(1) خداوند متعال از عظمت و شکوه و گستردگی فرمانرواییاش خبر میدهد که همۀ آنچه در آسمانها و زمین است، از قبیل: حیوانات ناطق و غیر ناطق و جمادات، خداوند را به پاکی یاد میکنند، و او را از آنچه شایستۀ شکوهش نیست منزّه میدانند. و همۀ آنچه در آسمانها و زمین است به عبادت پروردگارشان مشغولاند، و تسلیم قدرت او هستند، و آثار حکمت الهی در آنها نمایان است. بنابراین فرمود: (﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾) و او توانای با حکمت است. دراینجا بیان شده که همۀ مخلوقات در جهان بالا و پایین به طور عام نیازمند پروردگارشان میباشند، و قدرت او همه را فراگرفته، و حکمت او در آفرینش جهان هستی، و فرمانش در هر چیز نمایان است.
(2) سپس خداوند از فرمانروایی فراگیرش خبر داد و فرمود: (﴿لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُ﴾) فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداوند است، و او میمیراند و زنده میگرداند؛ یعنی اوست آفرینندۀ مخلوقات، و اوست روزیدهنده و کارساز آنها. (﴿وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ﴾) و او بر هر کار و هر چیزی تواناست.
(3) (﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ﴾) او پیشین است که قبل از او چیزی نبوده و نیست. (﴿وَٱلۡأٓخِرُ﴾) و پسین است که بعد از او چیزی نیست. (﴿وَٱلظَّٰهِرُ﴾) و پیدا است که بالاتر از او چیزی نیست. (﴿وَٱلۡبَاطِنُ﴾) و ناپیدا است که نهانتر از او چیزی نیست. (﴿وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ﴾) و او به هر چیزی داناست. و علم و آگاهی او، امور پیدا و پنهان و رازها و امور پوشیده و امور پیشین و پسین را فراگرفته است.
(4) (﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ﴾) اوست خدایی که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید. آفرینش از روز یکشنبه شروع شد و آخرین روز آن جمعه بود. (﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ﴾) سپس بر عرش خودش آن گونه که شایسته و سزاوار شکوه او است، بلند و مرتفع گردید. (﴿يَعۡلَمُ مَا يَلِجُ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾) دانهها و موجودات زنده و باران و غیره که به داخل زمین وارد میشوند را میداند. (﴿وَمَا يَخۡرُجُ مِنۡهَا﴾) و گیاهان و درختان و حیوانات و غیره که از زمین بیرون میآیند را میداند. (﴿وَمَا يَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ﴾) و تقدیرات و فرشتگان و روزیهایی را که از آسمان فرود میآید میداند (﴿وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَا﴾) و فرشتگان و ارواح و دعاها و اعمال و غیره را که در آسمانها بالا میروند میداند. (﴿وَهُوَ مَعَكُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ﴾) و او با شماست هرکجا که باشید. همچنان که خداوند متعال فرموده است: ﴿مَا يَكُونُ مِن نَّجۡوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمۡ وَلَا خَمۡسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمۡ وَلَآ أَدۡنَىٰ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمۡ أَيۡنَ مَا كَانُواْ﴾ هیچ گفتگوی محرمانهای میان سه تن نیست مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست؛ و اگر پنج تا باشند، ششمین آنها خداست؛ و اگر کمتر یا بیشتر از این باشند، هر کجا که باشند خدا با آنهاست. همراهی خدا با همۀ مخلوقات از طریق علم و اطلاع است، بنابراین وعده و وعید داد که در مقابل اعمال جزا خواهد داد و فرمود: (﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ﴾) و خداوند به کارهایی که از شما سرمیزند بیناست؛ و در برابر کارهای نیک و بدی که انجام میدهید، شما را جزا و سزا خواهد داد.
(5) (﴿لَّهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست؛ او میآفریند، و همه بندۀ او هستند، و در آنها آنگونه که بخواهد تصرّف مینماید، و اوامر تقدیری و شرعی خود را بنابر حکمت الهی خویش در آنها به اجرا میگذارد. (﴿وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ﴾) و کارها و انجام دهندگان آن به سوی خدا برگردانده میشوند.پس بندگان نزد او حاضر میشوند، آنگاه او پاک را از ناپاک جدا مینماید؛ و نیکوکار را به پاداش کار نیکش جزا میدهد؛ و بدکار را به سزای کار بدش کیفر میدهد.
(6) (﴿يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ﴾) شب را در روز داخل میگرداند آنگاه شب آنها را با تاریکیاش میپوشاند و آرام میشوند. سپس روز را در شب داخل میگرداند، و آنگاه تاریکی از زمین رخت بر میبندد و جهان روشن میگردد، و بندگان حرکت میکنند و به دنبال زندگی و منافعشان میروند. و خداوند همواره شب را در روز، و روز را در شب داخل میگرداند؛ و یکی را کوتاه و دیگری را طولانی میکند، و همینطور کوتاه و بلند میشوند تا اینکه فصلها به وجود میآیند، و منافع زیادی برای مخلوقات به دست میآید. پس با برکت و خجسته است خداوند، پروردگار جهانیان؛ و بسی برتر و بالاتر است خداوند بزرگوار بخشنده که نعمتهای ظاهری و باطنی به بندگانش داده است. (﴿وَهُوَ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾) و او به آنچه در دل و سینۀ جهانیان است بیناست. پس هر کس را که شایسته باشد، موفق میگرداند؛ و هر کس را که سزاوار هدایت او نباشد، خوار مینماید.
(7) خداوند بندگانش را فرمان میدهد تا به او و پیامبرش و به آنچه پیامبر آورده است ایمان بیاورند. همچنین آنها را فرمان میدهد تا از اموالی که خداوند در دست آنها قرار داده، و آنان را در آن جانشین ساخته، انفاق کنند تا بنگرد با آن، چه میکنند. سپس وقتی آنها را به این کار دستور داد، پاداش این کار را ذکر کرد و آنها را تشویق نمود و فرمود: (﴿فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَأَنفَقُواْ لَهُمۡ أَجۡرٞ كَبِيرٞ﴾) کسانی که هم به خدا و پیغمبرش ایمان آورده و هم در راه خدا بذل و بخشش کردهاند، پاداش بزرگی دارند؛ و بزرگترین پاداش آنها خشنودی پروردگار و دستیابی به سرای بهشت و نعمتهای پایدار آن است، بهشتی که خداوند آن را برای مؤمنان و مجاهدان آماده کرده است. سپس انگیزهای که آنها را به ایمان آوردن فرامیخواند، و عدم وجود مانع برای ایمان آوردن را بیان مینماید و میفرماید:
(8) (﴿وَمَا لَكُمۡ لَا تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلرَّسُولُ يَدۡعُوكُمۡ لِتُؤۡمِنُواْ بِرَبِّكُمۡ وَقَدۡ أَخَذَ مِيثَٰقَكُمۡ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾) چه چیزی شما را از ایمان آوردن باز میدارد، در حالی که محمّد صلی الله علیه وسلم بهترین و بزرگوارترین پیامبران، و بهترین دعوتگری است که شما را به سوی خدا فرا میخواند. پس این ایجاب مینماید تا شتابان دعوت او را اجابت کنید؛ و به حقّی که با خود آورده است لبّیک بگوئید. و از شما عهد و پیمان گرفته که ایمان بیاورید، اگر شما مؤمن هستید. با وجود این از آنجا که به شما لطف دارد، فقط به این اکتفا نکرده است که بهترین و برترین شخصیت جهان شما را دعوت کند، بلکه پیامبر را با معجزات تأیید نموده، و با نشانههای روشن شما را به راست بودن آنچه که آورده راهنمایی کرده است.
(9) بنابراین فرمود: (﴿هُوَ ٱلَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦٓ ءَايَٰتِۢ بَيِّنَٰتٖ﴾) خداوند ذاتی است که بر بندهاش آیههای روشن نازل میکند؛ یعنی آیاتی که روشن هستند و خردمندان را بر صحّت و درستی همۀ آنچه که پیامبر آورده و بر اینکه آن حقّ و راست و یقینی است راهنمایی میکنند. (﴿لِّيُخۡرِجَكُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾) تا با فرستادن پیامبر به سوی شما، و کتاب و حکمتی که خداوند بر دست او نازل کرده است، شما را از تاریکیهای جهالت و کفر بیرون بیاورد، و به نور علم و ایمان برساند. و این برای آن است که خداوند نسبت به شما لطف دارد، و در حقّ شما مهربان است، طوری که خداوند از مادر نسبت به فرزندش مهربانتر است. (﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ بِكُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِيمٞ﴾) و خداوند نسبت به شما بخشندۀ مهربان است.
(10) (﴿وَمَا لَكُمۡ أَلَّا تُنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾) چه چیز شما را از انفاق کردن در راه خدا بازمیدارد، [راه خدا که همۀ راههای خیر را در بر میگیرد]؟ چه چیز باعث میشود تا تنگ چشمی و بخل بورزید، حال آنکه شما چیزی ندارید بلکه همۀ اموال و داراییتان یا از دست شما بیرون خواهد آمد و یا شما از آنها جدا خواهید شد، آنگاه دارایی به صاحبش که خداوند تبارک و تعالی است برمیگردد. پس مادامی که اموالی را در دست دارید، انفاق را غنیمت شمارید و فرصت را غنیمت بدانید. سپس خداوند تفاضل اعمال را برحسب حالات و حکمت الهی بیان کرد و فرمود: (﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْ﴾) کسانی از شما که پیش از فتح انفاق کردهاند و جنگیدهاند، با انفاق کنندگان و جهادگران پس از فتح یکسان و برابر نیستند. منظور از فتح در اینجا، فتح حدیبیه است؛ آنگاه که میان پیامبر و قریش پیمان صلح امضاء شد که از بزرگترین فتوحات میباشد و در آن اسلام گسترش یافت و مسلمانها با کافران درآمیختند و بدون مخالفتِ کسی دعوت کردن به دین ممکن شد. پس در این وقت گروههای زیادی به اسلام گرویدند، و اسلام قدرت و عزّت بزرگی به دست آورد. ومسلمانها قبل از این فتح، جز در سرزمینی که اهالی آن مسلمان شده بودند مانند مدینه و توابع آن نمیتوانستند به دین دعوت کنند. و کسانی که از سرزمین مکّه یا دیگر شهرهای مشرکین بودند، وقتی مسلمان میشدند مورد اذیّت و آزار قرار میگرفتند و هراس داشتند. بنابراین کسانی که پیش از فتح مسلمان شده و انفاق کرده و جنگیدهاند، پاداش و مقام بزرگتر و برتری دارند نسبت به کسانی که بعد از فتح اسلام آورده و انفاق نموده و جهاد کردهاند. همانطور که حکمت نیز این را اقتضا مینماید. بنابراین پیشگامان و بزرگان اصحاب اغلب قبل از فتح مسلمان شده بودند. و از آنجا که برتری قایل شدن برای آن دسته از مسلمانان که قبل از فتح اسلام آورده و انفاق کردهاند، این توهّم را ایجاد میکند که چه بسا کسانی که دیگران بر آنان برتری داده شدهاند نوعی کاستی و عیب دارند، خداوند این توهّم را ردّ کرد و فرمود: (﴿وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾) و خداوند به هریک از آنان؛ یعنی هم به کسانی که قبل از فتح اسلام آورده و انفاق کرده و جهاد نمودهاند، و هم به کسانی که بعد از فتح اسلام آورده و انفاق نموده و جهاد کردهاند وعدۀ بهشت داده است. و این بر فضیلت همۀ اصحاب ـ رضیالله عنهم ـ دلالت میکند که خداوند به مؤمن بودنشان گواهی داده، و آنها را وعدۀ بهشت داده است (﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ﴾) و خداوند به آنچه میکنید بیناست. پس هرکدام از شما را بر اساس آنچه که انجام داده است، پاداش میدهد.
(11) سپس آنها را تشویق نمود تا در راه خدا انفاق کنند؛ چون جهاد در راه خدا بدون انفاق و بذل اموال برای ساماندهی جهاد میسّر نیست. پس فرمود: (﴿مَّن ذَا ٱلَّذِي يُقۡرِضُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا﴾) کیست که به خدا قرض نیکویی دهد؛ و آن انفاق و بذل و بخشش پاکیزه است که خالصانه برای خداست، و مطابق با رضایت او از مال و دارایی حلال داده میشود. و این از لطف خداوندی است که چنین بذل و بخششی را قرض نامیده است، حال آنکه مال و دارایی همه از آن او است و همه بندۀ او هستند. و وعده داده که آن را چندین برابر میگرداند، و او بزرگوار و بخشنده است. و این دو چندان کردن در روز قیامت است؛ روزی که نیازمندیِ هر انسانی روشن و آشکار میگردد. و هر انسانی به کوچکترین پاداش نیک نیازمند است. بنابراین فرمود:
(12) خداوند متعال با بیان فضیلت ایمان، و لذّت بردن مؤمنان از آن در روز قیامت، میفرماید: (﴿يَوۡمَ تَرَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَسۡعَىٰ نُورُهُم بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِم﴾) وقتی که قیامت برپا میشود و خورشید و ماه تاریک و بینور میگردند، و مردم در تاریکی قرار میگیرند، و پل صراط روی جهنّم نصب میگردد، در آن هنگام زنان و مردان مؤمن را خواهی دید که نورشان پیش روی آنان و از سمت راستشان با شتاب در حرکت است، پس آنها به وسیلۀ ایمان و نور خود در آن محل دشوار و وحشتناک جلو میروند، و هرکس به اندازۀ ایمان خود نور دارد، و در آن وقت بزرگترین مژده به آنها داده شده و گفته میشود: (﴿بُشۡرَىٰكُمُ ٱلۡيَوۡمَ جَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ﴾) امروز شما را مژده باد به باغهایی که رودبارها از زیر کاخهای آن جاری است، و در آنجا جاودانهاید. این است رستگاری بزرگ. سوگند به خدا که این مژده برای آنها بسیار شیرین و لذّتبخش است؛ چون تمامی خواستههای آنها تحقّق یافته، و هر امر ناگوار و نامطلوبی از آنها دور شده است.
(13) وقتی منافقان، مؤمنان را میبینند که به وسیلۀ نورشان راه میروند، و منافقان نورشان خاموش میگردد و در تاریکیها حیران میمانند به مؤمنان میگویند: (﴿ٱنظُرُونَا نَقۡتَبِسۡ مِن نُّورِكُمۡ﴾) به ما مهلت و فرصت دهید تا از نور شما برگیریم و به وسیلۀ آن حرکت کنیم تا از عذاب نجات یابیم. (﴿قِيلَ ٱرۡجِعُواْ وَرَآءَكُمۡ فَٱلۡتَمِسُواْ نُورٗا﴾) به آنها گفته میشود: «به پشت سرتان و به دنیا برگردید و نوری بجویید.» یعنی اگر خواستۀ شما ممکن است پس به عقب برگردید، حال آنکه بازگشت به دنیا محال است و امکان ندارد. (﴿فَضُرِبَ بَيۡنَهُم بِسُورٖ﴾) پس میان مؤمنان و منافقان دیوار و دژ محکمی زده میشود. (﴿لَّهُۥ بَابُۢ بَاطِنُهُۥ فِيهِ ٱلرَّحۡمَةُ وَظَٰهِرُهُۥ مِن قِبَلِهِ ٱلۡعَذَابُ﴾) داخل آن، که رو به مؤمنان است رحمت میباشد؛ و خارج آن، که رو به منافقان است عذاب است. منافقان، مؤمنان را صدا میزنند
(14) و با تضرّع و زاری میگویند: (﴿أَلَمۡ نَكُن مَّعَكُمۡ﴾) آیا در دنیا ما با شما نبودیم و نمیگفتیم «لا اله الا الله»، و نماز نمیخواندیم و روزه نمیگرفتیم و جهاد نمیکردیم و همان کاری که شما انجام میدادید انجام نمیدادیم؟! (﴿قَالُواْ بَلَىٰ﴾) میگویند: «بلی!» شما در دنیا با ما بودید و در ظاهر همان کاری را که ما انجام میدادیم میکردید، ولی اعمال شما منافقانه بود و بدون ایمان و بدون نیّتِ درست انجام میشد. (﴿وَلَٰكِنَّكُمۡ فَتَنتُمۡ أَنفُسَكُمۡ وَتَرَبَّصۡتُمۡ وَٱرۡتَبۡتُمۡ﴾) ولی شما خود را گرفتار فتنه و بلا نمودید، و چشم به راه ماندید و در خبر خداوند که جای شک و تردیدی در آن نیست شک کردید. (﴿وَغَرَّتۡكُمُ ٱلۡأَمَانِيُّ﴾) و آرزوهای باطل شما را گول زد؛ یعنی گمان بردید و آرزو کردید که آنچه مؤمنان به دست میآورند شما هم به دست خواهید آورد، حال آنکه شما یقین و باور ندارید. (﴿حَتَّىٰ جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ﴾) تا اینکه مرگ به سراغ شما آمد، و شما در آن حالت زشت قرار گرفتید. (﴿وَغَرَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ﴾) و فریبنده شما را فریفت. و فریبنده، شیطان است که کفر و شک را برای شما آراست، و آنگاه شما به آن اطمینان پیدا کردید و به وعدۀ آن اعتماد نمودید و خبرش را تصدیق کردید.
(15) (﴿فَٱلۡيَوۡمَ لَا يُؤۡخَذُ مِنكُمۡ فِدۡيَةٞ وَلَا مِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾) پس امروز هم از شما و هم از کافران هیچ بلاگردانی پذیرفته نمیشود. پس اگر به اندازۀ دو برابر زمین، طلا را به عنوان فدیه بپردازید، از شما پذیرفته نمیشود، (﴿مَأۡوَىٰكُمُ ٱلنَّارُ﴾) جایگاه شما آتش دوزخ است. (﴿هِيَ مَوۡلَىٰكُمۡ﴾) آتش که یاور و سرپرست شماست و شما را به آغوش میگیرد. (﴿وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ﴾) و آتشِ دوزخ چه بد سرنوشتی است! خداوند متعال میفرماید: ﴿وَأَمَّا مَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُمُّهُۥ هَاوِيَةٞ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا هِيَهۡ نَارٌ حَامِيَةُۢ﴾ پس امّا هرکس که کفّۀ نیکیهای او سبک باشد، [بداند] که بازگشتگاهش دوزخ است. و تو از کجا دانی که آن چیست؟ آتشی زبانهزن است.
(16) وقتی حالت زنان و مردان مؤمن و زنان و مردان منافق را در جهان آخرت بیان کرد، امری که دلها را به کرنش و خشوع برای پروردگار فرامیخواند، مؤمنان را سرزنش کرد که چرا دلهایشان فروتن نمیشود و فرمود: (﴿أَلَمۡ يَأۡنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِكۡرِ ٱللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ ٱلۡحَقِّ﴾) آیا وقت آن فرا نرسیده که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا -که قرآن است- بلرزد و کرنش یابد، و مطیع فرمانهای الهی شود، و از آنچه از حقّ نازل شده و محمّد صلی الله علیه وسلم آن را آورده است پیروی نمایند؟ در اینجا آدمی به تلاش برای فروتنی و کرنش قلب برای خداوند، و خضوع یافتن آن در برابر کتاب و حکمتی که خداوند نازل کرده است تشویق شده است. و به این ترغیب شده که مؤمنان باید مواعظ الهی و احکام شرعی را در هر وقت به یاد بیاورند و خود را محاسبه کنند. (﴿وَلَا يَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلُ فَطَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾) و مانند کسانی نباشند که خداوند کتاب را برای آنها نازل فرمود تا دلهایشان خشوع یابد و کاملاً فرمانبردار باشند، امّا آنها پایدار نماندند، بلکه روزگار بر آنان به درازا کشید، و غفلت و بیخبریشان ادامه یافت، و آنگاه ایمان و باورشان از بین رفت. (﴿فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ﴾) سپس سنگدل شدند، و بسیاری از آنها بدکارند. دلها در هر وقت به این نیاز دارند که آنچه را خداوند نازل کرده است یادآوری نمایند، و حکمت را تکرار کنند، و نباید از این غافل شوند؛ چون غفلت از یاد خدا سبب سنگدلی میگردد، و باعث میشود تا هرگز از چشمها به سبب خوف الهی اشک سرازیر نشود.
(17) (﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ قَدۡ بَيَّنَّا لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ﴾) بدانید که خداوند زمین مرده را زنده میگرداند. و ما آیات را برای شما به روشنی بیان کردهایم تا خرد ورزید. چون آیات و نشانههای خدا عقلها را بر شناخت و معرفت الهی راهنمایی میکنند، و اینکه خداوندی که زمین را پس از پژمردگیاش زنده گردانده، میتواند مردگان را پس از مرگشان زنده بگرداند، و آنگاه آنها را طبق کارهایی که کردهاند جزا و سزا بدهد. خداوندی که زمین را با آب باران زنده و خرّم میگرداند، میتواند دلهای مرده را با حقّی که بر پیامبرش نازل فرموده زنده نماید. و این آیه بر این دلالت مینماید که هر کسی به وسیلۀ آیات خداوندی راهیاب نشود و از دستورات و آئینهای الهی فرمانبرداری نکند، عقل و خرد ندارد.
(18) (﴿إِنَّ ٱلۡمُصَّدِّقِينَ وَٱلۡمُصَّدِّقَٰتِ﴾) همانا کسانی که بسیار صدقه و انفاق میکنند، (﴿وَأَقۡرَضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا﴾) و کسانی که به خداوند قرض نیکو میدهند به این صورت که مالهایشان را در راههای خیر مصرف مینمایند، چیزهایی که در راه خدا میبخشند برایشان نزد پروردگارشان ذخیره میگردد، (﴿يُضَٰعَفُ لَهُمۡ﴾) و نیکی برای آنها ده برابر تا هفتصد برابر و [حتّی] بیشتر میگردد. (﴿وَلَهُمۡ أَجۡرٞ كَرِيمٞ﴾) و آنان پاداش ارزشمندی دارند؛ و آن چیزی است که خداوند برایشان در بهشت آماده کرده است؛ چیزهایی که هیچ کس [مقدار و میزان آن را ] نمیداند.
(19) (﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦٓ﴾) و کسانی که به خدا و پیغمبرش ایمان آوردند. ایمان نزد اهل سنّت همان چیزی است که قرآن و سنّت بر آن دلالت مینمایند، و آن عبارت است از تصدیق قلب و اقرار با زبان و عمل با قلب و زبان و جوارح. پس این شامل تمام دستورات و آئینهای ظاهری و باطنی دین میشود. بنابراین کسانی که همۀ این امور را داشته باشند صدّیقان هستند؛ یعنی کسانی هستند که مقام آنها بالاتر از مقام عموم مؤمنان، و پائینتر از مقام پیامبران است. (﴿وَٱلشُّهَدَآءُ عِندَ رَبِّهِمۡ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ وَنُورُهُمۡ﴾) و شهیدان نزد پروردگارشان از پاداش و نور خود برخوردارند. همانطور که در حدیث صحیح آمده است: «بهشت صد درجه است و میان هر دو مقام و درجه، به اندازۀ زمین و آسمان فاصله وجود دارد. خداوند این مقامها را برای مجاهدان راه خدا آماده کرده است.» و این مقتضی شدت و بلندی و رفعت آنان و نزدیکیشان از خداوند متعال است. (﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِيمِ﴾) و کسانی که کفر ورزیدند و آیات ما را دروغ انگاشتند ایشان دوزخیاناند. در این آیات انواع مردم از قبیل: صدقهدهندگان و صدّیقان و شهیدان و دوزخیان ذکر شدهاند، صدقهدهندگان کسانی هستند که بزرگترین کارشان نیکی کردن با مردم و بذل و بخشش به آنها در حد توان است، به خصوص آنها با انفاق مال خود در راه خدا مردم را بهرهمند میسازند. صدّیقان نیز کسانی هستند که مراتب ایمان و عمل صالح و علم مفید و یقین صادق را کامل گرداندهاند. و شهیدان کسانی هستند که در راه خدا برای اعلای حکم او جنگیده و جان و مالشان را فدا کرده و کشته شدهاند. و دوزخیان، کافران هستند؛ آنهایی که آیات خدا را تکذیب کردهاند. گروهی دیگر باقی میماند که خداوند در سورۀ فاطر آنها را ذکر کرده است و آنها میانهروان هستند؛ کسانی که واجبات را انجام داده و آنچه را که خداوند از آن نهی کرده است ترک گفتهاند. امّا در ادای برخی از حقوق خدا و حقوق بندگانش از آنها کوتاهیهایی سر زده است. چنین کسانی سرانجام به بهشت میروند، گرچه کیفر پارهای از کارهایشان را خواهند دید.
(20) خداوند متعال از حقیقت دنیا خبر میدهد و هدف نهایی دنیا و اهل دنیا را بیان میدارد که دنیا بازیچه و سرگرمی است؛ جسمها در آن بازی میکنند، و دلها با آن سرگرم میشوند. مصداق این واقعیت در میان دنیا پرستان دیده میشود. آنها را میبینی که عمر خود را با سرگرمی و غفلت از یاد خدا سپری میکنند؛ و از وعده و وعیدهایی که پیش روی دارند غافل هستند. آنها را میبینی که دین خود را به بازیچه و سرگرمی گرفتهاند. به خلاف کسانی که بیدار هستند و برای آخرت فعالیت مینمایند. دلهای چنین کسانی با ذکر خدا و معرفت و محبّت الهی آباد است، و آنها اوقات خود را با کارهایی سپری میکنند که برای آنان و دیگران نفع و سود دارد؛ کارهایی که آنان را به خدا نزدیک مینماید. (﴿وَزِينَةٞ﴾) و آرایش در لباس و خوراک و نوشیدنی و سواریها و خانهها و قصرها و مقام و غیره است. (﴿وَتَفَاخُرُۢ بَيۡنَكُمۡ﴾) و هر یک میخواهد به خود ببالد و بر دیگران فخرفروشی نماید، و تلاش میکند که در امور دنیا از دیگران برتر و بر آنها چیره باشد، و از شهرت بیشتری برخوردار گردد. (﴿وَتَكَاثُرٞ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ﴾) هر یک میخواهد دارایی و فرزند بیشتری از دیگری داشته باشد. دوستدارندگان دنیا و کسانی که به آن دل بستهاند، مصداق این آیه هستند. به خلاف کسی که دنیا و حقیقت آن را شناخته، و آن را گذرگاهی قرار داده، و آن را محل پایداری و ماندن تصور نمیکند. چنین کسی در کارهایی با دیگران به رقابت میپردازد که او را به خدا نزدیک میکنند، و وسیلههایی را برگرفته که او را به سرای بهشت میرسانند، و هرگاه ببیند که کسی میکوشد تا از او اموال و فرزندان بیشتری داشته باشد، تلاش میکند با انجام اعمال صالح با او به رقابت بپردازد. پس خداوند برای دنیا مثالی زد، و آن را به بارانی تشبیه کرد که بر زمین میبارد، و گیاهانی که مردم و حیوانات میخورند به سبب آن میرویند و زمین آراسته میگردد، و گیاهانِ آن، کشاورزان را به شگفت میآورد؛ کسانی که نظر و همّت آنها بر دنیا متمرکز است. آنگاه خداوند این گیاهان را خشک میکند و از بین میبرد، و زمین به حالت اوّل برمیگردد، انگار که اصلاً در آن سبزی و گیاهی نروئیده و هیچگاه منظرهای زیبا و دیدنی نداشته است. نیز دنیا برای آدمی زیبا و شکوفاست، و هرگاه او بخواهد از آن استفاده مینماید، و هرگاه به امری از امور آن روی بیاورد درهایش را به روی خود گشوده مییابد. امّا همین دنیا هرگاه تقدیر الهی چنین باشد که از بین برود، صاحبش آن را از دست میدهد و تسلّط را از آن برطرف مینماید و با دست خالی با یک کفن از دنیا و ثروت خویش جدا میشود. پس هلاک باد کسی که چنین دنیایی را هدف نهایی خود قرار داده، و برای آن تلاش و فعالیت میکند. و امّا آنچه که فایده میرساند، فعّالیّت و تلاش برای جهان آخرت است، و چنین عملی برای صاحبش ذخیره میشود و برای همیشه با او همراه خواهد بود. بنابراین خداوند متعال میفرماید: (﴿وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٞ شَدِيدٞ وَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٞ﴾) و در آخرت هم عذابی سخت، و هم آمرزش و خشنودی از سوی خدا خواهد بود؛ یعنی وضعیّت آخرت از این دو حالت خارج نیست: یا عذاب سخت در آتش جهنّم و قرار گرفتن در میان زنجیرها و طوقها و خطرهای آن میباشد، و این برای کسی است که دنیا هدف نهاییاش بوده، و بر ارتکاب گناه جرأت نموده، و آیات خدا را تکذیب کرده، و نعمتهای الهی را کفران و ناسپاسی کرده است. و یا اینکه خداوند بدیها را میآمرزد، و کیفرها را دور مینماید، و خشنود میگردد. و این برای کسی است که در بهشت جای گرفته، و حقیقت دنیا را شناخته، و تلاش خود را برای جهان آخرت انجام داده است. پس این امور، انسان را فرا میخوانند تا برده و بندۀ دنیا نگردد و به آخرت متمایل شود. بنابراین فرمود: (﴿وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ﴾) و زندگانی دنیا جز مایۀ فریب نیست؛ یعنی کالایی است که از آن استفاده میشود، و به وسیلۀ آن نیازها برطرف میگردد. پس نباید فریب آن را خورد و به آن دل بست. و فقط کسانی که عقل و خردشان ضعیف است، فریب دنیا را میخورند و از خداوند غافل میگردند.
(21) سپس به پیشی گرفتن از یکدیگر برای رسیدن به آمرزش خداوند و رضایت او و بهشت فرمان داد، و این با انجام و فراهم آوردن عوامل آمرزش از قبیل: توبۀ نصوح، و آمرزش خواستن مفید، و دوری جستن از گناهان و از جایی که ظن گناه میرود امکان پذیر است. همچنین باید با عمل صالح، و تلاش برای جلب رضایت خداوند، و انجام عبادتها به نحو احسن و نیکی کردن با مردم برای رسیدن به خشنودی خداوند از همدیگر پیشی گرفت. بنابراین خداوند کارهایی را که منجر به این میشوند بیان کرد، و فرمود: (﴿وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا كَعَرۡضِ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أُعِدَّتۡ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ﴾) و [بشتابید به سوی] بهشتی که پهنایش مانند پهنای آسمان و زمین است، و برای کسانی آماده شده است که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند. اصول و فروع دین در ایمان آوردن به خدا و پیامبرانش داخل هستند. (﴿ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآء﴾) آنچه که برای شما بیان کردیم ـ و در آن راههایی برایتان بیان کردیم که انسان را به بهشت میرساند، و نیز راههایی که وی را به جهنّم میرساند، نیز برایتان بیان کردیم که فضل خدا عبارت از آن است که پاداش بزرگ الهی به دست آید ـ یکی از بزرگترین منّت و فضل خداوند بر بندگانش میباشد. (﴿وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ﴾) و خداوند دارای فضل بزرگ است، و هیچ کس نمیتواند او را آن گونه که سزاوار است بستاید، بلکه او همانطور است که خود را ستوده، و بالاتر از ستایشی است که بندگانش او را میستایند.
(22) خداوند از فراگیر بودن قضا و تقدیر خویش خبر میدهد و میفرماید: (﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ ...﴾) هیچ رخداد و بلایی در زمین به وقوع نمیپیوندد و به شما دست نمیدهد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی نوشته شده است. و این همۀ مصیبتهایی را شامل میشود که به انسانها دست میدهد، از قبیل: خیر و شر. و همۀ آنها اعم از کوچک و بزرگ در لوح محفوظ ثبت گردیده است. و این امر بزرگی است که در عقلها نمیگنجد، بلکه خردمندان را حیران میگرداند، امّا این کار برای خداوند آسان است. خداوند بندگان را از این آگاه کرد تا این قاعده نزد آنها جای بگیرد، و خیر و شرّی را که برایشان پیش میآید در چارچوب این قاعده بسنجند و ارزیابی کنند.
(23) پس برای آنچه از دست دادهاند، اندوهگین و ناراحت نشوند؛ چیزی که به آن علاقهمند بوده و به آن چشم دوخته بودند، چون میدانند که این در لوح محفوظ نوشته شده است و باید انجام پذیرد. پس راهی برای دور کردن آن نیست. و به آنچه خداوند به آنها داده، از روی خودستایی و تکبّر شاد نشوند؛ چون میدانند که آنها با قدرت و فعّالیّت خود آن را به دست نیاوردهاند، بلکه در پرتو فضل و منّت خدا آن را کسب کردهاند. بلکه باید به شکرگزاریِ کسی مشغول شوند که نعمتها را ارزانی نموده و رنجهارا دور کرده است. بنابراین فرمود: (﴿وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٍ﴾) خدا هیچ خودپسند خودستایی را -که به نعمتهای الهی فخر میکند، و آن را به خود نسبت میدهد، و نعمتها او را سرکش و غافل میگردانند-دوست ندارد. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿ثُمَّ إِذَا خَوَّلۡنَٰهُ نِعۡمَةٗ مِّنَّا قَالَ إِنَّمَآ أُوتِيتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢۚ بَلۡ هِيَ فِتۡنَةٞ﴾ و هرگاه طعم رحمتی به او بچشانیم میگوید: این را از روی دانشی که داشتهام به من داده شده است، [خیر چنین نیست] بلکه این آزمایشی است.
(24) (﴿ٱلَّذِينَ يَبۡخَلُونَ وَيَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبُخۡلِ﴾) کسانی که دو کار زشت را با هم انجام میدهند که انجام دادن یکی از این دو کار برای بدنامی و بدی انسان کافی است: یکی بخل ورزیدن و ندادن حقوقی است که بر آدمی واجب است؛ و دیگر اینکه آدمی به بخل ورزیدن خود بسنده نکند، بلکه مردم را هم به آن امر نماید، و با گفتار و کردار خویش مردم را به این رفتار و خوی زشت تشویق کند، و این به خاطر آن است که او از اطاعت پروردگارش روی برتافته است. امّا بداند که (﴿وَمَن يَتَوَلَّ﴾) هرکس از اطاعت خدا روی بگرداند، به کسی جز خودش زیانی نمیرساند، و کوچکترین زیانی به خداوند نخواهد رساند. (﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ﴾) چرا که خداوند بینیاز و ستوده است؛ و بینیازیاش از لوازم ذات اوست، و پادشاهی و فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست، اوست که بندگانش را بینیاز گردانده است؛ او ستوده است، و دارای هر اسمی نیکو و هر صفتی کامل و هر کاری زیبا میباشد، و بر این چیزها سزاوار ستایش است و باید مورد ستایش و بزرگداشت و تمجید قرار بگیرد.
(25) خداوند متعال میفرماید: (﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾) به راستی که ما پیغمبران خود را با دلایل روشن فرستادیم؛ و آن دلایل و نشانههایی است که بر راست و حقّ بودن آنچه پیامبران آوردهاند دلالت میکنند. (﴿وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ﴾) و همراه آنان کتاب را فرستادیم. کتاب اسم جنس است و شامل همۀ کتابهایی میشود که خداوند برای ارشاد و هدایت مردم و کسب منافع دینی و دنیویشان نازل کرده است. (﴿وَٱلۡمِيزَانَ﴾) و میزان را فروفرستادیم. میزان به معنی عدالت در گفتارها و کردارهاست. دینی که پیامبران با خود آوردهاند، سراسر عدالت است؛ و اوامر و نواهی آن در معاملات با مردم و در امور جزایی و قصاص و حدود و قانون ارث و غیره دادگرانه است. (﴿لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ﴾) تا مردم به داد رفتار کنند؛ یعنی تا مردم به خاطر اجرای آئین الهی و تحصیل منافع بیشمار خود، عدالت را اجرا کنند. این دلیلی است بر اینکه پیامبران در اصل و اساس شریعت که اجرای عدالت است متّفق هستند، گرچه اجرای عدالت با توجّه به زمانها و احوال گوناگون، صورتهای مختلفی دارد. (﴿وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِيدَ فِيهِ بَأۡسٞ شَدِيدٞ﴾) و آهن را پدیدار نمودهایم که در آن نیروی فراوانی است، و آلات جنگی همانند سلاح و زره و غیره از آن ساخته میشود. (﴿وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ﴾) و سودهایی برای مردم دارد. مانند انواع صنعتها و حرفهها و ظروف و آلات کشاورزی که همه از آهن هستند تا جایی که کمترین چیزی وجود دارد که به آهن نیاز نداشته باشد. (﴿وَلِيَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥ وَرُسُلَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِ﴾) و تا خداوند بازار امتحان و آزمایش را با کتابهایی که نازل فرموده، و با آهن که آن را آفریده است، برپا دارد و کسی را که او و پیامبرش را در نهان ـ یعنی قبل از مشاهدۀ حقایق ـ یاری مینماید مشخّص گرداند؛ زیرا ایمان در حالت غیب-قبل از اینکه انسان آن را با چشم خود مشاهده کند- فایده میدهد. امّا ایمانی که بعد از مشاهده حقایق و دنیای غیب باشد، فایدهای نخواهد داشت؛ چون در آن وقت ایمان آوردن یک امر ضروری و اضطراری خواهد بود، و به ناچار همه باور خواهند کرد. (﴿إِنَّ ٱللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٞ﴾) بیگمان، خداوند تواناست، و هیچ چیزی او را ناتوان نمیکند، و هیچ فرارکنندهای از دست او در نمیرود. و از جمله توانمندی او این است که آهن را پدید آورده است که ابزارهای قوی از آن ساخته میشوند. و از نشانههای قدرت و توانمندی خداوند این است که بر انتقام گرفتن از دشمنان خود تواناست، ولی او دوستان خود را به وسیلۀ دشمنانش میآزماید، تا کسی را که در نهان او را یاری میکند مشخّص گرداند. خداوند در اینجا کتاب و آهن را در کنار هم ذکر کرده است، چون با این دو، دین خود را یاری مینماید و کلمۀ خویش را برتر قرار میدهد: کتاب که در آن حجّت و دلیل بیان شده، و با شمشیر که به اذن خداوند پیروزی را به بار میآورد، و هر دو را خداوند برای اجرای عدالت پدید آورده است که از این امر به حکمت و کمال الهی و کمال شریعت و آئین او که توسّط پیامبرانش آن را بیان داشته است پی برده میشود.
(26) وقتی نبوّت پیامبران را به طور عموم بیان کرد، از پیامبران برگزیده، نوح و ابراهیم نام برد که در دودمان آنها نبوت و کتاب را قرار داده است. پس فرمود: (﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحٗا وَإِبۡرَٰهِيمَ وَجَعَلۡنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡكِتَٰبَ﴾) و به راستی نوح و ابراهیم را فرستادیم و در میان فرزندانشان، نبوّت و کتاب قرار دادیم؛ یعنی پیامبران پیشین و پسین همه از فرزندان نوح و ابراهیم ـعلیهما السلامـ بودهاند. همچنین همۀ کتابها بر فرزندان این دو پیامبر بزرگوار نازل شدهاند. (﴿فَمِنۡهُم مُّهۡتَدٖ﴾) پس برخی از کسانی که پیامبران را به سوی آنها فرستادهایم، به وسیلۀ دعوت پیامبران راهیاب گشته و فرمانبردار آنها شدند و از رهنمودشان اطاعت کردند. (﴿وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ﴾) و بسیاری از ایشان از اطاعت خداوند و پیامبرانش منحرف و خارج شدند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَآ أَكۡثَرُ ٱلنَّاسِ وَلَوۡ حَرَصۡتَ بِمُؤۡمِنِينَ﴾ و بیشتر مردم ایمان نخواهند آورد، گرچه تو بر ایمان آوردن آنها حریص باشی.
(27) (﴿ثُمَّ قَفَّيۡنَا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيۡنَا بِعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَ﴾) و به دنبال آنان پیامبران خود را فرستادیم، و عیسی پسر مریم را در پی آنان آوردیم. خداوند عیسی ـ علیه السلام ـ را به طور ویژه بیان کرد چون بحث در مورد نصاری است؛ کسانی که ادّعای پیروی از عیسی را دارند. (﴿وَءَاتَيۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِيلَ﴾) و انجیل را که یکی از کتابهای برتر الهی است بدو عطا کردیم. (﴿وَجَعَلۡنَا فِي قُلُوبِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ رَأۡفَةٗ وَرَحۡمَةٗ﴾) و در دلهای کسانی که از او پیروی کردند مهربانی و بخشایش قرار دادیم. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقۡرَبَهُم مَّوَدَّةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنۡهُمۡ قِسِّيسِينَ وَرُهۡبَانٗا وَأَنَّهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ﴾ بدون شک خواهی دید که دشمنترین مردم برای مؤمنان یهودیان و مشرکان هستند. و نزدیکترین مردم به مؤمنان از نظر مهربانی کسانی هستند که گفتند: «ما نصاری هستیم.» چون آنها دارای دانشمندان و دیرنشینهایی هستند و تکبّر نمیورزند. بنابراین نصاری دلهای نرمتر و مهربانتری از دیگران داشتند، امّا این زمانی بود که بر شریعت عیسی ـ علیه السلام ـ بودند. (﴿وَرَهۡبَانِيَّةً ٱبۡتَدَعُوهَا﴾) و رهبانیّت و عبادتی که خود آن را به وجود آوردند و آن را بر خود واجب کردند و خود را بدان ملزم نمودند، خداوند آن را بر آنها فرض نکرده بود، بلکه آنها خودشان خویشتن را به آن ملزم کرده بودند و هدفشان از این کار به دست آوردن رضایت خداوند بود. با وجود این (﴿فَمَا رَعَوۡهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا﴾) آن را انجام ندادند، و حقِّ آن را به جای نیاوردند. پس آنها از دو جهت کوتاهی کردند: یکی اینکه از پیش خود چنین عبادتی را به وجود آوردند؛ و دوم اینکه آنچه را که بر خود لازم و واجب کرده بودند انجام ندادند. پس غالباً حالت آنها چنین است. و برخی از آنها مطیع فرمان خدا میباشند، بنابراین فرمود: (﴿فََٔاتَيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۡهُمۡ أَجۡرَهُمۡ﴾) پس کسانی که به محمّد صلی الله علیه وسلم ایمان آوردند ـ و به عیسی هم ایمان داشتند ـ خداوند به هریک برحسب ایمانشان پاداش میدهد. (﴿وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ﴾) و بسیاری از ایشان بدکارند؛ یعنی محمّد صلی الله علیه وسلم را تکذیب میکنند، و از اطاعت و صراط مستقیم خارج هستند.
(28) احتمال دارد که در اینجا اهل کتاب مورد خطاب باشند؛ کسانی که به موسی و عیسی ـ علیهما السلام ـ ایمان آوردهاند. خداوند در اینجا به آنها امر میکند تا به مقتضای ایمانشان عمل نمایند و از خدا بترسند، و از گناهان بپرهیزند، و به پیامبر خدا محمّد صلی الله علیه وسلم ایمان بیاورند. خداوند میفرماید اگر آنها این کار را بکنند، به آنها از رحمت خویش (﴿كِفۡلَيۡنِ﴾) دو پاداش میدهد: یکی پاداش ایمان به محمّد، و یکی پاداش ایمان به پیغمبر خودشان؛ و احتمال دارد که فرمان عامّی باشد که اهل کتاب و دیگران همه در آن داخل هستند، و ظاهراً همینطور است. و خداوند آنان را دستور میدهد تا ایمان بیاورند و تقوا را رعایت کنند. تقوا چیزی است که همۀ دین، ظاهر و باطن آن و اصول و فروعش در آن داخل هستند. و اگر آنها از این فرمان بزرگ اطاعت کنند، خداوند (﴿كِفۡلَيۡنِ مِن رَّحۡمَتِهِۦ﴾) دو بهره و دو پاداش از رحمت خویش را به آنها میبخشد که اندازه و حالت این پاداش را کسی جز خداوند نمیداند. یکی پاداش ایمان، و دیگری پاداش در برابر تقوا و پرهیزگاری، و یا پاداشی به خاطر پیروی از اوامر، و دیگری به خاطر پرهیز و دوری گزیدن از آنچه خداوند از آن نهی کرده است؛ و یا اینکه منظور از دو پاداش این است که خداوند پاداش آنها را هر بار میدهد. (﴿وَيَجۡعَل لَّكُمۡ نُورٗا تَمۡشُونَ بِهِۦ﴾) و برایتان نوری قرار میدهد که در پرتو آن حرکت میکنید؛ یعنی به شما علم و هدایت میدهد، و نوری به شما عطا میکند که در تاریکیهای جهالت به وسیلۀ آن حرکت میکنید، و گناهانتان را میآمرزد. (﴿وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ﴾) و خداوند دارای فضل و بخشش فراوان است. پس چنین پاداش فراوانی در برابر کسی که فضل فراوان دارد زیاد نیست؛ خداوندی که فضل و لطف او آسمانها و زمین را فراگرفته است. پس هیچ مخلوقی، به اندازۀ یک چشم به هم زدن و یا کمتر از آن نمیتواند از فضل الهی بی بهره باشد.
(29) (﴿لِّئَلَّا يَعۡلَمَ أَهۡلُ ٱلۡكِتَٰبِ أَلَّا يَقۡدِرُونَ عَلَىٰ شَيۡءٖ مِّن فَضۡلِ ٱللَّهِ﴾) ما برایتان بیان کردیم که هر کس ایمان بیاورد و از خدا بترسد و به پیامبرش ایمان بیاورد، از فضل و احسان خدا برخوردار خواهد شد تا اهل کتاب بدانند که هیچ چیزی از فضل خدا را در اختیار ندارند؛ یعنی طبق عقلها و خواستهای فاسد خودشان نمیتوانند جلوی فضل و لطف الهی را بگیرند. آنها میگویند: ﴿لَن يَدۡخُلَ ٱلۡجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوۡ نَصَٰرَىٰ﴾ هرگز وارد بهشت نخواهد شد مگر کسی که یهودی یا نصرانی باشد. و گمانها و خیالات فاسدی دربارۀ فضل الهی در سر میپرورانند. پس خداوند متعال خبر داد کسانی که به محمّد صلی الله علیه وسلم ایمان آورده و تقوای الهی را پیشه کردهاند، دو پاداش از رحمت الهی دارند، و به آنها نوری داده خواهد شد، و آمرزش الهی نصیب آنها میگردد. و تا اهل کتاب بدانند که (﴿وَأَنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِيَدِ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُ﴾) فضل در دست خداوند است؛ و آن را به هر کس که بخواهد میدهد؛ هر کس که حکمت الهی اقتضا نماید تا به او از فضل خویش عطا کند. (﴿وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ﴾) و خداوند دارای آنچنان فضل بزرگی است که اندازه و مقدار آن را نمیتوان تعیین کرد.