(1) خداوند حالات قیامت و وحشتهایی که در آن روز وجود دارد بیان میدارد، و اینکه قیامت با سختیهایش مردم را فرامیگیرد، و مردم طبق اعمالشان جزا و سزا میبینند و به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی در بهشت، و گروهی در دوزخ خواهند بود. پس خداوند حالت هر دو گروه را بیان کرد.
(2) و در توصیف دوزخیان فرمود: (﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٍ خَٰشِعَةٌ﴾) چهرههایی در روز قیامت از خواری و رسوایی، خاضع و سرافکنده و شرمنده میباشند. (﴿عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ﴾) در عذاب خسته و رنجور هستند، و بر چهرههایشان کشانده میشوند، و آتش چهرههای آنان را فرو میپوشاند. و احتمال دارد که منظور از (﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٍ خَٰشِعَةٌ عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ﴾) چهرههایی باشد که در دنیا تلاش کرده و رنج کشیدهاند؛ یعنی عبادات و عمل صالح انجام دادهاند، ولی از آنجا که شرط قبول شدن اعمال که ایمان است وجود نداشته است، در روز قیامت عملشان پوچ شده است. و این احتمال گرچه از نظر معنی درست است، اما سیاق کلام بر آن دلالت نمیکند، بلکه آنچه قطعاً درست است احتمال اول است؛ چون آن را مقید به ظرف کرده که روز قیامت است، و چون هدف در اینجا ذکر دوزخیان به طور عام است و این معنی بخش اندکی از دوزخیان را شامل میشود، و سخن دربارۀ بیان حالت مردم به هنگامی است که حادثۀ فرو پوشاننده آنها را فرامیگیرد، و در اینجا منظور بیان حالات آنها در دنیا نیست.
(3) و در توصیف دوزخیان فرمود: (﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٍ خَٰشِعَةٌ﴾) چهرههایی در روز قیامت از خواری و رسوایی، خاضع و سرافکنده و شرمنده میباشند. (﴿عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ﴾) در عذاب خسته و رنجور هستند، و بر چهرههایشان کشانده میشوند، و آتش چهرههای آنان را فرو میپوشاند. و احتمال دارد که منظور از (﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٍ خَٰشِعَةٌ عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ﴾) چهرههایی باشد که در دنیا تلاش کرده و رنج کشیدهاند؛ یعنی عبادات و عمل صالح انجام دادهاند، ولی از آنجا که شرط قبول شدن اعمال که ایمان است وجود نداشته است، در روز قیامت عملشان پوچ شده است. و این احتمال گرچه از نظر معنی درست است، اما سیاق کلام بر آن دلالت نمیکند، بلکه آنچه قطعاً درست است احتمال اول است؛ چون آن را مقید به ظرف کرده که روز قیامت است، و چون هدف در اینجا ذکر دوزخیان به طور عام است و این معنی بخش اندکی از دوزخیان را شامل میشود، و سخن دربارۀ بیان حالت مردم به هنگامی است که حادثۀ فرو پوشاننده آنها را فرامیگیرد، و در اینجا منظور بیان حالات آنها در دنیا نیست.
(4) (﴿تَصۡلَىٰ نَارًا حَامِيَةٗ﴾) وارد آتشی بسیار داغ میگردند که از هرسو آنها را احاطه کرده است
(5) و از چشمۀ بسیار داغ و گرمی نوشانده میشوند. ﴿وَإِن يَسۡتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَآءٖ كَٱلۡمُهۡلِ يَشۡوِي ٱلۡوُجُوهَ﴾ و اگر کمک بخواهند، با آبی داغ که چهرهها را بریان میکند به فریاد آنها رسیده میشود. پس این نوشیدنی آنهاست.
(6) (﴿لَّيۡسَ لَهُمۡ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِيعٖ﴾) اما غذایشان این است که آنها غذایی جز ضریع ندارند. ضریع؛ گیاه خارداری است که شبرق نامیده میشود. (﴿لَّا يُسۡمِنُ وَلَا يُغۡنِي مِن جُوعٖ﴾) که فربه نمیکند و از گرسنگی نمیرهاند، چون هدف از خوردن غذا دو چیز است: یکی اینکه گرسنگی را برطرف نماید، و درد و رنج آدمی را برطرف گرداند؛ و یا اینکه آدمی از لاغری در امان باشد، و بدن چاق گردد. اما این غذا این دو چیز را ندارد، بلکه خوراکی است بینهایت تلخ و بدبو و زشت. از خداوند میخواهیم که ما را از آن در امان دارد.
(7) (﴿لَّيۡسَ لَهُمۡ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِيعٖ﴾) اما غذایشان این است که آنها غذایی جز ضریع ندارند. ضریع؛ گیاه خارداری است که شبرق نامیده میشود. (﴿لَّا يُسۡمِنُ وَلَا يُغۡنِي مِن جُوعٖ﴾) که فربه نمیکند و از گرسنگی نمیرهاند، چون هدف از خوردن غذا دو چیز است: یکی اینکه گرسنگی را برطرف نماید، و درد و رنج آدمی را برطرف گرداند؛ و یا اینکه آدمی از لاغری در امان باشد، و بدن چاق گردد. اما این غذا این دو چیز را ندارد، بلکه خوراکی است بینهایت تلخ و بدبو و زشت. از خداوند میخواهیم که ما را از آن در امان دارد.
(8) (﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاعِمَةٞ﴾) اما نیکوکاران چهرههایشان در روز قیامت تر و تازه است، و خرّمی و تازگیِ نعمت بر چهرهها و بدنهایشان آشکار میباشد، و چهرههایشان نورانی و بینهایت شادمان و مسرور است.
(9) (﴿لِّسَعۡيِهَا رَاضِيَةٞ﴾) و از تلاشی که در دنیا کرده، و کارهای شایستهای که انجام داده، و نیکیای که با بندگان خدا نمودهاند، راضی و شاد هستند؛ زیرا پاداش آن را چندین برابر مییابند، و به هرچه میخواهند دست مییازند.
(10) (﴿فِي جَنَّةٍ﴾) و آنان در بهشتی که همۀ انواع نعمتها را در بر دارد به سر خواهند برد، (﴿عَالِيَةٖ﴾) این بهشت هم در مکانی مرتفع قرار دارد، و هم منازل آن بلند است؛ مکان آن در «اعلی علیین» قرار دارد و آن بلندترینِ بلندیها میباشد، و منازلش عبارت از خانههایی است که دارای اتاقهایی است، و بر بالای آنها اتاقهای دیگری ساخته شده است که بهشتیان از آنها به نعمتهایی نگاه میکنند که خداوند به آنان داده است. ﴿قُطُوفُهَا دَانِيَةٞ﴾ یعنی دارای میوههای لذیذ و فراوان است، و دارای میوههایی نیکو میباشد که به سهولت و آسانی قابل تناول است، به گونهای که در هر حالی که باشند به آن دسترسی پیدا میکنند و نیازی ندارند که از درختی بالا روند، و هیچ میوهای از دسترس آنان خارج نیست.
(11) (﴿لَّا تَسۡمَعُ فِيهَا لَٰغِيَةٗ﴾) در بهشت هیچ سخن بیهودهای نخواهند شنید، گذشته از اینکه سخن حرام و ناجایزی بشنوند، بلکه سخن آنها خوب و مفید است و مشتمل بر ذکر خداوند و ذکر نعمتهای متوالی او است. و مشتمل بر آداب نیکو بین کسانی است که با هم زندگی میکنند. آدابی که دلها را شاد میگرداند.
(12) (﴿فِيهَا عَيۡنٞ جَارِيَةٞ﴾) «عین» اسم جنس است؛ یعنی در آن چشمههایی روان است که هرجا بخواهند آنها را میبرند و هر طور که بخواهند از آنها استفاده میکنند..
(13) (﴿فِيهَا سُرُرٞ مَّرۡفُوعَةٞ﴾) جایگاههای بلندی که روی آن فرشهای نرم انداخته شده است.
(14) (﴿وَأَكۡوَابٞ مَّوۡضُوعَةٞ﴾) در بهشت ظرفهایی است که از انواع شراب لذیذ پر شدهاند، و جلوی آنها گذاشته میشود و برایشان آماده میگردد، و در اختیار آنها میباشد؛ و نوجوانان خدمتگزاری که همیشه نوجواناند با آن لیوانها میان بهشتیها میگردند.
(15) (﴿وَنَمَارِقُ مَصۡفُوفَةٞ﴾) بالشهایی از ابریشم کلفت و ابریشم نازک و چیزهای دیگری که فقط خدا میداند چگونه ساخته شدهاند، در بهشت وجود دارد. این بالشها برای نشستن و تکیه زدن ردیف شدهاند، و بهشتیها خود زحمت درست کردن و ردیف نمودن آنها را نمیکشند.
(16) (﴿وَزَرَابِيُّ مَبۡثُوثَةٌ﴾) و زیراندازهای فاخر و گرانبهایی که گسترده و پهن شدهاند، و این زیراندازها در هر مکانی از مجالس آنان به وفور به چشم میخورد.
(17) خداوند متعال کسانی را که پیامبر صلی الله علیه وسلم را تصدیق نمیکنند، و نیز دیگر مردمان را تشویق مینماید تا در آفریدههای خداوند که دال بر یگانگی اوست بیندیشند، (﴿أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى ٱلۡإِبِلِ كَيۡفَ خُلِقَتۡ﴾) آیا به آفرینش شگفتانگیز شتر نمینگرند و به این نگاه نمیکنند که چگونه خداوند آن را برای بندگان مسخّر کرده، و برای منافع زیادشان رام گردانیده است؟!
(18) (﴿وَإِلَى ٱلسَّمَآءِ كَيۡفَ رُفِعَتۡ﴾) آیا به آسمان نمینگرند که چگونه برافراشته شده؟
(19) (﴿وَإِلَى ٱلۡجِبَالِ كَيۡفَ نُصِبَتۡ﴾) و به کوهها نگاه نمیکنند که چگونه به صورتی زیبا و شگفتانگیز نصب شدهاند، و به وسیلۀ آن زمین پا برجا شده، و از تکان و جنبش مصون مانده، و خداوند منافع بزرگ و زیادی در کوهها قرار داده است؟!
(20) (﴿وَإِلَى ٱلۡأَرۡضِ كَيۡفَ سُطِحَتۡ﴾) و آیا به زمین نمینگرند که چگونه پهن و گسترده شده، و هموار گردیده است تا بندگان بر پشت آن قرار بگیرند، و بتوانند آن را شخم بزنند، و در آن نهال بکارند، و خانه بسازند، و در راههای آن حرکت نمایند؟! باید دانست که تسطیح و هموار کردن زمین با این موضوع که زمین کرهای شکل است و فلکهای دیگر آن را از هر سو احاطه کردهاند منافاتی ندارد، همانطور که عقل و نقل و حس و مشاهده بر این دلالت میکند. کروی بودن زمین در این زمانها بین بیشتر مردم معروف است؛ چون در این زمان، مردم بیشتر گوشههای آن را به وسیلۀ ابزارهایی که راههای دور را در مدتی کوتاه میپیمایند پیمودهاند. و تسطیح و هموار بودن با کرهای بودن جسمی منافات دارد که بسیار کوچک است، اما درمورد زمین ـ که بسیار بزرگ است ـ وجود این دو حالت با همدیگر تضادی ندارند آنگونه که اهل تخصص میگویند.
(21) (﴿فَذَكِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَكِّرٞ﴾) مردم را پند بده و آنان را اندرز بگوی، و از عذاب خدا بیم بده، و به بهشت و نعمتها نویدشان ده؛ چون تو برای دعوت دادن مردم به سوی خدا و پند دادن آنها مبعوث شدهای
(22) ((لَّسۡتَ عَلَيۡهِم بِمُصَيۡطِرٍ)) و تو بر آنها مسلط نیستی و نگهبان کارهایشان نمیباشی. پس وقتی وظیفهات را انجام دادی، بعد از امروز هیچ سرزنشی بر تو نیست.﴿وَمَآ أَنتَ عَلَيۡهِم بِجَبَّارٖۖ فَذَكِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ﴾ و تو بر آنان چیره نیستی، پس به وسیلۀ قرآن کسی را که از وعید میترسد پند بده.
(23) (﴿إِلَّا مَن تَوَلَّىٰ وَكَفَرَ﴾) هرکس از فرمانبرداری روی گرداند و به خدا کفر ورزد
(24) ((فَيُعَذِّبُهُ ٱللَّهُ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَكۡبَرَ﴾) خداوند به او عذاب سخت و همیشگی خواهد رساند
(25) (﴿إِنَّ إِلَيۡنَآ إِيَابَهُمۡ﴾) همۀ مردم در روز قیامت به سوی ما برمیگردند و نزد ما گرد میآیند.
(26) (﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَيۡنَا حِسَابَهُم﴾) آنگاه از آنان به خاطر کارهای خوب و بدی که کردهاند حساب میگیریم.