(1) خداوند به زمان -که شب و روز است، و بستری برای کارهای بندگان و اعمالشان است- سوگند میخورد
(2) که همۀ انسانها زیانمند میباشند. و زیانکار ضد سودمند است. زیان مراتب متفاوتی دارد. گاهی زیان مطلق خواهد بود، مانند کسی که دنیا و آخرت را از دست داده، و نعمتها از دست او رفته، و سزاوار دوزخ گردیده است. و گاهی انسان از بعضی جهات زیانمند میشود و از بعضی جهات زیانمند نخواهد بود.
(3) بنابراین فرمود: هر انسانی زیانکار است مگر کسی که دارای چهار صفت باشد: اول: ایمان داشتن به آنچه خداوند بدان امر نموده است. و ایمان، بدون علم و آگاهی حاصل نمیشود، پس علم شاخهای از ایمان است؛ و بدون علم، ایمان حاصل نمیگردد. دوم: کار شایسته است، و این همۀ کارهای خوب را شامل میشود. کارهای ظاهری و باطنی اعم از واجب و مستحب که متعلق به حقوق خدا و حقوق بندگانش میباشد. سوم: توصیه به حق که ایمان و عمل صالح است؛ یعنی یکدیگر را به این توصیه کنند و تشویق نمایند. چهارم: توصیه و سفارش به صبر و شکیبایی بر عبادت خدا، و صبر بر عدم ارتکاب گناهان، و صبر نمودن بر بلاهای دردناکی که از سوی خدا میآید. پس با دو امر اول، بنده خودش را کامل میگرداند؛ و با دو امر آخر، دیگران را به کمال میرساند. و با کامل شدن این چهار چیز، بنده از متضرّر شدن سالم مانده و فایدۀ بزرگی را به دست میآورد.