(1) دراینجا خداوندِ راستگو به این آفریدههای بزرگ که منافع و مصالح زیادی در آنها قرار داده شده است سوگند میخورد که وعدهاش راست است، و روز جزا و محاسبه قطعاً خواهد آمد، و هیچ چیزی نمیتواند آن را دفع کند. خداوند صادق عظیم از آمدن روز جزا و محاسبه خبر داد، روزی که بسیار عظیم است، و بر حتمیّت آن قسم یاد کرد، و برای اثبات آن برهانها و دلایل زیادی را اقامه نمود. پس چرا تکذیب کنندگان آن را تکذیب میکنند، و عمل کنندگان از عمل برای آن روی میگردانند؟! (﴿وَٱلذَّٰرِيَٰتِ ذَرۡوٗا﴾) سوگند به بادهایی که به سختی و نرمی پراکنده میدارند.
(2) (﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا﴾) و سوگند به ابرهایی که آب فراوان را با خود برمیدارند که خداوند با آن به بندگان و شهرها فایده میرساند.
(3) (﴿فَٱلۡجَٰرِيَٰتِ يُسۡرٗا﴾) و سوگند به ستارگانی که به آسانی در حرکت هستند. و آسمان با آنها آراسته میشود و در تاریکیهای دریا و خشکی، مردم با آن راه خود را مییابند و با عبرت گرفتن از آن فایده میبرند.
(4) (﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا﴾) و سوگند به فرشتگانی که به اذن خدا کارها را تقسیم و تدبیر میکنند. پس هر یک از آنها را خداوند به تدبیر کاری از کارهای دنیا و آخرت برگماشته، و از آنچه برای او مقدّر شده تجاوز نمیکند، و نیز در آن کوتاهی نمیورزد.
(5) دراینجا خداوندِ راستگو به این آفریدههای بزرگ که منافع و مصالح زیادی در آنها قرار داده شده است سوگند میخورد که وعدهاش راست است، و روز جزا و محاسبه قطعاً خواهد آمد، و هیچ چیزی نمیتواند آن را دفع کند. خداوند صادق عظیم از آمدن روز جزا و محاسبه خبر داد، روزی که بسیار عظیم است، و بر حتمیّت آن قسم یاد کرد، و برای اثبات آن برهانها و دلایل زیادی را اقامه نمود. پس چرا تکذیب کنندگان آن را تکذیب میکنند، و عمل کنندگان از عمل برای آن روی میگردانند؟!
(6) دراینجا خداوندِ راستگو به این آفریدههای بزرگ که منافع و مصالح زیادی در آنها قرار داده شده است سوگند میخورد که وعدهاش راست است، و روز جزا و محاسبه قطعاً خواهد آمد، و هیچ چیزی نمیتواند آن را دفع کند. خداوند صادق عظیم از آمدن روز جزا و محاسبه خبر داد، روزی که بسیار عظیم است، و بر حتمیّت آن قسم یاد کرد، و برای اثبات آن برهانها و دلایل زیادی را اقامه نمود. پس چرا تکذیب کنندگان آن را تکذیب میکنند، و عمل کنندگان از عمل برای آن روی میگردانند؟!
(7) (﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُكِ﴾) و سوگند به آسمان که دارای راههای نیکو است که به چین و بافت ریگها و آبهای حوضها میمانند آنگاه که باد آن را به حرکت در میآورد.
(8) (﴿إِنَّكُمۡ﴾) شما ای کسانی که محمّد صلی الله علیه وسلم را تکذیب میکنید! دربارۀ او (﴿لَفِي قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ﴾) سخن گوناگونی دارید؛ برخی میگویید: جادوگر است، و برخی میگویید: کاهن است، و بعضی میگویید: دیوانه است، و دیگر سخنها که نشانگر حیرت و تردید آنهاست. و دال بر این است که آنچه آنها بر آن هستند، باطل و پوچ است.
(9) (﴿يُؤۡفَكُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِكَ﴾) از آن بازگردانده میشود هرکس که از ایمان بازگردانده شده باشد، و از دلایل یقینی خداوند منصرف و رویگردان شده باشد. اختلاف گفتههایشان دلیلی است بر باطل بودن سخنانشان، امّا سخن راستی که محمّد صلی الله علیه وسلم آورده است هماهنگ و همگون است و برخی از آن برخی دیگر را تصدیق میکند و تناقض و تضادّی در آن وجود ندارد و اختلافی در آن نیست، و این دلیلی است بر صحّت و درستی آن، و دلیلی است بر اینکه از سوی خداوند است. ﴿وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا﴾ و اگر از جانب غیر خداوند بود، در آن اختلاف زیادی مییافتند.
(10) (﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ﴾) خداوند کسانی را نابود کند که بر وی دروغ بستند و آیات او را انکار کردند، و در صدد آن برآمدند تا به وسیلۀ باطل، حق را ازبین ببرند، همان کسانی که چیزهایی به خداوند نسبت میدهند که نمیدانند.
(11) (﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي غَمۡرَةٖ سَاهُونَ﴾) کسانی که در ورطۀ کفر و جهالت و گمراهی سرگشتهاند.
(12) (﴿يَسَۡٔلُونَ أَيَّانَ يَوۡمُ ٱلدِّينِ﴾) از روی شک و تکذیبِ روز قیامت میپرسند چه وقت مبعوث خواهند شد؟ یعنی آن را بعید میپندارند. بنابراین از حالت و سرانجامشان مپرس.
(13) (﴿يَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ يُفۡتَنُونَ﴾) روزی که به سبب پلیدیِ ظاهری و باطنی که با خود دارند در آتش، عذاب میبینند.
(14) به آنها گفته میشود: (﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَكُمۡ﴾) عذاب آتش را بچشید؛ زیرا اثر و پیامد چیزی است که به سبب آن دچار فتنه شده بودید، از قبیل آزمایشی که آنها را به کفر و گمراهی برگرداند. (﴿هَٰذَا ٱلَّذِي كُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ﴾) عذابی که شما به آن گرفتار شدهاید، چیزی است که در فرا رسیدن آن شتاب میورزیدید. پس اکنون از انواع کیفرها و شکنجهها و زنجیرها و خشم و عذاب بهره ببرید.
(15) خداوند در بیان پاداش پرهیزگاران و اعمالشان که به سبب آن به این پاداش رسیدهاند میفرماید: (﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ﴾) بیگمان پرهیزگاران که تقوا و اطاعت از خدا را شعار خود ساخته بودند، (﴿فِي جَنَّٰتٖ﴾) در میان باغهای بهشت خواهند بود، باغهایی که انواع درختان و میوهها را در بر دارند که برخی از آنها همانندی در دنیا دارند و برخی در دنیا نظیری ندارند. میوهها و درختانی که چشمها مانند آن را ندیدهاند، و گوشها [اخبار] آن را نشنیدهاند، و تصوّر آن به دل هیچ کسی خطور نکرده است. (﴿وَعُيُونٍ﴾) و در میان چشمههای روان هستند، و این باغها با این چشمهها آبیاری میشوند، و بندگان از آن مینوشند و آن را میجوشانند.
(16) (﴿ءَاخِذِينَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ﴾) احتمال دارد که معنی آیه این باشد که خداوند همۀ آرزوهای اهل بهشت را برآورده میسازد، و همۀ انواع نعمتها را به آنان میدهد، و آنان این نعمتها را دریافت میدارند درحالی که خشنود و شادمان هستند و جایگزینی برای آن را نمیجویند و نمیخواهند از آن بیرون آورده شوند و به هریک اندازهای از نعمت داده میشود که بیشتر از آن نمیخواهند. و احتمال دارد که این، صفت و حالت پرهیزگاران در دنیا باشد، و آنها اوامر و نواهی خداوند را فرا میگیرند؛ یعنی با شرح صدر و دلی شاد آن را فرا گرفته، و از فرمان خدا پیروی میکنند، و به خاطر خدا از آنچه نهی شدهاند به کاملترین صورت دوری میگزینند. پس کسانی که خداوند به آنها اوامر و نواهی داده، اینها از بهترین بخششهای الهی هستند که باید آن را فرا بگیرند و شکر آن را به جای آورند و منقاد شوند. امّا معنی اوّل به سیاق عبارت نزدیکتر است؛ چون خداوند وصف آنها و اعمالشان را در دنیا بیان داشته است که (﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِكَ مُحۡسِنِينَ﴾) اینان پیش از اینکه به این نعمت دست یابند نیکوکار بودهاند. و نیکوکاری آنها عبادت پروردگارشان را شامل میشود که او را چنان بپرستند که انگار او را میبینند، و اگر او را نمیبینند او آنها را میبیند. همچنین نیکی کردن با بندگان خدا با رساندن فایده به آنها، و احسان با آنها با دادن مال یا علم، یا خیر خواهی برایشان و استفاده از مقام و موقعیت خود در راه رساندنِ خیر به آنان و امر به معروف و نهی از منکر و دیگر راههای نیک را شامل میشود. حتّی نیکی کردن با سخن نرم، و نیکویی کردن با زیر دستان و حیواناتی که در ملکیّت آدمی هستند و یا مربوط به دیگران میباشند، در این داخل است. و از بهترین انواع احسان و نیکی کردن در عبادت خالق، نماز شب است که دالّ بر اخلاص و هماهنگ بودن زبان و قلب است.
(17) بنابراین فرمود: (﴿كَانُواْ قَلِيلٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِ مَا يَهۡجَعُونَ﴾) نیکوکاران خوابشان در شب اندک است. و امّا بیشتر شب را با عبادت پروردگارشان سپری مینمایند؛ نماز میخوانند و تلاوت میکنند و خدا را یاد مینمایند و دعا و زاری میکنند.
(18) (﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ﴾) و به هنگام سحر؛ یعنی اندکی پیش از بامداد، (﴿هُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ﴾) آنان از خداوند طلب آمرزش میکنند. پس نمازشان تا سحر ادامه دارد، سپس در پایان نماز شب مینشینند و از خداوند متعال طلب آمرزش میکنند، همانند آمرزش خواستن گناهکاری که برای بخشوده شدن گناهش آمرزش میطلبد. و آمرزش خواستن به هنگام سحر، فضیلت و ویژگی خاص خود را دارد که در دیگر اوقات این برتری و ویژگی را ندارد. همانطور که خداوند در توصیف اهل ایمان و طاعت فرموده است: ﴿وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِينَ بِٱلۡأَسۡحَارِ﴾ و آنان که سحرگاهان طلب آمرزش مینمایند.
(19) (﴿وَفِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ﴾) و در مالهایشان حق واجب و مستحبّی برای نیازمندان است، برای آنهایی که از مردم طلب و سؤال میکنند، و برای آن بینوایانی که از مردم چیزی نمیخواهند.
(20) خداوند در حالی که بندگانش را به تفکّر و عبرت گرفتن فرا میخواند میفرماید: (﴿وَفِي ٱلۡأَرۡضِ ءَايَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِينَ﴾) و در زمین برای یقین کنندگان نشانههایی است و این شامل خود زمین و کوهها و دریاها و نهرها و درختان و گیاهانی است که در زمین قرار دارند، که هر کس در این چیزها بیندیشد و به فلسفۀ آن فکر کند، او را به عظمت آفرینندۀ این مخلوقات و گستردگی فرمانرواییاش و فراگیر بودن احسانش و به اینکه دانش او امور پیدا و پنهان را در بر گرفته است راهنمایی میکند.
(21) و همچنین در وجود آدمی عبرتها و حکمتها و رحمتهایی است که نشانگر آن است خداوند یکتاست، و او والامقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی میآورند، و براین دلالت مینماید که خلق را بیهوده نیافریده است.
(22) (﴿وَفِي ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُكُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ﴾) و مادۀ روزیِ شما که عبارت است از باران و انواع روزی دینی و دنیوی که خداوند برایتان مقرّر نموده، و نیز جزایی که در دنیا و آخرت از جانب خدا به شما وعده داده میشود، همه ـ همانند سایر چیزهایی که مقدر شده است ـ از سوی خدا نازل میشوند.
(23) وقتی نشانهها را بیان کرد و آنها را یادآوری نمود طوری که هر فردی هوشیار آگاه میشود، خداوند متعال سوگند یاد کرد که وعده و جزای او حق و درست است. و آن را به بدیهیترین و آشکارترین چیز که سخن گفتن است تشبیه نمود. پس فرمود: (﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّكُمۡ تَنطِقُونَ﴾) سوگند به پروردگار آسمانها و زمین که وعدۀ خدا و جزای او حق است، همان گونه که شما سخن میگویید. پس همان طور که در سخن گفتن خود شک و تردیدی ندارید، همچنین نباید دربارۀ رستاخیز و جزا شک و تردیدی داشته باشید.
(24) خداوند متعال میفرماید: (﴿هَلۡ أَتَىٰكَ حَدِيثُ ضَيۡفِ إِبۡرَٰهِيمَ ٱلۡمُكۡرَمِينَ﴾) آیا خبر شگفت انگیز مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ آن مهمانان فرشتگانی بودند که خداوند آنها را برای هلاک کردن قوم لوط فرستاده بود، و به آنها فرمان داد تا بر ابراهیم نیز گذر کنند. پس آنها به صورت مهمان نزد ابراهیم آمدند.
(25) (﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَيۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنكَرُونَ﴾) آنگاه که بر ابراهیم وارد شدند و گفتند: سلام بر تو، ابراهیم در پاسخ گفت: سلام بر شما. شما گروهی ناشناس هستید، پس دوست دارم که خودتان را معرفی کنید. و تا آنها خود را معرفی نکردند آنان را نشناخت.
(26) (﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ﴾) پس آهسته به سوی خانوادهاش رفت تا از مهمانان پذیرایی کند. (﴿فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِينٖ﴾) سپس گوسالۀ فربهای را آورد
(27) ((فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَيۡهِمۡ﴾) و نزد آنان گذاشت تا از آن بخورند. گفت: (﴿أَلَا تَأۡكُلُونَ﴾) آیا نمیخورید؟!
(28) (﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِيفَةٗ﴾) پس وقتی دید که به سوی آن دست دراز نمیکنند در دل خود از آنها احساس ترس و وحشت نمود. (﴿قَالُواْ لَا تَخَفۡ﴾) آنها گفتند: مترس، و او را به آنچه که برای انجام دادنش آمده بودند خبر دادند. (﴿وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِيمٖ﴾) او را به فرزندی دانا که اسحاق علیه السلام بود مژده دادند.
(29) (﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِي صَرَّةٖ فَصَكَّتۡ وَجۡهَهَا﴾) وقتی زن ابراهیم مژده را شنید، با خوشحالی و فریاد جلو آمد و سیلیای بر چهرۀ خود زد. این از جنس آن حالتی است که در حالت شنیدن سخن شادی آور و دیدن حالتی که معمول و متداول نباشد به زنان دست میدهد. (﴿وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِيمٞ﴾) و گفت: از کجا من فرزندی به دنیا میآورم درحالی که پیر شده و به سنّی رسیدهام که زنان در این سن دیگر فرزند به دنیا نمیآورند؟! در ضمن من نازا و عقیم هستم و اصلاً صلاحیّت باردار شدن را ندارم. پس دو مانع وجود دارد که هر یک از آنها مانع به دنیا آمدن فرزند میشوند. و مانع سوّم را در سورۀ هود بیان کرده است: ﴿وَهَٰذَا بَعۡلِي شَيۡخًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عَجِيبٞ﴾ و این شوهرم پیرمردی است. بیگمان این چیز عجیبی است.
(30) (﴿قَالُواْ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِ﴾) گفتند: خداوند این امر را مقدّر و واجب نموده است پس نباید در قدرت الهی تعجّب کرد. (﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡعَلِيمُ﴾) بیگمان، خداوند فرزانۀ داناست؛ یعنی او خدایی است که هر چیزی را در جای مناسبش قرار میدهد و دانایی و آگاهیاش هر چیزی را فرا گرفته است. پس تسلیم فرمان او باشید و سپاس او را در برابر نعمتهایش بهجای آورید.
(31) (﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُكُمۡ أَيُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ﴾) ابراهیم علیه السلام به فرشتگان گفت: کارتان چیست و چه میخواهید؟ چون ابراهیم فهمید که خداوند آنها را برای کار مهمّی فرستاده است.
(32) (﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِينَ﴾) گفتند: همانا ما به سوی قومی گناهکار فرستاده شدهایم. و آنها قوم لوط بودند که با شرک ورزیدن به خدا و تکذیب پیغمبرشان و انجام دادن کار زشتِ همجنس بازی که پیش از آنها هیچ یک از جهانیان مرتکب این جنایت نشده بود، جرم و گناه کرده بودند.
(33) (﴿لِنُرۡسِلَ عَلَيۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِينٖ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلۡمُسۡرِفِينَ﴾) تا بر آنان سنگهایی از گل فرو ریزیم، و این سنگها نزد پروردگارت نشاندار شده و بر هر سنگی اسم صاحب آن نوشته شده است؛ چون آنها اسراف کرده و از حد تجاوز کردهاند.
(34) (﴿لِنُرۡسِلَ عَلَيۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِينٖ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلۡمُسۡرِفِينَ﴾) تا بر آنان سنگهایی از گل فرو ریزیم، و این سنگها نزد پروردگارت نشاندار شده و بر هر سنگی اسم صاحب آن نوشته شده است؛ چون آنها اسراف کرده و از حد تجاوز کردهاند. ابراهیم با آنها دربارۀ قوم لوط مجادله کرد تا شاید خداوند عذاب را از آنها دور نماید. پس به ابراهیم گفته شد: ﴿يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّكَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِيهِمۡ عَذَابٌ غَيۡرُ مَرۡدُودٖ﴾ ای ابراهیم!از این روی بگردان، بیگمان فرمان پروردگارت آمده است و بر آنها عذابی خواهد آمد که بر نخواهد گشت.
(35) (﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ فَمَا وَجَدۡنَا فِيهَا غَيۡرَ بَيۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾) آنگاه کسانی از مؤمنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم. آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم. و آن خانۀ لوط علیه السلام بود، به جز همسرش که او از هلاک شدگان بود.
(36) (﴿وَتَرَكۡنَا فِيهَآ ءَايَةٗ لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ﴾) و در آن برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند نشانهای برجای گذاشتیم که از آن عبرت میگیرند، و میدانند که خداوند سختکیفر است و پیامبرانش راستگویند. حکمتها و احکامی که در این داستان وجود دارد: 1- خداوند متعال بر اساس حکمت خود داستان خوبان و بدان را برای بندگانش نقل کرده تا از آنها عبرت بگیرند، و بدانند که سرانجام آنها چه بوده است. 2- خداوند در آغاز داستان، فضیلت ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ را بازگو کرده است که بر مهم بودن ماجرای او دلالت مینماید. 3- مهمان داری و مهمان نوازی از سنّتهای ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ است که خداوند به محمّد صلی الله علیه وسلم و امّتش دستور داده از آئین او پیروی کنند. و خداوند در اینجا ابراهیم را به خاطر مهمان نوازیاش ستوده است. 4- مهمان باید با عمل و سخن گرامی داشته شود؛ چون خداوند بیان کرد که مهمانان ابراهیم ـعلیه السلامـ گرامی بودند؛ یعنی ابراهیم آنها را گرامی داشت، و خداوند بیان کرد که ابراهیم با عمل و سخن از آنها پذیرایی به عمل آورد، همچنین بیان کرد که آنها نزد ما هم گرامی هستند. 5- خانه ابراهیم ـ علیه السلام ـ پناهگاهی برای مهمانان و مسافران بود؛ چون آنها بدون اجازه وارد خانۀ او شدند امّا ادب را رعایت کرده و ابتدا سلام کردند. ابراهیم نیز سلام آنها را کاملتر از سلامشان جواب داد، چون او جملۀ اسمیهای را ذکر کرد که دالّ بر ثبوت و استمرار است. 6- کسی که نزد انسان میآید یا نوعی ارتباط با او دارد باید خود را معرفی کند؛ چون این کار فواید زیادی دارد. 7- ادب ابراهیم و نرمیاش در حرف زدن که فرمود: (﴿قَوۡمٞ مُّنكَرُونَ﴾) قومی نا آشنا هستید و نگفت: «أنْکَرْتُکُم» شما را نشناختم. و این دو کلمه با هم فرق دارند که تفاوت آن مشخّص است. 8- شتاب در پذیرایی از مهمان؛ چون بهترین نیکویی، همان است که هرچه زودتر انجام شود. بنابراین ابراهیم خیلی زود و شتابان رفت و خوراک مهمانهایش را آورد. 9- حیوانی که قبل از آمدن مهمان ذبح شده و برای کس دیگری آماده شده است اگر به مهمان داده شود توهینی به او نیست، بلکه این بزرگداشت مهمان است. همانطور که ابراهیم -علیه السلام- چنین کرد و خداوند خبر داد که مهمانانش گرامی بودند. 10- خداوند کرم و سخاوتمندی فراوانی را به ابراهیم ارزانی داشته بود؛ زیرا همواره خوراک در خانهاش آماده و حاضر بود و نیازی نبود که از بازار یا از پیش همسایهها بیاورد. 11- ابراهیم خودش از مهمانانش پذیرایی کرد درحالی که او خلیل خداوند و سردار مهمان نوازان بود. 12- ابراهیم خوراکشان را به آنها نزدیک کرد و پیش آنها گذاشت، و خوراک را در جایی دیگر نگذاشت که به آنها بگوید: بفرمائید، یا بروید غذا بخورید. چون این کار آسانتر و راحتتر بود. 13- ابراهیم با مهربانی با آنها سخن گفت بهخصوص وقتی که غذا را به آنها داد. ابراهیم با مهربانی به آنها گفت: (﴿أَلَا تَأۡكُلُونَ﴾) آیا نمیخورید. و نگفت: بخورید، و یا کلمهای دیگر نگفت. پس کسی که از او پیروی مینماید، باید چنین کلمات خوب و شایستهای را بگوید. مثلاً بگوید: به ما افتخار بدهید، و امثال آن. 14- اگر کسی از کسی ترسید باید ترس را از او دور کند و هراس او را به آرامش تبدیل کند. همان طور که زمانی ابراهیم از فرشتگان ترسید به وی گفتند: (﴿لَا تَخَفۡ﴾) مترس. و او را به آن مژدۀ شادی آفرین خبر دادند بعد از آنکه از آنها احساس ترس نموده بود. 15- شدّت شادی همسر ابراهیم «ساره» به جایی رسید که سیلی بر چهرهاش زد و فریاد برآورد؛ کاری که قبلاً از وی مشاهده نشده بود. 16- خداوند ابراهیم و همسرش ساره را با مژده دادنشان به فرزندی دانا گرامی داشت.
(37) (﴿وَفِي مُوسَىٰٓ﴾) و در داستان موسی و اینکه خداوند او را با نشانهها و معجزات روشن به سوی فرعون و اشراف قومش فرستاد، نشانهای است برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند. پس وقتی که موسی با این دلیل آشکار آمد
(38) (﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُكۡنِهِۦ﴾) فرعون از حقّ روی برتافت و به آن توجّه نکرد و بزرگترین عیب و طعنه را به او زد و گفت: (﴿سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ﴾) موسی از دو حال خالی نیست؛ یا آنچه آورده جادو و شعبده بازی است و حقّ نیست، و یا اینکه دیوانه است و عقل ندارد و هر کاری که از او سر میزند نباید مؤاخذه شود. این در صورتی بود که آنها به خصوص فرعون میدانست که موسی راستگوست. همان طور که خداوند متعال فرموده است ﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا﴾ و آنان از روی ستمگری و برتریجویی آن را انکار کردند و در دل به حقّانیت آن یقین داشتند. و موسی به فرعون گفت: ﴿لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ﴾ تو میدانی که خداوندِ آسمانها و زمین اینها را جز به عنوان رهنمودهایی نازل نکرده است.
(39) (﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٞ﴾) پس او و لشکریانش را گرفتار کردیم و آنها را در دریا انداختیم، و او سرکش و گناهکار بود. پس خداوند او را با تمام قدرت به عذاب گرفتار کرد.
(40) و برای آنها نشانه و مایۀ عبرتی است، (﴿وَفِي عَادٍ﴾) در قبیلۀ معروف عاد. (﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلرِّيحَ ٱلۡعَقِيمَ﴾) آنگاه که تندباد بیخیر و برکتی بر آنان فرستادیم که هیچ خیری در آن نبود. و این عذاب وقتی آمد که آنها پیامبرشان هود علیه السلام را تکذیب کردند.
(41) (﴿مَا تَذَرُ مِن شَيۡءٍ أَتَتۡ عَلَيۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ كَٱلرَّمِيمِ﴾) بر هر چیزی که میوزید آن را مانند استخوانهای خشک و پودر شده میگرداند. خداوند آنها را با وجود قدرت و توانمندیشان هلاک کرد. این دلیلی است بر کمال توانایی و قدرتمندی خداوند که هیچ چیزی او را درمانده نمیکند، و او از کسانی که از فرمانش سرپیچی کنند انتقام خواهد گرفت.
(42) (﴿وَفِي ثَمُودَ﴾) و در قوم ثمود نشانۀ بزرگی است، آنگاه که خداوند صالح -علیه السلام- را به سوی آنان فرستاد و او را تکذیب کردند و با او مخالفت ورزیدند، و خداوند شتر را به عنوان نشانهای راهنما و روشنگر برایش پدید آورد، امّا این نشانه جز سرکشی و گریز چیزی به آنان نیفزود. (﴿إِذۡ قِيلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِينٖ﴾) آنگاه که به آنان گفته شد: تا مدّتی بهرهمند شوید.
(43) ((فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ يَنظُرُونَ﴾) آنگاه که به آنان گفته شد: تا مدّتی بهرهمند شوید. پس آنان از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند، آنگاه صدای بزرگ و مرگبار صاعقه آنها را فرا گرفت و با چشمان خود به عذابشان نگاه میکردند.
(44) (﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِيَامٖ﴾) آنها نتوانستند برخیزند و خود را از عذاب نجات بدهند. (﴿وَمَا كَانُواْ مُنتَصِرِينَ﴾) و نتوانستند خود را یاری نمایند.
(45) همچنین وقتی که قوم نوح، نوح علیه السلام را تکذیب کردند و از فرمان خدا سرپیچی نمودند، خداوند آنان را هلاک کرد و از آسمان آب فراوانی بر آنها فرو فرستاد و همۀ آنان را هلاک ساخت، و از کافران کسی را برجای نگذاشت. و این عادت و سنّت خدا دربارۀ کسانی است که از فرمان او سرپیچی میکنند.
(46) همچنین وقتی که قوم نوح، نوح علیه السلام را تکذیب کردند و از فرمان خدا سرپیچی نمودند، خداوند آنان را هلاک کرد و از آسمان آب فراوانی بر آنها فرو فرستاد و همۀ آنان را هلاک ساخت، و از کافران کسی را برجای نگذاشت. و این عادت و سنّت خدا دربارۀ کسانی است که از فرمان او سرپیچی میکنند.
(47) خداوند با بیان قدرت بزرگش میفرماید: (﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَيۡنَٰهَا بِأَيۡيْدٖ﴾) و آسمان را با توانمندی بنا نموده و آن را محکم کرده، و آن را سقفی برای زمین و آنچه روی زمین است قرار دادهایم. (﴿وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ﴾) و ما همواره گوشه و کرانههای آن را وسعت میبخشیم. و روزی را برای بندگان خود گشاده و فراوان میداریم، که هیچ جنبنده ای در دل صحراها و قعر دریاها و گوشههای جهان نیست مگر اینکه به اندازۀ کافی به آن روزی میرسد. و خداوند از احسان خویش آن قدر به او میدهد که او را بینیاز سازد. پس پاک است خداوندی که بخشش او همۀ مخلوقات را فرا گرفته است. و خجسته است خداوندی که رحمت او همۀ آفریدهها را فرا گرفته است.
(48) (﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا﴾) و زمین را بستری برای خلق قرار دادهایم که میتوانند در آن خانه بسازند و درخت بکارند و کشاورزی کنند و بنشینند. و راههایی در آن قرار دادهایم که میتوانند به وسیلۀ آن به مقاصد خود برسند، و منافعشان را در زمین تامین نمایند. و از آنجا که بستر و فرش ممکن است از جهتی قابل استفاده و مناسب باشد، و از جهتی نامناسب؛ خداوند خبر داد که آن را به بهترین صورت گسترده است، و خود را براین چیز ستود و فرمود: (﴿فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ﴾) و چه نیک گسترانندهایم، خدایی که آنچه حکمت و رحمتش اقتضا نموده برای بندگانش گسترانده است!
(49) (﴿وَمِن كُلِّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَيۡنِ﴾) و از هر حیوانی دو نوع نر و ماده آفریدیم، (﴿لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ﴾) تا نعمتهای خداوند را که به شما ارزانی داشته یاد آورید. و چنین مقدّر نموده هر حیوانی دارای نر و ماده باشد. و حکمت الهی را به یاد آورید که نر و ماده بودن را سبب بقای همۀ حیوانات گردانده است تا به پرورش دادن و تربیت آن بپردازید، و در نتیجه منافع فراوانی برایتان بهدست آید.
(50) وقتی بندگان را به اندیشیدن در نشانههایش فرا خواند که موجب ترس از خدا و روی آوردن به او میشوند، به چیزی فرمان داد که از تامل و اندیشه کردن در آیات خدا همان چیز حاصل میشود، و آن فرار به سوی خداست؛ یعنی فرار از آنچه خدا در ظاهر و باطن دوست ندارد، و روی آوردن به آنچه در ظاهر و باطن دوست دارد؛ گریز از جهالت به سوی علم و از کفر به سوی ایمان و از معصیت به سوی طاعت و از غفلت به سوی یادآوری. پس هر کس این چیزها را کامل نماید، به راستی که تمام دین را کامل نموده، و هر امر نامطلوبی از او دور شده و به مقصود و مراد خود رسیده است. و خداوند بازگشت به سوی خویش را فرار نامیده است؛ چون بازگشت به سوی غیر او دارای انواع هراسها و ناگواریهاست، و در بازگشتن به سوی او انواع امور دوست داشتنی و امنیّت و شادی و سعادت و رستگاری است. پس بنده از قضا و تقدیر الهی به سوی قضا و تقدیر او میگریزد، و از هر آنچه که بترسد از آن به سوی خدا میگریزد. پس به هر اندازه که انسان از چیزی بترسد، به همان اندازه از آن به سوی خدا فرار میکند. (﴿إِنِّي لَكُم مِّنۡهُ نَذِيرٞ مُّبِينٞ﴾) همانا من برای شما از جانب او بیم دهندۀ آشکاری هستم؛ یعنی شما را از عذاب خدا میترسانم، و بیم دهنده و ترسانندۀ آشکاری هستم.
(51) (﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ﴾) و با خداوند معبود دیگری را انباز مسازید. این از جمله فرار کردن به سوی خداست، بلکه این اصل فرار و گریز به سوی خداست، و انسان باید از برگرفتن معبودی دیگر غیر از خدا از قبیل: بتها و همتایان و قبرها و دیگر چیزهایی که به جای خدا پرستش میشوند فرار کند، و ترس و عبادت را خاص خداوند نماید و تنها به او امید داشته باشد و او را بخواند و فقط به سوی او روی آورد.
(52) خداوند پیامبرش را دلجویی میدهد که اگر این مشرکان کسانی را برای خدا شریک قرار میدهند و پیامبر را تکذیب میکنند و دربارۀ او سخنان زشتی میگویند ـ که او از ان سخنان پاک و بهدور است ـ این گفتهها همواره شیوۀ مجرمان و تکذیبکنندگان پیامبران بوده است. پس خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه قومش او را به جادوگری و یا دیوانگی متّهم کردهاند.
(53) خداوند متعال میفرماید: آیا گفتههایی که از اینها و از پیشینیانشان سر زده است یکدیگر را به آن توصیه نموده و آن را به یکدیگر تلقین کردهاند؟ پس اگر چنین است، اتّفاقشان بر این سخنان عجیب نیست، (﴿بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ﴾) این چنین نیست، بلکه اینها قومی سرکشاند که دلها و اعمالشان در کفر ورزیدن و طغیان همانند یکدیگر است، در نتیجه گفتههایشان که از طغیان و سرکشی آنها برآمده، همگون و شبیه هم است. و حقیقت همین است. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ لَوۡلَا يُكَلِّمُنَا ٱللَّهُ أَوۡ تَأۡتِينَآ ءَايَةٞۗ كَذَٰلِكَ قَالَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِم مِّثۡلَ قَوۡلِهِمۡۘ تَشَٰبَهَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾ و کافران گفتند: «چرا خداوند با ما سخن نمیگوید، یا معجزهای برای ما نمیآید؟ کسانی که پیش از ایشان بودهاند سخنی همانند سخن اینها گفتند: دلهایشان همگون است.» همچنین مؤمنان که دلهایشان در یقین داشتن به حقّ و طلب نمودن آن و تلاش در راه آن شبیه یکدیگر است، شتابان به پیامبرانشان ایمان آوردند و آنها را تعظیم نموده و گرامی داشتند، و با سخنانی آنها را خطاب نمودند که شایستۀ آنهاست.
(54) خداوند متعال به پیامبرش فرمان میدهد تا از کسانی که از حقّ روی گردانده و پیامبر را تکذیب کردهاند روی بگرداند: (﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ﴾) به آنها توجّه نکن و آنها را مؤاخذه ننما و به کار خودت مشغول باش. (﴿فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ﴾) تو به خاطر گناه آنها مورد سرزنش قرار نمیگیری، بلکه وظیفۀ تو فقط رساندن است، و تو وظیفهات را انجام دادهای و پیام خدا را که به همراه آن فرستاده شدهای رساندهای.
(55) (﴿وَذَكِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّكۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾) و یادآوری کن که به راستی یادآوری، مؤمنان را سودمند خواهد کرد. یادآوری دو نوع است: 1- یادآوری آنچه که به طور مشروح و مفصّل تعریف نشده و مردم آن را نمیدانند و عقل و سرشت فقط به صورت خلاصه و مجمل آن را میشناسند، خداوند عقلها را بر این سرشته است که خیر را دوست دارند و آن را ترجیح میدهند و از شرّ و بدی متنفر هستند، و شریعت خداوند با این امور فطری و عقلی مطابق است. و هر امر و نهی شریعت از مصادیق پند دادن و یادآوری میباشد. و کمال پند دادن و یادآوری آن است که خیر و خوبی و منافعی که در چیزی نهفته و بدان امر شده است، تذکر داده شود؛ و زیانهایی که از آن نهی شده یادآوری گردد. 2- آنچه برای مؤمنان مشخّص و معلوم است امّا غفلت و فراموشی بر آن سایه افکنده است به آنان یادآوری گردد، و برایشان تکرار شود تا در اذهانشان ریشه بدواند، و بیدار شوند و به آن عمل کنند و برایشان نشاط و همّت پدید آید؛ همّتی که سبب میشود تا آنها استفاده ببرند و مقامشان بالا برود. و خداوند متعال خبر داده است که یادآوری و پند دادن به مؤمنان فایده میدهد؛ چون ایمان و ترس از خدا و روی آوردن به او و پیروی کردن از خشنودی وی باعث میشود تا یاد آوری و پند دادن به آنها سودمند باشد، و موعظه در وجودشان اثر بگذارد. خداوند متعال میفرماید: ﴿فَذَكِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّكۡرَىٰ سَيَذَّكَّرُ مَن يَخۡشَىٰ وَيَتَجَنَّبُهَا ٱلۡأَشۡقَى﴾ هرگاه پند و اندرز سودمند واقع شود پند و اندرز بده؛ زیرا کسی که از خدا میترسد، پند و اندرز خواهد گرفت. و بدبختترین فرد از آن روی میگرداند. امّا کسی که فاقد ایمان باشد و برای پذیرش پند و اندرز آمادگی نداشته باشد، پند دادن و یادآوری برای چنین کسی سودمند نخواهد بود. همانند زمین شورهزاری که باران هیچ فایدهای برای آن ندارد. این گروه اگر نشانه و معجزهای برایشان بیاید، به آن ایمان نمیآورند مگر آنکه عذاب دردناک را ببینند.
(56) این هدفی است که خداوند جنها و انسانها را برای آن آفریده و همۀ پیامبران را مبعوث کرده است تا به سوی آن دعوت کنند. و این هدف پرستش و بندگی خداوند است که باید همراه با شناخت و محبّت او و روی آوردن به وی و روی برگرداندن از غیر او باشد. و این متوقّف بر معرفت خداوند متعال است. و کمال عبادت بستگی به شناخت خداوند دارد، بلکه هر اندازه بنده شناخت بیشتری نسبت به پروردگارش داشته باشد، عبادت او کاملتر خواهد بود. و عبادت چیزی است که خداوند بندگان را به خاطر آن آفریده است. پس آنها را برای این نیافریده که به آنان نیازی داشته باشد.
(57) (﴿مَآ أُرِيدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِيدُ أَن يُطۡعِمُونِ﴾) از آنان هیچ روزیای نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا خوراک بدهند! پاک و بسی برتر است خداوندِ توانگر بینیاز از اینکه نیازمند کسی باشد، بلکه همه در همه نیازها و خواستههای ضروری و غیر ضروری خویش نیازمند او هستند.
(58) (﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ﴾) بیگمان، خداوند روزی فراوان دارد و هیچ جنبندهای در آسمانها و زمین نیست مگر اینکه روزیاش بر عهدۀ خداوند است، و قرارگاه و آرامگاه آن را میداند. (﴿ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ﴾) و خداوند دارای قدرت و توانمندی کامل است، و اجرام بزرگ بالا و پایین را آفریده است، و با قدرت کامل خویش در ظاهر و باطن تصرف مینماید، و مشیّت و خواست او در همۀ آفریدهها نافذ است. پس هر آنچه خدا بخواهد میشود، و هرچه نخواهد نمیشود؛ و هیچ فرار کنندهای از دست او در نمیرود؛ و در برابر فرمانروایی او هیچ کس نمیتواند سرِ نافرمانی بلند کند. و از قدرت و توانایی او این است که رزق خود را به تمام جهان رسانده است؛ و از قدرت و توانمندی اوست که مردگان را پس از آنکه استخوانهایشان از هم پاشیده شد و بادهای تند آنها را با خود به جاهای دور برد یا پرندگان و درندگان آنها را فرو بلعید و در بیابانهای خشک و صحراها پراکنده گشتند و یا در اعماق امواج دریا ناپدید شدند، زنده میگرداند و هیچ یک از اینها از او گم نمیشوند و میداند که زمین چه اندازه از اجسادشان را میکاهد. پس پاک است خداوند قوی و نیرومند.
(59) (﴿فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُواْ﴾) همانا کسانی که با تکذیب محمّد صلی الله علیه وسلم ستم کردهاند (﴿ذَنُوبٗا﴾) بهره و سهمی از عذاب و شکنجه دارند همچنانکه یاران ستمگر و تکذیبکنندهشان چنین بهرهای داشتهاند. (﴿فَلَا يَسۡتَعۡجِلُونِ﴾) پس نباید به شتاب، وقوع عذاب را از من بخواهند. چون سنّت خداوند دربارۀ امّتها یکی است. پس هر تکذیبکنندهای که به تکذیب خود ادامه دهد بدون آنکه توبه نماید و به سوی خدا برگردد، قطعاً عذاب بر او واقع خواهد شد گرچه مدّتی دیر شود. بنابراین خداوند آنها را از روز قیامت برحذر داشت
(60) و فرمود: (﴿فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن يَوۡمِهِمُ ٱلَّذِي يُوعَدُونَ﴾) پس وای به حال آنان که کفر ورزیدهاند از روزی که به آن وعده داده شدهاند! و آن روز قیامت است که در آن روز به انواع عذاب و شکنجهها گرفتار میشوند، و به زنجیرها بسته خواهند شد. پس هیچ فریادرسی ندارند و هیچ کسی نیست که آنها را از عذاب خدا نجات دهد، از این عذاب به خداوند پناه میجوئیم.