك میشود و آن روز تا هنگام شب، آن وِردْ براي او پناهگاه و پرده اى است در برابر شيطان.
((سُبْحَانَ اللَّهِ وَبحَمْدِهِ، عَدَدَ خَلْقِهِ وَرِضَا نَفْسِهِ وَزِنَةَ عَرْشِهِ وَمِدَادَ كَلِمَاتِهِ)(ثلاثَ مراتٍ)([45]) .
خدا پاك است و او را به اندازهي مخلوقاتش و خشنودىاش و سنگينىِ عرش و جوهر سخنانش، ستايش میكنم.
سه بار آن را تكرار میكند.
و اين ورد با تمامى ذكرهايیكه ممكن است از صبح تا ظهر بگويد، برابر است .
(سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ)) (مائةَ مرةٍ)([46]).
خدا پاك است و او را ستايش میكنم (صد بار) .
و فضيلت آن، اين كه تمامى خطاهايش از بين میرود و هيچ چيزي بهتر و برتر از آن چه از سوي او آمده، نميآيد.
((اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إبراهيمَ وعلى آلِ إِبْرَاهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إبراهيمَ وعلى آلِ إِبْرَاهِيمَ، فِي الْعَالَمِينَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ))([47]). يُكرِّرُها عشرَ مراتٍ، أو يُكثِرُ ما شاءَ لقولِ النَّبِيِّ ﷺ: ((مَنْ صَلَّى عَلَيَّ صَلاةً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ بِهَا عَشْرًا))([48]).
ده بار يا بيشتر آن را تكرار میكند، چون رسول اكرم e فرمودند: ((كسى كه يك بار بر من درود بفرستد، خداوند ده بار بر او درود میفرستد)).
همچنان آن را روز و شب جمعه بسيار تكرار میكند، چون رسول اكرم e فرمودند: ((إِنَّ مِنْ أَفْضَلِ أَيَّامِكُمْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ... فَأَكْثِرُوا عَلَيَّ مِنْ الصَّلاةِ فِيهِ...))([49]).
((بهترين روزهاي شما روز جمعه است، بر من درود بسياري بفرستيد)) .
سيِّدُ الاستغفارِ: ((اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي لا إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ،خَلَقْتَنِي وَأَنَا عَبْدُكَ وَأَنَا عَلَى عَهْدِكَ وَوَعْدِكَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ أَبُوءُ لَكَ بِنِعْمَتِكَ عَلَيَّ وَأَبُوءُ لَكَ بِذَنْبِي فَاغْفِرْ لِي، فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ))([50]).
خدايا! تو پروردگار من هستى، جز تو معبودي به حق نيست. مرا آفريدي، و من بندهي تو هستم و من به پيمان و وعدهي خود با تو، به اندازه اي كه بتوانم پايدارم، از شرّ آن چه انجام داده ام به تو پناه میبرم، از نعمت تو بر خود آگاهم و به گناهانم اعتراف میكنم پس مرا بيامرز كه هرآينه جز تو كسى آمرزندهي گناهان نيست .
مَنْ قَالَهُ مُوقِناً بِهِ وَمَاتَ بَعْدَ ذَلِكَ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ.
هركس اين دعا را از روي يقين بگويد و پس از آن بميرد، بهشت بر او واجب میگردد.
((أَسْتَغفِرُ اللَّهَ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ)) (سَبْعِينَ أو مِائَةَ مَرَّة)([51]).
از خدا آمرزش میطلبم و به سوي او توبه میكنم (هفتاد بار).
و اين سبب آسايش قلب و بخشايش گناهان میشود .
((اللَّهُمَّ بِكَ أَصْبَحْنَا وَبِكَ أَمْسَيْنَا وَبِكَ نَحْيَا وَبِكَ نَمُوتُ وَإِلَيْكَ النُّشُورُ . وَإِذَا أَمْسَى فَلْيَقُلْ: اللَّهُمَّ بِكَ أَمْسَيْنَا وَبِكَ أَصْبَحْنَا وَبِكَ نَحْيَا وَبِكَ نَمُوتُ وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ))([52]).
خدايا! به فرمان تو صبح كرديم و به فرمان تو شام كرديم و به فرمان تو زنده میشويم و به فرمان تو میميريم و زنده شدن به سوي توست.
و وقت شب بگويد: خدايا! به فرمان تو شام كرديم و به فرمان تو صبح كرديم و به فرمان تو زنده میشويم و به فرمان تو میميريم و بازگشت ما به سوي توست .
((اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ، عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ، لا إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ رَبَّ كُلِّ شَيْءٍ وَمَلِيكَهُ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسِي وَمِنْ شَرِّ الشَّيْطَانِ وَشِرْكِهِ وَأَنْ أَقْتَرِفَ عَلَى نَفْسِي سُوءًا أَوْ أَجُرَّهُ إِلَى مُسْلِمٍ))([53]).
خدايا! اي آفرينندهي آسمان ها و زمين و اي پروردگار هر چيز و مالك آن! گواهى میدهم به اين كه معبودي به حق نيست مگر تو، از شر نفسم و از شر شيطان و اين كه مرا به شرك بيندازد و از اين كه نسبت به خود مرتكب بدي شوم و يا بدي را به مسلمانى نسبت دهم، به تو پناه میبرم.
11– ((اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَافِيَةَ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَالْعَافِيَةَ فِي دِينِي وَدُنْيَايَ وَأَهْلِي وَمَالِي، اللَّهُمَّ اسْتُرْ عَوْرَاتِي وَآمِنْ رَوْعَاتِي، اللَّهُمَّ احْفَظْنِي مِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَمِنْ خَلْفِي وَعَنْ يَمِينِي وَعَنْ شِمَالِي وَمِنْ فَوْقِي وَأَعُوذُ بِعَظَمَتِكَ أَنْ أُغْتَالَ مِنْ تَحْتِي))([54]). خدايا! من از تو در دنيا و آخرت عافيت میطلبم خدايا! من در دين و دنيا و خانواده و دارايى، از تو آمرزش و عافيت میخواهم، خدايا! عيب هايم را بپوشان و ترسم را ايمن گردان، خدايا! مرا از روبرويم و از پشت سرم و از سمت راستم و از سمت چپم و از بالايم حفظ فرما.
و اين سببی است تاخداوند بنده را حفظ نمايد، به خصوص ازاين كه خوار وپنهان بميرد.
((أَصْبَحْنَا وَأَصْبَحَ (أَمْسَيْنَا وَأَمْسَى) الْمُلْكُ لِلَّهِ وَالْحَمْدُ لِلّه لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)) ويزيد إن شاءَ ـ مساءً ـ: ((رَبِّ أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَخَيْرَ مَا بَعْدَهَا وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَشَرِّ مَا بَعْدَهَا))([55]).
به بامداد وارد شديم و موجوداتِ هستى به بامداد وارد شدند درحالى كه آن ها از آنِ خدا هستند و ستايش از آن خداست و معبودي به حق نيست مگر خداي يكتا يگانه است، شريكى ندارد و پادشاهى از آن اوست و ستايش از آن او. و او بر هر چيز تواناست.
و در هنگام شام اگر بخواهد، میتواند اين دعا را بر دعاهاي ديگر بيفزايد:
پروردگارا! از تو میخواهم خيرِ آن چه را كه در اين شب است و خيرِ آن چه پس از آن است. و به تو از شر آن چه در اين شب است وشر آن چه پس ازآن است، پناه میبرم.
((أَصْبَحْنَا (أَمْسَيْنَا) عَلَى فِطْرَةِ الإسْلاَمِ وَعَلَى كَلِمَةِ الإخْلاَصِ وَعَلَى دِينِ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ ﷺ وَعَلَى مِلَّةِ أَبِينَا إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ))([56]).
با دين اسلام و كلمهي توحيد و دين پيامبرمان محمـد e و شـريعت پدرمان ابراهيم ـ كه مايل به دين حق و مسلمان بود و نه از مشركان ـ به بامداد وارد شديم .
((أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ))([57]) . مَنْ نَزَلَ مَنْزِلاً فقالها لم يضرَّه شَيْءٌ حتى يتركَ منزلَه ذلك .
پناه میبرم به كلام خدا از شر آن چه آفريده است، هركس به مكان و منزلى برسد و[در آن جا] اقامت كند و اين دعا را بخواند، هيچ چيز به او ضرر نميرساند تا وقتىكه آن مكان را ترك كند.
((بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لا يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَيْءٌ فِي الأرْضِ وَلا فِي السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ))([58]). مَنْ قَالَها ثلاثاً لَمْ تُصِبْهُ فُجْأَةُ بَلاَءٍ.
به نام خدايىكه با نام او، به چيزي در زمين و آسمان ضرر نميرسد و او شنوا و داناست. هركس اين جمله را سه بار بگويد، هيچ بلا و مصيبتى به او نميرسد .
((رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَبِالإِسْلامِ دِيناً وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَبِيّاً))([59]) مَنْ قَالَها ثلاثاً كان حقّاً على اللهِ أن يُرْضِيَه .
به پروردگاري خدا و دين اسلام و پيامبرى محمد e خشنودم.
هركس اين را سه بار تكرار كند، خداوند بر خود لازم دانسته كه روز قيامت او را راضى گرداند .
برادر عزيز! اين ذكرهايى بود كه از ميان ذكرهاي شبانه روزي برگزيده بودم.
از خداوند تعالى میخواهم كه من و شما را توفيق دهد تا اين [اذكار و اوراد] را حفظ كرده و به آن عمل كنيم، اقتدا و پيروي از سنت رسول الله e .
والحمد لله الذي بنعمته تتم الصالحات .
([1]) مسلم؛ الإيمان؛ باب: الحث على المبادرة قبل تظاهر الفتن؛ حديث (118) از ابیهريره t .
([2]) مسلم؛ الإمارة؛ باب: فضل إعانة الغازي في سبيل الله؛ حديث (1893) از ابیمسعود الأنصاري t .
([3]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: ما يقول إذا أصبح؛ حديث (6325) از ابیذر t وحديث (7395).
([4]) الترمـذي؛ الدعوات؛ باب: منـه دعاء؛ (باسمك ربي وضعت جنبي …)؛ حديث (3401) از ابیهريره t .
([5]) البخاري؛ الوضوء؛ باب: ما يقول عند الخلاء؛ حديث (142) از انس t .وحديث (6322) همچنين از او . ومسلم؛ الحيض؛ باب: ما يقول إذا أراد دخول الخلاء؛ حديث (375) هم از او. (الخبْث) در مسلم با سكونِ (ب) ثبت شده است.
([6]) أبوداود؛ الطهارة؛ باب: ما يقول الرجل إذا خرج من الخلاء؛ حديث (30) از عايشه رضي الله عنها. والترمذي؛ باب: الطهارة؛ باب: ما يقول إذا خرج من الخلاء؛ حديث (7) هم از او .
([7]) مسلم؛ الطهارة؛ باب الذكر المستحب عقب الوضوء؛ حديث (234) از عقبة بن عامر t .
([8]) النسائي؛ قيام الليل وتطوع النهار؛ باب: كيف الوتر بثلاث؛ حديث (1700) از ابىّ بن كعب t.
([9]) همان كتاب؛ باب: نوع آخر من القراءة في الوتر؛ حديث (1733) از عبدالرحمن بن أبزى t .
([10]) البخاري؛ الأذان؛ باب: ما يقول إذا سمع المنادي؛ حديث (611) از ابیسعيد t. ومسلم؛ الصلاة؛ باب: استحباب القول مثل قول المؤذن؛ حديث (385) از عمر t .
([11]) از مجموع دو روايت همان كتاب؛ همان باب؛ حديث (384) از عبد الله بن عمرو رضي الله عنهما و حديث (386) ازسعد بن ابي وقاص .
([12]) البخاري؛ الأذان؛ باب: الدعاء عند النداء؛ حديث (614) از جابر بن عبدالله رضي الله عنهما .
([13]) أبوداود؛ اللباس؛ حديث (4023) از معاذ t .
([14]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: مايقول إذا خرج من بيته؛ حديث (5095) از انس t.
([15]) همان كتاب؛ حديث (5094) از ام سلمة رضي الله عنها.
([16]) مسلم؛ الصلاة؛ باب: في صلاة الليل وقيامه؛ حديث (763) از عبدالله بن عباس رضي الله عنهما .
([17]) قسمتى از حديثى است كه ابوداود آن را روايت كرده؛ الجهاد؛ باب: ما يقول الرجل إذا ركب؛ حديث (2602) از علي بن ربيعة از علي t . والترمذي؛ الدعوات؛ باب: ما جاء ما يقول إذا ركب دابة؛ حديث (3446) هم از او .
([18]) مسلم؛ صلاة المسافرين وقصرها؛ باب: ما يقول إذا دخل المسجد؛ حديث (713) از ابیحميد t واين عبارت در آن نيست: (فليسلّم علي النبيّ ﷺ) و روايت ابیداود والنّسائي وابن ماجه وغيرِ آن ها با اسناد صحيح میباشد؛ چنان كه امام النووي در الأذكار؛ باب: ما يقوله عند دخول المسجد والخروج منه، آورده است .
والحافظ ابن القيّم رحمه الله در جلاء الأفهام؛ موطن هشتم از مواطن الصلاة على النبي ﷺ: عند دخول المسجد وعند الخروج منه؛ چنان كه ابن خزيمة در صحيح وابوحاتم ابن حِبان از ابیهريره t روايت كرده اند: أن رسول الله ﷺ، قال: ((إذا دخل أحدكم المسجد فليُسلّم على النبي ﷺ، وليقل: اللهم افتح لي أبواب رحمتك وإذا = =خرج فليُسلّم علي النبي ﷺ، وليقل: اللهم أََجِرْني من الشيطان)). اهـ . اگر يكى از شما به مسجد داخل شد، درود بر پيامبر بفرستد و بگويد: (اللهم افتح لي أبواب رحمتك) و اگر خارج شد درود بر پيامبر بفرستد و بگويد: (اللهم أجرنى من الشيطان) نگا:عون المعبود شرح ابیداود ص18.
([19]) مسلم؛ المساجد؛ باب: استحباب الذكر بعد الصلاة وبيان صفته؛ حديث (591) از ثوبان t . واما چگونگى استغفار: امام الأوزاعي رحمه الله درهمان روايت چنين ذكر كرده اند كه بگويد: (أستغفر الله، أستغفر الله) .
([20]) همان كتاب؛ حديث (594) از عبدالله بن زبير t .
([21]) البخاري؛ الأذان؛ باب: الذكر بعد الصلاة؛ حديث (844) از مغيرة بن شعبة t ومسلم؛ المساجد؛ باب: استحباب الذكر بعد الصلاة وبيان صفته؛ حديث (593) هم از او.
([22]) ثابت بودن آن در سنت پيامبر e سماحة العلاّمة ابن باز رحمه الله در تحفة الأخيار وثابت بودن آن را پس از نماز صبح آورده است. الترمذي در الدعوات؛ باب: في ثواب كلمة التوحيد؛ = = حديث (3474) از ابیذر t . وقال الترمذي: هذا حديث حسن صحيح غريب . ا هـ . و اما ثابت بودن آن پس از نماز مغرب؛ همچنين در سنن الترمذي؛ الدعوات؛ باب: في تساقط الذنوب؛ حديث (3534) از عمارة بن شبيب السبائي t . وقال أبوعيسي الترمذي: هذا حديث حسن غريب . ا هـ .
([23]) مسلم؛ المساجد؛ باب: استحباب الذكر بعد الصلاة وبيان صفته؛ حديث (597) از ابیهريره t .
([24]) النَسائي در سنن الكبرى؛ حديث (9928) و در عمل اليوم والليلة؛ حديث (100) وهمچنين ابن السنّي؛ حديث (121) .
([25]) أبوداود؛ الوتر؛ باب: في الاستغفار؛ حديث (1523) از عقبة بن عامر t و همچنين الترمذي؛ فضائل القرآن؛ باب: ما جاء في المعوّذتين حديث (2903) از او با بسنده و اكتفا كردن به جملهي (المعوّذتين).
([26]) خارج نمودنِ آن چه در پانوشتِ (18) آمده است.
([27]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: ما يقول الرجل إذا دخل بيته؛ حديث (5096) . و امام النووى در الأذكار ذكر كرده وگفته، ابوداود آن را ضعيف ندانسته است .
([28]) البخاري؛ الأطعمة؛ باب: قوله تعالى . [البقرة 57، 72] و[الأعراف160] و[طه 81] . حديث (5376) از عمر بن ابیسلمة رضي الله عنهما و همچنين مسلم؛ الأشربة؛ باب: آداب الطعام والشراب؛ حديث (2022) از او.
([29]) دليل آن نزد ابیداود وارد شده؛ الأطعمة؛ باب: التسمية على الطعام؛ حديث (3767) از عايشه رضي الله عنها و حديث (3768) از اُمية بن مَخْشِي t . والترمذي؛ الأطعمة؛ از رسول الله ﷺ، باب: ما جاء في التسمية على الطعام؛ حديث (1858) همچنين از اوست رضي الله عنها، بلفظ: (في أوله وآخره) . وابن ماجَهْ در الأطعمة؛ باب: التسمية عند الطعام؛ حديث (3264) همچنين از اوست رضي الله عنها، بلفظ: (في أوله وآخره) همچنين .
([30]) البخاري؛ الأطعمة؛ باب: ما يقول إذا فرغ من طعامه؛ حديث (5458) از ابیامامة t .
([31]) قسمتى از روايت بخاري است در بدء الخلق؛ باب: صفة إبليس وجنوده؛ حديث (3275) از ابیهريره t .
([32]) البخاري؛ فضائل القرآن؛ باب: من لم ير بأساً أن يقول: سورة البقرة وسورة كذا؛ حديث (5040) از ابیمسعود الأنصاري t . = = ودر بعضى جاها غير از اين در صحيح البخاري. ومسلم؛ صلاة المسافرين وقصرها؛ حديث (807) و (808) با اندكى اختلاف؛ هم از ابیمسعود.
([33]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: ما يقول عند النوم؛ حديث (5055) از نوفل الأشجعي t . والترمذي؛ الدعوات؛ باب: ما جاء فيمن يقرأ من القرآن عند المنام؛ حديث (3403) هم از او .
([34]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: التعوذ والقراءة عند المنام؛ حديث (6319) از عايشه رضي الله عنها . و حديث (5017) هم از او.
([35]) البخاري؛ فرض الخُمُس؛ باب: ما ذكر عن درع النبي ﷺ؛ حديث (3113) از علي t. و بسياري از جاهاي ديگر. ومسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: التسبيح أول النهار وعند النوم؛ حديث (2727) هم از او .
([36]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: ما يقول إذا نام؛ حديث (6312) از حذيفة t . ومسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: ما يقول عند النوم؛ حديث (2711) هم از او.
([37]) متفق عليه از حديث ابیهريره t، البخاري؛ الدعوات؛ باب: التعوّذ والقرائت عند المنام؛ حديث (6320) . ومسلم؛ الذّكر = =والدعاء والتوبة والاستغفار؛ باب: ما يقول عند النوم وأخذ المضجع؛ حديث (2714) .
([38]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: ما يقول إذا نام؛ حديث (6313) از البراء بن عازب t . ومسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: ما يقول عند النوم؛ حديث (2710) هم از او .
([39]) البخاري؛ أبواب التهجّد؛ باب: فضل من تعارّ من الليل فصلّى؛ حديث (1154) از عبادة بن صامت t.
([40]) بهترين زمان براي گفتن ذكرها [ودعاهاي] صبح، پس از نماز صبح تا نزديكى طلوع آفتاب و بهترين وقت براي گفتن [دعاها] وذكرهاي شام، از نماز عصر تا نزديكى غروب آفتاب میباشد و در آيهي كريمه نيز به آن اشاره شده است:) وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا( [سورة طه:الآية 130] و هركس، گفتنِ ذكرها را در زمان معينِ آن فراموش كند و در اثنا و ميانهي روز، حتى پس از طلوع آفتاب يا در ميان شب پس از مغرب بگويد؛ گويىكه شب هنگام آن اذكار را به جاى آورده است؛ چنان كه رسول اكرم e میفرمايد: (من نام عن حزبه من الليل أو عن شيء منه، فقرأه ما بين صلاة الفجر وصلاة الظهر، = =كُتب له كأنما قرأه من الليل). مسلم (747). هركس از بهره و نصيب خود از ذكرهاي شب ويا غيرِ آن خواب رفت [و فراموش كرد] وآن را ميان نماز صبح تا نماز ظهر خواند، = = براي او نوشته میشود مانند اين كه در شب آن را به جا آورده است.
([41]) البخاري؛ بدء الخلق؛ باب: صفة إبليس وجنوده؛ حديث (3275) از ابیهريره t.
([42]) فضيلت اين ذكر و آن چه آورده شد، نزد رسول اكرم e تاييد شده است.
([43]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: ما يقول إذا أصبح؛ حديث (5082) از عبدالله بن خُبيب t. والترمذي؛ الدعوات؛ باب الدعاء عند النوم؛ حديث (3575) همچنين از او. و ترمذي گفت: حديث حسن صحيح.
([44]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: فضل التهليل؛ حديث (6403) از ابیهريره t و حديث (6404) از ابیايوب انصاري t . ومسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: فضل التهليل والتسبيح والدعاء؛ حديث (2693) هم از او.
([45]) مسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: التسبيح أول النهار وعند النوم؛ حديث (2726) از جويريه رضي الله عنها.
([46]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: فضل التهليل؛ حديث (6405) از ابیهريره t. ومسلم؛ كتاب: الذكر والدعاء؛ باب: فضل التهليل والتسبيح والدعاء؛ حديث(2692) هم ازاو.
([47]) البخاري؛ أحاديث الأنبياء؛ بابٌ بعد باب: (يزفُّون)؛ حديث (3370) از كعب بن عجرة t . و در بسياري قسمت هاي ديگر از صحيح بخاري . ومسلم؛ الصلاة؛ باب: الصلاة على النبي ﷺ بعد التشهد؛ حديث (405) همچنين از كعبt. و زيادت [ابراهيم وعلى] در دو جا نزد بخاري رحمه الله. اما عبارت [في العالمين] در روايت مسلم رحمه الله اضافه آمده است.
([48]) قسمتى از حديث مسلم؛ الصلاة؛ باب: استحباب القول مثل قول المؤذن …؛ حديث (384) از عبدالله بن عمرو رضي الله عنهما.
([49]) قسمتى از حديث ابوداود؛ باب: فضل يوم الجمعة وليلة الجمعة حديث (1047) از اوس بن اوس ثقفي t. و احمد؛ مسند المدنيّين؛ همچنين از حديث اوس؛ حديث (15729).
([50]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: أفضل الاستغفار؛ حديث (6306) از شداد بن اوس t و حديث (6323) همچنين از او با تأخير قول: (( أعوذ بك من شر ما صنعت)) و با زيادت لفظ (لك) از قول رسول الله e: ((وأبوء لك بذنبي)).
([51]) البخاري؛ الدعوات؛ باب: استغفار النبي؛ حديث (6307) ازابیهريره t. ومسلم؛ الذّكر والدعاء والتوبة والاستغفار؛ باب: استحباب الاستغفار والاستكثار منه؛ حديث (2702) از الأغرّ المزني t و از ابن عمر رضي الله عنهما.
([52]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: ما يقول إذا أصبح؛ حديث (5068) از ابیهريره t . به لفظ (النشور) در صبح و شام.
فايده: روايتى كه در متن آمده است امام ابن القيم آن را در شرح سنن ابیداود ترجيح داده است با قول: (و اين برترين روايتِ ثبت شده است، زيرا بيدار شدن از خواب صبح به معناي (النشور) و گرديدن و دگرگون شدن و منقلب شدن به سوي خواب در شام به معناى (المصير) مرگ و رفتن به سوي خداست . نگا: مختصر سنن ابیداود للمنذري ص330. و در تعليق شيخ الألباني بر صحيح ابیداود رحمه = = الله ص956 چنين آمده: كذا الأصل، غير از اين كه در پانوشت، يكي از دو خط تصحيح شده: (وإليك النشور) الأخيرة إلى: (وإليك المصير).اهـ .
([53]) الترمذي؛ الدعوات؛ باب: دعاء علمه النبي ﷺ أبابكر؛ حديث (3529) از عبدالله بن عمرو رضي الله عنهما .
([54]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: ما يقول إذا أصبح؛ حديث (5074) از عبدالله بن عمر رضي الله عنهما. وهمچنين امام احمد در مسند؛ حديث (4770) از او.
([55]) مسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: التعوّذ من شر ما عُمل ومن شر ما لم يُعمل؛ حديث(2723) ازعبدالله بن مسعود t.
([56]) أحمد؛ مسند المكيّين، از حديث عبدالرحمن بن أبزى t حديث (14942) و همچنين در جاهاى بسيارى از حديث او t. وابن السني در عمل اليوم والليلة؛ حديث (34).
([57]) مسلم؛ الذكر والدعاء؛ باب: في التعوذ من سوء القضاء…؛ حديث (2709) از ابیهريره t .
([58]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: ما يقول إذا أصبح حديث (5088) از عثمان t . والترمذي؛ الدعوات؛ باب: ما جاء في الدعاء إذا أصبح وإذا أمسى؛ حديث (3388) همچنين از او. وقال الترمذي: هذا حديث حسن صحيح غريب .
([59]) أبوداود؛ الأدب؛ باب: ماذا يقول إذا اصبح حديث (5072) و احمد در مسند؛ حديث (19177) هر دو از خادمان رسول الله ﷺ با زياد بودن كلمهي (ثلاثاً) نزد احمد رحمه الله .
حلقه سوم از سلسله (توشهى مؤمن) به پايان رسيد و حلقه چهارم به عنوان (معلم تجويد) در پي آن ميآيد