(1) سبب نزول این آیات کریمه این است که مرد نابینایی از مؤمنان آمد تا از پیامبر صلی الله علیه وسلم بپرسد و از او یاد بگیرد. در همان لحظه مردی از ثروتمندان نیز آمد. پیامبر صلی الله علیه وسلم برای هدایت شدن مردم به شدّت علاقهمند بود. بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم رو به مرد ثروتمند نمود و به او توجه کرد، و از مردِ نابینا روی برتافت تا این ثروتمند را هدایت کند، و به هدایت شدن و پاکیزه شدن او طمع ورزید. پس خداوند او را سرزنشی نرم کرد و فرمود: (﴿عَبَسَ وَتَوَلَّىٰٓ﴾) در برابر فقیر چهره درهم کشید و بدن خود را به سوی ثروتمند کج کرد.
(2) زیرا شخص کور نزد او آمد.
(3) سپس سبب توجه پیامبر را به آن ثروتمند بیان کرد و فرمود: (﴿وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّهُۥ يَزَّكَّىٰٓ﴾) تو چه میدانی، شاید نابینا از اخلاق زشت پاک گردد و به اخلاق زیبا آراسته شود.
(4) (﴿أَوۡ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ ٱلذِّكۡرَىٰٓ﴾) یا آنچه را که به او فایده میرساند بپذیرد، و از این پند بهرهمند شود
(5) و این فایدۀ بزرگی است که هدف از بعثت پیامبران و موعظۀ واعظان و پند دادن پنددهندگان همین است. پس توجه کردن تو به کسی که نزدت آمده و خود را نیازمند تو میداند، مناسبتر و ضروریتر است. و اما روی آوردن و پرداختن تو به توانگری که خود را بینیاز میداند و نمیپرسد و علاقهای به خیر ندارد، و رها کردن کسی که از این توانگر بسی سزاوارتر است، شایستۀ تو نیست؛ چون اگر آن توانگر تزکیه نشود، گناهی بر تو نیست، و تو به خاطر کار بد او مورد بازخواست قرار نمیگیری. اینجا قاعدۀ معروفی به دست میآید که «هیچگاه امر مشخصی، به خاطر امر موهومی ترک نمیگردد؛ و مصلحتی که تحقق یافته است، نباید به خاطر مصلحتی که گمان تحقق آن میرود رها شود.» و باید به طالب علم و کسی که نیازمند دانش است و به آن علاقهمند میباشد، از کسی که چنین نیست بیشتر توجه شود.
(6) و این فایدۀ بزرگی است که هدف از بعثت پیامبران و موعظۀ واعظان و پند دادن پنددهندگان همین است. پس توجه کردن تو به کسی که نزدت آمده و خود را نیازمند تو میداند، مناسبتر و ضروریتر است. و اما روی آوردن و پرداختن تو به توانگری که خود را بینیاز میداند و نمیپرسد و علاقهای به خیر ندارد، و رها کردن کسی که از این توانگر بسی سزاوارتر است، شایستۀ تو نیست؛ چون اگر آن توانگر تزکیه نشود، گناهی بر تو نیست، و تو به خاطر کار بد او مورد بازخواست قرار نمیگیری. اینجا قاعدۀ معروفی به دست میآید که «هیچگاه امر مشخصی، به خاطر امر موهومی ترک نمیگردد؛ و مصلحتی که تحقق یافته است، نباید به خاطر مصلحتی که گمان تحقق آن میرود رها شود.» و باید به طالب علم و کسی که نیازمند دانش است و به آن علاقهمند میباشد، از کسی که چنین نیست بیشتر توجه شود.
(7) و این فایدۀ بزرگی است که هدف از بعثت پیامبران و موعظۀ واعظان و پند دادن پنددهندگان همین است. پس توجه کردن تو به کسی که نزدت آمده و خود را نیازمند تو میداند، مناسبتر و ضروریتر است. و اما روی آوردن و پرداختن تو به توانگری که خود را بینیاز میداند و نمیپرسد و علاقهای به خیر ندارد، و رها کردن کسی که از این توانگر بسی سزاوارتر است، شایستۀ تو نیست؛ چون اگر آن توانگر تزکیه نشود، گناهی بر تو نیست، و تو به خاطر کار بد او مورد بازخواست قرار نمیگیری. اینجا قاعدۀ معروفی به دست میآید که «هیچگاه امر مشخصی، به خاطر امر موهومی ترک نمیگردد؛ و مصلحتی که تحقق یافته است، نباید به خاطر مصلحتی که گمان تحقق آن میرود رها شود.» و باید به طالب علم و کسی که نیازمند دانش است و به آن علاقهمند میباشد، از کسی که چنین نیست بیشتر توجه شود.
(8) و این فایدۀ بزرگی است که هدف از بعثت پیامبران و موعظۀ واعظان و پند دادن پنددهندگان همین است. پس توجه کردن تو به کسی که نزدت آمده و خود را نیازمند تو میداند، مناسبتر و ضروریتر است. و اما روی آوردن و پرداختن تو به توانگری که خود را بینیاز میداند و نمیپرسد و علاقهای به خیر ندارد، و رها کردن کسی که از این توانگر بسی سزاوارتر است، شایستۀ تو نیست؛ چون اگر آن توانگر تزکیه نشود، گناهی بر تو نیست، و تو به خاطر کار بد او مورد بازخواست قرار نمیگیری. اینجا قاعدۀ معروفی به دست میآید که «هیچگاه امر مشخصی، به خاطر امر موهومی ترک نمیگردد؛ و مصلحتی که تحقق یافته است، نباید به خاطر مصلحتی که گمان تحقق آن میرود رها شود.» و باید به طالب علم و کسی که نیازمند دانش است و به آن علاقهمند میباشد، از کسی که چنین نیست بیشتر توجه شود.
(9) و این فایدۀ بزرگی است که هدف از بعثت پیامبران و موعظۀ واعظان و پند دادن پنددهندگان همین است. پس توجه کردن تو به کسی که نزدت آمده و خود را نیازمند تو میداند، مناسبتر و ضروریتر است. و اما روی آوردن و پرداختن تو به توانگری که خود را بینیاز میداند و نمیپرسد و علاقهای به خیر ندارد، و رها کردن کسی که از این توانگر بسی سزاوارتر است، شایستۀ تو نیست؛ چون اگر آن توانگر تزکیه نشود، گناهی بر تو نیست، و تو به خاطر کار بد او مورد بازخواست قرار نمیگیری. اینجا قاعدۀ معروفی به دست میآید که «هیچگاه امر مشخصی، به خاطر امر موهومی ترک نمیگردد؛ و مصلحتی که تحقق یافته است، نباید به خاطر مصلحتی که گمان تحقق آن میرود رها شود.» و باید به طالب علم و کسی که نیازمند دانش است و به آن علاقهمند میباشد، از کسی که چنین نیست بیشتر توجه شود.
(10) و این فایدۀ بزرگی است که هدف از بعثت پیامبران و موعظۀ واعظان و پند دادن پنددهندگان همین است. پس توجه کردن تو به کسی که نزدت آمده و خود را نیازمند تو میداند، مناسبتر و ضروریتر است. و اما روی آوردن و پرداختن تو به توانگری که خود را بینیاز میداند و نمیپرسد و علاقهای به خیر ندارد، و رها کردن کسی که از این توانگر بسی سزاوارتر است، شایستۀ تو نیست؛ چون اگر آن توانگر تزکیه نشود، گناهی بر تو نیست، و تو به خاطر کار بد او مورد بازخواست قرار نمیگیری. اینجا قاعدۀ معروفی به دست میآید که «هیچگاه امر مشخصی، به خاطر امر موهومی ترک نمیگردد؛ و مصلحتی که تحقق یافته است، نباید به خاطر مصلحتی که گمان تحقق آن میرود رها شود.» و باید به طالب علم و کسی که نیازمند دانش است و به آن علاقهمند میباشد، از کسی که چنین نیست بیشتر توجه شود.
(11) خداوند متعال میفرماید: (﴿كَلَّآ إِنَّهَا تَذۡكِرَةٞ﴾) به حق این موعظه و پندی از جانب خداوند است که با آن بندگانش را پند میدهد، و آنچه را که به آن نیاز دارند در کتابش بیان نموده، و هدایت را از گمراهی مشخص مینماید.
(12) پس وقتی این روشن شد، (﴿فَمَن شَآءَ ذَكَرَهُۥ﴾) هرکس که میخواهد به آن عمل کند. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡ﴾ و بگو: «حق از جانب پروردگارتان است، پس هرکس میخواهد ایمان بیاورد، و هرکس میخواهد کفر ورزد».
(13) سپس محل نگهداری این پند، و بزرگی و بلندی مقام و منزلت آن را بیان کرد و فرمود: (﴿فِي صُحُفٖ مُّكَرَّمَةٖ﴾) در صحیفههایی والا
(14) ((مَّرۡفُوعَةٖ مُّطَهَّرَةِۢ﴾) در صحیفههایی والا و دارای مقام بلند و پاک و به دور از آفتها است، و دست شیطانها به آن نمیرسد.
(15) بلکه این صحیفهها (﴿بِأَيۡدِي سَفَرَةٖ﴾) در دست نویسندگانی است؛ و آنها فرشتگان میباشند که سفیران خدا در میان خدا و بندگانش هستند.
(16) (﴿كِرَامِۢ بَرَرَةٖ﴾) دارای خیر و برکت فراواناند، و دلها و اعمالشان نیک وخوب است. و اینها روشهایی است که خداوند کتابش را با آن محافظت مینماید، و سفیران خود را به سوی پیامبران، از فرشتگان بزرگوار و نیرومند قرار داده، و شیطانها راهی برای دسترسی به آن ندارند. و این ایجاب مینماید که به آن ایمان داشت و آن را پذیرفت
(17) ولی با وجود این، انسان جز ناسپاسی چیزی را اختیار نکرده است. بنابراین خداوند متعال فرمود: (﴿قُتِلَ ٱلۡإِنسَٰنُ مَآ أَكۡفَرَهُۥ﴾) کشته باد انسان! چقدر نعمت خدا را ناسپاسی میکند و به شدت با حق مخالفت میورزد، آن هم بعد از آنکه حق روشن گشته است
(18) و انسان از ناچیز و بیمقدارترین شیئ آفریده شده است.
(19) خداوند او را از آب ناچیزی آفریده و او را انسانی قرار داده که دارای ساختاری دقیق و اندامهایی متناسب است. و قدرتهای ظاهری و باطنی او را محکم کرده است.
(20) (﴿ثُمَّ ٱلسَّبِيلَ يَسَّرَهُۥ﴾) سپس دسترسی به اسباب دینی و دنیوی را برای او آسان گرداند، و راه را به او نشان داد، و او را با امر و نهی آزمود.
(21) (﴿ثُمَّ أَمَاتَهُۥ فَأَقۡبَرَهُۥ﴾) بعد او را با دفن کردن گرامی میدارد، و انسان را چون دیگر حیوانات نگردانده که وقتی بمیرد لاشهاش روی زمین انداخته شود.
(22) (﴿ثُمَّ إِذَا شَآءَ أَنشَرَهُۥ﴾) سپس هر وقت بخواهد او را برای سزا و جزا زنده مینماید. پس خداوند به تنهایی به تدبیر انسان میپردازد، و او را به چنین حالتهایی درمیآورد، و او در این کارها شریکی ندارد.
(23) اما انسان با وجود این، فرمانی را که خدا به او داده اجرا نمیکند؛ و فرضی که بر اوست ادا نمینماید؛ بلکه همواره کوتاهی میورزد.
(24) سپس خداوند او را به نگاه کردن و اندیشیدن در غذایش امر کرد، و اینکه چگونه بعد از طی مراحل مختلف بدو میرسد، و فرمود: (﴿فَلۡيَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ إِلَىٰ طَعَامِهِۦٓ)) انسان باید به خوراک خود بنگرد
(25) ((أَنَّا صَبَبۡنَا ٱلۡمَآءَ صَبّٗا﴾) ما آب باران را به فراوانی و کثرت نازل کردهایم.
(26) (﴿ثُمَّ شَقَقۡنَا ٱلۡأَرۡضَ شَقّٗا فَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا﴾) سپس زمین را برای روئیدن گیاهان شکافتیم.
(27) ((فَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا﴾) و انواع گیاهان و خوراکیهای لذیذ را در آن رویاندیم. (﴿حَبّٗا﴾) این شامل همۀ انواع دانهها میشود.
(28) (﴿وَعِنَبٗا وَقَضۡبٗا﴾) و انگور و سبزیجات خوردنی، (﴿وَزَيۡتُونٗا وَنَخۡلٗا﴾) و زیتون و درختان خرما را. این چهارتا را به طور خاص بیان کرد، چون فواید و منافع زیادی دارند.
(29) (﴿وَعِنَبٗا وَقَضۡبٗا﴾) و انگور و سبزیجات خوردنی، (﴿وَزَيۡتُونٗا وَنَخۡلٗا﴾) و زیتون و درختان خرما را. این چهارتا را به طور خاص بیان کرد، چون فواید و منافع زیادی دارند.
(30) (﴿وَحَدَآئِقَ غُلۡبٗا﴾) باغهایی که درختان زیاد و انبوهی دارند.
(31) (﴿وَفَٰكِهَةٗ وَأَبّٗا﴾) و میوه از قبیل انگور و خرما و انار و غیره. «ابّ» علفهایی است که چهارپایان میخورند.
(32) بنابراین فرمود: (﴿مَّتَٰعٗا لَّكُمۡ وَلِأَنۡعَٰمِكُمۡ﴾) برای استفادۀ شما و چهارپایانتان که خداوند آنها را برای شما آفریده و برایتان رام کرده است. پس هرکس به این نعمتها بنگرد، باید شکر پروردگارش را به جای آورد و به سوی او رو کند و به طاعت الهی روی آورد و اخبار او را تصدیق نماید.
(33) وقتی فریاد و صدای هراسانگیز قیامت -که از وحشت گوشها را میخراشد و دلها را پریشان میکند- فرا رسد.
(34) مردم از وحشتی که میبینند و از شدت نیاز به اعمال گذشته، (﴿يَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِيهِ وَأُمِّهِۦ وَأَبِيهِ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِيهِ﴾) از عزیزترین کس و نزدیکانش که برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانشان هستند میگریزند.
(35) مردم از وحشتی که میبینند و از شدت نیاز به اعمال گذشته، (﴿يَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِيهِ وَأُمِّهِۦ وَأَبِيهِ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِيهِ﴾) از عزیزترین کس و نزدیکانش که برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانشان هستند میگریزند.
(36) مردم از وحشتی که میبینند و از شدت نیاز به اعمال گذشته، (﴿يَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِيهِ وَأُمِّهِۦ وَأَبِيهِ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِيهِ﴾) از عزیزترین کس و نزدیکانش که برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانشان هستند میگریزند.
(37) چون در آن روز، (﴿لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ يَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ يُغۡنِيهِ﴾) هرکس به خودش مشغول است، و رهایی خودش برایش مهمتر است، و به کسی توجه نمیکند. پس در این وقت، مردم به دو گروهِ نیکبختان و بدبختان تقسیم میگردند.
(38) (﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ مُّسۡفِرَةٞ﴾) نیکبختان چهرههایشان در آن روز شاد و درخشان است، چون میدانند که به نجات و نعمتها دست یافتهاند.
(39) (﴿ضَاحِكَةٞ مُّسۡتَبۡشِرَةٞ﴾) چهرههای نیکبختان خندان و شادان هستند.
(40) ((وَوُجُوهٞ يَوۡمَئِذٍ عَلَيۡهَا غَبَرَةٞ﴾) و بر چهرههایی غبار غم و اندوه نشسته
(41) ((تَرۡهَقُهَا قَتَرَةٌ﴾) و تیرگی آنها را فرو میپوشاند، و از هر خیری ناامید گشته، و به شقاوت و هلاکت خود یقین میکنند.
(42) (﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَفَرَةُ ٱلۡفَجَرَةُ﴾) این گروه که چهرههایشان غبارآلود و تیره است، به نعمت خدا کفر ورزیده و آیات او را تکذیب کرده و بر ارتکاب آنچه خداوند حرام کرده است جرأت نمودهاند. از خداوند میخواهیم که ما را بیامرزد و در امان دارد. بیگمان او بخشندۀ بزرگوار است.