(1) قول مناسبتر در رابطه با حروف مقطعهای که در اوایل برخی سورههای قرآن آمده، این است که بدون مستند شرعی از ذکر معنی برای آنها خودداری کنیم و در عین حال یقین داشته باشیم که خداوند اینها را بیهوده نازل نکرده است، بلکه در پس آن حکمتی است که ما از آن بی خبریم.
(2) در اینجا به وسیلۀ قرآن بر قرآن سوگند یاد شده است.
(3) پس [خداوند] به کتابی که بیانگر و روشنگر هر آن چیزی است که به بیان آن نیاز است، سوگند خورده که آن را (﴿فِي لَيۡلَةٖ مُّبَٰرَكَةٍ﴾) در شبی دارای خیر و برکت فراوان نازل کرده است، و آن شب قدر است که از هزار ماه بهتر است. پس بهترین کلام در بهترین و برترین شبها و روزها بر برترین انسانها با زبان شیوای عربی نازل شده است تا با آن قومی بیم داده شوند که جاهلیت از هر جهت آنها را فرا گرفته و شقاوت بر آنها غلبه یافته است تا در پرتو روشنایی آن حرکت کنند و از هدایت آن بهرهمند شوند و به دنبال آن حرکت نمایند. آنگاه خیر دنیا و آخرت را به دست آورند. بنابراین فرمود: (﴿إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ﴾) ما همواره بیم دهنده بودهایم. ((فِيهَا)) یعنی: در آن شب مبارکی که قرآن در آن نازل شد.
(4) ((يُفۡرَقُ كُلُّ أَمۡرٍ حَكِيمٍ﴾) هر فرمان تقدیری و تشریعی خداوند پایان مییابد و مشخّص میگردد. و این فیصله یافتن و نوشتن که در شب قدر انجام میگیرد، یکی از فیصله یافتنها و نوشتههایی است که نوشته میشود و مشخّص میگردد و با کتاب اوّل که خداوند در آن تقدیرهای خلایق و اجلها و روزیهایشان و اعمال و احوالشان را نوشته است مطابق است. سپس خداوند متعال فرشتگان خود را مأمور نموده که آنچه را بر بنده میآید بنویسند، در حالی که بنده در شکم مادرش میباشد. سپس بعد از آمدن او به دنیا، «کراماً کاتبین» را بر آنها گماشته است تا اعمال آنان را ثبت و ضبط نمایند، سپس خداوند متعال در شب قدر هرآنچه را که در طول سال انجام میپذیرد مقدّر و اندازهگیری مینماید. و همۀ اینها از کمال دانش و حکمت و توجه او به آفریدههایش میباشد.
(5) (﴿أَمۡرٗا مِّنۡ عِندِنَآ﴾) این امر و فرمان استوار، فرمانی است که از سوی ما صادر شده است. (﴿إِنَّا كُنَّا مُرۡسِلِينَ﴾) بدون شک، ما پیامبران را فرستادیم و کتابها را نازل کردیم، و پیامبران دستورات خداوند را میرسانند و به آنچه مقدر نموده خبر میدهند.
(6) (﴿رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَ﴾) فرستادن پیامبران و نازل کردن کتابها -که برترین آنها قرآن میباشد- رحمتی است از سوی پروردگار بندگان برای بندگان. پس خداوند هیچ رحمتی بزرگتر از این به بندگان نداده که آنها را توسط کتابها و پیامبران هدایت نموده است. و هر خیری که در دنیا و آخرت به دست میآورند، به خاطر این است. (﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾) همانا او همۀ صداها را میشنود و همۀ امور ظاهر و باطن را میداند. و خداوند نیاز مبرم بندگان را به کتابها و پیامبرانش میدانسته است، از این رو با دادن این چیزها به آنان، آنها را مورد مرحمت خویش قرار داد و بر آنها منّت گذارد. پس ستایش و منّت و احسان از آن اوست.
(7) (﴿رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَآۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ﴾) پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است میباشد؛ یعنی آفرینندۀ آنها و تدبیر کنندۀ امورشان است، اگر شما باور دارید. پس بدانید که پروردگار مخلوقات، معبود به حق آنهاست.
(8) بنابراین فرمود: (﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾) هیچ معبود به حقّی جز او نیست، (﴿يُحۡيِۦ وَيُمِيتُ﴾) تنها اوست که میمیراند و زنده میگرداند، و شما را پس از مرگتان گرد خواهد آورد، و آنگاه طبق عملتان شما را سزا و جزا میدهد؛ پس اگر عملتان خوب باشد، به شما پاداش نیک میدهد؛ و اگر بد باشد، به شما سزای بد میدهد. (﴿رَبُّكُمۡ وَرَبُّ ءَابَآئِكُمُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾) پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شماست؛ یعنی پروردگار اولین و آخرین است؛ آنها را با نعمتهای خویش پرورش داده، و رنجها را از آنان دور کرده است.
(9) خداوند طوری بر ربوبیّت و الوهیّت خود تاکید کرد که باعث علم کامل آدمی میشود، و هیچ شک و تردیدی برای او باقی نمیماند. با این حال خبر داد که کافران با وجود چنین وضوحی (﴿فِي شَكّٖ يَلۡعَبُونَ﴾) در شک و شبهات فرو رفته، و از آنچه که برای آن آفریده شدهاند غافل مانده، و به کارهای بیهودهای که از آن چیزی جز زیان عایدشان نمیگردد مشغول شدهاند.
(10) (﴿فَٱرۡتَقِبۡ يَوۡمَ تَأۡتِي ٱلسَّمَآءُ بِدُخَانٖ مُّبِينٖ﴾) پس منتظر عذاب آنها باش، چون وقت آن نزدیک شده و فرا رسیده است؛ روزی که آسمان دود آشکاری را پدیدار میکند
(11) ((يَغۡشَى ٱلنَّاسَۖ هَٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٞ﴾) و این دود همۀ مردم را فرا میگیرد و به آنها گفته میشود: این عذابی دردناک است. مفسّران دربارۀ مراد از این دود اختلاف کردهاند؛ گفته شده است که این همان دودی است که مجرمان را به هنگامی که در روز قیامت به نزدیک آتش برده میشوند فرا میگیرد. و خداوند به پیامبرش دستور داده تا برای آنها منتظر همان روز باشد. واین معنی را این امر تایید مینماید که طریقه و روش قرآن در تهدید کردنِ کافران و مهلت دادن به آنها اینگونه است، و آنها را از آن روز و عذابش میترساند؛ و مؤمنان و پیامبران را دلجویی میدهد که کسانی که آنها را اذیت و آزار میرسانند، باید منتظر آن روز باشند.
(12) پیوسته در این حالت بسر میبرند تا اینکه از رسول خدا صلی الله علیه وسلم میخواهند تا از الله بخواهد که این حالت را از آنها دور کند؛ رسول خدا صلی الله علیه وسلم نیز دعا میکند و خداوند این حال را از ایشان دور میگرداند.
(13) (﴿أَنَّىٰ لَهُمُ ٱلذِّكۡرَىٰ وَقَدۡ جَآءَهُمۡ رَسُولٞ مُّبِينٞ﴾) چگونه یادآوری برای آنان فایدهای دارد؟ درحالی که پیامبری بیانگر نزد آنان آمده است. و این در روز قیامت به کافران گفته میشود؛ آنگاه که آنها درخواست میکنند که به دنیا بازگردند: زمان بازگشت تمام شده است. و گفته شده: منظور چیزی است که کافران قریش بدان گرفتار شدند؛ وقتی که از ایمان آوردن سر باز زدند و با خود بزرگبینی حق را نپذیرفتند، پس پیامبر صلی الله علیه وسلم علیه آنها دعا کرد و فرمود: «بار خدایا! آنان را به قحطیای همانند قحطسالیهای دوران یوسف گرفتار کن.» آنها حیوانات مرده و استخوانها را از [شدّت] گرسنگی میخوردند، و از شدّت گرسنگی فضای میان آسمان و زمین را همانند دود میدیدند، در صورتی که دودی آن را نپوشانده بود. پس در این صورت (﴿يَوۡمَ تَأۡتِي ٱلسَّمَآءُ بِدُخَانٖ مُّبِينٖ﴾) روزی که آسمان دودی آشکار پدیدار میسازد؛ یعنی دودی که آنان آن را دود به حساب میآورند، نه اینکه دودی حقیقی باشد. و آنها همچنان در این حالت بهسر میبردند تا اینکه از پیامبر خواستند آنها را مورد مِهر قرار دهد، و از او خواستند تا نزد خداوند برایشان دعا نماید که خداوند این حالت را از آنان دور کند. پس خداوند به دعای پیامبر آن را دور نمود. بنابراین در فرمودۀ الهی: (﴿إِنَّا كَاشِفُواْ ٱلۡعَذَابِ قَلِيلًاۚ إِنَّكُمۡ عَآئِدُونَ﴾) «ما اندکی عذاب را دور میسازیم، ولی شما به کفر باز خواهید گشت.» خداوند خبر داده است که قحطی و گرسنگی را از آنها دور خواهد کرد، و آنها را تهدید نمود که به خود بزرگبینی و تکذیب باز نگردند، و خبر داد که آنها به کفر و تکذیب باز خواهند گشت؛ و همان طور که خداوند خبر داده بود اتفاق افتاد، و خبر داد که خداوند آنها را به زودی و سخت مجازات خواهد کرد. و گفتهاند: منظور از عذاب سخت، واقعۀ بدر است؛ و این گفته جای بحث است. و گفته شده: دودی که در آسمان پدیدار میآید یکی از علامتهای قیامت است؛ و در آخر زمان دودی پدید میآید که [در واقع عذاب خداست و] نفسهای مردم را میگیرد، ولی برای مؤمنان همانند دودی است. اما آنچه اول گفته شد صحّت بیشتری دارد. و احتمال دارد که منظور از (﴿فَٱرۡتَقِبۡ يَوۡمَ...مُعَلَّمٞ مَّجۡنُونٌ﴾) این است که همۀ اینها مربوط به روز قیامت میباشند.
(14) ثُمَّ تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَقَالُواْ مُعَلَّمٞ مَّجۡنُونٌ
(15) و این که خداوند فرموده است: (﴿إِنَّا كَاشِفُواْ ٱلۡعَذَابِ قَلِيلًاۚ إِنَّكُمۡ عَآئِدُونَ يَوۡمَ نَبۡطِشُ ٱلۡبَطۡشَةَ ٱلۡكُبۡرَىٰٓ إِنَّا مُنتَقِمُونَ﴾) منظور چیزی است که برای قریش اتفاق افتاد، همانطور که پیشتر بیان شد. و از آنجا که این آیات بر این دو مفهوم و معنی نازل شدهاند، چیزی را نمییابی که مدّ نظر قرار دادنِ هر دو معنی را منع کند. بلکه کلمات برای لحاظ کردن هر یک از این معانی، کاملاً آمادگی دارند و این چیزی است که نزد من راجح میباشد. والله اعلم.
(16) و این که خداوند فرموده است: (﴿إِنَّا كَاشِفُواْ ٱلۡعَذَابِ قَلِيلًاۚ إِنَّكُمۡ عَآئِدُونَ يَوۡمَ نَبۡطِشُ ٱلۡبَطۡشَةَ ٱلۡكُبۡرَىٰٓ إِنَّا مُنتَقِمُونَ﴾) منظور چیزی است که برای قریش اتفاق افتاد، همانطور که پیشتر بیان شد. و از آنجا که این آیات بر این دو مفهوم و معنی نازل شدهاند، چیزی را نمییابی که مدّ نظر قرار دادنِ هر دو معنی را منع کند. بلکه کلمات برای لحاظ کردن هر یک از این معانی، کاملاً آمادگی دارند و این چیزی است که نزد من راجح میباشد. والله اعلم.
(17) پس از آنکه خداوند از تکذیب کسانی سخن گفت که محمّد صلی الله علیه وسلم را تکذیب کردند، یادآور شد که اینها سلف و پیشینیانی از تکذیبکنندگان داشتهاند. پس داستان آنها را با موسی شروع کرد، و عذابهایی را که بر تکذیبکنندگان فرود آورد یادآور شد تا تکذیب کنندگان قریش از آنچه که بر آن بودند باز آیند. پس فرمود: (﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا قَبۡلَهُمۡ قَوۡمَ فِرۡعَوۡنَ﴾) و پیش از اینان قوم فرعون را با فرستادن پیامبر خود موسی بن عمران به سوی آنها -که پیامبری بزرگوار بود و دارای چنان بزرگواری و اخلاقی بود که دیگران نداشتند- آزمودیم.
(18) (﴿أَنۡ أَدُّوٓاْ إِلَيَّ عِبَادَ ٱللَّهِ﴾) موسی به فرعون و درباریانش گفت: بندگان خدا [=بنیاسرائیل] را با من بفرستید و از عذاب و شکنجههایتان آنها را در امان دارید؛ چراکه آنان عشیره و قوم من هستند و [در زمان خودشان] برترین مردم جهاناند. شما بر آنها ستم کرده و به ناحق آنان را به بردگی گرفتهاید، پس آنها را بفرستید و رها کنید تا پروردگارشان را پرستش نمایند. (﴿إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ﴾) من برایتان پیامبری امین هستم؛ و در آنچه مرا با آن به سوی شما فرستاده است درستکار و امانتدارم؛ و هیچ چیزی از آنچه مرا با آن فرستاده است از شما پنهان نمیکنم؛ و چیزی بر آن اضافه نمینمایم و از آن چیزی نمیکاهم. و این امر ایجاب میکرد تا آنها از او اطاعت نمایند.
(19) (﴿وَأَن لَّا تَعۡلُواْ عَلَى ٱللَّهِ﴾) و اینکه خود را برتر ندانید از اینکه خدا را پرستش کنید، و با تکبّر بر بندگان خدا خود را برتر از آنها بدانید. (﴿إِنِّيٓ ءَاتِيكُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٖ﴾) بدون شک، من برای شما حجّت و دلیلی آشکار میآورم و آن معجزات آشکار و دلایل قاطعی بود که او ارائه داد. اما آنها او را تکذیب کردند و آهنگ کشتن او را نمودند. پس او از شرّ آنها به خدا پناه برد و گفت: (﴿وَإِنِّي عُذۡتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمۡ أَن تَرۡجُمُونِ﴾) به درستی که من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه میبرم از اینکه مرا به بدترین صورت که سنگسار کردن است بکشید.
(20) یعنی: از اینکه مرا به بدترین صورت که سنگسار کردن است بکشید.
(21) (﴿وَإِن لَّمۡ تُؤۡمِنُواْ لِي فَٱعۡتَزِلُونِ﴾) پس سه حالت است: یا به من ایمان بیاورید که آنچه از شما میخواهم همین است. و اگر ایمان نمیآورید از من کنارهگیری کنید؛ نه از من حمایت کنید و نه علیه من باشید، بلکه شر و آزارتان را از من دور نگاه دارید. پس مرحلۀ اول و دوم را آنها انجام ندادند، بلکه همواره در برابر خداوند تمرّد و سرکشی کردند و با پیامبرش موسی علیه السلام به مبارزه پرداختند و نگذاشتند قومش بنیاسرائیل را با خود ببرد.
(22) (﴿فَدَعَا رَبَّهُۥٓ أَنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ مُّجۡرِمُونَ﴾) پس موسی پروردگار خود را به فریاد خواند که: بدون شک اینان گروهی گناهکارند؛ یعنی اینها مرتکب جرم و گناهی شدهاند که اقتضا میکند تا هرچه زودتر به عذاب گرفتار شوند. موسی از حالت آنان خبر داد، و این خبر دادن دعائی ـ با زبان حال ـ علیه آنان است که رساتر از تصریح است. همان طور که دربارۀ خودش گفت: ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَيَّ مِنۡ خَيۡرٖ فَقِيرٞ﴾ پروردگارا! من به خیری که به سوی من نازل کرده ای نیازمندم.
(23) خداوند موسی را فرمان داد تا بندگان او را در شب با خود ببرد، و به وی خبر داد که فرعون و قومش آنها را تعقیب خواهند کرد.
(24) (﴿وَٱتۡرُكِ ٱلۡبَحۡرَ رَهۡوًا﴾) وقتی که موسی آن گونه که خدا به او فرمان داده بود به هنگام شب بنیاسرائیل را با خود برد، و سپس فرعون آنها را تعقیب کرد، خداوند به موسی فرمان داد تا با عصایش دریا را بزند؛ او عصا را به دریا زد، و آنگاه دوازده راه باز شد و آب در میان و کنارۀ این راهها چون کوههایی بزرگ ایستاد، و موسی و قومش از این راهها حرکت کرده و عبور کردند. وقتی از دریا بیرون آمدند، خداوند به موسی فرمان داد تا دریا را همچنان گشاده و به همان حالتش رها کند تا فرعون و لشکریانش وارد آن شوند. (﴿إِنَّهُمۡ جُندٞ مُّغۡرَقُونَ﴾) ایشان گروهی هستند که قطعاً غرق میگردند. وقتی قوم موسی بهطور کامل از دریا بیرون آمدند و قوم فرعون وارد آن شدند، خداوند به دریا دستور داد تا بر آنها جاری شود، و آنگاه همۀ آنان غرق شدند.
(25) و [همۀ] نعمتها و زندگی دنیا را که از آن بهرهمند بودند از خود بر جای گذاشتند، و خداوند آن را به بنیاسرائیل داد؛ همان بنیاسرائیلی که فرعونیان بندگان خود قرار داده بودند. بنابراین فرمود: (﴿كَمۡ تَرَكُواْ مِن جَنَّٰتٖ وَعُيُونٖ وَزُرُوعٖ وَمَقَامٖ كَرِيمٖ وَنَعۡمَةٖ كَانُواْ فِيهَا فَٰكِهِينَ﴾) چه باغها و چشمهسارهای زیادی از خود بهجای گذاشتند، و کشتزارها و اقامتگاههای گرانقدر، و نعمتهایی که از آن بهرهمند بودند!
(26) و [همۀ] نعمتها و زندگی دنیا را که از آن بهرهمند بودند از خود بر جای گذاشتند، و خداوند آن را به بنیاسرائیل داد؛ همان بنیاسرائیلی که فرعونیان بندگان خود قرار داده بودند. بنابراین فرمود: (﴿كَمۡ تَرَكُواْ مِن جَنَّٰتٖ وَعُيُونٖ وَزُرُوعٖ وَمَقَامٖ كَرِيمٖ وَنَعۡمَةٖ كَانُواْ فِيهَا فَٰكِهِينَ﴾) چه باغها و چشمهسارهای زیادی از خود بهجای گذاشتند، و کشتزارها و اقامتگاههای گرانقدر، و نعمتهایی که از آن بهرهمند بودند!
(27) و [همۀ] نعمتها و زندگی دنیا را که از آن بهرهمند بودند از خود بر جای گذاشتند، و خداوند آن را به بنیاسرائیل داد؛ همان بنیاسرائیلی که فرعونیان بندگان خود قرار داده بودند. بنابراین فرمود: (﴿كَمۡ تَرَكُواْ مِن جَنَّٰتٖ وَعُيُونٖ وَزُرُوعٖ وَمَقَامٖ كَرِيمٖ وَنَعۡمَةٖ كَانُواْ فِيهَا فَٰكِهِينَ﴾) چه باغها و چشمهسارهای زیادی از خود بهجای گذاشتند، و کشتزارها و اقامتگاههای گرانقدر، و نعمتهایی که از آن بهرهمند بودند!
(28) ((كَذَٰلِكَۖ وَأَوۡرَثۡنَٰهَا قَوۡمًا ءَاخَرِينَ﴾) ماجرای آنان اینگونه شد و ما همۀ این نعمتها را به قوم دیگری دادیم. و در آیهای دیگر آمده است: ﴿كَذَٰلِكَۖ وَأَوۡرَثۡنَٰهَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ﴾ و این گونه شد ماجرای آنها، و ما آن نعمتها را به بنیاسرائیل دادیم.
(29) (﴿فَمَا بَكَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلسَّمَآءُ وَٱلۡأَرۡضُ﴾) وقتی خداوند آنها را هلاک و نابود ساخت، آسمان و زمین بر آنها گریه نکردند؛ یعنی اهالی آسمان و زمین برای نابودیشان اندوهگین نشدند و از فراق آنها متاسّف نگشتند، بلکه همه از نابودی آنان شادمان شدند، حتی آسمان و زمین از هلاکت آنها خوشحال شدند، چون آنها هیچ کاری از خود بهجای نگذاشته بودند جز آنچه که مایۀ روسیاهیشان بود، و سبب میشد تا جهانیان آنها را نفرین کنند و از آنها متنفّر باشند. (﴿وَمَا كَانُواْ مُنظَرِينَ﴾) و به آنها مهلتی داده نشد که کیفر بر آنها نیاید، بلکه فوراً عذاب، آنان را فرا گرفت.
(30) سپس خداوند منّت خویش را بر بنیاسرائیل بیان کرد و فرمود: (﴿وَلَقَدۡ نَجَّيۡنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ مِنَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡمُهِينِ﴾) و ما بنیاسرائیل را از عذاب خوار کنندهای که در آن قرار داشتند نجات داده و رهایی بخشیدیم.
(31) (﴿مِن فِرۡعَوۡنَ﴾) از فرعون که پسران آنها را سر میبرید و زنانشان را برای خدمت زنده نگاه میداشت. (﴿إِنَّهُۥ كَانَ عَالِيٗا مِّنَ ٱلۡمُسۡرِفِينَ﴾) او بهناحق در زمین بر دیگران بزرگی میفروخت و استکبار میورزید، و از کسانی بود که از حدود الهی تجاوز کرده بود، و بر ارتکاب آنچه خدا حرام نموده بود گستاخ شده بودند.
(32) (﴿وَلَقَدِ ٱخۡتَرۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ عِلۡمٍ﴾) و ما بنیاسرائیل را -از آنجا که از آنها آگاهی داشتیم و میدانستیم که شایسته هستند- برگزیدیم و بر جهانیان و مردم زمان خودشان برتری دادیم. (﴿عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾) بر کسانی که در زمان خودشان و پیش از آنها و بعد از آنها بودند، برتری دادیم، تا اینکه خداوند امّت محمّد صلی الله علیه وسلم را آورد، پس آنها بر همۀ جهانیان برتری داده شدند و خداوند آنها را بهترین امّتی گرداند که برای سود رساندن به مردم بیرون آورده شدهاند، و منّتها و احسانهایی به آنها نمود که دیگران را از آن بهرهمند نساخته بود.
(33) (﴿وَءَاتَيۡنَٰهُم مِّنَ ٱلۡأٓيَٰتِ﴾) و به بنیاسرائیل نشانهها و معجزات آشکاری دادیم، (﴿مَا فِيهِ بَلَٰٓؤٞاْ مُّبِينٌ﴾) که در آن آزمونی آشکار بود؛ یعنی احسان فراوانی در آن از جانب ما بر آنها بود، و حجّتی بود بر صحّت آنچه پیامبرشان موسی علیه السلام برایشان آورده بود.
(34) (﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَيَقُولُونَ إِنۡ هِيَ إِلَّا مَوۡتَتُنَا ٱلۡأُولَىٰ وَمَا نَحۡنُ بِمُنشَرِينَ﴾) خداوند متعال خبر میدهد که این تکذیب کنندگان -درحالی که رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ را بعید میدانند- میگویند: زندگی فقط زندگی همین دنیاست، و رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ وجود ندارد و بهشت و جهنّمی در کار نیست.
(35) (﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَيَقُولُونَ إِنۡ هِيَ إِلَّا مَوۡتَتُنَا ٱلۡأُولَىٰ وَمَا نَحۡنُ بِمُنشَرِينَ﴾) خداوند متعال خبر میدهد که این تکذیب کنندگان -درحالی که رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ را بعید میدانند- میگویند: زندگی فقط زندگی همین دنیاست، و رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ وجود ندارد و بهشت و جهنّمی در کار نیست.
(36) سپس با جسارت نسبت به پروردگارشان و ناتوان قرار دادن او گفتند: (﴿فَأۡتُواْ بَِٔابَآئِنَآ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾) پدران ما را بیاورید، اگر راستگوئید. و این از پیشنهاد جاهلانِ معاند است. پس میان راستگویی پیامبر صلی الله علیه وسلم و اینکه راستگویی او متوقّف و مشروط به آوردن پدرانشان باشد چه ملازمتی هست؟ حال آنکه نشانهها بر راستی آنچه او آورده است اقامه شده، و از هر جهت به صورت متواتر در آمدهاند.
(37) خداوند متعال میفرماید: (﴿أَهُمۡ خَيۡرٌ﴾) آیا این مخاطبان بهترند، (﴿أَمۡ قَوۡمُ تُبَّعٖ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ أَهۡلَكۡنَٰهُمۡۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ مُجۡرِمِينَ﴾) یا قوم «تبّع» و کسانی که پیش از آنان بودند؟ ما آنان را نابود کردیم چرا که گناهکار بودند. پس ایشان از آنها بهتر نیستند، و در ارتکاب جرم و گناه مشترکاند. پس آنان هم منتظر نابودی و هلاکتی باشند که برادران جنایت پیشه و گناهکارشان بدان گرفتار آمدند.
(38) خداوند متعال از کمال قدرت و حکمت خود خبر داده و میفرماید که آسمانها و زمین را برای بازی و سرگرمی نیافریده، و آنها را بیهوده و بیفایده خلق نکرده است.
(39) و خداوند آسمانها و زمین را جز به حق نیافریده است؛ یعنی آفریدنشان برای حق بوده، و خلقت آن دو مشتمل بر حق است. خداوند آسمانها و زمین را پدید آورد تا بندگان، خداوند یگانه را -که شریکی ندارد- پرستش کنند و تا خداوند، بندگان را امر و نهی نماید و به آنها پاداش و کیفر دهد. (﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ﴾) ولی بیشترشان نمیدانند. بنابراین در آفرینش آسمانها و زمین نیندیشیدهاند.
(40) (﴿إِنَّ يَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ مِيقَٰتُهُمۡ أَجۡمَعِينَ﴾) به راستی روز داوری -که روز قیامت است و در آن روز خداوند میان پیشینیان و آیندگان و بین همۀ کسانی که با هم اختلاف کردهاند داوری مینماید- میعادگاه همۀ خلایق است.
(41) خداوند همه را در آن روز گرد میآورد، و آنها و آنچه را که انجام دادهاند حاضر و آماده میگرداند، و طبق اعمالشان به آنان سزا و جزا میدهد. (﴿يَوۡمَ لَا يُغۡنِي مَوۡلًى عَن مَّوۡلٗى شَيۡٔٗا﴾) روزی که هیچ خویشی و دوستی کمترین کمکی به خویش و دوست خود نمیکند، (﴿وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ﴾) و نه آنان یاری میشوند؛ یعنی نمیتوانند عذاب خدا را از یکدیگر دور کنند، چون هیچ کس از میان مخلوقات اختیاری ندارد.
(42) (﴿إِلَّا مَن رَّحِمَ ٱللَّهُۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ﴾) مگر کسی که خدا بدو مرحمت کند؛ چراکه او توانای مهربان است، و چنین کسی که مورد مرحمت خدا قرار گرفته است، از رحمت خداوند متعال بهرهمند میگردد؛ زیرا برای بهدست آوردن آن در دنیا تلاش کرده است.
(43) وقتی خداوند متعال از روز قیامت سخن گفت و فرمود در آن روز میان بندگانش داوری خواهد کرد، بیان داشت که بندگانش در آن روز به دو گروه تقسیم خواهند شد؛ گروهی در بهشت خواهند بود، و گروهی در جهنّم خواهند ماند؛ و آنها کسانی هستند که با انجام کفر و گناهان، مرتکب جرم و گناه شدهاند، و خوراک آنها (﴿شَجَرَتَ ٱلزَّقُّومِ﴾) درخت زقّوم است که بدترین و زشتترین درختان است، و طعم و مزۀ آن (﴿كَٱلۡمُهۡلِ﴾)
(44) طَعَامُ ٱلۡأَثِيمِ
(45) (﴿كَٱلۡمُهۡلِ﴾) همانند ریم و چرک بدبو و بسیار داغ است. (﴿يَغۡلِي فِي ٱلۡبُطُونِ كَغَلۡيِ ٱلۡحَمِيمِ﴾) و در شکمها مانند آب جوشان میجوشد.
(46) كَغَلۡيِ ٱلۡحَمِيمِ
(47) خُذُوهُ فَٱعۡتِلُوهُ إِلَىٰ سَوَآءِ ٱلۡجَحِيمِ
(48) ثُمَّ صُبُّواْ فَوۡقَ رَأۡسِهِۦ مِنۡ عَذَابِ ٱلۡحَمِيمِ
(49) و به فردی که عذاب داده میشود گفته میشود: (﴿ذُقۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡكَرِيمُ﴾) بچش مزّۀ این عذاب دردناک و کیفر وخیم را؛ زیرا تو به گمان خود قدرتمند بودی و از عذاب خدا جلوگیری میکردی، و تو به گمان خود پیش خداوند ارزشمند بودی و [ادّعا کردی که] عذابی به تو نمیرسد. پس امروز برایت روشن شد که ذلیل و خوار هستی.
(50) (﴿إِنَّ هَٰذَا مَا كُنتُم بِهِۦ تَمۡتَرُونَ﴾) این عذاب بزرگ، همان چیزی است که دربارۀ آن شک میکردید، امّا اکنون برایتان حق و یقین گشته است.
(51) این پاداش کسانی است که با ترک گناهان و انجام طاعت از ناخشنودی و عذاب خدا پرهیز کردهاند؛ پس وقتی ناخشنودی و عذاب از آنها دور گشته است، خشنودی خداوند و پاداش زیاد و میوهها و چشمهسارها برای آنها محقق گشته است که از زیر کاخهای آنان جویبارها روان است و در باغهای بهشت آن را میجوشانند.
(52) باغها را به نعمتها نسبت داد، چون هرآنچه که این باغها در بر دارند، همه نعمت و شادمانی است و از هر جهت کامل میباشند و هیچ چیز ناخوشایند و ناگواری در آن وجود ندارد.
(53) و لباس آنها از ابریشم سبز کلفت و نازک است، (﴿مُّتَقَٰبِلِينَ﴾) آنها روبهرو و در کمال راحتی و آرامش و محبّت و زندگی خوب و آداب نیکو نشستهاند.
(54) (﴿كَذَٰلِكَ﴾) نعمت و شادمانی کامل اینگونه است. (﴿وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِينٖ﴾) و زنهای زیبایی را که از زیباییشان چشمها و عقلها حیران است و دارای چشمهایی درشت و زیبا هستند، به همسری آنان درمیآوریم.
(55) (﴿يَدۡعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَٰكِهَةٍ﴾) آنان در بهشت هر میوهای را که بخواهند -از آنچه که در دنیا اسمش هست و از آنچه که در دنیا اسمی از آن نیست و شبیهی ندارد- میطلبند. پس هر میوهای، از هر نوع را که بخواهند بدون زحمت و مشقّت فوراً برایشان حاضر میگردد. (﴿ءَامِنِينَ﴾) و از تمام شدن آن و از زیان آن ایمن هستند، و نیز از هر امر ناگوار و از بیرون آمدنِ از بهشت و از مرگ در امان میباشند.
(56) بنابراین فرمود: (﴿لَا يَذُوقُونَ فِيهَا ٱلۡمَوۡتَ إِلَّا ٱلۡمَوۡتَةَ ٱلۡأُولَىٰ﴾) اصلاً و به طور کلّی در بهشت مرگی وجود ندارد و آنها هرگز نمیمیرند؛ و اگر در آن مرگی بود، مرگ نخستین که مرگ دنیاست را استثنا نمیکرد. پس آنها هر آنچه دوست دارند و میخواهند به طور کامل برایشان فراهم است. (﴿وَوَقَىٰهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ﴾) و خداوند آنان را از عذاب جهنّم محفوظ داشته است
(57) ((فَضۡلٗا مِّن رَّبِّكَ﴾) و به دست آمدن نعمتها و دور شدن عذاب از آنها از لطف و فضل خداوند بر آنهاست. و خداوند متعال است که به آنها توفیق داده تا کارهای شایسته انجام دهند؛ کارهایی که با آن خیر آخرت را به دست آوردهاند، و نیز خداوند به آنها نعمتهایی عطا کرده است که اعمالشان به آن نمیرسد. (﴿ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ﴾) این است کامیابی بزرگ. و چه کامیابی و رستگاری میتواند از به دست آوردن خشنودی خدا و در امان ماندن از عذاب و خشم او بزرگتر باشد؟
(58) (﴿فَإِنَّمَا يَسَّرۡنَٰهُ بِلِسَانِكَ﴾) ما قرآن را با زبان تو -که به طور مطلق شیواترین و بزرگترین زبانهاست- آسان کردهایم، پس با زبان تو کلمات قرآن و معانی آن آسان گشته است. (﴿لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ﴾) تا آنچه را که به سودشان است فرا بگیرند و آن را انجام دهند، و آنچه را که به زیانشان است ترک کنند.
(59) (﴿فَٱرۡتَقِبۡ﴾) پس منتظر آن خیر و پیروزی باش که خداوند به تو وعده داده است (﴿إِنَّهُم مُّرۡتَقِبُونَ﴾) و مسلّماً آنان هم منتظر عذابی خواهند بود که آنها را فرا خواهد گرفت. این دو انتظار کشیدن با هم تفاوت دارند. پیامبر و پیروانش منتظر خیر و خوبی در دنیا و آخرت هستند، و دیگران در دنیا و آخرت منتظر شر میباشند.