چرا نماز میخوانم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
دوستش در بين سخنانش به او گفت:
نگاه تند و تيزي داري. آيا ديدن اين دو مرد که دوش به دوش هم ميروند و چنان هم آوا شدهاند که گويي يکي از آنها دوست دارد هر آنچه در دلش است براي ديگري بيرون بريزد و آن يکي هم آرزو ميکند روحش در دستانش بود تا نثار رفيقش نمايد مايهي شگفتي نيست؟
- مگر اين دو نفر کيستند؟
- يک پدر و پسر. پدري مهربان و پسري قدرشناس، آيا رابطهي بين آنها برايت شاديآور نيست؟
- آري به خدا، مگر پيوندي ارزشمندتر از همدلي و همرنگي که گواه قدرداني و شکرگزاريست وجود دارد؟ مگر انسان در اين جهان بدون فاميل و همسايه و همنشين و دوست ميتواند زندگي کند؟ جز اينکه او اجتماعي آفريده شده است؟
- احساس ميکنم به ارتباط مردم براساس دلسوزي و احترام متقابل و قبول تواناييهاي يکديگر باور محکمي داري.
- آري.
- اگر شخصي ارزشها را حفظ نکرد و منکر نيکيها شد؟
- مگر هرکس اندک حيا و مروتي داشته باشد چنين کاري ميکند؟
- آري، تو.
خشم وجودش را فرا گرفت و خواست به او حملهور شود ولي به خود آمد و گفت: چرا؟
- چون تو ارزش خوبيها و بخششهاي خداوند را نميداني!
- چطور؟
- مگر خداوند بزرگوار و بخشنده نيست؟
- آري.
- مگر سزاوار سپاسگزاري و قدرداني نيست؟
- آري.
- شکر از او بايد چگونه باشد؟
اندکي تأمل کرد و به فکر فرو رفت ولي به نتيجهاي نرسيد.
- نميدانم!
خجالت زده سرش را پايين انداخت و گفت:
مرا راهنمايي کن تا شکرگزار نعمتهايش باشم.
- از دو راه ميتوان قدرداني و سپاسگزاري خود را نشان داد:
1- از ته دل و اعماق وجودت به لطف و کرم خداوند اعتراف نمايي، نه تنها با زبانت بلکه با بر زمين نهادن پيشاني و خوار کردن خود در برابر او.
2- پاسداري از آن همه بخشش و عطا، و به کار بستن آنها در راه صحيح طوريکه موجب رضايت خداوند باشد.
- گفتههايت راست و دلنشين است، من در حضور تو با خداوند پيمان ميبندم که تا زندهام نماز را ترک نکنم. امّا دوست گرانقدري دارم که او هم مثل من است آيا حاضري برايش نامهاي بنويسي تا اين نصايح به گوش او هم برسد؟ شايد راهنمايي تو در او اثر گذارد و با انجام نماز رابطهاش با خداوند برقرار شود. ارزش اين کار از هر چيزي بيشتر است.
- به روي ديده با عشق و احترام فراوان، و نوشت:
دوست گرانقدرم
سلام عليک
سخن زيبايي شنيدم دوست دارم آن را به صورت جملاتي برايت بر روي کاغذ بنويسم و اميدوارم که همان اثري که بر من گذاشت در تو نيز داشته باشد.
در اين زمانه عدّهي زيادي نماز را ترک کردهاند و انجام آن را بيهوده و طاقتفرسا ميدانند، اگر به آنان توصيه نمايي بهانهجويي ميکنند که کارهاي مهمتري داريم. بعضي هم عُذر ميآورند که لباسشان تمييز و مناسب نماز نيست و اگر به منزل برگشتيم آن را عوض کرده و نماز ميخوانيم. امّا در واقع دروغ ميگويند! گروهي هم اعتراف به گناه کرده و اظهار ميکنند، خداوند بزرگ و مهربان است. در اين بين هم عدّهاي بيادب و هويپرست کفران نعمت کرده و نماز و نمازگزاران را مسخره ميکنند امّا باز هم خود را مسلمان مينامند، و اگر به سوي خدا دعوت شوند ميگويند: شنيديم و عمل نميکنيم!
﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡكِرَةِ مُعۡرِضِينَ ٤٩ كَأَنَّهُمۡ حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ ٥٠ فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ ٥١﴾ [المدثر: 49 – 51].
«چرا بايد ايشان از قرآن رويگردان شوند؟ (49) انگار آنان گورخران رمندهاي هستند (50) گورخراني که از شير گريخته و رميده باشند (51)».
اي برادر بيا به درمان ديدگاه اين گونه افراد بپردازيم و دلايلي که باعث ترک نماز در اين اشخاص ميشود بررسي نماييم.
آيا نماز خسارتي است که انسان بايد آن را بپردازد همچنانکه به اجبار بايد زير بار ماليات ناعادلانه برود؟ آيا نماز سبب اتلاف وقت است و انسان وقت اضافي ندارد تا آن را تلف نمايد؟
آيا نماز قانوني ناخواسته است که انسان محکوم به پذيرش آن باشد، همانطور که در حکومتهاي ديکتاتوري ناچار است بعضي قوانين سياسي را بپذيرد؟
آيا نماز مانع آزادي کامل انسان بوده و در تقابل با آن ميباشد؟
آيا نماز حکمي مباح دارد و انسان مختار به ترک يا انجام آن است و هيچ پاداش و تنبيهي در پي ندارد؟
آيا خداوند نيازمند نماز ماست؟ و بهرهي نماز براي انسان چيست؟ واگر ترک شود چه زياني دارد؟ و آيا ...؟ و چرا ...؟
سؤالهاي زيادي در ذهن ايجاد ميشود و نفس و شيطان به آنها تمايل دارند و اگر پاسخ درستي برايشان نباشد انسان مغلوب شده و مرتکب گناهان خواهد شد و شيطان براي فريب بيشتر ظاهرشان را ميآرايد. و ناگاه انديشهي فاسد وارد ذهن شده و فرد به سوي جدال بيحاصل سوق داده ميشود و بالآخره آرزوهاي دور و دراز او را به آتشي دردناک ميکشانند و حتّي خودش هم متوجه نيست. امّا اگر پاسخ درستي به آنها داده شود وانسان با درايت و تدبير گرهها را باز کند آن پرسشها رنگ باخته و ناپديد ميشوند.
و الآن شروع کرده و به تمام پرسشهاي ممکن چنان پاسخ روشني دهيم که جاي ترديد براي هيچکس جز نافرمانان ستمگر باقي نماند.
نخست:
نه، دوست عزيز نماز نه خسارتي است که به ناچار تحمّل شود و نه مالياتي که مجبور به پرداخت آن باشيم بلکه امانتي است که روزي پنج بار بايد سراغش را گرفت و اين نشانهي وفاداري و درستکاري و صفاي دل در أداي حقوق است و انجام وظيفه در آن موجب بهترين پاداش است.
بله نماز نه ماليات و ضرر و زيان بلکه پذيرش حقيقت و سپاسگزاري در مقابل خوبي و گواهي بر پاکي درون همراه با فرمانبرداري بزرگان و اجراي دستوراتشان و تصوير عشق به خداوند و هماهنگي با نظم در خلقت اوست.
مگر نه اينکه همهي انسانها اشياء و افرادي را که بالاتر از خود تصور ميکنند بزرگ شمرده و در گرفتاريها و مشکلات از آنها کمک و ياري ميخواهند و حتّي در روزهاي مشخصي بر ايشان جشن گرفته و عزيزشان ميدارند و گاه علامت و رمزي از آنها ساختهاند تا دچار فراموشي و غفلت نشوند!
چرا مسيحيان عيسي عليه السلام را خدا تصوّر ميکنند؟ و صليب را بر بام کليساها نصب کرده و به گردن ميآويزند؟ ودر کليسا دعا ميخوانند؟
چرا يهود عزير عليه السلام را خدا تصوّر ميکنند؟ و گرد مقبرهاي جمع شده و با روشن کردن شمع تورات ميخوانند و دعا ميکنند؟ و ديندارانشان عرق چين بر سر ميگذارند و از زمان اشغال فلسطين ستاره را به عنوان رمزي به کار ميبرند؟
چرا زرتشتيان آتش، هندوها گاو و ميمون و گروهي از باطنيه شيطان را پرستش ميکنند؟
همهي اينها خداياني جز الله را بندگي کرده و مقدّس ميپندارند و به سوي او تقرّب جسته و نيايش ميکنند و افکارشان پوچ و بيارزش است چون خدايانشان صاحب هيچ سود و زياني نيستند.
امّا تو به نماز اين گمراهان اعتراضي نداري ولي نماز مرا با آن همه ارزش و فايده نميپذيري؟
اينها با آن همه بندگي و پرستش متفاوت چه سودي ميبرند؟ و خدايانشان کدام نيازشان را برآورده کردهاند؟ آيا به نداهايشان پاسخ ميدهند؟ آيا کلامشان را ميشنوند؟ آيا به صلاح و فسادشان آگاهند؟ و يا به آنان روزي ميدهند؟ آيا قادر به زنده کردن و شفادادنشان هستند؟ آيا زياني را از آنها دور ميکنند و يا باراني برايشان ميبارانند تا به کشت بپردازند؟
نه، نه هرگز چنين کاري نميکنند امّا باز هم پرستش ميشوند. گمراهان در ته دل به پاکي و بزرگي آنها اعتراف کرده و با نمازشان اين حقيقت را ثابت ميکنند.
دوست عزيز اگر شخصي به تو يک تکّه شيريني بدهد و يا در حمل وسايلي کمکت نمايد و يا آدرسي را به تو نشان دهد و يا اتومبيلت را هُل دهد و يا چيزي را که از دستت افتاده برايت بردارد آيا از او تشکّر نميکني و در قلبت از او خشنود نيستي و يا آرزو نميکني روزي خوبي او را به بهترين شکل ممکن پاسخ دهي ... بله.
من هم مثل تو انسان هستم خوبي را پاس ميدارم و به نيکوکاري احترام ميگذارم بزرگي را ميستايم و قدردان لطف و بخششم، هر چقدر مردانگي در حقّم بيشتر باشد قدر دانيم از آن زيادتر است. و آيا بزرگوارتر و بخشندهتر از خداوند کسي هست؟ خدايي که به من عقل و حواس داده و روزي فراوان بخشيده و تندرستي و سلامتي عطا کرده و به آئين راست رهنمون فرموده و فرزند و خانواده عنايت داشته و در سرزميني پاک و ميان دوستان محترم و همسايگان خوب جاي داده است.
نه ... در تمام هستي هيچ کس در نيکي به من همطراز خداوند نيست.
آيا قدردان اين همه کرم و لطف او نباشم حال آنکه در مقابل کمترين خوبي ديگران سپاس و تشکّر ميکنم؟ ترديدي نيست که تو هم با من موافقي و در اين راه تشويقم ميکني و حتّي اگر من کوتاهي نمايم تو وادارم خواهي کرد، چون تو نميخواهي که من نسبت به خوبي ديگران بيتفاوت و ناسپاس باشم.
قدرداني هميشه برابر با نيکي و منزلت شخص نيکوکار است پس تشکّر من از شخصي که يک تکّه شيريني به من داده برابر فردي نيست که يک جعبه شيريني بخشيده است و احترام من به کودکي که مدادم را از زمين بر ميدارد همچون احترام به شخصيت بزرگي که همان کار را برايم ميکند نميباشد. و خداوند دوست دارد که من به عنوان تشکّر و قدرداني پيشاني بر زمين نهم و اين نشان بزرگي و عظمت او در فرمانروايي و تسليم بودن من در مقابل آن همه خوبي است.
مردم در برابر مجسمههاي سرکشان که هيچ حُسني ندارند و حتّي باعث گمراهي و بدبختي آنان هستند سر فرود ميآورند و عدّهي زيادي هم در برابر حاکمان ظالم به نشان احترام خم ميشوند حال آنکه آنان بدترين آفريدههاي خدا هستند پس من چرا در برابر خداوند سر فرود نياورم، اوکه آفريدگار هستي و پروردگار آسمانها و زمين است؟ نفع و زيان در دست اوست ميتواند عطا کند يا منع نمايد، زندگي دهد يا بميراند و ريز و درشت کردار را حسابرسي کند.
و الحبّ أعظم مايکون | إذا انفردت بمن تحبّ |
در اينجا از او درخواست کمک و ياري ميکند و ميخواهد خداوند حسّ نيکوکاري و بردباري را در او تقويت نمايد تا پشتکار بيشتري داشته باشد و اگر با ترشرويي و گفتار نيشدار و رفتار زشتش يکي از بندگان خدا را آزرده طلب بخشش و آمرزش مينمايد و اين لحظات فرصتي براي اندوختن ذخيرهي معنوي و تسکين محرکات دروني است. و پيامبر غ هرگاه دچار مشکل ميشد به نماز پناه ميبرد و بعد از نبرد سخت و جانفرسا با دشمنان ميفرمود: «يا بلال أرحنا بالصلاة» يعني بانگ نماز سرده تا با خواندن آن از خستگي و گرفتاريهاي زندگي رهايي يابيم.
انسان موجودي ضعيف و داراي انرژي محدود است نميتواند هميشه کار کند بلکه نيازمند آرامش و آسايش است و جز با نماز و استراحت به اين هدف نميرسد به همين خاطر خداوند شب و خواب را براي تسکين او قرار داده است. مگر چه مقدار وقت صرف نماز ميشود؟ هر چند با تأنّي خوانده شود به ربع ساعت نميرسد آيا نميتواني چند دقيق از روز را در بين فعاليتهايت به نماز اختصاص دهي در حاليکه زمان زيادي را به بيهودگي و بيخوابي ميگذراني؟
﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ﴾ [البقرة: 256] «در قبول دين اجباري نيست» و يا قانوني سياسي نيست که با تغيير شرايط عوض شده و تابع تمايلات حاکمان باشد و نه حکمي بشري که امروز طوري نوشته شده و فردا در ناملايمات سياسي تعديل گرديده و در نهايت با تغيير شرايط به کلّ از ميان رود و يا اجرايش به دليل تصويب نشدن به تأخير افتد و يا اينکه نهايي شدن آن موکول به موافقت صاحبان اصلي قدرت باشد. بلکه نماز يکي از ارکان اسلام و حتّي بعد از ايمان مهمترين رکن است.
پس اي مسلمان تا وقتيکه به اختيار و بدون زور به اسلام گردن نهادهاي بايد احکام آن را به طور کامل انجام دهي. مگر جز اينست که در هر کشوري شهروندان ناچارند قوانين آن سامان را رعايت کنند و در صورت سرپيچي دو راه پيش پا دارند: يا مجبورند احترام گذاشته و اجرا نمايندو يا اينکه بايد از تابعيت کشور خارج شوند و به ديار ديگري بروند.
باعث تحيّر است چطور انسان از قراردادهاي دنيوي ميهراسد ولي از آفرينندهي آسمان و زمين هراسي ندارد؟ حال با من قضيه را به شکل ديگري دنبال کن. با قرمز شدن چراغ راهنما در خيابان دهها و گاه صدها اتومبيل توقف ميکنند وکسي جرأت حرکت ندارد و گاه انسانهاي مهمّي هم ميان رانندگان هستند!
پس چرا انسانها در مقابل نور قرمزي تسليماند ولي در برابر دستورات خداوند نافرمان شده و به گناه و حريم شکني ميپردازند؟ اين نشانهي هوشمنديست يا کوتهفکري؟ تو خود به داوري بنشين.
حتّي هيپيها (بريدگان از زندگي واقعي) که هر چه به کامشان شيرين باشد انجام ميدهند و در خيابانها چون سگهاي ولگرد به سر ميبرند حقّ ندارند مخلّ نظم عمومي شده و قانون شکني کنند. و حتّي دوستان حيوانشان در جنگل بر طبق قوانين خاص زندگي ميکنند و اگر از زيست شناسي سؤال کني گفتهي مرا تأييد خواهد کرد و شايد سادهترين مثال حشرات باشند مثلاً يک زنبور عسل با ديگر زنبورهاي کندو نهايت همکاري و هماهنگي را دارد و همکاري مورچهها در حمل يک تکّه غذا گاه چه ديدني است.
و تو اي مسلمان در کارهاي روزانهات آزادي بخوري يا روزه باشي، بخوابي يا بيدار بماني، سفر کرده و يا در خانه بماني، خريد و فروش نمايي امّا اين آزادي در نظام خداوندي با حدّ و مرز شرعي معلوم و مشخص شده است.
و تو آزادانه ميتواني از کار دست کشيده و به مسجد بروي و براي لحظاتي در آنجا به شادابي و انرژي دست يابي و سپس به کمک خداوند کار و تلاشت را از سر گيري.
و تو آزادي تا خود را با نظام خداوند هماهنگ نمايي همان نظامي که همهي اسباب و وسايل خوشبختي و شادماني تو را در دنيا و آخرت فراهم کرده است.
و تو آزادي تا آزادگي خود را حفظ کني و در برابر هيچ نيرويي در زمين تا وقتيکه قدرت خداوند حامي و پشتيبان توست سر فرود نياوري.
تو آزادي که هر چه ميخواهي بگويي و هر چه دوست داري انجام دهي و هر آنچه برايت جذّاب بود بنويسي و يا معاملهنمايي امّا به شرطي که از حدّ خود تجاوز نکني چون در اين صورت به حريم ديگران تجاوز خواهي کرد و اين همان است که اسلام ممنوع کرده و قوانين بشري هم تو را از آن بر حذر داشتهاند.
و اگر تو اين حقّ را داري که دربارهي ضربان قلب و يا اندازهي ريههايت حرفي بزني ميتواني دربارهي نماز هم اظهارنظر نمايي.
اگر تو کارمندي نماز برايت همچون انجام وظيفه و اگر بازرگاني چنان خريد و فروش است. اگر کارت را به خوبي انجام دهي و وظيفهشناس باشي آخر ماه حقوقت را تمام و کمال دريافت خواهي کرد و يا به سود معاملهات خواهي رسيد ولي اگر از کارت بريدي و وظيفهات را انجام ندادي به ميزان غيبتت از حقوقت کسر خواهد شد و يا به مقدار سستيات سودي را که آرزويش ميکردي از دست خواهي داد.
چه بسيار امور مباحي که همچون واجبات انسان بايد در موردشان حساب پس دهد. اگر تونيمه شب صداي راديوات را تا آخرين حدّ بالا ببري و يا با صداي بلند آواز بخواني همسايهها ناراحت شده و سرزنشت ميکنند و مأمور با کوبيدن در خانهات هشدار ميدهد که اگر صداي راديو را کم نکني يا صدايت را پايين نياوري بازخواست خواهي شد. مگر گوش دادن به راديو مباح نيست و تو حقّ نداري هر وقت و به هر شکل خواستي به آن گوش دهي پس چرا آزادي تو محدود شد؟
جواب: تو مجبوري تابع نظام به خصوصي باشي و حقّ نداري از آن تعدّي کني. پس آيا کساني هم که به فرمانروايي و حکمراني خداوند باور دارند و به دين و شريعت او راضي هستند ميتوانند هر طور خواستند او را بندگي کنند و به دلخواه نيايش نمايند و يا مجبورند دستورات او را در اين باره اجرا نمايند؟
و اضطراب را از دل نمازگزار زدوده و به او پايداري ميدهد تا در زندگي همچون نماز محکم و پايدار بايستد. و نماز عامل جدايي مؤمن از کافرست:
«بَيْنَ الكُفْرِ وَالإِيمَانِ تَرْكُ الصَّلَاةِ».
مسلمانان ظاهري که به سادگي از دستورات الهي سرباز ميزنند براي اسلام چه فايدهيي دارند؟ مگر چون فرزندي ناخَلَف که جز نسبت هيچ شباهتي به خانوادهاش ندارد نيستند؟ آيا از کسي که به اصلاح خود نااميد است ميتوان انتظار صلاح داشت؟
ما مسلمانان نميخواهيم چون کفّ سطح دريا در شمارش ميليونها ولي در عمل دهها نفر باشيم. يک گلولهي پُر از باروت که ميتوان با آن دشمني را کشت از انبوهي پوکهي خالي بهتر است.
آيا اگر خيمهاي ستون نداشته باشد با هزار ميخ هم ميتوان آن را برافراشت؟ ستون اسلام هم نماز است و نياز واقعي انسان ميباشد چون اخلاق را شکوفا و رفتار را زينت ميدهد و انسان را از گمراهي و تباهي بيرون ميکشد و از زشتي و بدي بازش ميدارد. اگر نمازگزار باور داشته باشد نماز حاضر شدن مقابل پروردگارست چطور خود را به گناه ميآلايد. و اين حضور جز با پاکي دل و نفس و اعضاي بدن بدست نخواهد آمد.
چرا با نزول آيهي ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡرَبُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنتُمۡ سُكَٰرَىٰ﴾ [النساء: 43].
«اي کسانيکه ايمان آوردهايد در حالي که مست هستيد به نماز نايستيد (43)» اکثر مسلمانان از شرابخواري دست کشيدند؟ زيرا ميدانستند با ارتکاب آن نميتوان به خداوند نزديک شد. مگر نه اينکه مسلمانان روزي پنج بار به حضورش ميشتابند؟
پس براي ملاقات خداوند بايد شراب به کلّ کنار گذاشته شود.
دوست عزيز نماز حالت دماسنجي را دارد که کردههاي انسان را هر وقت يک بار ميسنجد همانطور که پزشک حرارت بدن بيمار را گاه به گاه اندازه ميگيرد.
اگر وضعش خوب باشد ميگويد: به همين شکل پيش برو و مقاومت کن.
و در غير اينصورت ميگويد: بر گرد و از نو شروع کن. هرگاه صداي الله اکبر اذان را شنيد انديشيده و ميفهمد که خداوند از هر چيزيکه او مشغول به آن است بزرگتر است پس از دنيا بريده و به نداي خداوند پاسخ ميدهد.
مطمئن باش کسي که اهل نماز است احتمال خير و صلاح در او بسيار است هرچند گناه و انحرافاتي هم داشته باشد. چون در نهايت روزي نمازش او را از اين مسير بازخواهد داشت و تلاوت قرآن به ناچار غفلتش را خواهد زدود و او را وادار به تدبّر در معاني آيات ميکند و آنگاه قلبش تکان خورده و روحش بيدار ميشود. ﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ ٤٥﴾ [العنکبوت: 45].
«مسلماً نماز (انسان را) از گناهان بزرگ و از کارهاي ناپسند (در نظر شرع) باز ميدارد(45)».
ولي کسي که قرآن نميخواند هيچ بهرهاي بدست نميآورد و در گمراهي و گناه غوطهور خواهد ماند.
﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ١٥ إِن يَشَأۡ يُذۡهِبۡكُمۡ وَيَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِيدٖ ١٦ وَمَا ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِيزٖ ١٧﴾ [فاطر: 15 – 17].
«اي مردم! شما (در هر چيزي، محتاج و) نيازمند خدائيد و خدا بينياز (از عبادت شماست) و ستوده است (15) اگر بخواهد شما را از ميان برميدارد، و مردمان ديگري را جايگزين شما ميسازد (16) و اين کار براي خدا مشکل و سنگين نيست(17)».
و خداوند انسانها را بدون لباس و ثروت و قدرت آفريد در حاليکه توان انديشيدن نداشتند و ميان سنگريزه و خرما فرقي قايل نبودند و بر دفع شرّ و کسب خير هيچ تواني نداشتند. او به آنان سلامتي و هوش و ثروت بخشيد و هر آنچه در آسمانها وزمين بود در اختيارشان گذاشت و نعمتهاي آشکار و نهان را بر آنان تکميل فرمود. پس با اين همه بخشش شايسته است صاحب هستي و گنجهاي آسمانها و زمين نيازمند نماز ما باشد؟
نه، بلکه نماز ما اعلام عشق و قدرداني از نعمتهاي اوست.
کساني که در انجام نماز سستي ميکنند همچون ما از نعمتهاي خداوند برخوردارند و گاهي بيشتر از ما هم به آنان بخشيده شده است در حاليکه ما به بزرگواري خداوند معترفيم ولي آنان ناسپاسي ميکنند. مثل اينکه تولد خود را فراموش کردهاند روزي که هيچ چيز نداشتند. و از مرگ غافلند روزي که هر چه اندوختهاند براي بازماندگان جا ميگذارند و بايد در مقابلش حساب پس دهند. بيادبي کرده و از بندگي خدا سرباز زدند ولي الآن به دام افتادهاند. ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠﴾ [غافر: 60].
«کسانيکه متکبرانه از بندگي من سرباز زنند با خواري وارد جهنم خواهند شد».
اي بينماز اگر به اسلام نياز نداشتي چرا آن را پذيرفتي؟ و اگر به آن باور داري چرا نماز نميخواني؟
آيا از اينکه بگويند فلاني ديندار است و از خدا ميترسد خوشت نميآيد؟
و آيا به اينکه بگويند گناهکار و دشمن خداست خرسندي؟
چطور فرمان رؤسايت را ميپذيري ولي در مقابل خداوند عصيان ميکني؟
مگر رؤسايت نزد تو از خداوند بزرگتر و ارزشمندترند؟ خداوند بزرگوار و بلندمرتبه است.
حصين بن عبيد به حالت سرزنش و توبيخ نزد پيامبر غ آمد که چرا قريش را به چالش طلبيده و افکارشان را باطل ميداني و به خدايانشان توهين ميکني. پيامبر غ هم با بيان دليل محکمي غبار از انديشهي باطلش زدود چنانکه او با آن قلب سختتر از سنگش تسليم شده و ايمان آورد؛ فرمود: حصين چند خدا را ميپرستي؟ پاسخ داد: بر زمين هفت و در آسمان يک. فرمود: اگر دچار مشکل شوي روي به کدامين خواهي کرد؟ پاسخ داد: به او که در آسمان است. فرمود: اگر ثروتت را از دست دهي به کداميک رو ميکني؟ پاسخ داد: باز به آنکه در آسمان است. فرمود: خواستههايت را فقط از او ميخواهي ولي برايش شريک قرار ميدهي؟ حصين مسلمان شو تا سلامتي يابي.
و من هم به تو اي مسلمان که نماز را رها کرده و غافل از خدا و سرانجام تلخت هستي ميگويم: نماز بخوان تا از عذاب دردناک خداوند سالم بماني چون شايسته نيست که خداوند را در گرفتاري بخواني و در آسايش فراموش نمايي.
روزي پيامبر غ به يارانش فرمود: آيا شما را به آنچه باعث بخشش گناهان و بالا بردن منزلت شماست راهنماي کنم؟ گفتند: آري اي رسول خدا غ. فرمود: هنگام گرفتاري و مشکلات وضوي کامل گرفتن، به سوي مسجد قدمهاي بيشتري برداشتن و بعد از اداي نماز به انتظار نماز بعدي ماندن، اينها وسايل نجات هستند.
اگر خداوند گناهت را بيامرزد برادرانت شادمان ميشوند چون هرچه براي خود دوست بدارند براي تو هم دوست خواهند داشت.
منافع نماز خيلي بيشتر از آنست که شمارشگري بتواند آنها را بشمارد و يا قلمي آن را بنويسد، چون نماز دستوري الهي و بندگي در مقابل خداست.
﴿قُل لِّعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَلَا خِلَٰلٌ ٣١﴾ [إبراهیم: 31].
«بگو به بندگان مؤمنِ من، بايد نماز را بگونهي شايسته بخوانند (31)» خداوند چه زيبا آن را توصيف کرده است که:
﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ ٤٥﴾ [العنکبوت: 45].
«مسلماً نماز (انسان را) از گناهان بزرگ و کارهاي ناپسند (در نظر شرع) باز ميدارد. (45)».
پس هر چند انسان نتواند همهي منافع نماز را بر شمارد بهتر است تعدادي و لو کم از آنها را ذکر نمايد.
هرگاه فساد را از درونت زدودي و ريشههاي آن را خشک کردي دينت خالص شده و روح و قلبت طراوات مييابد و اعضاي بدنت سالم و کارت روبراه شده و پايدار ميماني. و هرگاه زشتي را نابود کردي و رشتههاي آن را از زندگي بريدي، جامعه و خانوادهات را به سلامت رساندهاي. نماز ياور تو در برابر مشکلات و گرهگشاي گرفتاريهاست: ﴿وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى ٱلۡخَٰشِعِينَ ٤٥﴾ [البقرة: 45] «و از شکيبائي و نماز ياري جوئيد، و نماز سخت دشوار و گران است مگر براي فروتنان».
نماز آسايش دهندهي جسم و فکر از مشغوليتهاي زندگي و خستگيهاي فعاليت است. و عامل مهم پيوند و ارتباط مسلمانان و برابري بين انسانهاست، که باعث حفظ نظام زندگي و رشد معنوي و پاکي دل از تمايلات نفساني و کينه و نيرنگ است با داوم آن زبان و گوش و ديده کنترل ميشوند و با پرورش روح و سرکوب نفس رعايت حقوق ديگران و انجام تکاليف در هر شرايطي آسانتر ميشود.
بدون ترديد نماز فوايد زيادي دارد که هر چند آنها را ندانيم امّا در صورت اجراي دقيق و به موقع با حفظ شرايط رکوع و سجود دست يافتن به اهداف ممکن است.
مسلمانان صدر اسلام دستورات ديني را بدون توجّه به حکمت و فلسفهي آنها انجام ميدادند و به دنبال تفسير و پرسشهاي بيمورد نبودند. امّا ضعف نيروي ايمان در بين مسلمانان واعظان را بر آن داشت که براي راهنمايي و ايجاد انگيزه در مردم از تفکّر و تعقّل بهره گرفته و دلايل و حکمتهاي دستورات اسلامي را استخراج نمايند و همچون سکّههاي رايج در دستان دينداران قرار دهند ولي باز هم نصيحت پذيران کم و شکرگزاران اندکند.
اي مسلمان اندرز من به تو اينست که نماز بخوان و بر انجام سروقت و دقيق آن همت گمار، چون هيچکس در برابر خداوند نميتواند ياريت کند و يا گناهت را حمل نمايد و خداوند هم بهانههايت را نميپذيرد. اگر دچار عذابش شوي رهايي نداري، نه ثروت و نه فرزند برايت سودي ندارد.
مقام و جواني ماندگار نيستند و روزي از گذشته پشيمان ميشوي که هيچ سودي ندارد. ناگهان مرگ به سراغت ميآيد در حاليکه تو از آن غافل بودي پس توشهاي برگير و به خود بينديش و از رفتهگان عبرت آموز.
بدان نخستين چيزي که در قيامت از آن سؤال ميکنند نماز است اگر به خوبي انجام شده بود از زکات و روزه و حجّ ميپرسند و اگر ترک شده بود از نيکيهاي ديگر هر چند زکات داده و روزه گرفته و حجّ رفته باشي سؤالي نميشود.
آگاه باش هرکس نماز را به عمد ترک نمايد خداوند و پيامبر صلى الله عليه وسلم از او بيزاري ميجويند.
بکوش از مسلمانان ظاهري نباشي که گاه اهل نماز و گاهي از آن دورند و نه از منافقان که هنگام اداي نماز تنبلي ميکنند و نمازشان ريايي است و خيلي کم خدا را ياد ميکنند.
مواظب باش شيطان اين سخن را که بسيار بر زبان مسلمانان ظاهري جاريست در دهانت نگذارد که: پاکي به نماز خواندن نيست بلکه به صفاي دل و راست بودن با مردم است. گمان ميکنند اگر نماز را ترک نمايند مردم را آزرده نميسازند! سوگند به خدا دروغ ميگويند چون هم خدا و پيامبر صلى الله عليه وسلم و هم اهل ايمان را ميآزاراند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمۡ عَذَابٗا مُّهِينٗا ٥٧ وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨﴾ [الأحزاب: 58].
«کساني که خدا و پيغمبرش را آزار ميرسانند، خداوند آنان را در دنيا و آخرت نفرين ميکند و عذاب خوارکنندهاي براي ايشان تهيه ميبيند (57) کساني که مردان و زنان مؤمن را - بدون اينکه کاري کرده باشند و گناهي داشته باشند - آزار ميرسانند مرتکب دروغ زشتي و گناه آشکاري شدهاند (58)».
چه اذيتي در حقّ خداوند از نافرماني بدتر است؟ و چه آزاري براي پيامبر صلى الله عليه وسلم ناراحت کنندهتر از ترک دستورش ميباشد؟ و چه اذيتي براي اهل ايمان شديدتر از ناچيز شمردن دين و دوري از راهشان است؟
اگر کساني را ديدي که با اينکه نمازگزارند کار زشت ميکنند بدان که هيچکس از لغزش معصوم نيست و گناه آنان ربطي به نمازشان ندارد وتو مسئول اعمال و حسابرس آنان نيستي و مطمئن باش به زودي از گناهان فاصله ميگيرند. تو بهتر از ايشان باش و همچون الگو و نصيحتگر عمل کن. چنان کسي باش که نمازش او را از بديها باز داشته نه چون کسي که نمازش فقط از خدا دورترش کرده است.
نماز بخوان اگر هوشمندي، به خدا سوگند انسان باهوش نماز را ترک نميکند. همچون کساني مباش که هوش و ذکاوت خود را در راه درست به کار نميگيرند بلکه از هواي نفس و شيطان پيروي ميکنند.
﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا يَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡيُنٞ لَّا يُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا يَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ ١٧٩﴾ [الأعراف: 179].
«آنان دلهايي دارند که بدانها نميفهمند و چشمهايي دارند که بدانها نميبينند و گوشهايي دارند که بدانها نميشنوند اينان همسان چهارپايانند و بلکه سرگشتهترند اينان واقعاً بيخبر هستند.
نماز بخوان اگر آزاده و شريفي، انسانهاي گمراه را الگو قرار مده و از زيادي هلاک شدگان غِرّه مشو.
نماز بخوان اگر از کساني هستي که زيبايي را پاس ميدارند و شکرگزار خوبيهايند.
نماز بخوان اگر واقعاً مسلماني و گفتار و کردارت همچون منافقان دو رنگ نيست.
نماز بخوان اگر خودت را دوست داري و ميخواهي از عذاب دردناک رهايي يابي، و مواظب باش که بر اشتباهت لجاجت و اصرار نکني تا باعث چيرگي شيطان شده و ياد خدا را فراموش نمايي چون سرانجامت تباهي و زيان است.
نماز بخوان اگر نسبت به پدر و مادرت وفاداري تا خداوند دعا و استغفارت را براي آنها بپذيرد.
نماز بخوان اگر فرزندانت را دوست داري تا الگويي خوب براي ايشان باشي، چطور آرزو داري تربيت اسلامي داشته باشند و خودت تابع و تسليم دين نيستي؟ آيا دوست داري فردا آنان را در آتش عذاب ببيني؟
نماز بخوان اگر به همسرت وفاداري و ميخواهي در خير و سلامت بماند، اگر تو نماز نخواني نميتواني انتظار داشته باشي او نماز بخواند؟ آيا اگر اونيکوکار و پرهيزگار باشد و تو درمانده و گناهکار، سربلند ميشوي؟ چطور همسرت به وفاداري تو اطمينان خواهد کرد در صورتيکه تو به پدر و مادر و فرزندانت پايبند نباشي؟
نماز بخوان اگر وطنت را دوست داري چون هرکس براي دينش نفعي نداشته باشد هرگز براي وطنش بهرهاي نخواهد داشت، و چطور خداوند وطن مردماني را حفظ خواهد کرد که نعمتهايش را منکر باشند؟ مگر نه اينکه يهود به اين دليل بر فلسطينيان غالب شدند چون نمازشان را ترک کرده و آلودهي گناه شده بودند؟
نماز بخوان اگر عاشق خدا هستي چون عاشق را جز مناجات معشوق مسرور نميکند پس نمازت را قسمتي از مناجاتت قرار بده.
نماز بخوان اگر از خدا ترس داري چون بينمازان را به آتش و عذاب وعده داده است وتو اي بيچاره نميتواني حرارت خورشيد را تحمّل کني پس چطور تاب گرماي آتش را داري؟ آتش دنيا يک هفتادم آتش آخرت حرارت دارد آتش آخرت سياه و تاريک است و انسان را در آن پرت ميکنند. عمق آن هفتاد سال راه است.
دوست عزيز ميخواهي در قيامت به تو گفته شود: تو نافرماني چون نمازگزار نبودي؟ آيا دوستي داري خداوند به فرشتگان تند خويش بفرمايد:
﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٣٠ ثُمَّ ٱلۡجَحِيمَ صَلُّوهُ ٣١ ثُمَّ فِي سِلۡسِلَةٖ ذَرۡعُهَا سَبۡعُونَ ذِرَاعٗا فَٱسۡلُكُوهُ ٣٢﴾ [الحاقة: 30 – 32].
«او را بگيريد و به بند و زنجيرش کشيد (30) سپس او را به دوزخ بيندازيد (31) سپس او را با زنجيري ببنديد و بکشيد که هفتاد ذراع درازا دارد (32)».
آيا با من موافقي که ترک نماز نافرماني و گناهست و نبايد ترک شود؟ آيا سند و پيماني از جانب خداوند داري که تو را بيامرزد؟ مگر اين سخن خداوند به پيامبرش غ را نشنيدي که: ﴿قُلۡ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ ١٥﴾ [الأنعام: 15].
«بگو: من اگر نافرماني پروردگار کنم از عذاب روز بزرگ (قيامت) ميترسم (15)». آيا تو نزد خدا عزيزتري يا پيامبرش؟ اگر پيامبر غ با ارزشتر است پس چطور او از خدا ميترسد ولي تو نميترسي؟
دوست عزيز اگر مأموري تو را تهديد کند دلت به لرزه ميافتد، اگر حاکمي تهديدت نمايد چشمانت از ترس خواب نميرود واگر سلطان مملکت تهديدت کند پشتت از ترس و اضطراب ميشکند، پس اگر خداوند انتقام گيرنده و مسلط بر همه، تهديدت نمايد به کجا ميروي و از چه کسي کمک ميخواهي؟
آيا گريه و نالهات در برابر آتش باعث نجاتت ميشود؟ اگر نماز نخواني در اين دنيا براي آخرتت چه توشهاي مياندوزي؟ و اگر نماز بخواني چه زياني خواهي ديد؟ کدام سرانجام را دوست داري: کنار خوشبختان در بهشت يا بدبختان در آتش؟ نماز بخوان چون از خداوند بينياز نيستي. در خوشي يادش کن تا در گرفتاري به فريادت برسد.
نماز بخوان و همچون مسلماني نباش که خود را به اسلام منتسب کرده و دعوت به آن ميکند ولي اسلام از او دوري مينمايد، و مواظب باش چون کلنگي در ويراني و تباهي دين اسلام به کار گرفته نشوي بلکه همچون شاعر به اسلامت بناز:
أبي الاسلام لاأب لي سواه | إذا افتخروا بقيس أو تميم |
نماز بخوان تا براي برادران مسلمانت همچون زرهي باشي. به تعدادشان بيفزا و بازوانشان را محکم کن و دشمنانشان را به زير سلطه بياور و از شمار منافقان کم نما.
نماز بخوان تا خداوند بخشنده خشنود شود و شيطان عصباني گردد و مکر حيلهگران باطل گردد.
نماز بخوان چون نماز نوريست که تاريکي گمراهي و باطل را از بين ميبرد و در دل تخم هدايت ميکارد و تاريکي گورت را روشن ميگرداند و در قيامت پيشانيات نوراني ميشود.
نماز بخوان چون نماز بزرگترين عامل پيشگيري از گناهان و محکمترين زنجير براي به بند کشيدن شيطان و شهوات است.
نماز بخوان چون حساب در پيش و حسابگر دقيق است و بدان که حيوانات در قيامت با مشاهدهي وحشتها و سختيهايي که براي انسان آماده شده ميگويند: خدا را شکر که ما مثل شما نيستيم نه در آرزوي بهشتيم و نه از کيفر ميترسيم. و آنروز گناهکار آروز ميکند کاش خاک بود.
و در آخر نماز بخوان اي برادر مسلمانم چون من هم نماز ميخوانم و برايت آروزي خوشبختي دارم و تا در اسلام برادريم هر آنچه براي خود ميخواهم براي تو نيز خواهانم.
نماز بخوان براي اطاعت از فرمان خداوند که فرمود:
﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ ٢٣٨﴾ [البقرة: 238].
«در انجام نمازها و نماز ميانه (عصر) محافظت ورزيد و فروتنانه براي خدا بپا خيزيد (238)».
و بترس از اينکه در رديف کافران محشور شوي! چون پيامبر غ فرمود: «العهد الذي بيننا وبينهم الصلاة فمن ترکها فقد کفر» (پيمان ما با آنان نماز است و هرکس آن را ترک نمايد کافر شده است)
و نماز بخوان چون سوگند به خدا که جز او معبود به حقّي نيست من دلسوزانه نصيحتت ميکنم، خداوند من و تو را از کساني قرار دهد که گفتهها را به دقّت گوش ميدهند و بهترين آنها را پيروي مينمايند.
درود و سلام خداوند بر پيامبر و ياران و پيروانش و تمام ستايش مخصوص پروردگار جهانيان است.