(1) (﴿قُلۡ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ﴾) ای پیامبر! به مردمان بگو: به من وحی شده است که گروهی از جنها به قرآن گوش فرا دادند. خداوند این جنها را به سوی پیامبر برد تا آیات او را بشنوند و حجت بر آنها اقامه گردد، و نعمت بر آنان کامل شود و قوم خود را بیم دهند. خداوند به پیامبر فرمان داد تا حکایت آنها را برای مردم تعریف کند. آنها وقتی نزد پیامبر آمدند گفتند: ساکت باشید. وقتی ساکت شدند و گوش فرا دادند؛ معانی و مفاهیم قرآن را فهمیدند و حقایق قرآن به دلهایشان رسید. (﴿فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبٗا﴾) پس گفتند: ما قرآنی شگفت و زیبا که دارای مطالبی عالی است شنیدیم.
(2) (﴿يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلرُّشۡدِ﴾) رشد به همۀ چیزهایی گفته میشود که مردم را به سوی منافع دینی و دنیوی هدایت میکند. (﴿فََٔامَنَّا بِهِۦۖ وَلَن نُّشۡرِكَ بِرَبِّنَآ أَحَدٗا﴾) پس به آن ایمان آوردیم، و هرگز چیزی را شریک پروردگارمان نمیکنیم. پس آنها هم ایمان آوردند که همۀ اعمال خیر در آن است؛ و هم پرهیزگاری پیشه کردند که پرهیزگاری متضمّن دوری از بدی است. و آنها عامل ایمان آوردن و لوازم آن را راهنماییهای قرآن قرار دادند که مصالح و فواید فراوانی در بر دارد، و آدمی را از مضرّات برحذر میدارد. این چیزها نشانهای بزرگ و دلیلی قاطع هستند برای کسی که در پرتو نور قرآن راهش را پیدا کند و به وسیلۀ آن راهیاب گردد. و این ایمانی است که سودمند میباشد و هر خیر و نیکی را به بار میآورد. این ایمان براساس رهنمود قرآن به دست میآید، به خلاف ایمانی که بنابر عرف و عادت و محیط زندگی و امثال آن حاصل میشود. چنین ایمانی، تقلیدی و سنتی است، و در معرض خطر و عوارض زیادی قرار دارد.
(3) (﴿وَأَنَّهُۥ تَعَٰلَىٰ جَدُّ رَبِّنَا﴾) جلال و عظمت خداوند والاست، و نامهایش مقدّس میباشد. (﴿مَا ٱتَّخَذَ صَٰحِبَةٗ وَلَا وَلَدٗا﴾) او همسر و فرزندی برنگرفته است. پس آنها از والا بودن شأن و شکوه خداوند به این پی بردند که او از داشتن همسر و فرزند پاک است؛ چون در هر صفت کمالی دارای شأن و عظمت است، و داشتن همسر و فرزند با این چیز منافات دارد، چون برگرفتن زن و فرزند با کمال بینیازی متضاد است.
(4) (﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى ٱللَّهِ شَطَطٗا﴾) کمخردان ما، دربارۀ خداوند سخنان نادرستی میگفتند. و آنچه آنها را به گفتن چنین سخنانی وادار کرد، کمخردی آنها بود، وگرنه چنانچه هوشیار و فهمیده بودند میدانستند که چه بگویند.
(5) قبل از این، ما فریب خورده بودیم، و سرکردگان جن و انس ما را فریب داده بودند، و ما به آنها گمان خوب داشتیم و گمان میبردیم که آنان جرأت دروغ بستن بر خدا را ندارند، بنابراین قبل از این، ما بر راه آنها بودیم. و امروز که حق برای ما روشن شده است، راه خدا را در پیش گرفتهایم و از حق پیروی میکنیم و به سخن هیچ کسی ـ اگر با هدایت مخالف باشد ـ توجّه نمیکنیم.
(6) (﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا﴾) انسانها به هنگام هراس و پریشانیها به جنها پناه میبردند و آنها را پرستش میکردند. بنابراین انسانها بر طغیان و سرکشی و تکبر جنها افزودند؛ زیرا جنها دیدند که انسانها آنان را عبادت میکنند و به آنها پناه میبرند. و احتمال دارد که ضمیر «واو» در «زادوهم» به جن برگردد، یعنی جنها وقتی دیدند که انسانها به آنها پناه میبرند، انسانها را بیشتر پریشان کردند و ترساندند تا این گونه انسانها را مجبور نمایند به آنها پناه ببرند، و به آنچه که جنها بر آن هستند چنگ بزنند. پس هرگاه انسانی به درّهای ترسناک وارد میشد، میگفت: به صاحب این دره از بیخردان قومش پناه میبرم.
(7) (﴿وَأَنَّهُمۡ ظَنُّواْ كَمَا ظَنَنتُمۡ أَن لَّن يَبۡعَثَ ٱللَّهُ أَحَدٗا﴾) پس وقتی زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز را انکار کردند، به شرک ورزیدن روی آوردند.
(8) (﴿وَأَنَّا لَمَسۡنَا ٱلسَّمَآءَ﴾) و ما به آسمان آمدیم و آن را آزمایش کردیم. (﴿فَوَجَدۡنَٰهَا مُلِئَتۡ حَرَسٗا شَدِيدٗا﴾) پس آن را چنان یافتیم که از نگهبانانی نیرومند پر شده است، و نمیگذارند کسی به اطراف آن برسد یا به آن نزدیک شود. (﴿وَشُهُبٗا﴾) و از شهابهایی پر شده است که هرکس از آنجا استراق سمع نماید، به وسیلۀ این شهابها زده میشود. و این برخلاف عادت قبلی ماست که میتوانستیم به اخبار آسمان دست پیدا کنیم.
(9) (﴿وَأَنَّا كُنَّا نَقۡعُدُ مِنۡهَا مَقَٰعِدَ لِلسَّمۡعِ﴾) و ما برای استراق سمع در گوشههایی مینشستیم، و از اخبار آسمان آنچه خدا میخواست فرامیگرفتیم. (﴿فَمَن يَسۡتَمِعِ ٱلۡأٓنَ يَجِدۡ لَهُۥ شِهَابٗا رَّصَدٗا﴾) امّا اکنون اگر کسی گوش فرا دهد، شهاب آمادهای را در کمین خود مییابد که برای از بین بردن او آماده شده است، و این چیز مهمّی است.
(10) جنها یقین کردند که خداوند میخواهد در زمین حادثهای بزرگ بد یا نیک ایجاد کند، بنابراین گفتند: (﴿وَأَنَّا لَا نَدۡرِيٓ أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ أَرَادَ بِهِمۡ رَبُّهُمۡ رَشَدٗا﴾) و ما نمیدانیم که برای اهل زمین شر و بلایی درنظر گرفته شده یا اینکه پروردگارشان برای آنان خیر و هدایت خواسته است؟ یعنی حتماً یکی از این دو حالت به وقوع میپیوندد، چون جنها دیدند که مسئله برای آنها تغییر کرده است، بنابراین از روی هوش و ذکاوت خود دریافتند که خداوند میخواهد در زمین کاری را انجام دهد. و این بیانگر مؤدب بودن جنها است که خیر را به خدا نسبت دادند، و انجامدهندۀ شر را ذکر نکردند تا ادب را رعایت نمایند.
(11) ((وَأَنَّا مِنَّا ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِكَ﴾) بعضی از ما صالح و درستکار هستند، و بعضی از ما جز ایناند؛ یعنی فاسق و کافرند.(﴿كُنَّا طَرَآئِقَ قِدَدٗا﴾) ما فرقههای گوناگونی هستیم، و هر گروهی به آنچه دارد شادمان است.
(12) (﴿وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن نُّعۡجِزَ ٱللَّهَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَن نُّعۡجِزَهُۥ هَرَبٗا﴾) اینک کمال قدرت خداوند و کمال ناتوانیمان و اینکه اختیار ما در دست خداست برایمان روشن شده است، پس ما نمیتوانیم خدا را در زمین درمانده سازیم؛ نیز نمیتوانیم او را درمانده سازیم، اگر فرار کنیم و اسباب خروج از قدرت او را فراهم نماییم، هیچ پناهگاهی نیست که بتوان برای درامان ماندن از عذاب او بدان پناه برد، مگر اینکه به خود او پناهنده شد.
(13) (﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعۡنَا ٱلۡهُدَىٰٓ﴾) وقتی ما رهنمود [قرآن کریم] را شنیدیم که به راه راست هدایت میکند، و هدایت و ارشاد آن را شناختیم، در دلهای ما اثر گذاشت و (﴿ءَامَنَّا بِهِۦ﴾) ما به آن ایمان آوردیم. سپس آنچه را که موجب تشویق شدن مؤمن میشود بیان کرد، و فرمود: (﴿فَمَن يُؤۡمِنۢ بِرَبِّهِۦ فَلَا يَخَافُ بَخۡسٗا وَلَا رَهَقٗا﴾) پس هرکس صادقانه به خدا ایمان بیاورد، نقصانی نمیبیند و نه به او آزاری میرسد و هرگاه از شر و بلا در امان قرار گرفت، خیر و خوبی برای او به دست میآید. پس ایمان سببی است که انس و جن را از هر خیری برخوردار میکند و از هر شرّی مصون میدارد.
(14) (﴿وَأَنَّا مِنَّا ٱلۡمُسۡلِمُونَ وَمِنَّا ٱلۡقَٰسِطُونَ﴾) برخی از ما فرمانبردارند، و برخی ستمگر و منحرف از راه راست هستند. (﴿فَمَنۡ أَسۡلَمَ فَأُوْلَٰٓئِكَ تَحَرَّوۡاْ رَشَدٗا﴾) پس کسانی که فرمانبرداری کنند، به راه درست دست یافتهاند که آنها را به بهشت و نعمتهای آن میرساند.
(15) (﴿وَأَمَّا ٱلۡقَٰسِطُونَ فَكَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبٗا﴾) و اما آنهایی که منحرف و ستمگرند، آتشافروز دوزخ میباشند، و این سزای کارهایشان است نه اینکه خداوند بر آنها ستم کرده باشد.
(16) (﴿وَأَلَّوِ ٱسۡتَقَٰمُواْ عَلَى ٱلطَّرِيقَةِ لَأَسۡقَيۡنَٰهُم مَّآءً غَدَقٗا﴾) و اگر آنان بر راه راست ماندگار بمانند، به آنان آب فراوان و گوارایی میدهیم. و آنچه که آنها را از این محروم کرده است، ستمگری و تجاوز ایشان است.
(17) (﴿لِّنَفۡتِنَهُمۡ فِيهِ﴾) تا آنان را بیازمائیم، و راستگو از دروغگو مشخص شود.(﴿وَمَن يُعۡرِضۡ عَن ذِكۡرِ رَبِّهِۦ يَسۡلُكۡهُ عَذَابٗا صَعَدٗا﴾) و هرکس از ذکر و یاد خدا که کتاب خداوند است روی بگرداند و از آن پیروی نکند و از آن غافل و بیخبر باشد، به او عذابی سخت میدهد.
(18) (﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا﴾) و مساجد مختص پرستش خداوند هستند، پس کسی دیگر را با خدا مخوانید؛ و کسی دیگر را همراه با او نپرستید؛ چون مساجد که بزرگترین جای عبادت هستند، براساس اخلاص برای خدا و فروتنی در برابر عظمت و کرنش در برابر قدرت او بنا شدهاند.
(19) (﴿وَأَنَّهُۥ لَمَّا قَامَ عَبۡدُ ٱللَّهِ يَدۡعُوهُ﴾) و اینکه چون بندۀ خداوند به نیایش پروردگارش ایستاد و به عبادت خدا مشغول شد و خواندن قرآن را شروع کرد، (﴿كَادُواْ يَكُونُونَ عَلَيۡهِ لِبَدٗا﴾) نزدیک بود جنها با ازدحام بر او هجوم آورند، از بس که به رهنـمودهای پیامبر علاقهمند بودند.
(20) (﴿قُلۡ﴾) ای پیامبر! با بیان حقیقت آنچه که به سوی آن فرامیخوانی به آنها بگو: (﴿إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا﴾) فقط پروردگارم را میپرستم و او را یگانه میدانم و از بتها و هر آنچه که مشرکان به جای خدا پرستش میکنند دست میکشم.
(21) (﴿قُلۡ إِنِّي لَآ أَمۡلِكُ لَكُمۡ ضَرّٗا وَلَا رَشَدٗا﴾) بگو: من نمیتوانم هیچ زیانی به شما برسانم، و نمیتوانم شما را هدایت کنم؛ چون من بندهای بیش نیستم و اختیاری ندارم.
(22) (﴿قُلۡ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ ٱللَّهِ أَحَدٞ﴾) یعنی هیچ کسی نیست که به او پناه ببرم و او بتواند مرا از عذاب خدا نجات دهد. و پیامبر که کاملترین انسان است توانایی رساندن هیچ زیان و هدایتی را ندارد؛ و نمیتواند خودش را از عذاب خدا نجات دهد، اگر خداوند بخواهد بلایی به او برساند. پس دیگر مردم به طریق اولی توانایی ندارند. (﴿وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًا﴾) و من جز او پناهی ندارم.
(23) (﴿إِلَّا بَلَٰغٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِسَٰلَٰتِهِۦ﴾) من هیچ برتری بر مردم ندارم جز اینکه خداوند مرا برای رساندن پیامهایش و دعوت دادن مردم به سوی او برگزیده است، و با این کار حجت بر مردم اقامه میگردد. (﴿وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا﴾) و هرکس از فرمان خدا و پیغمبرش سرپیچی کند، آتش جهنم را خواهد داشت و برای همیشه در آن جاودانه است. منظور از معصیت در اینجا، معصیتی کفرآمیز است همانطور که نصهای روشن دیگری معصیت مذکور را به کفر مقیّد کردهاند. اما گناه صرف، باعث خلود در دوزخ نمیشود، همانطور که آیات قرآن و احادیث پیامبر و اجماع سلف امت و امامان امت بر این دلالت مینماید.
(24) (﴿حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا يُوعَدُونَ﴾) زمانی که آنچه را به آنها وعده داده میشود آشکارا مشاهده کنند، و یقین نمایند که آنها را فراگرفته است (﴿فَسَيَعۡلَمُونَ﴾) در این وقت به طور حقیقی خواهند دانست که (﴿مَنۡ أَضۡعَفُ نَاصِرٗا وَأَقَلُّ عَدَدٗا﴾) چه کسی ناتوانتر و کمتعدادتر است. وقتی که کسی آنها را یاری نمیکند، و خودشان نیز نمیتوانند خود را یاری نمایند، و تک و تنها و همانگونه که نخستین بار آفریده شدهاند حشر گردند؛ آنگاه خواهند دانست که چه کسی ضعیفتر و ناتوانتر است!
(25) اگر آنها از تو پرسیدند و گفتند: ﴿مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾ این وعده کی خواهد بود اگر راست میگویید؟ به آنها بگو: (﴿إِنۡ أَدۡرِيٓ أَقَرِيبٞ مَّا تُوعَدُونَ أَمۡ يَجۡعَلُ لَهُۥ رَبِّيٓ أَمَدًا﴾) نمی دانم آیا آنچه وعده داده میشوید نزدیک است یا پروردگارم زمانی طولانی برای آن مقرّر می دارد؟ و آن زمان نزد خداوند مشخص است.
(26) (﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ فَلَا يُظۡهِرُ عَلَىٰ غَيۡبِهِۦٓ أَحَدًا﴾) خداوند دانای پنهان است، و هیچ کسی از مردم را بر غیب خود آگاه نمیسازد، بلکه فقط خداوند به راز دلها و اسرار پنهانی آگاه است.
(27) (﴿إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ﴾) مگر کسانی را از رسولانی که خود بپسندد، پس او را به آنچه که حکمتش اقتضا نماید خبر میدهد. چون پیامبران مانند دیگران نیستند، و خداوند آنها را با چیزهایی کمک کرده که هیچ کس از مردم را چنان چیزی نداده است؛ و آنچه را که خداوند به آنها وحی نموده، حفاظت مینماید تا آن را به صورت واقعی برسانند بدون آنکه شیطانهایی نزدیک او گردند و چیزی را به وحی اضافه کنند یا از آن بکاهند. بنابراین فرمود: (﴿فَإِنَّهُۥ يَسۡلُكُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ رَصَدٗا﴾) و از میان فرشتگان، محافظان و نگهبانانی در پیش و پس او روان میدارد.
(28) (﴿لِّيَعۡلَمَ أَن قَدۡ أَبۡلَغُواْ رِسَٰلَٰتِ رَبِّهِمۡ﴾) تا با این کار پیامبر بداند که پیامبران با اسبابی که خداوند برایشان فراهم آورده است پیامهای او را رساندهاند. (﴿وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيۡهِمۡ﴾) و خداوند به آنچه در نزد آنان است و آنچه پنهان یا آشکار داشتهاند احاطه دارد. (﴿وَأَحۡصَىٰ كُلَّ شَيۡءٍ عَدَدَۢا﴾) و هر چیزی را برشمرده است. در این سوره چند فایده به شرح ذیل وجود دارد: 1- جن وجود حقیقی دارد، و آنها امر و نهی شدهاند، و طبق اعمالشان جزا و سزا میبینند همانطور که به صراحت در این سوره بیان شده است. 2- پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم همانطور که به سوی انسانها مبعوث شده، به سوی جنها نیز فرستاده شده است؛ و خداوند گروهی از جنها را به سوی او فرستاد، تا آنچه را که بر او وحی میشود بشنوند و به قوم خود تبلیغ کنند. 3- هوشمندی جنها و شناخت حق و اینکه آنچه آنها را به سوی ایمان پیش برد، این بود که آنها به طور قطع دریافتند که قرآن [کتاب] هدایت است. نیز از این آیات برمیآید که جنها در تعامل با خداوند بسیار مؤدب هستند. 4- توجّه خداوند به پیامبرش و محافظت از آنچه پیامبر از سوی خدا آورده است. در آغاز مژدههای نبوت پیامبر، آسمان به وسیلۀ ستارگان محافظت میشد و شیاطین از کمینگاههای خود گریختند، امّا خداوند با نبوت پیامبر آنقدر بر اهل زمین مرحمت فرمود که نمیتوان آن را اندازهگیری نمود. و خداوند خیر و هدایت را برای اهل زمین اراده کرد، و خواست که دین و شریعت و معرفت خویش را در زمین آشکار گرداند که به وسیلۀ آن دلها تر و تازه میشوند و خردمندان شاد میگردند و شعائر اسلام آشکار میشود و بتها ریشهکن و نابود میگردند. 5- شدت علاقهمندی جنها به گوش فرادادن به پیامبر و ازدحام آنها پیرامون او. 6- این سوره مشتمل به امر به توحید و نهی از شرک است. و بیان شده که هیچ مخلوقی سزاوار ذرّهای پرستش نیست، چون پیامبر صلی الله علیه وسلم که وقتی اختیار هیچ سود و زیانی را برای کسی، بلکه برای خودش نیز ندارد، معلوم است که مردم همه این گونه هستند. پس اشتباه و ستم است که چنین کسی معبود قرار داده شود. 7- علوم غیب و پنهان را فقط خدا میداند، و هیچ کسی از مخلوقات آن را نمیداند مگر کسی که خداوند او را برگزیند و چیزی از علم غیب را به او بدهد. پایان تفسیر سوره جن؛ ولله الحمد