شكر و سپاس براي خداوند جهانيان و سلام و درود بر سرور پيامبران، حضرت محمدr و بر خاندان پاك و مطهرش.
آنچه پيش روي داريد، متني است زيبا و دلنشين، حاوي گفتههاي كوتاهي كه من تنها به عنوان گردآورنداي آن را از مهمترين كتابها و منابع نقل و جمعآوري كردهام. كسي كه دوستدار حقيقت است در قضاوت عجله نميكند، به درستي حقيقت باارزش است و هر انسان عاقلي به دنبال آن است، هر كس در جستجوي حقيقت به سختي ميافتد، پس از دستيافتن به آن به آسايش و راحتي ميرسد و لذت آن را درك ميكند.
آری، چنين است؛ حركت و تلاش در راه جستجو و يافتن حقيقت سخت و دشوار است، اما چارهاي جز آن نيست، پيشوايان دينی بسيار تلاش كردهاند و وقتشان را براي بيان آداب و دستورهاي ديني و كشف حقيقتِ آن به كار بردهاند، تا جايي كه سرور جوانان اهل بهشت حسينt جان و روحش را در راه پيروزي اين دين و بيان آداب اسلام و حقيقتِ آن فدا كرد، ما نيز وظيفه داريم كه در بيان حقايق و جستجوي آنها تلاش كنيم.
اين نوشتهها سؤال و جوابهاي كوتاهي است در مورد روزهاي عاشورا، و همچنين در مورد برخي مسائل مهم ديگر، مانند عزاداري، زيارت قبر و بردباري در هنگام رويارويي با مشكلات؛ زيرا انسان مؤمن كسي است كه وقتي با سختيها روبرو ميشود, صبور و بردبار باشد؛ - همان طور كه در قرآن آمده،- آيهی: ($¯RÎ) ¬! !$¯RÎ)ur Ïmøs9Î) tbqãèÅ_ºu ÇÊÎÏÈ) «ما از آنِ الله هستیم و به سوی الله باز میگردیم.» (بقره: 156) بر زبان بياورد.
پاسخ به اين سؤالها نيز از روايتهايي صحيح و مستند از پيشوايان دينی و دانشمندان از ميان پيشينيان و بزرگان پس از آنها آورده شده است, كه بسيار مختصر آن را بيان كردهام.
به خاطر بزرگي و مقام ويژهي امامان و نيز براي خودداري از تقليد كوركورانهاي كه باعث تضعيف ما شده و قرنها در گمراهيهاي ناشي از آن زندگي كردهايم و از اين و آن تقليد محض كردهايم، گويي كه اصلاً خود عقل نداشتهايم, از آنها رواياتي آوردهايم. با وجود آن كه دين به علم و تلاش و كوشش دعوت ميكند، مذهب امامي نيز به تلاش دعوت ميكند و راه تلاش و زحمت، هميشه براي همگان باز است؛ اما ترس عجيبی در اين ميان هست كه مانع تلاش روشنفكران ميشود، چه برسد به مردم عادي، و ما جز تقليد و پيروي از مراجع راه ديگري نداريم ... و اينك اين شما و اين پرتوهايي از سخنان امامان شيعهی اثنی عشری.
در پايان مرا از دعاي خير خود بينصيب نگردانيد.
س: نظر شما دربارهي مراسم عاشورا چيست و چه پاسخي داريد به كساني كه معتقدند مراسم عاشورا در زمان امامان وجود نداشته، بنابراين مشروعيت ندارد؟
ج: آيتالله العظمي جواد تبريزي، چنين به اين سؤال پاسخ داده: شيعهها در زمان ائمه (ع) ـ به خاطر عدم امكان برگزاري ـ با تقيه زندگي ميكردند و عدم وجود اين مراسم در آن زمانها دليل بر عدم مشروعيت آن نيست. و اگر شيعه در زمان گذشته، مانند شيعههاي امروزي زندگي ميكردند، از لحاظ امكان آشكارا برگزاركردن مراسم, آنها نيز مانند ما تمام اين مراسم را برگزار ميكردند، مثل نصب كردن پرچمهاي سياه بر در حسينيهها و خانهها براي بيان غم و اندوه. (ضميمهي جزء دوم از مرآةالنجاه اثر آيتالله خويي، ص 562 چ- 1417هـ).
علي حسيني فاني اصفهاني نيز چنين جوابي داده و گفته: همانا اين كارها در زمان امامان مرسوم نبوده، در حالي كه آنها خود صاحب مصيبتاند و شايستهتراند به اين كه عزادار حسين باشند، و در احاديث نيز دستوري از جانب ائمه براي انجام اين آيينها نيامده است، اينها اموري است كه شيعه آن را به وجود آورده و آنها را مراسم مذهبي ناميدهاند، و روايت شده كه هر بدعتي گمراهي است و هر گمراهيي، عاقبتش آتش خواهد بود.
فاني اصفهاني در جواب گفته است: جواب بسيار واضح و روشن است؛ چون هر چيز جديدي بدعت نيست، بدعت ناپسند عبارت است از روا دانستن حكمي پيشنهادي كه نه در دين بوده و نه جزو دين است. روايات بسياري در نكوهش بدعت و بدعتگذار آمده است، كه نشان دهندهی وجود قانونگذاري در دين است. بلكه مانند حكم عقل دربارهي قانونگذاري از جانب كسي غير از قانونگذار به عنوان اين كه قانوني خدايي و برگرفته از وحي آسماني است، ميباشد. اگر اين طور نيست، پس شبههايي كه روايتهايي در دوري از آنها نقل شده و حكم به كيفر به خاطر آن چه جايگاهي دارد؟ روشن و آشكار است كه مراسم و آيينهاي عاشورا اين چنين نبوده و اين كاري است كه امروزه به وجود آمده و كاري عمدي است, مانند ساختن شبيهی برای عاشورا، پس فقيه حق دارد، كه در مورد جايز بودن آن آيينها حكمي را صادر كند. به خاطر وجود گريه در آن كه منظور من همان تعزيه است كه بايد وجه آشكاري داشته باشد، ما ميبينيم كه نوع عزاداري در ميان ملتهاي مختلف متفاوت است و آن چه كه در ميان شيعيان رايج است, چيزي نيست كه شرع از آن نهي كرده يا عقل آن را زشت شمرده باشد، و كسي كه شك ميكند بايد مفهوم بدعت را بداند. سپس اگر بتواند آن را بر آنچه ميخواهد تطبيق دهد. (مقتل الحسين، از مرتضي عياد، ص 192).
حسن مغنيه گفته است: در دورهي بني بويه، در قرن چهارم هـ عزاداري عاشورا، آزاد گشت؛ يعني عزاداري مراسم عاشورا تا اين زمان شناسانده نشده, مگر توسط بويهيها، پس چنان كه شايسته بود در بغداد و عراق و همهي خراسان، ماوراءالنهر و در تمام دنيا اين عزاداريها غمآلود ظاهر شد، چرا كه پوشش سياه تمام سرزمينها را فرا گرفت، مردم چنان غمگين بودند گويي كه با سختترين و تازهترين مصيبت روبرو شدهاند، چنين حالتي در زمان حمدانيها در حلب و موصل و اطراف آنها به وجود آمد. اما در زمان فاطميان مراسم عاشورا به پيروي از مراسم بغداد برگزار ميشد، و اين مراسم خلاصه ميشد به اصول سادهاي كه در همهي كشورهاي اسلامي و عربي به ويژه در عراق، ايران، هند و سوريه و حجاز برگزار ميشد. و عزاداري و نوحهخواني وجود داشت و مردم گريه و زاري سر ميدادند و به تدريج برپاداري مراسم عاشوراي حسيني يكي از نمادهاي خدمت به حق و اعلان حقيقت بود. (آداب المنابر، ص192).
يعني قبل از بويهيها و فاطميها نشانهاي از خدمت به حقيقت و آشكار شدن آن نبود، تا اين كه آنها آمدند و آن را چنان مقام و موقعيتي بخشيدند.
پس آيتالله حسن شيرازي دورههايي را كه اين مراسم طی کرده, از نظر ميگذراند و – به گمان خودش- از ظلمي كه مانع بيان و برگزاري مراسم و آيينهاي عاشورا توسط شيعيان بوده, شكايت كرده. همچنين ميگويد: اما شيعيان هنگامي كه در زير سيطرهي بنياميه و بنيعباس بودند نميتوانستند به راحتي اينها را ابراز كنند و گاهي شرايط سخت بر آنها حاكم بود وچون شرايط بر وفق مراد شد، شيوهي ابراز آنها نيز مختلف شد. (مراسم حسيني، آيتالله شيرازي، ص 97 و 98).
س: آيا از پيامبر ﷺ و امامان عليهم السلام متني دربارهي آيينهاي عاشورا مانند سينهزني، نوحه، پوشيدن لباس سياه و انواع عزاداريهاي ديگر آمده است؟
ج: علامه محمد بن حسين بن بابويه قمي ملقب به صدوق به اين سؤال پاسخ گفته, وی ميگويد: از جمله فرمودههاي پيامبر يكي اين است كه: «نوحه از كارهاي دوران جاهليت است» (من لايحضره الفقيه 4/271-272) كه محمدباقر مجلسي آن را چنين روايت كرده: «نوحه از كارهاي جاهلي است» (بحارالانوار، 82/103) . گروهي از دانشمندان محقق از جمله نوري و بروجردي از پيامبر روايت كردهاند كه فرمود: «دو صدا منفورند كه خداوند آنها را دوست ندارد، گريهكردن با صداي بلند هنگام بلا و سختي و بلند كردن صدا براي نوحهخواني و مرثيه» (بحارالانوار 82/101).
از جملهي اين روايتها، نوشتهاي از طرف حضرت علي به رفاعه بن شداد است كه در نهجالبلاغه آمده و در آن گفته است كه: «از زاري با صداي بلند و نوحه بر مرده در سرزميني كه بر آن قدرت داريد, بپرهيزيد». (مستدرك الوسائل 1/144). و از فرمودههاي پيامبر است كه: «من شما را از نوحه و گريه با صداي بلند نهي میكنم». (جامع أحاديث الشيعة 3/372).
همچنين جابر از پيامبر ﷺ روايت كرده است كه فرمود: «من شما را از نوحه و از دو صداي زشت نهي كردم؛ صدايي در هنگام لهو و لعب و آوازهاي شيطاني, و نوحه هنگام رويارويي با مصيبتها و سختيها، و نيز خودزني و پارهكردن يقه و وسوسهي شيطان» (مستدرك الوسائل 1/145).
از علي u روايت شده كه فرمود: «انجام دادن سه كار همانند كارهاي دوران جاهليت است و مردم تا روز قيامت از آن دست برنميدارند: طالعبيني با ستارگان، بدگويي از گذشتگان، نوحه بر مرده» (بحارالانوار 82/101).
كليني دوباره از جعفر صادق روايت كرده كه ميفرمايد: «داد و فرياد بر مرده شايسته و درست نيست، اما مردم نميدانند». (الكافي 3/326) .
كلينی دوباره از جعفر صادق روايت كرده كه ميفرمايد: «داد و فرياد بر مرده و پاره كردن لباس هنگام مصيبت شايسته نيست». (الكافي 3/225).
ملا باقر مجلسي از علي u روايت كرده كه فرمود: «وقتي ابراهيم فرزند پيامبر فوت كردند به من فرمودند كه او را غسل دهند و پيامبر خودشان او را كفن كردند و به من فرمود: اي علي، او را به بقيع ببر. سپس بر او نماز خواند. وقتي پيامبر فرزندش را در اين حالت ديد گريه كرد و مسلمانان نيز گريه ميكردند. تا اين كه صداي مردان از صداي زنان بلندتر شد. پيامبر ﷺ آنها را به شدت نهي كرد و فرمود: «با چشم گريه كنيم و با قلب احساس ناراحتي و اندوه, و هر چيزي كه خداوند را ناراحت ميكند به كار نميبريم و انجام نميدهيم. اي ابراهيم! به راستي كه ما به خاطر تو مصيبتزده شدهايم و بر تو اندوهناكيم...». (بحارالانوار 82/100 -101).
پس برادر مسلمان! ببين كه پيامبر چگونه از بلند شدن صداي گريه نهي كرده است. همچنين پيامبر از فرياد و نالهكردن هنگام مصيبت و نوحهكردن و گوشدادن به آن نهي كرده است.
كلينی از فضل بن ميسر روايت كرده است: كه ما نزد ابي عبداللهu بوديم كه مردي پيش او آمد و از مصيبتي كه برايش پيش آمده بود شكايت كرد. ابوعبدالله به او گفت: اگر صبر پيشه كني به اجر و پاداشت ميرسي و اگر بر مصيبت صبر نكني قضا و قدر خداوند بر تو وارد ميشود و تو مورد حمايت قرار نميگيري (الكافي 3/225).
از جعفر صادقu روايت شده كه فرمود: «صبر و بلا به سوي انسان با ايمان پيشي ميگيرند، بلا بر سرش وارد میشود در حالي كه او صبور است. بلا، مصيبت و بيتابي بر انسان ناسپاس پيشي ميگيرد و بر او اثر ميگذارد و هرگاه دچار مصيبت ميشود، بسيار بيتابي ميكند». (الذكري، ص 71).
محمد بن مكي عاملي ملقب به شهيد اول گفته است: «شيخ در المبسوط و ابن حمزه، نوحه و دعا را ممنوع كردهاند. و شيخ گفته كه بر آن اجماع دارند». (الذكري ص72، بحارالانوار 82/107).
شيخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسي ملقب به شيخ طايفه نوحه را حرام كرده و ادعا كرده كه در آن اجماع دارند؛ يعني تا زمان طوسي شيعه همگي بر ممنوع بودن نوحه و داد و فريادي كه هم اكنون در حسينيهها هست نبوده و چنان كه اشاره كرديم با شيوهي درستِ امامان اهل بيت مخالفت دارد، اجماع داشتهاند. آيتالله العظمي محمد حسيني شيرازي گفته است كه: «شيخ در المبسوط و ابن حمزه مطلقاً نوحه را ممنوع كردهاند» (فقه 15/253).
شيرازي گفته است: «در كتاب جواهر سينهزني و داد و فرياد كردن ممنوع شده است». (فقه 15/260).
باقر (ع) ميفرمايد: «از شديدترين بيتابيها فرياد با آه و ناله و زدن بر صورت وسينه و كندن موهاي سر است, و كسي كه نوحه سر دهد جانب صبر را رها كرده و به راه ديگري رفته است». (الكافي 3/222 - 223)، وسائل شيعه (2/915)، بحارالانوار (82/89)).
از گفتههاي امام صادق (ع) است كه فرمود: «كسي كه در هنگام مصيبت با حالت تضرع و اندوه دستش را به رانش ميكوبد، پاداش مصيبتش از بين ميرود». (3/225).
من ميگويم: چه برسد به كسي كه صورتش را در هنگام عزاداري ميزند و در باب مخالفت با فرمودهي پيامبر بر ميآيد و اجرش را ضايع ميكند؟»
نيز پيامبر ﷺ فرموده است: «كسي كه صورتش را بزند و گريبانش را پاره كند از ما نيست». (مستدرك الوسائل 1/144).
دكتر محمد تيجاني سماوي آورده است كه از محمد باقر صدر دربارهي اين سوال پرسيده و محمدباقر صدر به او جواب داده كه اين حديثي صحيح است و در آن شكي نيست. (ثم اهتديت، ص 58).
از يحيي بن خالد آمده است كه گفت: «مردي نزد پيامبر ﷺ آمد و گفت: انجام دادن چه كاري در هنگام مصيبت و بلا پاداش را ضايع ميكند، پيامبر فرمود: مردي كه دستانش را بر هم بكوبد. و صبر هنگام مصيبتي بزرگ اگر نسبت به آن راضي و صبور باشد، باعث میشود که خداوند نيز از او خشنود باشد و كسي كه ناراحت است، ناراحتي نصيبش ميشود. پيامبر ﷺ فرمود: من ناخرسندم از كسي كه موي سرش را ميكند و صورتش را ميزند و صدايش را در عزاداري بلند ميكند». (جامع أحاديث الشيعه 3/489).
جعفر بن محمد از اجدادش روايت كرده است كه فرمود: «پيامبر ﷺ در حديثي دربارهي منهيات, از داد و فرياد كردن هنگام مصيبت، نوحهكردن و گوشدادن به آن و كندن سر و صورت نهي كرده است». (من لايحضره الفقيه: 4/3-4).
محمد بن مكي عاملي گفته است: «زدن صورت، كندن پوست و مو، همگي حرام است», و همو در المبسوط گفته است: «اينها بيتابي و ناراحتي نسبت به تقدير خداوند است». (في الذكري، 15/260)
شيرازی گفته: «زدن به چهره (هنگام مصيبت) و کندن موی حرام است». (الفقه 15/ 602).
دكتر محمد تيجاني سماوي به گريهی پيامبر ﷺ براي عمويش ابوطالب و حمزه و همسرش خديجه اشاره ميكند و ميگويد: «پيامبر درتمامي اين احوال آرام و با سوز ميگريست ... اما به شدت از خراشيدن صورت و پاره كردن گريبان هنگام ناراحتي نهي كرده است چه برسد به زدن بدن با زنجير به طوري كه خون جاري شود» (برگرفته از كتاب كل الحلول ص 151).
سپس تيجاني از عليu ياد ميكند كه او بعد از وفات پيامبر كارهايي را كه امروزه عوام شيعه انجام ميدهند انجام نداد، حسن، حسين و سجاد y نيز چنين كارهايي انجام ندادهاند. تيجاني دربارهي سجاد : ميگويد: «امام سجاد در فاجعهاي حضور داشت كه هيچ كس در آن نبود. يعني در جايي كه بقيه عوام شيعه نبودند. او با چشمان خودش حادثهي كربلا را ديد كه در آنجا، پدر، عموهايش و برادرش همگي شهيد شدند و مصيبتهايي را ديد كه كوه هم تاب تحمل آن را نداشت و چنين مصيبتي در تاريخ براي هيچ يك از امامان پيش نيامده, با اين حال در هيچ تاريخي نيامده كه او اين چنين عزاداريهايي را راه انداخته يا پيروان و شيعيانش را به انجام آن سفارش كرده است». (كل الحلول، ص 151)
تيجاني اضافه كرده است: «آنچه كه بعضي از شيعيان در هنگام مصيبتها انجام ميدهند در دين وجود ندارد؛ اگرچه مجتهدان اجتهاد كنند و مفتيان به آن فتوا دهند تا براي آن اجر و پاداش فراواني اعلام كنند، بلكه تنها عادتها و آداب و احساساتي است كه بر آنهايي كه انجامش ميدهند, طغيان ميكند و با آن الفت ميگيرد و اندك اندك به عنوان سنت قومي كه فرزندان از پدرانشان در تقليد كوركورانه و بدون آگاهي آن را به كار ميگيرند، درميآيد. حتي بعضي از عوام احساس ميكنند كه اگر خودشان را بزنند و خونشان جاري شود موجب نزديكي آنها به خداوند ميشود و بعضي ديگر معتقدند كه اگر اين كار را انجام ندهد امام حسين را دوست ندارد». (كل الحلول، ص 148)
تيجاني در ادامه ميگويد: «از ديدن اين مناظر كه دل و جان را بر هم ميزند و عقل سليم از آن گريزان است, متنفرم. مثلاً اين كه مردي خودش را برهنه ميكند و زنجير به دستش ميگيرد و با حركات جنونآميز خودش را ميزند و با صداي بلند فرياد حسين حسين بر ميآورد و نسبت به اين كار آگاهي ندارد، عجيب اين است كه ميبيند همانهايي كه حالت عادي خود را از دست دادهاند و گمان ميكنيد كه اندوه سر تا پايشان را فرا گرفته است, لحظات كوتاهي پس از پايان عزاداري ميخورند و مينوشند و ميخندند و شوخي ميكنند و به خوشگذراني ميپردازند. در واقع با پايان مراسم هر نوع عزايي پايان ميپذيرد. شگفتانگيزتر اين كه بيشتر آنها هيچ گونه پايبنديي به دين ندارند. براي همين است كه به خودم اجازه ميدهم كه بارها به طور مستقيم از آنها انتقاد كنم و به آنها بگويم كه آنچه انجام ميدهند نسبت به قومي و تقليدي كوركورانهاي بيش نيست». (كل الحلول، ص 149)
شيخ حسن مغنيه نيز چنين نظري دارد وي ميگويد: «زدن به سر با خنجر و شمشير و ريختن خون چيزهايي است كه در اسلام نيامده و هيچ ربطي به اسلام ندارد و نص صريح و روشنی در مورد آنها نيامده و تنها يك احساس با ارزشي است كه به خاطر خونهاي پاكي كه در كربلا ريخته شده در جان ايمانداران بروز ميكند» .(آداب المنابر، ص 182)
س: حكم لباس سياه در عاشورا چيست؟
ج: سوال شده كه حكم گذاشتن كلاه سياه بر سر در نماز چيست؟ امام جواب داده است: «با آن نماز نخوانيد كه پوشش اهل جهنم است». (من لايحضره الفقيه 1/162)
ياران اميرالمؤمنين عليuاز او روايت كردهاند كه فرمود: «لباس سياه نپوشيد چرا كه لباس فرعون است». (من لا يحضره الفقيه 1/163)
از پيامبر ﷺ روايت شده كه گفت: «لباس سياه جز براي سه مورد مكروه است: دستار، كفش و عبا». (من لايحضره الفقيه 1/163)
جبرئيل u با لباس سياه و كمربندي كه خنجر در لاي آن بود نزد پيامبر آمد. پيامبرr فرمود: اين چه لباسي است؟ جبرئيل گفت: اي پيامبر خدا، لباس پسر عموي تو عباس است. اي محمد، واي بر پسر عمويت. پيامبر به سوي عباس رفت و گفت: اي عمو وای بر پسرت! چه لباسي است بر تن كرده؟ گفت: اي رسول خدا! چكار كنم؟ پيامبر در پاسخ فرمود: تو بايد کاری کنی که او از تو الگو بگيرد. (من لايحضره الفقيه 1/163)
س: زنان بيشترين كساني هستند كه گريه و نوحه ميكنند، آيا اين اجازه به آنها داده شده است؟ لطفاً مستفيض بفرماييد.
ج: اخطارها و هشدارهايي در روايت مورد اشاره آمده و به طور مساوي هم شامل زنان ميشود و هم شامل مردان. علاوه بر آن نكتههايي را يادآوري ميكنيم كه به ويژه در مورد زنان آمده است. تا زنان شيعه كه در حسينيهها براي عزاداري حضور مييابند، ملاحظه كنند و آن را به كار گيرند.
حضرت حسين u به خواهرش زينب هنگامي كه عزاداري ميكرد و سر و صورتش را ميزد و گريبانش را پاره ميكرد, گفت: «اي خواهرم! از خدا بترس و با آرامش الهي تسلي پيدا كن و بدان كه تمام اهل زمين ميميرند و آنچه در آسمان است نيز باقي نميماند و همه چيز از بين ميرود مگر ذات پروردگار, كه او مخلوقاتش را با قدرتش خلق كرده و آنها را به سوي خود باز ميگرداند و او خداي يكتاست. پدر و مادرم و برادرم از من بهترند. براي من و هر مسلماني پيامبر الگو و نمونهاي والاست.» حسين اين گونه خواهرش را تسليت ميداد. سپس به او گفت: اي خواهرم من تو را قسم ميدهم. پس قسمم را اجرا كن، هنگامي كه كشته شدم، گريبانت را به خاطر من پاره نكن و سر و صورتت را نزن و بر من شيون و ناله سر نده». (اين روايت را ابن طاووس در الملهوف، ص 50 آورده و شيخ محمد حسين فضل الله در الندوه 5/209 ذكر كرده).
روايت ديگري آمده است كه گفت: «اي خواهرانم، اي امكلثوم، اي فاطمه، اي رباب! توجه كنيد هنگامي كه شهيد شدم گريبانتان را پاره نكنيد و صورتتان را نخراشيد». (اين روايت را عبدالرزاق موسوي در بيان كشتن حسين آورده (ص: 218)).
و نيز در روايت ديگري آمده است كه گفت: «اي خواهرم! پيش تو قسم ميخورم و قسمم را اجرا كن، به خاطر من گريبانت را پاره نكن و صورتت را نخراش و هنگامي كه من شهيد شدم با صداي بلند و زاري مرا نخوان، كه اگر اين كار را بكني من نابود ميشوم». (استدراك الوسائل (1/144)، مظالم اهل بيت (ص 264)، و نيز رجوع شود به كتاب: علي خط حسين (ص116)، تظلم الزهراء (ص190) و غيره).
ما چگونه به فرمودهي حسين u مينگريم؟
صدوق و ديگران از عمربن مقدام روايت كردهاند كه گفت: «از ابو حسن و ابا جعفر شنيدم كه آنها اين گفتهي خداوند عزّ وجل را تكرار ميكردند و ميگفتند: (wuﷺ oYÅÁ÷èt Îû 7$ﷺâ÷êtB ) (ممتحنه: 12) (در آنچه كه معروف و پسنديده است از تو سرپيچي نكنند) پيامبر اسلام ﷺ به دخترش فاطمه گفت: «اگر من مردم سر و صورتت را نزن و صدايت را بلند نكن و بر من نوحه نخوان». سپس پيامبر ﷺ فرمود: اين همان كار پسنديدهاي است كه خداوند فرموده: «در آنچه كه معروف و پسنديده است از تو سرپيچي نكنند». (معاني الاخبار (ص: 390)، وسائل شيعه (2/915-916)، و شيخ محمد حسين فضل الله در الندوه (5/72) آن را آورده است).
ابي عبدالله نيز اين فرمودهي خداوند را تكرار كرده و گفته است: «كار معروف و پسنديده براي زنان آن است كه گريبانشان را پاره نكنند و صورتشان را نزنند و صدايشان را بلند نكنند و بر قبرها ننشينند». (تفسير نور الثقلين 5/308)
از ابو سعيد روايت شده كه گفت: «پيامبر نوحهگر را لعنت كرده است». (مستدرك الوسائل (1/144)، البحار (82/93))
هنگامي كه علي u گريه زنان بر شهيدان جنگ صفين را شنيد و شرحبيل شامي از سرشناسان قومش بود, پيشش آمد. علي u گفت: «آيا آن چنان كه ميشنوم صداي بلند از زنان شماست؟ چرا آنها را از اين گريه و ناله نهي نميكنيد؟». (جامع أحاديث شيعه 3/387 ؛نيز نگاه كنيد به البحار (82/89)).
از ابي عبدالله روايت شده كه گفت: «كسي كه نعمتي از طرف خداوند به او داده شده و آواز و سرود نامناسبي با آن سر دهد و نيز كسي كه مصيبتي بر او وارد شده است و در هنگام مصيبت بيتابي و نوحه كند, كفر ورزيده است ( در روايت ديگري) عملش پوچ و بيهوده است». (وسائل الشيعه 12/90)
جعفر بن محمد از زبان پدرش وصيت پيامبر ﷺ به علي u را بيان كرده و گفته است: «اي علي كسي كه از زنش اطاعت كند خداوند او را در آتش مياندازد. علي پرسيد: چه اطاعتي؟ پيامبر فرمود: اين كه به او اجازه دهد در عزاداري و عروسي شركت كند، نوحه برپا كند و لباس نازك بپوشد». (وسائل الشيعه 1/376)
صدوق و ديگران از جعفر بن محمد و او از پدرش, از علي u روايت كرده كه فرمود: «رسول الله ﷺ فرمود: چهار چيز در ميان امت من وجود دارد كه تا روز قيامت از بين نميرود: فخرفروشي، مال و منال، طعنه زدن و بدگويي نسبت به گذشتگان و طالع بيني به وسيلهي ستارگان و نوحه و عزا. و همچنين پيامبر فرمود: نوحهگر اگر قبل از مردنش توبه نكند در روز قيامت لباس و عبايي از رنگ سياه بر تن دارد». (الخصال، ص: 226)
جعفر بن محمد هنگام مرگ وصيت كرد و گفت: «زنان نبايد صورتشان را بزنند و گريبانشان را پاره كنند، هر زني كه درنوحه يقهاش را پاره كند در جهنم سختيهايي در انتظارش خواهد بود كه هرچه او بيشتر اين كار را انجام دهد، بيشتر خواهد شد.» (بحارالأنوار 83/101)
علي u ميفرمايد: «پيامبر ﷺ از زنان تعهد گرفت كه نوحه نكنند و در مصيبت و سختي صورتشان را نخراشند و با مردان خلوت نكنند». (بحارالانوار 82/101)
س: آيا از امامان‡چيزي در مورد روزهي عاشورا روايت شده است؟
ج: ابيعبدالله از پدرش عليu روايت كرده كه فرمود: «روز عاشورا را روزه بگيريد، روز نهم و دهم؛ چرا كه اين روزه كفارهي گناهان يك سال است». (تهذيب الاحكام (4/299)، استبصار (2/134)).
از ابو حسنu روايت شده كه فرمود: «پيامبر ﷺ در روز عاشورا روزه ميگرفت». (تهذيب الاحكام 4/29)
جعفر از پدرش u روايت كرده كه فرمود: «روزهي عاشورا كفارهي يك سال ميباشد». (تهذيب الأحكام 4/300)
از صادقu روايت شده كه ميفرمايد: «كسي كه بتواند ماه محرم روزه بگيرد، از هر زشتي و بدي دور ميشود». (وسائل الشيعة 7/347)
از پيامبر ﷺ روايت شده كه فرمود: «برترين نماز بعد از نمازهاي واجب، نماز شب ميباشد و برترين روزه بعد از روزهي رمضان، روزهي ماه محرم است». (جامع أحاديث شيعه 9/474).
امام عليu ميفرمايد: «در عاشورا، روزهاي نهم و دهم براي احتياط روزه بگيريد كه آن كفارهي يك سال ميباشد و اگر كسي ندانسته چيزي بخورد و بقيهي رزوهاش را تمام بكند قبول است». (مستدرك الوسائل 1/594)
از عباس رضی الله عنه روايت شده كه فرمود: «اگر هلال محرم را ديديد روزها را بشماريد تا به روز نهم ميرسد، بعد روزه بگيريد. پرسيدند آيا پيامبر چنين روزه ميگرفت؟ گفت: بله». (إقبال الأعمال ص: 554، وسائل الشيعة 7/347)
از رضيالدين ابو قاسم علي بن موسي بن جعفر بن طاووس روايت شده كه گفت: «روايات بسياري در مورد تشويق و دعوت به روزه گرفتن در محرم آمده است». (اقبال الاعمال ص: 558)
نوري طبرسي از جعفر بن محمدu روايت كرده كه ميفرمايد: «كشتي نوح u در روز عاشورا بر خشكي قرار گرفت و نوح به انسان و جن كه همراه او بودند گفت: روزه بگيرند، همچنين عاشورا روزي است كه خداوند توبهي آدم را قبول كرد و او را بخشيد». (مستدرك الوسائل 1/594)
س: بعضي از محققين نهي از ساختن بنا بر قبرها را به امامان نسبت دادهاند، نظر شما در اين مورد چيست؟
ج: بله، پيامبر و همچنين بعد از ايشان امامان از ساختن بنا بر قبر نهي كردهاند، مثلاً از ابي عبداللهu روايت شده كه گفت: «پيامبر ﷺ از نماز خواندن بر قبر، نشستن بر آن و ساختن بنا بر قبر نهي كرده است» .(مستدرك الوسائل 2/869)
از پيامبر ﷺ روايت شده: «كه او از تزيين و گچكاري و ساختن بنا بر قبرها و همچنين نشستن بر آن نهي كرده ». (مستدرك الوسائل 1/127)
بنابراين، امامان اين سفارش را از همديگر نقل كردهاند، مثلاً از صادق روايت كردهاند كه گفت: «خوردن مال حرام در هفت مورد است: رشوه در قضاوت، مزد كار ناروا، دادن اجر و پاداش به كاهن و پيشگو، ارزشگذاري براي سگ و ساختن بنا بر قبرها». (مستدرك الوسائل 1/127)
از علي بن جعفر روايت شده كه فرمود: «از ابو الحسن دربارهي ساخت و ساز بر قبر و نشستن بر آن سوال كردم كه آيا درست است؟ وي در جواب گفت: بنا ساختن بر قبر و نشستن بر آن و آراستن و تزيين آن درست نيست». (وسائل الشيعة (2/869)، جامع أحاديث شيعه 3/444)
* * * * * *
از خداوند ميخواهم كه از اين كار هم به نويسنده و هم خواننده بهرهاي برسد و ما را به راه راست هدايت كند.
و سخن آخر حمد و سپاس براي خداوند، پروردگار جهانيان.