(1) قول مناسبتر در رابطه با حروف مقطعهای که در اوایل برخی سورههای قرآن آمده، این است که بدون مستند شرعی از ذکر معنی برای آنها خودداری کنیم و در عین حال یقین داشته باشیم که خداوند اینها را بیهوده نازل نکرده است، بلکه در پس آن حکمتی است که ما از آن بی خبریم.
(2) خداوند متعال به بندگانش خبر میدهد که این کتاب بزرگ و قرآن زیبا (﴿تَنزِيلٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾) از سوی خداوند بخشایندۀ مهربان نازل شده؛ خداوندی که رحمت او همه چیز را در بر گرفته است که یکی از بزرگترین رحمتهای او، فرو فرستادن این کتاب میباشد که به وسیلۀ آن چنان علم و هدایت و نور و شفا و رحمت و خیر فراوانی حاصل شده است که جزوِ بزرگترین نعمتهای او بر بندگان است، نیز یگانه راه خوشبختی در هر دو جهان میباشد.
(3) سپس کتاب را ستود و بیان کرد که کاملاً روشنگر است. پس فرمود: (﴿فُصِّلَتۡ ءَايَٰتُهُۥ﴾) هرچیز را جداگانه تفصیل داده و تبیین نموده است، و این مستلزم بیان و روشنگری کامل و جدا کردن هر چیز از دیگری و مشخّص کردن حقایق است. (﴿قُرۡءَانًا عَرَبِيّٗا﴾) به زبان شیوای عربی -که کاملترینِ زبانها است- آیات آن تفصیل و تبیین شده است. (﴿لِّقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ﴾) برای قومی که میدانند؛ یعنی تا معنیاش برایشان روشن گردد و همانطور که کلمات و الفاظ آن روشن است، هدایت را نیز برایشان از گمراهی مشخص گرداند. امّا جاهلانی که هدایت و رهنمود، چیزی جز گمراهی به آنها نمیافزاید، و روشنگری جز کوری و نابینایی به آنان اضافه نمیکند، این قرآن برای آنها بیان نگردیده است. ﴿وَسَوَآءٌ عَلَيۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ﴾ برایشان یکسان است، چه آنها را هشدار دهی و چه آنان را هشدار ندهی ایمان نمیآورند.
(4) (﴿بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا﴾) قرآن انسان را به پاداش دنیا و آخرت مژده میدهد، و او را از عذاب دنیا و آخرت میترساند، و تفصیل هر یک را بیان کرده است، و اسباب و اوصافی را که موجب برخورداری انسان از مژدۀ خدا و یا گرفتار شدن وی به عذاب او میشوند ذکر کرده است. بنابراین کتابی را که دارای چنین صفاتی است، باید پذیرفت و به آن یقین نمود و به آن ایمان آورد و بدان عمل کرد. ولی بیشتر مردم همانند مستکبران رویگرداناند. (﴿فَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ﴾) پس آنها به قرآن گوش فرا نمیدهند؛ گوش فرا دادنِ قبول و استجابت، گرچه آن را با گوشها میشنوند؛ شنیدنی که به وسیلۀ آن حجّت شرعی بر آنها اقامه میگردد.
(5) (﴿وَقَالُواْ قُلُوبُنَا فِيٓ أَكِنَّةٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَيۡهِ وَفِيٓ ءَاذَانِنَا وَقۡرٞ وَمِنۢ بَيۡنِنَا وَبَيۡنِكَ حِجَابٞ﴾) و کسانی که از قرآن رویگرداناند و اظهار میدارند که از آن بهرهمند نمیشوند ـ چراکه راههای رسیدن به آن را بستهاند ـ گفتند: در برابر چیزی که ما را به سوی آن فرا میخوانی، دلهای ما در پوششهایی قرار گرفته و در گوشهایمان سنگینی است؛ یعنی در گوشهایمان کری هست، بنابراین ما نمیشنویم، و میان ما و تو حجابی است که تو را نمیبینیم؛ یعنی اظهار کردند که از قرآن رویگردان میباشند، و نفرت خود را از آن، و خرسندی خویش را از آنچه که بر آن هستند اظهار داشتند. بنابراین گفتند: (﴿فَٱعۡمَلۡ إِنَّنَا عَٰمِلُونَ﴾) همچنان که تو عمل کردنِ به دینت را دوست داری و آن را میپسندی، ما هم کاملاً عمل نمودن به دین خود را میپسندیم. این از بزرگترین رسواییهاست؛ چرا که آنها راضی شدند که به جای هدایت، در گمراهی بمانند؛ و به جای ایمان، کفر را برگزینند و آخرت را به دنیا فروختند.
(6) (﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ﴾) ای پیامبر! به آنها بگو: من فقط انسانی مثل شما هستم؛ یعنی من همانند شما انسانی هستم و اختیاری ندارم، و آنچه را که شما به شتاب میطلبید، نزد من نیست. و آنچه که خداوند به وسیلۀ آن مرا بر شما فضیلت و برتری داده، این است که به من وحی میشود، و مرا فرمان داده تا از آن پیروی کنم، و شما را به آن دعوت نمایم. (﴿فَٱسۡتَقِيمُوٓاْ إِلَيۡهِ﴾) پس، با تصدیق نمودن خبری که خداوند داده است، از راهی پیروی کنید که انسان را به خدا میرساند، و از آنچه شما را از آن نهی کرده است دوری کنید. این حقیقت استقامت است، و همواره و همیشه چنین باشید. و فرمود: (﴿إِلَيۡهِ﴾) به سوی او رو کنید. در اینجا اخلاص را یادآوری نموده است، که عمل کننده باید هدف و منظورش از انجام دادن هر عملی، رسیدن به خدا و بهشت باشد، پس با این چیز، عمل او خالص و صالح و مفید میشود. و اگر در عمل او این هدف وجود نداشته باشد، عملش باطل میگردد. و از آنجا که بندگانِ حریص بر استقامت هم، به علّت تقصیر در انجام آنچه بدان امر شده، و یا مرتکب شدن آنچه از آن نهی شدهاند، از آنان کوتاهی سر میزند، بنابراین آنها را دستور داد تا آمرزشی همراه با توبه از خدا بخواهند. پس فرمود: (﴿وَٱسۡتَغۡفِرُوهُ﴾) و از او آمرزش بخواهید. سپس کسانی را مورد تهدید قرار داد که استقامت نمیورزند و فرمود: (﴿وَوَيۡلٞ لِّلۡمُشۡرِكِينَ﴾) و وای به حال مشرکان.
(7) ((ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ﴾) آن کسانی که زکات نمیدهند؛ یعنی کسانی که جز او چیزهای دیگری را عبادت میکنند که مالک هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیزی نیستند، و آنها خودشان را آلوده کردهاند، و با توحید و یگانهپرستی و اخلاص خویشتن را پاکیزه نکرده، و نماز نخوانده و زکات نپرداختهاند. پس آنها نه حق خداوند را با یکتاپرستی و توحید و خواندن نماز انجام دادهاند، و نه زکات پرداختهاند تا از سوی آنها فایدهای به مردم برسد. (﴿وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ كَٰفِرُونَ﴾) و ایشان به آخرت باور ندارند؛ یعنی به زنده شدن و بهشت و جهنم ایمان نمیآورند. بنابراین وقتی ترس از دلهای ایشان دور گردید، اقدام به انجام کارهایی کردند که در آخرت به آنها زیان میرساند.
(8) وقتی از کافران سخن به میان آورد، مؤمنان و حالت آنان و اجرشان را بیان نمود و فرمود: (﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾) بیگمان کسانی که به این کتاب و آنچه که این کتاب در بر دارد و به باور داشتنِ به آن فرا خوانده است ایمان آوردهاند، و ایمان خود را با انجام دادن کارهای شایسته تصدیق کردهاند که آن اعمال، هم مخلصانه انجام شده و هم در انجام آن از [قرآن و سنّت] پیروی شده است. (﴿لَهُمۡ أَجۡرٌ غَيۡرُ مَمۡنُونٖ﴾) آنان پاداشی بزرگ و تمام نشدنی دارند. بلکه پاداش آنها همواره ادامه خواهد داشت، و هر لحظه افزونتر میشود، و همۀ لذّتها و دوست داشتنیها را دربر دارد.
(9) خداوند کفر کافران را انکار کرده، و میفرماید باید از کفر آنها تعجّب کرد؛ کسانی که همتایانی برای او قرار داده، و آنها را شریک او ساخته، و عبادتهایشان را برای آنها انجام میدهند، و آنان را با پروردگار بزرگ مساوی قرار میدهند؛ فرمانروای بخشنده و بزرگواری که زمین بزرگ و پهناور را در دو روز آفرید.
(10) سپس آن را در دو روز گستراند و کوهها را از بالا به صورت میخ بر آن کوبید که آن را محکم نماید، و از تکان خوردن و از جا در رفتن آن را نگه میدارد. پس آفرینش زمین را کامل گرداند و آن را گستراند و روزیهای آن را بیرون آورد. (﴿فِيٓ أَرۡبَعَةِ أَيَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِينَ﴾) در مدّت چهار روز کامل اینها انجام گرفت، ذکر تعداد این روزها برای کسانی است که دربارۀ آن میپرسند، و تو را همانند خداوند آگاه کسی خبر نمیدهد. پس این خبر راستین است که در آن هیچ کم و کاستی نیست.
(11) (﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٞ﴾) سپس بعد از آفریدن زمین، قصد آفرینش آسمان را کرد درحالی که آسمان دودی بود برآمده بر روی آب. (﴿فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِيَا طَوۡعًا أَوۡ كَرۡهٗا﴾) پس خداوند به آسمان و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته به فرمان من گردن نهید، چون فرمان من قطعاً اجرا شدنی است. (﴿قَالَتَآ أَتَيۡنَا طَآئِعِينَ﴾) گفتند: به دلخواه آمدیم؛ یعنی ما ارادهایی نداریم که مخالف ارادۀ تو باشد.
(12) (﴿فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِي يَوۡمَيۡنِ﴾) پس آفرینش آسمانها و زمین در شش روز انجام یافت، از روز یکشنبه شروع شد و جمعه پایان پذیرفت با اینکه قدرت الهی و خواست او میتواند همۀ آفریدهها را در یک لحظه بیافریند. ولی اگر او تواناست، با حکمت و مهربان نیز هست. پس، از حکمت و مهربانی او این بود که آفرینش آسمانها و زمین را در این مدت تعیین شده قرار داد. ظاهر این آیه با آیهای ـ که در سورۀ نازعات بعد از موضوع آفرینش آسمانها ذکر شده ـ تعارض دارد که میفرماید: ﴿وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ دَحَىٰهَآ﴾ پس از آن، زمین را گستراند. با اینکه در کتاب خدا تعارض و اختلافی نیست، آن گونه که بسیاری از سلف گفتهاند پاسخ این است که آفرینش زمین بر آفرینش آسمانها مقدّم بوده، همانطور که در اینجا بیان شده است، و گستراندن زمین به صورتی که ﴿أَخۡرَجَ مِنۡهَا مَآءَهَا وَمَرۡعَىٰهَا وَٱلۡجِبَالَ أَرۡسَىٰهَا﴾ «آب و چراگاهش را از آن بیرون آورد و کوهها را بر آن میخ کرد» بعد از آفرینش آسمانها صورت گرفته است همانطور که در سورۀ نازعات بیان شده است. بنابراین فرمود: ﴿وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ دَحَىٰهَآ أَخۡرَجَ مِنۡهَا﴾ و زمین را بعد از آفرینش آسمانها گستراند به صورتی که از آن آب بیرون آورد. و نفرمود: زمین را بعد از آن آفرید. (﴿وَأَوۡحَىٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَا﴾) و به هر آسمانی، امر و تدبیر مناسب آن را که حکمت احکمالحاکمین اقتضا نموده بود وحی کرد. (﴿وَزَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ﴾) و آسمان دنیا را با چراغهایی آراستیم، و این چراغها ستارگان هستند که روشنایی میدهند و به وسیلۀ آنها مردم راهیاب میشوند و باعث زینت و زیبایی هستند. (﴿وَحِفۡظٗا﴾) و با آن آسمان محافظت میشود، و شیاطین وقتی که برای استراق سمع به آسمان میروند با این ستارهها رانده میشوند. (﴿ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ﴾) آنچه در زمین و آسمان و آنچه در میان آنهاست، برنامهریزی خداوند تواناست که با تواناییاش بر همه چیز چیره است، و به تدبیر آن پرداخته، و با قدرت خویش مخلوقات را آفریده است. داناست و با دانایی و علم خود، همۀ مخلوقات را احاطه نموده است؛ مخلوقاتی که حاضر و مخلوقاتی که حاضر نیستند. خالص ننمودن طاعت و عبادت از سوی مشرکان برای این پروردگار بزرگ و یگانه و قهّار که مخلوقات تسلیم فرمان او هستند و تقدیر او در آنها نافذ است، امری عجیب میباشد، و عجیبتر اینکه آنها برای خداوند همتایانی قرار دادهاند که آنها را با خداوند برابر قرار میدهند، درحالی که آن همتایان و معبودهای باطل در اوصاف و کارهایشان ناقصاند. و اگر رویگردانی اینها ادامه یابد، مسلّماً به عذابهای دنیوی و اخروی گرفتار میشوند.
(13) بنابراین آنها را ترساند و فرمود: (﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ﴾) پس اگر این تکذیب کنندگان بعد از آنکه اوصاف قرآن و صفات خداوند بزرگ برای آنها بیان شد رویگردان شدند، (﴿فَقُلۡ أَنذَرۡتُكُمۡ صَٰعِقَةٗ﴾) بگو: شما را از عذابی میترسانم که شما را ریشه کن و نابود میکند. (﴿مِّثۡلَ صَٰعِقَةِ عَادٖ وَثَمُودَ﴾) همان عذابی که دو قبیلۀ معروف عاد و ثمود را نابود کرد. و عذاب آنها را فرو گرفت، و این به خاطر ستمگری و کفرورزیشان بود.
(14) (﴿إِذۡ جَآءَتۡهُمُ ٱلرُّسُلُ مِنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ﴾) هنگامی که پیغمبران یکی پس از دیگری به نزد ایشان آمدند. و دعوت همۀ پیامبران یکی بود و آن اینکه: (﴿أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَ﴾) جز خدا را پرستش نکنید؛ یعنی آنها را به خالص گرداندن عبادت و طاعت برای خدا فرمان میدادند، و آنها را از شرک ورزیدن نهی مینمودند. امّا آنان رسالت پیامبران را نپذیرفته و آنان را تکذیب کردند. (﴿قَالُواْ لَوۡ شَآءَ رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِكَةٗ﴾) گفتند: اگر پروردگارمان میخواست که پیغمبری بفرستد، فرشتگانی فرو میفرستاد. شما همانند ما انسان هستید. (﴿فَإِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ﴾) پس به چیزهایی که با خود آوردهاید باور نداریم. این شبهه همواره بین امّتهای تکذیب کننده وجود داشته، و این از واهیترین و پوچترین شبهات است؛ زیرا شرط نیست که فرستاده شده حتماً فرشته باشد. بلکه شرط رسالت این است پیامبر چیزی را بیاورد که بر راستگویی او دلالت کند. پس اگر آنها راست میگویند، راستگویی آنان را از نظر عقلی و شرعی زیر سؤال ببرند؛ اما هرگز نمیتوانند این کار را بکنند.
(15) این بیان مشروح و مفصّل داستان دو امّتِ عاد و ثمود است. (﴿فَأَمَّا عَادٞ﴾) قوم عاد علاوه بر اینکه به خدا کفر ورزیدند و آیات خدا را انکار کردند و به رسالت پیامبرانش باور نداشتند، در زمین تکبر میورزیدند و بر بندگانی که در اطراف آنها بودند چیره شدند و به آنها ستم کردند و قدرتشان آنها را به شگفت وا داشت. (﴿وَقَالُواْ مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً﴾) و گفتند: چه کسی از ما قدرت بیشتری دارد؟ خداوندمتعال در رد گفتۀ آنها پاسخی داد که همه آن را میدانند و برای هرکس مسلّم است. پس فرمود: (﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِي خَلَقَهُمۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ﴾) آیا نیندیشیدهاند خدایی که آنان را آفریده، از آنان توانمندتر است! پس اگر خداوند آنها را نمیآفرید، به وجود نمیآمدند. و اگر آنها به درستی به این حالت نگاه میکردند، مغرور نمیشدند و فریب قدرتشان را نمیخوردند. پس خداوند به آنها کیفری داد که مناسب با قدرت و تواناییشان بود.
(16) (﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ رِيحٗا صَرۡصَرٗا﴾) یعنی باد بزرگی را به سوی آنها روانه کردیم، و از بس که قوی و سخت و تند بود دارای صدایی وحشتناک همانند رعد بود. خداوند این باد را (﴿فِيٓ أَيَّامٖ نَّحِسَاتٖ﴾) در روزهای شومی بر آنها فرستاد. ﴿سَبۡعَ لَيَالٖ وَثَمَٰنِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومٗاۖ فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِيهَا صَرۡعَىٰ كَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ﴾ هفت شب و هشت روز پیاپی، پس قوم را بیهوش و به زمین افتاده میدیدی، گویا تنههای درخت خرمای افتاده هستند. این باد آنها را هلاک و نابود ساخت، و از آنها چیزی جز مسکنهایشان دیده نمیشد. در اینجا فرمود: (﴿لِّنُذِيقَهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡيِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾) تا عذاب رسوایی را در زندگانی دنیا به آنها بچشانیم؛ یعنی عذابی که به وسیلۀ آن خوار گردیدند و میان مردم رسوا شدند. (﴿وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَخۡزَىٰۖ وَهُمۡ لَا يُنصَرُونَ﴾) و همانا عذاب آخرت رسوا کنندهتر است، و آنها اصلاً یاری نمیشوند؛ یعنی نمیتوانند از عذاب خدا جلوگیری کنند، و نمیتوانند به خودشان فایده و سودی برسانند.
(17) (﴿وَأَمَّا ثَمُودُ﴾) ثمود قبیلۀ معروفی بود که در حجر و حوالی آن سکونت داشتند. خداوند، صالح -علیه السلام- را به سوی ایشان فرستاد که آنها را به یگانه پرستی و توحید دعوت نمود، و از شرک ورزی نهی کرد. و خداوند شتر ماده را به عنوان معجزه و نشانۀ بزرگی به آنها ارائه داد که یک روز آب سهمیۀ آنها بود و یک روز سهمیۀ شتر. آنها یک روز شیر شتر را مینوشیدند و یک روز آب را. آنها چیزی خرج شتر نمیکردند، بلکه شتر از زمین خدا میخورد. بنابراین در اینجا فرمود: (﴿وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيۡنَٰهُمۡ﴾) و ثمود را راهنمایی کردیم؛ یعنی با روشنگری راه را به آنها نشان دادیم. در مورد ثمود تصریح کرد که برایشان اتمام حجّت شده و راهنمایی شدهاند، با اینکه همۀ امّتهایی که هلاک شدهاند، حجّت بر آنها اقامه گردیده و برایشان روشنگری شده است. امّا ثمود را به صورت خاص بیان کرد؛ چون معجزه و نشانهای که برای آنها آمده بود، آشکار و ظاهر بود، و بزرگ و کوچک و زن و مردشان آن را دیدند، بنابراین آنها را بهطور اختصاصی بیان کرد که برایشان روشنگری شده و راهنمایی گردیدهاند، و امّا آنها به سبب ستمگری و بدکاریشان؛ نابینایی را که کفر و گمراهی است، بر هدایت که علم و بیان است ترجیح دادند. (﴿فَأَخَذَتۡهُمۡ صَٰعِقَةُ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡهُونِ بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ﴾) پس آذرخش عذاب خواری، آنان را به سبب کارهایی که میکردند فرا گرفت. این عذاب به خاطر اعمالشان بود، نه اینکه خداوند بر آنها ستم کرده باشد.
(18) (﴿وَنَجَّيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ﴾) خداوند، صالح علیه السلام و مؤمنانی را که از او پیروی کرده و از شرک و گناهان پرهیز نموده بودند، نجات داد.
(19) خداوند از دشمنانش خبر میدهد؛ آنهایی که به او و به آیات او کفر ورزیدند، و پیامبران او را تکذیب نمودند و با آنان دشمنی ورزیدند، و حالت زشت آنها را به هنگامی که به سوی جهنم حشر میشوند ـ یعنی گرد آورده میشوند ـ بیان میکند؛ (﴿فَهُمۡ يُوزَعُونَ﴾) و همه به یکدیگر ملحق میگردند و با شدّت وخشونت به سوی جهنّم رانده میشوند، و نمیتوانند امتناع ورزند و نمیتوانند خودشان را یاری نمایند و نه از سوی کسی دیگر یاری میشوند.
(20) (﴿حَتَّىٰٓ إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَيۡهِمۡ سَمۡعُهُمۡ وَأَبۡصَٰرُهُمۡ وَجُلُودُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾) تا اینکه بر جهنّم وارد میشوند و به آن میرسند، و میخواهند گناهانی که کردهاند انکار نمایند، پس گوشها و چشمان و پوستهایشان به آنچه میکردند علیه آنان گواهی میدهند. لفظ (﴿وَجُلُودُهُم﴾) ذکر عام بعد از خاص است؛ زیرا منظور از آن تمام اعضای بدن است؛ یعنی هر عضوی از اعضایشان گواهی میدهد، و هر عضوی میگوید من در فلان روز چنین و چنان کردم. و این سه عضو را به طور ویژه بیان کرد؛ چون بیشتر گناهان به وسیلۀ این سه عضو یا به سبب اینها انجام میگیرد.
(21) وقتی که تمامی اعضای بدنشان علیه آنها گواهی میدهند، آنان اعضایشان را سرزنش میکنند: (﴿وَقَالُواْ لِجُلُودِهِمۡ لِمَ شَهِدتُّمۡ عَلَيۡنَا﴾) و به پوستهای خود میگویند چرا علیه ما و به زیان ما گواهی دادید در حالی که ما از شما دفاع میکنیم؟ این دلیلی است بر اینکه هر عضوی همانطور که گفتیم گواهی میدهد. (﴿قَالُوٓاْ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنطَقَ كُلَّ شَيۡءٖ﴾) در پاسخ میگویند: خداوندی که همه چیز را به سخن آورده است، ما را گویا نموده است. پس ما نمیتوانیم از شهادت و گواهی دادن امتناع ورزیم؛ زیرا ما را کسی گویا کرده است که هیچ چیزی نمیتواند از خواست او سرپیچی نماید. (﴿وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ﴾) و او شما را نخستین بار آفرید. پس همانطور که جسمهایتان را آفریده است همچنین صفتهایتان را نیز آفریده است، و از آن جمله، دادن گویایی به شماست. (﴿وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾) و در آخرت به سوی او بازگردانده میشوید، و شما را به آنچه کردهاید جزا میدهد. و احتمال دارد که منظور از آن (﴿وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾) استدلال با آفرینش نخستین بر زنده شدنِ پس از مرگ باشد، همانگونه که قرآن برای اثبات زنده شدنِ پس از مرگ، این گونه استدلال مینماید.
(22) (﴿وَمَا كُنتُمۡ تَسۡتَتِرُونَ أَن يَشۡهَدَ عَلَيۡكُمۡ سَمۡعُكُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُكُمۡ وَلَا جُلُودُكُمۡ﴾) یعنی شما از شهادت دادن اعضایتان بر ضدّ خود پنهان نمیشدید، و از این هراس نداشتید و پرهیز نمیکردید.(﴿وَلَٰكِن ظَنَنتُمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَا يَعۡلَمُ كَثِيرٗا مِّمَّا تَعۡمَلُونَ﴾) بلکه شما با اقدام به انجام گناهان، گمان بردید که خداوند بسیاری از آنچه را که میکنید نمیداند، بنابراین همه آنچه که خواستید از شما سر زد. و این گمان، سبب هلاکت و بدبختی شما گردید.
(23) به همین خاطر فرمود: (﴿وَذَٰلِكُمۡ ظَنُّكُمُ ٱلَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمۡ﴾) گمان بدی که دربارۀ پروردگارتان داشتهاید؛ گمانی که شایستۀ شکوه او نیست، (﴿أَرۡدَىٰكُمۡ﴾) شما را هلاک کرد. (﴿فَأَصۡبَحۡتُم مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾) در نتیجه از زمرۀ کسانی شدید که خود و خانواده و دینشانرا به سبب اعمالی از دست دادند که گمان بدِ شما نسبت به پروردگارتان، موجب پیدایش آنها شد. پس فرمان عذاب و شقاوت بر شما محقّق گشت، و همیشه در عذاب میمانید و یک لحظه از آن کاسته نمیشود.
(24) (﴿فَإِن يَصۡبِرُواْ فَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡ﴾) پس اگر شکیبایی کنند، آتش دوزخ جایگاهشان است که توان تحمّل آن را ندارند. و میتوان فرض کرد که آدمی بر هر حالتی بردبار و صبور باشد، امّا بر آتش نمیتوان شکیبا بود. چگونه میتوان بر آتشی صبر کرد که به شدّت سوزان است و هفتاد برابر آتش دنیا داغتر میباشد، و آب آن به شدت جوش میآید، و بوی متعفن چرکهای برآمده از جسم دوزخیان چند برابر، و سرمای زمهریر آن چندین برابر میباشد، و زنجیرها و طوقهای آن بزرگ است و گرزهایش نیز بزرگ است، و نگهبانان آن درشتخو و خشناند و هیچ رحمی در دل ندارند. و پایان بخش همۀ اینها، ناخشنودی و خشم پروردگار است که وقتی او را صدا میزنند میفرماید: ﴿قَالَ ٱخۡسَئُواْ فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ﴾ بتمرگید در آن و حرف نزنید! (﴿وَإِن يَسۡتَعۡتِبُواْ﴾) و اگر بخواهند سرزنش از آنها دور شود و سپس به دنیا باز گردانده شوند؛ تا از نو عمل کنند، (﴿فَمَا هُم مِّنَ ٱلۡمُعۡتَبِينَ﴾) درخواست آنها پذیرفته نمیشود و به دنیا باز گردانده نمیشوند، چون وقت آن گذشته است، و عمری را به سر کردهاند که در چنان عمری هر کس بخواهد پند میگیرد. ضمناً هشدار دهندهای به سراغ آنها آمده بود. و دلیل و حجّتی ندارند، با اینکه درخواست آنها برای اینکه به دنیا باز گردانده شوند تا از نو عمل نیک انجام دهند، دروغ است. زیرا ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ﴾ اگر به دنیا باز گردانده شوند، دوباره به سوی چیزهایی میروند که از آن نهی شدهاند، و اینان دروغگویانند.
(25) (﴿وَقَيَّضۡنَا لَهُمۡ قُرَنَآءَ﴾) و برای این ستمگران که منکر حق هستند، همنشینانی از شیطانها گماردیم. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّآ أَرۡسَلۡنَا ٱلشَّيَٰطِينَ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ تَؤُزُّهُمۡ أَزّٗا﴾ آیا ندیدهای که شیاطین را بر کافران گماردهایم که آنها را به سوی گناهان میکشانند و آنها را بر ارتکاب گناه تحریک میکنند؟ (﴿فَزَيَّنُواْ لَهُم مَّا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ﴾) پس دنیا و آخرت را در نظر آنها زیبا جلوه دادند. دنیا را در مقابل چشمان آنها آراسته کردند، و آنان را به استفاده از لذّتها و شهوتهای حرام دنیا فرا خواندند تا اینکه گول خورده و به فتنهها مبتلا گشتند. بنابراین اقدام به ارتکاب گناه کردند، و راه مبارزۀ با خدا و پیامبر را در پیش گرفتند. امّا در مورد آخرت، شیطانها برای آنان چنان وانمود کردند که آخرت بسیار بعید است، و آنها را از آخرت غافل گرداندند، و شبهات زیادی در دل آنها افکندند که آخرتی نخواهد آمد. پس ترس از آخرت، از دلهای آنان رخت بربست، و شیاطین آنان را به سوی کفر و بدعت و گناهان پیش بردند. تکذیب کنندگان، از ذکر خدا و آیات الهی روی گرداندند و حق را انکار کردند، در نتیجه خداوند شیاطین را بر آنها مسلّط نمود. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ وَإِنَّهُمۡ لَيَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ﴾ و هر کس از ذکر و یاد خداوند مهربان روی بگرداند، شیطانی را بر او میگماریم که همنشین او میشود، و آنان را از راه راست باز میدارند، حال آنکه گمان میبرند که راه یافته هستند. (﴿وَحَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ فِيٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ إِنَّهُمۡ كَانُواْ خَٰسِرِينَ﴾) و فرمان الهی و تقدیر او بر این رفته است که آنها در زمرۀ امّتهای گمراهی از جن و انس هستند که پیش از ایشان بودهاند و عذاب داده میشوند. بیگمان، آنان دین و آخرت خود را از دست داده، و در دین و آخرت دچار زیان شدهاند؛ و هر کس زیانمند شود، حتماً باید خوار و بدبخت شود و عذاب ببیند.
(26) خداوند متعال از رویگردانی کافران از قرآن، و توصیۀ یکدیگر به روی برتافتن از آن خبر میدهد و میفرماید: (﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَا تَسۡمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ﴾) و کافران گفتند: با گوش ندادن به قرآن، از آن روی بگردانید، و از توجّه به آن و گوش دادن به آن و به کسی که آن را آورده به شدّت پرهیز کنید. واگر به طور اتفاقی آن را شنیدید، با آن مخالفت کنید، (﴿وَٱلۡغَوۡاْ فِيهِ﴾) و سخنی بیفایده در اثنای شنیدن آن بگویید، بلکه سخن مضر و زیان آور بگویید، و به هیچ کس اجازه ندهید که برای شما قرآن بخواند یا مفاهیم آن را بیان نماید. و این، زبان حالشان بود؛ و نیز با زبان قال، در مورد روی گرداندن از قرآن چنین میگفتند. (﴿لَعَلَّكُمۡ تَغۡلِبُونَ﴾) شاید اگر چنین کنید، پیروز شوید. و این گواهی و شهادتی است از جانب دشمنان، و واضحترین حق و حقیقت همان است که دشمنان به آن گواهی بدهند. پس دشمنان گواهی دادند که تنها راه پیروزی شما بر کسی که حق را آورده، این است که از او روی برتابید، و یکدیگر را به این سفارش کنید. مفهوم سخنشان این است که اگر آنها در هنگام تلاوت قرآن یاوهسرایی نکنند و جاروجنجال به راه نیندازند، بلکه به آن گوش فرا دهند، پیروز نخواهند شد؛ چون حق همواره چیره و پیروز است، و مغلوب واقع نمیگردد. این چیزی است که اهل حق و دشمنان حق آن را میدانند.
(27) چون این را از روی ستمگری و عناد انجام دادند، امیدی به هدایت آنها نمانده است، و تنها راه حل، عذاب دادن و شکنجه کردنشان است. بنابراین فرمود: (﴿فَلَنُذِيقَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَذَابٗا شَدِيدٗا وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾) ما قطعاً به کافران عذاب سختی میچشانیم، و آنان را در برابر بدترین کاری که کردهاند جزا و سزا خواهیم داد. و بدترین کاری که کردهاند، کفر و گناهان میباشند؛ چون آنها گناه و غیره انجام میدادند، و کیفری که میبینند، به سزای شرکی است که انجام میدادند. ﴿وَلَا يَظۡلِمُ رَبُّكَ أَحَدٗا﴾ و پروردگارت بر هیچ کسی ستم نمیکند.
(28) (﴿ذَٰلِكَ جَزَآءُ أَعۡدَآءِ ٱللَّهِ ٱلنَّارُ﴾) این سزای دشمنان خداست؛ کسانی که با خدا و دوستانش به مبارزه برخاستند. سزایشان آتش است به کیفر تکذیب و مجادله و اصرار بر کفر. (﴿لَهُمۡ فِيهَا دَارُ ٱلۡخُلۡدِ﴾) و آنها همیشه در آن باقی میمانند، و یک لحظه عذاب از آنها دفع نمیشود، و آنها یاری کرده نمیشوند. (﴿جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَجۡحَدُونَ﴾) این به سزای آن است که آیات ما را انکار میکردند. و آیات ما آیاتی روشن، و دلایلی قاطع هستند که باعث یقین میگردند. پس بزرگترین ستم و بزرگترین عناد، انکار آیات و کفر ورزیدن به آن است.
(29) (﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾) و آن دسته از کافران که پیرو سران بودند، از بس که بر کسانی که آنها را گمراه کردهاند خشمگین هستند، میگویند: (﴿رَبَّنَآ أَرِنَا ٱلَّذَيۡنِ أَضَلَّانَا مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ﴾) پروردگارا! دو گروهی که از شیاطین انس و جن و دعوتگران به جهنّم بودند، و ما را به سوی گمراهی و عذاب راهنمایی کردند، به ما نشان بده. (﴿نَجۡعَلۡهُمَا تَحۡتَ أَقۡدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ ٱلۡأَسۡفَلِينَ﴾) تا آنان را زیر پاهای خود بگذاریم و لگدمالشان کنیم تا پست و پایمال شوند. همانطور که ما را گمراه ساختند و به فتنه مبتلایمان کردند و سبب پستی و خواری ما گشتند. در اینجا بیان شده که آنها بر یکدیگر خشمگین هستند، و از یکدیگر بیزاری میجویند.
(30) خداوند متعال از بندگانش خبر میدهد، و در ضمن دیگران را تشویق مینماید که به آنها اقتدا کنند. پس فرمود: (﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ﴾) بیگمان، کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس پا برجا و استوارماندند؛ یعنی به ربوبیّت خداوند متعال اعتراف نمود و بدان خشنود بودند و تسلیم فرمان او شدند، سپس بر صراط مستقیم استقامت کردند؛ هم آن را فرا گرفته و هم بدان عمل کردند، پس اینان را در دنیا و آخرت مژده باد. (﴿تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ﴾) که فرشتگان بزرگوار همواره بر آنها فرود میآیند، و هنگامی که در حالت جان دادن و مرگ هستند، آنان را مژده میدهند که از آیندهتان نترسید و بر گذشته نیز اندوهگین مباشید. پس ناگواری و ناراحتی گذشته و آینده را از آنها نفی کرد. (﴿وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ﴾) و به بهشتی که وعده داده میشدید شادمان باشید. آن بهشت برای شما واجب شده، و وعدۀ الهی انجام شدنی است.
(31) نیز در حالی که به آنها مژده میدهند و آنان را استوار میدارند، میگویند: (﴿نَحۡنُ أَوۡلِيَآؤُكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ﴾) ما در زندگی دنیا و آخرت دوستان و یاوران شما هستیم. در دنیا آنها را به انجام دادن کارهای خیر تشویق مینمایند و خیر را برایشان میآرایند؛ و آنان را از شر برحذر میدارند و آن را در دلهایشان زشت جلوه میدهند؛ و برایشان پیش خدا دعا میکنند؛ و به هنگام مصیبتها و اضطرابها آنان را پایدار میگردانند؛ به خصوص به هنگام سختی مرگ و در قبر و تاریکی آن و در قیامت و وحشتهای آن بر پل صراط؛ و در بهشت، بزرگداشت الهی را به آنان تبریک میگویند؛ و از هر دری بر آنان وارد میشوند و میگویند: ﴿سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ﴾ سلام بر شما به سبب آنچه بردباری کردید. پس چه خوب است سرانجام سرای بهشت. و نیز به آنها میگویند: (﴿وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَشۡتَهِيٓ أَنفُسُكُمۡ﴾) و در بهشت هرچه دلتان بخواهد، برایتان آماده و مهیّا شده است. (﴿وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ﴾) و هرچه بخواهید از انواع لذّتهایی که هیچ چشمی آنها را ندیده، و هیچ گوشی [اخبار آن را] نشنیده، و به دل هیچ انسانی خطور نکرده، برایتان فراهم است.
(32) (﴿نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِيمٖ﴾) این پاداش فراوان و نعمت پایدار، مهمانی و پذیرایی است از جانب خداوند آمرزگار مهربان؛ چرا که گناهانتان را بخشید و نسبت به شما مهربان است؛ چون به شما توفیق داد تا کارهای نیک انجام دهید، سپس آن را از شما پذیرفت. پس با آمرزیدنتان، هر امر نامطلوب و ناگواری را از شما دور کرد؛ و با مهربانیاش، شما را به آنچه مطلوب است رساند.
(33) این استفهام، به معنی نفی ثابت است؛ یعنی سخن هیچ کسی بهتر از سخن و راه و حالت کسی نیست (﴿مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ﴾) که با تعلیم جاهلان، و موعظه گفتن برای غافلان و اعراض کنندگان، و با مجادله با باطلگرایان با امر کردن به همۀ انواع عبادت خدا و نیکو نشان دادن آن به هر طریقِ ممکن، و بازداشتن از آنچه خدا از آن نهی کرده است، و تقبیح نمودن آن به هر طریقی که باعث ترک آن شود، به سوی خدا دعوت میدهد. به خصوص دعوت کردن به اصل دین اسلام، و زیبا نشان دادن آن، و مجادله با دشمنان دین با شیوهای نیکو، و نهی کردن از آنچه که مخالف دین اسلام است ـ ازقبیل کفر و شرکـ و امر به معروف و نهی از منکر، و محبوب جلوه دادن خدا در دل مردم به وسیلۀ ذکر نعمتهایش به صورتی مفصل، و ذکر جود و بخششهای فراوان و رحمت بیکرانش، و ذکر صفات کمال و با عظمتش از مصادیق دعوت به سوی خداست. همچنین تشویق به برگرفتن علم و هدایت از کتاب خدا و سنت پیامبر -با هر راهی که انسان را به این هدف میرساند- از مصادیق دعوت به سوی خداست. و تشویق مردم به انجام نیکیها، و داشتن اخلاق نیکو با عموم مردم، و نیکی کردن در مقابل کسی که بدی میکند، و امر به صلۀ ارحام، و نیکوکاری با پدر و مادر از مصادیق دعوت به سوی خداست. نیز موعظه کردن برای عموم مردم در موسمها و به هنگام پیش آمدها و مصیبتها به شیوهای که مناسب آن وضعیّت است، از جملۀ دعوت کردن به سوی خدا میباشد. و غیر از این موارد ـ که همه را نمیتوان برشمرد ـ و دعوت کردن به هر نوع خیر و خوبی، و برحذر داشتن از هر شر و بدی در این امر داخل است. سپس خداوند متعال فرمود: (﴿وَعَمِلَ صَٰلِحٗا﴾) و همزمان با اینکه مردم را به سوی خدا دعوت میکند، خود نیز به فرمانبرداری از دستورات خدا شتافته، و به انجام کارهای شایسته میپردازد که پروردگارش را راضی کند. (﴿وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾) و میگوید: من از زمرۀ مسلمانان هستم؛ کسانی که تسلیم فرمان او هستند و راه او را در پیش گرفتهاند. و این مقام و مرتبه، مخصوص صدّیقان است؛ آنهایی که برای بهکمال رساندن خود و دیگران کوشیدهاند، و در نتیجه تبدیل به وارث کامل پیامبران شدهاند. بدگفتارترین مردم نیز کسی است که از زمرۀ دعوتکنندگان به گمراهی باشد، و راههای گمراهی را در پیش بگیرد. و درمیان این دو مقام -که یکی تا حد اعلی علیین بالا رفته، و دیگری تا اسفل سافلین پایین آمده است- مقامها و مراتبی است که جز خدا کسی آن را نمیداند، و در این میان مردمان فراوانی قرار دارند: ﴿وَلِكُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا يَعۡمَلُونَ﴾ و برای هریک از اینها، مقامهایی است از آنچه کردهاند؛ و پروردگارت از آنچه میکنند غافل نیست.
(34) خداوند متعال میفرماید: (﴿وَلَا تَسۡتَوِي ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُ﴾) و انجام کارهای نیک و طاعتها برای جلب رضایت خداوند، و انجام کارهای بد و گناه که خدا را ناخشنود میکند، برابر و یکسان نیست؛ و نیکی کردن با مردم، و بدی کردن با آنها، یکی نیستند؛ نه این کارها و نه صفت آنها و نه جزای آنها یکی نمیباشد. ﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ﴾ آیا پاداش نیکوکاری جز نیکوکاری است؟! سپس به احسان و نیکوکاری مخصوصی که جایگاه بزرگی دارد فرمان داد؛ و آن نیکی کردن با کسی است که با تو بدی کرده است. پس فرمود: (﴿ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ﴾) هرگاه کسی از مردم با تو بدی کرد به خصوص کسی که حق بزرگی بر تو دارد همانند خویشاوندان و یاران و امثال آنان، پس اگر با زبان با تو بدی کردند یا کار بدی نسبت به تو روا داشتند، در مقابل با آنها نیکی کن؛ و اگر رابطۀ خویشاوندی را با تو قطع کردند، پیوند خویشاوندی را برقرار بدار؛ و اگر بر تو ستم کردند، آنان را عفو کن؛ و اگر در حضور تو یا پشت سر تو دربارۀ تو سخنی گفتند، در مقابل چنین مکن، بلکه از آنان درگذر و سخنی نرم با آنان بگوی؛ واگر تو را ترک کردند و حرف زدن با تو را ترک گفتند، با آنان به زبان خوش سخن بگوی و به آنها سلام کن. پس هرگاه درمقابل بدیِ آنان نیکی کردی، فایدۀ بزرگی عایدت میگردد و آن این است: (﴿فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ﴾) کسی که میان تو و او دشمنی بوده است، بهناگاه چنان میشود که گویا او خویشاوندی مهربان است.
(35) (﴿وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ﴾) و به این مقام پسندیده نمیرسد مگر کسانی که خود را بر ناگواریها عادت دادهاند، و خویشتن را به انجام آنچه خداوند دوست میدارد پایبند نمودهاند. طبیعت انسان این گونه است که میخواهد در مقابل کسی که بدی میکند، بدی بکند و از او چشم پوشی ننماید، چه رسد به اینکه با او نیکی نماید! پس انسان باید صبر ورزد، و از دستور پروردگارش اطاعت نماید، و از پاداش بزرگ او آگاه شود. و باید بداند که بدی کردن در مقابل کسی که بدی کرده است، نتیجه و فایدهای ندارد و دشمنی را شدّت میبخشد. و نیکی کردنش با فرد بدکار، جایگاه و ارزش او را پایین نمیآورد، بلکه هر کس بهخاطر خداوند فروتنی و تواضع کند، کار او آسان میشود و لذّت این کار را میچشد. (﴿وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٖ﴾) و این خوی و عادت پسندیده را نمیپذیرد و بدان نمیرسد مگر کسی که دارای بهرهای بزرگ باشد؛ چون از عادت انسانهای برگزیده است، و آدمی به وسیلۀ آن در دنیا و آخرت مقام بلند را به دست میآورد؛ چراکه یکی از بزرگترین فضایل اخلاقی است.
(36) وقتی خداوند بیان کرد که با دشمنان انسی چگونه باید مقابله نمود، و اینکه در مقابل بدی آنان باید نیکی کرد، نیز آنچه را که به وسیلۀ آن دشمن جنّی دور کرده میشود، بیان کرد. و آن پناه بردن به خدا از شر شیطان است. پس فرمود: (﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ﴾) و هرگاه وسوسههای شیطان را در خود احساس نمودی، و دریافتی که او دارد شرّ را برایت میآراید، و تو را وسوسه میکند تا خیر را انجام ندهی، و تو را بر ارتکاب برخی از گناهان تشویق میکند، و از تو میخواهد تا از برخی از دستوراتش اطاعت کنی، (﴿فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ﴾) پس با نیازمندی از خدا بخواه تا تو را پناه دهد، و از شرّ شیطان مصونت دارد. (﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾) بیگمان، او شنوای داناست. پس او سخن و تضرّع تو را میشنود، و نیازمند بودن تو را میداند.
(37) سپس خداوند متعال بیان کرد که (﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ﴾) از نشانههای او که بر کمال قدرت و نفوذ مشیّت و گستردگی فرمانروایی و مهرورزیاش نسبت به بندگان دلالت میکند، و نشانگر این است که او یگانه است و شریکی ندارد، (﴿ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ﴾) شب و روز است که در روز، مردم از روشنایی بهرهمند میشوند و کار میکنند؛ و در شب از تاریکی استفاده برده و استراحت میکنند. (﴿وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ﴾) و خورشید و ماه که زندگی بندگان و منافع جسمی آنان و حیواناتشان جز با این دو تأمین نمیشود، و منافع بیشمار دیگری را هم دارند. (﴿لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ﴾) برای خورشید و ماه سجده نکنید؛ چون این دو آفریده شدهاند، و مسخّر هستند و تحت تدبیر قرار دارند. (﴿وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ﴾) و برای خدایی سجده کنید که اینها را آفریده است؛ یعنی تنها او را پرستش کنید، چون او آفرینندۀ بزرگ است؛ و عبادت دیگر مخلوقات را رها کنید، هر چند که این مخلوقات جرم و حجم بزرگی داشته باشند، و مصالح و منافع آنها زیاد باشد؛ چرا که این بزرگی و این منافع را از خود ندارند، بلکه آفرینندهشان اینها را عطا کرده است. (﴿إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ﴾) اگر واقعاً خدا را میپرستید، پس عبادت و طاعت را خاص او کنید و فقط او را عبادت نمایید.
(38) (﴿فَإِنِ ٱسۡتَكۡبَرُواْ﴾) پس اگر خود را بزرگتر از آن دیدند که به عبادت پروردگار و پرستش او بپردازند، و تسلیم فرمان او نشدند، [بدان که] آنان کوچکترین زیانی به خداوند نمیرسانند، و خداوند از آنها بینیاز است، و او بندگانی گرامی دارد که از فرمان او هرگز سرپیچی نمیکنند، و هرآنچه فرمان یابند انجام میدهند. بنابراین فرمود: (﴿فَٱلَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ﴾) آنان که نزد پروردگارت هستند که فرشتگان مقرّباند، (﴿يُسَبِّحُونَ لَهُۥ بِٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَهُمۡ لَا يَسَۡٔمُونَ﴾) شب و روز او را تسبیح میگویند، و از آنجا که قوی و نیرومند هستند و انگیزۀ شدیدی برای عبادت دارند، از پرستش پروردگارشان خسته نمیشوند.
(39) (﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنَّكَ تَرَى ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَةٗ﴾) و از نشانههای قدرت خداوند که دالّ بر کمال قدرت اوست، و نشانگر آن است که او به تنهایی فرمانروایی میکند، این است که زمین را خشکیده و بیگیاه میبینی، (﴿فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡ﴾) امّا هنگامی که باران بر آن فرو فرستیم، با روییدن گیاهان به جنبش درمیآید و گیاهان زیبایی در آن میروید، و بندگان و آبادیها به وسیلۀ آن حیات مییابند. (﴿إِنَّ ٱلَّذِيٓ أَحۡيَاهَا لَمُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰٓ﴾) بیگمان، خدایی که زمین را پس از خشک شدنش زنده و سبز و خرّم میگرداند، همو مردگان را در روز رستاخیز از قبرهایشان بیرون میآورد و زنده میکند. (﴿إِنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ﴾) و او بر هر چیزی تواناست. پس همانطور که او از زنده کردن زمین پس از پژمرده شدنش ناتوان نیست، همچنین برای زنده کردن مردگان ناتوان نمیباشد.
(40) الحاد در آیات خدا؛ یعنی تحریف کردن آن به هر صورتی که باشد؛ چه با انکار آیات و تکذیب پیامبر این تحریف صورت بگیرد، و چه معانی حقیقی و درست آن تحریف گردد، و معانی و مفاهیمی برای آن آورده شود که خداوند آن را نخواسته است. خداوند کسی را که در آیات او الحاد میورزد، تهدید کرده است که او بر خداوند پوشیده نخواهد بود، بلکه خداوند از ظاهر و باطن او آگاه است، و او را به سبب الحادش و طبق عملی که کرده است مجازات خواهد کرد. بنابراین فرمود: (﴿أَفَمَن يُلۡقَىٰ فِي ٱلنَّارِ خَيۡرٌ أَم مَّن يَأۡتِيٓ ءَامِنٗا يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾) آیا کسی که همانند ملحدانِ آیات خدا در آتش انداخته میشود بهتر است یا کسی که در روز قیامت از عذاب الهی ایمن است و سزاوار پاداش اوست؟ معلوم است که این یکی بهتر است. وقتی حق از باطل روشن شد، و راهی که از عذاب خدا نجات میدهد از راهی که هلاک کننده است مشخّص گردید، خداوند فرمود: (﴿ٱعۡمَلُواْ مَا شِئۡتُمۡ﴾) هر چه میخواهید بکنید؛ اگر میخواهید، راه هدایت را که به رضایت پروردگارتان و بهشت او منتهی میشود در پیش بگیرید؛ و اگر میخواهید، راه گمراهی را در پیش بگیرید که پروردگارتان را ناخشنود میکند و انسان را به سرای بدبختی میرساند. (﴿إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ﴾) بیگمان او به آنچه میکنید بیناست، و شما را بر حسب احوال و اعمالتان سزا و جزا خواهد داد. همچنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡ﴾ و بگو: «حق از جانب پروردگارتان است؛ هرکس میخواهد ایمان بیاورد، و هرکس میخواهد کفر بورزد.»
(41) سپس خداوند متعال فرمود: (﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِٱلذِّكۡرِ﴾) بیگمان، کسانی که قرآن کریم را انکار میکنند که همۀ منافع دینی و دنیوی و اخروی بندگان در آن بیان شده است؛ و هرکس از آن پیروی نماید، ارزش و جایگاهش را بالا میبرد، (﴿لَمَّا جَآءَهُمۡ﴾) به هنگامی که به ایشان میرسد؛ یعنی هنگامی که این نعمت بزرگ از سوی پروردگارشان و توسط بهترین و کاملترین انسان بدیشان میرسد، (﴿وَإِنَّهُۥ لَكِتَٰبٌ عَزِيزٞ﴾) در حالی که این قرآن کتابی گرانقدر است، و همۀ صفتهای کمال را در بر دارد. اگر کسی بخواهد آن را تحریف کند یا به آن قصد سوء نماید، هرگز نخواهد توانست چنین کند
(42) بنا براین فرمود: (﴿لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦ﴾) باطل از هیچ سمت و سویی به آن راه نمییابد؛ یعنی هیچ شیطانی از شیطانهای انسی و جنّی نمیتواند به آن نزدیک گردد، و نمیتواند از آن چیزی بدزدد یا چیزی به آن اضافه کند که از آن نیست. قرآن محفوظ است؛ کلمات و معانی آن محفوظ هستند، وکسی که آن را نازل کرده حفاظت آن را به عهده گرفته است. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ﴾ همانا ما قرآن را فرو فرستادهایم، و بیگمان ما حافظ آن میباشیم. (﴿تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ﴾) از جانب خداوندی نازل شده است که در آفرینش و اوامرش حکیم است، و هر چیزی را در جای مناسب آن قرار میدهد؛ و ستوده است، چون دارای صفات کمال میباشد و دارای عدل و فضل است. پس این قرآن از جانب او فرو فرستاده شده است، بنابراین مشتمل بر کمال حکمت است؛ و آدمی با چنگ زدن به آن، هر منافعی را به دست آورده و هر مفاسدی را از خود دور میکند، و او بر این امر ستایش میگردد.
(43) (﴿مَّا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدۡ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبۡلِكَ﴾) ای پیامبر! سخنانی که تکذیب کنندگان و مخالفانت به تو میگویند، از نوع همان سخنانی است که به پیامبران پیش از تو گفته شده است، بلکه گاهی مخالفان همه یک سخن را میگویند. برای نمونه همۀ امّتهای تکذیب کننده، از اینکه پیامبران به یگانهپرستی فرا میخواندند تعجّب میکردند و این را با هر راهی که میتوانستند رد میکردند. و اینکه میگفتند: ﴿ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا﴾ شما جز انسانهایی همانند ما نیستید. و اینکه به پیامبران معجزاتی را پیشنهاد میکردند که آوردن و ارائه نمودن آن معجزات بر پیامبران لازم نیست، و امثال این. پس، از آنجا که دلهایشان در کفر ورزیدن تشابه پیدا کرد، گفتههایشان نیز همگون شد. پیامبران در برابر اذیّت و آزار و تکذیبشان صبر کردند، پس تو هم شکیبایی کن؛ همانطور که پیامبرانی که پیش از تو بودند شکیبایی ورزیدند. سپس آنها را به توبه کردن و فراهم آوردن اسباب آمرزش فرا خواند، و آنان را از ادامه دادن گمراهی برحذر داشت و فرمود: (﴿إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغۡفِرَةٖ﴾) بیگمان پروردگارت دارای آمرزش بزرگی است، و همۀ گناهان کسی ر ا که دست کشیده و بازگشته است، میآمرزد.(﴿وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٖ﴾) و دارای عذابی دردناک است برای کسی که بر گناه اصرار ورزد، و در برابر برگشتن به سوی خدا استکبار ورزد.
(44) خداوند متعال از فضل وکرم خویش خبر میدهد که کتابی به زبان عربی بر پیامبر عربی و به زبان قومش نازل کرده است تا پیامبر برایشان بیان کند. و این باعث میشود تا آنها بیشتر به آن توجّه نمایند و آن را فراگیرند و تسلیم آن شوند. و اگر قرآن به زبان غیر عربی نازل میشد، تکذیب کنندگان اعتراض میکردند و میگفتند: (﴿لَوۡلَا فُصِّلَتۡ ءَايَٰتُهُۥٓ﴾) چرا آیات آن تبیین نشده و توضیح داده نشده است؟ (﴿ءَا۬عۡجَمِيّٞ وَعَرَبِيّٞ﴾) چگونه محمّد عرب است و کتاب [او] به زبان غیر عربی است؟ این [با عقل] جور در نمیآید. پس خداوند هر چیزی را که در آن کوچکترین شبههای برای اهل باطل دربارۀ کتابش ایجاد کند، دور نموده و نفی کرده؛ و قرآن را به همۀ آن صفاتی متصف نموده است که ایجاب میکند آنها تسلیم فرمان آن شوند. ولی مؤمنان توفیق یافتند و از قرآن بهرهمند شدند و مقامشان بالا رفت. اما دیگران وضعیتی متفاوت دارند. بنابراین فرمود: (﴿قُلۡ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞ﴾) بگو: قرآن برای مؤمنان مایۀ هدایت و بهبودی است، و آنها را به راه درست و صراط مستقیم راهنمایی میکند. به آنها دانشهای مفیدی میآموزد که به وسیلۀ آن، هدایت کامل به دست میآید. نیز بیماریهای جسمی و قلبی را شفا میدهد؛ چون قرآن از کردارها و رفتارهای زشت نهی میکند، و آدمی را به توبۀ واقعی که گناهان را میزداید و دلها را شفا میدهد تشویق مینماید. (﴿وَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ﴾) و کسانی که به قرآن ایمان نمیآورند، در گوشهایشان سنگینی و کری است، به گونهای که آن را نمیشنوند و از آن روی میگردانند. (﴿وَهُوَ عَلَيۡهِمۡ عَمًى﴾) و مایۀ کوری چشمان آنان است؛ یعنی به وسیلۀ آن، راه هدایت را نمیبینند و با آن راهیاب نمیگردند، و چیزی جز گمراهی به آنها نمیافزاید؛ چون آنها حق را نپذیرفتند، پس کوری بر کوریشان و گمراهی بر گمراهیشان افزوده گردید. (﴿أُوْلَٰٓئِكَ يُنَادَوۡنَ مِن مَّكَانِۢ بَعِيدٖ﴾) اینان به سوی ایمان فرا خوانده میشوند امّا اجابت نمیکنند؛ همانند کسی که از دور صدا زده میشود، ولی صدای ندا دهنده را نمیشنود و پاسخ صدا زننده را نمیدهد. منظور این است کسانی که به قرآن ایمان نمیآورند، از هدایت و رهنمود آن بهرهمند نمیشوند، و به وسیلۀ نور آن چیزی را نمیبینند و هیچ خیری را از آن به دست نمیآورند؛ چون آنان درهای هدایت را به سبب رویگردانی و کفرورزیشان به روی خود بستهاند.
(45) خداوند متعال میفرماید: (﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ﴾) و به راستی به موسی کتاب آسمانی دادیم همانطور که به تو کتاب آسمانی دادهایم؛ و مردم آنچه را با تو کردند، با او نیز کردند؛ در کتاب اختلاف کردند، برخی به آن ایمان آورده و هدایت یافتند و از آن بهرهمند شدند، و برخی نیز آن را تکذیب کردند و از آن استفاده نبردند. و اگر بردباری خدا نبود؛ و حکم او از پیش بر این نرفته بود که عذاب را تا مدّتی معین به تاخیر اندازد؛ و از آن مدّت پس و پیش نشود، (﴿لَقُضِيَ بَيۡنَهُمۡ﴾) به محض اینکه میان مؤمنان و کافران جدایی انداخته شود، میان آنان داوری میکرد مبنی بر هلاک شدن فوری کافران، چون سبب هلاکت بر آنها، واجب و قطعی گردیده بود. (﴿وَإِنَّهُمۡ لَفِي شَكّٖ مِّنۡهُ مُرِيبٖ﴾) و شک و تردید، آنها را به شدت پریشان و مضطرب کرده بود، بنابراین آن را تکذیب کرده و انکار نمودند.
(46) (﴿مَّنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِۦ﴾) هر کس کار شایستهای بکند، به سود خود اوست، و پاداش و فایدۀ کار نیک در دنیا وآخرت به خود او میرسد. کار شایسته هرآن کاری است که خدا وپیامبرش به انجام آن فرمان دادهاند. (﴿وَمَنۡ أَسَآءَ فَعَلَيۡهَا﴾) و هرکس کار بدی بکند، به زیان خود اوست، و زیان و کیفر آن کار در دنیا و آخرت به او میرسد. در اینجا آدمی به انجام کار خیر و ترک نمودن کار بد تشویق شده است، و بیان شده که عاملان و انجام دهندگان از کارهای نیک خود بهره میبرند؛ و هرکس که کار بد انجام دهد زیانمند میشود؛ و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیگیرد. (﴿وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ﴾) و پروردگارت هیچ ستمی به بندگان نمیکند به گونهای که گناهان بیشتری را بر دوش آنان بگذارد.
(47) در اینجا از گستردگی علم و آگاهی خداوند، و مختص بودن علم قیامت به او خبر داده شده است، و اینکه کسی از آن آگاه نیست. پس فرمود: (﴿إِلَيۡهِ يُرَدُّ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾) تمامی مخلوقات، آگاهی از وقوع زمان قیامت را به خدا باز میگردانند، و همه به ناتوانی و عدم آگاهی خویش از آن اعتراف مینمایند؛ پیامبران و فرشتگان و دیگران. (﴿وَمَا تَخۡرُجُ مِن ثَمَرَٰتٖ مِّنۡ أَكۡمَامِهَا﴾) و هیچ میوهای از غلاف خود بیرون نمیآید، و این میوۀ همۀ درختانی را که در شهرها و بیابانها هستند شامل میشود. پس میوۀ هیچ درختی از غلافش بیرون نمیآید مگر اینکه خداوند آن را کاملاً و به طور مشروح میداند. (﴿وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ﴾) و هیچ مادهای از انسان و دیگر حیوانات باردار نمیگردد، (﴿وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِۦ﴾) و وضع حمل نمیکند مگر با علم واطلاع او. پس چگونه مشرکان چیزهایی را با خداوند برابر نمودهاند که هیچ علم وآگاهی و شنوایی و بینایی ندارند؟! (﴿وَيَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ أَيۡنَ شُرَكَآءِي﴾) و در روز قیامت خداوند کسانی را که انبازهایی شریک او ساختهاند سرزنش و توبیخ نموده، و برای اینکه دروغشان آشکار گردد، آنان را صدا میزند [و میفرماید: ] کجایند شریکانی که شما گمان بردید شریکان من هستند و آنها را پرستش نمودید و بر این امر مجادله ورزیدید و به خاطر آنها با پیامبران دشمنی نمودید؟! (﴿قَالُوٓاْ ءَاذَنَّٰكَ مَامِنَّا مِن شَهِيدٖ﴾) و درحالی که به باطل بودن آنها و بطلان مشارکتشان با خدا اقرار مینمایند، میگویند: پروردگارا! ما تو را خبر دادیم، و گواه باش که هیچ کس از ما به صحت و درستی معبود بودن و شریک بودن آنها گواهی نمیدهد. پس همۀ ما اکنون به باطل بودن عبادت آنها اذعان کرده و از آنها بیزاری جستهایم.
(48) بنابراین فرمود: (﴿وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَدۡعُونَ مِن قَبۡلُ﴾) و آنچه را که به جای خداوند به فریاد میخواندند و میپرستیدند، از دیدشان ناپدید میشود؛ یعنی عقاید و اعمالشان که عمری را در پرستش غیر خداوند گذرانده، و گمان بردند به آنها فایده میرساند و عذاب را از آنها دور مینماید و برایشان نزد خدا شفاعت میکند؛ از دست میدهند و اثری از آن نمیبینند. پس تلاش آنها ناکام گردد و گمانشان پوچ شود و شریکانی که برای خدا مقرّر میکردند برایشان کاری نمیکنند. (﴿وَظَنُّواْ مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٖ﴾) و در این حالت یقین پیدا میکنند که آنها هیچ راه نجات و هیچ فریادرس و پناهگاهی ندارند. پس این، عاقبت و سرانجام کسی است که غیر خدا را شریک خداوند نموده است، و خداوند سرانجام آنها را برای بندگانش بیان نموده تا از شرک بپرهیزند.
(49) در اینجا از طبیعت انسان خبر میدهد که نه بر خیر صبر دارد و نه بر شر، مگر کسی که خداوند او را از این حالت بیرون برده و به حالت کمال رسانده باشد. پس فرمود: (﴿لَّا يَسَۡٔمُ ٱلۡإِنسَٰنُ مِن دُعَآءِ ٱلۡخَيۡرِ﴾) انسان از دعا کردن به درگاه خداوند و خواستن موفقیّت و دارایی و فرزند و دیگر خواستههای دنیا خسته نمیشود، و همواره از خدا میطلبد، به گونهای که نه به کم قانع میشود و نه به زیاد؛ و اگر دنیا را نیز به دست آوَرَد، همواره بیشتر میطلبد. (﴿وَإِن مَّسَّهُ ٱلشَّرُّ فَئَُوسٞ قَنُوطٞ﴾) و اگر امر ناخوشایندی چون بیماری و فقر و انواع مصیبتها به او برسد، از رحمت خداوند ناامید میگردد، و گمان میبرد که این بلا او را هلاک و نابود خواهد کرد. و به خاطر اینکه کارها برخلاف آنچه که دوست دارد پیش میروند، مضطرب و نگران میشود. مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، که اینان هر گاه به ایشان خیر و نعمت و امر دوست داشتنی برسد، شکر خداوند را به جای میآورند، و میترسند که مبادا نعمتهایی که خداوند به آنها داده، استدراج و مهلت دادن باشد. و اگر مصیبت و گزندی به جان و مال و فرزندانشان برسد، صبر میکنند و از فضل پروردگارشان مأیوس نمیشوند.
(50) سپس خداوند متعال فرمود: (﴿وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنَّا﴾) و انسانی که از طلب خیر خسته نمیشود، اگر گزند و بلایی به او برسد، ناامید میگردد؛ و اگر بعد از آن گزند و بلا رحمتی به او بچشانیم -به این صورت که خداوند بیماریاش را شفا بدهد، یا فقر او را برطرف کند و توانگرش نماید- شکر خدا را به جای نمیآورد، بلکه تعدّی و سرکشی میکند و میگوید: (﴿هَٰذَا لِي﴾) این نعمت که به من رسیده، بدان خاطر است که من سزاوار آن هستم. (﴿وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ﴾) و گمان نمیبرم قیامت بر پا شود. و او با این سخنان، رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ را انکار میکند، و نعمت و رحمت خدا را که خداوند به او داده است سپاس نمیگزارد. (﴿وَلَئِن رُّجِعۡتُ إِلَىٰ رَبِّيٓ إِنَّ لِي عِندَهُۥ لَلۡحُسۡنَىٰ﴾) و به فرض اینکه قیامت بیاید و من به نزد پروردگارم باز گردم همانا نزد او جایگاه خوبی خواهم داشت. پس همانطور که در دنیا از نعمت بهرهمند بودهام، در آخرت نیز از نعمت بهرهمند خواهم بود. و این از بزرگترین جسارت در حق خدا، و نسبت دادن چیزهایی به اوست که هیچ آگاهی نسبت به آن ندارد. بنابراین خداوند او را تهدید کرد و فرمود: (﴿فَلَنُنَبِّئَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِيظٖ﴾) بیگمان، کافران را به آنچه کردهاند خبر خواهیم داد، و حتماً عذاب سخت و زیادی را به ایشان میچشانیم.
(51) (﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنََٔابِجَانِبِهِۦ﴾) و هنگامی که ما به انسان نعمت دهیم، از قبیل: سلامتی یا روزی و غیره از پروردگارش و شکرگزاری برای او رویگردان میشود، و با خودپسندی و تکبّر شانهها را بالا میزند. (﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ فَذُو دُعَآءٍ عَرِيضٖ﴾) و هرگاه رنج و بلایی به او برسد و بیماری یا فقر یا بلایی به او دست دهد، بهخاطر بیصبریاش بسیار دعا میکند. پس نه در سختیها، صبر و شکیبایی دارد؛ و نه در راحتی و آسایش، شکر میگزارد. به جز کسی که خداوند او را هدایت کرده و بر او منّت نهاده است.
(52) (﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ﴾) ای پیامبر! به کسانی که قرآن را تکذیب میکنند و به سوی ناسپاسی و کفر میشتابند بگو: به من خبر دهید، اگر این قرآن از سوی خداوند آمده باشد و در آن هیچ شک و تردیدی وجود نداشته باشد، (﴿ثُمَّ كَفَرۡتُم بِهِۦ مَنۡ أَضَلُّ مِمَّنۡ هُوَ فِي شِقَاقِۢ بَعِيدٖ﴾) آنگاه شما به آن کفر ورزید، چه کسی گمراهتر خواهد بود از کسی که همواره با آن در ستیز و مبارزه است؟ یعنی به خاطر مخالفت با خدا و پیامبرش، همواره در ستیز قرار دارد. چون حق و راه درست برایتان روشن گردیده است، امّا از آن منحرف میشوید و به سوی حق نمیروید، بلکه راه باطل و جهالت را در پیش میگیرید. پس شما گمراهترین و ستمکارترین مردم هستید.
(53) اگر در درستی و حقیقت آن شک دارید، خداوند دلایل و نشانههایش را به شما ارائه میدهد. خداوند متعال فرمود: (﴿سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلۡأٓفَاقِ﴾) ما نشانههای خود را در کرانههای عالم به آنها نشان خواهیم داد، مانند نشانههایی که در آسمان و زمین است، و حوادث بزرگی که خداوند پدید میآورد و برای صاحب بصیرت نشانۀ حق است و بر حق دلالت مینماید. (﴿وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ﴾) و [آیات خود را] در خودشان به آنان مینمایانیم که جسمهایشان مشتمل بر نشانهها و صنعت شگفتانگیز خداست، و قدرت آشکار او در آن مشاهده میگردد. نیز آیات خود را مبنی بر نازل شدن عقوبات و بلاهای سنگینی بر تکذیب کنندگان، و آیات دالّ بر یاری مؤمنان نشان میدهیم. (﴿حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّ﴾) تا از روی این آیات برایشان روشن و آشکار گردد که آن حق است، و آنچه در بر دارد حق میباشد، و هیچ شک و تردیدی را نمیپذیرد. خداوند نشانههایی را به بندگانش نشان داده که به وسیلۀ آن حق روشن شده است؛ و خداوند هر کس را که بخواهد توفیق میدهد تا ایمان بیاورد، و هر کس را که بخواهد خوار میگرداند. (﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ﴾) و آیا برای حقّانیت قرآن و راستگو بودن کسی که آن را آورده این کافی نیست که خداوند بر این امر گواهی دهد؟! خداوند ـ که راستگوترین شاهد است ـ به صورت قولی بر راستگو بودن پیامبر شهادت داده، و او را یاری نموده است؛ و این کمک نمودن، متضمن آن شهادت قولی است، و صحت آن را برای کسانی که در آن شک و تردید دارند اثبات مینماید.
(54) (﴿أَلَآ إِنَّهُمۡ فِي مِرۡيَةٖ مِّن لِّقَآءِ رَبِّهِمۡ﴾) هان بدانید که آنان در مورد رستاخیز و قیامت شک دارند، و آنها فکر میکنند جهان فقط همین دنیاست و دنیایی دیگر وجود ندارد؛ بنابراین برای آخرت نکوشیده و به آن توجه ننمودهاند. (﴿أَلَآ إِنَّهُۥ بِكُلِّ شَيۡءٖ مُّحِيطُۢ﴾) هان بدانید که علم و قدرت و توانایی او همه چیز را در بر گرفته است. پایان تفسیر سوره فصلت به منت و یاری خداوند متعال.