(1) خداوند متعال از عظمت قرآن، و از شکوه کسی که از آن سخن گفته و از سوی او نازل شده، خبر داده و میفرماید: قرآن از جانب خداوند توانمند و با حکمت نازل شده است؛ کسی که الوهیت و عبادت برای او، جزو صفات ایشان میباشد. و این به خاطر عظمت و کمال و توانایی اوست که بر همۀ مخلوقات چیره است، و هر چیزی در برابر او حقیر و ضعیف است. و در آفرینش و فرمانش دارای حکمت و فرزانگی است. پس قرآن از جانب خدایی نازل شده که صفتش چنین است، و سخن گفتن صفت او است؛ و صفت تابع موصوف است. پس همانطور که خداوند از هر جهت کامل است و همتایی ندارد، قرآنش نیز چنین است، و برای وصف قرآن همین کافی است، و بر مقام والای آن دلالت مینماید. امّا با این وجود، بیشتر کمال آن را روشن کرد آن هم به سب دو چیز: اول: به سبب کسی که قرآن را بر او نازل کرده است، و او محمّد صلی الله علیه وسلم است؛ شریفترین مخلوقات. پس قرآن نیز شریفترین کتاب است. دوم: به سبب چیزی که سبب نزول قرآن است، و آن حق میباشد. پس نازل شدن قرآن هم به سبب حقی است که هیچ شکّی در آن نیست ـ تا مردم را از تاریکیها بیرون آورد وبه سوی نور رهنمون شود ـ و هم در اخبار راستینی که داده و در احکام عادلانهای که با خود دارد در بر گیرندۀ حق است. بنابراین تمام مطالب علمی که قرآن بر آن دلالت مینماید، بالاترین انواع حق است؛ و بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست.
(2) و از آنجا که قرآن از سوی حق نازل شده و مشتمل بر حق است و برای هدایت خلق بر شریفترین مردم نازل شده است، نعمت بسیار بزرگی است و باید شکر آن را به جای آورد؛ و شکر آن، همان خالص گرداندن عبادت و بندگی برای خداست. بنابراین فرمود: (﴿فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّينَ﴾) پس همۀ دین و عبادت خود را از قبیل: شرائع ظاهری و باطنی، اسلام، ایمان و احسان را برای خدا خالص بگردان؛ یعنی اینها را فقط برای خدا انجام ده، و هدف تو از آن فقط جلب رضایت خدا باشد.
(3) (﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُ﴾) این فراز از آیه تاکیدی بر موضوع اخلاص برای خدا است که پیشتر بدان امر نمود. و بیانگر آن است که همانگونه که هر کمالی متعلق به خدا است، نیز دین خالصِ پاک از تمامی آلودگیها از آن اوست؛ زیرا دین خالص آن دینی است که او به عنوان دین خویش برگزیده، و آن را برای آفریدههای برگزیدهاش را برگزیده است. و آنان را بدان امر نموده است، چرا که متضمن عبادت کردن بندگان برای خداست از حیث محبت وی و ترس از او و امید به او. نیز متضمن آن است که به سوی او برگردند و او را پرستش نمایند و برای بهدست آوردن نیازهایشان به او پناه ببرند. و این، چنین عبادتی است که دلها را پاکیزه میگرداند. امّا شرک ورزیدن در هر عبادتی، قلب را آلوده میگرداند؛ و خداوند از داشتن هر شریک و هر نوع شراکتی پاک است. شرک ورزیدن، دل و روح آدمی را در دنیا و آخرت به تباهی میکشاند، و مایۀ نهایت شقاوت و بدبختی است، بنابراین وقتی به توحید و اخلاص فرمان داد، از شرک ورزیدن به خدا نهی کرد؛ و کسی را که به او شرک میورزد مذمّت نمود. پس فرمود: (﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ﴾) و کسانی که به جای خدا، دوستان و یاورانی برگرفتهاند که با پرستش آنها و به فریاد خواندنشان با آنها دوستی مینمایند و عذر خودرا چنین بیان میکنند و میگویند: (﴿لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾) ما آنان را پرستش نمیکنیم مگر برای آنکه نیازهای ما را به خدا برسانند، و پیش خدا برای ما شفاعت کنند؛ وگرنه ما میدانیم که اینها نمیآفرینند و روزی نمیدهند، و هیچ چیزی در اختیارشان نیست. پس اینها یگانهپرستی و اخلاصی را که خداوند به آن دستور داده است ترک نموده و بر انجام بزرگترین کار حرام که شرک است جرأت کردهاند؛ و کسی را که همتا و همانندی ندارد و پادشاه بزرگ است، با پادشاهان دنیا مقایسه کرده و با عقلهای فاسد خود چنین گمان بردهاند که ـ همانگونه که نمیتوان به پادشاهان رسید بدون واسطهگری و سفارش و خواهش افراد والا مقام و وزرایی که نیاز و خواستههای ملّت را به پادشاهان میرسانند و نسبت به ایشان ترحمشان برانگیخته و زمینۀ برآورده شدن آن نیاز و خواستهها را فراهم میکنند ـ خداوند متعال نیز چنین است. و این قیاس از فاسدترین قیاسهاست؛ چراکه متضمن مساوات میان خالق و مخلوق است، با این که از دیدگاه عقل و نقل و فطرت، فرق بزرگی بین خالق و مخلوق وجود دارد. پادشاهان بدان جهت نیاز دارند تا افرادی میان آنها و رعیتشان واسطه قرار گیرند چون آنها احوال رعیت را نمیدانند. بنابراین به کسی نیاز دارند که آنان را از احوالشان باخبر نماید. و شاید رحمت و مهربانی در دلشان نسبت به کسی که نیازمند است نباشد، بنابراین به کسی احتیاج دارند که آنان را وادار نماید تا بر آنها رحم کنند. و به سفارش کنندگان و وزیران نیاز دارند و از آنها میترسند، بنابراین نیاز کسانی را که وزیران برایشان وساطت میکنند برآورده میسازند تا این گونه رعایت وزیران را کرده باشند. و نیز پادشاهان، فقیر و مستمند هستند؛ و گاهی به خاطر فقر از برآورده کردن نیاز سر باز میزنند. اما پروردگار متعال خدایی است که علم و آگاهی او ظاهر و باطنِ امور را در بر گرفته است، و به کسی نیاز ندارد که او را از احوال رعیّتها و بندگانش باخبر کند. و او تعالی مهربانترین مهربانان است، و بخشندهترین بخشایندگان است، و به هیچ کسی از بندگانش نیاز ندارد تا نسبت به بندگانش مهربانش کنند، بلکه خداوند از خود بندگان و از پدران و مادرانشان برایشان مهربانتر است؛ و اوست که آنها را تشویق مینماید و آنها را به سوی اسبابی فرا میخواند که به وسیلۀ آن، رحمت الهی را به دست آورند. او چیزهایی از منافع و مصالح آنها را میخواهد که خودشان هم برای خود نمیخواهند. و خداوند دارای توانگری مطلق و کامل است و اگر همۀ مخلوقات از اول تا آخر در یک میدان جمع شوند و از او بخواهند و او به هرکس هر آنچه را که خواسته و آرزو نموده است بدهد؛ هیچ چیزی از توانگریاش کم نخواهد شد، و هیچ چیزی را از آنچه او دارد کم نمیکنند، مگر به اندازهای که سوزنی در دریا فرو برده شود و اندازهای از آب دریا را با خود بالا آوَرَد. و همۀ شفاعتکنندگان از او میترسند، و هیچ کسی از آنها جز با اجازۀ او شفاعت نخواهد کرد. و تمام شفاعتها در دست اوست. پس با این تفاوتها، جهالت مشرکین نسبت به خدا و بیخردی بزرگشان و شدّت جرأت آنها بر وی معلوم میشود. و نیز حکمت اینکه خداوند شرک را نمیبخشد معلوم میگردد، چون شرک عیبجویی خداوند را در بر دارد. بنابراین میان دو گروه یگانه پرست و مشرک داوری کرده، و در ضمن مشرکان را تهدید نموده و میفرماید: (﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَ﴾) بیگمان، خداوند میان ایشان دربارۀ آنچه که در آن اختلاف میورزند داوری خواهد کرد. و دانسته شد که حکم و داوری خداوند این است که مؤمنان مخلص را در باغهای بهشت جای دهد؛ و هرکس که برای خدا شریک قایل شود، بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش را آتش دوزخ قرار دهد. (﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ﴾) بیگمان، خداوند توفیق هدایت شدن به راه راست را به کسی نمیدهد که دروغگو و کفر پیشه و ناسپاس است، و مواعظ و آیات نزد او میآیند امّا دروغگویی و ناسپاسی از او دور نمیشود؛ و خداوند نشانهها را به او نشان میدهد، امّا آنها را انکار میکند و به آنها کفر میورزد و دروغ میگوید. پس چنین کسی چگونه هدایت میشود درحالی که دروازۀ هدایت را به روی خود بسته است؟! و به سزای کارهایی که میکند، خداوند بر دلش مهر مینهد پس او ایمان نخواهد آورد.
(4) (﴿لَّوۡ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدٗا﴾) اگر خداوند آن گونه که بیخردان گمان میبرند میخواست فرزندی داشته باشد، (﴿لَّٱصۡطَفَىٰ مِمَّا يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُ﴾) از میان مخلوقات، کسی را که میخواست برمیگزید، و آن را به منزلۀ فرزند خویش قرار میداد، و نیازی به گرفتن همسر نداشت. (﴿سُبۡحَٰنَهُۥ﴾) پاک و منزّه است خداوند از آنچه کافران دربارۀ او گمان میبرند، و پاک است از آنچه که ملحدان به او نسبت میدهند. (﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ﴾) و او در ذات و اسما و صفات و در کارهایش یگانه است، پس او در این چیزها شبیه و همانندی ندارد. و اگر فرزندی داشت، این اقتضا میکرد تا در یگانگیاش شبیه او باشد، چون فرزند جزئی از او میشد. (﴿ٱلۡقَهَّارُ﴾) و بر همۀ جهان بالا و پایین چیره است.پس اگر فرزندی داشت، فرزندش تحت چیرگی او قرار نمیگرفت، و بر پدرش از روی ناز و کرشمه گستاخی میکرد. و یگانگی و چیرگی خداوند متلازم هستند. پس یگانه، حتماً چیره است؛ و کسی نمیتواند بر همه چیز چیره باشد مگر اینکه یگانه و یکتا باشد، و این امر مشارکتِ با او را از هر جهت نفی میکند.
(5) خداوند متعال خبر میدهد که او (﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ﴾) آسمانها و زمین را از روی حکمت و مصلحت آفریده است، و تا بندگان را امر و نهی کند، و به آنها پاداش و کیفر بدهد. (﴿يُكَوِّرُ ٱلَّيۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَيُكَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّيۡلِ﴾) هر یک از شب و روز را بر دیگری داخل میکند، و هر یک را به جای دیگری قرار میدهد. و شب و روز جمع نمیشوند؛ بلکه هر گاه یکی بیاید دیگری میرود. (﴿وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمًّى﴾) و خورشید و ماه را به صورت منظّم مسخّر کرده، و آنها حرکتی قانونمند دارند، و هر یک تا مدت زمان معیّنی حرکت خواهد کرد، و آن زمانی است که این دنیا به پایان میرسد و نابود میشود. پس آنگاه خداوند همۀ مخلوقات و خورشید و ماه را از بین میبرد، و آفرینش را از نو آغاز میکند تا در سرای جاودانگی بهشت یا جهنّم ماندگار شوند. (﴿أَلَا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ﴾) بدان که او غالب است و بر هر چیزی چیره میباشد، و هیچ چیزی در برابر او توان سرپیچی را ندارد، و او با توانمندی خویش این مخلوقات بزرگ را پدید آورده، و آنها را فرمانبردار نموده است که به فرمان او حرکت میکنند. (﴿ٱلۡغَفَّٰرُ﴾) آمرزندۀ گناهان بندگانِ توبهکار و با ایمان میباشد. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِنِّي لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ﴾ و بیگمان من آمرزنده هستم برای کسی که توبه کرده و ایمان آوَرَد و کار شایسته انجام دهد و سپس راهیاب شود. و خداوند کسی را که شرک بورزد بعد از آنکه آیات بزرگ او را دیده است سپس توبه کند و برگردد میآمرزد.
(6) از قدرت و توانمندیاش این است که (﴿خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ﴾) شما را با اینکه زیاد هستید و در گوشههای زمین پراکنده میباشید، از یک تن آفرید. (﴿ثُمَّ جَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا﴾) سپس همسرش را از آن پدید آورد تا در آغوش همدیگر آرام بگیرند و نعمتش را بر آنان کامل بگرداند. (﴿وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖ﴾) و از چهارپایان، هشت نوع را با تقدیر و اندازهگیری معینی از سوی خود، برای شما آفرید. و این بیانگر رحمت و مهربانی او نسبت به شماست. و آن هشت نوع، همانها هستند که در سورۀ انعام بیان شدهاند: ﴿ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَيۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَيۡنِ﴾ هشت جفت؛ از میش دو تا و از بز دو تا، ﴿ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَيۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَيۡنِ﴾ و از شتر دو تا و از گاو دو تا. و اینها را به طور ویژه بیان کرد با اینکه او برای مصالح بندگانش حیوانات دیگری را هم آفریده است، چون اینها فایدهشان بیشتر است و منافعشان فراگیر میباشد، و همچنین دارای ویژگیهایی هستند که دیگر حیوانات ندارند، مانند قربانی و هدی و عقیقه و واجب بودن زکات و دیه در آنها. به همین خاطر اینها را به طور ویژه بیان کرد. وقتی آفرینش پدر و مادرمان «آدم و حوا» را بیان کرد، ابتدای آفرینش ما را نیز ذکر نمود و فرمود: (﴿يَخۡلُقُكُمۡ فِي بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ﴾) شما را در شکمهای مادرانتان از مرحلهای به مرحلهای دیگر در میآورد، درحالی که دست هیچ مخلوقی به شما نمیرسید، و هیچ چشمی نیست که شما را زیر نظر داشته باشد. و اوست که شما را در این مکان تنگ پرورش میدهد، (﴿فِي ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖ﴾) در میان سه تاریکی؛ تاریکی شکم سپس تاریکی رحم و سپس تاریکی مشیمه و بچهدان. (﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ﴾) خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر نموده و شما را خلق کرده و چهارپایان را برایتان آفریده الله است، که پروردگار و معبود حقیقی شماست و شما را پرورش داده و به تدبیر امورتان پرداخته است. پس همانگونه که او در آفرینش و پرورش شما تنها و یگانه است و شریکی ندارد، در الوهیتش نیز یگانه است و شریکی برای وی نیست. بنابراین فرمود: (﴿لَهُ ٱلۡمُلۡكُۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ﴾) فرمانروایی از آن اوست؛ هیچ معبود به حقّی جز او نیست، پس چگونه برگردانده میشوید؟ سپس بیان کرد که تنها خداوند سزاوار پرستش است، نه بتهایی که هیچ کاری را تدبیر نمیکنند و هیچ اختیاری ندارند.
(7) پس فرمود: (﴿إِن تَكۡفُرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمۡ﴾) اگر کفر بورزید، بدانید که مسلّماً خداوند از شما بینیاز است، و کفر ورزیدن شما به او زیانی نمیرساند، همانطور که از اطاعت و عبادت شما فایدهای به او نمیرسد. ولی امر و نهی او به شما فقط ناشی از فضل و لطف او بر شماست. (﴿وَلَا يَرۡضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلۡكُفۡرَ﴾) و خداوند به خاطر کمال و احسانش، و از آنجا که میداند کفر، بندگانش را بدبخت مینماید ـ چنان بدبختی که بعد از آن هرگز سعادت را نخواهند دید؛ چراکه آنها را برای عبادت خود آفریده است، و هدف نهایی از آفرینش مردم عبادت خداست ـ از این رو خداوند کفر را از بندگانش نمیپسندد، و راضی نیست آنها چیزی را ترک کنند که برای آن آفریده شدهاند. (﴿وَإِن تَشۡكُرُواْ يَرۡضَهُ لَكُمۡ﴾) و اگر با یگانه پرستی و اخلاص دین و عبادت برای او، سپاس او را بگزارید، آن را برایتان میپسندد؛ چون نسبت به شما مهربان است و دوست دارد بر شما احسان کند، و چون کاری را کردهاید که برای آن آفریده شدهاید. و همانطور که از شرک ورزیدن شما به او زیانی نمیرسد، و عمل [خوب و بد] شما و توحید و یکتاپرستیتان به او نفعی نمیرساند، به همان شیوه هر یک از شما کار خیر و شرش به خود او بر میگردد. (﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ﴾) و هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد. (﴿ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرۡجِعُكُمۡ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾) سپس بازگشت شما در روز قیامت به سوی پروردگارتان است، و آنگاه شما را به آنچه میکردید خبر میدهد؛ خبر دادنی که علم او آن را احاطه کرده و قلمش بر آن رفته است و فرشتگان آن را برایتان ثبت و ضبط کردهاند و اعضایتان بر آن گواهی داده است. پس هر یک را به آنچه که سزاوارش است سزا و جزا میدهد. (﴿إِنَّهُۥ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾) بیگمان او به سینهها و حالات نیک و بدی که در آن است آگاه میباشد. منظور این است که خداوند با دادگری کامل سزا و جزا میدهد.
(8) خداوند متعال از احسان خویش نسبت به بندهاش و از نیکوکاری خود و از کم سپاسی او خبر میدهد که هرگاه زیان و گزندی از قبیل: بیماری یا فقر و یا افتادن در مشقّت دریا و یا غیر آن به او برسد، میداند که در این حالت کسی جز خدا او را نجات نمیدهد، بنابراین با تضرّع و زاری رو به خدا میآورد و او را به فریاد میخواند و از او کمک میخواهد تا آنچه را که بدان گرفتار شده دور نماید، و در این مورد اصرار میورزد. (﴿ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُۥ نِعۡمَةٗ مِّنۡهُ﴾) سپس هنگامی که خداوند از سوی خود نعمتی به او ببخشد و زیان و رنج و اندوهش را دور سازد، (﴿نَسِيَ مَا كَانَ يَدۡعُوٓاْ إِلَيۡهِ مِن قَبۡلُ﴾) رنج و اندوهی را که قبلاً خدا را به خاطر آن به فریاد میخواند، فراموش میکند و چنان میشود که گویا به او زیانی نرسیده است، و به شرک ورزیدن خود ادامه میدهد. (﴿وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِۦ﴾) و برای خداوند همتایانی قرار میدهد تا خود و دیگران را از راه او گمراه سازد؛ چون گمراه ساختن، بخشی از گمراه شدن است. پس ملزوم را بیان کرد تا بر لازم دلالت نماید. (﴿قُلۡ﴾) به کسی که در مقابل نعمت خدا ناسپاسی را پیشه کرده است بگو: (﴿تَمَتَّعۡ بِكُفۡرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ﴾) اندک زمانی از کفر خود بهرهمند شو، بیگمان تو از دوزخیانی، پس آنچه از آن بهرهمند میشوی چیزی را از تو دور نمیکند؛ چرا که سرانجام تو جهنّم است. ﴿أَفَرَءَيۡتَ إِن مَّتَّعۡنَٰهُمۡ سِنِينَ ثُمَّ جَآءَهُم مَّا كَانُواْ يُوعَدُونَ مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يُمَتَّعُونَ﴾ آیا اندیشیدهای اگر آنها را چند سال بهرهمند کنیم، سپس آنچه به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید، آنچه از آن بهرهمند میشوند چیزی را از آنها دور نخواهد کرد؟!
(9) این مقایسهای است بین کسی که اطاعت و عبادت خدا را انجام میدهد و کسی که چنین نیست؛ مقایسۀ عالم و جاهل و اینکه اینها از اموری هستند که از نظر عقل واضحاند، و به طور یقین تفاوت آنها مشخص است. پس کسی که از طاعت و عبادت پروردگارش روی میگرداند و از هوای نفس خود پیروی میکند، مانند کسی نیست که با انجام بهترین عبادتها که نماز است، در بهترین اوقات که اوقات شب است از پروردگارش اطاعت میکند. پس او را به کثرت عمل و برترین آن توصیف کرد، سپس او را به ترسیدن از خدا و امیدوار بودن به وی توصیف نمود، و بیان کرد که آنچه او از آن بیم دارد عذاب آخرت است، و به خاطر گناهان گذشته از عذاب آخرت میترسد، و به رحمت خداوند امیدوار است؛ پس او را به انجام عمل ظاهری و باطنی توصیف نمود. (﴿قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ﴾) بگو: آیا کسانی که پروردگارشان را میشناسند و دین شرعی و آیین جزایی و اسرار و حکمتهای آن را میدانند، و کسانی که به چیزی از این امور آگاهی ندارند برابرند؟ این دو گروه برابر نیستند، همان طور که شب و روز، و روشنایی و تاریکی، و آب و آتش یکی نیستند. (﴿إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾) تنها خردمندان وقتی پند داده شوند پند میپذیرند؛ آنها که دارای خردهای پاک و درست هستند، و برتر را بر آنچه پست و بیارزش است ترجیح میدهند. پس ایشان علم را بر جهل، و اطاعت خدا را بر مخالفت با وی ترجیح میدهند، چون آنها عقلهایی دارند که عواقب و سرانجام کارها را به آنان مینمایاند. به خلاف کسی که عقل و خرد ندارد، و از آنجا که عقل و خرد ندارد هوای نفس خود را معبود خویش قرار میدهد.
(10) (﴿قُلۡ يَٰعِبَادِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾) ای پیامبر! با شرافتترین مردمان را که مؤمنان هستند فرا بخوان، و آنان را به برترین کار که پرهیزگاری است دستور ده، و چیزهایی را برایشان بیان کن که باعث تقوا میشود ـ و آن عبارت است از اینکه خداوند متعال آنها را با نعمتهایی که به آنها داده پرورش داده و به آنان ایمان عطا کرده است ـ و به آنان بگو: (﴿ٱتَّقُواْ رَبَّكُمۡ﴾) از پروردگارتان پروا بدارید. این نوعی از تشویق است چنانکه میگویند: ای سخاوتمند ببخش، و ای شجاع بجنگ. و پاداشی را که در دنیا آنان را به وجد و نشاط میآورد، برایشان ذکر کرد و فرمود: (﴿لِلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٞ﴾) کسانی که با انجام دادن عبادت پروردگارشان در این دنیا نیکی کردهاند، پاداش نیک و روزیِ فراخ دارند، و خداوند آرامش قلب و شرح صدر را به آنان ارزانی میدارد. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗ﴾ مرد یا زنی که کار شایسته انجام دهد درحالی که او مؤمن است، به وی زندگی پاکیزهای خواهیم داد. (﴿وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌ﴾) و سرزمین خدا فراخ و وسیع است، پس هرگاه از عبادت خدا در سرزمینی بازداشته شدید، به جایی دیگر هجرت کنید تا در آن پروردگارتان را عبادت کنید، و بتوانید دین خود را برپا دارید. وقتی فرمود: (﴿لِلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٞ﴾) برای کسانی که نیکی کنند در همین جهان به ایشان نیکی میشود، شاید برای برخی این پرسش پیش آید که نصّ، عامّ و کلّی است و هر کس در اینجا نیکوکاری کند در همین دنیا به او نیکی میشود؛ پس چرا فردی که ایمان آورده، در سرزمینی مورد ستم و توهین قرار میگیرد و با او نیکی نمیشود؟ به همین خاطر این گمان را دفع کرد و فرمود: (﴿وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌ﴾) و سرزمین خدا فراخ و پهناور است. و اینجا مژدهای هست که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: «همواره گروهی از امّت من بر حق خواهند بود؛ هر کس آنان را یاری ننماید و یا با آنان مخالفت ورزد به آنان زیانی نمیرساند. و تا زمانی که فرمان خدا میآید آنها بر این هستند.» این آیه به این مطلب اشاره میکند. خداوند متعال خبر داده است که سرزمین او فراخ و وسیع است پس هرگاه در جایی از عبادت کردن خدا منع شدید، به جایی دیگر هجرت کنید، و این شامل هر زمان و مکانی میشود. پس هر مهاجری باید پناهگاهی در میان مسلمانها داشته باشد که به آن پناه ببرد تا بتواند دین خود را برپا دارد. (﴿إِنَّمَا يُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَيۡرِ حِسَابٖ﴾) قطعاً به شکیبایان پاداششان به تمام و کمال و بدون حساب داده میشود. و این شامل همۀ انواع صبر و شکیبایی میشود؛ از جمله صبر و شکیبایی بر تقدیرهای درد آور الهی. پس فرد شکیبا زبان به ناخشنودی نمیگشاید، همچنان که خویشتن داری در برابر گناهان را نیز دارد؛ پس فرد شکیبا بهصورت عمدی مرتکب گناهان نمیشود، و صبر نمودن بر طاعت خدا و به جای آوردن آن را نیز شامل میشود. و خداوند به شکیبایان وعده داده است که پاداش آنها را بدون هیچ حساب و کتابی خواهد داد. و اینها همه به خاطر فضیلت صبر و شکیبایی و جایگاه آن نزد خداست. و صبر انسان را بر انجام کارها کمک مینماید.
(11) (﴿قُلۡ إِنِّيٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّينَ﴾) ای پیامبر! به مردم بگو: «من فرمان یافتهام که خدا را بپرستم و پرستش را خاص او گردانم.» این دستور در اوّل سوره داده شده است: ﴿فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّينَ﴾ خدا را عبادت کن درحالی که عبادت تو خالص برای او باشد.
(12) (﴿وَأُمِرۡتُ لِأَنۡ أَكُونَ أَوَّلَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾) و به من دستور داده شده که نخستین فرد از افراد منقاد اوامر خدا باشم، چون من دعوت کننده و راهنمای مردم به سوی پروردگارشان هستم، و این اقتضا مینماید که من اوّلین کسی باشم که از آنچه مردم بدان دستور داده شدهاند اطاعت کنم، و اوّلین کسی باشم که تسلیم خدا شده است. و محمّد صلی الله علیه وسلم به این فرمان عمل کرد، و باید چنین میشد. و هر کس که از پیروان اوست، باید چنین باشد و تسلیم فرمان خدا باشد و اعمال ظاهری و باطنی را خالصانه برای او انجام دهد.
(13) (﴿قُلۡ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ﴾) بگو: اگر در اینکه خداوند مرا به اخلاص و اسلام دستور داده از دستورش سرپیچی کنم، از عذاب روزی بزرگ میترسم. و هر کس شرک ورزد، برای همیشه در عذاب میماند؛ و هرکس نافرمانی کند، در آن روز سزا داده میشود.
(14) (﴿قُلِ ٱللَّهَ أَعۡبُدُ مُخۡلِصٗا لَّهُۥ دِينِي فَٱعۡبُدُواْ مَا شِئۡتُم مِّن دُونِهِۦ﴾) بگو: تنها خدا را میپرستم و بس، و عبادت و طاعتم را برای او خالص میگردانم. اما شما هر چه را که میخواهید به جای او پرستش کنید. همان طور که فرموده است: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ لَآ أَعۡبُدُ مَا تَعۡبُدُونَ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٞ مَّا عَبَدتُّمۡ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ﴾ بگو: «ای کافران! آنچه را که شما میپرستید من نمیپرستم. و شما نیز نمیپرستید آنچه را که من میپرستم. و نه من آنچه را شما میپرستید، میپرستم. و نه شما آنچه را من میپرستم، میپرستید. دین خودتان برای خودتان، و دین خودم برای خودم.»
(15) (﴿قُلِ ٱللَّهَ أَعۡبُدُ مُخۡلِصٗا لَّهُۥ دِينِي فَٱعۡبُدُواْ مَا شِئۡتُم مِّن دُونِهِۦ﴾) بگو: تنها خدا را میپرستم و بس، و عبادت و طاعتم را برای او خالص میگردانم. اما شما هر چه را که میخواهید به جای او پرستش کنید. همان طور که فرموده است: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ لَآ أَعۡبُدُ مَا تَعۡبُدُونَ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٞ مَّا عَبَدتُّمۡ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ﴾ بگو: «ای کافران! آنچه را که شما میپرستید من نمیپرستم. و شما نیز نمیپرستید آنچه را که من میپرستم. و نه من آنچه را شما میپرستید، میپرستم. و نه شما آنچه را من میپرستم، میپرستید. دین خودتان برای خودتان، و دین خودم برای خودم.» (﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِيهِمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾) بگو: «زیانکاران واقعی کسانی هستند که خود و خاندانشان را در روز قیامت زیانبار کردهاند.» خود را از پاداش محروم کردهاند و سبب شدهاند تا گرفتار عذاب سخت شوند، و میان خود و خانوادههایشان جدایی افکنده و به شدّت غمگین گشتهاند، و زیانشان بزرگ است. (﴿أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِينُ﴾) بدان که این است زیان آشکار، و هیچ زیانی مانند آن نیست. زیانی است پیوسته که بعد از آن فایدهای عایدشان نخواهد شد، بلکه پس از آن هیچ آرامشی نخواهند دید.
(16) سپس شدّت بدبختی آنان را بیان کرد و فرمود: (﴿لَهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ ظُلَلٞ مِّنَ ٱلنَّارِ﴾) از بالای سرشان قطعههایی از عذاب به مانند ابرهای بزرگ قرار دارد، و در زیر پاهایشان نیز چنین است. (﴿ذَٰلِكَ﴾) حالتی که از عذاب اهل جهنّم بیان کردیم؛ چیزی است که خداوند به وسیلۀ آن بندگانش را به سوی رحمت خویش سوق میدهد. (﴿يُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ يَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ﴾) یعنی عذابی که خداوند برای شقاوتمندان آماده کرده است را انگیزهای قرار داده که بندگانش را به تقوا و پرهیزگاری فرا خواند، و آنها را از آنچه که سبب گرفتار شدن به عذاب میشود باز دارد. پس پاک است خداوندی که بر بندگانش در هر چیزی رحم کرده، و راههایی را که انسان را به خدا میرساند برایشان هموار گردانده است و آنها را تشویق نموده است تا این راهها را درپیش بگیرند، و آنها را به هرآنچه که مردم به آن علاقه دارند و دلها با آن آرامش مییابند تشویق نموده است. و آنها را از انجام کارهای ناشایست به شدّت نهی کرده، و اسبابی که آنها را از این کارها باز میدارد برایشان بیان نموده است.
(17) بعد از آنکه خداوند متعال احوال مجرمان را بیان کرد، حالت و ثواب کسانی را که به سوی او روی آوردهاند، بیان نمود و فرمود: (﴿وَٱلَّذِينَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ أَن يَعۡبُدُوهَا﴾) و کسانی که از عبادت طاغوت دوری گزیدهاند. منظور از طاغوت در اینجا پرستش غیر الله است، پس آنها از پرستش آن پرهیز میکنند. و این یکی از بهترین و زیباترین شیوههای برحذر داشتن از سوی خداوند حکیم و علیم است؛ زیرا مدحی که در اینجا وارد شده است، شامل هر کسی است که از عبادت طاغوت پرهیز کرده باشد. (﴿وَأَنَابُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ﴾) و با عبادت خدا و خالص گرداندن عبادت و طاعت برای خدا، رو به سوی او آوردهاند. پس انگیزههای آنان از پرستش بتها برگشته است، و به سوی پرستش خداوند روی آوردهاند. و از شرک و گناهان روی برتافتهاند، و بر یگانه پرستی و طاعت خدا ماندگار شدهاند. (﴿لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ﴾) اینان را مژدهای است، مژدهای که اندازه و حالت آن را جز کسی که آن را به ایشان ارزانی نموده است نمیداند. و این شامل مژده در زندگی دنیاست، که نام نیک از آنان برجای میماند، و صاحب رؤیای صادقانه خواهند بود و از توجّه و عنایات خدا برخوردار خواهند شد. به گونهای که از این رهگذر احساس خواهند کرد که خداوند میخواهد آنها را در دنیا و آخرت مورد تکریم قرار دهد. و آنان در آخرت به هنگام مردن و در قبر و در روز قیامت هم مژده دارند، و آخرین مژده آن است که خداوند اعلام میدارد برای همیشه از آنان راضی است و در بهشت با امن و امان به سر میبرند و از لطف پروردگار بهرهمند میشوند. وقتی خبر داد که اینها مژده دارند، خداوند به پیامبر فرمان داد تا به آنها مژده بدهد، و صفتی را که به خاطر آن سزاوار بشارت میگردند بیان کند. پس فرمود: (﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ)) به آن بندگانم مژده بده.
(18) ((ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓ﴾) آنها که سخنها را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند. و این شامل هر سخنی میشود. پس آنها هر سخنی را میشنوند تا آنچه را که باید برگزید و آنچه را که باید از آن پرهیز کرد تشخیص دهند. بنابراین از روی خرد و درایت خویش بهترین سخن را پیروی میکنند. و بهترین سخنها به طور مطلق کلام خدا و کلام پیامبرش میباشد. همان طور که در این سوره فرموده است: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ كِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا﴾ خداوند بهترین سخن را فرو فرستاده است؛ کتابی همگون. در این آیه نکتهای هست و آن اینکه وقتی خداوند از کسانی خبر داد که مورد ستایش قرار گرفتهاند و فرمود که آنها سخنها را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند. انگار گفته میشود که راه شناخت بهترین سخن چیست تا متصف به صفت خردمندان باشیم و بدانیم هر کس بهترین سخن را ترجیح داد و از آن پیروی کرد از خردمندان است؟ گفته میشود: آری! بهترین سخن چیزی است که خداوند بدان تصریح کرده است: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ كِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا﴾ خداوند بهترین سخن را فرو فرستاده است؛ کتابی همگون. (﴿ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُ﴾) کسانی که سخنها را میشنوند آنگاه از بهترینش پیروی میکنند، ایشان کسانی هستند که خداوند آنها را به سوی بهترین اخلاق و اعمال هدایت کرده است. (﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾) و ایشان خردمنداناند؛ یعنی دارای عقلهای درست میباشند. و نشان خردورزی آنها این است که خوب و بد را تشخیص داده، و آنچه را که باید برگزینند، برگزیدهاند. و این علامت برخورداری از عقل است، بلکه خردمندی نشانهای جز این ندارد. پس کسی که میان گفتهها تشخیص نمیدهد و خوب و بد آن را نمیداند، از زمرۀ کسانی نیست که دارای عقلهای درست هستند. و کسی که تشخیص میدهد امّا شهوت بر عقلش غالب میآید و عقلش تابع شهوت و میلش میگردد و در نتیجه بهترین را ترجیح نمیدهد، چنین فردی ناقص العقل است.
(19) کسی که به سبب ادامه دادن راه گمراهی و عناد و کفر، فرمان عذاب دربارۀ او قطعی و محقق گشته است، نمیتوانی او را هدایت نمایی. و نمیتوانی کسی را که به طور قطع در جهنّم است، نجات بدهی.
(20) امّا توانگری و رستگاری واقعی از آنِ پرهیزگاران است، همان کسانی که خداوند انواع نعمتها را برایشان آماده کرده است، و به نیکی آنان را مورد تکریم قرار میدهد. (﴿لَهُمۡ غُرَفٞ مِّن فَوۡقِهَا غُرَفٞ مَّبۡنِيَّةٞ﴾) آنان منازلی عالی و بلند و آراسته دارند. و از جمله زیباییِ آن، این است که بیرونِ آنها از داخلشان دیده میشود و داخلشان از بیرون دیده میشود. و چنان بلند هستند که چون ستارهای که بعد از افول ستارگان دیگر در افق شرقی یا غربی دیده میشود دیده میشوند. بنابراین فرمود: (﴿مِّن فَوۡقِهَا غُرَفٞ مَّبۡنِيَّةٞ﴾) این قصرها روی هم ساخته شدهاند، و از طلا و نقره ساخته شدهاند و ملاط آن مشک است. (﴿تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾) از زیر آن جویباران رواناند، رودهایی که خروشاناند و باغهای سرسبز و شکوفا و درختان زیبا را آبیاری میکنند، و این درختان میوههای خوشمزه و رسیدهای را به بار میآورند. (﴿وَعۡدَ ٱللَّهِ لَا يُخۡلِفُ ٱللَّهُ ٱلۡمِيعَادَ﴾) این وعدۀ خداست، و خداوند به پرهیزگاران این وعده را داده است و حتماً به آن وفا خواهد کرد. پس آنان باید از خصلتهای ناشی از پرهیزگاری کاملاً برخوردار باشند تا پاداششان را به طور کامل به آنها بدهد.
(21) خداوند خردمندان را یادآور میشود که از آسمان آبی فرو میفرستد، سپس این آب را به صورت چشمه در دل زمین قرار میدهد که به آسانی میجوشد و بیرون آورده میشود. (﴿ثُمَّ يُخۡرِجُ بِهِۦ زَرۡعٗا مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهُۥ﴾) سپس به وسیلۀ آن کشتزارهای گوناگونی میرویاند، ازقبیل: گندم و ذرّت و جو و برنج و غیره، (﴿ثُمَّ يَهِيجُ﴾) سپس به هنگامی که این کشتزارها میرسند و کامل میگردند، نیز آنگاه که آفتی آنها را فرا میگیرد پژمرده میشوند، (﴿فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ يَجۡعَلُهُۥ حُطَٰمًا﴾) پس آنها را زرد میبینی، آنگاه آنها را خشک و پرپر میسازد. (﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكۡرَىٰ لِأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾) بیگمان در این امر برای خردمندان پندی است، و با آن عنایت و لطف پروردگارشان را نسبت به بندگانش به یاد میآورند که او این آب را در دسترس آنها قرار داده، و در انبارهای زمین آن را بر حسب مصلحت بندگان انبار کرده است. و با این، کمال قدرت الهی را به یاد میآورند و میدانند که او مردگان را زنده مینماید همان گونه که زمین را پس از پژمرده شدنش زنده میکند. نیز درمییابند کسی که چنین کاری را کرده است، سزاوار عبادت و پرستش میباشد. بار خدایا! ما را از خردمندانی بگردان که از آنها به خوبی یاد کردهای؛ و با عقلهایی که به آنها بخشیدهای آنان را هدایت نموده؛ و از اسرار کتاب خود و نشانههای شگفت خویش، چیزهایی به آنان نشان دادهای که دیگران به آن دست نیافتهاند. بیگمان تو بسیار بخشایندهای.
(22) آیا کسی که خداوند دلش را برای پذیرش اسلام گشاد و فراخ کرده است، و برای فرا گرفتن احکام خدا و عمل کردن به آن مهیّا است و شادمان و دارای بینش است، و خدا او را چنین توصیف مینماید: (﴿فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِۦ﴾) او از جانب پروردگارش بر نوری قرار دارد، آیا چنین فردی مانند کسی است که این گونه نیست؟ (﴿فَوَيۡلٞ لِّلۡقَٰسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكۡرِ ٱللَّهِ﴾) پس وای بر کسانی که دلهایشان با کتاب خدا نرم نمیگردد واز آیات قرآن پند نمیپذیرد، وبا ذکر خدا دلهایشان آرام نمیگیرد. بلکه دلهایشان از پروردگارشان رویگردان بوده و به دیگران روی آورده است. پس اینها هلاکت و شر بزرگی در انتظارشان است. (﴿أُوْلَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ﴾) اینان در گمراهی آشکاری به سر میبرند، و چه گمراهی بزرگتر از گمراهیِ کسی است که از سرور خود روی برتافته است؟ و از سعادت کامل که روی آوردن به مولاست، رویگردان شده؛ و به خاطر ترک ذکر الهی سنگدل شده، و به چیزی روی آورده که به او زیان میرساند؟!
(23) خداوند از کتابی که نازل فرموده خبر داده و میفرماید: (﴿أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ﴾) بهطور مطلق بهترین سخن است، پس بهترین سخن کلام خداست، و بهترین کتابی که نازل شده است قرآن است. و چون بهترین میباشد، معلوم است که کلمات آن فصیحترین و روشنترین کلمات هستند، و مفاهیم آن بزرگترین مفاهیم میباشد، چون قرآن در لفظ و معنی بهترین سخن است، و در زیبایی و هماهنگی و متضاد نبودن همگون و همانند است. و هرچند در آن تدبر و تفکر شود ـ حتی اگر در معانی ریز و مبهم نیز تأمّل شود ـ هماهنگی آن بیشتر دیده میشود که ناظران را به شگفتی میاندازد، و به طور قطع یقین حاصل میکنند که چنین کلامی فقط از سوی خداوند حکیم و علیم است. منظور از تشابه در اینجا همین است. اما اینکه فرموده است: ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞ﴾ او خدایی است که کتاب را بر تو نازل کرده است؛ بخشی از آن آیات محکمات [=روشن و واضح] هستند، که اینها اساس کتاب میباشند؛ و بخشی دیگر متشابهات هستند. منظور از متشابهات در اینجا آیاتی است که بسیاری از مردم آنها را اشتباه میفهمند، و تنها زمانی معنی این آیات فهمیده میشود که به محکمات برگردانده شوند، آن وقت است که اشتباه رفع میگردد. بنابراین فرمود: ﴿مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞ﴾ فقط برخی از آیات قرآنی متشابه هستند. ولی در این آیه همۀ قرآن را متشابه قرار داده؛ یعنی همۀ آن در زیبایی همگون است، چون فرموده است: (﴿أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ﴾) بهترین سخن است. قرآن مرکّب از سورهها و آیات است که همه با یکدیگر همگوناند. (﴿مَّثَانِيَ﴾) که داستانها و احکام و وعده و وعید، و صفات نیکوکاران و صفات بدکاران، و نامها و صفات خدا در آن تکرار شده است. و این از زیبایی و شکوه قرآن است. خداوند متعال از آنجا که میدانست بندگان به مفاهیم قرآنی نیازمندند؛ مفاهیمی که دلها را تزکیه مینماید و اخلاق را به کمال میرساند، و میدانست که این مفاهیم برای دلها، بسان آب برای آبیاری درختان است. پس همان طور که اگر زمان آبیاری آنها به تاخیر بیفتد، در آنها کمبودی پدید میآید بلکه چه بسا تلف شوند و از بین بروند؛ نیز هر گاه بیشتر آبیاری گردند، زیباتر میشوند و انواع میوههای سودمند را به بار میآورند. دلها نیز همیشه نیازمندند که مفاهیم کلام خدا بر آنها عرضه شود، و اگر یک مفهوم در تمام قرآن یک بار تکرار گردد، به طور شایسته به دل راه پیدا نمیکند و نتیجه نمیدهد. از این رو من در این تفسیر این شیوۀ زیبا را در پیش گرفتهام، و در هیچ جا نمیبینی که در تفسیرِ یک مطلب [موضوع را] به جایی دیگر حواله داده باشم، بلکه در هرجا آیۀ مورد نظر را به طور کامل تفسیر کردهام بدون اینکه مشابه آن را که قبلاً از آن بحث شده است مورد توجّه قرار دهم. گرچه در بعضی جاها تفسیر آیهای را به صورت مشروحتر آوردهایم؛ چرا که فایدۀ بیشتری میرساند. و این گونه برای کسی که قرآن را میخواند و در آیات آن تدبر مینماید، شایسته است که در همه جا تدبر نماید و هیچ جایی را بدون تدبر رها نکند؛ زیرا با این کار، خیر فراوان و فایدۀ زیادی به دست میآورد. و از آنجا که قرآن با این عظمت وشکوه در دلهای خردمندانِ راه یافته، اثر میگذارد خداوند متعال فرمود: (﴿تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ﴾) کسانی که از پروردگارشان میترسند، از شنیدن آن لرزه بر اندام میشوند، چون در آن انسانها به صورت هراسناکی از عذابهای الهی برحذر داشته شدهاند. (﴿ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ﴾) سپس به هنگام بحث از امید و تشویق، دلها و پوستهایشان آرام میگیرد. پس قرآن گاهی انسانها را بر انجام عمل خیر تشویق مینماید، و گاهی آنها را از عمل بد باز میدارد. (﴿ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ﴾) تاثیر قرآن در آنها ـ که خداوند آن را ذکر کرد ـ هدایتی است از جانب خدا که به بندگانش میرسد، و از جملۀ فضل و احسان خدا بر آنهاست. (﴿يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُ﴾) خداوند به سبب آن هر کس را از بندگانش که بخواهد هدایت مینماید. و احتمال دارد که منظور از (﴿ذَٰلِكَ﴾) این باشد: قرآنی که برایتان توصیف کردیم، (﴿هُدَى ٱللَّهِ﴾) هدایت و رهنمون الهی است که جز این راهی برای رسیدن به خدا نیست. (﴿يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُ﴾) به وسیلۀ آن هرکس از بندگانش که نیتش صحیح و سالم باشد، هدایت مینماید. ﴿يَهۡدِي بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ﴾ خداوند به وسیلۀ آن، هرکس را که از خشنودی او پیروی نماید، به راههای سلامتی هدایت میکند، (﴿وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ﴾) و هر کس را که خدا گمراه سازد، هیچ هدایتگر و راهنمایی نخواهد داشت. چون هیچ راهی نیست که انسان را به خدا برساند جز توفیق الهی؛ و توفیق، زمانی به دست میآید که انسان به کتاب خدا روی بیاورد. پس وقتی این کار انجام نشد، راهی برای هدایت نیست، و جز گمراهی آشکار و شقاوت خوار کننده چیزی نخواهد بود.
(24) آیا کسی که خداوند او را هدایت کرده، و به وی توفیق داده است تا راهی را درپیش بگیرد که او را به سرای بهشت میرساند؛ و کسی که در گمراهی است و بر عناد خود ادامه میدهد تا اینکه به قیامت آمده و عذاب بزرگ او را فرا گرفته و آن را با چهره و صورت که شریفترین عضو است و کوچکترین عذاب در آن اثر میکند از خود دور مینماید ـ چرا که دست و پای او با زنجیر بسته شدهاند ـ برابر هستند؟ (﴿وَقِيلَ لِلظَّٰلِمِينَ﴾) و کسانی که با کفر ورزیدن و انجام گناهان بر خود ستم کردهاند، مورد سرزنش قرار گرفته و به آنان گفته میشود: (﴿ذُوقُواْ مَا كُنتُمۡ تَكۡسِبُونَ﴾) بچشید کیفر کارهایی را که کردهاید.
(25) (﴿كَذَّبَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾) امّتهایی که پیش از ایشان بودند، همانند آنها پیامبران را تکذیب کردند، (﴿فَأَتَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَشۡعُرُونَ﴾) در نتیجه عذاب خدا از جایی که نمیدانستند گریبانگیرشان شد. به هنگامی که در ابتدای روز بودند، یا به هنگام خواب نیمروز عذاب به سراغشان آمد.
(26) (﴿فَأَذَاقَهُمُ ٱللَّهُ ٱلۡخِزۡيَ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾) خداوند به سبب این عذاب، خواری و رسوایی را در زندگی دنیا به آنان چشاند؛ پس آنها نزد خدا و نزد خلق خدا رسوا شدند. (﴿وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَكۡبَرُۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ﴾) و قطعاً عذاب آخرت بزرگتر است، اگر بدانند. پس اینها باید از تکذیب بپرهیزند؛ چون اگر ادامه دهند، به عذابی گرفتار خواهند شد که تکذیب کنندگان پیشین به آن گرفتار آمدند.
(27) خداوند متعال خبر میدهد که در این قرآن هر مَثَلی را آورده است؛ مثَل اهل خیر و اهل شر، مثَل توحید و شرک، و مَثَلهایی که حقایق اشیا را به ذهن آدمی نزدیک میسازند، و حکمت این امر آن است که (﴿لَّعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ﴾) باشد مخاطبان قرآن پند پذیرند؛ و به هنگامی که حق را برایشان توضیح میدهیم، آن را بشناسند و به آن عمل کنند.
(28) (﴿قُرۡءَانًا عَرَبِيًّا غَيۡرَ ذِي عِوَجٖ﴾) این قرآن را به زبان عربی نازل کردهایم که دارای الفاظ و واژههایی واضح و روشن و معانیی سهل و میسور است، به ویژه برای عربها. (﴿غَيۡرَ ذِي عِوَجٖ﴾) به هیچ وجهی، خلل و کاستی بدان راه ندارد؛ نه در الفاظش و نه در معانیاش. و این مبین آن است که قرآن در اوج اعتدال و توازن قرار دارد. همچنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡكِتَٰبَ وَلَمۡ يَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ قَيِّمٗا﴾. ستایش خداییرا سزاست که این کتاب را بر بندۀ خویش نازل کرد، و هیچ کژی در آن ننهاد؛ کتابی راست و درست. (﴿لَّعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ﴾) باشد که تقوای خدا را پیشه کنند؛ چرا که راه تقوای علمی و عملی را به واسطۀ این قرآن که دارای الفاظ و معانی واضح و آشکاری است و در اوج اعتدال و توازن قرار دارد، برای آنان هموار کردهایم؛ قرآنی که در آن هر نوع مَثَلی آورده شده است.
(29) سپس مثالی را برای شرک و توحید بیان داشت و فرمود: (﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلٗا فِيهِ شُرَكَآءُ مُتَشَٰكِسُونَ﴾) خداوند مثالی زده است: مردی را که بردۀ شریکانی است. افراد زیادی با هم شریک هستند و با هم در یک امر و در یک حالت اتفاق ندارند تا آن برده راحت باشد، بلکه اربابان او به مشاجره و منازعه دربارۀ او مشغولاند؛ هر یک خواستهای دارد که میخواهد آن را اجرا کند، و دیگران هم خواستههای دیگری دارند. پس در مورد حالت این مرد با این شریکان که با هم اختلاف دارند چه گمان میبری؟ (﴿وَرَجُلٗا سَلَمٗا لِّرَجُلٍ﴾) و مردی که فقط بردۀ یک نفر است و منظور و مراد آقای خود را میداند، و در راحتی کامل به سر میبرد. (﴿هَلۡ يَسۡتَوِيَانِ مَثَلًا﴾) آیا این دو مرد برابر و یکساناند؟ نه، برابر نیستند. همچنین مشرک، شریکان زیادی دارد که با هم اتفاق ندارند؛ گاهی این را به فریاد میخواند، گاهی آن را. پس او آرامش ندارد و قلبش در هیچ جایی اطمینان پیدا نمیکند. اما موحّد و یکتاپرست که طاعت و عبادت خویش را برای پروردگارش خالص نموده است، خداوند او را از تشویش خاطر رهایی بخشیده است، و در راحتی و آرامش کامل بهسر میبرد. (﴿هَلۡ يَسۡتَوِيَانِ مَثَلًا ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ﴾) آیا این دو برابر و یکساناند؟ نه. پس ستایش خدا را سزاست که حق را از باطل جدا نموده و جاهلان را راهنمایی کرده است. (﴿بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ﴾) بلکه بیشتر آنها نمیدانند به سبب شرکورزی خود به چه عذابی گرفتار میشوند.
(30) (﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ﴾) همۀ شما حتماً میمیرید، ﴿وَمَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِكَ ٱلۡخُلۡدَۖ أَفَإِيْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ﴾ و پیش از تو برای هیچ انسانی زندگی جاودانگی را مقرّر نکردهایم، آیا اگر تو بمیری، آنها برای همیشه خواهند ماند؟
(31) (﴿ثُمَّ إِنَّكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عِندَ رَبِّكُمۡ تَخۡتَصِمُونَ﴾) سپس شما روز قیامت در آنچه با هم اختلاف داشتید، نزد پروردگارتان به نزاع و کشمکش خواهید پرداخت، و خداوند با حکم دادگرانۀ خویش میان شما داوری میکند، و به هر یک طبق عملش سزا و جزا میدهد. ﴿أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُ﴾ خداوند کارهایی را که کردهاند برشمرده است و آنها آن را فراموش کردهاند.
(32) خداوند متعال در حالی که [تکذیب کنندگان را] برحذر میدارد، خبر میدهد و میفرماید: هیچ کس ستمکارتر از کسی نیست که (﴿كَذَبَ عَلَى ٱللَّهِ﴾) بر خداوند دروغ ببندد و چیزهایی را به او نسبت دهد که شایستۀ شکوه او نیست. یا به دروغ ادّعای پیامبری کند، یا به دروغ خبر دهد که خداوند متعال چنین گفته، یا چنان خبر داده یا به فلان چیز حکم کرده است. پس این در این فرمودۀ الهی داخل است که میفرماید: ﴿وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ﴾ و اینکه از روی نادانی چیزهایی را به خداوند نسبت دهید که نمیدانید. و اگر از روی نادانی نباشد، پس آن بسیار زشتتر و قبیحتر است. (﴿وَكَذَّبَ بِٱلصِّدۡقِ إِذۡ جَآءَهُۥٓ﴾) و هیچ کس ستمکارتر از کسی نیست که حقی را دروغ انگارد که با نشانههای فراوان نزد او آمده است. پس تکذیب او ستم بزرگی است. چون او با تکذیب خویش، حق را پس از آنکه برای او روشن شده، رد کرده است. پس اگر بر خدا دروغ بندد و حقیقت را هم تکذیب کند، این خود، ظلم مضاعف است.(﴿أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡكَٰفِرِينَ﴾) آیا در جهنّم جایگاهی برای کافران وجود ندارد که از آنها انتقام گرفته شود، و حق خدا از هر ستمگر و کافری گرفته شود؟! ﴿إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ﴾ بیگمان شرک ستم بزرگی است.
(33) وقتی که به دروغگوی تکذیب کننده، و جنایت و کیفرش پرداخت، از راستگوی تصدیق کننده و پاداشش ذکر به میان آورد و فرمود: (﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ﴾) و کسی که حقیقت و راستی را در سخن و کردارش با خود آورد. پیامبران و جانشینانشان در این داخل هستند؛ کسانی که در سخنشان در رابطه با اخبار و احکام خدا راست گفتهاند، و نیز در خصلتهای صدقی که داشتند [راست گفتهاند]. (﴿وَصَدَّقَ بِهِۦٓ﴾) و حقیقت و راستی را باور داشته و تصدیق کرده است. چون گاهی انسان راستی و حقیقت را با خود میآورد امّا به آن باور ندارد، و به سبب خود بزرگبینیاش، و یا به علّت حقیر شمردن کسی که حقیقت را میگوید و آن را آورده است، آن را تصدیق نمیکند، بنابراین کسی مورد ستایش قرار میگیرد که حتماً دارای صفت «صدق» و «تصدیق» باشد. پس راستگویی آن فرد، نشانگر دانش و عدالت اوست؛ و تصدیقش، نشانۀ فروتنی میباشد. (﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ﴾) کسانی که توفیق یافتهاند تا هر دو چیز را داشته باشند؛ اینان پرهیزگاران واقعیاند، چون همۀ خصلتهای پرهیزگاری، به صداقت و راستی و تصدیق آن بر میگردد.
(34) (﴿لَهُم مَّا يَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾) آنان هر آنچه را بخواهند، نزد پروردگارشان دارند؛ پاداشی که هیچ چشمی آن را ندیده، و هیچ گوشی آن را نشنیده، و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. پس همۀ آنچه که اراده و خواست آنها باشد؛ از انواع لذّتها برایشان فراهم و آماده خواهد بود. (﴿ذَٰلِكَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِينَ﴾) این است پاداش نیکوکاران؛ کسانی که خدا را چنان عبادت میکنند که انگار او را میبینند، و اگر او را نمیبینند او آنها را میبیند؛ و کسانی که با بندگان خدا به نیکویی رفتار مینمایند.
(35) (﴿لِيُكَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ وَيَجۡزِيَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾) عمل انسان سه حالت دارد؛ یا بدتر است یا بهتر است و یا نه بدتر و نه بهتر. نوع سوّم نوع مباح است که پاداش و کیفری به آن تعلّق نمیگیرد. و بدتر همۀ گناهان هستند، و بهتر همۀ طاعات و عبادتها میباشند. پس با این توضیح، معنی آیه روشن میشود. و اینکه خداوند میفرماید: (﴿لِيُكَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ﴾) تا خداوند بدترینِ آنچه را که کردهاند ـیعنی گناهان صغیرۀ آنها را به سبب نیکوکاری و پرهیزگاریشانـ ببخشاید. (﴿وَيَجۡزِيَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾) و پاداششان را به پاس نیکوترینِ آنچه که میکردهاند ـیعنی به پاس همۀ نیکیهایشانـ به آنها بدهد، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَظۡلِمُ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖۖ وَإِن تَكُ حَسَنَةٗ يُضَٰعِفۡهَا وَيُؤۡتِ مِن لَّدُنۡهُ أَجۡرًا عَظِيمٗا﴾ بیگمان، خداوند به اندازۀ ذرّهای ستم نمیکند؛ و اگر نیکی باشد، آن را چند برابر مینماید، و از جانب خویش پاداش بزرگی میدهد.
(36) (﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِكَافٍ عَبۡدَهُۥ﴾) آیا یکی از مصادیق کرم و لطف و عنایت خداوند به بندهاش؛ بندهای که او را بندگی نموده و از دستورش اطاعت نموده و از نواهیاش پرهیز کرده است، این نیست که خداوند او را کافی باشد؟! به ویژه کاملترین بندۀ خدا محمّد صلی الله علیه وسلم که خداوند او را در امر دین و دنیا کفایت خواهد کرد؛ و هرکس را که به او سوء قصد نماید، از او دور میسازد. (﴿وَيُخَوِّفُونَكَ بِٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦ﴾) آنان تو را از کسانی جز خدا میترسانند. تو را از بتها و انبازان میترسانند که اینها به تو زیانی خواهند رساند، این طرز فکر از گمراهی و سرکشی آنها سرچشمه میگیرد. (﴿وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ﴾) و هر کس را که خدا گمراه سازد، هیچ هدایتگری ندارد.
(37) ((وَمَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّضِلٍّ﴾) و هرکس را که خدا هدایت کند هیچ گمراه کنندهای ندارد. چون هدایت و گمراه ساختن به دست خداوند متعال است. و او خدایی است که هرچه بخواهد میشود، و هرآنچه نخواهد نمیشود. (﴿أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِعَزِيزٖ﴾) آیا خدا چیره نیست؟! آری! او دارای عزّت و چیرگی کامل است، و بر هرچیزی غالب است، و با قدرت و توانمندیاش بندهاش را کفایت میکند، و مکر و توطئۀ آنها را از او دور مینماید. (﴿ذِي ٱنتِقَامٖ﴾) و از کسی که از فرمان او سرپیچی کند، انتقام میگیرد. پس، از آنچه که باعث کیفر و عذاب خدا میشود، بپرهیزید.
(38) اگر از این گمراهانی که تو را از چیزهای به جز خداوند میترسانند، بپرسی و دلیلی علیه آنان اقامه نمایی و بگویی: (﴿مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾) چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ به هیچ شیوهای آفرینش آسمانها و زمین را به معبودهای خود نسبت ندادند. (﴿لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾) خواهند گفت: خداوند به تنهایی آنها را آفریده است. (﴿قُلۡ أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِيَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ كَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ﴾) پس، بعد از آنکه قدرت خداوند روشن شد، با تاکید بر ناتوانی معبودهایشان به آنها بگو: مرا خبر دهید که اگر خدا بخواهد زیان و گزندی به من برساند ـ هر زیانی که باشد ـ آیا معبودهای شما میتوانند، آن زیان را کاملاً از من دور سازند و یا آن را تقلیل دهند؟ (﴿أَوۡ أَرَادَنِي بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِكَٰتُ رَحۡمَتِهِۦ﴾) و اگر خدا بخواهد در حق من لطف و مرحمتی را روا بدارد و سودی در دین یا دنیا عاید من شود، آیا آنها میتوانند مانع رحمت خدا شوند و از رسیدن آن به من جلوگیری نمایند؟! خواهند گفت: نه، آنها زیان را دور نخواهند کرد، و نمیتوانند رحمت را باز دارند. و بعد از آنکه دلیل قاطع روشن شد که تنها خداوند معبود است و او مخلوقات را آفریده و تنها او سود و زیان میدهد؛ و غیر او از هر جهت، از آفریدن و زیان رساندن و نفع رساندن عاجز هستند؛ با طلب نمودن یاری و کفایت خدا و طلبِ دفع مکر و توطئههای آنان بگو: (﴿حَسۡبِيَ ٱللَّهُۖ عَلَيۡهِ يَتَوَكَّلُ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ﴾) خدا مرا کافی است، و توکّل کنندگان فقط بر او توکّل مینمایند؛ یعنی تکیهکنندگان در به دست آوردن منافع خود، و دور شدن زیانها از خود، بر او تکیه مینمایند. پس کسی که «کافی بودن» برای اوست، او مرا کافی است؛ مرا در برابر همۀ آنچه که برایم مهمّ است، و یا برایم مهم نمیباشد، کافی است.
(39) (﴿قُلۡ يَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَكَانَتِكُمۡ﴾) ای پیامبر! به آنها بگو: ای قوم من! به همان شیوه و حالتی که برای خود پسندیدهاید و آن عبارت از پرستش کسی است که سزاوار پرستش نیست و اختیاری ندارد، عمل کنید. (﴿إِنِّي عَٰمِلٞ﴾) من هم به چیزی عمل میکنم که شما را به سوی آن دعوت کردهام، و آن عبارت است از اخلاص و اطاعت و عبادت فقط برای خدا. (﴿فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ﴾) پس خواهید دانست که سرانجام و عاقبت به سود چه کسی خواهد بود
(40) ((مَن يَأۡتِيهِ عَذَابٞ يُخۡزِيهِ ﴾) و چه کسی عذاب خوار کننده در دنیا به سراغش خواهد آمد. (﴿وَيَحِلُّ عَلَيۡهِ عَذَابٞ مُّقِيمٌ﴾) و در آخرت عذاب جاویدان و همیشگی که از او برطرف نمیشود، گریبانگیرش میگردد. این تهدید بزرگی است برای آنها، و خود میدانند که مستحق عذاب جاویدان هستند، امّا ظلم و عناد مانع از ایمان آوردنشان شده بود.
(41) خداوند متعال خبر میدهد که او قرآن را که در اخبار و اوامر و نواهیاش، مشتمل بر حق و حقیقت است، و برای کسی که بخواهد به خدا و سرای کرامت برسد، اساس هدایت و وسیلۀ رسیدن [به خدا] میباشد، بر پیامبرش نازل کرده است. نیز خداوند متعال خبر میدهد که به وسیلۀ نزول قرآن، حجّت بر همۀ جهانیان اقامه شده است. (﴿فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيۡهَا﴾) و هرکس در پرتو نور قرآن راهیاب شود و از اوامر آن پیروی نماید، فایدۀ هدایت شدن و پیروی نمودن به خود او برمیگردد؛ و هرکس بعد از آنکه راه راست برای او روشن گردید گمراه گردد، زیان گمراهیاش به خودش برمیگردد، و به خدا زیانی نمیرساند. (﴿وَمَآ أَنتَ عَلَيۡهِم بِوَكِيلٍ﴾) و تو بر آنان نگهبان نیستی که اعمالشان را ثبت و ضبط نمایی، و آنها را بر آن محاسبه کنی، و بر آنچه میخواهی مجبورشان سازی. بلکه تو فقط رسانندهای هستی که آنچه را به آن فرمان یافتهای به آنان میرسانی، و وظیفهات را انجام میدهی.
(42) خداوند متعال خبر میدهد که او به تنهایی در حالت بیداری و خواب بندگانش و در حالت مرگ و زنده بودنشان تصرّف مینماید: (﴿ٱللَّهُ يَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ﴾) خداوند روحها را قبض مینماید. قبض روح دو نوع است: قبض بزرگ و قبض کوچک. در اینجا منظور قبض بزرگ است، و آن مرگ میباشد. اینکه خداوند خبر داده است که او خودش ارواح را قبض میکند، با این منافاتی ندارد که او فرشتۀ مرگ و همکارانش را گماشته تا ارواح را قبض نمایند، همانطور که فرموده است: ﴿قُلۡ يَتَوَفَّىٰكُم مَّلَكُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِي وُكِّلَ بِكُمۡ﴾ بگو: «آن فرشتۀ مرگ که بر شما گماشته شده، جانهایتان را میستاند.» ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا يُفَرِّطُونَ﴾ «تا اینکه مرگ به سراغ یکی از شما بیاید، فرستادگان ما روح او را قبض میکنند، و آنها کاستی نمیورزند.» چون خداوند متعال از این نظر کارها را به خود نسبت میدهد که او آفرینندۀ مدبر است. و از این نظر، امور را به اسباب آن نسبت میدهد که از سنّتهای الهی و حکمت او این است برای هر امری سببی را قرار داده است. و اینکه میفرماید: (﴿وَٱلَّتِي لَمۡ تَمُتۡ فِي مَنَامِهَا﴾) نیز ـ به هنگام خواب ـ آن دسته از ارواح را که نمردهاند، قبض مینماید. این قبض، قبض کوچک است، به عبارتی دیگر مرگ کوچک است. (﴿فَيُمۡسِكُ ٱلَّتِي قَضَىٰ عَلَيۡهَا ٱلۡمَوۡتَ﴾) و آنگاه از میان آن دو دسته از ارواح، دستۀ اول را که فرمان مرگشان را صادر کرده است، نگاه میدارد؛ و این ارواح کسانی است که مردهاند یا خداوند فرمان مرگشان را درحالی که خواب هستند صادر کرده است. (﴿وَيُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّى﴾) و گروه دوم ارواح که هنوز فرمان مرگشان صادر نشده است، به تن بازمیگرداند تا زمانی که روزی خود را کامل گردانند و اجلشان فرا برسد. (﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ﴾) بیگمان در این امر برای اندیشمندان نشانههای روشنی است که بر کمال توانمندی خداوند و اینکه مردگان را پس از مرگشان زنده خواهد کرد دلالت میکند. این آیه دلیلی است بر اینکه روح و نفس، جسمی است که قائم به ذات خود میباشد، و جوهر آن با جوهر بدن فرق میکند. و دلیلی است بر اینکه روح، آفریده شده و تحت تدبیر پروردگار است و خداوند آن را میستاند ونگاه میدارد، و باز به تن برمیگرداند. و ارواح زندگان در برزخ، همدیگر را ملاقات میکنند و گرد هم آمده و با یکدیگر گفتگو مینمایند. پس آنگاه خداوند ارواح زندگان را برمیگرداند، وارواح مردگان را نگاه میدارد.
(43) خداوند متعال کار کسانی را که به جای او میانجیهایی را برگزیدهاند، و دست به دامان آنها میشوند، و از آنها میخواهند، و آنها را پرستش میکنند، تقبیح نموده و میفرماید: (﴿قُل﴾) [ای پیامبر!] با بیان جهالت آنها و اینکه شفیعانی را برگزیدهاند که سزاوار هیچ عبادتی نیستند، به آنان بگو: (﴿أَوَلَوۡ كَانُواْ لَا يَمۡلِكُونَ شَيۡٔٗا وَلَا يَعۡقِلُونَ﴾) آیا اگر چیزهایی را که میانجی و متصرف در امور میدانید، به اندازۀ ذرّهای، و نه کمتر از آن، نه در آسمانها و نه در زمین ندارند، بلکه فهم و شعوری ندارند که به سبب آن سزاوار ستایش شوند، چون آنها جماداتی از سنگ و درخت و تمثالها بوده، و مردگانی بیش نیستند. پس آیا کسی که چنین چیزهایی را پرستش کند عقل دارد؟! یا از گمراهترین و نادانترین مردم میباشد، و ستم او از ستم همه بزرگتر است؟
(44) (﴿قُلۡ لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗا﴾) به آنان بگو: شفاعت؛ سراسر از آن خداست، چون اختیار همه در دست اوست. و هر شفاعتکنندهای که باشد از خدا میترسد، و هیچ کس جز با اجازۀ او نمیتواند سفارش و میانجیگری کند. پس هر گاه بخواهد بر بندهاش رحم نماید، به شفاعتکنندۀ بزرگوار اجازه میدهد تا نزد او شفاعت کند؛ و این رحمتی است که خداوند در حق شفاعت کننده و کسی که برای او شفاعت میشود روا میدارد. سپس تاکید کرد که شفاعت؛ همگی برای خداست: (﴿لَّهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) همۀ آنچه از ذات و کار و صفت که در آسمانها و زمین است، از آن او میباشد. پس باید شفاعت را از کسی خواست که اختیار آن را دارد. و عبادت فقط برای او انجام شود. (﴿ثُمَّ إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾) سپس به سوی او برگردانده میشوید، پس آن کس را که عبادت و طاعت او را خالص کرده باشد، پاداش فراوان میدهد؛ و هرکس را که برای او شریک قرار داده باشد، عذاب هولناک میدهد.
(45) خداوند حالت مشرکین و آنچه را که شرکشان اقتضاء مینماید، بیان میدارد و میفرماید: (﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ﴾) هرگاه خداوند به تنهایی یاد شود، و یگانگی او بیان گردد، و اینکه باید عبادت و طاعت فقط برای او انجام پذیرد، و معبودهایی که بهجز خدا پرستش میگردند رها شوند، مشرکین دلگیر و متنفّر گشته، و این را به شدّت ناپسند میدانند. (﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ﴾) و هرگاه بتها و انبازها یاد شوند، و مردمان به پرستش و ستایش آنها فرا خوانده شوند، (﴿إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ﴾) بهناگاه مشرکان از اینکه معبودهایشان یاد شدهاند، و به دلیل اینکه شرک با امیال و خواستههایشان موافق است، شاد و خوشحال میگردند؛ و این بدترین و زشتترین حالت است، اما وعدۀ آنها روز قیامت است. در آن روز، حساب پس خواهند داد و مشاهده خواهند کرد که آیا معبودهایشان- که آنان را به جای خدا، به فریاد میخواندند- به آنها سودی میرسانند یا نه؟
(46) بنابراین فرمود: (﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) بگو: خداوندا! ای پدید آورنده و مدبّر آسمانها و زمین! (﴿عَٰلِمَ ٱلۡغَيۡبِ﴾) ای آن که از عالم غیب و آنچه که از چشم و دانش ما پنهان است آگاهی! (﴿وَٱلشَّهَٰدَةِ﴾) و ای کسی که به آنچه آشکار است و ما مشاهدهاش میکنیم، به آن نیز آگاهی! (﴿أَنتَ تَحۡكُمُ بَيۡنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُواْ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَ﴾) تو میان بندگانت در آنچه در آن اختلاف میکردند، داوری میکنی. و یکی از بزرگترین اختلافها، اختلاف موحّدان مخلص است؛ کسانی که میگویند: آنچه بر آن هستند حق است، و در آخرت پاداش نیک دارند، و برای دیگران چنین پاداشی وجود ندارد. مشرکین به شدّت اختلاف دارند که به جای تو همتایان و بتهایی را به خدایی گرفتهاند، و چیزهایی را با تو برابر قرار دادهاند که هیچ ارزشی ندارند، و بینهایت از تو عیب جویی میکنند، و به هنگام ذکر معبودهایشان شاد شده، و به هنگام یاد و ذکر تو متنفّر و دلگیر میگردند؛ با وجود این ادعا میکنند که آنها بر حق هستند و دیگران بر باطل، و اینها پاداش نیک دارند. خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبِِٔينَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلۡمَجُوسَ وَٱلَّذِينَ أَشۡرَكُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ يَفۡصِلُ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ﴾ بیگمان، خداوند میان مؤمنان و یهودیان و صابئان و نصاری و مجوس و مشرکان در روز قیامت داوری میکند؛ بیگمان، خداوند بر هر چیزی حاضر و گواه است. سپس از داوری میان آنها نیز خبر داده و فرموده است: ﴿هَٰذَانِ خَصۡمَانِ ٱخۡتَصَمُواْ فِي رَبِّهِمۡۖ فَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ قُطِّعَتۡ لَهُمۡ ثِيَابٞ مِّن نَّارٖ يُصَبُّ مِن فَوۡقِ رُءُوسِهِمُ ٱلۡحَمِيمُ يُصۡهَرُ بِهِۦ مَا فِي بُطُونِهِمۡ وَٱلۡجُلُودُ وَلَهُم مَّقَٰمِعُ مِنۡ حَدِيدٖ﴾ این دو طرف، دربارۀ پروردگارشان به منازعه پرداختهاند. پس کسانی که کفر ورزیدهاند، لباسهایی از آتش دارند و آب داغ از بالای سرهایشان بر آنان ریخته میشود که رودهها و آنچه در شکمشان است و پوستهایشان را ذوب میکند، و آنان گرزهایی آهنین دارند. تا اینکه میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُدۡخِلُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ يُحَلَّوۡنَ فِيهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَلُؤۡلُؤٗاۖ وَلِبَاسُهُمۡ فِيهَا حَرِيرٞ﴾ بیگمان، خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وارد باغهایی از بهشت مینماید که از زیر کاخهای آن رودها روان است. و آنها در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته میشوند، و لباسهایشان در آنجا ابریشم است. و میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ﴾ کسانی که ایمان آورده و ایمانشان را با هیچ ستمی [=شرکی] نیالودهاند، ایشان در امنیّت و آسایش خواهند بود و اینانند راهیافتگان.﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُ﴾ بیگمان هر کس برای خدا شریک قایل شود، خداوند بهشت را بر او حرام نموده، و جایگاهش آتش جهنّم است. پس در این آیه، عموم آفرینش خدا و دانش و حکم و داوری کلّی و فراگیرش در میان بندگانش بیان شده است. پس قدرت او که همۀ مخلوقات از آن پدید آمده است، و علم فراگیرش که همه چیز را در احاطه دارد، بر این دلالت مینماید که او میان بندگانش داوری خواهد کرد، و آنان را پس از مرگشان زنده میکند، و از اعمال نیک و بد، و مقدار کیفر و پاداش آن آگاهی دارد. و آفرینش او نشانگر علم و آگاهیاش میباشد. ﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ﴾ آیا خدای آفریننده، اوضاع و احوال بندگانش را نمیداند؟
(47) وقتی خداوند بیان کرد که او میان بندگانش داوری میکند، و نیز سخن مشرکین و زشتی آن را بیان داشت، انگار مردم علاقهمند شدند که بدانند خداوند در روز قیامت با مشرکان چه کار خواهد کرد؟ پس خبر داد که آنان (﴿سُوٓءِ ٱلۡعَذَابِ﴾) سختترین و فجیعترین عذاب را خواهند داشت، همانطور که در دنیا سختترین و زشتترین سخنان کفر آمیز را بر زبان آوردند. و اگر همۀ آنچه از طلا و نقره و مروارید و حیوانات و درختان و کشتزارهایی که در زمین است و همۀ ظروف آن و مانند آن را در اختیار داشته باشند، سپس در روز قیامت آن را بدهند تا از عذاب خدا رهایی یابند، از آنها پذیرفته نمیشود؛ و هیچ چیزی عذاب خدا را از آنها دور نمیسازد. ﴿يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ﴾ روزی که هیچ مال و فرزندی فایده نمیدهد، مگر کسی که با دلی سالم به نزد خدا بیاید. (﴿وَبَدَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مَا لَمۡ يَكُونُواْ يَحۡتَسِبُونَ﴾) و از جانب خدا چنان خشم و عذاب بزرگی برای آنها آشکار میشود که گمانش را نمیبردند؛ زیرا آنها در مورد خود قضاوت دیگری میکردند.
(48) (﴿وَبَدَا لَهُمۡ سَئَِّاتُ مَا كَسَبُواْ﴾) و چیزهایی برایشان آشکار میشود که آنها را ناراحت میکند، و این به خاطر کارهای بدشان است که انجام دادهاند. (﴿وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ﴾) و وعید و عذابی که آن را به مسخره میگرفتند، آنها را فرا میگیرد.
(49) خداوند متعال از حالت انسان و طبیعت او خبر میدهد که هرگاه گزندی از قبیل: بیماری یا سختی و یا اندوه به وی برسد، (﴿دَعَانَا﴾) با اصرار ما را به فریاد میخواند تا آنچه را که به او رسیده است دور سازیم، (﴿ثُمَّ إِذَا خَوَّلۡنَٰهُ نِعۡمَةٗ مِّنَّا﴾) سپس وقتی که از سوی خود نعمتی به او عطا کنیم، و زیان را از وی دور سازیم، و سختیاش را برطرف نماییم، آنگاه به پروردگارش کفر میورزد و ناسپاسی میکند. (﴿قَالَ إِنَّمَآ أُوتِيتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢ﴾) میگوید: خداوند این نعمت را، بر این اساس که شایسته و سزاوار آن هستم به من داده است؛ چون من پیش خدا ارزشمندم. یا اینکه میگوید: این نعمت را بنا بر دانشی که خودم داشتهام، و راههای به دست آوردن آن را میدانستهام به دست آوردهام. خداوند متعال میفرماید: (﴿بَلۡ هِيَ فِتۡنَةٞ﴾) بلکه این نعمت، آزمایشی است که خداوند به وسیلۀ آن، بندگانش را میآزماید تا بنگرد که چه کسی سپاس او را میگزارد و چه کسی ناسپاسیاش میکند؟! (﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ﴾) ولی بیشتر مردم نمیدانند، بنابراین آزمایش را هدیه و بخششی میشمارند، و خیر محض را با آنچه که ممکن است سبب خیر یا شر شود اشتباه میگیرند.
(50) خداوند متعال میفرماید: (﴿قَدۡ قَالَهَا ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾) قطعاً کسانی که پیش از ایشان بودند، سخن ایشان را بر زبان آوردهاند، (﴿إِنَّمَآ أُوتِيتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢ﴾) و گفتهاند که این نعمت از روی دانشی که داشتهایم به ما عطا شده است. پس همواره تکذیبکنندگان، اعتراف نکردن به نعمت پروردگارشان را از یکدیگر به ارث میبرند، و گمان میبرند که خداوند حقّی بر آنها ندارد. و این کار همواره شیوۀ آنها بوده تا اینکه هلاک میشوند. (﴿فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ﴾) امّا وقتی عذاب به سراغ آنها آمد، آنچه به دست آورده بودند عذاب را از آنها دفع نکرد و به آنها سودی نبخشید.
(51) (﴿فَأَصَابَهُمۡ سَئَِّاتُ مَا كَسَبُواْ﴾) پس آنان کیفر کارهایی را که کرده بودند، دیدند. (﴿وَٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ سَيُصِيبُهُمۡ سَئَِّاتُ مَا كَسَبُواْ﴾) و کسانی از اینان هم که ستم کردهاند، کیفر کردار ناپاکشان گریبانگیرشان خواهد گردید. پس آنها از اینان بهتر نیستند، و برائت آنان در هیچ کتابی آسمانی ثبت و ضبط نشده است.
(52) وقتی بیان داشت که آنها فریب مال و دارایی را خوردهاند، و به سبب جهالت خود گمان بردهاند که داشتن مال، نشانۀ خوب بودن حالت صاحب دارایی و مال است، به آنها خبر داد که برخورداری از رزق و روزی خداوند بر این چیز دلالت نمیکند و (﴿أَنَّ ٱللَّهَ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقۡدِرُ﴾) خداوند روزی را برای هرکس از بندگانش ـ چه صالح باشد چه ناصالح ـ گسترده و فراوان مینماید، و برای هرکس از بندگانش ـ خواه صالح باشد خواه ناصالح ـ روزی را کم میگرداند. پس روزیِ خداوند، میان همۀ مخلوقات مشترک است. ولی ایمان و عمل صالح، فقط مخصوص بهترین مردمان میباشد. (﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ﴾) بیگمان در فراوان نمودن روزی، و کم کردن آن، برای گروهی که ایمان میآورند نشانههای مهمّی است؛ چون آنها میدانند که این امر به حکمت و رحمت خدا برمیگردد، و او حالت بندگانش را بهتر میداند. پس گاهی روزیِ آنان را کم مینماید، و این کار را از روی لطف و رحمتی که نسبت به آنها دارد انجام میدهد؛ چون اگر روزی آنان را گسترده و فراوان کند، در زمین فساد و تباهی میورزند؛ پس خداوند در این امر، صلاح دینی بندگان را-که اساس سعادت و رستگاریشان است- رعایت میکند.
(53) خداوند به آن دسته از بندگانش که گناهان زیادی را مرتکب شدهاند خبر میدهد که فضل و بخشش او گسترده است، و آنها را تشویق میکند تا به سوی او بازگردند، قبل از آنکه این کار را نتوانند انجام بدهند. پس فرمود: (﴿قُلۡ﴾) ای پیامبر! و ای کسی که به جای پیامبر به دین خدا دعوت میکنی! از جانب پروردگار به بندگان خبر بده و بگو: (﴿يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ﴾) ای بندگان من که با ارتکاب گناهان، و تلاش و حرکت در مسیر ناخشنودی خداوند، بر خود اسراف کردهاید! (﴿لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِ﴾) از رحمت خداوند ناامید نشوید؛ و با ناامیدی، خود را به هلاکت اندازید؛ و نگویید که گناهان ما زیاد گشته، و عیبهای ما روی هم انباشته شده است، و راهی برای نجات ما وجود ندارد، و گناهان ما زدوده نخواهند شد، و به سبب این فکر، همچنان بر گناهان اصرار ورزید، و توشهای از آنچه پروردگار مهربان را خشمگین مینماید جمعآوری نکنید. بلکه پروردگار خود را با نامهایی که بر کرم و لطف و بخشش او دلالت میکنند بشناسید. و بدانید که (﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًا﴾) خداوند همۀ گناهان از قبیل: شرک و قتل و زنا و ربا و ظلم و دیگر گناهان کبیره و صغیره را میآمرزد. (﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ﴾) بیگمان او بسیار آمرزگار و بس مهربان است؛ یعنی آمرزش و رحمت صفت او است، دو صفتی که لازم او هستند و از ذات او جدا نمیشوند، و همواره آثار این دو صفت در فرایند هستی جریان دارد، و هر موجودی را فرا میگیرد. در همۀ اوقات، خیرات را سرازیر مینماید؛ و نعمتها و بخششها را پی در پی در پنهان و آشکار بر بندگان سرازیر میدارد، و بخشیدن را از ندادن بیشتر دوست دارد، و رحمت او بر خشم وی پیشی گرفته است. اما رحمت و مغفرت او اسبابی دارند که با آنها به دست میآیند، و اگر بنده این اسباب را فراهم نکند، دروازۀ رحمت و آمرزش را به روی خود بسته است. و بزرگترین سبب به دست آوردن رحمت و آمرزش -بلکه تنها سببی که موجب این دو چیز است- بازگشت به سوی خدا به وسیلۀ توبۀ واقعی، و با دعا و زاری و عبادت و بندگی میباشد. پس بشتابید به سوی این سبب بزرگ و راه نجات!
(54) بنابراین خداوند متعال به بازگشت و شتافتن به سوی خود دستور داد و فرمود: (﴿وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ﴾) و با دلهایتان به سوی پروردگار خود باز گردید، و با اعضا و جوارح خود تسلیم او شوید. هرگاه انابت به تنهایی ذکر شود، اعمال جوارح هم در آن داخل است؛ و هرگاه انابت و تسلیم با هم بیان شوند، معنی همین گونه است که بیان کردیم. (﴿إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ﴾) این بیانگر اهمیّت اخلاص است، و اینکه اعمال ظاهری و باطنی بدون اخلاص سودمند نیستند. (﴿مِن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ﴾) پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید و نتوان آن را دفع کرد. (﴿ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ﴾) و دیگر کمک و یاری نشوید. انگار در اینجا این سؤال مطرح میشود که انابت و تسلیم شدن چیست؟ و جزئیات و کارهای آنان چه میباشد؟.
(55) پس خداوند متعال پاسخ داد و فرمود: (﴿وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم﴾) از بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است، پیروی کنید، از قبیل: اعمال باطنی که شما را به آن امر نموده است مانند محبّت خدا، و ترس از خدا، و امیدوار بودن به او، و خیرخواهی برای بندگان، و ترک نمودن آنچه با این موارد مخالف است. و اعمال ظاهری مانند نماز و زکات و حج و صدقه و انواع نیکوکاریها و امثال آن چیزی است که خداوند به آن فرمان داده، و آن بهترین چیزی است که از سوی پروردگار برای ما فرو فرستاده شده است. پس کسی که در این کارها از دستورات پروردگارش اطاعت میکند، به سوی او بازگشته و تسلیم شده است. (﴿مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ﴾) پیش از آنکه ناگهان عذاب به سراغ شما بیاید، و شما ناآگاه باشید. و همۀ اینها، تشویق به شتاب ورزیدن در انجام امور خیر و غنیمت شمردن فرصت است.
(56) سپس خداوند بندگان را برحذر داشت، و آنها را اندرز گفت و فرمود: (﴿أَن تَقُولَ نَفۡسٞ يَٰحَسۡرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنۢبِ ٱللَّهِ﴾) به غفلت خود ادامه ندهند، مبادا روزی برسد که در آن روز پشیمان شوند و پشیمانی دیگر سودی ندارد. و تا اینکه کسی نگوید: وای بر من به خاطر کوتاهیای که در حق خدا کردم، (﴿وَإِن كُنتُ لَمِنَ ٱلسَّٰخِرِينَ﴾) و افسوس که در دنیا قیامت را به مسخره میگرفتم تا اینکه آن را به صورت آشکار مشاهده کردم.
(57) (﴿أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِي لَكُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِينَ﴾) «لو» در اینجا به معنی آرزو کردن است؛ یعنی کاش خداوند مرا هدایت میکرد، و از پرهیزگاران میشدم؛ و از عقاب در امان میماندم، و سزاوار پاداش میگشتم. و به معنی شرط نیست؛ چون اگر شرطیه باشد، به معنی این است آنها با قضا و قدر بر گمراهی خود احتجاج میکردند، و این دلیل باطلی است، و در روز قیامت هر دلیل باطلی پوچ و نابود میگردد.
(58) (﴿أَوۡ تَقُولَ حِينَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِي كَرَّةٗ فَأَكُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ﴾) یا وقتی عذاب را ببیند و به وارد شدن آن یقین نماید، بگوید: «ای کاش بازگشتی به دنیا برایم میسّر بود تا از نیکوکاران باشم.» خداوند متعال میفرماید این چیز ممکن و سودمند نیست، بلکه اینها آرزوهای باطلی است که حقیقت ندارد. چون اگر بنده به دنیا باز گردانده شود، برای او روشنگری فراتر از روشنگر اول وجود نخواهد داشت.
(59) (﴿بَلَىٰ قَدۡ جَآءَتۡكَ ءَايَٰتِي فَكَذَّبۡتَ بِهَا وَٱسۡتَكۡبَرۡتَ وَكُنتَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾) آری! نشانهها و آیات من -که بر حق دلالت میکنند و در آن تردیدی نیست- نزد تو آمدند؛ ولی آنها را دروغ انگاشتی، و از پیروی کردن از آن متکبّرانه سر باز زدی، و از کافران گشتی. پس طلب بازگشت به دنیا بیهوده است. ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ﴾ و چنانچه آنها به دنیا باز گردانده شوند، باز به سوی چیزهایی میروند که از آن نهی شدهاند، و ایشان دروغگویانند.
(60) خداوند از رسوایی و خواری کسانی خبر میدهد که بر او دروغ بستهاند و میفرماید: چهرههایشان در روز قیامت سیاه میشود، انگار شبهای تاریکاند، و حاضرین در محشر آنها را از روی چهرههای سیاهشان میشناسند. پس حق روشن و درخشان میباشد، انگار صبح است. و همانطور که آنها چهرۀ حق را با دروغ سیاه کردند، خداوند نیز چهرههایشان را سیاه مینماید، و کیفر از نوع عملشان میباشد. پس آنان چهرههایشان سیاه است، و در جهنّم عذاب سختی دارند. بنابراین فرمود: (﴿أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡمُتَكَبِّرِينَ﴾) آیا برای آنان که از پذیرفتن حق متکبرانه سر باز زده؛ و از روی خود بزرگ بینی از عبادت پروردگار روی برتافته و بر خدا دروغ بستهاند، در جهنّم جایگاهی نیست؟ آری! هست. سوگند به خدا در جهنّم کیفر و رسوایی و عذابی هست که سراپای متکبّران را فرا میگیرد، و حق از آنها ستانده میشود. دروغ گفتن بر خداوند، شامل دروغ بستن بر او در شریک قرار دادن برای اوست؛ و فرزند و همسر قایل شدن برای او؛ و خبر دادن از او به آنچه که شایستهاش نیست، میشود. و نیز ادّعای دروغین نبوّت، و گفتن سخنی دروغین در شریعت خدا و ادّعا کردن که، این سخن را پیامبر خدا گفته است، را شامل میگردد.
(61) وقتی حالت متکبّران را بیان کرد، حالت پرهیزگاران را نیز ذکر نمود و فرمود: (﴿وَيُنَجِّي ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ بِمَفَازَتِهِمۡ﴾) و خداوند پرهیزگاران را به سبب نجاتشان رهایی میبخشد، چون آنها وسیلۀ نجات را -که تقوای الهی است- به همراه دارند. تقوا، وسیلۀ رهایی از سختیها و مشکلات است. (﴿لَا يَمَسُّهُمُ ٱلسُّوٓءُ﴾) عذابی به آنها نمیرسد که رنجورشان سازد، (﴿وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ﴾) و غمگین و اندوهگین نمیگردند. پس دچار شدن به عذاب، و ترس و هراس آن را از آنها نفی کرد، و این بیانگر آن است که آنها در امنیت کامل به سر میبرند. و این امنیت ادامه خواهد یافت تا اینکه آنان را به سرای ایمن بهشت میرساند، و در آنجا از هر رنج و امر ناپسندی ایمن خواهند بود، و از نعمتهای تر و تازه برخوردار خواهند شد، و میگویند: ﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَذۡهَبَ عَنَّا ٱلۡحَزَنَۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٞ شَكُورٌ﴾ ستایش خداوندی را سزاست که اندوه را از ما دور کرد؛ بیگمان، پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است.
(62) خداوند از عظمت و کمال خود خبر میدهد که موجب ضرر و خسارت کسی میشود که به او کفر ورزیده است. پس میفرماید: (﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ﴾) خداوند آفرینندۀ همه چیز است. این عبارت و امثال آن که در قرآن بسیار آمده است، بر این دلالت مینماید که هر چیزی ـ به جز ذات خداوند و نامها و صفاتش ـ مخلوق هستند. پس در این آیه سخن کسانی که میگویند: «بعضی از مخلوقات قدیم هستند» رد شده است. فلاسفه میگویند: زمین و آسمانها قدیماند. کسان دیگری هم یافت میشوند که میگویند: «ارواح قدیم هستند.» و امثال این گفتههای باطل که متضمن بیاثر نمودن صفتِ آفرینندگی خداوند در آفریدههایش است. و کلام خدا مخلوق نیست؛ چون کلام، صفت متکلم است، و خداوند با نامها و صفاتش اوّل و ازلی است، و قبل از او چیزی نبوده است. استدلال معتزله به این آیه و امثال آن -مبنی بر اینکه کلام خدا مخلوق است- از بزرگترین جهالتهاست. چون خداوند همیشه و همواره با نامها و صفاتش بوده است، و هیچ صفتی از صفاتش حادث نیست که بعداً پدید آمده باشد، و هیچگاه صفت او تعطیل نمیشود. به دلیل اینکه خداوند از ذات بزرگوارش خبر داده که او همۀ جهان بالا و پایین را آفریده، و بر هر چیزی نگهبان است، و این مستلزم آن است که خداوند باید کاملاً مراقب و آگاه باشد، و بر آنچه که مراقب آن است، قدرت کامل داشته باشد تا بتواند در آن تصرّف نماید و آن را حفظ کند. نیز باید حکمت و شناخت داشته باشد و انواع تصرّفات را بداند تا در آن تصرّف و تدبیر نماید، و همان کاری را در آن انجام دهد که شایستهتر است. پس نگهبان بودن و مراقبت، جز با داشتن این اوصاف کامل نمیگردد؛ و اگر در یکی از این موارد نقصی مشاهده شود، نقص در نگهبانی به حساب میآید. و معلوم است که خداوند بر همه چیز نگهبان است، و این بیانگر آن است که علم و آگاهی او همه چیز را احاطه نموده است، و از قدرت و تدبیر و فرزانگی کامل و غیر قابل تصوّری برخوردار است، و هر چیزی را در جای مناسب آن قرار میدهد.
(63) (﴿لَّهُۥ مَقَالِيدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) کلیدهای علم و آگاهی و تدبیر آسمانها و زمین از آن اوست. پس ﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾ هر رحمتی که خداوند برای مردم بگشاید، هیچ باز دارندهای ندارد؛ و هر آنچه که نگاه دارد، هیچ فرستندهای برای آن نیست؛ و او توانای با حکمت است. وقتی عظمت خود را بیان کرد که اقتضا مینماید دلها از توقیر او لبریز گردند، نیز حالت کسی را بیان کرد که قضیه را بر عکس نموده و قدر خداوند را نمیشناسد، پس فرمود: (﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ﴾) و کسانی که آیات و نشانههای خدا را که بر حق و یقین و صراط مستقیم دلالت مینمایند؛ باور نداشته و به آن کفر ورزیدهاند، (﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ﴾) ایشان زیانکاراناند؛ زیرا بندگی و عبودیت و اخلاص و ذکر و طاعت خدا را که موجب اصلاح دل و زبان و سایر اعضای آدمی است، از دست دادهاند؛ و در عوض اینها هر آن چیزی را که دلها و جسمها را فاسد میکند، به میان آورده؛ و باغهای بهشت را از دست داده، و در عوض آن عذاب دردناک را به دست آوردهاند.
(64) (﴿قُلۡ أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّيٓ أَعۡبُدُ أَيُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ﴾) ای پیامبر! به این جاهلانی که تو را به سوی عبادت غیر خداوند فرا میخوانند بگو: ای نادانان! آیا به من دستور میدهید که غیر از خدا را بندگی کنم؟! یعنی این فرمان از جهالت و نادانیتان سرچشمه گرفته است؛ و اگر شما علم و دانش داشتید -و میدانستید که خداوند از همۀ جهات کامل است، و همۀ نعمتها را به شما بخشیده، و او سزاوار عبادت است، نه کسی که از هر جهت ناقص میباشد و سود و زیانی نمیرساند- مرا به این فرمان نمیدادید.
(65) چون شرک ورزیدن به خدا، همۀ اعمال را نابود، و حالات را فاسد میکند. از این رو فرمود: (﴿وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ﴾) و همانا به تو و به همۀ پیامبران پیش از تو وحی شده است، (﴿لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ﴾) که اگر شرک ورزی، کردارت نابود میشود. (﴿عَمَلُكَ﴾) مفرد و مضاف است، و هر عملی را شامل میشود. پس در رسالت همۀ پیامبران آمده است که شرک ورزیدن همۀ اعمال را نابود میکند. همان طور که در سورۀ انعام وقتی که بسیاری از پیامبران را برشمرده در مورد آنها فرموده است: ﴿ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَلَوۡ أَشۡرَكُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾ این رهنمود خداست، خداوند هرکس را از بندگانش که بخواهد به وسیلۀ آن هدایت میکند؛ و اگر شرک ورزند، آنچه کردهاند نابود میشود. (﴿وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾) و دین و آخرت خود را از دست خواهی داد، و در هر دو سرا زیانمند خواهی شد. پس با شرک ورزیدن، اعمال نابود میشوند و آدمی سزاوار کیفر و عذاب میگردد.
(66) وقتی خبر داد که جاهلان او را فرمان میدهند تا شرک ورزد، و از زشتیِ سخن آنها خبر داد، پیامبر را به اخلاص امر نمود و فرمود: (﴿بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ﴾) بلکه فقط خدا را بپرست، و از سپاسگزاران باش؛ همانها که خدا را به خاطر توفیقی که به آنها عطا کرده است، سپاس میگزارند. پس همان طور که به خاطر نعمتهای دنیوی از قبیل: تندرستی و سلامتی جسم و فراهم شدن روزی و غیر از آن، شکر خداوند به جای آورده میشود، نیز به خاطر نعمتهای دینی مانند توفیق یافتن و اخلاص و پرهیزگاری باید شکر و ثنای خداوند را به جای آورد، بلکه نعمتهای حقیقی همان نعمتهای دینی هستند. و اگر انسان بیندیشد که این نعمتها از جانب خدا داده شدهاند و شکر آن را به جای آورد، از آفت خودپسندی سالم خواهد ماند، آفتی که بسیاری از عاملان و عبادتگزاران، به علّت جهالت خود به آن گرفتار میشوند. و اگر بنده حقیقت حال را بداند، از اینکه خداوند نعمتی را روزی وی کرده است، نه تنها دچار غرور و خودپسندی نمیشود، بلکه بیشتر سپاس خدا را به جای میآورد.
(67) خداوند متعال میفرماید: مشرکان، خداوند را به گونۀ شایسته ارج ننهادند؛ و او را آن گونه که باید تعظیم کنند، تعظیم ننمودند. بلکه چیزهایی را که در صفات و کارهایشان ناقص هستند، شریک او قرار دادند. پس صفات و کارشان از هر جهت ناقص است، و هیچ سود و زیان و دادن و ندادنی در دست آنها نیست، و هیچ اختیاری ندارند. و مشرکان، این مخلوقات ناقص را با آفریننده و پروردگار بزرگ برابر قرار دادند؛ خداوندی که از عظمت آشکار و قدرت چیرۀ او این است که همۀ زمین در روز قیامت در مشت او است، و آسمانها با وجود گستردگی و بزرگیشان با دست راست او در هم پیچیده میشوند. پس هرکس چیزی را با خداوند برابر قرار داده باشد، خداوند را آن گونه که شایسته است تعظیم نکرده است، و مسلّماً کسی که چنین کند از همه ستمکارتر است. (﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾) خداوند پاک و منزّه است از آنچه که برای او شریک قرار میدهند، و بسی برتر است.
(68) وقتی خداوند آنها را از عظمت خویش ترساند، آنان را هم از حالات روز قیامت بر حذر داشت و تشویق نمود. و فرمود: (﴿وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ﴾) و در صور دمیده میشود، و آن شاخ بزرگی است که جز خدا کسی اندازۀ بزرگی آن را نمیداند؛ امّا کسی که خداوند او را آگاه نموده است، کم و کیف آن را میداند. پس اسرافیل -علیه السلام- که از فرشتگان مقرّب الهی و یکی از حاملان عرش است، در آن میدمد. (﴿فَصَعِقَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾) و همۀ کسانی که در آسمانها و زمین هستند بیهوش میشوند یا میمیرند؛ یعنی همه وقتی دمیدن صور را میشنوند، از شدّت و عظمت آن -نیز از آنجا که میدانند این کار مقدمۀ قیامت است- پریشان میگردند. (﴿إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ﴾) مگر کسی که خدا بخواهد، از آنان که خداوند آنها را به هنگام دمیدن صور ثابت قدم میگرداند. پس آنها بیهوش نمیشوند مانند شهیدان یا برخی از آنها و دیگر کسانی که خدا بخواهد. و این نفخۀ اول، نفخۀ «صَعق» یا نفخۀ «فَزَع» نامیده میشود. (﴿ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخۡرَىٰ﴾) سپس بار دیگر در آن دمیده میشود، و این دمیدن برای رستاخیز است. (﴿فَإِذَا هُمۡ قِيَامٞ﴾) پس بهناگاه همگی از قبرهایشان به پا میخیزند تا زنده شوند و مورد محاسبه قرار گیرند، آفرینش جسم و ارواح آنها کامل میگردد، و چشمهایشان خیره میشود، (﴿يَنظُرُونَ﴾) نگاه میکنند که خداوند با آنان چه میکند؟
(69) (﴿وَأَشۡرَقَتِ ٱلۡأَرۡضُ بِنُورِ رَبِّهَا﴾) و زمین به نور پروردگارش روشن میشود. از این معلوم میگردد که انوار و روشناییهای دنیا در روز قیامت همه از بین میروند و نابود میشوند؛ چون خداوند خبر داده که خورشید بینور میگردد، و ماه از بین میرود، و ستارگان پراکنده میشوند، و مردم در تاریکی قرار میگیرند. پس در این هنگام، زمین به نور پروردگارش روشن میشود؛ هنگامی که خداوند تجلی میکند و برای داوری کردن میان انسانها پایین میآید. در این روز خداوند به خلق نیرو میدهد، و آنها را چنان پدید میآورد که قوی میشوند، و نور الهی آنها را نمیسوزاند و میتوانند او را ببینند؛ وگرنه، نور خداوند بزرگ است، و اگر آن را آشکار کند، عظمت او و نور چهرهاش، همۀ مخلوقات را میسوزاند. (﴿وَوُضِعَ ٱلۡكِتَٰبُ﴾) و کتابِ اعمال و دیوان آن نهاده میشود تا نیکیها و بدیهایی که در آن است بازبینی شود. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَوُضِعَ ٱلۡكِتَٰبُ فَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِينَ مُشۡفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَٰوَيۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡكِتَٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةٗ وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗاۗ وَلَا يَظۡلِمُ رَبُّكَ أَحَدٗا﴾ و کتاب اعمال نهاده میشود. پس گناهکاران را میبینی که از آنچه در آن است، ناراحتاند؛ و میگویند: «ای وای بر ما! چه شده این کتاب را که هیچ گناه کوچک و بزرگی را نگذاشته مگر اینکه آن را بر شمرده است؟» و آنچه را که کردهاند، حاضر میبینند؛ و پروردگارت بر هیچ کس ستم روا نمیدارد. و از روی کمال عدالت و دادگری به عمل کننده گفته میشود: ﴿ٱقۡرَأۡ كِتَٰبَكَ كَفَىٰ بِنَفۡسِكَ ٱلۡيَوۡمَ عَلَيۡكَ حَسِيبٗا﴾ کتاب اعمال خودت را بخوان؛ امروزه خودت برای اینکه حسابرس خود باشی کافی است. (﴿وَجِاْيٓءَ بِٱلنَّبِيِّۧنَ﴾) و پیامبران آورده میشوند تا در خصوص رساندن پیام الهی به امّتهایشان پرسیده شوند، و علیه آنها گواهی بدهند. (﴿وَٱلشُّهَدَآءِ﴾) و گواهان، اعم از فرشتگان و اعضای انسان و زمین آورده میشوند. (﴿وَقُضِيَ بَيۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ﴾) و به عدالت کامل و انصاف بزرگ میان آنها داوری میشود؛ چون این حسابی است که از جانب خدا صادر شده است؛ خدایی که به اندازۀ ذرّهای ستم نمیکند، و او همه چیز را احاطه کرده است. و کتاب او که لوح محفوظ است، همۀ کارهایی را که انسانها کردهاند در بر دارد. و فرشتگان؛ کسانی که از فرمان پروردگارشان سرپیچی نمیکنند، کارهایی را که انسانها کردهاند ثبت نمودهاند. و عادلترین گواهان بر این حکم شهادت دادهاند. پس کسی حکم و داوری مینماید که اندازۀ اعمال، و اندازۀ پاداش و کیفر آنها را میداند.
(70) آنگاه حکمی صادر میکند که خلق به آن گردن مینهند، و به ستایش و دادگری خداوند اعتراف میکنند، و به عظمت و علم و حکمت و رحمت او پی میبرند، و به چیزهایی از آن آگاه میشوند که به دلهایشان خطور نکرده است، و زبانهایشان توان بیان آن را ندارد. بنابراین فرمود: (﴿وَوُفِّيَتۡ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَا يَفۡعَلُونَ﴾) و به هر کسی جزای آنچه کرده است، به تمام و کمال داده میشود؛ و خدا به آنچه میکنند داناتر است.
(71) بعد از آنکه خداوند متعال بیان نمود که میان بندگانش حکم و داوری مینماید ـ بندگانی که آنها را آفریده، و به همه روزی داده، و به تدبیرشان پرداخته، و آنها را در دنیا و قیامت گردهم آورده ـ [تصریح نمود که] آنان را به هنگام پاداش و جزا دادن از یکدیگر جدا مینماید، همانطور که در دنیا، در ایمان و کفر و در تقوا و معصیت، با همدیگر فرق داشتند. پس فرمود: (﴿وَسِيقَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ﴾) و کافران با خشونت به سوی جهنّم برده میشوند. با شلّاقهای دردآور زده میشوند، و نگهبانان تند خو و سرسخت جهنّم آنها را میزنند، و به سوی بدترین زندان و بدترین جایگاه میبرند؛ و آن جهنّمی است که همۀ انواع عذاب را در خود دارد، و تمام انواع بدبختیها در آن وجود دارد، و هیچ نوع شادی در آن نیست. همان طور که میفرماید: ﴿يَوۡمَ يُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا﴾ روزی که به سوی آتش جهنّم رانده میشوند، چون از وارد شدن به آن امتناع میورزند. (﴿زُمَرًا﴾) یعنی به صورت گروههای متفرّق. هر گروه که کارهایشان همگون است، به سوی جهنّم رانده میشوند و یکدیگر را نفرین میکنند و از یکدیگر بیزاری میجویند. (﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا فُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾) تا اینکه به نزدیک جهنّم و کنار آن میرسند، آنگاه درهای جهنّم به روی آنان گشوده میشود تا در آنجا از آنان پذیرایی شود. (﴿وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَآ﴾) و نگهبانان جهنّم درحالی که آنها را به شقاوت، جاودانی و عذاب همیشگی مژده میدهند، و بهخاطر اعمالشان آنها را سرزنش میکنند؛ اعمالی که آنها را به این جایگاه زشت و هولناک رسانده است، میگویند: (﴿أَلَمۡ يَأۡتِكُمۡ رُسُلٞ مِّنكُمۡ﴾) آیا پیامبرانی از نوع خودتان که شما آنها را میشناختید، و راستگویی آنان را میدانستید، و میتوانستید از آنها فرا بگیرید و بیاموزید، به نزد شما نیامدند؟ (﴿يَتۡلُونَ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتِ رَبِّكُمۡ﴾)، آیههای پروردگارتان را که پیامبران را با آن فرستاده، و با روشنترین دلیلها بر حق و یقین دلالت میکردند بر شما بخوانند؟! (﴿وَيُنذِرُونَكُمۡ لِقَآءَ يَوۡمِكُمۡ هَٰذَا﴾) و شما را از رویاروئی چنین روزی بترسانند؟ یعنی این ایجاب میکرد که شما از آنها پیروی کنید؛ و با پیشه کردن پرهیزگاری، خود را از عذاب این روز بر حذر دارید، اما حالت شما به خلاف این بود. (﴿قَالُواْ بَلَىٰ﴾) آنها با اعتراف به گناهانشان، و اینکه حجّت خدا بر آنها اقامه شده است میگویند: آری! پیامبرانِ پروردگار ما با آیات و حجتهای الهی نزد ما آمدند، و نهایت روشنگری را برای ما کردند، و ما را از این روز برحذر داشتند، (﴿وَلَٰكِنۡ حَقَّتۡ كَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾) ولی فرمان عذاب بر کافران قطعی و ثابت است؛ یعنی به سبب کفر ورزیدنشان به آیات خدا، فرمان عذاب بر آنها قطعی است؛ و این عذاب قطعی، برای هرکسی است که به آیات خدا کفر ورزد، و آنچه را که پیامبران آوردهاند انکار نماید. پس آنها به گناهان خود، و به اینکه حجت بر آنها اقامه شده، اعتراف کردند.
(72) به حالت توهین به آنها گفته میشود: (﴿ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ﴾) به درهای دوزخ وارد شوید. پس هر گروه -از دری که مناسب آنان است، و مطابق با عملشان میباشد- وارد میگردند. (﴿خَٰلِدِينَ فِيهَا﴾) برای همیشه در آن هستند و از آن بیرون آورده نمیشوند، و یک لحظه از عذاب آنها کاسته نمیگردد، و به آنان مهلت داده نمیشود. (﴿فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَكَبِّرِينَ﴾) پس چه بد است جایگاه متکبران؛ آتش جایگاه آنهاست؛ چون آنها با خود بزرگ بینی حق را نپذیرفتند، پس خداوند به آنها سزایی از نوع عملشان داد، و آنها را خوار و ذلیل و رسوا گرداند.
(73) سپس از اهل بهشت سخن به میان آورد و فرمود: (﴿وَسِيقَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ﴾) و کسانی که با یگانهپرستی و عمل به طاعت خدا، پرهیزگاری را پیشه کردهاند، با اکرام و بزرگداشت، (﴿إِلَى ٱلۡجَنَّةِ زُمَرًا﴾) گروه گروه و در حالی که شاد هستند -و هر گروهی با دستههای دیگری است که عملش با آن مناسب میباشد- به سوی بهشت بر مرکبهای برگزیده سوق داده میشوند. (﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا﴾) تا اینکه به آستانۀ بهشت و منازل زیبا میرسند، و نسیم آن بر آنها میوزد، و زمانِ همیشه ماندن و بهرهمند شدن از نعمتهای آن فرا میرسد، (﴿وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾) و درهای بهشت برای بزرگداشت آنان به رویشان گشوده میشود، (﴿وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَا سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡ طِبۡتُمۡ﴾) و نگهبانانش با تبریک و خوش آمد گفتن به آنها میگویند: «سلام بر شما.» یعنی از هر آفت و بدی سالم و به دور هستید، و دلهایتان با شناخت و محبّت خدا و ترس از او پاک گردیده، و زبانهایتان با ذکر او، و اعضا و جوارحتان با اطاعت او پاک شده است. (﴿فَٱدۡخُلُوهَا خَٰلِدِينَ﴾) پس به سبب پاکیتان، وارد آن شوید درحالی که در آنجا جاودانه خواهید بود؛ چون بهشت، سرای پاکیزگی و پاکی است، و جز پاکان کسی وارد آن نمیشود. در مورد جهنّم فرمود: (﴿فُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾) و در مورد بهشت فرمود: (﴿وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾) و «واو» را اضافه کرد که اشاره به این مطلب است که اهل جهنّم به محض اینکه به جهنّم میرسند، بدون اینکه مهلتی داده شوند، درهای آن به رویشان گشوده میگردد؛و باید به روی آنها گشوده شود و به محض رسیدن آنها باز گردد، تا گرما و شدّت عذاب آن را بیشتر احساس کنند. اما بهشت، سرای گرانقدری است که جز کسی که مقدمات آن را فراهم آورده است به آن وارد نمیشود؛ با وجود این آنها برای وارد شدن به آن، به شفاعت بزرگوارترین شفاعتکنندگان نیاز دارند؛ و به محض رسیدنشان درهای آن گشوده نمیشود. بلکه از خداوند میخواهند تا محمّد صلی الله علیه وسلم برای آنها نزد او شفاعت کند، و پیامبر صلی الله علیه وسلم شفاعت میکند. و این آیات دلیلی بر این است که بهشت و جهنّم درهایی دارند که گشوده و بسته میشوند، و هر یک نگهبانانی دارند. و آن دو سرایی هستند که فقط کسی وارد آن میشود که سزاوار آن باشد، به خلاف سایر سراها.
(74) (﴿وَقَالُواْ﴾) آنها به هنگام وارد شدن به بهشت و قرار گرفتن در آن، ستایش پروردگارشان را -به سبب آنچه به آنها بخشیده، و آنها را هدایت نموده است- به جای میآورند و میگویند: (﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ﴾) ستایش خداوندی راست که وعدهاش را در حق ما محقّق ساخت؛ یعنی بر زبان پیامبرانش به ما وعده داد که اگر ایمان آوریم و صالح شویم، ما را وارد بهشت خواهد کرد. پس وعدهای که به ما داده بود، بهطور کامل به آن وفا کرد، (﴿وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّةِ حَيۡثُ نَشَآءُ﴾) و سرزمین بهشت را به ما داد، به گونهای که هرجا بخواهیم در آن جای میگیریم، و هر نعمتی از آن بخواهیم برمیداریم، و هیچ چیزی برای ما ممنوع نیست. (﴿فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ﴾) پس چه نیک است پاداش نیکوکاران؛ کسانی که با طاعت از پروردگارشان در زمان کوتاه و ازمیان رفتنی دنیا تلاش کردند، و در مقابل آن به چنین خیر بزرگ و پایداری دست یازیدند. و این سرای بهشت است که در حقیقت سزاوار ستایش است که خداوند در آن بندگان برگزیدهاش را مورد اکرام قرار میدهد، و خداوند بخشنده و بزرگوار آن را به عنوان جایگاه مهمانی آنها پسندیده است، و به بالاترین و بهترین صورت آن را ساخته، و با دست خود نهال آن را کاشته، و از رحمت و کرامت خویش آن را سرشار نموده است که با بهرهمندی از آن، هر اندوهگینی شاد میگردد، و ناراحتیاش ازمیان میرود، و صفا و سرورش کامل میگردد.
(75) (﴿وَتَرَى ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ﴾) و در آن روز بزرگ، فرشتگان را خواهی دید، (﴿حَآفِّينَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ﴾) که گرداگرد عرش حلقه زدهاند؛ یعنی در خدمت پروردگارشان ایستادهاند، و گرد عرش او جمع شدهاند، و در برابر شکوه او فروتن، و به کمال او اعتراف دارند، و در جمال و زیبایی او غرق گشتهاند. (﴿يُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ﴾) خداوند را از هرآنچه که شایستۀ شکوه او نیست، و از آنچه که مشرکان به او نسبت دادهاند، و آنچه که مشرکان نسبت ندادهاند، منزّه و پاک میدانند. (﴿وَقُضِيَ بَيۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ﴾) و میان پیشینیان و پسینیان ـ به حق و حقیقت که هیچ اشتباهی در آن نیست ـ و کسی که علیه او حکم میشود آن را انکار نمیکند، داوری میشود. (﴿وَقِيلَ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾) و گفته میشود: ستایش خداوند جهانیان را سزاست. بیان نکرد که گوینده چه کسی است، تا بر این دلالت نماید که همۀ خلایق، ستایش پروردگارشان را به زبان میآورند، و او را به خاطر آنچه که برای اهل بهشت و اهل جهنّم قضاوت نموده است، نیز به خاطر فضل و احسان و عدل و حکمتش ستایش میکنند. پایان تفسیر سوره زمر به یاری و فضل پروردگار