(1) خداوند متعال به قرآن مجید سوگند میخورد، قرآن مجید؛ یعنی قرآنی که معانی آن گسترده و والا است، و ابعاد زیاد و برکتهای فراوانی دارد، و نیکوییها و افتخارات آن فراوان است. «مجد» یعنی بزرگی و گستردگی اوصاف. و سزاوارترین سخنی که به این صفتها متّصف است، قرآن است که مشتمل بر دانشهای گذشتگان و آیندگان است، و دارای کاملترین فصاحت و بزرگترین کلمات است و دارای فراگیرترین و بهترین معانی است. و این باعث میشود تا کاملاً از آن پیروی شود و فوراً تسلیم آن شد، و شکر خداوند را به خاطر اینکه آن را ارزانی داشته به جا آورد.
(2) ولی بیشتر مردم قدر نعمتهای خداوند را نمیدانند، بنابراین خداوند متعال فرمود: (﴿بَلۡ عَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡ﴾) تکذیبکنندگان پیامبر صلی الله علیه وسلم از اینکه بیم دهندهای از خودشان به سویشان آمد به شگفت آمدند، بیم دهندهای که آنها را از آنچه به آنان زیان میرساند بیم میداد، و آنها را به چیزی فرمان میداد که به سودشان بود. این پیامبر از جنس خودشان بود و آنها میتوانستند از او یاد بگیرند و حالات و صداقت او را بشناسند. پس آنها از چیزی تعجّب کردند که نباید از آن تعجب کرد، بلکه آنچه مایۀ شگفتی است عقل کسی است که از چنین چیزی تعجب میکند. (﴿فَقَالَ ٱلۡكَٰفِرُونَ هَٰذَا شَيۡءٌ عَجِيبٌ﴾) پس آنچه کافران را وادار به این کرد، کفر و تکذیبشان بود نه اینکه نقصی در هوشیاری و خردهایشان داشته باشند. آنها گفتند: این چیزی شگفتآور است. آنها در این شگفتزدگی یکی از دو حالت را داشتند: یا در تعجّب خود راستگو بودند و این بر نهایت جهالت و نادانی و ضعف عقلهایشان دلالت میکند. مانند دیوانهای که از سخن عاقل تعجّب میکند. و همانند این است که بخیل و تنگچشم از سخاوتمندی سخاوتمندان تعجّب کند. و یا اینکه شخص ترسو از رویارویی سوارکاران جنگجو به تعجّب و شگفت بیفتد. پس چنین کسی اگر تعجّب کند، تعجب کردن او چه زیانی دارد؟! و آیا تعجب او جز اینکه دلیلی بر جهالت و ستمگری زیاد او باشد چیزی دیگر است؟ و یا آنها تعجب میکردند، و در همان حال اشتباه خود را میدانستند. پس این بزرگترین و زشتترین ستمگری است.
(3) (﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَكُنَّا تُرَابٗاۖ ذَٰلِكَ رَجۡعُۢ بَعِيدٞ﴾) آیا هنگامی که مردیم و خاک شدیم باز زنده میشویم؟ چنین بازگشتی بعید و دور از عقل است. آنها توانایی و قدرت کسی را که بر همه چیز تواناست و از هر جهت کامل است با توانایی بندۀ نیازمند و ناتوان مقایسه کردند، و جاهل و نادانی را که هیچ نمیداند، با کسی مقایسه کردند که همه چیز را میداند.
(4) (﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا تَنقُصُ ٱلۡأَرۡضُ مِنۡهُمۡ﴾) به درستی که ما آنچه را زمین در دوران زندگیشان در برزخ از جسدهایشان میخورد و میکاهد میدانیم، و در کتاب خدا ثبت و ضبط گردیده است. (﴿وَعِندَنَا كِتَٰبٌ حَفِيظُۢ﴾) و نزد ما کتابی وجود دارد که از تغییر و تبدیل محفوظ میباشد، و همۀ آنچه را که در زندگی و مرگشان بر سر آنان میآید ثبت و ضبط کرده است. این استدلال حاکی از گستردگی دانش و آگاهی خداوند ـ که جز او کسی بر آن احاطه ندارد ـ میباشد، و اینکه او بر زنده کردن مردگان تواناست.
(5) (﴿بَلۡ كَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ﴾) بلکه سخنی که از آنها سرزده عناد و تکذیب است، و آنها حق را که بالاترین انواع صدق است تکذیب کردند (﴿لَمَّا جَآءَهُمۡ فَهُمۡ فِيٓ أَمۡرٖ مَّرِيجٍ﴾) هنگامی که برایشان آمد، پس آنان دارای حالی پریشان و کار نابسامانی هستند و بر یک چیز استوار نمیمانند. گاهی میگویند تو جادوگری، و گاهی میگویند دیوانهای، و گاهی میگویند شاعر هستی. و همچنین هر یک دربارۀ قرآن طبق نظر فاسد خود اظهار نظر میکنند. و اینگونه است کسی که حق را تکذیب کند. پس او در امر و حالتی به هم ریخته و نابسامان است؛ جهت و ثبات او مشخص نیست و کارهایشان را میبینی که متناقض و به هم بافتهایست. امّا کسی که از حق پیروی کند و آن را تصدیق نماید، کار و راه و سخن و کردارش راست و درست میشود.
(6) وقتی خداوند حالت تکذیبکنندگان و مذمّت آنها را بیان کرد، آنان را فرا خواند تا به آیات و نشانههای آفاقی بنگرند و عبرت بگیرند و از آن بر چیزهایی استدلال نمایند که نشانههایی بر آن امر قرار داده شدهاند. پس فرمود: (﴿أَفَلَمۡ يَنظُرُوٓاْ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَوۡقَهُمۡ﴾) آیا به آسمان که بر بالای سرشان است ننگریستهاند؟ یعنی این نگاه کردن، نیازی به تحمّل سختی، و سفر ندارد، بلکه در نهایت آسانی است. پس آنها بنگرند که (﴿كَيۡفَ بَنَيۡنَٰهَا﴾) چگونه آسمان را به صورت گنبدی که همۀ زوایای آن برابر است ساختهایم، و با ستارهها و سیارههایی که حرکت میکنند و از نگاه پنهان میشوند آراستهایم. آسمانی که از این کرانه تا آن کرانهاش در نهایت زیبایی قرار دارد، و هیچ عیب و شکاف و خللی در آن مشاهده نمیشود. خداوند این آسمان را سقفی برای اهل زمین قرار داده، و بسیاری از منافع ضروری انسانها را در آن به ودیعه نهاده است.
(7) (﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾) و آیا به زمین ننگریستهاند که چگونه آن را گستردهایم، به گونهای که هر حیوانی میتواند در آن مستقر شود، و زمین برای استحصال هر نوع منافعی آماده است. و این زمین را به وسیلۀ کوهها محکم و پابرجا نمودهایم تا تکان نخورد و پا برجا باشد. (﴿وَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوۡجِۢ بَهِيجٖ﴾) و در آن از هر نوع گیاه مسرّت بخشی که بینندگان را شگفت زده مینماید و موجب شادیشان میشود رویاندهایم، تا انسانها و چهارپایانشان از آن بخورند، و این گیاهان را برای منافعشان آفریدهایم. و از میان این منافع، باغهایی را که مشتمل بر میوههای خوشمزه و لذیذ است، از قبیل: انگور و انار و لیمو و سیب و دیگر انواع میوهها به طور ویژه بیان کرد. همچنین درختان بلند خرما که فایدۀ آن تا مدّت طولانی ادامه دارد و تنۀ آن به سوی آسمان بالا میرود که بسیاری از درختها نمیتوانند به اندازۀ آن قامت بکشند. پس خرمای روی هم انباشته از خوشههای آن بیرون میآید، و روزی بندگان میگردد و از آن میخورند و ذخیرهاش میکنند، و چهارپایانشان نیز از آن استفاده میکنند. همچنین خداوند به وسیلۀ باران و به وسیلۀ جویبارهایی که در اثر نزول باران در روی زمین رواناند، دانههای کشتزارهایی را میرویاند که درو میگردد، از قبیل: گندم و و جو و ذرّت و برنج و ارزن و غیره.
(8) پس نگاه کردن به این چیزها [= آسمان و زمین و آنچه که در آنهاست] (﴿تَبۡصِرَةٗ﴾) راهنمایی و بینشی است که آدمی را از نابینایی جهالت بیرون میآورد. (﴿وَذِكۡرَىٰ﴾) و پندی است که به سبب آن آدمی متذکر میشود، و چیزهایی را به یاد میآورد که در دین و دنیا به وی سود میرساند، و نیز ـ به سبب آن ـ آنچه را که خداوند و پیامبرانش از آن خبر دادهاند به یاد میآورد، و این برای هرکسی نیست، بلکه (﴿لِكُلِّ عَبۡدٖ مُّنِيبٖ﴾) برای آن بندهایست که با ترس و امید و پذیرفتن حق، و اجابت دعوتگر الهی به سوی خدا روی آورده است. امّا نشانهها و هشدارها برای شخص رویگردان و یا تکذیب کننده سودی ندارند، چون این چیزها برای قومی که ایمان نمیآورند سودبخش نیستند.
(9) حاصل امر اینکه این آفرینش مبهوت کننده و شدّت و قوّتی که در آسمان و زمین وجود دارد، دلیلی بر قدرت و کمال خداوند متعال است. و صنعت شگفت انگیز و آفرینش زیبا و استواری که در آنها وجود دارد، دلیلی است بر اینکه خداوند عادلترین داوران است و او به هر چیزی داناست. و منافع و مصلحتهایی که در آن برای بندگان قرار دارد، دلیلی است بر اینکه رحمت خداوند همه چیز را فرا گرفته است. و عظمت آفرینش و نظام زیبای آن، دلیلی است بر اینکه خداوند متعال یکتای یگانه و والا مقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی میآورند. و خدایی است که همسر و فرزند و همتایی ندارد و عبادت و کرنش و محبّت جز او سزاوار کسی نیست. و زنده گرداندن زمین پس از پژمردنش، دلیلی است بر اینکه خداوند متعال مردگان را زنده مینماید تا آنها را طبق اعمالشان مجازات کند. بنابراین فرمود: (﴿وَأَحۡيَيۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّيۡتٗاۚ كَذَٰلِكَ ٱلۡخُرُوجُ﴾) و با آن سرزمین پژمرده را زنده کردهایم، رستاخیز نیز بدینسان است.
(10) حاصل امر اینکه این آفرینش مبهوت کننده و شدّت و قوّتی که در آسمان و زمین وجود دارد، دلیلی بر قدرت و کمال خداوند متعال است. و صنعت شگفت انگیز و آفرینش زیبا و استواری که در آنها وجود دارد، دلیلی است بر اینکه خداوند عادلترین داوران است و او به هر چیزی داناست. و منافع و مصلحتهایی که در آن برای بندگان قرار دارد، دلیلی است بر اینکه رحمت خداوند همه چیز را فرا گرفته است. و عظمت آفرینش و نظام زیبای آن، دلیلی است بر اینکه خداوند متعال یکتای یگانه و والا مقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی میآورند. و خدایی است که همسر و فرزند و همتایی ندارد و عبادت و کرنش و محبّت جز او سزاوار کسی نیست. و زنده گرداندن زمین پس از پژمردنش، دلیلی است بر اینکه خداوند متعال مردگان را زنده مینماید تا آنها را طبق اعمالشان مجازات کند. بنابراین فرمود: (﴿وَأَحۡيَيۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّيۡتٗاۚ كَذَٰلِكَ ٱلۡخُرُوجُ﴾) و با آن سرزمین پژمرده را زنده کردهایم، رستاخیز نیز بدینسان است.
(11) حاصل امر اینکه این آفرینش مبهوت کننده و شدّت و قوّتی که در آسمان و زمین وجود دارد، دلیلی بر قدرت و کمال خداوند متعال است. و صنعت شگفت انگیز و آفرینش زیبا و استواری که در آنها وجود دارد، دلیلی است بر اینکه خداوند عادلترین داوران است و او به هر چیزی داناست. و منافع و مصلحتهایی که در آن برای بندگان قرار دارد، دلیلی است بر اینکه رحمت خداوند همه چیز را فرا گرفته است. و عظمت آفرینش و نظام زیبای آن، دلیلی است بر اینکه خداوند متعال یکتای یگانه و والا مقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی میآورند. و خدایی است که همسر و فرزند و همتایی ندارد و عبادت و کرنش و محبّت جز او سزاوار کسی نیست. و زنده گرداندن زمین پس از پژمردنش، دلیلی است بر اینکه خداوند متعال مردگان را زنده مینماید تا آنها را طبق اعمالشان مجازات کند. بنابراین فرمود: (﴿وَأَحۡيَيۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّيۡتٗاۚ كَذَٰلِكَ ٱلۡخُرُوجُ﴾) و با آن سرزمین پژمرده را زنده کردهایم، رستاخیز نیز بدینسان است. وقتی آنها را با این نشانههای آسمانی و زمینی تذکّر داد و آنان را از گرفتار شدن به عذاب بیم داد، و هشدار داد که به تکذیب خود ادامه ندهند؛ زیرا به آنچه تکذیبکنندگان بدان گرفتار شدند، گرفتار خواهند شد، فرمود:
(12) پیش از ایشان، امّتها پیامبران بزرگوارشان را تکذیب کردند مانند نوح که قومش او را تکذیب کردند، و قوم ثمود صالح را
(13) و قوم عاد هود را، و قوم لوط، لوط را تکذیب کردند.
(14) و اصحاب ایکه شعیب را، و قوم تبّع ـ تبّع به هر پادشاهی گفته میشود که قبل از اسلام بر یمن حکم کرده است ـ پیامبران را که خداوند به سوی آنها فرستاده بود تکذیب کردند. خداوند به ما خبر نداده که آن پیامبر چه کسی بوده است، و قوم کدام تبّع از تبّعها پیامبرشان را تکذیب کردهاند، چون ـ والله اعلم ـ این ماجرا در آن زمان نزد عرب معروف بود؛ زیرا این قوم جزو آن دسته از عربهای اصیل بودند که داستان و سرگذشت آنان ـ به ویژه این واقعۀ مهم و بزرگ ـ بر سایر عربها پوشیده نیست. پس اینها همۀ پیامبرانشان را که خداوند به سوی آنها فرستاده بود تکذیب کردند، آنگاه وعدۀ عذاب الهی بر آنان تحقّق یافت. و شما ای کسانی که محمّد صلی الله علیه وسلم را تکذیب میکنید! از آنها بهتر نیستید، و پیامبران آنها نیز نزد خداوند از پیامبر شما گرامیتر نبودهاند! پس، از جنایتی که آنان مرتکب شدند بپرهیزید تا به عذابی گرفتار نشوید که آنها بدان گرفتار شدند.
(15) سپس خداوند متعال از آفرینش نخستین بر آفرینش مجدّد و زنده شدن در آخرت استدلال کرد و فرمود: همانطور که آنها را از نیستی پدید آورده است، نیز بعد از مرگشان آنان را دوباره زنده مینماید، بعد از آنکه مردند و به استخوانهایی پوسیده تبدیل شدند. (﴿أَفَعَيِينَا بِٱلۡخَلۡقِ ٱلۡأَوَّلِ﴾) آیا ما در آفرینش نخستین درمانده و ناتوان بودهایم؟ نه چنین نیست، ما ناتوان و درمانده نبودهایم و در این شکّی نیست، (﴿بَلۡ هُمۡ فِي لَبۡسٖ مِّنۡ خَلۡقٖ جَدِيدٖ﴾) بلکه آنان دربارۀ آفرینش مجدّد تردید دارند. این چیزی است که آنها در آن تردید دارند با اینکه تردیدی در آن نیست، چون باز گرداندن از آغاز کردن آسانتر است، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَيۡهِ﴾ و اوست خدایی که آفرینش را میآغازد، سپس آن را باز میگرداند، و آن برایش آسانتر است.
(16) خداوند متعال خبر میدهد که او جنس انسان اعم از زنان و مردان را به تنهایی آفریده است، و او حالات انسان و آنچه او را شاد میکند و به خاطرش میگذرد میداند، و میفرماید: (﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ﴾) ما به او از شاهرگ گردنش ـ که از هر چیزی به انسان نزدیکتر است ـ نزدیکتریم و این چیزی است که انسان را متذکر میشود که همواره خداوند را در نظر داشته باشد؛ خداوندی که بر قلب او آگاه است و به او نزدیک میباشد. پس باید شرم کند از اینکه خداوند او را در جایی ببیند که او را نهی کرده است، و یا او را در جایی نیابد که به او دستور داده است. همچنین انسان باید فرشتگان گرامی را که اعمال او را مینویسند در نظر داشته باشد، و آنها را گرامی بدارد و بپرهیزد از اینکه سخن یا کاری از وی صادر شود و آنان آن را بنویسند که پروردگار جهانیان از آن خشنود نباشد.
(17) بنابراین فرمود: (﴿إِذۡ يَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّيَانِ عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِيدٞ﴾) یعنی همۀ اعمال انسان را دریافت میدارند، یکی در سمت راست نشسته و نیکیها را مینویسد و دیگری در سمت چپ بدیها را مینویسد، و هر یک از این دو برای انجام دادن کارش آماده است و پیوسته آن را انجام میدهد.
(18) (﴿مَّا يَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ﴾) انسان هیچ سخن خوب و بدی را به زبان نمیآورد، (﴿إِلَّا لَدَيۡهِ رَقِيبٌ عَتِيدٞ﴾) مگر آنکه نزدش نگهبانی آماده حضور دارد. همان طور که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِنَّ عَلَيۡكُمۡ لَحَٰفِظِينَكِرَامٗا كَٰتِبِينَ يَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ﴾ و بیگمان بر شما نگهبانانی مقرّر است، فرشتگان بزرگواری که مینویسند، و آنچه را میکنید میدانند.
(19) (﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّ﴾) و سکرات مرگ بهطور حقیقی به نزد این غافل و تکذیب کنندۀ آیات خدا آمد که بازگشتی ندارد و گریزی از آن نیست. (﴿ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنۡهُ تَحِيدُ﴾) این همان چیزی است که از آن میگریختی.
(20) (﴿وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِۚ ذَٰلِكَ يَوۡمُ ٱلۡوَعِيدِ﴾) و در صور دمیده میشود، و آن روزی است که خداوند عقابی را که به ستمکاران وعده داده بود، به آنان میرساند، و ثوابی را که به مؤمنان وعده داده بود.
(21) (﴿وَجَآءَتۡ كُلُّ نَفۡسٖ مَّعَهَا سَآئِقٞ وَشَهِيدٞ﴾) و هر کسی درحالی میآید که سوق دهندهای او را به سوی جایگاه قیامت پیش میبرد، و او نمیتواند به سوی جایگاه قیامت نرود، نیز گواهی که بر اعمال خیر و شر او گواهی میدهد با خود دارد. و این دالّ بر این است که خداوند متعال بندگان را مورد توجّه قرار میدهد، و اعمالشان را ثبت و ضبط مینماید، و عادلانه آنها را جزا و سزا میدهد. پس این چیزی است که بنده باید همواره آن را مدّ نظر قرار دهد. ولی بیشتر مردم از این غافل هستند،
(22) بنابراین فرمود: (﴿لَّقَدۡ كُنتَ فِي غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا﴾) در روز قیامت به اعراضکننده و تکذیب کننده به صورت سرزنش گفته میشود که تو این روز را تکذیب کردی و برای آن عمل انجام ندادی، (﴿فَكَشَفۡنَا عَنكَ غِطَآءَكَ﴾) پس اکنون پردهای را که قلبت را پوشانده بود، و خوابت را فزون کرده بود، و به سبب آن رویگردانیات ادامه یافته بود کنار زدهایم. (﴿فَبَصَرُكَ ٱلۡيَوۡمَ حَدِيدٞ﴾) پس امروز چشمانت کاملاً تیزبین هستند، و انواع شکنجه و عذابهای وحشتناک را به خوبی میبینند. یا اینکه خداوند با این کلام، بنده را مورد خطاب قرار میدهد؛ زیرا بنده در دنیا از هدفی که برای آن آفریده شده غافل مانده بود. امّا در روز قیامت بیدار میشود و خواب غفلت از او دور میگردد، زمانی که جبران آنچه که از دست رفته برایش ممکن نیست. و این گونه خداوند بندگان را میترساند، و با بیان آنچه که در آن روز بزرگ بر سر تکذیب کنندگان میآید، بندگان را هشدار میدهد.
(23) خداوند متعال میفرماید: (﴿وَقَالَ قَرِينُهُۥ﴾) فرشتهای که خداوند همدم و همراه این تکذیب کنندۀ رویگردان قرار داده است که ـیکی از فرشتگانی است که خداوند آنها را مأمور نموده تا آن انسان را حفظ نمایند و اعمالش را بنویسندـ آن تکذیب کننده و اعمالش را در روز قیامت حاضر میگرداند و میگوید: (﴿هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ﴾) آنچه را که مقرّر شده بود بر او و اعمالش نگهبانی دهم و آن را ثبت و ضبط نمایم آماده کردهام. پس آنگاه انسان طبق عملش مجازات میگردد.
(24) و به کسانی که سزاوار جهنّم هستند گفته میشود: (﴿أَلۡقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٖ﴾) هر کافر سرکشی که مخالف آیات خداست، و گناهان زیادی را انجام داده است در دوزخ بیندازید.
(25) (﴿مَّنَّاعٖ لِّلۡخَيۡرِ﴾) یعنی خیری را که پیش روی اوست که بزرگترین آن ایمان آوردن به خدا و پیامبر و فرشتگان و کتابهایش میباشد از خود و دیگران منع میکند. و از منافع مالی و جانیاش جلوگیری مینماید. (﴿مُعۡتَدٖ﴾) و از حدود الهی تجاوز میکند و بر بندگان الهی تعدی مینماید. (﴿مُّرِيبٍ﴾) و در وعده و وعید الهی شک دارد، پس نه ایمان دارد و نه نیکی میکند، بلکه کفر و تجاوزگری و شک و بخل تبدیل به صفات او گشتهاند، نیز به جای خدا معبودان دیگری را برگزیده است،
(26) بنابراین فرمود: (﴿ٱلَّذِي جَعَلَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ﴾) کسی که به همراه خدا معبود دیگری را به پرستش گرفته است، معبودی که برای خویش اختیار هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی را ندارد. (﴿فَأَلۡقِيَاهُ فِي ٱلۡعَذَابِ ٱلشَّدِيدِ﴾) پس ای دو فرشتهای که همراه او هستید! او را در عذابی بیندازید که سختترین و بزرگترین عذاب است.
(27) (﴿قَالَ قَرِينُهُۥ﴾) شیطانی که همدم و همنشین اوست با اظهار بیزاری از او و درحالی که گناهش را به گردن وی میاندازد، میگوید: (﴿رَبَّنَا مَآ أَطۡغَيۡتُهُۥ﴾) پروردگارا! من او را گمراه نساختم، چون من بر او تسلّط و حجّت و دلیلی نداشتم، (﴿وَلَٰكِن كَانَ فِي ضَلَٰلِۢ بَعِيدٖ﴾) بلکه او خود در گمراهی دور و درازی بود. پس او خودش گمراه و از حق دور گشت، همانطور که در آیۀ دیگری میفرماید: ﴿وَقَالَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لَمَّا قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُكُمۡ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ﴾ «وقتی کار پایان مییابد شیطان میگوید: «خداوند به شما وعدۀ راستین و حقیقت داد، و من به شما وعده دادم و خلاف آنرا کردم و من هيچ سلطهای بر شما نداشتم جز اينکه شما را دعوت نمودم و شما هم دعوتم را پذيرفتيد. پس مرا سرزنش مکنيد و خودتان را سرزنش نماييد.»
(28) خداوند در پاسخ به ستیز و مجادلهشان میفرماید: (﴿لَا تَخۡتَصِمُواْ لَدَيَّ﴾) در پیشگاه من ستیزه مکنید؛ یعنی مجادله و ستیز شما نزد من فایدهای ندارد، (﴿وَقَدۡ قَدَّمۡتُ إِلَيۡكُم بِٱلۡوَعِيدِ﴾) حال آنکه من پیش از این برایتان هشدار فرستاده بودم؛ یعنی پیامبرانم با نشانههای روشن و حجّتهای واضح و دلایل روشن نزد شما آمدند، پس حجّت من بر شما اقامه گردید و شما با کارهایی که در گذشته کردهاید و جزای آن قطعی گردیده، نزد من آمدهاید.
(29) (﴿مَا يُبَدَّلُ ٱلۡقَوۡلُ لَدَيَّ﴾) امکان ندارد که آنچه خدا گفته و بدان خبر داده خلافی در آن واقع شود، چون هیچ گفته و سخنی از گفتۀ خداوند راستتر نیست. (﴿وَمَآ أَنَا۠ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ﴾) و من نسبت به بندگان ستمگر نیستم بلکه آنها را بر اساس خیر و شرّی که انجام دادهاند جزا و سزا خواهم داد؛ پس به بدیهایشان افزوده نمیشود، و از نیکیهایشان کاسته نمیگردد.
(30) خداوند درحالی که بندگانش را میترساند، میفرماید: (﴿يَوۡمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ ٱمۡتَلَأۡتِ﴾) آن روز که به جهنّم میگوییم: آیا پر شدهای؟ و این برای آن است که افراد زیادی در آن انداخته میشوند. (﴿وَتَقُولُ هَلۡ مِن مَّزِيدٖ﴾) و جهنّم میگوید آیا بیشتر هم هست؟ یعنی همواره مجرمین و گناهکاران بیشتری را میطلبد و به خاطر پروردگارش خشمگین است و بر کافران خشم میگیرد. و خداوند وعده داد که آن را پر خواهد کرد. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِينَ﴾ بدون شک دوزخ را از جن و انس پر خواهم کرد. تا آنگاه که پروردگار شکوهمند پای مبارک و شریف خود را ـ که از هر تشبیهی پاک و منزه است ـ بر روی جهنم میگذارد. آنگاه جهنم فشرده میگردد و میگوید: بس است، بس است، پر شدم.
(31) (﴿وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِينَ غَيۡرَ بَعِيدٍ﴾) و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک گردانده میشود، طوری که نعمتهای پایدار و شادی و سروری که در آن هست مشاهده میگردد. این بهشت فقط برای کسانی نزدیک گردانده میشود که از پروردگارشان پروا داشته، و شرک کوچک و بزرگ را ترک کرده، و از دستورات پروردگارشان اطاعت نمودهاند.
(32) و به صورت خوش آمد به آنها گفته میشود: (﴿هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ﴾) خداوند این بهشت و آنچه را که دلها میخواهند و چشمها از دیدن آن لذّت میبرند به توبهکنندهای میدهد که همواره با ذکر و محبّت و کمک جستن از خداوند و خواندن او و ترس از او و امید داشتن به او به سوی خدا برمیگردد. (﴿حَفِيظٖ﴾) و بر آنچه خداوند به آن فرمان داده بود محافظت کند، و آن را مخلصانه اطاعت نماید، و به بهترین صورت آن را انجام داده و حدود الهی را مراعات کند.
(33) (﴿مَّنۡ خَشِيَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَيۡبِ﴾) و از روی شناخت از پروردگارش در نهان بترسد، و به رحمت او امید داشته باشد، و در نهان و در جایی که مردم او را نمیبینند از خدا بترسد. این است ترس حقیقی. امّا ترسیدن از خداوند درحالی که مردم حضور دارند و نگاه میکنند گاهی ممکن است از روی ریاکاری و شهرت طلبی باشد. پس این بر خشیت و ترس الهی دلالت نمیکند، بلکه خشیت و ترسی مفید است که در نهان و آشکار انسان از خدا بترسد. (﴿وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِيبٍ﴾) و با دلی توبه کننده پیش آید، یعنی این دل دارای صفتِ بازگشتِ به سوی پروردگار، و روی آوردن به سوی چیزهایی است که رضایت و خشنودی خدا در آن است.
(34) و به پرهیزگاران نیکوکار گفته میشود: (﴿ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٖ﴾) به سلامت وارد بهشت شوید؛ یعنی ورودتان همراه با سلامت بودن از همۀ آفات و بدیهاست و از همۀ امور ناگوار و ناخوشایند در امان خواهید بود. پس نعمتهایشان تمام نمیشود و هیچ ناراحتی و ناگواری در بهشت نیست. (﴿ذَٰلِكَ يَوۡمُ ٱلۡخُلُودِ﴾) این روز جاودانگی است که تمام نمیشود و مرگی در آن نیست و هیچ چیز ناراحت کنندهای در آن نمیباشد.
(35) (﴿لَهُم مَّا يَشَآءُونَ فِيهَا﴾) آنان در بهشت هرآنچه بخواهند برایشان فراهم است، (﴿وَلَدَيۡنَا مَزِيدٞ﴾) و افزون بر آن نزد ما هست؛ یعنی پاداش افزونی هست که خداوند به آنها ارزانی میدارد؛ چیزی که هیچ چشمی همانند آن را ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. و بالاترین و بزرگترین و برترین پاداشی که میدهد، نگاه کردن به چهرۀ بزرگوار خودش است و لذّت بردن و بهرهمند شدن از سخن او و لذّت بردن از قرب اوست. پس، از او میخواهیم که به لطف خویش این را به ما عنایت کند.
(36) خداوند متعال، مشرکانی که پیامبر را تکذیب میکنند، میترساند و میفرماید: (﴿وَكَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ﴾) و چه بسیار امّتهایی را پیش از آنان نابود کردیم که، (﴿هُمۡ أَشَدُّ مِنۡهُم بَطۡشٗا﴾) آنان از ایشان بسی نیرومندتر بودند، و آثار و نشانههای بیشتر و قویتری در زمین داشتند. بنابراین فرمود: (﴿فَنَقَّبُواْ فِي ٱلۡبِلَٰدِ﴾) پس دژهای محکم و منازل مرتفعی ساختند، و درختان زیادی کاشتند، و جویبارها را روان ساختند، و آباد کردند و ویران نمودند. پس وقتی پیامبران خدا را تکذیب کردند و آیات الهی را انکار نمودند، خداوند آنها را با عذاب دردناک و سخت فراگیر نابود کرد. (﴿هَلۡ مِن مَّحِيصٍ﴾) آنها گریزگاهی از عذاب خدا ندارند وقتی که بر آنها فرود آید. پس قدرت و اموال و فرزندانشان چیزی از عذاب خدا را از آنها دور نساخت.
(37) (﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكۡرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُۥ قَلۡبٌ﴾) به راستی در این برای کسی که دلی زنده و هوشیار داشته باشد اندرز بزرگی است. پس چنین کسی هر گاه چیزی از آیات خدا بر او وارد شود از آن پند میپذیرد، و در نتیجه مقامش بالا میرود. همچنین کسی که (﴿أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ وَهُوَ شَهِيدٞ﴾) به قصد رهنمود شدن به آیات خدا و با حضور قلب گوش دهد، برای چنین کسی نیز موعظه و شفا و هدایت است. امّا کسی که رویگردان است و به آیات گوش نمیدهد، فایدهای نمیبرد؛ چون آیات را نمیپذیرد، و حکمت الهی راهیاب شدن چنین کسی را اقتضا نمیکند.
(38) در اینجا خداوند از قدرت بزرگ و مشیّت نافذ خود خبر میدهد که با آن بزرگترین مخلوقات را که آسمانها هستند آفرید، (﴿ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ﴾) آسمانها و زمین و آنچه را که در بین آن دو است در شش روز آفریدیم. آفرینش آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است از روز یکشنبه آغاز شد و در روز جمعه پایان یافت بدون اینکه کوچکترین خستگی و رنجی به خداوند برسد. پس کسی که آن را ـ علی رغم بزرگی و عظمتش ـ به وجود آورده است، به طور بهتر و شایسته تر بر زنده گرداندن مردگان توانا است.
(39) (﴿فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ﴾) و در مقابل مذمّتی که نسبت به تو انجام میدهند و تکذیب آنچه که آوردهای شکیبا باش، و آنها را به حال خود بگذار و در آغاز روز و در آخر آن به عبادت و ستایش پروردگارت مشغول باش.
(40) و در اوقات شب و بعد از نمازها. چون ذکر خداوند مایۀ تسلّی خاطر میگردد، و شکیبایی ورزیدن را آسان میکند، و انسان به آن انس میگیرد.
(41) (﴿وَٱسۡتَمِعۡ يَوۡمَ يُنَادِ ٱلۡمُنَادِ مِن مَّكَانٖ قَرِيبٖ﴾) و با گوش دلت بشنو [ندای] روزی را که منادی [اسرافیل -علیه السلام-] از جای نزدیکی از زمین ندا در میدهد؛ یعنی در صور میدمد.
(42) (﴿يَوۡمَ يَسۡمَعُونَ ٱلصَّيۡحَةَ بِٱلۡحَقِّ﴾) روزی که آن صدای هولناک و وحشتناک را که شکّی در آن نیست میشنوند، (﴿ذَٰلِكَ يَوۡمُ ٱلۡخُرُوجِ﴾) در آن روز از قبرها بیرون میآیند و خداوند تواناست که به تنهایی آنها را بیرون آورد.
(43) إِنَّا نَحۡنُ نُحۡيِۦ وَنُمِيتُ وَإِلَيۡنَا ٱلۡمَصِيرُ
(44) بنابراین فرمود: (﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡيِۦ وَنُمِيتُ وَإِلَيۡنَا ٱلۡمَصِيرُ يَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلۡأَرۡضُ عَنۡهُمۡ﴾) بیگمان، ماییم که مردگان را زنده میکنیم و میمیرانیم و بازگشت به سوی ماست. روزی که زمین از فراز مردمان میشکافد و کنار میرود، (﴿سِرَاعٗا﴾) و شتابان فریاد ندا دهنده را که آنها را به جایگاه قیامت فرا میخواند اجابت میکنند. (﴿ذَٰلِكَ حَشۡرٌ عَلَيۡنَا يَسِيرٞ﴾) آن روز، روز گردهمایی است و برای ما آسان است؛ یعنی حشر کردن آنها برای خداوند آسان است، و هیچ خستگی و مشقّتی در آن نیست.
(45) (﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا يَقُولُونَ﴾) ما به آنچه آنان به تو میگویند و تو را اندوهگین میسازد از تو آگاهتریم. پس وقتی ما آن را بهتر میدانیم، تو میدانی که چگونه مورد توجّه ما هستی، و چگونه کارهایت را آسان میگردانیم، و تو را دربرابر دشمنانت یاری میدهیم. پس باید دلت شاد و خاطرت جمع باشد، و بدان که ما از خودت نسبت به تو مهربانتر هستیم. پس چیزی برایت باقی نمیماند جز اینکه منتظر وعدۀ خداوند باشی و از پیامبران اولو العزم الگو برداری کنی. (﴿وَمَآ أَنتَ عَلَيۡهِم بِجَبَّارٖ﴾) و تو بر آنان مسلّط نیستی. ﴿إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞۖ وَلِكُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ﴾ بلکه تو فقط بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایتگری هست. بنابراین فرمود: (﴿فَذَكِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ﴾) پس کسی را که از هشدار خدا میترسد، با قرآن پند بده. و پند دادن؛ یعنی دوست داشتن خیر و ترجیح دادن و انجام دادن آن، و نفرت داشتن از بدی و پرهیز کردن از آن، که اینها اموری فطری هستند و عقل اینها را قبول دارد. و کسی پند میپذیرد که از هشدار الهی میترسد. و امّا آن کس که از وعید و هشدار الهی نمیترسد و به آن ایمان نمیآورد، آن را نمیپذیرد. و حجّت بر او اقامه میگردد تا نگوید ﴿ مَا جَآءَنَا مِنۢ بَشِيرٖ وَلَا نَذِيرٖ﴾ هیچ بیم دهنده و مژده دهندهای نزد ما نیامده است. پایان تفسیر سوره (ق). والحمد لله أولاً وآخرًا وظاهرًا وباطنًا