(1) ظاهراً آنچه خداوند برای اثبات آن سوگند خورده، همان چیزی است که به وسیلۀ آن سوگند یاد کرده است، و این جایز است؛ و اگر امرِ ظاهر و مهمی باشد، استعمال میشود و در اینجا چنین است. سپس خداوند متعال به صبح که آخر شب و آغاز روز است سوگند یاد کرد؛ چون در رفتن شب و آمدن روز نشانههایی است که بر کمال قدرت خداوند متعال دلالت مینماید، و دال بر این است که خداوند همۀ کارها را تدبیر مینماید؛ خداوندی که عبادت جز برای او شایستۀ کسی نیست. و در صبح نمازی بزرگ و نیک انجام میشود که شایسته است خداوند به آن سوگند بخورد.
(2) بنابراین بعد از صبح به شبهای دهگانه سوگند یاد کرد. و این شبها بنا به گفتۀ صحیح عبارت از شبهای دهگانۀ [آخر] رمضان یا شبهای دهگانۀ «ذیالحجه» است؛ چون اینها شبهایی هستند که روزهای با فضیلتی دارند، و در آن عبادتهایی انجام میشود که در دیگر روزها انجام نمیگیرد. و در شبهای دهگانه، شب قدر قرار دارد که بهتر از هزار ماه است، و ده روز آن روزۀ آخر ماه رمضان است که یکی از بزرگترین ارکان اسلام میباشد. و در ایام دهۀ ذیالحجه وقوف در عرفه انجام میشود که در آن روز، خداوند چنان بندگانش را میآمرزد که شیطان ناراحت میشود؛ زیرا شیطان هیچگاه حقیرتر و بدبختتر از روز عرفات دیده نشده است. شیطان وقتی پائین آمدن فرشتگان و رحمت از جانب خدا را مشاهده میکند ناراحت و حقیر میگردد. و در این روزها بسیاری از اعمال حج و عمره انجام داده میشود، و اینها چیزهای بزرگی است که سزاوار است خداوند به آنها سوگند بخورد.
(3) وَٱلشَّفۡعِ وَٱلۡوَتۡرِ
(4) (﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا يَسۡرِ﴾) سوگند به شب، هنگامی که لحظات خود را سپری میکند، و تاریکی را بر مردم میگستراند، و مردم استراحت میکنند، و این رحمت و لطفی است از جانب خداوند.
(5) (﴿هَلۡ فِي ذَٰلِكَ قَسَمٞ لِّذِي حِجۡرٍ﴾) آیا در آنچه ذکر شد برای خردمندان سوگندی وجود دارد؟ آری، بخشی از آنچه ذکر شد، برای کسی که با گوش دل بشنود کافی است.
(6) (﴿أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ﴾) آیا با دل و چشم نیندیشیدهای که پروردگارت با قبیلۀ سرکش ارم -قبیلۀ معروفی که در یمن میزیستند- چه کرد؟ آنهایی که دارای قدرت و توانمندی و سرکشی بودند؟!
(7) (﴿أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ﴾) آیا با دل و چشم نیندیشیدهای که پروردگارت با قبیلۀ سرکش ارم -قبیلۀ معروفی که در یمن میزیستند- چه کرد؟ آنهایی که دارای قدرت و توانمندی و سرکشی بودند؟!
(8) (﴿ٱلَّتِي لَمۡ يُخۡلَقۡ مِثۡلُهَا فِي ٱلۡبِلَٰدِ﴾) در قدرت و توانمندی همانند آنها در هیچ یک از شهرها آفریده نشده است. همانطور که پیامبرشان هود -علیه السلام- فرمود: ﴿وَٱذۡكُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَكُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَكُمۡ فِي ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡكُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ﴾ و به یاد آورید هنگامی که [خداوند] شما را بعد از قوم نوح جایگزین کرد، و به شما در آفرینش قدرت بیشتری داد، پس نعمتهای خدا را به یاد آورید تا رستگار شوید.
(9) (﴿وَثَمُودَ ٱلَّذِينَ جَابُواْ ٱلصَّخۡرَ بِٱلۡوَادِ﴾) آیا ندانستهای که با قوم ثمود چه کرده است؟ همان قومی که با قدرت خود صخرههای بزرگی را در وادیالقری تراشیده، و برای خود خانه ساخته بودند.
(10) (﴿وَفِرۡعَوۡنَ ذِي ٱلۡأَوۡتَادِ﴾) آیا ندانستهای که با فرعون چه کرده است؟ همان فرعونی که دارای لشکریانی بود که پادشاهیِ او را پا برجا و استوار کرده بودند، همانطور که اشیا با میخها محکم و استوار میشوند.
(11) (﴿ٱلَّذِينَ طَغَوۡاْ فِي ٱلۡبِلَٰدِ﴾) این صفت قوم عاد و ثمود و فرعون و پیروانشان است. آنها در شهرها و آبادیها سرکشی کردند، و بندگان خدا را در دین و دنیا اذیت و آزار رساندند.
(12) بنابراین فرمود: (﴿فَأَكۡثَرُواْ فِيهَا ٱلۡفَسَادَ﴾) و در آنجا خیلی فساد و تباهی به راه انداختند. فساد و تباهی کردن؛ یعنی انجام کفر و شعبههای آن از انواع گناهان. و آنها در مبارزه با پیامبران و بازداشتن مردم از راه خدا کوشیدند.
(13) (﴿فَصَبَّ عَلَيۡهِمۡ رَبُّكَ سَوۡطَ عَذَابٍ﴾) وقتی آنان در وادی سرکشی که سبب هلاکتشان بود پا نهادند، خداوند از عذاب خود بر آنان فرود آورد.
(14) (﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ﴾) همانا پروردگارت در کمین کسی است که از فرمان او سرپیچی میکند. پس خداوند او را اندک زمانی مهلت میدهد، سپس او را به شدت گرفتار میکند.
(15) خداوند از طبیعت انسان خبر میدهد که نادان و ستمگر است و سرانجام کارها را نمیداند، و گمان میبرد حالتی که در آن قرار دارد ادامه مییابد و از بین نمیرود. نیز میپندارد که تکریم او از جانب خداوند در دنیا، و نعمت دادن خداوند به او، بر این دلالت میکند که او نزد خداوند گرامی است!
(16) و هرگاه خداوند روزی انسان را تنگ و کم نماید طوری که از خوراک روزانهاش بیشتر نباشد، گمان میبرد که خداوند او را خوار و زبون کرده است.
(17) خداوند این پندار انسان را نادرست قرار داد، و فرمود: (﴿كَلَّاۖ بَل لَّا تُكۡرِمُونَ ٱلۡيَتِيمَ﴾) چنین نیست که هرکس را در دنیا نعمت دادم نزد من گرامی و باارزش است، و هرکس که روزی او را تنگ و کم نمودم نزد من خوار و بیارزش است، بلکه توانگری و فقر و روزی فراوان و روزی کم آزمایشی است از جانب خداوند، که با آن بندگان خود را میآزماید تا ببیند که چه کسی شکر میگزارد و صبر پیشه میکند تا او را پاداش فراوان دهد، و هرکس را که چنین نیست، به عذاب هلاککننده گرفتار سازد. همچنین اگر بنده فقط به فکر خودش باشد، این دلیل ضعف همت اوست. بنابراین خداوند آنها را به خاطر بیتوجهی به حالات مردم نیازمند سرزنش کرد و فرمود: (﴿كَلَّاۖ بَل لَّا تُكۡرِمُونَ ٱلۡيَتِيمَ﴾) چنین نیست، بلکه شما کودکی که پدرش را از دست داده و نیاز به دلداری و نیکی دارد گرامی نمیدارید، بلکه او را مورد اهانت قرار میدهید، و این نشانگر عدم وجود رحمت و مهربانی میباشد، و دال بر این است که شما به کار خوب علاقه ندارید.
(18) (﴿وَلَا تَحَٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِينِ﴾) و شما همدیگر را به خوراک دادن به نیازمندان و بینوایان تشویق و ترغیب نمیکنید، و این به خاطر آن است که دنیا را به شدت و از ته دل دوست میدارید و بر آن بخل میورزید.
(19) بنابراین فرمود: (﴿وَتَأۡكُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَكۡلٗا لَّمّٗا﴾) مال و دارایی بر جای مانده از رفتگان را با آزمندی شدید میخورید، و هیچ چیزی را از آن بر جای نمیگذارید.
(20) (﴿وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا﴾) و مال و دارایی را به شدت دوست میدارید، و این مانند فرمودۀ الهی است که میفرماید: ﴿بَلۡ تُؤۡثِرُونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ﴾ بلکه زندگانی دنیا را ترجیح میدهید، حال آنکه آخرت بهتر و ماندگارتر است. ﴿كَلَّا بَلۡ تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ وَتَذَرُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ﴾ چنین نیست. بلکه دنیا را دوست میدارید و آخرت را رها میکنید.
(21) چنین نیست، اموالی را که دوست میدارید و لذتهایی که برای به دست آوردن آن از همدیگر پیشی میگیرید، برای همیشه باقی نمیماند، بلکه روز بزرگ و وحشتناکی در پیش دارید که در آن (﴿دُكَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَكّٗا دَكّٗا﴾) کوهها و زمین، سخت درهم کوبیده میشوند تا اینکه زمین به میدانی صاف و هموار که هیچ فراز و نشیبی در آن نیست تبدیل میگردد.
(22) (﴿وَجَآءَ رَبُّكَ وَٱلۡمَلَكُ صَفّٗا صَفّٗا﴾) خداوند برای داوری کردن میان بندگانش در سایههایی از ابر میآید، و فرشتگانِ آسمانها صف در صف میآیند. فرشتگان هر آسمانی در یک صف قرار میگیرند و مردم را احاطه مینمایند، و اینها صفهای فروتنی و کرنش در برابر خداوند جبار است.
(23) (﴿وَجِاْيٓءَ يَوۡمَئِذِۢ بِجَهَنَّمَ﴾) در آن روز فرشتگان، دوزخ را با زنجیر میکشند و میآورند، پس وقتی این امور رخ دهند، (﴿يَتَذَكَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ﴾) انسان کار خوب و بدی را که کرده است به یاد میآورد. (﴿وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّكۡرَىٰ﴾) اما چنین یاد کردنی چه سودی برای انسان دارد؟! چون زمان آن گذشته است.
(24) انسان به خاطر کوتاهیهایی که کرده است، حسرت میخورد و میگوید: (﴿يَٰلَيۡتَنِي قَدَّمۡتُ لِحَيَاتِي﴾) ای کاش! برای زندگی جاودانی و همیشگیام کار شایستهای پیشاپیش میفرستادم. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿يَٰلَيۡتَنِي ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِيلٗا يَٰوَيۡلَتَىٰ لَيۡتَنِي لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِيلٗا﴾ میگوید: «ای کاش! راهی همراه پیامبر برمیگزیدم. وای بر من! ای کاش فلانی را به عنوان دوست خود برنمیگزیدم.» و این دلیلی است بر اینکه زندگی حقیقی که آدمی باید برای به دست آوردن آن کوشش کند، زندگی جهان آخرت است؛ چون سرای ماندگاری و جاودانگی میباشد.
(25) (﴿فَيَوۡمَئِذٖ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ﴾) در روز قیامت خداوند کافران را چنان عذابی میدهد که هیچ کس عذابی همسان عذاب خداوند به آنها نمیرساند. و این به خاطر آن است که قیامت و عمل کردن برای آن را فراموش کردهاند.
(26) (﴿وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ﴾) دوزخیان با زنجیرهایی جهنمی بسته شده، و بر چهرههایشان کشانده میشوند، و آنگاه در دوزخ میسوزند؛ این است سزای مجرمان.
(27) و اما کسی که به خداوند ایمان آورد و به او دل ببندد و پیامبرانش را تصدیق کند، به او گفته میشود: (﴿يَٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ﴾) ای روحی که با یاد و محبت خدا آرام گرفته و شاد شدهای!.
(28) (﴿ٱرۡجِعِيٓ إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةٗ مَّرۡضِيَّةٗ﴾) بسوی پروردگارت بازگرد، پروردگاری که با نعمت خویش تو را پروراند [و به تو احسان و نیکی نمود تا اینکه محبوب و ولی او گشتی] در حالی که از پروردگار و پاداشش خشنود هستی و او از تو خشنود است
(29) (﴿فَٱدۡخُلِي فِي عِبَٰدِي﴾) و در میان بندگانم درآی، (﴿وَٱدۡخُلِي جَنَّتِي﴾) و به بهشت من داخل شو. اینها کلماتی است که روح در روز قیامت و به هنگام مرگ با آن مورد خطاب قرار میگیرد.
(30) (﴿فَٱدۡخُلِي فِي عِبَٰدِي﴾) و در میان بندگانم درآی، (﴿وَٱدۡخُلِي جَنَّتِي﴾) و به بهشت من داخل شو. اینها کلماتی است که روح در روز قیامت و به هنگام مرگ با آن مورد خطاب قرار میگیرد.