(1) خداوند به اسب سوگند میخورد؛ چون در آن نشانههای آشکار و نعمتهای ظاهری است که برای مردم معلوم و مشخص است. و خداوند به حالتی از اسب سوگند خورده که دیگر حیوانات آن حالت را ندارند، پس فرمود: (﴿وَٱلۡعَٰدِيَٰتِ ضَبۡحٗا﴾) سوگند به اسبان تازندهای که به سرعت و نفسزنان میتازند و پیش میروند.
(2) (﴿فَٱلۡمُورِيَٰتِ قَدۡحٗا﴾) و سوگند به اسبانی که بر اثر برخورد نعل آنها با سنگ، جرقه میافروزند؛ یعنی از صلابت و قدرتشان به هنگام دویدن، و از برخورد نعلشان با سنگ، جرقه میافروزند.
(3) (﴿فَٱلۡمُغِيرَٰتِ صُبۡحٗا﴾) سوگند به اسبانی که به هنگام صبح بر دشمنان یورش میبرند. و این بر اساس اغلبیت میباشد؛ یعنی غالباً هجوم در صبحگاهان صورت میگیرد.
(4) (﴿فَأَثَرۡنَ بِهِۦ نَقۡعٗا﴾) و به سبب تاختن و یورش بردنشان غباری برمیانگیزند.
(5) (﴿فَوَسَطۡنَ بِهِۦ جَمۡعًا﴾) و همراه با اسب، سوار وارد جمع دشمنانی میشوند که بر آنها هجوم بردهاند.
(6) و آنچه که بر آن قسم یاد شده عبارت است از فرمودۀ خداوند: (﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لِرَبِّهِۦ لَكَنُودٞ﴾) یعنی بیگمان، انسان از ادای حقوق الهی به شدت ممانعت میورزد. پس طبیعت انسان و عادتش بر این است حقوقی را که بر اوست بهطور کامل ادا نکند، بلکه طبیعت انسان تنبلی و کاهلی میطلبد، و حقوق مالی و بدنی را که بر اوست ادا نمیکند. مگر کسی که خداوند او را هدایت کند و او را از این حالت درآوَرَد.
(7) (﴿وَإِنَّهُۥ عَلَىٰ ذَٰلِكَ لَشَهِيدٞ﴾) انسان بخل و ناسپاسی خود را میداند، و بر آن گواه است، و آن را انکار نمیکند، چون این چیز روشن و واضح است. و احتمال دارد که ضمیر به خدا برگردد؛ یعنی انسان در حق پروردگارش ناسپاس است، و خداوند بر این ناسپاسی او گواه است. پس در اینجا انسان به شدّت مورد تهدید قرار گرفته است، [و به وی هشدار داده شده] که خداوند بر او آگاه است. \
(8) (﴿وَإِنَّهُۥ لِحُبِّ ٱلۡخَيۡرِ لَشَدِيدٌ﴾) انسان مال و دارائی را به شدت دوست میدارد، و این محبت باعث میشود تا حقوقی را که بر او واجب است ترک نماید، و شهوت خود را بر رضایت پروردگارش مقدم بدارد. و این به خاطر آن است که او نگاهش را فقط به همین جهان منحصر کرده و از آخرت غافل مانده است.
(9) به همین جهت او را بر داشتنِ ترس و پروا از روزِ هراسِ بزرگ تشویق نمود و فرمود: (﴿أَفَلَا يَعۡلَمُ إِذَا بُعۡثِرَ مَا فِي ٱلۡقُبُورِ﴾) آیا انسانی که مغرور است نمیداند که خداوند مردگان را از گورهایشان برای حشر و نشر بیرون میآورد.
(10) (﴿وَحُصِّلَ مَا فِي ٱلصُّدُورِ﴾) و رازهایی که در دلهاست و خیر و شری که در آن پنهان شده، در آن روز آشکار میگردد. پس در آن روز، نهان آشکار میگردد، و نتیجۀ کارها برای مردم معلوم میشود.
(11) (﴿إِنَّ رَبَّهُم بِهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّخَبِيرُۢ﴾) همانا خداوند به اعمال ظاهر و باطن و پنهان و آشکار آنها آگاه است، و در برابر آن به آنها جزا و سزا میدهد. با اینکه خداوند در همۀ اوقات از اعمال بندگان آگاه است اما به طور ویژه فرمود: در آن روز از آنها آگاه است؛ چون منظور جزا دادن بر اعمال است؛ اعمالی که از دایرۀ علم و آگاهی خداوند خارج نبوده است.