(1) قول مناسبتر و بهتر در رابطه با حروف مقطعه که در ابتدای برخی سورهها ذکر شده این است که بدون دلیل شرعی از ذکر معنا برای آن خودداری نماییم و در عین حال یقین داشته باشیم که خداوند اینها را بیهوده نازل نکرده است، بلکه حکمتی دارد که ما از آن آگاهی نداریم.
(2) در اینجا خداوند کتاب خود را مورد تمجید و ستایش قرار میدهد و آن را به بزرگی یاد میکند. و در ضمن بندگان را راهنمایی مینماید تا در پرتو نور آن راهیاب گردند و به اندیشیدن در آیات آن روی آورند و گنجینههای آن را استخراج نمایند. وقتی بیان کرد که کتابی نازل کرده است که متضمّن امر و نهی است، یاد آور شد که او آسمانها و زمین را آفریده است. پس هم آفریده است و هم فرمان داده است. ﴿أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُ﴾ آگاه باشید که آفرینش و فرمان از آن اوست. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّۖ يَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَيۡنَهُنَّ﴾ خداوند ذاتی است که هفت آسمان را آفریده است و همانند آنها را از زمین آفریده است و فرمان خود را در میانشان نازل میگرداند. و همانطور که فرموده است: ﴿يُنَزِّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ بِٱلرُّوحِ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرُوٓاْ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱتَّقُونِ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ﴾ فرشتگان را همراه با روح به فرمان خود بر هرکس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد تا مردم را بترسانید که هیچ معبود به حقی جز من نیست. پس، از من بهراسید. آسمانها و زمین را به حق آفریده است. سپس خداوند متعال ذاتی است که مکلّفها و مسکنهایشان را آفریده است، و آنچه را در آسمانها و زمین است برایشان مسخّر کرده است. سپس پیامبرانش را به سوی آنها فرستاده، و کتابهایش را بر آنان نازل فرموده، و آنها را امر و نهی کرده و به آنها خبر داده که این سرا، سرای کار است، و گذرگاهی است برای عمل کنندگان نه سرای پایداری و اقامت همیشگی که اهالی آن از آنجا نروند. و به زودی آنها از دنیا به سرای اقامت و جای جاودانگی و همیشگی منتقل خواهند شد، و کارهایی که در این دنیا انجام دادهاند در آن جهان پاداش و جزای آن را بهطور کامل خواهند یافت.
(3) و خداوند دلایل را بر وجود آن جهان اقامه نمود، و نمونههایی از پاداش و عذاب بندگان را در همین دنیا به آنان چشاند تا بیشتر به طلب محبوب وادار شوند، و به دوری از امر ناگوار وادار گردند. بنابراین در اینجا فرمود: (﴿مَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَآ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ﴾) آسمانها و زمین را بیهوده و بیهدف نیافریدهایم، بلکه بدان جهت آنها را آفریدهایم تا بندگان عظمت آفرینندۀ آنها را دریابند، و بر کمال خداوند استدلال نمایند، و بدانند کسی که آسمانها و زمین را آفریده است میتواند بندگان را پس از مرگشان برای سزا و جزا دوباره زنده نماید. امّا آفرینش و باقی ماندنشان تا زمانی معیّن مقرّر شده است. وقتی از این خبر داد ـ و او راستگوترین گویندگان است ـ و دلیل اقامه کرد و راه را روشن ساخت، نیز خبر داد که گروهی از مردم همواره از حق رویگرداناند و با دعوت پیامبران مخالفت میکنند. پس فرمود: (﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعۡرِضُونَ﴾) و کافران از آنچه از آن بیم داده شدهاند رویگرداناند. و امّا مؤمنان وقتی حقیقت حال را دانستند، سفارشها و توصیههای پروردگارشان را پذیرفتند، و در برابر آن تسلیم شدند و در مقابل آن از خود اطاعت و تعظیم نشان دادند، در نتیجه به هر خیر و برکتی دست یافتند و هر شرّی از آنها دور گشت.
(4) (﴿قُلۡ﴾) به کسانی که بتهایی را شریک خداوند قرار دادهاند ـ که مالک هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی نیستند، و با بیان اینکه این بتها ناتوان هستند و سزاوار هیچ چیزی از عبادت نیستند ـ بگو: (﴿أَرُونِي مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡكٞ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ﴾) به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند؟ آیا چیزی از اجرام آسمانها را آفریدهاند؟ آیا کوههایی آفریدهاند؟ آیا رودهایی روان کردهاند؟ آیا حیوان و موجود زندهای را پراکنده نمودهاند؟ یا درختانی رویاندهاند؟ آیا در آفرینش چیزی از اینها مشارکتی داشتهاند؟ خیر، طبق اعترافات خود و بدون اینکه کسی دیگر این را بگوید، هیچ چیزی از اینها را نیافریدهاند. پس این دلیل عقلیِ قاطعی است بر اینکه عبادت غیر خدا باطل است. سپس منتفی بودن وجود دلیل نقلی را بیان کرد و فرمود: (﴿ٱئۡتُونِي بِكِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ هَٰذَآ﴾) کتابی پیش از این [قرآن] که به شرک فرا بخواند برای من بیاورید، (﴿أَوۡ أَثَٰرَةٖ مِّنۡ عِلۡمٍ﴾) یا اثر علمی که از پیامبران گذشته به ارث مانده باشد و به شرک و بت پرستی دستور دهد برای من بیاورید. مشخّص است که آنها نمیتوانند از یکی از پیامبران نقل کنند که بر این دلالت نماید، بلکه یقین داریم که همۀ پیامبران به یگانگی پروردگارشان دعوت کرده، و از شرک ورزیدن نهی کردهاند. و این بزرگترین دانشی است که از آنها به جای مانده است. خداوند متعال فرموده است: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾ و در میان هر ملّتی، پیامبری فرستادیم با این پیام که خدارا بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. و هر پیامبری به قومش گفته است: ﴿ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓ﴾ خدا را عبادت کنید که شما معبود به حقّی جز او ندارید. پس معلوم شد که مجادلۀ مشرکین دربارۀ شرکشان، مستند به برهان و دلیلی نیست، بلکه آنها بر پندارهای دروغین و نظرات فاسد و خردهای پوچ خود تکیه و اعتماد کردهاند. و اگر به بررسی و جستجوی حالات مشرکین بپردازی، و دانشها و کارهایشان را پیگیری نمایی، و به حالت کسانی بنگری که عمر خود را در پرستش آنها ضایع کردهاند، و اینکه آیا این معبودها در دنیا یا آخرت به آنها فایدهای دادهاند یا نه؟ به فاسد بودن فکر و کارشان پی خواهی برد.
(5) بنابراین خداوند متعال فرمود: (﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾) و کیست گمراهتر از کسی که افرادی را به فریاد بخواند و پرستش کند که تا روز قیامت دعایشان را اجابت نمیکنند؛ یعنی تمام مدّتی که او در دنیاست، به اندازۀ ذرّهای از سوی معبودهایش به وی فایده نمیرسد. (﴿وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ﴾) و معبودهای دروغین از دعا و پرستش اینها بیخبرند، و دعایشان را نمیشنوند، و فریادشان را اجابت نمیکنند. این حالتشان در دنیاست، و روز قیامت معبودهایشان به شرکشان کفر میورزند و آن را انکار میکنند.
(6) (﴿وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ كَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ﴾) و زمانی که مردم در قیامت گرد آورده میشوند، پرستش شوندگان و پرستش کنندگان یکدیگر را نفرین میکنند و از یکدیگر بیزاری میجویند، (﴿وَكَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ كَٰفِرِينَ﴾) و معبودها عبادت آنها را نمیپذیرند و انکارش میکنند.
(7) (﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٖ﴾) و هنگامی که آیههای روشن ما؛ آیاتی که چنان روشن و واضح هستند که هیچ تردیدی در حقّ بودن آن وجود ندارد، بر تکذیبکنندگان خوانده شود، به آنها فایدهای نمیرساند، بلکه فقط حجّت بر آنها اقامه میگردد. و از روی دروغ پردازی و تهمت در مورد حقّ ـ چون به آنان رسد ـ میگویند: (﴿هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٌ﴾) این جادویی ظاهر و آشکار است که در آن شکّی نیست. و این وارونه کردن حقایق است، و فقط کسانی فریب آن را میخورند که عقلهایشان ضعیف است، وگرنه میان حقّی که پیامبر صلی الله علیه وسلم آورده و میان جادو، چنان تضاد و تفاوتی است که از تفاوت آسمان و زمین بیشتر و بزرگتر است، و از آسمانها برتر و بالاتر است، و روشنایی آن از روشنایی خورشید بیشتر است و دلایل آفاقی و انفسی بر آن دلالت مینماید و خردمندان به آن اقرار و باور میدارند. پس چگونه چنین حقّی با باطل -که جادو است- مقایسه میشود؛ جادویی که فقط از انسانی ستمگر و گمراه و زشت و بدکار سر میزند؟! پس جادو مناسب چنین فرد ناشایستهای میباشد، و آیا چنین اتهامی که به حقّ میزنند چیزی جز فریبکاری و گول زدن میباشد؟
(8) (﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُ﴾) آیا آنان میگویند: محمّد این قرآن را از پیش خود ساخته و از سوی خدا نیست؟ (﴿قُلۡ إِنِ ٱفۡتَرَيۡتُهُۥ﴾) به آنان بگو: اگر من قرآن را از پیش خود ساخته باشم، خداوند بر مجازات من تواناست و به گفتگوی شما دربارۀ آن آگاه است. پس چگونه خداوند مرا به سزای دروغی که بر او بستهام ـ آن گونه که شما ادعا میکنید ـ مجازات نکرده است؟ (﴿فَلَا تَمۡلِكُونَ لِي مِنَ ٱللَّهِ شَيًۡٔا﴾) اگر خداوند بخواهد زیانی به من برساند یا مرحمتی به من بکند، شما نمیتوانید در برابر او برای من کمترین کاری بکنید. (﴿هُوَ أَعۡلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِۚ كَفَىٰ بِهِۦ شَهِيدَۢا بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡ﴾) او به گفتگوی شما دربارۀ قرآن آگاهتر است، و همین بس که خداوند میان من و شما گواه باشد. پس اگر من به دروغ چیزی را به او نسبت میدادم، قطعاً مرا مورد مجازات قرار میداد و کیفری به من میرساند که همه آن را نظاره میکردند. چون اگر دروغ میگفتم، این بزرگترین افترا بود. سپس آنها را با وجود مخالفت و ستیزی که با حقّ داشتند به توبه فرا خواند و فرمود: (﴿وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ﴾) به سوی خدا باز گردید، و از آنچه در آن هستید دست بکشید، آنگاه او همۀ گناهانتان را میآمرزد، و شما را مورد مرحمت قرار میدهد، و توفیق انجام خیر را به شما عنایت میکند، و پاداش فراوانتان میدهد.
(9) (﴿قُلۡ مَا كُنتُ بِدۡعٗا مِّنَ ٱلرُّسُلِ﴾) بگو من نخستین فرد از پیامبران نیستم که به نزد شما آمدهام تا از رسالت من شگفت زده باشید و دعوت مرا انکار کنید، بلکه پیش از من نیز پیامبرانی گذشتهاند که دعوت من با دعوت آنها مطابقت دارد. پس برای چه رسالت مرا انکار میکنید؟ (﴿وَمَآ أَدۡرِي مَا يُفۡعَلُ بِي وَلَا بِكُمۡ﴾) و نمیدانم که با من و شما چگونه رفتار خواهد شد؟ یعنی من انسانی بیش نیستم و هیچ اختیاری ندارم، و این خداوند متعال است که در من و شما تصرّف مینماید و بر من و شما حاکم است. (﴿إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ﴾) و جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم. و اینگونه نیست که از پیش خودم چیزی آورده باشم. (﴿وَمَآ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ مُّبِينٞ﴾) و من جز بیمدهندهای آشکار نیستم. پس اگر رسالت و پیامبریِ مرا قبول کنید، در دنیا و آخرت سعادتمند خواهید بود؛ و اگر دعوت مرا نپذیرید، حساب شما با خداست؛ و من شما را بیم دادهام، و هرکس که بیم داده شده باشد عذری ندارد.
(10) (﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَكَفَرۡتُم بِهِۦ وَشَهِدَ شَاهِدٞ مِّنۢ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ عَلَىٰ مِثۡلِهِۦ فََٔامَنَ وَٱسۡتَكۡبَرۡتُمۡ﴾) بگو: به من خبر دهید اگر این قرآن از سوی خدا باشد و توفیق یافتگانِ اهل کتاب ـ آنهایی که از حقّ برخوردارند و به وسیلۀ آن میدانند که این حق است ـ بر صحّت و درستی آن گواهی دهند و ایمان بیاورند و هدایت شوند، سپس اخبار پیامبران و پیروان با شرافت آنان مطابق یکدیگر باشد؛ و شما ای جاهلانِ احمق! خویشتن را بزرگتر از این بدانید که از قرآن پیروی کنید، و تکبّر بورزید، آیا این بزرگترین ستمگری و کفری آشکار نیست؟ (﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾) بیگمان، خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند. و از جملۀ ستمگری این است که کسی از روی خود بزرگبینی از پذیرفتن حقّ سر باز زند، آن هم بعد از آنکه دستیابی به حقّ برایش ممکن باشد.
(11) کسانی که از حقّ روی گرداندند و با آن مخالف بودند و دعوت پیامبر را نپذیرفتند، گفتند: (﴿لَوۡ كَانَ خَيۡرٗا مَّا سَبَقُونَآ إِلَيۡهِ﴾) اگر قرآن و دینِ اسلام چیز خوبی بود، مؤمنان در رسیدن و گرویدن به آن از ما پیشی نمیگرفتند، و ما از اولین کسانی بودیم که به پذیرفتن آن مبادرت میورزیدیم و در رسیدن به آن از دیگران پیشی میگرفتیم. و این فریب و آراستن دروغ است. چه دلیلی هست که بیانگر آن باشد تکذیب کنندگان در پذیرفتن حقّ از مؤمنان پیشی گیرند؟ آیا تکذیبکنندگان پاکیزهترند؟ یا عقلهایشان از عقلهای مؤمنان کاملتر است؟ یا هدایت به دست آنهاست؟ در حقیقت سخنی که میگویند برای آن است تا خود را دلجویی دهند. مانند کسی که توانایی دست یافتن به چیزی را نداشته باشد، سپس به مذمت آن بپردازد. بنابراین فرمود: (﴿وَإِذۡ لَمۡ يَهۡتَدُواْ بِهِۦ فَسَيَقُولُونَ هَٰذَآ إِفۡكٞ قَدِيمٞ﴾) و چون خودشان به وسیلۀ قرآن راهیاب نشدهاند میگویند: این دروغی دیرین است؛ یعنی انگیزه و سببی که آنها را وادار کرد تا چنان سخنانی بگویند، این است که آنها وقتی به وسیلۀ قرآن هدایت نشدند و بزرگترین بخشش و عطا را از دست دادند، آن را مورد عیب جویی قرار داده و به آن طعنه زدند که این دروغ است، درحالی که قرآن حقّ است و شکّی در آن نیست، و تردیدی در حقّانیّت آن وجود ندارد.
(12) (﴿وَمِن قَبۡلِهِۦ﴾) و این قرآن با کتابهای آسمانی پیش از خود، به خصوص با کاملترین و برترینشان بعد از قرآن که تورات است، مطابق و موافق میباشد، (﴿كِتَٰبُ مُوسَىٰٓ إِمَامٗا وَرَحۡمَةٗ﴾) که کتاب موسی است و بنیاسرائیل به آن اقتدا میکردند، و به وسیلۀ آن راهیاب میشدند، و خیر دنیا و آخرت را به دست میآوردند. (﴿وَهَٰذَا كِتَٰبٞ مُّصَدِّقٞ﴾) و این قرآن کتابی است که کتابهای گذشته را تصدیق مینماید، و به راست بودن آنها گواهی میدهد، و از آنجا که با آنها مطابق و موافق است، آنها را تصدیق مینماید. (﴿لِّسَانًا عَرَبِيّٗا﴾) و خداوند این قرآن را به زبان عربی نازل نموده است تا استفاده از آن و یادآوری آن آسان باشد. (﴿لِّيُنذِرَ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُحۡسِنِينَ﴾) تا کسانی را که با کفر و فسق و گناه بر خودشان ستم کردهاند، بترساند از اینکه اگر به ستمگریِ خود ادامه دهند، عذاب ویرانگر به سراغشان خواهد آمد. و این کتاب برای نوید دادن به کسانی است که عبادت خداوند را به نیکویی انجام میدهند، و با مردم به نیکویی رفتار میکنند، و آنها را به پاداش فراوان در دنیا و آخرت مژده میدهد. و این کتاب، اعمالی را که از آن برحذر میدارد بیان میکند، و نیز آنچه را که به آن مژده میدهد ذکر مینماید.
(13) کسانی که به ربوبیّت پروردگارشان اقرار کردند، و به یگانگی او گواهی دادند، و به طاعت و فرمانبرداری از او پایبند شدند، و بر آن مواظبت کردند، و در تمام دوران زندگیشان (﴿ٱسۡتَقَٰمُواْ﴾) پایداری ورزیدند، (﴿فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ ﴾) آنان از هر شرّی که پیش روی دارند ترسی ندارند، (﴿وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ﴾) و بر آنچه پشت سر گذاشتهاند غمگین نمیشوند.
(14) (﴿أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِينَ فِيهَا جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾) اینها به پاداش کارهایی که میکردند، ازقبیل: ایمان آوردن به خدا که مقتضی انجام کارهای شایسته ای است که ایشان بر انجام آن پایدار بودهاند، در بهشت میمانند، و به جای آن چیزی دیگر را نمیطلبند.
(15) این ابراز لطف خداوند نسبت به بندگان و سپاسگزاری از پدران و مادران است که خداوند فرزندان را سفارش نموده تا به وسیلۀ سخنان نرم و مهربانانه و با بذل مال و دیگر صورتهای احسان، با پدر و مادرشان نیکوکاری کنند. سپس به بیان دلایلی پرداخته که موجب آن است که با آنها نیکویی شود. پس سختیهایی را که مادر در دوران بارداری تحمّل مینماید، و مشقّت فراوان وضع حمل، و پس از آن مشقّت شیردهی و پرورش دادن فرزند را بیان کرده است. و این چیزها که ذکر شد، در مدّت یکی دو ساعت انجام نمیشوند، بلکه این کارها (﴿وَحَمۡلُهُۥ وَفِصَٰلُهُۥ ثَلَٰثُونَ شَهۡرًا﴾) یعنی مدّت حمل و از شیر گرفتن فرزند مدّتی طولانی است و غالباً سی ماه طول میکشد؛ نُه ماه دوران حاملگی است، و بقیه دوران شیردهی است. و از این آیه و نیز از گفتۀ الهی که در جایی دیگر فرموده است: ﴿وَٱلۡوَٰلِدَٰتُ يُرۡضِعۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ حَوۡلَيۡنِ كَامِلَيۡنِ﴾ [مادران فرزندانشان را دو سال کامل شیر میدهند] چنین استنباط میشود که کمترین مدّت حمل شش ماه است؛ چون اگر مدّت شیرخوارگی که ـ دو سال است ـ از سی ماه کم شود، شش ماه برای دوران بارداری میماند که این حدّاقل آن است. (﴿حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِينَ سَنَةٗ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ﴾) تا اینکه به نهایت توانمندی و کمال جوانی و رشد عقلانی میرسد و به چهل سالگی پا میگذارد، آنگاه میگوید: پروردگارا! به من توفیق بده تا نعمتهای دینی و دنیوی را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتهای سپاس گزارم. و شکر نعمت اینگونه است که نعمت در راه طاعت و فرمانبرداری از ارزانیکنندۀ آن صرف شود، و آدمی به ناتوانی خویش در به جای آوردن شکر نعمت اعتراف نماید، و بکوشد که خداوند را به خاطر نعمتهایش بستاید. و نعمت بر پدران و مادران در حقیقت نعمت بر فرزندانشان است، چون حتماً آنها از آن نعمت و از اسباب و آثار آن بهرهمند میشوند، به ویژه نعمت دین که اگر پدر و مادر دارای علم و عمل صالح باشند، این امر یکی از بزرگترین اسبابِ اصلاح فرزندانشان میباشد. (﴿وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ﴾) و به من توفیق ده تا کار شایستهای انجام دهم که از آن خشنود شوی؛ به این صورت که آن کار همۀ آنچه را که او را صالح گرداند دربرداشته باشد، و از آنچه او را فاسد میگرداند سالم و در امان باشد. پس این عملی است که خداوند آن را میپسندد و میپذیرد و در برابر آن پاداش میدهد. (﴿وَأَصۡلِحۡ لِي فِي ذُرِّيَّتِيٓ﴾) و فرزندانم را برای من شایسته بگردان. وقتی برای صالح شدن خودش دعا کرد ، نیز برای فرزندانش دعا نمود تا خداوند حالات آنها را خوب و شایسته بگرداند، و بیان کرد که سودِ صلاح و شایستگیِ فرزندان به پدر و مادرانشان برمیگردد. چون فرمود: (﴿وَأَصۡلِحۡ لِي﴾) و فرزندانم را برای من و به سود من صالح بگردان. (﴿إِنِّي تُبۡتُ إِلَيۡكَ﴾) بدون شک من از گناهان و معصیتها توبه کرده، و به طاعت و فرمانبرداری از تو باز گشتهام. (﴿وَإِنِّي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾) و همانا من از زمرۀ مسلمانانم.
(16) (﴿أُوْلَٰٓئِكَ﴾) کسانی که صفتهایشان بیان گردید، (﴿ٱلَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنۡهُمۡ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ﴾) نیکوترین کارهایشان را که عبادات و طاعات هستند از آنان میپذیریم؛ چون غیر از طاعات و عبادات کارهای دیگری هم انجام میدهند. (﴿وَنَتَجَاوَزُ عَن سَئَِّاتِهِمۡ فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَنَّةِ﴾) و همچون سایر بهشتیها از بدیها و گناهانشان در میگذریم. پس آنها به آنچه خوب و دوست داشتنی است، دست مییازند؛ و آنچه بد و ناپسند است، از آنها دور میگردد. (﴿وَعۡدَ ٱلصِّدۡقِ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ﴾) وعدهای که ما به آنها دادهایم، وعدۀ راستگوترین گویندگان است، و وعدۀ خدایی است که خلاف وعده نمیکند.
(17) وقتی خداوند حالت فرزند صالح و نیکوکاری را بیان کرد که با پدر و مادرش نیکی میکند، نیز حالت فرزند نافرمان را که بدترین حالت است بازگو نمود و فرمود: (﴿وَٱلَّذِي قَالَ لِوَٰلِدَيۡهِ﴾) و کسی که پدر و مادرش او را به ایمان آوردن به خدا و روز قیامت فرا خواندند، و او را از روز جزا ترساندند، امّا او به پدر و مادرش گفت: (﴿أُفّٖ لَّكُمَآ﴾) وای بر شما و بر آنچه با خود آوردهاید! این بزرگترین احسان و نیکی است که پدر و مادر برای فرزندشان انجام میدهند و او را به سوی آنچه مایۀ سعادت همیشگی و رستگاری جاودانگیاش میباشد فرا میخوانند، امّا این فرزند در مقابل، زشت ترین پاسخ را به آنها داد و گفت: وای بر شما و بر آنچه که شما آوردهاید. سپس خداوند بیان نمود که او قیامت را بعید دانست و آن را انکار کرد و گفت: (﴿أَتَعِدَانِنِيٓ أَنۡ أُخۡرَجَ وَقَدۡ خَلَتِ ٱلۡقُرُونُ مِن قَبۡلِي﴾) آیا شما به من وعده میدهید که در روز قیامت از گور و قبر بیرون آورده میشوم درحالی که پیش از من ملّتها و اقوامی گذشتهاند که زنده شدن پس از مرگ را دروغ انگاشتهاند؟ و آنها امام و پیشوایانی هستند که هر کافر و نادان و مخالفی از آنها پیروی مینماید. (﴿وَهُمَا يَسۡتَغِيثَانِ ٱللَّهَ﴾) درحالی که پدر و مادرش خدا را به فریاد خوانده و به او میگفتند: (﴿وَيۡلَكَ ءَامِنۡ﴾) وای بر تو! ایمان بیاور؛ یعنی تمام کوشش خود را مبذول میداشتند، و برای هدایت او به شدت تلاش میکردند، و از بس که به هدایت شدن او علاقهمند بودند از خداوند برای وی کمک میخواستند. همانطور که برای فردی که در دریا غرق شده کمک خواسته میشود که خدایا او را نجات بده. و در حالی که بغض گلویشان را گرفته بود، از خداوند هدایت او را میخواستند، و فرزندشان را نکوهش میکردند، و به خاطر گمراهیِِ او دردمند و ناراحت شده و حق را برای او بیان داشتند و گفتند: (﴿إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾) بیگمان وعدۀ خداوند حق است. سپس دلایلی بر این امر ارائه دادند، امّا به فرزندشان چیزی جز سرکشی و نفرت و سر باز زدن از حق از روی تکبّر، و عیبجویی از آن نیفزود (﴿فَيَقُولُ مَا هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾) پس فرزند میگوید: اینها چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست؛ یعنی از کتابهای گذشتگان نقل شده است، و از جانب خدا نیست و خداوند آن را به پیامبرش وحی نکرده است. و هر کس میداند که محمّد صلی الله علیه وسلم خواندن و نوشتن بلد نبوده، و از هیچ کسی یاد نگرفته است. پس، از کجا آن را یاد گرفت؟ و کجا مردم میتوانند همانند چنین قرآنی را بیاورند گرچه پشتیبان و یاور یکدیگر باشند؟
(18) (﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ حَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ فِيٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ﴾) اینان کسانیاند که دارای چنان حالتی زشت هستند که همسو با امّتهایی از جن و انس که پیش از آنان کفر ورزیدهاند و تکذیب کردهاند، فرمان عذاب بر آنان محقّق شده است. پس اینها در زمرۀ آنان خواهند بود، و در عذاب آنها غرق خواهند شد. (﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ خَٰسِرِينَ﴾) بیگمان آنان زیانکار بودند. و «خسران» یعنی اینکه انسان سرمایهاش را از دست بدهد، پس هرگاه آدمی سرمایۀ خود را از دست بدهد، سود و نفع را به طریق اولی از دست داده است. و اینها ایمان را از دست دادهاند، و به هیچ چیزی از نعمتها دست نیافتهاند، و از عذاب آتش دوزخ در امان نمیمانند.
(19) (﴿وَلِكُلّٖ﴾) و برای هر یک از اهل خیر و اهل شر، (﴿دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْ﴾) طبق جایگاهی که در خیر و شر دارند درجاتی است، و جایگاهشان در قیامت به اندازۀ اعمالشان است. بنابراین فرمود: (﴿وَلِيُوَفِّيَهُمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ﴾) و تا بدین وسیله خداوند سزا و جزای اعمالشان را به تمام و کمال به آنان بدهد و آنان ستمی نمیبینند؛ به این صورت که به بدیهایشان نمیافزاید، و از نیکیهایشان کم نمیکند.
(20) خداوند حالت کافران را به هنگامی که به آتش دوزخ نزدیک میگردند و بر آن عرضه میشوند و مورد سرزنش و سرکوب قرار میگیرند، بیان میدارد. پس به آنها گفته میشود: (﴿أَذۡهَبۡتُمۡ طَيِّبَٰتِكُمۡ فِي حَيَاتِكُمُ ٱلدُّنۡيَا﴾) شما لذّتها و خوشیهای خود را در زندگانی دنیای خویش از بین بردید و بهرهمند شدید، و به دنیا دل بستید و فریب لذّتهای آن را خوردید، و به دلخوشیها و شهوتهای آن خشنود گشتید و خوشیهایتان شما را از تلاش کردن برای آخرت غافل گردانید. (﴿وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا﴾) و از خوشیها و نعمتها بهرهمند شدید و از آن استفاده کردید، همان گونه که حیوانات و چهارپایان از آن بهره میبرند. پس نصیب و بهرۀ شما به جای آخرت همان بود. (﴿فَٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَسۡتَكۡبِرُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا كُنتُمۡ تَفۡسُقُونَ﴾) بنابراین امروز به سزای آنکه در زمین به ناحق تکبّر ورزیدید، و راه ضلالی که بر آن بودید به خدا و فرمان او نسبت میدادید ـ درحالی که دروغ میگفتید ـ نیز به سزای آنکه نافرمانی میکردید، به عذاب سختی که شما را خوار و رسوا میگرداند جزا داده میشوید. پس آنها هم سخن باطل گفتند و هم کار باطل را انجام دادند، و هم بر خدا دروغ بستند و حق را مورد عیبجویی قرار دادند، و با خود بزرگ بینی آن را نپذیرفتند. بنابراین به سختترین عذاب کیفر داده میشوند.
(21) (﴿وَٱذۡكُرۡ أَخَا عَادٍ﴾) و به نیکویی بستای برادر قوم عاد را که هود ـ علیه السلام ـ بود. او از پیامبران بزرگواری بود که خداوند آنها را به سبب دعوت کردن به دین خدا و راهنمایی کردن مردم برتری و فضیلت داده است. (﴿إِذۡ أَنذَرَ قَوۡمَهُۥ بِٱلۡأَحۡقَافِ﴾) بدانگاه که قومش عاد را در سرزمین احقاف بیم داد. و آن ریگستانهایی بود در سرزمین یمن. (﴿وَقَدۡ خَلَتِ ٱلنُّذُرُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦٓ﴾) و همانا پیش از او و بعد از او هم بیمدهندگانی آمده بودند. پس او نوبر و نخستینِ پیامبران نبود. و نیز با پیامبران گذشته مخالف نبود. او به آنها گفت: (﴿أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ﴾) جز خدا را نپرستید؛ بیگمان من بر شما از عذاب روزی بزرگ هراسناکم. پس هود آنها را به عبادت و پرستش خداوند فرمان داد، که هر گفتار درست و کردار پسندیدهای را شامل میشود. و آنها را از شرک ورزیدن و قرار دادن همتایانی برای خدا نهی کرد؛ و آنها را ترساند که اگر از او اطاعت نکنند، به عذاب سختی گرفتار خواهند شد. امّا این دعوت دربارۀ آنها کارساز و مفید واقع نشد.
(22) (﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِتَأۡفِكَنَا عَنۡ ءَالِهَتِنَا﴾) آنها گفتند: تو هدفی نداری و حقی را با خود نیاوردهای جز اینکه بر خدایانمان بر ما حسادت ورزیدهای، پس میخواهی ما را از آنها برگردانی. (﴿فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ﴾) پس اگر از راستگویانی، عذابی را که به ما وعده میدهی بر سر ما بیاور. و این نهایت جهالت و کینهتوزی و عناد است.
(23) (﴿قَالَ إِنَّمَا ٱلۡعِلۡمُ عِندَ ٱللَّهِ﴾) هود گفت: علم و آگاهی از زمان فرا رسیدن عذاب با خداست که زمام و کلید تمام کارها در دست اوست، و او عذاب را هر وقت که بخواهد بر سر شما میآورد. (﴿وَأُبَلِّغُكُم مَّآ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ﴾) و من آنچه را که با آن فرستاده شدهام به شما ابلاغ میکنم؛ یعنی وظیفهای جز رساندن آشکار ندارم. (﴿وَلَٰكِنِّيٓ أَرَىٰكُمۡ قَوۡمٗا تَجۡهَلُونَ﴾) ولی شما را قومی میبینم که نادانی میکنید، بنابراین چنین جسارت و جرأتی نمودهاید. پس آنگاه خداوند عذاب بزرگ را بر آنها فرستاد؛ و آن بادی بود که آنها را هلاک و نابود ساخت.
(24) بنابراین فرمود: (﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ عَارِضٗا مُّسۡتَقۡبِلَ أَوۡدِيَتِهِمۡ﴾) وقتی عذاب را دیدند که همانند ابری بود که در آسمان گسترده میشد، و رو به درّههایشان میکرد و در آن جاری میشد، و مزرعههایشان را با آن آبیاری میکردند و از چاهها و حوضهایی که آب در آن جمع میشد مینوشیدند، (﴿قَالُواْ﴾) با شادمانی گفتند: (﴿هَٰذَا عَارِضٞ مُّمۡطِرُنَا﴾) این ابری است که بر ما خواهد بارید. خداوند متعال فرمود: (﴿بَلۡ هُوَ مَا ٱسۡتَعۡجَلۡتُم بِهِۦ﴾) نه، بلکه آن چیزی است که آن را به شتاب میخواستید؛ یعنی این همان چیزی است که برخود جنایت کردید و گفتید: (﴿فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ﴾) اگر از راستگویانی، عذابی را که به ما وعده میدهی بر سر ما بیاور. (﴿رِيحٞ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٞ)) تند بادی است که عذابی دردناک در خود دارد
(25) ((تُدَمِّرُ كُلَّ شَيۡءِۢ﴾) و بر هر آنچه که عبور نماید، از شدت و نحوست خود به فرمان پروردگارش آن را نابود میکند و درهم میشکند. ﴿سَخَّرَهَا عَلَيۡهِمۡ سَبۡعَ لَيَالٖ وَثَمَٰنِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومٗاۖ فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِيهَا صَرۡعَىٰ كَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ﴾ خداوند این باد را هفت شب و هشت روز بر آنها مسلّط کرد، آنگاه قوم عاد را میدیدی که بیهوش و بیجان بر زمین افتاده بودند، انگار تنههای افتاده و واژگون شدۀ درخت خرما هستند. (﴿فَأَصۡبَحُواْ لَا يُرَىٰٓ إِلَّا مَسَٰكِنُهُمۡ﴾) و به گونهای در آمدند که چیزی جز خانههایشان دیده نمیشد، و چهارپایان و اموال و خودشان نابود شده بودند. (﴿كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡمُجۡرِمِينَ﴾) بدینسان گناهکاران را به سبب گناه و ستمکاریشان سزا و کیفر میدهیم.
(26) این در حالی بود که خداوند نعمتهای بزرگی به آنها ارزانی کرده بود، امّا شکر آن را به جای نیاوردند و خداوند را یاد ننمودند. بنابراین فرمود: (﴿وَلَقَدۡ مَكَّنَّٰهُمۡ فِيمَآ إِن مَّكَّنَّٰكُمۡ فِيهِ﴾) و همانا در زمین به آنان تمکّن و قدرت داده بودیم، به گونهای که از پاکیها و خوشیهای زمین استفاده میبردند، و از شهوتها و دلخوشیهای آن بهرهمند میشدند، و به آنان عمری داده بودیم که هر کس بخواهد در آن مدّت یادآور شود، یادآور میشود و پند میپذیرد؛ یعنی ما به قوم عاد امکاناتی دادیم همان طور که به شما ای مخاطبان امکانات و ثروت و قدرتی دادهایم. پس چنین گمان مبرید که آنچه به شما دادهایم مختصّ شماست، و چیزی از عذاب خدا را از شما دور مینماید؛ بلکه دیگران از شما ثروت و قدرت بیشتری داشتند، امّا اموال و فرزندان و لشکریانشان دربرابر عذاب خدا برایشان کاری نکرد، و چیزی از عذاب را از آنان دور نساخت. (﴿وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ سَمۡعٗا وَأَبۡصَٰرٗا وَأَفِۡٔدَةٗ﴾) و برای آنان گوش و چشمان و دلهایی قرار دادیم؛ یعنی کوتاهی و نقصی در شنوایی و بینایی و اذهانشان نبود که گفته شود: آنها چون نمیدانستند و نمیتوانستند به حق آگاهی یابند، حق را ترک کردند؛ و نیز خللی در عقلهایشان نبود، ولی باید دانست که توفیق به دست خداوند است. (﴿فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُمۡ سَمۡعُهُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُهُمۡ وَلَآ أَفِۡٔدَتُهُم مِّن شَيۡءٍ﴾) پس گوش و چشمان و دلهایشان چیزی از عذاب خدا را از آنها دور نساخت. (﴿إِذۡ كَانُواْ يَجۡحَدُونَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ﴾) زیرا آیات خدا را که بر یگانگی او -و اینکه باید به تنهایی عبادت شود- دلالت مینمایند انکار کردند. (﴿وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ﴾) و آنان پیامبرانی را که آنها را از آن عذاب میترساندند مورد تمسخر و استهزا قرار دادند. پس همان عذاب -که وقوع آن را تکذیب میکردند- آنها را فرا گرفت.
(27) خداوند مشرکین عرب و غیره را هشدار میدهد و بیان مینماید ملتهای تکذیبکنندهای را که در اطراف دیارشان میزیستهاند و بلکه بیشتر آنها در «جزیرۀ العرب» بودهاند مانند عاد و ثمود و غیره نابود کرده است، و بیان میدارد که خداوند آیات را به صورتهای گوناگون برای آنان بیان داشته است، (﴿لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ﴾) تا آنها از کفر و تکذیب خود برگردند.
(28) وقتی ایمان نیاوردند، خداوند آنها را مورد مؤاخذۀ شدید قرار داد؛ و خدایانی که به جای الله به فریاد میخواندند، هیچ چیزی از عذاب را از آنها دور نکرد. بنابراین فرمود: (﴿فَلَوۡلَا نَصَرَهُمُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ قُرۡبَانًا ءَالِهَةَ﴾) پس چرا کسانی که ایشان را برای تقرب به خدا معبود خود گرفتند، یاریشان نکردند؟ یعنی معبودهایی که اینها با انواع عبادتها به آنان نزدیکی میجستند، و آنها را پرستش میکردند به این امید که به آنها فایده برسانند. (﴿بَلۡ ضَلُّواْ عَنۡهُمۡ﴾) پس نه آنان را اجابت کردند، و نه چیزی را از آنان دور نمودند. (﴿وَذَٰلِكَ إِفۡكُهُمۡ وَمَا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ﴾) و این دروغ و افترای ایشان بود که خود را به آن امیدوار میکردند، و گمان میبردند که حق است و کارهایشان به آنان فایده خواهد داد، امّا آنچه گمان میبردند ناپدید و باطل گشت.
(29) خداوند پیامبرش محمّد صلی الله علیه وسلم را به سوی همۀ انسانها و جنها فرستاد، و میبایست دعوت و نبوّت و رسالت به همۀ آنها رسانده شود. دعوت کردن و بیم دادن انسانها برای پیامبر ـعلیه الصلاة والسلامـ ممکن بود، امّا جنها را خداوند با قدرت خویش به سوی او فرستاد: (﴿وَإِذۡ صَرَفۡنَآ إِلَيۡكَ نَفَرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓاْ أَنصِتُواْ﴾) گروهی از جنها را فرستادیم تا قرآن را بشنوند. وقتی جنها نزد پیامبر حضور یافتند، به یکدیگر توصیه کردند و گفتند: خاموش باشید. (﴿فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوۡاْ إِلَىٰ قَوۡمِهِم مُّنذِرِينَ﴾) وقتی که تلاوت قرآن به پایان آمد و آن را فرا گرفتند و قرآن در آنها اثر گذاشت، به سوی قومشان بازگشتند تا آنها را دعوت کنند. چون نسبت به قومشان مهربان و دلسوز بودند، و برای آنکه حجّت بر آنها اقامه گردد، خداوند آنها را برگماشت تا در گسترش دعوت پیامبر میان جنها او را یاری دهند.
(30) (﴿قَالُواْ يَٰقَوۡمَنَآ إِنَّا سَمِعۡنَا كِتَٰبًا أُنزِلَ مِنۢ بَعۡدِ مُوسَىٰ﴾) گفتند: ای قوم ما! ما تلاوت کتابی را شنیدهایم که بعد از موسی نازل شده است. چون کتاب موسی، اصل و اساس انجیل و مرجع بنیاسرائیل در احکام شرع بود. و انجیل تکمیل کنندۀ تورات بود، و برخی از احکام آن را تغییر داد. (﴿مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّ﴾) کتابی که ما شنیدیم، به سوی حق راهنمایی میکند. و «حق» عبارت است از هر امر و هر خبری درست. (﴿وَإِلَىٰ طَرِيقٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾) و به راه راست رهنمون میشود؛ راهی که انسان را به خدا و بهشت میرساند. و راه آن، شناخت خدا و احکام دینی و احکام جزایی او میباشد.
(31) وقتی آنها قرآن را ستودند و جایگاه و منزلت آن را بیان داشتند، قومشان را به ایمان آوردن به پیامبر فرا خواندند و گفتند: (﴿يَٰقَوۡمَنَآ أَجِيبُواْ دَاعِيَ ٱللَّهِ﴾) ای قوم ما! سخنان دعوتگر الهی را بپذیرید؛ یعنی کسی را اجابت کنید که جز به سوی پروردگارش دعوت نمیکند؛ و او شما را به هدفی از اهداف شخصیاش دعوت نمیکند و شما را به هواپرستی فرا نمیخواند؛ بلکه فقط شما را به سوی پروردگارتان دعوت میکند تا پروردگارتان به شما پاداش دهد و هر شر و امر ناخوشایندی را از شما دور نماید. بنابراین گفتند: (﴿وَءَامِنُواْ بِهِۦ يَغۡفِرۡ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمۡ وَيُجِرۡكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ﴾) و به او ایمان بیاورید تا خداوند گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذاب دردناک در امان دارد. و وقتی آنها را از عذاب دردناک در پناه خویش محفوظ بدارد، پس آنجا جز نعمت چیز دیگری وجود ندارد. این پاداش کسی است که دعوت دعوتگر الهی را بپذیرد.
(32) (﴿وَمَن لَّا يُجِبۡ دَاعِيَ ٱللَّهِ فَلَيۡسَ بِمُعۡجِزٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾) و هرکس دعوت دعوتگر الهی را نپذیرد، در زمین راه گریزی ندارد؛ چرا که خداوند بر هر چیزی تواناست، و هیچ گریزندهای از دست او در نمیرود، و هیچ کسی بر او چیره نمیشود. (﴿وَلَيۡسَ لَهُۥ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءُۚ أُوْلَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ﴾) و کسی که دعوتگر الهی را اجابت نکند، در برابر خداوند دوستان و یاورانی ندارد، و اینان در گمراهی آشکارند، و چه گمراهی بالاتر از گمراهی کسی است که پیامبران او را فرا خواندهاند، و هشدارها به وسیلۀ آیات و نشانههای روشنگر و حجّتهای متواتر به او رسیده باشد، امّا همچنان روی بگرداند و استکبار ورزد؟!
(33) در اینجا خداوند بر زنده گرداندن مردم پس از مرگ به چیزی استدلال کرده است که از زنده کردن مردگان مهمتر است و آن اینکه خداوندی که آسمانها و زمین را با وجود بزرگی و گستردگی و استواریشان آفریده است بدون اینکه کم دقتی کرده و در آفرینش آنها خسته و درمانده شده باشد، پس چگونه او از دوباره زنده کردنتان پس از مردنتان خسته ودرمانده میشود، درحالی که او بر هر کاری تواناست؟!!
(34) خداوند از حالت هولناک و زشت کافران بدانگاه که در کنار دوزخی گرد آورده میشوند که آن را دروغ میانگاشتند خبر میدهد، و آنها در آنجا مورد نکوهش قرار میگیرند، و به آنان گفته میشود: (﴿أَلَيۡسَ هَٰذَا بِٱلۡحَقِّ﴾) آیا این حقیقت ندارد؟ شما در آن حاضر شدهاید و آشکارا آن را مشاهده میکنید. (﴿قَالُواْ بَلَىٰ وَرَبِّنَا﴾) میگویند: بلی، سوگند به پروردگارمان، پس آنها به گناهشان اعتراف میکنند و دروغشان آشکار میگردد. (﴿قَالَ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ﴾) خداوند به آنان میفرماید: به سزای آنکه کفر میورزیدید، عذاب را بچشید؛ یعنی عذابی که همیشگی و همراهتان است، همانطور که کفر ورزیدن صفت همیشگیِ شما بود.
(35) سپس خداوند به پیامبرش فرمان داد تا در برابر اذیّت و آزار کسانی که او را دروغگو میانگارند و با او دشمنی میورزند، شکیبایی کند و همواره آنها را به سوی خداوند دعوت نماید، و به صبر و شکیبایی پیامبران اولوالعزم -که سرداران انسانها هستند و دارای همّتهای بلند و عزم راسخ و شکیبایی بزرگ و یقین کامل بودهاند- اقتدا نماید، و از آنها الگوبرداری کند؛ چون آنها شایستهترین الگو برای او هستند، و باید راه آنها را درپیش گیرد، و در پرتو نشانههای روشنِ آنان راهیاب گردد. پیامبر صلی الله علیه وسلم دستور پروردگارش را اطاعت کرد، و چنان صبر و شکیبایی از خود نشان داد که هیچ پیامبری پیش از او آن بردباری را نداشته است، و دشمنان همه یکپارچه در برابر او قرار گرفتند، و با یک کمان او را نشانه گرفتند ، وهمه برای بازداشتن او از دعوت کردن به سوی خدا بپا خاستند، و آنچه از مخالفت و دشمنی که توانستند با او انجام دادند. و ایشان صلی الله علیه وسلم همواره فرمان و دستور الهی را آشکارا بیان میکرد، و بر جهاد با دشمنان خدا پایبند بود، و در برابر اذیّت و آزاری که به او میرسید شکیبا بود تا اینکه خداوند به او در زمین قدرت و فرمانروایی داد، و دین او را بر سایر ادیان، و امّتش را بر دیگر امّتها چیره گرداند. پس درود و سلام خدا بر او باد. (﴿وَلَا تَسۡتَعۡجِل لَّهُمۡ﴾) و عذابی را که تکذیب کنندگان به شتاب آن را میخواهند به شتاب مخواه؛ چون آنها از روی جهالت و حماقت در آمدن عذاب الهی عجله دارند. پس نباید جهالت آنها تو را وادار نماید تا پیش خداوند برای نابودی فوری آنها دعا کنی؛ زیرا عذابی که در پیش دارند خواهد آمد؛ و هر آنچه که میآید نزدیک است. (﴿كَأَنَّهُمۡ يَوۡمَ يَرَوۡنَ مَا يُوعَدُونَ لَمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا سَاعَةٗ مِّن نَّهَارِۢ﴾) وقتی آنها عذابی را که به آن وعده داده میشوند دریابند، انگار در دنیا جز لحظهای از روز نماندهاند. پس بهرهمند شدنِ اندک آنها از دنیا -درحالی که به سوی عذاب هلاک کننده بر میگردند- تو را غمگین نکند. (﴿بَلَٰغٞ﴾) یعنی کالا و دلخوشی، و لذّت این دنیا، بهرهای ناگوار و سرگرمی اندکی است. و یا اینکه قرآن بزرگ که در آن برایتان روشنگری کامل ارائه دادهایم، وسیله و توشهای است که شما را به سرای آخرت میرساند و بهترین توشه و وسیله توشهایست که انسان را به سرای بهشت و نعمتهای پایدار برساند و او را از عذاب دردناک مصون و محفوظ دارد. پس این بهترین توشهایست که مردم میاندوزند، و بزرگترین نعمتی است که خداوند به آنها ارزانی داشته است. (﴿فَهَلۡ يُهۡلَكُ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ﴾) پس آیا به وسیلۀ کیفرهای خدا جز گروه فاسقان نابود میشوند؟ یعنی کسانی که خیری در آنها نیست، و از طاعت پروردگارشان خارج شده، و حقی را که پیامبران برایشان آوردهاند نپذیرفتهاند. و خداوند آنها را هشدار و بیم داد، امّا آنان بر کفر و تکذیب خود ادامه دادند. پس عذری نخواهند داشت. از خداوند میخواهیم که ما را از عذاب خود در امان دارد.