(1) خداوند متعال از جهالت و نادانی مخالفان و اینکه با تمسخر، عذاب الهی را به شتاب میطلبند، سخن به میان آورده، و با بیان اینکه آنان میپنداشتند که خدا از عذاب دادن آنها ناتوان است، میفرماید: (﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ)) خواهندهای درخواست عذابی کرد که به وقوع میپیوندد
(2) ((لِّلۡكَٰفِرِينَ﴾) برای کافران؛ چون کافران به سبب کفر و عنادشان مستحق آن هستند. (﴿لَيۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ مِّنَ ٱللَّهِ ذِي ٱلۡمَعَارِجِ﴾) عذابی که برخی از سرکشان مشرک آن را به شتاب میطلبند، کسی نیست که قبل از آمدنش آن را دور کند، و یا بعد از آمدنش آن را برطرف نماید. نضر بن حارث قریشی یا کسی دیگر از تکذیبکنندگان دعا کرد و گفت: ﴿ٱللَّهُمَّ إِن كَانَ هَٰذَا هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِكَ فَأَمۡطِرۡ عَلَيۡنَا حِجَارَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ أَوِ ٱئۡتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٖ﴾ بارخدایا! اگر این قرآن حق و از جانب تو است، از آسمان بر ما سنگ ببار، و یا عذابی دردناک بر ما بیاور.
(3) [پس بدانند که] عذاب حتماً از جانب خدا بر آنها خواهد آمد؛ خداوند یا در دنیا آنها را عذاب میدهد، یا عذابشان را برای آخرت ذخیره مینماید. پس اگر آنها خدا را میشناختند و عظمت و گستردگی فرمانروایی او و کمال اسما و صفاتش را میدانستند، عذاب را به شتاب نمیطلبیدند، و تسلیم و مؤدب میشدند. بنابراین خداوند از عظمت خویش سخن گفت؛ عظمتی که با گفتههای زشت آنها مخالف است، و سخنان آنها را نقض میکند.پس فرمود: (﴿ذِي ٱلۡمَعَارِجِ﴾)
(4) ((تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَيۡهِ﴾) این عذاب از سوی خداوندِ صاحب درجات و مراتب است، خداوندی که دارای علوّ و برتری و شکوه و عظمت است، و سائر خلق تحت تدبیر او هستند. خداوندی که فرشتگان به سوی او بالا میروند؛ چون آنها تحت تدبیر او هستند، و روح نیز به سوی او بالا میرود. و این شامل همۀ ارواح میشود. ارواح نیکان و ارواح انسانهای بد، و این به هنگام مردن است که روح نیکان به سوی خدا بالا میرود، و از این آسمان به آسمان دیگر اجازه عروج داده میشود تا به آسمانی میرسد که خداوند عزوجل در آن است. آنجا روح به خدا درود میگوید، و از نزدیک شدن به او بهرهمند میگردد و شادمان میشود، و مورد گرامیداشت و بزرگداشت قرار میگیرد. امّا روح انسانهای فاسق به سوی آسمان بالا میرود، وقتی به آسمان برسد، اجازۀ ورود میخواهد، ولی به آن اجازه داده نمیشود و به زمین بازگردانده میشود. سپس خداوند مسافتی را که در آن فرشتگان و روح به سوی خدا بالا میروند بیان کرد، و فرمود: خداوند اسباب این کار را برای ارواح و فرشتگان آماده کرده، و به آنها سرعت داده که در یک روز به سوی خدا بالا میروند، درحالی که اگر از ابتدای عروج تا مقصد و ملاء اعلی به صورت عادی پیموده شود، پنجاه هزار سال طول میکشد. پس این پادشاهی سترگ و جهان بزرگِ بالا و پائین و آفرینش و تدبیر به دست خداوند بلند مرتبۀ والاست. و خداوند حالات ظاهری و باطنی و قرارگاه آنها را میداند، و از رحمت و احسان خویش آنقدر به آنها رسانده که همۀ جهانیان را در بر گرفته است. و خداوند فرمان تقدیری و حکم شرعی و جزائی خود را بر آنها اجرا نموده است. پس چقدر بدبخت هستند مردمانی که عظمت خداوند را نمیدانند، و قدر او را آن گونه که حق اوست نمیشناسند، و با عجله و شتاب عذاب را میطلبند و گمان میبرند که خداوند از انجام چنین کاری ناتوان است. پاک است خداوند بردبار که به آنها مهلت داده و آنان را فراموش نمیکند. و آنان خدا را به خشم آوردند، امّا در مقابل کارهای زشتشان شکیبایی ورزیده، و آنان را از تندرستی و روزیِ فراوان برخوردار کرده است. این یکی از احتمالات در تفسیر این آیۀ کریمه است. پس این عروج و بالا رفتن در دنیا خواهد بود، چون سیاق و عبارت اوّل بر همین دلالت مینماید. و احتمال دارد که این عروج در روز قیامت باشد، و خداوند در آن روز از عظمت و شکوه خود چیزی را آشکار میکند که بزرگترین دلیل بر شناخت او باشد، و آن اینکه مردم عروج فرشتگان و ارواح را که با تدابیر الهی بالا میروند و پائین میآیند مشاهده خواهند کرد. (﴿فِي يَوۡمٖ كَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِينَ أَلۡفَ سَنَةٖ﴾) در روزی که از بس طولانی و سخت است به اندازۀ پنجاه هزار سال میباشد، ولی خداوند این روز را برای مؤمن کم و سبک مینماید.
(5) (﴿فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِيلًا﴾) پس بر دعوت دادن قومت صبری نیکو داشته باش، بهگونهای که خشمگین شدن و رنجور گشتن در این صبر و بردباری نباشد، بلکه به فرمان الهی ادامه بده، و بندگان را به یگانه دانستن خداوند دعوت کن، و فرمان نبردن و بیعلاقه بودن آنها تو را از ادامه دادن دعوت بازندارد؛ چون در شکیبائی ورزیدن بر این کار خیر فراوانی است.
(6) (﴿إِنَّهُمۡ يَرَوۡنَهُۥ بَعِيدٗا وَنَرَىٰهُ قَرِيبٗا﴾) آنان روز زنده شدن پس از مرگ و قیامت را بعید میدانند که در آن کسانی که خواهان عذاب هستند عذاب میبینند؛ یعنی آنها حالتی همانند حالت منکر قیامت دارند، با حالت کسی که بدبختی و مستی بر او غلبه یافته است تا جایی که همۀ چیزهایی که پیش رو دارد، از قبیل: زنده شدن پس از مرگ و حشر را دور میداند. اما خداوند آن را نزدیک میبیند، چون او مهربان و بردبار است و عجله نمیکند و میداند که قطعاً آن روز خواهد آمد، و هر آنچه میآید نزدیک است.
(7) (﴿إِنَّهُمۡ يَرَوۡنَهُۥ بَعِيدٗا وَنَرَىٰهُ قَرِيبٗا﴾) آنان روز زنده شدن پس از مرگ و قیامت را بعید میدانند که در آن کسانی که خواهان عذاب هستند عذاب میبینند؛ یعنی آنها حالتی همانند حالت منکر قیامت دارند، با حالت کسی که بدبختی و مستی بر او غلبه یافته است تا جایی که همۀ چیزهایی که پیش رو دارد، از قبیل: زنده شدن پس از مرگ و حشر را دور میداند. اما خداوند آن را نزدیک میبیند، چون او مهربان و بردبار است و عجله نمیکند و میداند که قطعاً آن روز خواهد آمد، و هر آنچه میآید نزدیک است. سپس خداوند هراسهای آن روز و حالات آن را بیان کرد و فرمود:
(8) (﴿يَوۡمَ تَكُونُ ٱلسَّمَآءُ كَٱلۡمُهۡلِ﴾) روز قیامت روزی است که در آن، این چیزهای بزرگ به وقوع میپیوندد، و آسمان از بس که تکه و پاره میگردد و هراس آن را فرامیگیرد، مانند مس گداخته میشود.
(9) (﴿وَتَكُونُ ٱلۡجِبَالُ كَٱلۡعِهۡنِ﴾) و کوهها مانند پشم رنگین و حلّاجی شده خواهند شد، و بعد از آن به گرد و غباری پراکنده تبدیل میشوند و از بین میروند. وقتی آشفتگی و اضطراب، این جرمها و جمادات بزرگ را فرامیگیرد، پس در مورد بندۀ ضعیفی که بار سنگین گناهان را بر دوش میکشد چه گمان میبری؟
(10) آیا نباید دلش از جای درآید و عقلش را از دست بدهد و همه او را فراموش کنند؟ بنابراین فرمود: (﴿وَلَا يَسَۡٔلُ حَمِيمٌ حَمِيمٗا)) و هیچ دوست و خویشاوندی از حال خویشاوندی دیگر نمیپرسد
(11) ((يُبَصَّرُونَهُمۡ﴾) و هیچ دوست و خویشاوندی از حال خویشاوندی دیگر نمیپرسد، خویشاوند خویشاوندش را میبیند اما هرگز به این فکر نمیکند که از حال او جویا شود و نه دربارۀ زندگی و دوستی خودشان سخنی میگویند، بلکه هرکس فقط به فکر خودش است. (﴿يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۢ بِبَنِيه﴾) فرد گناهکار آرزو میکند که کاش میشد برای رهایی از عذاب آن روز، فرزندان خود را فدا سازد
(12) ((وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِيهِ﴾) و همسر و برادرش
(13) ((وَفَصِيلَتِهِ ٱلَّتِي تُٔۡوِيهِ﴾) و نیز فامیل و قبیلهای که در دنیا یکدیگر را یاری و کمک مینمودند. پس در قیامت هیچ کس به کسی دیگر فایدهای نمیرساند، و هیچ کس شفاعت نمیکند مگر با اجازۀ خدا.
(14) بلکه مجرمی که مستحق عذاب است اگر همۀ کسانی را که میشناسد فدا کند، (﴿وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ يُنجِيهِ﴾) و همۀ کسانی را که روی زمین هستند فدا نماید تا نجات یابد، این کار برایش فایدهای نخواهد داشت.
(15) (﴿كَلَّآ﴾) هیچ چاره و یاوری ندارند؛ فرمان عذاب بر آنها قطعی شده، و سود و فایدۀ خویشاوندان و دوستان از بین رفته است. (﴿إِنَّهَا لَظَىٰ﴾) این آتش سوزان و سراپا شعله است
(16) ((نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ﴾) که پوست اعضای ظاهری و باطنی را میکَنَد.
(17) (﴿تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ﴾) دوزخ کسی را به سوی خود فرا میخواند که از پیروی کردن از حق روی برگردانده و اعراض کرده و به آن توجّهی ننموده، و اموال و دارائی را روی هم انباشته و آن را نگاهداری نموده است، و آنچه را که به سود اوست و آتش را از او دور مینماید از آن انفاق نکرده است. پس آتش دوزخ چنین کسانی را به سوی خودش فرامیخواند، و آماده است تا بر آنان شعله بکشد.
(18) (﴿تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ﴾) دوزخ کسی را به سوی خود فرا میخواند که از پیروی کردن از حق روی برگردانده و اعراض کرده و به آن توجّهی ننموده، و اموال و دارائی را روی هم انباشته و آن را نگاهداری نموده است، و آنچه را که به سود اوست و آتش را از او دور مینماید از آن انفاق نکرده است. پس آتش دوزخ چنین کسانی را به سوی خودش فرامیخواند، و آماده است تا بر آنان شعله بکشد.
(19) در اینجا طبیعت و صفت آدمی بیان شده که کم طاقت و ناشکیبا است.
(20) ناشکیبایی انسان را این گونه تفسیر کرد و فرمود: (﴿إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا﴾) اگر به انسان بلایی از قبیل: فقر یا بیماری برسد، یا چیزی دوست داشتنی از قبیل: مال یا خانواده یا فرزندی را از دست دهد، شکیبایی نمیورزد، و به تقدیر الهی راضی نمیشود، بلکه بیتابی و بیصبری میکند.
(21) (﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَيۡرُ مَنُوعًا﴾) و هرگاه نیکی و آسایشی به او برسد، بخیل میشود؛ و از آنچه که خداوند به او داده است نمیبخشد، و شکر خدا را به خاطر نعمتها و احسانش به جای نمیآورد. پس انسان به هنگام زیانمندی و بلا بیتابی و بیقراری میکند، و در حالت خوشی و آسایش بخل میورزد.
(22) (﴿إِلَّا ٱلۡمُصَلِّينَ﴾) مگر نمازگزارانی که دارای این صفات باشند. آنها هرگاه خیر و خوبی بدیشان برسد، خدا را سپاس میگزارند و از نعمتهایی که خداوند به آنها ارزانی کرده است انفاق میکنند. و هرگاه بدی به آنها برسد، صبر میکنند و به پاداش الهی چشم میدوزند.
(23) در توصیف نمازگزاران فرمود: (﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ﴾) کسانی که نمازهایشان را در اول وقت و همراه با شرایط و ارکان آن میخوانند، و همیشه به این پایبند هستند. و مانند کسی نیستند که نماز نمیخواند یا زمانی نماز میخواند و زمانی دیگر نماز نمیخواند، یا به صورت ناقص نماز را انجام میدهد.
(24) (﴿وَٱلَّذِينَ فِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ﴾) و کسانی که در مالهایشان سهم مشخصی از زکات و صدقه قرار دادهاند.
(25) ((لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ﴾) برای کسی که گدایی میکند، و برای کسی که چیزی ندارد ولی از مردم طلب نمیکند و کسی نمیداند که او فقیر است، و به این افراد میدهند.
(26) (﴿وَٱلَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾) و کسانی که به جزا و زنده شدن پس از مرگ که خدا و پیامبران به آمدن آن خبر دادهاند ایمان میآورند، و به آن یقین دارند، و خود را برای قیامت آماده میکنند و برای آن میکوشند. و از تصدیق روز جزا، تصدیق پیامبران و کتابهایی را که آوردهاند لازم میآید.
(27) (﴿وَٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ﴾) و کسانی که از عذاب پروردگارشان بیمناک و ترسناکاند، پس بدین خاطر همۀ چیزهایی را که آنان را به عذاب خدا نزدیک میکند رها میکنند.
(28) (﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَيۡرُ مَأۡمُونٖ﴾) همانا عذاب پروردگارشان، همان عذابی است که از آن باید ترسید و پرهیز کرد.
(29) (﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ﴾) و کسانی که شرمگاههای خود را پاک نگاه میدارند، و آن را در جای حرامی چون زنا یا لواط یا آمیزش با زن به هنگام عادت ماهانه یا آمیزش از راه پشت با همسر به کار نمیبرند. نیز شرمگاههای خود را از این حفاظت میکنند که کسی به آن نگاه کند یا آن را دست بزند که برایش جایز نیست، و نیز وسیلههای حرامی را که انگیزه انجام کار زشت میشود رها میکنند و از آن دوری میگزینند.
(30) (﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ﴾) مگر بر زنان و کنیزان خود که در این صورت آنها به خاطر آمیزش و همخوابی با آنان از محلی که جایگاه حاصلخیزی و کشت و زرع است مورد سرزنش قرار نمیگیرند.
(31) (﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ﴾) و هرکس که به غیر از زن و کنیزش دنبال چیزی دیگر برود، (﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ﴾) چنین کسانی از آنچه خداوند حلال نموده تجاوز کرده، و به آنچه که حرام کرده است روی آوردهاند. این آیه، بر حرام بودن نکاح موقت دلالت مینماید؛ چون زنی که به صورت موقت نکاح میشود نه همسر است و نه کنیز.
(32) (﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ﴾) و کسانی که برای وفای به عهدهای خود و ادای امانتهایشان میکوشند. و این همۀ امانتهایی را شامل میشود که میان بنده و پروردگارش میباشد مانند تکلیفهای پنهانی که کسی جز خدا نمیداند. نیز اموال و رازهایی را که بندگان به صورت امانت به یکدیگر میسپارند در بر میگیرد. همچنین شامل عهدی است که با خدا یا با خلق بسته میشود. عهد و پیمان چیزی است که بنده از آن پرسیده میشود که آیا به آن وفادار بوده یا عهدشکنی و خیانت کرده است؟
(33) (﴿وَٱلَّذِينَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ﴾) و کسانی که امانتها و عهدهایشان را رعایت میکنند؛ یعنی فقط به چیزی گواهی میدهند که آن را میدانند، بدون اینکه گواهی را کم و کاست ارائه کنند، یا آن را بپوشانند، و در ادای شهادت، رعایت هیچ خویشاوند و دوستی را نمیکنند، و هدفشان از دادن گواهی جلب رضایت خداست. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَ لِلَّهِ﴾ و گواهی را برای خدا بدهید. ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّٰمِينَ بِٱلۡقِسۡطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ أَوِ ٱلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ﴾ ای کسانی که ایمان آوردهاید! به داد قیام کنید، و برای خداوند شهادت دهید، هرچند که به زیان خودتان یا پدر و مادر و یا خویشاوندان باشد.
(34) (﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ يُحَافِظُونَ﴾) آنها با مداومت بر نمازهایشان، آنها را به بهترین و کاملترین صورت میخوانند.
(35) (﴿أُوْلَٰٓئِكَ﴾) اینان که دارای چنین صفاتی هستند، (﴿فِي جَنَّٰتٖ مُّكۡرَمُونَ﴾) خداوند گرامیشان داشته، و از نعمتهای پایدار بهشت آنچه که دلشان میخواهد و چشمها از دیدن آن لذّت میبرند بهرهمندشان کرده است، و آنان در بهشت جاودانهاند. خلاصۀ مطلب اینکه خداوند سعادتمندان و اهل خیر را با این صفات کامل و اخلاق و رفتار پسندیده از قبیل: انجام عبادتهای بدنی مانند نماز و مواظبت بر آن، و اعمال قلبی مانند ترس از خداوند که خواستگاه هر کار خوبی است، و عبادات مالی، و عقاید مفید و بهترین رفتار با خدا و بندگان توصیف کرده است. آنان با مردم به عدل و انصاف رفتار مینمایند، و حقوق و امانتهایشان را ضایع نمیکنند و کاملاً پاکدامن هستند.
(36) خداوند متعال با بیان سرکشی و فریب خوردن کافران میفرماید: (﴿فَمَالِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ قِبَلَكَ مُهۡطِعِينَ﴾) کافران را چه شده که شتابان به سوی تو میآیند
(37) ((عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ عِزِينَ﴾) و گروهها و دستههای گوناگون هستند و در راست و چپ تو قرار دارند، و هریک به آنچه دارند شادمان است!؟
(38) (﴿أَيَطۡمَعُ كُلُّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن يُدۡخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٖ﴾) آیا هر یک از ایشان امیدوارند که به بهشت پر ناز و نعمت درآورده شوند؟ یعنی چه سبب و دلیلی آنها را به بهشت امیدوار کرده است، در حالی که آنها جز کفر ورزیدن به پروردگار جهانیان عملی برای جهان آخرت پیش نفرستادهاند؟!
(39) بنابراین فرمود: (﴿كَلَّآ﴾) قضیه آن گونه و مطابق آرزوهایشان نیست، و نمیتوانند آنچه را که میخواهند با توان و قدرت خویش به دست آورند. (﴿إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّمَّا يَعۡلَمُونَ﴾) ما آنان را از چیزی آفریدهایم که میدانند؛ یعنی آنها را از آبی [= منی] آفریدهایم که از میان سینهها و کمر بیرون میآید. پس آنها ناتوان هستند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خود ندارند، و اختیار مرگ و زندگی و رستاخیز را ندارند.
(40) در اینجا خداوند به مشرقها و مغربهای خورشید و ماه و ستارگان سوگند یاد میکند، چون در این چیزها نشانهای آشکار بر زنده شدن پس از مرگ است.
(41) خداوند سوگند میخورد که میتواند خلقت آنها را تغییر دهد بدون اینکه ذاتشان تغییر یابد. همانطور که میفرماید: ﴿وَنُنشِئَكُمۡ فِي مَا لَا تَعۡلَمُونَ﴾ و شما را در آنچه نمیدانید پدید میآوریم. (﴿وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِينَ﴾) و هیچ کس از ما سبقت نمیگیرد؛ و اگر بخواهیم او را باز زنده گردانیم، از دست ما در نمیرود و ما را ناتوان نمیکند. پس وقتی که زنده شدن پس از مرگ و سزا و جزا ثابت شد، و آنها به تکذیب و فرمان نبردن از آیات خدا ادامه دادند
(42) (﴿فَذَرۡهُمۡ يَخُوضُواْ وَيَلۡعَبُواْ﴾) آنان را به حال خود واگذار کن تا در گفتههای باطل و عقاید فاسد خود فرو روند و به خود سرگرم شوند و بخورند، بیاشامند و بهرهمند گردند. (﴿حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي يُوعَدُونَ﴾) تا آنکه به آن روزشان برسند که وعده داده میشوند. در آن روز خداوند برایشان شکنجه و عذابی آماده کرده است که سرانجامِ سرگرمی و فرو رفتن آنها در باطل است.
(43) سپس حالت مردم را در روزی که به آنان وعده داده میشود بیان کرد، و فرمود: (﴿يَوۡمَ يَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ سِرَاعٗا﴾) روزی که دعوتکننده را اجابت میکنند و از گورها بیرون میآیند، و شتابان به سوی ندادهنده میروند. (﴿كَأَنَّهُمۡ إِلَىٰ نُصُبٖ يُوفِضُونَ﴾) انگار به سوی نشانهای میدوند.پس نمیتوانند از فرمان دعوتدهنده سرپیچی کنند، بلکه خوار و مغلوب نزد پروردگار جهانیان میآیند.
(44) (﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞ﴾) خواری و پریشانی دلهایشان را فرا میگیرد، به همین سبب چشمهایشان به زیر میافتد، و مردم از حرکت میایستند و صداها قطع میشود. (﴿ذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمُ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ﴾) این حالت و سرنوشت، همان روزی است که وعده داده میشدند؛ و وعدۀ خداوند به طور قطع تحقق میپذیرد و باید به آن وفا شود.